سياسي انفعال
نتوانند جامعه نهادهاي كردن ، اجتماعي روند در كه زماني *
جامعه رسانند ، انجام به خوبي به زمينه اين در را خود سهم
نميگيرد صورت كامل پذيري
عوامل و علل مطالعه آغاز دوم ، جهاني جنگ پايان
و اجتماعي اقتصادي ، لحاظ به سوم جهان كشورهاي عقبماندگي
عنوان به اقتصادي توسعه مطالعات اين بيشتر در بود ، سياسي
.ميشد محسوب "روبنا"عنوان به سياسي توسعه و "زيربنا"
توليد و سرانه درآمد افزايش به منجر كه روندي يعني"
مردم براي بهتر زندگي سطح بهبودي باعث شده ، ملي ناخالص
".شد خواهد
فروپاشي با باوريها خوش گونه اين اما (قوام ، 1371 ، 6)
كه موءثري جديد نهادهاي و انجاميد شكست به قديمي نهادهاي
باشد ، داشته كشورها اينگونه نياز با كاركرد و تجانس داراي
به سياسي علوم محققين دهه 1960 ازاواخر.نيامد پديد
شاخصهاي و عوامل از بيش سياسي و اجتماعي موءلفههاي
اصلي شرط را سياسي مشاركت و (همان ، 8)دادند بها اقتصادي
دموكراسي ، گسترش:چون ديگري متغيرهاي با سياسي توسعه
..و سياسي و اجتماعي تعاملات قانونگرايي ، توسعه خردورزي ،
بينش و آموزش گرو در نيز سياسي توسعه و ميدانستند
زمينه شدن فراهم براي يعنيميشود ميسر واجتماعي سياسي
جايگزين سياسي ، بينش و آموزش ميبايستي سياسي ، توسعه
و اجتماعي امور در جوانان بويژه جامعه افراد بيتفاوتي
.گردد سياسي
(Huntington and Nelson) "نلسون"و "هانتينگتون" عقيده به
ذهني نگرشهاي از مجزا و عيني امري عنوان به سياسي مشاركت
فعاليت" سياسي مشاركت آنها تعريف طبق بر ميباشد ، فرد
فرايند بر نهادن تاثير منظور به خصوصي شهروندان
.(رضايي 1375 ، 54)"است دولت تصميمگيريهاي
سياسي توسعه و مشاركت سبب اقتصادي توسعه گروه اين نظر به
علائق خارجي ، جنگ مهاجرت ، " قبيل از عواملي بلكه نميشود ،
موجب اقتصادي ، توسعه از مستقل "كاملا عقيدتي و مذهبي
فعاليتهاي تشديد نيز و سازمانها در آگاهي ، دخالت ارتقاء
سياسي مشاركت كه است محتمل خود نوبه به كه ميشود دولت
(137554).دهد افزايش را
در سياسي و اجتماعي مشاركت متغير براي كه موءلفههايي اما
عضويت از فعاليت مختلف سطوح:از عبارتند ميگيرند نظر
فعاليتهايي تا (...و شغلي خيريه ، محلي ، )انجمنها در ساده
و مجلس نمايندگان)مملكتي عالي مقامات با ملاقات قبيل از
طرح منظور به آنها براي گزارش و نامه نگارش يا (وزراء
در شركت نيز سياستهاو تغيير و اصلاح درخواست و مشكلات
و (رضايي 1375 ، 1995)سياسي تظاهرات در وشركت گيري راي
قبول گفت بايد كنيم بحث ايران مورد در بخواهيم كه زماني
جوانان دست به حاضر حال در مسئوليتهايي چنين انجام و
سرنوشت در مشاركت با تا است علميه حوزههاي و دانشگاهي
مسايلسياسي ، مورد در تصميمگيري قدرت خويش ، اجتماعي
وارد كه آنگاه دانشجويان.گيرند دست به خود را اجتماعي
منعكس را خويش خاص ويژگي دو ميشوند ، بايد دانشگاه محيط
:سازند
مختلف سوالات طرح ياروحيه پرسشگري ويژگي -
و گرايي اصول آرمانخواهي ، ويژگي -
(نواح ، 1375 ، 7) پرستي كمال
تنها نه اجتماعي نظام در دانشجو جايگاه و مقام واقع در
تحقيق و پژوهش تعلم ، و تعليم بر مبتني بايستيرابطهاي
نوسازي و جامعه براي متخصص كار نيروهاي ساختن جهت در
جامعه قبال در بايد بلكه باشد ، جامعه فرهنگي سنن مداوم
و باشند حساس جامعه و خود سرنوشت در دخالت منظور به نيز
و اقتصادي ، اجتماعي مسائل در تصميمگيريها فرايند بر
در متفاوت نگرش دو ما درجامعهباشند تاثيرگذار نيز سياسي
را دانشگاه اينكه اول ;دارد وجود ودانشگاه دانشجو قبال
جريان تنها اينكه دوم ميدانندو علم كسب محل تنها
كهبه ميدانند دانشجويي حركتهاي از را جامعه انقلابي
و بحران ايجاد سبب و ميكند سرايت جامعه اقشار ديگر
.ميشود اختلال
واجتماعي سياسي گفتمانهاي باب جامعه در اگر كه حالي در
طريق از را موجود اختلافات راحتي به ودانشجويان شد باز
از نگراني نوع هيچ كنند ، حل سياسي تجمعات يا و تعاملات
ميگردد ساختاري تحولات به منجر كه نگرانيهايي دست آن
خواهد منتج زير نتايج به نگرانيهايي چنين ابراز.نميشود
:شد
بيهويتي و خودبيگانگي از اشكال از شكلي به گرايش (الف
و نازل بسيار سطحي در را دانشجويان خواستههاي "عمدتا كه
.ميكند مطرح گذرا و روزمره
مهاجم فرهنگ به نسبت سازگاري و وادادگي و دلدادگي (ب
فرهنگي و اجتماعي ناهنجاريهاي با همسويي "نهايتا و جهاني
و اسلامي -فرهنگي مباني و مواريث از انفصال و دوري (ج
و ديني مسائل به نسبت بيتوجهي و بيعلاقگي و انقلابي
اجتماعي
بيتفاوتي روحيه و فرهنگ اشاعه (د
(اخلاقي مفاسد و رواني بحرانهاي وبروز وجود ( -ه
و سياسي مشاركت عدم و بيتفاوتي روحيه كه زماني و
جوانان را آنها اكثريت كه - جامعه از قشر اين بر اجتماعي
سياسي اقتدارگرايي افزايش سبب گردد ، حاكم -ميدهند تشكيل
جامعه يك به تبديل اجتماعي نظام زمان طول در و گشته
"تودهوار جامعه" يك به تبديل عبارتي به يا و منفعل
.شد خواهد
:ميشود بيتفاوتي ساز سبب عواملي چه اما
.شود مطرح اجتماعي و فردي سطح دو در است ممكن بيتفاوتي
ديگري ، موضوع هر مثل مساله اين سياسي و اجتماعي نظر از
مختلف جامعههاي در آن تبلور شكل و دارد تاريخي ريشه
دو از فردي بيتفاوتي لحاظ اين بهباشد متفاوت است ممكن
تاثيرات نتيجه فرددر كه آن يكي:است بررسي قابل جنبه
بعضي به نسبت كرده ، رشد آنها در كه محيطهايي و خانواده
و رشد رغم به فرد آنكه دوم.باشد بيتفاوت مسائل از
است ، زندگي اصلي عنصر سياسي مشاركت كه محيطهايي در تربيت
مثل نيز مشاركت به مربوط مقولههاي در حتي است مجبور
آنها به نسبت و كند تبعيت موجود هنجارهاي از مسائل ساير
.باشد داشته انفعالي برخورد
جامعهپذيري عدم به مربوط شده اشاره عوامل آن از يكي -1
ميباشد سياسي
ميتواند دانشجويان سياسي بيتفاوتي در عامل دومين -2
علت به انقلاب زمان دانشجويي فعاليتهاي پويايي عدم
.باشد فعاليتها آن نشدن نهادينه
در دانشجو حقيقي جايگاه شناسايي عدم دليل ، سومين -3
اخذ و كسب آماده كه عنصري عنوان به دانشجو تبديل و جامعه
روشنفكر و متفكر فردي عنوان به نه است جامعه در پيشهاي
مسائل صرف رد يا تاييد به و باشد نظر صاحب ميتواند كه
.نكند اكتفا جامعه در جاري
به ندادن بها نيازها ، ارضاء قبيل از ديگري دلايل -4
دانشجويان بيگانگي احساس دانشجويان ، ديدگاههاي و نظرات
سياسي جامعهپذيري عدم دلايل به داخلي مسائل به نسبت
در رقابت ايجاد و دانشجو حد از بيش افزايش كامل ،
...و اجتماعي زمينههاي
كار اين كه دارد اين به بستگي سياسي مشاركت عدم" طرفي از
است ، روزانه نان پي در يكي.سازد برآورده را نيازي چه
در ديگري آن و شود ، استاندار يا فرماندار ميكوشد دومي
.دارد اعتقاد آنها به درستي به كه است ارزشهايي تحقق پي
جامعه و مدرسه خانه ، در آدمي را نيازها ساختن سيراب راه
يا ديگران قراردادن الگو يا مستقيم آموزش راه از
با نيز ارزشها ضد و ارزشهاميگيرد ياد ديگر شيوههاي
".ميشود آموخته شيوهها همين
جامعه نهادهاي كردن ، اجتماعي روند در كه زماني اما
انجام به خوبي به زمينه اين در را خود سهم نتوانند
در نتيجه در و نميگيرد صورت كامل پذيري جامعه رسانند ،
.ميشود ايجاد خلل بعدي نسل به جامعه يك ارزشهاي انتقال
دارد ، ضعيفي نظام ما پرورش و آموزش":كه حالي در "مثلا
خوبي فرهنگي و علمي پرورش نه ما كودكان نتيجه در
مفاهيم و سياسي مشاركت با صحيح طور به نه و ميبينند
اجتماعي علوم و تاريخ كتابهاي.ميشوند آشنا سياسي
صحيح برخورد نحوه ما متوسطه و ابتدايي دوره كلاسهاي
..نميدهد ياد دانشآموزان به را سياسي و اجتماعي بامسائل
تمرين براي فرصتي "اكثرا نيز خانوادگي روابط نظام.
در ندرت به كند ، نمي فراهم دموكراسي و آزادي
خانواده اعضاي واقعي مشاركت به خانواده تصميمگيريهاي
!برميخوريم
انجام به سياسي بيتفاوتي زمينه در متناوبي پژوهشهاي
:كرد تقسيم دسته سه به را آنها ميتوان كه است رسيده
تاثير فرهنگي و روانشناختي عوامل و زمينهها بر اول دسته
براي انگيزش فقدان بر ناظر عواملي چنين.ميگذارند
پژوهشها اين در.هستند سياسي و اجتماعي حيات در مشاركت
به كنارهگيري و عزلت و بيتفاوتي كه ميشود داده نشان
ترس ، افسردگي ، چون پديدههايي با فردي پديده يك عنوان
و نفس به اعتماد عدم بدبيني ، گناه ، و حقارت احساس
به بيتفاوتي.است همراه و بسته هم مشابه پديدههايي
صورت به اغلب جمعي سطح در رواني -فرهنگي پديده يك عنوان
زمينههاي از برخي.ميكند پيدا نمود فرهنگي ميراث
پدرسالارانه ، فرهنگهاي يعني فرهنگها و فرهنگي
.ميدهد پرورش...و اقتدارطلبانه و پاتريمونياليستي
رسيده انجام به نيز ديگري راستاپژوهشهاي اين در البته
مدل يك طبق را اجتماعي و سياسي بيتفاوتي و است
كتاب در دال ، رابرت.كردهاند تبيين اجتماعي روانشناسي
اشاره بيتفاوتي در را دلايلي سياست ، جديد تحليل و تجزيه
:كرد خلاصه زير صورت به ميتوان كه ميكند
كه پاداشي شوند متوجه خود ارزشيابيهاي در مردم اگر -1
پاداش از ميآيد ، دست به واجتماعي سياسي درگيريهاي از
امور اين در را خود "يقينا است ، ناچيزتر فعاليتها ديگر
.ساخت نخواهند درگير
احساس بارز تفاوتهاي خود روي پيش شقوق بين شخص هرگاه -2
در مشاركت به كمتر "مالا ندهد ، اهميت بدانها و نكند
...پرداخت خواهد اجتماعي وامور سياست
سياست صحنه در او فعاليت كه كند تصور فرد ، هرگاه -3
آن در هرگز باشد ، تغيير منشاء نميتواند و است بيتاثير
...نميشود وارد
نتايج آنان مداخله بدون كه باشند معتقد مردم هرگاه -4
احتمال ميكند تامين را آنان رضايت سياسي ، اقدامات
...شد خواهد كمتر درسياست آنها مشاركت
لازم ، دانش و آگاهي محدوديت علت به را خود فرد هرگاه -5
ترجيح كند ، تصور سياست در دخالت جهت سياسي كارايي فاقد
.باشد داشته مشاركت آن در كمتر كه ميدهد
احتمال سياست ، عالم ورودبه مشكلات افزايش موازات به -6
به افراد گرايش عدم وي.يافت خواهد كاهش آن در مشاركت
سياسي بيگانگي مفهوم با را سياسي فعاليتهاي و مشاركت
مانعي عنوان به بيگانگي بر تاكيد همچنين و ميكند تبيين
.ميآيد شمار به سياسي توسعه راه در
سوي از كه است مفاهيم از يكي اجتماعي و سياسي بيگانگي
توضيح براي اجتماعي ، روانشناسان و جامعهشناسان از برخي
آسيبشناسي صور با و سياسي اجتماعي بيعلاقگي و انفعالي
قرار استفاده مورد سياسي -اجتماعي مشاركت (پائولوژيكال)
.است گرفته
زمينههاي بر موجود پژوهشهاي از ديگري دسته اما
چنين در.ميگذارند انگشت واقتصادي جامعهشناختي
در فرد اجتماعي ناتواني بلكه انگيزش فقدان به پژوهشهايي
نشان "معمولا.ميرود شمار به بيتفاوتي زمينه مشاركت ،
استمرار و ثبات شرايط در سياسي بيتفاوتي كه ميشود داده
و اجتماعي حاشيهنشيني فقر ، چون پديدههايي يا قدرت
آموزش ، نازل سطح (روشنفكران و اقليتها وضعيت مثل) فرهنگي
زن و روستانشيني ارتباطي وسايل به دسترسي كمبود
هم روي عواملي چنين.است همراه و بسته هم (جنسيت)بودن
و جمعي ارتباط فقدان فرد ، اجتماعي آگاهي نقصان موجب رفته
.ميشود عمومي زندگي در شركت فرصت فقدان
قدرت ساخت عملكرد نحوه بر نظر مورد پژوهشهاي سوم دسته
بيتفاوتي گسترش و ايجاد در سياسي عوامل يعني
شده ياد فرهنگي زمينههاي و عوامل البته.تاثيرميگذارند
ساخت.هستند سياسي قدرت ساخت عملكرد محصول اغلب خود نيز
امكان سياسي ، مشاركت لوازم نابودي باعث بسته ، قدرت
دولتي چنين ايدئولوژي و ميشود عمل توانايي و سازماندهي
سياسي فرهنگ به تبديل بيابد تداوم تاريخي نظر از وقتي
.ميشود حاكم و رايج
:است ذكر قابل مورد چند سياسي بيتفاوتي منفي تبعات از
به سياسي بيحسي و بيتفاوتي گسترش با اينكه يكي -1
قرار طلب قدرت و غيرمسئول افراد دست در قدرت تدريج
.ميگيرد
حكومت و حكام توجه كاهش موجب سياسي بيتفاوتي اينكه -2
.ميگردد عامه منافع و مصالح به
گسترش و رشد براي عمدهاي مانع سياسي بيتفاوتي اينكه -3
ساخت داراي حكومتهاي نظر اين از.ميشود مخالف گروههاي
.ميبرند سود سياسي بيتفاوتي گسترش از بسته ، قدرت
آموزش گسترده ، درسطح سياسي بيحسي و بيتفاوتي اينكه -4
.ميكند تضعيف و ميدهد تنزل كلي طور به را مردم سياسي
كه تاريخي لحظات برخي در وقتي بيثبات مردم همين
خامي روي پيداميشود ، از عمومي بسيج و جنبش جرقههاي
تشكلات و سازمانها فريفته و شيفته سهولت به وبيتجربگي
از را سره درستي به نميتوانند و ميشوند حكومت مخالف
.دهند تشخيص ناسره
اصلي نيازهاي اجتماع به ورود از پس آموختگان دانش -5
حلها راه و برنامهها آن تبع به و نداده تشخيص را جامعه
.شناخت نخواهند را
هريس رحيمي استاد رضا
|