گوريل نمايش اجراي مناسبت به
تراژدي
شهر تئاتر در پشمالو
هويت در بحران
به "اونيل يوجين" اثر "پشمالو گوريل" نمايشنامه:اشاره
شهر تئاتر در هفته اين در "اكبرزنجانپور" كارگرداني
دكتر توسط كهنخستينبار نمايشنامه اين.درميآيد بهاجرا
سال استدر شده ترجمه فارسي به "كرماني ناظرزاده فرهاد"
توسط "نمايشي ادبيات در گزارهگرايي" كتاب ضميمه 1368
.است شده منتشر انتشاراتسروش
تفسيري و شرح "پشمالو ميمون" ترجمه علاوهبر كتاب اين در وي
علاقهمندان براي كه نوشته نمايشنامه اين بر صفحه در 75
.است خواندني نمايشي آثار
را او نوشته از فرازهايي نمايش اين اجراي بهمناسبت
.ميخوانيد
منطقهاي كه برادوي ، در هتلي در سال 1888 در "اونيل يوجين"
مهم تماشاخانههاي و هنري فعاليتهاي مركز و نيويورك شهر از
و ساده نمايشنامههاي هنرپيشه پدرش.متولدگرديد امريكاست ،
گروه در وي.بود سرشناس خودبازيگري درحد و مردمپسند
مونت كنت" ازداستان نمايشي اجرايي خود ، سيار و نمايشي
را اصلي نقش آن در خود كه آورده صحنه به "كريستو
در و شد روبهرو فراواني استقبال با نمايش اين.بازيميكرد
سالهاي بدينترتيب و...رفت صحنه بر شهرهايامريكا بيشتر
موقعيت...گذشت خانهبهدوشي و درسفر "يوجين" زندگي اوليه
سيزده تا هفت از اورا كه گرديد سبب خانواده ناپايدار
كهدربارهاش بهطوري و بسپارند شبانهروزي مدارس به سالگي
تا خود زندگي آغاز از "ادموند" برادرش و او نوشتهاند ،
دمساز ،-"خيالپردازي" و "سفر" ،"انزوا" ،"تئاتر" جواني ، با
...بودند شده عجين و
شخصيت شناخت" جستجوي در پيوسته خودش قول به كه "يوجين"
در تا 1912 سالهاي 1909 از بوده ، "زندگي معناي" و "انسان
مشاغل به پرداخته ، وسفر سير به خطرناك و دوردست نقاط
معادن از استخراجطلا قارهپيما ، كشتيهاي جاشويي چون عجيبي
روزنامههادست خبرنگاري...و لاتين ، امريكاي در "هندوراس"
...است يازيده
تكاپوهاي و ماجراجوييها چنين به سل ، بيماري به او ابتلاي
در طولاني "نسبتا اقامت دوران در ويداد فيلسوفانهپايان
چند و..پرداخت نوشتن و بهخواندن مسلولين ، آسايشگاه
داده ، انتشار "تشنگي"بهنام سال 1914 در كه نمايشنامهاي
...است دوره همين در نوشتن و خواندن محصول
از يكي به ميتوان "اونيل" زندگي بهتر و بيشتر مطالعه براي
زندگي نمايانگر كه "شب در روز دراز سفر" آثارشبهنام
ازدواج سهبار "اونيل".كرد مراجعه اوست ، خانوادگي و شخصي
اولين ثمره و پسر "دوم يوجين" كه هنگامي و بود كرده
نوشتن به نيز وي زد ، خودكشي به دست او ، ازدواج
آن ، نوشتن هنگام و يازيد دست سرگذشتنگارانه ، ايننمايشنامه
در باري ، ...بود گريستن حال در هميشه همسرسومش ، قول به
در نمايشنامه ، سي از بيش ازنوشتن پس "اونيل" سال 1953 ،
...است گذشته در "بستن" شهر سرد زمستان
نمايشي ، -ادبي گونههاي و سبكها دبستانها ، همه در ،"اونيل"
منتقدان تحسين و استقبال و موفقيت با و كرده طبعآزمايي
ود و ژوزف" و "كارگيل اسكار" كه بهطوري.است شده روبهرو
از يكي و امريكايي نمايشنامهنويس بزرگترين را او "كراچ
نيز برخي و آوردهاند ، جهان ، بهشمار بزرگ نمايشنامهنويس چند
انگليسي "شكسپير"و يوناني "سوفوكل" آثار با را او آثار
آثار بر"بنتلي اريك" چون نيز تن چند...و كردهاند ، مقايسه
عظمت و اهميت به همگي اما...گرفتهاند خرده او
تراژدي" چند از يكي بهعنوان ،"پشمالو ميمون"نمايشنامه
بيان و داشته اذعان جهان ، ادبياتنمايشي در بزرگ "نوگراي
بسيار را ، اينتراژدي تصنيف استادانه اسلوب و عميق
...ستودهاند
نمايشنامه فراگير زمينه چند از يكي "تعلق عدم" مساله
.است"پشمالو ميمون"
و عذاب "ينك" بهويژه نمايشنامه اصلي شخصيتهاي از هركدام
آن و ميكنند تحمل را حاضر عصر بزرگ شر و منقصت اين مشقت
آن در زيستن به كه است محيطي و شرايط به "تعلق" نداشتن
.شدهاند محكوم
شده فراموش گذشته ، دنياي به بادباني ، كشتي دنياي به "پدي"
آتشگاه در او جاي و دارد تعلق رمانتيك دنيايخاطرههاي به و
در دليل بههمين.نيست ماشيني و جديدصنعتي هيولاي موتورخانه
مرد ندبه به كه گوييطولاني تك با نمايشنامه ، آغاز همان
به و كرده سهطلاقه را خود زندگي جديد شرايط ميماند ، محتضري
گرمتر الكل استعمال اثر در كه خود ، خاطرات گرمخانه
شرايط با را خود قهر و ميبرد پناه شده هم وخيالانگيزتر
...ميكند اعلام بخاري كشتي درموتورخانه كار
خيال به كه دارد تعلق جديدي دنياي به ،"پدي" برعكس "لانگ"
قالب در وي.ميگشايد را او زندگي مشكلات بسيارياز او
ايدئولوژي به تمسك با و طبقاتي ، اختلافات با مبارزه
دست تعلقندارد آن به كه شرايطي به بهاعتراض سوسياليسم ،
محيطي در و نميپذيرد را طبقاتي جامعه "لانگ".مييازد
و بيگانه شوند تقسيم آتشكار و نشين يك درجه به كهانسانها
-كلام به پناه جز خود خواسته طلب درجهت اما.است عذاب در
شرايطي در حتي وانگهي ، .ديگريندارد راه احساسات و -شعار
و "انسان تعلقعاطفي" مسئله دارد ، را تحققش اميد او كه
درمجموع و نميكند پيدا قطعي جواب دروني ، قوي نيروي يافتن
تلقي موجود وضع به "تعلق عدم" قربانيان از ديگر يكي "لانگ"
فرديت تحقق الكل نوشيدن با و آينده دنياي اميد وبه شده
.ميكند احاله ناممكن و نامطمئن آيندهايمجهول ، به را خود
از نفرت در "لانگ" و "پدي" مشترك وجه كه داشت ياد به بايد
كه است اين در آندو تفارق وجه و است ، وضعموجود و حال
مسحور "لانگ" آنكه حال و است ستايشگرگذشته و دلبسته "پدي"
...آينده مفتون و
.است عذاب در خويش شرايط به "تعلق عدم" از نيز "ميلدرد"
تعلق صنعتي نوكيسه اشرافيت به "ميلدرد" اجتماعي نظر از
ذوب كوره كارگر يك شرايط از است اوتوانسته بزرگ پدر.دارد
نيز او پدر.دهد ارتقاء را كارخانهدار ، خود سطح تا فولاد ،
فولاد ربالنوع اينكبهصورت و افزوده خود پدر مكنت و ثروت بر
وشرايطي محيط در را خود "ميلدرد" اين باوجود.درآمده
بيروح ، مادي ، ساختگي ، تصنعي ، "كلا كه ميبيند ، گرفتار
را انساني ارتباطات امكان و بوده غيرانساني ظالمانه ، سطحي ،
ندارد تعلق آن به كه محيطي برشرايط وي.است كرده محو
ناشي منقصت همين از زندگيمحرومان ديدن به او علاقهميشورد
تعلق ثروت از اشرافيتناشي بهدنياي نه "ميلدرد".ميگردد
مظهر خانوادهاشكه از.محروميت و مشقت دنياي به نه و دارد ،
هم بخاري كشتي موتورخانه در اما است ، متنفر است عمهاش آن
حيوان نيز "ينك" به و ميزند سيلي عمهاش گوش در.جاييندارد
...خطابميكند پليد
است ثروت به متكي اشرافمنش نسل از نمودي كه ،"خانم عمه"
ميكند تجسم او براي "ميلدرد" كه جديد دنياي در حدي تا نيز
نظر بهنميفهمد را خود برادر دختر رفتار وياست بيگانه
.مينمايد وشارلاتان قرتي ژستي ، تصنعي ، ،"ميلدرد" ،"عمه"
خود از نسلپس به نسبت او تعلق و ارتباط امكان دليل بههمين
عدم حد در خود ، حد در نيز "خانم عمه" و گرديده منتفي
...ميماند تعلقباقي
هيولاي براي "بخار اسب" يك نقش در كه است كودك يك "ينك"
سوي از كه زماني تا و ميكند كار سرمايهداري ، ماشينيسم
دنياي در نشده ، خوانده "پليد هيولاي"طبقه اين نماينده
...است كرده خوش جورواجوردل غرورهاي با خود ، كودكانه
و ميكند ، ادا كودكانه تلفظي با را كلمات از بسياري "ينك"
و هست نيز شخصيتپردازي شيوه واقع در كلامي ، شيوه اين
شخصيت "عملا او ، به كودكانه وزباني لحن اعطاي با "اونيل"
نيز باغوحش "گوريل" شايد.است پرداخته نيز را او كودكانه
"كارپرداخت"با سرانجام كه باشد نمايشي شخصيتهاي از يكي
پايان به "پشمالو ميمون" نمايشنامه او (اكسيون)
بخشي تعبيري به و نبوده ، كامل شخصيت اگرچه "گوريل"ميرسد
شمار به مهمي نقشآفرين حال هر به است ، اما "ينك" شخصيت از
او رفتار و پرداخت كار نمايشنامه ، به پايانه زيرا ميرود ،
كه است "اونيل"بينظير ابتكارات از خود اين و دارد بستگي
گونهايشخصيت آن به و كرده نمايشي بهرهبرداري نيز حيوان از
كارساز و فعال نمايشي جريان كل در كه نموده اعطاء
...است
حيوان ايناوست "تعلق" عدم گوريل ، درباره ديگر مهم نكته
امكان كه جايي خود ، طبيعي جايگاه در زيستن از نيز بيزبان
در و شده محروم دارد ، وجود زندگي محيط از تمتع و تطابق
مانده مهجور و نيويورك ، غريب در باغوحشي در فولادي قفسي
بهطور و آفريقاست جنگلهاي عمق به متعلق "گوريل".است
زندگي برگ و پرشاخ و بلند درختان در خود گروه با طبيعي
گرفتار بختبرگشته ، حيوان اين انواع از امايكي ميكند ،
قفسي در و انفرادي حبسي در و اوشده تمدن و مدنيت و انسان
انساني هوسموجودات و هوي ارضاي ابزار صورت به فولادي
در كه محيطي به "ينك" چون نيز "گوريل".است درآمده
او همت به "تصادفا وقتي حتي و ندارد ، تعلق آمده آنگرفتار
و ندارد پناهي و جايي كه است معلوم خودميگريزد ، محبس از
سردرنميآورد ، آفريقاست عمقجنگلهاي كه خود طبيعي محيط از
چند انداختن راه پساز او كه ميشود پيشبيني چنين بلكه
قتلخواهد به مامورين توسط سرانجام خطرناك ، قشقرق و معركه
...رسيد
:او رهاننده مرگ و آمدن گرفتار و "گوريل" رهايي البته
.دارد نيز تعبيرينمادين ،"ينك"
به و انساني ، هر شخصيت يا "ينك" شخصيت از بخشي "ميمون"
سرانجام انسان ، آيا حساب ، اين با.است معاصر انسان ويژه
حيواني يا ميموني طبع دست به و شده خود حيوانيت مقهور
او سرانجام درانسان نهفته حيوانيت آيا !ميرسد قتل به خويش
جديديرا سرنوشت و گرديده آزاد خود و رسانده قتل به را
!ميكند آغاز
فشار اثر در اوست ، ماهيت از جزيي كه انسان ، حيوانيت آيا
شكل و نموده انسانيت از مستقل را خود سرانجام محيطي عوامل
تمدن و كرده نابود را انساني آنتمدن طي كه مييابد جديدي
پايهگذاري بيسابقهاست تاريخ در كه جديدي حيواني
...!!ميكند
ميمون" نمايشنامه شده رها قفس از "گوريل" بخواهيم اگر
پايان كنيم ، تعبير نمادين و فلسفي بعدي در را ، "پشمالو
و ماهيت و ميشود مبدل آغازآن به واقع در نمايشنامه ، اين
استدلالات استنتاجاتو و تخيلات مايه فراري ، گوريل سرنوشت
نمايشنامه تماشاگر يا خواننده و ميگردد بعدي
تفكر به نمايشنامه ، ظاهري پايان از پس ،"ميمونپشمالو"
آغاز را تازهاي ذهني حركت و ادامهداده پايان اين درباره
...ميكند
ناظرزاده فرهاد دكتر
كرماني
كتاب معرفي
|
تعزيه خاستگاه شيراز
مقالات تاكنون شيراز مقيم وپژوهشگر اديب "همايوني صادق" از
ادبيات" ،"تعزيهشناسي" زمينه در متعددي تحقيقي كتابهاي و
.است رسيده چاپ به ايران "معاصر ادبيات" و "عامه
نيز انگليسي زبان به تعزيه زمينه در او مقالات از يكي
و ويراسته را آن "پيترچلكوفسكي" كه دركتابي و شده ترجمه
.است شده رسانيده ، درج چاپ به نيويورك در
"تعزيه خاستگاه شيراز" نام به خود كتاب آخرين در همايوني
منتشر "شناسي فارس بنياد" توسط و تنظيم صفحه در 72 كه
كه داشته ابراز جديدي تعزيهنظريه پيدايش درباره گرديده ،
.است خواندني تعزيه پژوهشگران براي
نمايش هنر پيدايش درباره كتاب اين صفحه 9 در همايوني
اين در نظريه سه كلي بهطور":است نوشته ايران در تعزيه
به مربوط را تعزيه پديدآمدن نظريهاي.دارد وجود باره
دوران مربوطبه را آن ديگري نظريه ميداند ، صفويه دوران
ملي ، مذهبي ، شگرف پديده اين سومي نظر و برميشمارد زنديه
".ميدارد منسوب قاجار دوران به هنريرا
نمايشي هنر اين مايههاي و ريشهها بررسي ضمن كتاب نويسنده
سرانجام آلبويه ، و ديلميان دوران از ايران نواحيمختلف در
:است دستيافته نتيجه اين به
كلي به صفويه دوران در تعزيه وجود كه گفت ميتوان قاطعانه"
به كه عللي به...نادرشاه روايتي به و...است منتفي
نيز مذهبي عقايد و ارتباطمييافت سياسي و اجتماعي مسايل
-مراسم بابرگزاري را خود مخالفت نبوده آن در بيتاثير
قبلاز كه گونه آن به -صفويه دوران شيوه به عزاداري مراسم
متظاهر گرچه خان كريم ولي بود ، داشته ابراز داشت ، رواج او
مستعد را محيط..نميداشت ابراز شديدي تعصب و مذهبنبود به
كرده اجتماعي پديدههاي ساير نيز و مراسممذهبي به توجه
".بود
|
|