ژرف معاني و سينما
در 76 ايران سينماي بهترينهاي
ژرف معاني و سينما
ميشود آنسپري ظهور از كه صدساله اين در لااقل سينما *
هر كه كرده القا را باور اين خود مخاطبان تمام به
نوعي به ميتواند كند ، خطور آدمي تصور در كه را مسئلهاي
دهد ارائه و بگنجاند خود در
بر علاوه جامعه در سينماگر و است عام مخاطبي داراي سينما
نسبت بيشتري ارشادي و فرهنگي مسئوليت واجد بودن ، هنرمند
از بيش سينماگران سبب همين به.است هنرمندان ساير به
.دارند قرار منتقدانه ديدگاههاي نظر زير هنرمندان ساير
هنري ، جنبه بر علاوه خود اثر در سينماگر اگر خصوص به
-اجتماعي خواه و فلسفي خواه -تفكري يا انديشه ارائه دعوي
بعضي در و -ناقدان سينمايي منتقدان جمع به باشد داشته را
را راه امر همين.افزود راخواهد انديشه -مفتشان جوامع
سينما طريق از جوانب ذو يا و نو انديشههاي بيان براي
از ميتوانيم راحتي به ما مثال طور به.ساخت خواهد مشكل
بحث آن با رابطه در آوريم ، ميان به سخن ديني تجربه
وحدت آن پيام كه بكشيم انتزاعي نقاشي شايد يا و كنيم
مورد و مشهور سينماگر يك آيا ليكن.باشد ديني تجارب
بيروني تعارض هيچ بدون را تفكر همين ميتواند مردم اقبال
منع هيچ اينكه فرض بر آيا بگنجاند؟ فيلمهايش از يكي در
پخش سوء اثرات از ميتواند سينماگر نباشد ، كار در خارجي
را خود عوام نزد در شده طراحي خاص عدهاي براي كه پيامي
وجود تعارض اين كردن برطرف براي روشي آيا كند؟ تبرئه
ايجاد ناظر خود جامعه در گذشته سالهاي خلال در ما دارد؟
.بوديم سينماگران از برخي آثار سبب تنشهابه اين از برخي
تا كرخه از" فيلم در كيا حاتمي ابراهيم وقتي مثال طور به
اعتقاد و ايمان از سمبلي كه را محبوبش بسيجي جوان "راين
كليسايي داخل به روحي لطيف بسيار حالت يك در است ،
ادامه خود مناجات شمعهابه كنار در گوشهاي در تا ميراند
اين.بماند مخفي فكري منتقدان ديد از نميتواند دهد ،
معايبي چه سكانس اين كه بودند دريافته فراست به منتقدان
طريق از معاني اين اشاعه و كند ساطع خود از ميتواند
چه است بسيجي و جنگي فيلمسازي اسوه كه فيلمسازي
تنش همين ما.باشد داشته پي در ميتواند كه فكري تاثيرات
عاشقي نوبت كتاب انتشار از پس ميتوانيم اجتماع رادرسطح
از يكي.بگيريم سراغ مخملباف محسن توسط فيلمش ساخت و
، تمسك فيلم در عرفاني و فرامادي پيامهاي گنجاندن راههاي
پيرامون بحث به كه است مقولات اين از قسمتهايي به جستن
نشان ديگر عبارتي به.ميپردازد عرفاني مفاهيم مصاديق
و كرامات او ، اخلاق او ، منش چگونگي و عارف يك زندگي دادن
نوعي به ميتواند ميكند بروز وي از كه عاداتي خوارق
مطلب اين.باشد فيلم يك قالب در عرفان مقوله بيانگر
طرح در كه است روشي افتادهترين پا پيش و ابتداييترين
.ميشود متبادر ذهن به شد مطرح بحث ابتداي در كه سئوالي
از بيش موارد برخي در شايد راه اين به جستن تمسك اما
القا را -آن عملي و امروزي معناي به -عرفاني روحيه آنكه
نشان.باشد عرفان باب در آراء تشتت و تفرقه مبين كند
با و ويژه جامعهاي در خاص ، ديني با عارف يك زندگي دادن
و داستانسرايي به حقيقت در خود ، طريقه به مربوط آدابي
تفكرعمومي يك اكنون عرفان"ليكن است ، نزديك پروري قهرمان
حيات تنومند قهرمانان سري يك وسيله به كه نيست
قلههاي بر وجوكياني بيابان حفرههاي در رهباناني) روحي
راز ديني درك يك از بيش چيزي عرفان.باشد شده محدود (كوه
".ميشود گرفته نظر در غيرمعمول و آميز
به قابليت در موضوع يك بودن تصويري مسئله اهميت در
كه كرد اشاره نكته اين به بايد سينما در آن كارگيري
به ميشود آنسپري ظهور از كه صدساله اين در لااقل سينما
مسئلهاي هر كه كرده القا را باور اين خود مخاطبان تمام
خود در نوعي به ميتواند كند ، خطور آدمي تصور در كه را
.دهد ارائه و بگنجاند
داريم ، سروكار تصورات با بيشتر ما سينما در آنكه بواسطه
اين پيرامون سينمايي پژوهش به آوردن روي از قبل كه رواست
نماييم ذكر را عرفاني تجربه از مقايسهاي مثال چند امر ،
قسمت آنها ياري به و شويم ، آشنا بيشتر آن بامصاديق تا
ذن بنام استاد سوزوكي پرفسور.بريم پيش بهتر را بحث دوم
براي و آن ، وحدت و مطلق مفهوم تشريح براي حاضر عصر در
وي.ميشود متوسل مثالي به ذهن به مفهوم اين تقريب
فضا از كه را انگارهاي خود ، پندار در بكوشيد":ميگويد
كرده پر را چيز همه و جا همه و گسترده فراخ ، چيزي چون
يك نمونه براي ميتوانيد ، كه اندازه تاكوچكترين داريد ،
اين كرديد ، را كار اين چون.دهيد كاهش ميكرون ميليونيم
كوچك اتم ريزتر هم باز خرده يك به را آن تا بكوشيد بار
اكنون.برسيد صفر فراسوي كرانهاي به كه بدانجا تا كنيد
ذهني بازي اين ".. و گيريد سر از وارونه را كارها اين
در كه است چيزي همان ميكند دعوت آن به را ما سوزوكي كه
افكت اسپشيال مدرن فنآوري به توجه با بخصوص سينما قالب
ايجاد براي فقط و ناآگاهانه شايد -آن به دستيابي براي
در را جهان كرانهاي كل طور به.است شده تلاش -رعب و حيرت
ميشود ، ايجاد تقابل اين از كه وحسي قراردادن هم مقابل
وحدت مفهوم به آدمي دادن سوق در باشد عيني اگر بخصوص
نه نمونههاي از يكي شايد گرامي خواننده.است موءثر بسيار
برنامههاي از يكي تيتراژ در را تقابل اين قوي چندان
از تصوير فيلم ، تكه اين در.بياورد ذهن در تلويزيوني
ميگيردو رنگ اندك اندك سپس.ميشود آغاز سياه زمينهاي
يكباره و ميشويم تصوير در چرخان ذراتي وجود متوجه ما
است بك زوم حال در كه لنزي دهانه از ما كه ميشويم متوجه
ميشود ، شروع اتمها از بك زوم اين.شدهايم خيره جهان به
دارند قرار او خون در اتمها اين كه انسان يك دست تا
زمين ، كره اقيانوس ، دريا ، شهر ، تاكل سپس و مييابد امتداد
سريع آنقدر حركت اين.مييابد ادامه جهان و كهكشان
القا بيننده در را خاص احساسي باره يك كه ميشود انجام
.ميكند
تجربيات اين از ديگري نوع به عرفاني تائوئيسم در ما
آخرين عرفاني تائوئيسم پيشوايان از يكي برميخوريم ،
درونم و بيرون":ميكند توصيف گونه اين را خود سلوك مراحل
گوشهايم گوش ، همانند چشمانم پس آن از بودو آميخته هم در
يكسان حواسم تمامي دهانم ، همانند بينيام بيني ، همانند
كه ميشود ، منجمد روانم كه داشتم را احساس اين.بودند
تنم گوشت و استخوانها كه ميگردد ، متلاشي هم از جسمم
دارد ، تكيه چيزي بر تنم كه را حس اين ديگر.ميرود تحليل
را خود اما بودم ، داده دست از ميفشارد را زمين پايم كه
خاور به كاهي يا برگي همانند مرا ، باد تا بودم كرده رها
ميبرد ، مرا كه بود باد ندانستم عاقبت و ببرد باختر يا
اين به نگاه ديگر نوع "راميبردم باد كه بودم من يا
عارفان بزرگترين از اكهارت گفتار در بتوان شايد را تجربه
در انسان آنچه":است معتقد وي.كرد جستجو قرن 14 مسيحي
نهان در و دارد كثرت عيان در مييابد ، در و دارد جهان
يكي همانا چيز همه سنگي ، هرجويي ، دميده نو سبزه هر وحدت ،
بلژيكي نويسنده كاسترمن ژاك "ژرفناهاست ژرفترين اين است
كسي هر" ميگويد وي.مييابد سكوت قالب در را تجربه اين
گام اروپا در جامعي ياكليساي كيوتو در معبدي به كه
كه سكوتي ميگيرد ، قرار سكوت اين تاثير تحت ميگذارد ،
.ميايستاند باز حركت از در آستانه در را بازديدكننده
چون ميآورد ، اضطراب و ميسازد آشفته سكوت اين
راز سوي به دري سكوت ، اين در ميكند احساس بازديدكننده
به است دروني ژرفاي بيانگر كه سكوتي اما.است شده گشوده
تجربه را سكوت اين فرد كه هنگامي.است عميقتر مراتب
تجربهاي چنينمييابد در را زندگي يگانگي ميكند ،
البته و "باشد معنوي تحول يك براي آغازي نقطه ميتواند
معاني بيشك دارند آشنايي اسلامي تصوف با كه كساني
در وي ميبينند ، ابنفارس اشعار در را اين از عميقتر
سخن من واژههاي با سخنگويي هر":ميدارد بيان خود تائيد
از.ميبيند من چشم مردمكان به بينندهاي هر و ميگويد
من جز ناظري هيچ نه و نيست من جز ناطقي هيچ آفرينش ميان
ابن كلام بر است شرحي حقيقت در اين كه ".شنوايي هيچ نه و
بر "اتصافا و "حقيقتا[الهي] ربوبيت" است معتقد كه عربي
".نميشود واقع الهي ذات از غير چيزي
و ديالوگ صورت به معاني اين از گفتن سخن سينما ، قالب در
در لفظ قالب به چه هر چنانكه.است ميسر بيشك محاوره
آيا ليكن شود ، طرح نيز سينما قالب در ميتواند بيايد
عناصر ساير آيا اينكه ، ديگر و نهاد؟ نميتوان فراتر گامي
در ما رسانند؟ ياري الفاظ اين فهم در ميتوانند تصويري
عباراتي نظير (اسكورسيزي 1988)مسيح وسوسههاي آخرين فيلم
هر":ميشنويم عيسي زبان از را آمد ميان به سخن آن از كه
را دهانم من...خداست وجود عالم خداست ، از قسمتي چيزي
".ميگويد سخن تو با خدا و ميكنم باز
از (برگمن 1983)والكساندر فاني در را كلمات همين ماشبيه
فيلم قهرمان الكساندر ، به خطاب يهودي جوانكي زبان
ظاهري خداي عروسكي نمايشي با اينكه از پس جوان.ميشنويم
عالمي با را الكساندر ميگيرد ، سخره به را جسم صاحب و
چيز همه":ميگويد او به خطاب سپس و ميكند آشنا آميز راز
چيز همه كرمها ، حتي دارد روح خودش براي چيز هر دارد ، روح
وسوسهها آخرين در البته ".خداست فكر به چيز همه خواست ،
حقيقت در.است ارتباط در فيلم كل با عبارات اين
نمايش به را مسيحيان عيساي فيلم اين در اسكورسيزي
تمام واجد كه درآورده نمايش به را عارفي بلكه نگذاشته
آنگونه سلوك مراحل تمام از گذر از پس و است انساني صفات
به يافتن دست و بوده ، معمول (اسينيان)يهودي عرفاي نزد كه
چيزي) است انساني هم آن كه مسيح مقام به بسيار ، مراقبات
دست (ميناميم وحدت عرفا ميان در ما آنچه مفهوم به
تثليث درتوجيه نيز اكهارت كه است چيزي همان اين.مييابد
برتولوچي) كوچك بوداي فيلم در مادارد تاكيد آن روي بر
ميكنيم ، مشاهده بودا مورد در را مسيح مراقبات نظير (1994
تاكيد تصاوير روي بر فيلم اين در كه تفاوت اين با
به بودا ، eمراقبه پاياني صحنههاي ودر است ، شده بيشتري
مفهومي كه فنا و نيروانه مفهوم بصري و نمادين صورتي
.ميشود استنتاج است ، وحدت به نزديك
قبل در سينما ويژه قابليتهاي مورد در آنچه به توجه با
در.داشت فراتر انتظاراتي ميتوان سينما از.كرديم بيان
اشاره (فريك 1992 ران)راكا با فيلم به ميتوان رابطه اين
چكيده يا تنفس معناي به صوفيانهاي لغتي) باراكا.كرد
حدود در آن فيلمبرداري كه است مستند فيلمي عنوان (زندگي
اينكه.است انجاميده طول به عالم نقاط اقصي در سال 3
گفتاري ميگويد ، سخن چه درباره "دقيقا باراكا بگوييم
محدود نيز داستاني فيلمهاي مورد در كه چرا.است بيهوده
.نيست جايز هنري اثر يك پيام كردن
از جهان اين در آنچه همه به گذرا و سريع نگاهي باراكا
و دارد دين و مذهب به جمله آن از و است ، برخوردار اهميت
حسي مقوله ، اين به نگاهفيلمساز نوع كه قسمتهاست همين در
فيلم در كل طور به.برميانگيزد را عرفاني و فرامادي
آن از ما كه حالاتي و تصاوير ارائه راستاي در و باراكا
اشاره ميتوان وجه دو به كرديم ، تعبير عرفاني تجربه به
.برميآيد تصاوير مجموعه از و فيلم كليت از كه وجهيكرد
و باراكا فيلم از خاصي قسمتهاي زاده كه ديگر وجهي و
نوع فيلم ، ابتدايي قسمتهاي در.است تصوير و صوت تركيب
و سكوت مفهوم مشخص ، صورت به آنها سكون و تصاوير موسيقي ،
سينمايي جلوه سكوت اين.ميكند القا ذهن بر را آرامش
.رفت اشاره آن به مقاله اين در كه است عرفاني تجارب همان
آن دل از و دارد خود در را وحدت از مايههايي كه سكوتي
وحدت و تنهايي اين نظاره به و سربرآورده حيران انسان
از جلوههايي باز بعدي بخشهاي در مينشيند ، انگيز هراس
و ميكنند عبادت همه آدميان.ميبينيم را وحدت بر تاكيد
ديوار كنار در خانقاه ، در.دارد جريان مختلف صور به دين
نوا يك فقط آنها روي بر ولي ;بتخانه در و كليسا در ندبه ،
نواي اين رفت اشاره كه همانطور حقيقت در.دارد جريان
همه به نسبت فيلم بيننده در را مشتركي حس كه است مشترك
عمومي ترجمه ملودي اين يا حال.ميكند القاء اينها
يا و است واحد مقدس مقصد و منبع سوي به آدميان عبادت
مراسم اين تمامي بر آن ، سريان و جريان و وحدت آن پاسخ
وجه امااست مشهود وضوح به يگانگي اين احساس بيشك ولي
احساسي و اثر كليت به نگاه زاده باراكا ، ديگر اشاره قابل
تماشاي به بيننده وقتي.برميانگيزد بيننده در كه است
گويا.مييابد خود در ژرف احساسي مينشيند ، فيلمي چنين
تمام ديواره و زده قالب را جهان تمامي باراكا فيلم
هم با را چيز همه و شكسته هم در را آن ظاهري واقعيتهاي
نظر به قدسي مشخص طور به كه احساسي.است كرده مخلوط
با دارد ، جريان سمفوني يك مانند باراكا.ميرسد
دل از كه سمفونياي نشيبهايش ، و فراز و مختلف ملوديهاي
بيان خود انتهايي سكوت در را پيامش و برميخيزد سكوت
و ميافتند نوا از سازها تمام كه لحظهاي يعني ميكند ،
را خود پيغام باراكا كه اينجاست.ميشوند تاريك تصاوير
.ميدهد بيتعين و بخش وحدت سكوتي در
بيننده ، كه ميگيرد معني وقتي فقط شد گفته آنچه تمام ليكن
در استريوفونيك صداي با و عريض پرده روي بر را فيلم اين
از اين.بنشيند نظاره به دقيقه مدت 90 در و سينما سالن
تمام ميتواند نمايش هنگام در كه سينماست ويژه خواص
امور جريان در را وي و كند معطوف خود به را بيننده وجود
ميتواند كه سينماست ويژگي اين حقيقت درگرداند غرق
و آور رعب موسيقي عريض ، تصاوير بوسيله را بيننده
اين در انفس و آفاق سير به پيدرپي برشهاي و پرمفهوم
ديگري رسانه يا و هنر هيچ و ببرد پهناور جهان
.كند اعمال بيننده بر ژرفي تاثيرات اينگونه نميتواند
رزازيفر عليرضا
در 76 ايران سينماي بهترينهاي
پنجشنبه روز عصر سينما بزرگ جشن دومين -هنر و ادب سرويس
اهالي از تن و 800 اسلامي ارشاد و فرهنگ وزير حضور با
.شد برگزار وحدت تالار در سينما
ابزاري سينما:گفت سخناني طي مهاجراني دكتر مراسم اين در
را لازم كارآمدي هنگامي و است موثر و نيرومند بسيار
كه خوشحالم و آن اهالي همه تلاش بر باشد متكي كه مييابد
در بود آن فاقد فجر فيلم جشنواره كه عناويني از بسياري
.است آمده سينما جشن
در كه كرد اميدواري ابراز اسلامي ارشاد و فرهنگ وزير
.باشد سينما عرصه در اول جوايز سينما خانه جوايز آينده
سال 76 در ايران سينماي بهترينهاي مراسم اين ادامه در
خود جوايز شدهاند انتخاب سينما خانه داوران سوي از كه
:كردند دريافت شرح اين به را
كارگرداني به سايهها گردش داستاني كوتاه فيلم بهترين
ساخته خاك بر ماهي متحرك نقاشي فيلم بهترين -معصومي نادر
ناصر ساخته پيش فيلم مستند فيلم بهترين -شيدايي مظفر
شهريار كار "وارونه دنياي" عنوانبندي بهترين -تقوايي
ساغر ، فيلم براي "بيات غوغا" عكس مجموعه بهترين -بحراني
بهترين -واشنگتن حاجي براي "آغداشلو آيدين" پوستر بهترين
بهترين -آدمبرفي فيلم براي موئيني محمدرضا فيلم نمونه
-ارديبهشت بانوي براي كلانتري مسعود لابراتوار كيفيت
-بانو فيلم براي خيرانديش گوهر زن مكمل نقش بازيگر بهترين
يا بودن براي ايلبيگي حسين مرد مكمل نقش بازيگر بهترين
-بانو براي اسكندري عبدالله چهرهپردازي بهترين -نبودن
بهترين -يافتگان نجات براي اكبرمحمدي ويژه جلوه بهترين
موسيقي بهترين-زاهدي حسن و بهنام مسعود صدابرداري
طراحي بهترين -پروانه يك تولد براي روشنروان كامبيز
بهترين.ديدار فيلم براي بادران فرامرز لباس و صحنه
بازيگر بهترين - پروانه يك تولد براي حسندوست حسن تدوين ،
مرد بازيگر بهترين -نجاتيافتگان براي رضوي عاطفه زن
بهترين عوضي مرد و شيشهاي آژانس براي پرستويي پرويز
بهترين -تختي پهلوان جهان براي افخمي بهروز فيلمنامه
فيلم بهترين -نبودن يا بودن براي عياري كيانوش كارگردان
.نبودن يا بودن
تلاش براي را خود ويژه جايزه سينما خانه مديره هيئت
كه كرد اهدا داد سيفالله به سينما خانه امور در مجدانه
.كرد تقديم انوار فخرالدين به را جايزه اين نيز وي
|