حضرت تولد سالروز مناسبت به
و صدق تبلور (س)زهرا
مست
صانعپور مريم:نوشته يقين
طهور شراب
صليبي جنگهاي تاريخ
حضرت تولد سالروز مناسبت به
و صدق تبلور (س)زهرا
مست صانعپور مريم:نوشته
يقين
طهور شراب
و سيره و زندگي -مرد چه و زن چه -آدميان:جستارگشايي
بر موجود نمونه فرهمندترين و فخيم به بانگاه را خود سلوك
به چه (س)فاطمه حضرت ميان دراين ميدهند ، سامان زمين روي
پرهيزگاري ، پاكدامنيو ، ورع ، تقوي جهت به چه و نسب لحاظ
انساني هر آرزوي كه اوجي در را روحاني سلوك و فرهيختگي
اين روز زاد تبريك با.بخشيدهاند تبلور است ، زني هر وخاصه
تقديم را زير نوشتار ،(ص)محمدي امت شما به بزرگاسلام بانوي
:حافظ بهقول كه باشد ميكنيم ،
كنند كيميا نظر به را خاك آنانكه
كنند ما به چشمي گوشه كه بود آيا
معارف گروه
فاني ارادهشان ، كه را آنان تا گرفت تعلق آن بر الهي مشيت
و نمايد تطهير پليدي و رجس هرگونه از شد ارادهخداوند در
فاطمه ،(ص)خدا رسول پدرش و فاطمه كيستندجز تطهيرشدگان اين
!(2)(ع)حسينش و ، فاطمه(ع)حسنش و فاطمه ،(ع)علي همسرش و
از پس كه !(3)فاطمه جز كيست ميشود بهشت وارد كه كسي اولين
او (4).ميشوند داخل بهشت به فرزندش دو و وهمسرش پدرش او
اين ازاي در و فرمود عطا رسولش خداوندبر كه است كوثر همان
تجسم و (5).فراخواند قرباني و نماز به را او عظيم نعمت
و آناست ساقي (ع)علي كه است كوثر بهشتي نهر وي فياض وجود
كه ميكند ، سيراب او وجود جوشان فيض از را عالميان و عالم
(6).نداشت وجود فاطمه براي همسري و كفو علينبود اگر
مطهره و است مطهر و است طاهر كه است كوثر جوشان نهر زهرا
نوشندگان ، جام در خود ،(7)طهور شراب از مست او و است
معنوي رزق پذيرش كه است همانطهارتي اين و است طهور شرابي
.ميسازد ممكن را الهي عطاياي و
نشاني پنجگانه حواس و ظاهري صفات در نه است مطهره كه او
و فاسد اعتقادات ناپاكي گرفتار باطنش نه و دارد آلودگي از
قلبش و نشد آلوده پليدي به هيچگاه عقلش بيجاست ، خيالات
طريق در اويكسره هم نگشت ، دچار اراده و عزم تشتت به هرگز
قرب و معرفت لذت جز لذتي به هرگز روحش گرفت قرار دوست
متصل مطلق حق به جز انسانيش سر و آلوده معبود ، ومشاهده
.نشد
از را خودي حجاب است طاهر نيز خود خوديت از كه اطهر زهراي
در تام حضور شرف به خود انانيت از رهايي با برداشتهو ميان
و او صفات در چنانچه مقتدررسيد "عندمليك صدق مقعد"
او كه است باخداوند حالاتي برايشان كه است آمده فرزندانش
حالات ، او آن در ايشان و است ايشان حالات آن در (خداوند)
اين كه (8)ايشان ايشان ، و اوست او ، وصف اين با و هستند
.ست فيالله فناي همان
هر از كه است شرابي نوشانيدند فاطمه به كه طهوري شراب
و است نقص امكان ، كه چرا.ميكند تطهير خداست جز آنچه
طهور شراب از كه است حق صمد چون است طاهر نواقص از خداوند
شستشو سويالله ما از را آنان و ميريزد تشنگانش كام در
سرسلسله كه مينوشد هم شراب اين از فاطمه و (9).ميدهد
.است كوثر كه مينوشاند هم و ابراراست
شراب لطف ، جام از كه آنان است ، ابرار محفل روشنيبخش زهرا
به شرابي مشك ، بوي به كافور ، رنگ به شرابي مينوشند ،
فزوني از نه و كاسته چيزي قدربايست از نه بايسته ، اندازه
از بهشت و است دوعيب بر افزوده و كاسته چون آمده ، سر به
درنهرهاي كه است طوبايي درخت فاطمه صالح عمل.رسته عيب
روشنايي از بهشتي چشمههاي دوانيده ، ريشه ايمانش جاري
كه چشمههايي ميسازد ، سيراب را عبادالله و اوميجوشد معرفت
را آنچه روان ، آن به بهشتيان وفرمان است روان بهشت در
سرد كافور گشاده ، هم چشمههابر ميرانند ، ميخواهند بهشتيان
سردي از امااين سرد ، كافور در گرم زنجبيل و گرم زنجبيل در
بداشته ، اعتدال برحد يك هر افتاده گرمي از آن و رسته
مجلس در قدس ، جام در انس شراب بيخمار ، شراب شراببيمستي ،
زحمت بيهيچ عيان عين در دوست ، دست از شهود ، بساط بر وجود
ريزد دل جام در غيب دست استكه شرابي شراب ، آن كه.ميان در
فاني مستي شدنددر شراب مست كه آنان كند ، نوش جان ديده و
باقي شدند ساقي ديدار مست آنانكه و شدند
ديدار را فاطمه و كرد مست شراب ، را ، گروهي(10)ماندند
مستي اين در زهرا و شدند مستيفاني آن در ايشان لاجرم ساقي ،
.باقي
تنها و ميكند وفا خداوند پيشگاه در بندگيش عهد به كه زهرا
اسير و يتيم و مسكين اطعام كه او است ، حساب شرروز از خوفش
دايره در را خود و ميدهد قرار بهمحبوبش عشقورزي پيام را
در چرخش به مطلق يكتاحقيقت آن گرد به پرگاري چون مستي
دل او غير ميگردد ، به وجودش گرد به او وجه طلب در و ميآورد
به وفاي عملش ظاهر كه ،(11)شسته دست او غير از و نبسته
از شده پر كاسي از نوشيدن باطنش و است طعام اطعام عهدو
(12).شكافته آنرا خويش اعمال با استكه لايزال چشمهاي
كه است مخلصين سلسله سر شسته دست الله سوي ما از كه او
نيست آن تخليص و نيت اهميت به عبادات چيزدر هيچ شده گفته
نميكند طلب را خدا جز ثنايكسي و حمد كه است زهرا اين و
و است ظاهر باشدشرك ديگري رضايت عمل ، از منظور اگر كه چرا
خلوص اهل عبادت و است خفي شرك باشد خود رضاي اگر
جز قلبش در كه فاطمه عبوديت و بس و است محبوب نقشهتجليات
ازاي در پس (13).است بالتجلي عبوديت راهندارد واحد حق ذات
حرير ، و جنت و ريزند جانش شاديبه و سرور و تازگي اخلاصش ،
و شمس از وآسيبي زند تكيه اريكههايي بر تا دهند جزايش
ارادهاشدر نمودن مستهلك جزاي در و (14)اونرسد به زمهرير
آن در كه ميكند دريافت پروردگارش از نامهاي الهي ، اراده
زنده سوي به نميميرد هرگز كه پايندهاي اززنده":آمده
وقتي كه چنينم من بعد ، اما.نخواهدمرد هرگز كه پايندهاي
كه كردم چنين نيز تورا من و ميشود او بشو ، ميگويم چيزي به
كه اينروست از و (15).شد خواهد بشو ، بگويي كه چيزي هر به
و رام برايش بهشتي ميوههاي خوشههاي و درختان سايههاي
از سرشار سيمين ، و زرين آبگينههاي و قدحها و است دردسترس
در و شده پر سلسبيل جاري چشمههاي از شورآفرينزنجبيل شراب
چون بهشتي خدمتكاران ريختهميشود ، شيدايش و واله جان
اين و خدمتمشغولند به گرداگردش نوراني و شفاف مرواريدهاي
اخلاص و توحيد مقابل در كه است عظيم ملك و نعمت همان
پروردگارش برابر در نرمش و خضوع جزاي و بخشيدند وعبوديتش
سرور كه او ، .دادند قرار جاوداني نعيم و وسرفرازي عزت را
دست از طهور شراب آراسته بهشتي وزيور زيب به است عالميان
بيخود و سرمست وحدت ازساغر واسطهاي بيهيچ و ميكند نوش رب
پاداش و خدا ، جزا از جز كه است كسي جزاي اين (16).ميشود
ديواري داراي دلش كه اوست پاداش جنت اين و نميخواهد
تسبيح از درختاني معرفت ، و اخلاص از زميني اسلام ، و ازايمان
و زهد و علم از كاخهايي توكل ، و تقوي از تهليل ، جويهايي و
الهي قضاي به رضا رضوانش ، و يقيناست و صدق از منظرهاي
(سنخيتشان لحاظ به)نفسها كه روز آن در سرانجام و (17)است
با جانمطهرهاش تا است شايسته (18)ميشوند جفت يكديگر با
از دم به دم همو ، و كند نوش آن از و شود جفت طهور شراب
هم و شراب هم خود او كه ريزد فرو مشتاقانش كام در اينشراب
حديث و است همين توحيد راه و رسم كه ساقياست هم و ساغر
ايمن وادي آن در كه ايننيست جز الهي وحدت در شدگان فاني
و يكيشوند مشهود و شاهد و معشوق و عاشق مطلوب ، و طالب
انني" كه كند غوغا حضور باده از سرمستي و مستي
.هيچ وديگر (19)"اناالله
:پينوشتها
آيه 33 احزاب ، -1
مفاتيحالجنان كساء ، شريف حديث -2
ص تهران ، 1362 ، اميركبير ، الزهراء ، فاطمه اميني ، علامه -3
حضرت از حديث) جمعالجوامع سيوطي ، حافظ از نقل به 103
((ص)رسول
همان -4
كوثر سوره -5
ص 59 فاطمهالزهراء ، اميني ، علامه -6
آيه 21 دهر ، سوره ،"طهورا "شرابا ربهم سقاهم -7
حكيم ، و عارف ديدگاه از وحدت آملي ، حسنزاده حسن -8
تا 46 ص 42 فجر ، 1362 ، انتشارات
حديث) پنجاهم ، كلمه مكنونه ، كلمات كاشاني ، فيض ملامحسن -9
.((ع)امامصادق از
كشفالاسرار ، عرفاني ادبي تفسير انصاري ، عبدالله خواجه -10
ص سوم ، 1360 ، چاپ جلدي ، يك ميبدي ، احمد فضلالدين تاليف
578
تا 9 آيه 7 دهر ، سوره -11
دهر ، سوره تفسير تفسيرالميزان ، ترجمه طباطبايي ، علامه -12
بهاعبادالله شرب"عينا آيه ذيل
امام آثار نشر و تنظيم موءسسه حديث ، چهل خميني ، امام -13
تا 329 ص 325 چهارم ، 1373 ، چاپ خميني ،
تا 13 آيات 11 دهر ، سوره -14
ترجمه والولايه ، فيالملاف مصباحالهدايه خميني ، امام -15
ص113 فهري ، احمد
تا 21 آيات 14 دهر ، سوره -16
كشفالاسرار ، عرفاني ادبي تفسير انصاري ، عبدالله خواجه -17
ص 578
آيه 7 تكوير ، سوره -18
آيه 14 طه ، سوره -19
صليبي جنگهاي تاريخ
پژوهش و نشر /شادان وليالله دكتر ترجمه /گروسه رنه اثر
1700/صفحه بيست+390/رقعي قطع /اول 1377 چاپ/روز فروزان
تومان
فقيد مورخ (سال 1952 به متوفاي و متولد 1885) گروسه رنه
نويسندگان و آسياشناسان بزرگترين از بيترديد فرانسوي ،
او مطالعات عظيم دامنه.است مللآسيايي فرهنگ و تاريخ عرصه
ايران ، فلات شرقي ، آسيايجنوب تا چين اقصاي و دور شرق از
معروفش گروسهدراثر.دربرميگيرد را نزديك خاور و خاورميانه
نشانداده بهوضوح را تبحر و استادي اين "آسيا چهره" بهنام
فراوانش ستايشهاي و زمين ايران درباره وي مطالعات.است
تحتتاثير را خوانندهاي هر ايران ، مردم و وتاريخ ازفرهنگ
آثار مشهورترين از يكي ،"صليبي تاريخجنگهاي".ميدهد قرار
بهچاپ صفحه و 1600 سهمجلد در سال 1931 در كه است گروسه
درسال 1939 ، وي تا شد سبب اثر بودن تخصصي و تفصيل.رسيد
پس آن از.رساند بهچاپ و داد ترتيب را آن شده كوتاه متن
درباره پژوهشي هر كه دارند اتفاقنظر نكته براين همهمورخان
عمدهاش منبع يا و اصلي تكيهگاه يا جنگهايصليبي ، تاريخ
و بود فرانسه علوم آكادمي گروسهعضو.است بوده كتاب همين
در تحرير مفصليبهرشته و پرشمار و مهم آثار خود عمر طول در
ملل تاريخ در همانا گروسه آثار مهمترين.آورد
تاريخ" ،"ارمنستان تاريخ" نظير است شده آسيايينگاشته
"آسيا چهره" ،"صحرانوردان امپراتوري"،"ژاپن تاريخ" ،"مغول
قابل صليبي جنگهاي درتاريخ بيگمان او كار اوج اما ،..و
سوي از و 13ميلادي قرون 11 در كه صليبي جنگهاي.است مشاهده
از آن گرفتن و بيتالمقدس تسخير براي مسيحيان
داشتند درنظر پاپها كه اهدافي به هرچند مسلماناندرگرفت ،
نهاد برجاي زمين مغرب تمدن در كه حيثتاثيري از اما نرسيد ،
پوسيده نظامات و بهخرافهها كرده خو و نيمهوحشي مردم و
كرد ، آشنا مشرقاسلامي جبروت و علوم و تمدن با را اروپايي
وقايعمهم از هيچيك نظر اين ازاست داشته اهميت بسيار
تحولات و بعدي دگرگونيهاي بر تاثيري چنين اروپا تاريخ
با كه طولاني نبردهاي اين در.است نداشته آنسرزمين اساسي
نيز و فلسطين و سوريه جامعه رخداد ، سدهها زماني فاصله
هيچ آشكار ، عليرغمپيروزي مسلمانان ساير و عثماني تركهاي
بهايشان تا نداشتند چيزي فرنگيان زيرا نبردند بهرهاي
و درجنگ پاياني شكست وجود با فرنگ ، دول برعكس ، بياموزند ،
و بردند بسيار بهرههايي درحقيقت فلسطين ، و تخليهسوريه
مسيحي اروپاي ذلت و ركود و اسلامي حشمتبلاد روي به چشمشان
مسيحي متفكران تامل و آثارعربي ترجمه عظيم سيلشد گشوده
كه بود تاريخيپيشرفتهايي رمز مسلمين ، دانش و منش و روش در
مطالعهاين.داد رخ رنسانس و روشنگري عصر تا زمان اين از
آنرو از مسلمين براي حقايق ، از سرشار و پرماجرا تاريخ
سدههاي در آشفتگي و رنج و انحطاط رازهاي كه اهميتمييابد
علل همچنين.ميشود آشكار وحشيانهصليبيان هجوم پسين
بهانهاي كه جنگ پوششايدئولوژيكي و متوحش مردم اين جنگطلبي
شده نمايانده همچونعبرتي نبود ، كوردلان و متعصبان براي بيش
.است
|