خجسته ميلاد مناسبت به
براي نمونههايي
(ع)مولاعلي
آرماني زندگي
و عام نزد در بيمثالي اسوه به را موءمنان امير آنچه
آن شجاعت و تهور و جنگاوري داستان تنها كرد بدل خاص
و دلاوران تاريخ ، در بودند چراكه نبود ، بزرگوار امام
نام شمشيرزني و رشادت و شجاعت اسطوره كه گرداني
نميتوانست نيز بزرگوار آن زهدورزي و عبادت.گرفتند
از فقط نه - آدميان توجه و اقبال همه اين مايه
ايشان به نيز يهود و ترسا و گبر از كه - مسلمانان
و باطني نمادي و دارد ظاهري نمادي عبادت چراكه باشد ،
آن بيروني وجه در عامه افواه در امري به آدميان شهرت
آن از خداوند تنها كه دروني وجه در نه شود مي خلاصه
ميانهروي هركه" است معتقد كه امام نظر در.است آگاه
رود ميانه كه كس آن" يا و "است كرده ستم كند رها را
از را آدمي كه آنچناني عبادت نيز "نشود هلاك هرگز
.نبود پسند مورد چندان بازدارد خلق ، كار
اين در رازي چه و چيست در اميرموءمنان محبوبيت سر پس
قلوب در ايشان پايداري و جاودانه ارزشهاي همه
.است آدميان
نموده عام و خاص محبوب را امام آنچه ميرسد نظر به
به انسانگرايي نيز و بهخردمندي ايشان ويژه توجه
به كه ميباشد آدمي خرد نخست فرآورده عنوان
پيدا تجلي بزرگوار آن سلوك و سيره در شكلي لطيفترين
فردي رفتار جزييترين از ويژگي و توجه اين.است كرده
زن پاي از خلخال ربودن كه آنجا مثال براي - ايشان
بر اگر:ميفرمايند آن درباره امام و داده رخ يهودي
يا و نيست حرجي وي بر بميرد مسلماني واقعه اين اثر
حكم و بود ربوده را وي زره كه مسيحي با ايشان رفتار
به كه زماني تا - مسيحي مرد دانستن محق بر قاضي
را دستورات عامترين و انسانيترين و ميرسند حكومت
خويش امر تحت فرمانداران به مردم حقوق رعايت درباره
.ميشود مشاهده كاملا ميدهد ،
بايد":ميفرمايند اشتر مالك به خطاب كه آنجا
در كه باشد (كاري) آن تو نزد كارها محبوبترين
توده و شاملتر دادگري در و گيرتر ميانه حق (اجراي)
خرسندي مردم عامه خشم زيرا.است فراگيرتر را مردم
خشنودي به خاصان ناخرسندي ولي بينببرد از را خاصان
يك هيچ و (شود گرفته ناديده و) شود بخشيده مردم عامه
و هزينهتر پر آسايش ، حال در حاكم بر مردم افراد از
در و بيرغبتتر انصاف ، به و كمكتر كم گرفتاري ، در
به و سپاستر كم بخشش ، برابر در و پافشارتر خواهش ،
ناگواريها ، برابر در و عذرناپذيرتر دريغ ، و منع هنگام
حالي در)نيست (نزديكان و) خاصان از شكيبتر سست
نيروي و مسلمانان جامعه و دين (بنيان و) ستون (كه
.ميدهند تشكيل مردم عامه را دشمنان برابر در آماده
".باشد آنان به معطوف تو توجه بايد پس
در مردم حقوق پيگيري در جديت و توجه همه اين
جز تصويري مردم از حاكمان كه ميگرفت صورت زمانهاي
.نداشتند ذهن در غيرمحق و تابع برده و رعيت
(موردي در) مردم هرگاه":ميفرمايند ديگر جاي در امام
دلايل و) عذرها بيدريغ بردند ستمكاري گمان تو بر
خويش روشنگري با و كن روشن برايشان را خود (اقدام
كار اين (با) زيرا ساز دور خود از را آنان بدگماني
به هم و داده خو (مردم به توضيح لزوم به) را خود هم
ارائه و) عذر بيان اين و دادهاي نشان نرمش مردم
هدفي به زيبا و ساده نحوي به را تو (اقدام هر دليل
".ميرساند داري حق به كردن بند پاي در كه
و ايثار و بلاغت و فضيلت و تقوا نمونه زادروز
(ع)علي اميرالموءمنين انساني ، سجاياي همه و جنگاوري
.باد مبارك انسانها همه بر
|