نياز يك برآوردن اوج
استاد خانه تبديل با همزمان
به بهزاد حسين
بهزاد ،
ماندگار گنجينهاي
رنگ و نقش افسونگر
نياز يك برآوردن اوج
ايران پرآوازه نقاش ، كمالالملك درباره
دردناكي دوران يادآور ما براي هميشه قاجاريه نام اگرچه
ياد بسيار تاسف و تلخي با را آن تاريخي خاطرههاي و است ،
ستارگاني درخشش شاهد نيز دوران همين در ولي ميكنيم ،
ستارگان اين فروغ.شدند ما سربلندي و عزت مايه كه هستيم
كه بود ، تاريخ از شرايطي در ابتذال كمال از مانع
فرود خاك اين پيكر بر جانگاه زخمي بار هر قاجار پادشاهان
از مرداني حضور واسطه به اگر كه زخمهايي.ميآوردند
خاك اين ميتوانست كدام هر نبود ، سرزمين اين در خودگذشته
.كند عقيم را
عهد اين از هنرمندي الملك كمال به منصوب ،"غفاري محمد"
.است داشته ايران نقاشي تاريخي سير در مهم نقشي كه بود ،
صفويه سلسله در دروني ، تناقضات همه با آن آغاز كه سيري
و "خيالپردازانه" نقاشي كه حالي در.ميگيرد شكل
طي را خود تكاملي سير زمان اين در ايراني "طبيعتگريز"
به بيايد ، خويش عصر خور در قالبي تا ميرفت و ميكرد ،
حاكمان ، ناداني نيز و اقتصادي و سياسي همگسيختگي از سبب
نقاشي از جانانه حمايت عوض در.گرديد تشتت دچار ما فرهنگ
ايتاليايي ، و هلندي نقاشان از برخي يافتن شهرت حتي و غرب
سنت تدريجي فراموشي و غرب طبيعتگراي نقاشي گسترش
زماني در غفاري محمد.داشت دنبال به را نقاشيايراني
بود ، يافته ايران در را خود جايگاه غرب نقاشي كه ميزيست
.بود شده نقاشان براي ثابت الگويي به تبديل و
اكثر اما نيست ، روشن درستي به كمالالملك تولد تاريخ
.كردهاند عنوان ق.-ه سال 1274 در را وي تولد مورخين
تولد "كلهكاشان" روستاي در و هنردوست ، خانوادهاي در وي
.يافتند تربيت بسياري نقاشان آن در كه خانوادهاي.يافت
از كه (ق.-ه 12831229) وي عموي "صنيعالملك" جمله از
"غفاري خان ابوتراب ميرزا" برادرش و بود دربار نقاشان
طراحي كار به وقت روزنامههاي در كه (ق.-ه 13071273)
خود زمان نقاشي در عمده سهمي كدام هر دو اين و ميپرداخت
.داشتند عهده به
از بهرهاي خود كه "غفاري رضاخان ميرزا" كمالالملك پدر
او ميبيند را پسرش استعداد و علاقه چون داشت ، نقاشي هنر
علي" نزد تا ميفرستد تهران به سالگي دوازده سن در را
تعليم "دارالفنون" در معروف نقاشباشي "مزينالدوله اكبر
فراواني علاقه و استعداد كه غفاري محمد طريق بدين.ببيند
"شاه ناصرالدين" توجه مورد ميداد ، نشان خود از نقاشي به
نقاشباشي لقب و يافت راه ناصري دربار به و گرفت قرار
.مييابد
فرزند چهار صاحب و ميكند ازدواج ق.-ه سال 1289 در او
او كه ميرسد رشد سن به دختر يك تنها ميان آن ازميشود
آن از پس و واقعه اين.ميرود دنيا از سالگي در 18 نيز
هنرمند حساس روح بر عميقي روحي ضربه همسر ، مرگ واقعه
.ميماند باقي مجرد عمر آخر تا پس آن از و ميكند ، وارد
قتل وقوع از پس (م 1895) ق.-ه سال 1313 در غفاري محمد
1900) ق.-ه سال 1318 تا و شد اروپا عازم شاه ، ناصرالدين
.گزيد اقامت "پاريس" و "رم" ،"فلورانس" شهرهاي در (م
همزماني اروپا ، در او اقامت زمان مدت در توجه قابل نكته
در خصوص به و اروپا نقاشي در كه است نويني حركتهاي با آن
مورد كدام هيچ هنري ، حركتهاي اين.بود گرفته شكل فرانسه
رابطه او اينكه رغم به و نشد ، واقع ايراني نقاش توجه
دوستان از و فرانسوي نقاش "لاتور فانتن" با نزديكي
با طريق اين از ميتوانست و داشت امپرسيونيست نقاشان
اوج نقاشان يابد ، آشنايي و ارتباط هنري جديد جنبشهاي
قرار خود علاقه و توجه مورد سخت را باروك و رنسانس
است رسيده خود سن كمال به زمان اين در كه ويميدهد
و جنبشها بر را موزهها درون آثار از كپي (سال حدود 40)
،(امپرسيونيسم پست و امپرسيونيسم) هنري نوين حركتهاي
.ميداد ترجيح
به تازه نگاه نوعي "امپرسيونيستي پست" جنشهاي آنكه با
تا بود آغازي و داشت (ايران و دور خاور خصوص به) شرق هنر
"طبيعتگريز" تصويري سنتهاي بر تكيه با اروپايي هنرمند
و "آكادميك" نقاشي با هميشه براي اروپايي ، غير
كه نيست عجيب چندان كند ، خداحافظي "طبيعتگرا"
سه "حدودا هنر عوض در.نشد آنها مجذوب "اصلا كمالالملك
زيرا.داد قرار خويش توجه مورد را اروپا قبلتر سده
قريب اروپا كلاسيك نقاشي با ايران نقاشان آشنايي پيشينه
ميان تقابل در ايراني نقاشي كه سدهاي دو.بود سده دو به
از غرب طبيعتگراي نقاشي و سو ، يك از خودي تصويري سنت
بود غرب نقاشي اين سرانجام و ميزد پا و دست ديگر ، سوي
قاجار عهد روشنفكر زيرا.شد ميدان پيروز تقابل اين در كه
از خلاصي راه تنها را ، غرب فرهنگ وجوه همه از تقليد
.بود شده حاكم زمان آن ايران بر كه ميدانست نكبتي
واقع در اروپا نقاشي از كمالالملك گزينش و عكسالعمل
را آن شرايط آن در وي كه نيازي.بود نياز يك به پاسخ
.بود آن آوردن بر اوج پاسخش و دريافته
در طبيعتگرايي رواج همين واسطه به را كمالالملك برخي
مسير در او حقيقت در اما.ميكنند محكوم ايران نقاشي
فراوان استعداد و پشتكار با كه بود گرفته قرار جرياني
بود ، شده آغاز قبل از كه حركتي.بخشيد شدت را آن شتاب خود
وي شاگردان متاسفانه و رساند ، اوج به را آن كمالالملك
استمرار تا درنيافتند را حركت اين كدام هيچ او ، از بعد
اين با.زدند پا و دست طبيعتگرايي در "صرفا و بخشند ،
.برسند استاد اندازه به نتوانستند كدام هيچ نيز ، وجود
عراق در نيز چندي ايران ، به بازگشت از پس كمالالملك
و ميگردد باز ايران به ق.-ه سال 1323 در و كرده زندگي
همچنين او.ميپردازد نقاشي به قاجار شاهان دربار در
تدريس به آن در و نمود تاسيس را مستظرفه صنايع مدرسه
رضاشاه ، آمدن كار روي و قاجار خاندان سقوط از پسپرداخت
با نتوانست بود ، برده سر به خاندان اين رادر عمري كه او
از سال 1306 در اين بنابر و بيايد ، كنار رضاخان حكومت
مقام از بازنشستگي تقاضاي الوزراء ، رئيس مستوفيالممالك
حسينآباد به آن از پس و نمود مستظرفه صنايع مدرسه رياست
اقامت آنجا در عمر آخر تا و رفت خود شخصي ملك نيشابور ،
.افتاد اتفاق شمسي سال 1319 در كمالالملك وفات.گزيد
استاد خانه تبديل با همزمان
به بهزاد حسين
بهزاد ،
گنجينهايماندگار
رنگ و نقش افسونگر
پيوندي بهزاد ، حسين نام اخير ، قرن نيم به نزديك طي در
و كرده برقرار ايران "نقاشي" با ناگسستني و تنگاتنگ سخت
روزگاري اگراست پيوسته نقاشي هنر جهاني مرزهاي به
آفاق شهره و يافته مفهوم ماني نام با ايران نقاشي طولاني
"بهزاد كمالالدين" نام دراز سالياني و بود ، گشته
در امروز بود ، صفويه و تيموري عهد پرافتخار هنر پشتوانه
و درخشش يادآور "بهزاد حسين" نام جهان هنري محافل
تعبيري به يا ميشود ، محسوب "ايران نقاشي" هنر شكوفايي
بسياري نگاه از امروزه بهزاد ، جديد آثار گفت بتوان شايد
قرار ايران نقاشي هنري ارزشهاي سنجش معيار هنرشناسان ،
.ميگيرد
بر كه آن از بيش امر ، اين چرايي و چون و چند در كنكاش
استوار بهزاد آثار استاتيك و زيباييشناسي ديدگاههاي
.دارد ما نقاشي هنر اجتماعي و تاريخي اعماق در ريشه باشد ،
آزادي و رهايي پيامآور نخست آثارش كوشيد آگاهانه بهزاد
و رايج سنتهاي بند و قيد از روزگارش هنرمند انسان انديشه
در قويتري و بهتر "اجتماعي بيان" به تا باشد ، پيش كهن
.برسد تابلوهايش
ضرورت كه بود رسيده باور اين به انديشمندانه بهزاد
و فرم" عنصر چهارچوب ريختن درهم زمان اينك هنر ، اجتماعي
بار يك كه تلنگري.است كرده اعلام نقاشي در را "مضمون
دلفريب و جذاب هميشه اما كهنه ، پيكره اين بر عباسي رضا
(هنر) نقاشي كه احساس اينبود نواخته ما سنتي نگارگري
بيانگر و باشد ، خود عصر اجتماع و مردم حال زبان بايستي
در واقعگرايي نوعي ;شادي و رنج و ناخوشيها و خوشيها
.گشود بهزاد چشم پيش را مضامين انتخاب در ويژه به هنر ،
و كودكي دوران زندگي شكل خاصه خانوادگي ، و اجتماعي شرايط
ساخت جامعهگرا و مردمگرا هنرمندي او از بهزاد ، نوجواني
و خلق در نه گرديد ، منعكس بهزاد آثار در البته ، اين و
معنا و عمق خطوط ، رواني و سادگي به استاد گرايش.او خوي
سبب اجتماعي ، و انساني مضامين انتخاب و اثر به دادن
نقاشي از صحيحي دريافت و درك بازار و كوچه مردم كه ميشد
روحي بهزاد ، افسونگر رنگهاي و نقشها باشند ، داشته او
هنر درباره مردم تفكر و دميد ايراني نقاشي در را تازه
.شد تحول دستخوش
با و جامعه روحي نيازهاي از صحيح و منطقي درك با بهزاد ،
چاشني با نقشآفريني ، در مهارت و تجربه از كولهباري
از كار ، سرانجام در خلاق ، تفكر مدد به و نوآوري و جسارت
.باد خير به يادش ساخت ، فكر صاحب و سبك صاحب هنرمندي خود
نگارخانهها برديوار
نما جهان نگارخانه
آبان تا 13 تقيپور ، ليلا روغن رنگ نقاشي آثار نمايشگاه
كاخ - باهنر شهيد خيابان تا 16 ساعت 9 از روزه همه
نياوران
صنيعالملك نگارخانه
مناسبت هنرمندان ، به از گروهي طراحي و نقاشي نمايشگاه
-جنوبي خوش خيابانماه آبان تا 12 از 2 (ع)علي حضرت تولد
(نيكو) اميرقلي شهيد خيابان
هنر نگارخانه
طهمورث هنر ، دانشگاه دانشجويان نقاشي گروهي نمايشگاه
بيژن محمدزاده ، مهدي تجويدي ، فريبا ملقني ، مهدي بهادراني
راه چهار ظهر از بعد تا 5 صبح ماه 9 آبان تا 8 مينوفر ،
.هنر دانشگاه فرهاد ، بست بن بالاور ، شهيد كوچه عصر ، ولي
سينا ابن نگارخانه
جمالي ، نيما اكابريان ، محمدرضا نقاشي آثار نمايشگاه
صبح ساعت 9 آبان تا 30 از 13 لاجوردي احسان و هنرورشجاعي
.ازظهر بعد تا8
سينا ابن فرهنگسراي شمالي ، زمين ايران - فاز 1 -قدس شهرك
كوثر نگارخانه
كار.كتابخواني و كتاب زمينه در كاريكاتور نمايشگاه
تا 2 صبح ساعت 9 - ماه آبان تا 10 از 3 شجاعي ، عبدالله
كوثر پارك قيام ، ميدان ري ، خيابان.ظهر از بعد
|
|