!ميگوييم؟ دروغ چرا
شد آزاد توس روزنامه سردبير
و فرهنگ وزارت مسئول مقام
آواي هفتهنامه
:اسلامي ارشاد
نامه ويژه چاپ مجوز ساوه
است نداشته سينمايي
توس نويسنده توضيح
شد منتشر هاجر پيام هفتهنامه
!ميگوييم؟ دروغ چرا
مردم از گروهي در دليل بدون و دليل با دروغگوييهاي *
نادرستي فرهنگ !فرهنگدرميآيد يك صورت به كمكم دارد
همچنين و كودكي زمان در بايد را آنها اوليه جايپاي كه
در مدرسه ، اولياء و مادر و پدر صحيح توجه و تربيت عدم
.كرد جستجو لازم زمان
است فريبي بزرگترين بلكه.نيست ديگران فريب دروغگويي *
.ميدهد بخود دروغگو شخص كه
دروغ" درباره كودك ، روانشناسي كتاب در هادفيلد ، .آ.ج دكتر
:مينويسد "دروغگويي و
مجازات ترس از ناشي "معمولا ملامت قابل و نكوهيده دروغ
از ناشي كه دارد وجود بيشماري غيرحقيقي مطالب لكن.است
...اما دانست طبيعي "كاملا را آن ميتوان و است تخيل نيروي
كه آنست گيرند ، درنظر همواره بايد والدين كه را حقيقتي
نيروي كه است كم آنقدر حقيقت و ميل بين فاصله كودكي در
سودمند تخيل اين اگر حال.ميكند پر را آن بزودي تخيل
اين چنانچه اما شد ، خواهد كاميابي و پرورش موجب باشد ،
شخصيته دو از نشاني شود گرفته بكار منفي مسير در نيرو
"من" را شخصيتها اين از يكي كه ميآيد حساب به بودن
شده رانده "من" كه ترتيب بدين.دربرميگيرد شده رانده
نظير ، بيمحتوا و بيهوده كارهاي صرف را خود وقت
كه ميكند ديگري ناپسند كارهاي و نافرماني -نيرنگبازي
ممنوع "كاملا برايش ولي دهد انجام دارد آرزو وي خالق
!ميباشد
كتاب ، اين از ديگري بخش در هادفيلد جناب بدانيم نيست بد
و نموده كودكان دروغگويي بودن طبيعي بر دوبارهاي تاكيد
زمان ، درگذر دروغگوييها ، اين علاج سهولت مجدد طرح با
و گفتهها به مادران و پدران چنانچه ميشود ، يادآور
لحظه هر در را آنان و نموده جدي توجه خود كودكان اعمال
دهند ، قرار لازم مراقبت و عنايت مورد زندگيشان از
را مشكلي هيچگونه كودك ، دروغگويي باشند مطمئن ميتوانند
.آورد نخواهد بوجود آينده در ديگران ، و كودك خود براي
مناسب ، زمان و كودك حال فراخور بنابه دقت اين چنانچه اما
متاسفانه كه شد خواهد آني نتيجه ، است بديهي نپذيرد ، صورت
افراد ميان موارد ، در از بسياري در ما ، تكتك امروزه
!هستيم آن شاهد جامعه ، بزرگسال
*
صد فردا پس تا داري چاكرم ، مخلصم ، جعفرجان ، الو ، -اولي
جبران !شده فنا بر آبرو ندم ، دارم ، چك بدي؟ قرض بمن تومن
.خداحافظ.ممنون.پات خاك.ميكنم
برگردوني؟ بهش داري !ميكني؟ چه رو فردا پس -دومي
خواست دلم !!داره فردا پس ديگهام يكسال بابا ، اي -اولي
!غنيمته !!!بكنم ازش مو يه
؟!بودي پاش خاك و چاكر كه تو د ، -دومي
كه دروغ !حرفا اين به چه منو بگذره ، كارم !هه به -اولي
!نداره ماليات
*
يه كنين لطف ميشه اگه..شد امضاء قربان ، بفرمائين -اولي
...بزنين بهش شماره
پرونده اينهمه كه ، ميبيني.عمو داري عجلهاي چه -دومي
نباش ، نگرانميدم ترتيبشو خودم.بيا فردا برو.اينجاس
...ثوابه.بكنم مردم براي كاري باشه ، تا..وظيفهامه "اصلا
.خداحافظ.ممنون.بده عمرتون خدا -اولي
ميكنن ، من با كه كاري همون !باش خيال همين به آره ، -دومي
يه حالا ؟!نديم دروغ وعده ما چرا !ميكنم شماها با منم
برگ برم پاشم.پاشم آخ !!بياد جا بدو ، حالت هفتهاي چند
شمال كه بزنن ماشين بدم نازنينمو هفتهاي سه مرخصي
.!!منتظره
*
!جديدالتاسيس فرهنگ يك
اينها !نيستند كم برخوردها گونه اين متاسفانه بله ،
برخي روزمره مناسبتهاي و مراودهها از كوچكي نمونههاي
بر كه مناسبتهايي و مراودهها.است ما اجتماع مردم از
مردم گروهياز در دليل بدون و دليل با دروغگوييهاي اثر
جاي كه نادرستي فرهنگ !فرهنگدرميآيد يك بصورت دارد
تربيت عدم همچنين و كودكي زمان در بايد را آن اوليه پاي
لازم ، زمان در مدرسه اولياء و مادر و پدر صحيح توجه و
فرهنگ اين بلاي شود گفته اگر طرفي ، از.كرد جستجو
عنوان گزاف به سخني است ، غرب تهاجمي فرهنگ از خطرناكتر
تهاجم دربرابر تا دارد ضرورت كه همانگونه پس.است نشده
فرهنگ با مبارزه براي ميبايد شود ، كرده قدعلم فرهنگي
و صحيح تربيتي تدبير نيز ، جامعه مردم بين در دروغگويي
.شود گرفته بكار مناسب ، و وسيع تبليغات
جامعه ، يك در حاضر افراد تمامي است مسلم آنچه البته
!منفي گاه و مثبت دروني تمايلات و آمال به دستيابي خواهان
شايد ، و خويشند گوناگون تخيلات و خواستهها همينطور و
مسايل همين نيز افراد دروغگويي به توسل عامل عمدهترين
گروهي ميان اين در متاسفانه چون قيمت؟ چه به اما باشد
چيز ، همه گذاشتن زيرپا قيمت به حتي كه ميشوند يافت
كه ميروند اي"شده رانده من" همان دنبال به مشتاقانه
و بيهوده كارهاي صرف را خود انرژي و وقت تا دارد علاقه
فريبكاري و نيرنگبازي و دروغگويي بهعبارتي يا ناپسند ،
يا ارشادي پرمحبت برخورد يك در نيز اينان "قطعا كه نمايد
.گرديد خواهند عملي و فكري جهت تغيير به وادار تاحدي جدي ،
فريب بزرگترين
بلكه ، نيست ديگران فريب دروغگويي است دانستن به لازم
.ميدهد خود به دروغگو شخص كه است فريبي بزرگترين
يا طولاني ، زمان مدت در است ممكن آن آشكارشدن كه فريبي
موجب نهتنها دروغگويي.افتد اتفاق اندك بسيار زماني در
كوتاه ، فاصلهاي در بلكه نميشود آن تكامل و شخصيت كسب
سلب و بياعتباري باعث و آورده پديد را قطعي دافعه يك
.ميشود كذاب فرد به نسبت ديگران ، اطمينان و اعتماد
*
تكامل موجب آيادروغگويي و ميگوييم دروغ وقت چه و چرا
شد؟ خواهد ديگران نزد در دروغگو فرد شخصيت
ساله خانهدار ، 25 ش ، -ز خانم
دروغگويي به وادار افراد ، كه ميآيد پيش مواقعي زندگي در
زنگ ميتواند صداقت كه مواقعيميشوند دروغپردازي و
!متاسفانه !باشد انسان زندگي سلامت براي خطري
دروغگويي با امروز به تا فردي هيچ شخصيت تكامل طرفي از
.ميشود مشخص روزي دروغ هرحال به چون است نگرفته شكل
كارمند ساله ، حسن ، 31 آقاي
در مهمي موضوع يا مساله كه ميافتد اتفاق زماني دروغگويي
اوقات گاهي.باشد داشته وجود انسان كاري يا شخصي زندگي
تكامل درباره.بگويد دروغ شخص ميكند ايجاب مصلحت نيز
اينطور بدبختانه گاهي كنم ، عرض بايد هم دروغگو فرد شخصيت
.است
ساله افغاني ، 26 ع ، -نجيب آقاي
.گفت خواهد دروغ كند اقتضا كه زماني در كس هر است مسلم
در بدانيد بايد نميگويم دروغ من نخير ، بگويد كسي اگر
!ميگويد را خود زندگي دروغ بزرگترين دارد لحظه همان
برتر دروغ برتر ، شخصيت معناي گاه گفت ميتوان ترتيب بدين
!!است
ساله دانشجو ، 29 محسنزاده ، پروانه خانم
موضوع همين ميكند گسترشپيدا روز هر كه چيزي متاسفانه
وجودبرخي در كه است فريبكاري و چاپلوسي و دروغگويي
باور.است درآمده تفكيكي غيرقابل عنصر صورت به افراد
براي اجباري يا نياز هيچگونه كه ميشناسم را افرادي كنيد
قسمت براي !ميگويند دروغ دايم اما ندارند ، گفتن دروغ
شخصيت و شعور و رشد تكامل ، كه آنهايي براي هم ، سوءال دوم
.متاسفم ميدانند ، دروغ گرو در را
ساله نويسنده ، 34 م ، -صفا
دستاندركاران از بسياري قبول مورد كه كتابم نشر براي
مراجعه انتشاراتي بنگاه !ببخشيد نه ، دفتر ، چند به بود
به اما شد پذيرفته آنها همگي بررسي جلسات در كتاب !كردم
!!نبود جهاني چهره كه نويسنده براي سرمايهگذاري دليل
نيز علت !شد منتفي ارزشها و چاپ و كتاب مساله
ميدانستند آنها هم حاليكه در !!شد اعلام مجهولالهويه
"مثلا افراد كه هنگامي راستي ، به !بنده هم چيست ، قضيه
چگونه ميكنند ، اينگونهبرخورد ما ، جامعه فرهنگي و مطلع
!باشند؟ صادق هم با داشت انتظار جماعت بقيه از ميتوان
:ميفرمايد دروغگويي و دروغ درباره ،(ع)عسكري حسن امام
را دور سراب چون او كه زيرا بپرهيز ، دروغگو با دوستي از"
".مينماياند دور را نزديك و نزديك
فردي با است باور خوش و ساده كه فردي رويارويي است بديهي
چه منجربه مينمايد ، تنفس اكسيژن عنوان به را دروغ كه
.شد خواهد مسايلي
زمينه در كه تجاربي و تبحر با دروغگو فرد مشخص بطور
گام نخستين در داد ، خواهد نشان خود از دروغپردازي
از را او "متعاقبا و نموده جلب را باور خوش فرد اعتماد
ناهموار بيراهههاي به دارد ، رو پيش در كه مستقيمي مجراي
"هادفيلد" دكتر قول به كه زيرا.كشانيد خواهد سست و
زياد بسيار افراد اينگونه در "شده رانده من" قدرت "اولا
منفي ، تخيل قدرت از برخورداري دليل به "ثانيا موءثربوده ، و
كارهاي سوي به اينان اقدام و گرايش قويشان ، اما
آرزوي آنها خالق واقع در كه نيرنگي و فريب و بيمحتوا
.است ممكن و ميسر آساني به دارد را انجامشان
راحتي به دروغگو فرد دانست بايد گفته ، اين به استناد با
چارچوب از را خويش دروغين انديشههاي و تخيلات ميتواند
.بندد بكار ديگر افراد درباره سهولت با و درآورده ممنوعيت
خيانت موارد از بسياري در عمل اين با او واقع در يعني
هر در و شده مرتكب جامعه افراد ديگر برابر در را مسلمي
.ميدهد تعميم ديگران با درارتباط آنرا ساعت و دقيقه
و دروغ درباره را ديگر همشهري دو نظر نيست بد ادامه در
.نماييم ملاحظه دروغگويي ،
شيمي مهندس ساله ، د ، 40 -ترانه
گاهي.است اجتماع به خيانت و خود به خيانت دروغگويي
از درون ، در آنچان ميشوم دروغگويي به مجبور كه اوقات
در حتي ميآيد شرمم كه ميگردم منزجر و زده خجالت خودم
.كنم نگاه آينه
ساله دندانپزشك 52 ن ، -يحيي
مثبت دروغ.منفي و مثبت.است نوع دو بر دروغ بنده نظر به
تكامل و سازندگي حتي گاه كه است مصلحتآميزي دروغ همان
صلاح و دقت با بايد نيز آن درباره البته كه.دربردارد
كه است دروغي آن منفي ، دروغ اما.كرد عمل و انديشيد كامل
هميشه براي را انسان شخصيت و ميدهد باد به را دودمان
اصل ، چون نميكند توفيري هم بالا و پائين سطح در.ميشكند
و دارم و داشتم آرزو بنده البته.بود عملخواهد نفس
در فقط دروغ كه شود گونهاي به روزگار تا داشت خواهم
خود آرزوي به هيچگاه "ظاهرا اما !گيرد جاي لغت يك قالب
و خباثتها گاه و افراد خشك منافع چون رسيد نخواهيم
انسانهاي از خيلي قلب كه ميشود وجود ملكه طوري حسادتها
مهر و صلح جايگاه ميبايد طبيعي بطور كه را زمين كره روي
در و مينمايد تسخير را باشد مهرباني و دوستي و محبت و
بينهايت دروغهاي زشت منزل سر به مستقيم را راه نتيجه
خدا گفت بايد "واقعا موارد اينگونه در كه !ميكشاند
؟!كند بخير را ما عاقبت
كرد؟ بايد چه دروغگو فرد با
به و مختلف دروغهاي كردن سرهم با دروغگو كه نكته اين درك
قصد معقول و زيبا مواقع ، برخي در شايد و موجه ظاهر
از را كلان سوءاستفادههاي و غيرمنطقي بهرهبرداري
خود جهت هميشه دروغگو فرد زيرا.نيست مشكل دارد ، ديگران
و مشخص مقاصد با را عمل اين و كرده تعيين پيش از را
شخص ديگر ، عبارت به.ميدهد انجام كامل آگاهي همچنين
حسابگري توان داراي و دارد تميز و تشخيص قوه كه بزرگسالي
تحويل و كرده چاپ دروغ نيز ، حسابگريها همين براساس و است
جاي همه از بيخبر و پاك كودك آن ديگر ميدهد ديگران
كه نيست ميگويد سخن دربارهاش هادفيلد دكتر كه ديروزي
به و نميكند درك را حقيقت و ميل بين فاصله باشيم معتقد
كرده انتخاب را تخيل نيروي نابخردانه "كاملا دليل ، همين
از شدن جدا با بزرگسال شخص چه ، .ميشناسد برتري به و
-زندگي محيط با را اجتنابي غيرقابل پيوند كودكي ، دنياي
طي و نموده برقرار خويش جامعه مجموع در و اجتماع افراد
يك اينكه حال.ميدهد و داده ادامه را زندگي پيوند همان
تشخيص خوب از را بد و نشناسد را واقعيتها فردي چنين
موجبات دروغپردازيهايش و دروغگويي با نداند و ندهد
هيچوجه به آورد ، خواهد پديد را آن افراد و جامعه تزلزل
بيمار فرد چنين يك با اينكه ديگر.نميباشد قبول قابل
باورها و مدارا در از نبايد دروغگويي ، هيچگاه به مبتلا
كذاب ، افراد اين با مواجهه در ميبايد لاجرم بلكهدرآمد
صورت غيراين در يا و نمود آشكار ،"صريحا را آنان دروغ يا
آنرا هرگز عمر آخر تا كه داد ايشان به درسي چنان آن
گفتنها دروغ و دروغ "مجددا چنانچه حال.نكنند فراموش
ضرر و آفت حكم در كه را آنان ميبايد "قطعا شد ، تكرار
چون.نمود طرد را ميباشند جامعه و اجتماع براي مضاعف
ما تلاش و بوده ابدي دروغگويي به آنها اعتياد بيگمان
!است كوفتن سندان بر پتك فقط
شد آزاد توس روزنامه سردبير
بازداشت سردبير شمسالواعظين ماشاءالله:اجتماعي گروه
.شد آزاد زندان از شب چهارشنبه توس روزنامه شده
از وثيقه قرار با كه شمسالواعظين:ما خبرنگار گزارش به
شدگان بازداشت نفري گروه 4 از نفر آخرين شد ، آزاد زندان
.ميباشد توس روزنامه
حصار جوادي صادق محمد همراه به شهريور شمسالواعظين 25
نبوي ابراهيم و جلاييپور حميدرضا امتياز ، صاحب
بازداشت انقلاب دادگاه حكم با توس روزنامه نويسندگان
.شدند
زندان از چهارشنبه روز عصر نبوي ابراهيم و حصار جوادي
درپي پيش روز ده نيز جلاييپور حميدرضا و شدند آزاد
.بود شده آزاد زندان از رهبري مقام با مادرش ملاقات
من:گفت ما خبرنگار با گفتگو در شمسالواعظين ماشاءالله
روز كه 33 گذراندم انفرادي در را خود بازداشت از روز 34
درخواست به آن آخر روز و بود انقلاب دادسراي حكم با آن
.ماندم انفرادي در خودم
فشارهاي از صرفنظر:گفت بازداشت دوران وضعيت مورد در وي
.بود خوب بسيار رفتارها انفرادي سلول از ناشي رواني
ملي امنيت در اخلال من اتهام:گفت اتهامش مورد در شمس
جامعه روزنامههاي مندرجات "منحصرا گفتگوها سير اما بود
.بود توس و
فضاي يك در بيشتر بازجوييها:گفت بازجوييها مورد در وي
.بود ثمربخش بسيار من نظر به و ميشد انجام گفتگو
قوه با را گفتگوها اين ما:گفت توس روزنامه سردبير
تجديدنظر براي تلاش ;داد خواهيم ادامه محور دو در قضائيه
و بازداشت غيرقانوني عمل مورد در دادستاني اقدامات در
شركت به مربوط حقوقي مسائل دوم و توس روزنامه توقيف
زياني معرض در قضائيه قوه اقدامات دليل به كه روز جامعه
.دارد قرار تومان ميليون مبلغ 290 به
نشريه يك نيز و مطلع منابع اظهارات بنابر زمينه همين در
مورد در گزارشي "اخيرا اساسي قانون اجراي پيگيري هيات
و توس روزنامه با برخورد جريان در قضائي دستگاه تخلفات
و كرده ارائه جمهوري محترم رياست به آن مسئولين دستگيري
قانوني اختيارات به توجه با است خواسته جمهوري رئيس از
به اساسي قانون اصول از برخي زيرپاگذاشتن به نسبت خود
.دهد اخطار قضائيه قوه
و فرهنگ وزارت مسئول مقام
آواي هفتهنامه
:اسلامي ارشاد
نامه ويژه چاپ مجوز ساوه
است
نداشته سينمايي
نيست سينمايي مجوز داراي ساوه آواي نشريه:اجتماعي گروه
ويژهنامهاي چنين انتشار براي نشريه اين مسئول مدير و
.است نداشته ارشاد وزارت مسئولان با هماهنگي گونه هيچ
:افزود مطلب اين اعلام با ارشاد وزارت در مسئول مقام يك
مدير به موقع به و لازم تذكر نشريه اين تخلف مورد در
.است شده داده نامه هفته اين مسئول
ساوه آواي مسئول مدير نبوتي محمد كه است حالي در اين
مطبوعات كل اداره طرف از تذكري هيچگونه است كرده اعلام
ويژهنامه چاپ و مطبوعات قانون از تخطي خاطر به داخلي
از خود هدف نبوتي.است نكرده دريافت اخلاقي غير سينمايي
را هند سينماي هنرپيشگان عكسهاي مبتذل ويژهنامه چاپ
.است كرده ذكر فرهنگي هويت به پايبندي و تعصب
توس نويسنده توضيح
زندان از "اخيرا كه توس روزنامه نويسنده نبوي ابراهيم
تلخيص به نسبت همشهري ، روزنامه با تماسي طي است شده آزاد
.بود معترض خويش مصاحبه
با وگو گفت در آنچه خلاصه:كرد اعلام تماس اين در وي
با وگو گفت در كه بود همان كردم عنوان همشهري خبرنگار
حكم كه اين ;گفتم اسلامي جمهوري خبرگزاري خبرنگار
پس ;شد صادر كشور امنيت عليه اقدام اتهام به من بازداشت
انقلاب دادستاني به را ، خود بازداشت حكم از مطلعشدن از
در بازداشت روز طي 27 در من با برخوردكردم معرفي
جمعي بازداشتگاه در بازداشت روز و 4 انفرادي بازداشتگاه
از مجموعهاي طي اتهامات مقابل در من.بود خوبي برخورد
كه را ابهاماتي و دادم ، پاسخهايي پرونده بازپرس سئوالات
مقتضي زمان در نيز امر مسئولانكردم روشن ميكردم گمان
.دادند مرا موقت بازداشت لغو دستور ضمانت قرار با
شد منتشر هاجر پيام هفتهنامه
پيام هفتهنامه جديد دوره از شماره نخستين:اجتماعي گروه
.شد منتشر هاجر
اعظم مديرمسئولي و صاحبامتيازي به هاجر پيام هفتهنامه
انتخابات" درباره مطالبي خود شماره نخستين در طالقاني
با گفتوگو" ،"نفر؟ ميليون از39 نفر چند خبرگان مجلس
،"اقتدار افول و ايدئولوژي بحران" ،"آرمين محسن
مجلس التزامي وظيفه" و "مواضع در ابهام كارگزاران"
.دارد را "خبرگان
|