...تاريكي در تلنگرپيل
-خبر ارسال ساعت -سوئد در تئاتر يك آتشسوزي در كشته 50*
506
-خبر ارسال ساعت -سوئد سوزي آتش در زخمي و 190 كشته 60*
3010
ساعت -هستند تبار مقدوني سوئد ، آتشسوزي قربانيان *
3914-خبر ارسال
-خبر ارسال ساعت -سوئد مقدونيه فرهنگ خانه در آتشسوزي *
2717
واحد خبري منبع يك از شده ياد ساعات طول در فوق اخبار
متن در آنان از يك هر كه است شده ارسال مشتركين براي
. هستند ملاحظهاي قابل حرفهاي اشكالات داراي خود خبري
است جلوهگر بياهميت ، ظاهر به اخبار اين در كه آنچه اما
جامعيت ، صحت ، ويژگيهاي به خبري منبع تفاوتيآشكار بي
با نداريم قصد البته است ، آن با مرتبط خبري اسناد بررسي
اطلاعرساني شيوههاي در كنكاش به كوتاه اخبار اين طرح
چند ذكر حرفهاي منظر از ولي بپردازيم خبر مركزي واحد
:بود نخواهد لطف از خالي نكته
واقعيتهاي با اغلب اخبار كه پندارند اين بر مردم همه -1
مشروعيت" نباشند اينگونه اگر حال و هستند منطبق اجتماعي
.گرفت خواهد قرار پرسش مورد مردم سوي از "رسانه
كه است باور اين بر روزنامهنگاري آموزشي منبع يك -2
براي زيادي گرايش تازهكار ، و جوان خبرنگاران اغلب
(1).دارند نادرست خبرهاي انتشار
خبر مركزي واحد سوي از شده منتشر اخبار به مجدد بازنگري
اين خبرنگاران كه ميدهد نشان شده ياد زمينههاي در
خود فرضهاي پيش به استناد با خبر از بخشهايي در رسانه
مديران كه حالي در نمودهاند خبر اين ارسال به اقدام
عيني اطلاعات به خبر ، كنترل با ميتوانستند خبري بخشهاي
در را خود مثبت و منفي نگرههاي آنكه بدون يابند دست آن
:ميكند تاكيد نكته براين خبرنگاري اصل يك دهند ، دخيل آن
را آن كنيد كوشش و بنگريد هست كه طور آن را چيز هر"
".نمائيد بيان ديدهايد كه همانطور
رسانه به خود يارانههاي پرداخت قبال در هستند مايل مردم
كنند ، دريافت را صحيح اطلاعات سيما ، و صدا چون پرقدرتي
معيارهاي با "رسانهاي انگ" از قبل را اطلاعات همچنين
خبرهاي لااقل نيست اينگونه اگر حال بسنجند ، خود عقلاني
.كنند دريافت ملي خبري منابع از را همگوني و دست يك
به نيز اطلاعرساني عرصههاي در ناهمگوني اين متاسفانه
منظر از خبر اين انعكاس به نيست ، بد ميشود مشاهده وضوح
:بيافكنيم نگاهي ديگر رسانه دو
جان سوئد در عشرتكده يك سوزي آتش جريان در نفر 50*
.باختند
اسلامي جمهوري روزنامه -9/8/77-ص 16
.سوئد در ديسكوتك يك در آتشسوزي تلفات *
اسلامي جمهوري خبرگزاري -8/8/77
"هالوين جشن" برگزاري محل سالن يك در كه آتشسوزي يك در *
نوجوان حداقل 60 پيوست وقوع به سوئد گوتنبرگ شهر در
.شدند كشته
اسلامي جمهوري خبرگزاري -9/8/77
شده ، ياد خبري منبع دو اطلاعرساني شيوه در آشكار تناقض
اين مخاطبان كه دارد دنبال به را عيني بازتاب اين
و خبري اطلاعات ارزيابي با اندكي مدت در رسانهها
.بنگرند شك ديده با آنان به نسبت آن سقم و صحت ارزيابي
سالن ديسكوتك ، چون واژههايي طرح كه گفت بايد خاتمه در
فرهنگ خانه و عشرتكده تئاتر ، هالوين ، جشن موسيقي ،
.باشد مخاطبان ذهن در متعددي مفاهيم تداعيگر ميتواند
حرفهاي كادرهاي تربيت با اطلاعرساني نهادهاي است اميد
چنين بروز از خبري متون ترجمه و خبري زمينههاي در
.بكاهند خبري حيطه در فاحش اشتباهات
:پانوشت
دكتر -معتمدنژاد كاظم دكتر -روزنامهنگاري كتاب (1)
ص 131 -منصفي ابوالفضل
شناسي جامعه
|
داريم؟ دوگانه رفتاري چرا
است؟ اجتماعي محيط فشارهاي به جبري واكنشي دوگانگي آيا *
بزرگ ميكند ، رشد ميآيد دنيا به كه محيطي در آدمي
زندگي در كه ميكند كسب آن از را خصوصياتي ميشود ،
آغازين گريه اولين آن در وليكن.دارد نظر آنها به همواره
ظالم ، يا است مظلوم يك گريه اين پيبرد نميتوان كودك هر
همه اين با...يا ديكتاتور يك نامهربان ، يا مهربان يك
.موءثرند و كننده تعيين كه ميشوند يافت زندگي در لحظاتي
.پراهميتاند بينهايت اما نامشخص هرچند كه لحظاتي
حقايق گفتن از جديمان ، برخورد اولين در ما هنگاميكه
طفره حقيقت بيان از تخيلات به توسل با ميزنيم ، سرباز
سوي كه است نشدني فراموش و زودگذر لحظه يك تنها ميرويم ،
امر ، نهايت در.است گذار اثر بسيار و ماندني عميق ، ديگرش
ختم "ترم برنده اينگونه من" فرايند به روند اين ادامه
برندهايم؟ بهايي چه به و چيزي چه در كجا ، در اما ميشود ،
براين ما سعي است؟ انتخاب اين به بسته ما موفقيت چقدر
مردم و كارشناسان نظر از بهرهگيري و جستار يك با تا است
با رفتار در موجود تضاد و تنوع بپردازيم ، مسئله اين به
نتيجه و هستيم اينگونه چرا چيست؟ در هستيم ما كه آنچه
چيست؟ حالت اين
آنچه از ما تصوير واقعي خود":ميگويند خود از تعريف در
دوست آنچه از ما تصوير مطلوب خود و است هستيم ، آن شبيه
در را خود ما كه شيوهاي شده ، ارائه خود و باشيم داريم
و مطلوب واقعي هويت مبين ميدهيم ، ارائه معين موقعيت يك
شكاف داراي كه افرادي و است فاصله اجتماعي واقعي هويت
(1)".هستند دوگانهاي شخصيت داراي هويتاند ، دو اين بين
نقش منظر دو از رفتار يا زيستن اينگونه از فرد انگيزه
كه است طبيعي اين.است بررسي قابل فشار گردهمايي و فرهنگ
و آمده دنيا به آن در كه هستيم جامعهاي و فرهنگ مازاده
لحظات در را عامل دو اين نقش جاست به پس.كردهايم زندگي
و.بگيريم نظر در رفتار در تسريعكنندگي يا و بازدارندگي
رفتاري از ناگزير شرايطي چه تحت و چرا كه اينست سوءال اما
به اين ساله علي ، 16 نظر به هستيم؟ خود نظر با دوگانه
اين جا يك ميطلبد ، را رفتاري يك هرجا كه است اين علت
جو اساس بر بايد كل در و ديگر رفتار ديگر ، جاي رفتار ،
يك بايد باشد اجتماعي بخواهد كه شخص يك.كرد عمل حاكم
خلاصه و كند زندگي موفق بتواند تا باشد هم خوب هنرپيشه
!شو جماعت همرنگ رسوا ، نشوي خواهي
به هنرپيشگي يا شدن جماعت همرنگ اين ديگري ، جوان نظر به
دروغ خودمان به بگيريم ياد ما اگر كه است معنا اين
وي.بگوييم دروغ راحتي به ميتوانيم هم همه به بگوييم ،
مهم.كن ايفا خوب را خودت نقش يعني بازيگري:ميافزايد
اولين كه اينجاست در !كن بازي خوب فقط باشد ، راست نيست
از زمينه اين در.ميشود نهاده گريزها و گزيرها بناي سنگ
به اشاره با وي.كرديم سوءال دانشگاه مدرس يوسفيان ، دكتر
موجوداتي عنوان به ما كه مطلب اين بيان و فرهنگ نقش
اجتماعي ، زندگي مقتضيات دريافت با خردمند ، و فرهيخته
همنوايي يا وفاق نوعي به و زده عمل به دست آنها موافق
مهربان ، موجوداتي ما از فرهنگ":گفت ميرسيم ، اجتماعي
با كه جهت آن از ما اما ، ميسازد ، اجتماعي و اعتماد قابل
عمل متفاوت مختلف ، جاهاي در آشناييم ، جامعه موازين
".ميطلبد اينگونه ما از جامعه كه چرا ميكنيم ،
در احتياط.است موجود زندگي گذران براي زيادي راههاي
در ما ليسانس ، خانم يك گفته به.است موفقيت شرط رفتار
مادر رفتار اين حاليكه در ميكنيم رفتار آزادانهتر منزل
مردم با رفتارهايمان در اگر.است شده تعديل بيرون
از هم دوستان حتي همه كنيم ، برخورد خشن و تحكمآميز
.مانيستند كردن تحمل به مجبور كه چرا ميگريزند اطرافمان
براي مجالي ديگر امروز صنعتي جامعه كه است اين حقيقت
براي جامعهاي هر اينكه وجود با حتي.ندارد تحمل و تامل
و كرده رشد جامعه در آن افراد فرديت كه دارد نياز پيشرفت
كه ميرسد نظر به اما بيابد ظهور مجال شخصيشان ابتكارات
را خود فردي نيروي نتواند آدم زندگي ، در دوگانگي ورود با
موافق نظر منتظر همواره و داده بروز ميپسندد كه آنگونه
احساس آمدن پايين به شرايط اين.باشد ديگران مخالف يا
.ميشود منتهي گوشهگيري و انزواطلبي زندگي ، از رضايت
هستي.است فرهنگي ما ، مشكلات از ديگري بخش ديگر ، سوي از
فرامين تاثير تحت آن از بعد چه و شدن زاده از پيش چه ما
.ميشود كنترل و گرفته شكل فرهنگ ،
جامعه در را ما متفاوت رفتارهاي علت خانهدار ، مينا ،
اين:ميگويد و دانسته جامعه در ناهماهنگ فرهنگ تاثير
داشته فرق جامعه با خانه فضاي شده باعث فرهنگي ناهمگوني
بعضي به حاكم قوانين به احترام جهت در ناگزير به افراد و
اگر غيراينصورت در.بدهند تن تظاهري "ظاهرا رفتارهاي از
را عملي يا و كند بيان راحتي به را نظرش نتواند كسي
به نسبت رسالتش و رفتار به نسبت خود وجدان در بدهد انجام
كه سوءال اين به پاسخ در وي.ميكند كمبود احساس جامعه ،
تامل قدري با كردهايد؟ رفتار اينگونه حال به تا شما آيا
را اسمش من مواقع اين در البته.جاها بعضي در بله":گفت
".ديگر چيز نه گذاشتهام تقيه
شمردن محترم به مربوط كه آنجا تا رفتار ميرسد نظر به
گاهي هرچند.است صحيح باشد ، فرهنگي هنجارهاي و ارزشها
نشانهاي آن در ديگر و گرفته خود به ريا نشانه رفتار اين
نوع يك و نشده ديده ديگران به احترام و اصالت راستي ، از
.است تظاهري حالت
بيان در دانشگاه ، استاد و اجتماعي روانشناس سخاوت ، دكتر
براي اجتماعي گروههاي فشار به اشاره با رفتار ، اين
مجال شدن كم جهت در موءثري عامل را اين بيشتر ، همنوايي
اجتماع ضرر به اين":ميگويد برشمرده ، افراد فرديت بروز
و مانده بيبهره افرادش خلاقه قدرت از كه اجتماعي است ،
".شود نمايان آنها واقعي چهره نميگذارد
ولي ميشويم فرهنگپذير ما كه است اين مهم و اصلي نكته
بار به سالمي آدمهاي..منفعت فقر ، ترس ، بگوييم اگر
.نميآيد
و كنشگران بين تعامل واسطه فرهنگ" كه است شده گفته البته
نظام توسط شخصيتي نظام.است اجتماعي نظام و شخصيت انسجام
اين در يوسفيان دكتر (2)".ميشود كنترل اجتماعي و فرهنگي
يا ارگانيزم بين كه است وسيلهاي فرهنگ":ميگويد زمينه
تعادل يا توازن نوعي شده ، واسطه بيروني محيط و انسان بدن
و جامعهپذيري جريان جهت در.ميآورد بهوجود دو اين بين
و فرهنگي و اجتماعي ارزشهاي با ما فرهنگپذيري ، اصل در
رسم و راه ميشويم ، آشنا فرهنگي هنجارهاي خصوص به
موقعيتهاي در ميآموزيم و ميكنيم دروني زيستنرا
".بدهيم نشان خود از واكنشي و كنش چه گوناگون
آگاهانه عمل به دست انسان ميشود سبب انديشيدن توانايي
انجام ميخواهند را آنچه دارند دوست انسانها.بزند
و تفكر در تغيير ايجاد.كنند رهبري و بسازند بدهند ،
نه و دروني اراده و ميل مطابق هرگاه انسانها رفتار
غير درميشود پذيرفته راحتي به الزامباشد ، و اجبار
بازدارنده و منفي و مقاوم نيروي يك فرد در صورت اين
.ميكند رنج دچار را وي كه شده ايجاد
را محيط با تطبيق شرايط بازنشسته ، اسفندياري ، آقاي
خود نفع به آدم يا:ميگويد وي ميدارد ، اظهار دوگونه
ميدهد تغيير را خود دروني حقيقت و ميكند را برداشتهايي
.محيط با را خود اينكه ، يا
و است اجبار و الزام روي از رفتار كه آنست نماينده ريا"
زده دست آنها به زيان از ترس يا منافع تامين خاطر به كسي
اينگونه علت مطلب ، اين بيان با يوسفيان دكتر ".است
يك در:افزود و دانسته اجتماعي روابط ساخت را رفتارها
اعمال از اينگونه انجام به مجبور كسي است ممكن جامعه
ديگر جامعه يك در اما نيايد پيش هم نيازي "اصولا و نباشد
.باشد زندگي الزامات از رفتار همين
نشان درآن ، جاري عرف و فرهنگ جامعه ، به احترام هرحال به
روستاو ساده محيط در مردم ساده روابط.است انسانيت بارز
نگاه كارها خيلي از را آنها هم ، از نزديكشان آشنايي
را مسائل اين ميتوان كه شهر پيچيده زندگي در.ميدارد
ارزشهاي كه ارزشي چند جامعه اين در دانست ، آن از ناشي
و وحدت ميكنند ، فرق هم با اجتماعي گروههاي تاكيد مورد
منظور به افراد اينجا.نميشود ديده سنتي جوامع يكپارچگي
ويژگيهاي و خصايص داراي گروهها با انطباق و نظر جلب
.ميكنند كسب را متفاوتي شخصيتي خصلتهاي شده ، متفاوتي
زمينه فرد هر اخلاقيات عمومي ، دكتراي اديب نظر به
.ديگران به رفتارش قبولاندن نه است ديگران با وي سازگاري
والا منزل در حتي بدهد ، وفق ديگران با را خود بايد هركس
فرديت شدن فدا همان هم بار اين و ".ندارد پيشرفتي جاي
ديده كه گروههايي فشار ، گروههاي بار زير در فردي
در سخاوت دكتر.ميخورد چشم به مقتدرند ، اما نميشوند
دهد ، بها فردي استقلال به گروه هرچه "ميگويد زمينه اين
افراد و شده كمتر دوگانگيها كند ، تحمل را مغايري نظرات
در":ميدهد ادامه وي.ميدهند نشان را خود راحتتر
اجتماعي فشارهاي تحت بيشتر گروهها در عضويت جوامعيكه
گروههاي در عضويت امكان است ، اختياري كمتر و شده انجام
جلبنظر جهت در فرد و است كمتر مراتب به خود با موافق
را خود نتوانم من فرض.دهد مي افزايش را دوگانگي گروه ،
عدم اين دهم ، قرار عمومي پذيرش مورد كه گونهاي به
از ميخورد ، چشم به دور از ناجور وصله يك مثل انطباق
خود صائب نظرات بيان از مرا جامعه با تطبيق هرگاه آنطرف
".ميبرم رنج درون از كند ، عاجز
با انسانها و شده چيده كج ديوار اين كه است سال هزاران
بدون ناراضي ، يا راضي زندگي عاريهاي و بيشمار نقابهاي
و نزديك ارتباط و صميميت به رسيدن براي تلاش هيچگونه
جا همه در كه آسماني زير در خود زندگي به واقعي ، و عميق
ادامه هم باز بايد يا دادهاند ، ادامه است رنگ همين به
"آدمي زنو و ساخت ببايد ديگر عالمي" يا و داد
غلامي زهرا
:پانوشت
صادق محمد رتيزر ، جرج جامعهشناسي ، نظريههاي:و 2 1
بهشتي ، 1374 شهيد دانشگاه نشر و چاپ مهدوي ،
|
|