احساس ، تلفيق يعني موسيقي
تفكر و تكنيك
كوينتت موسيقي اجراي به نگاهي
در پيانو
ضعيف اجرايي
نياوران فرهنگسراي
بزرگ آهنگسازان آثار از
احساس ، تلفيق يعني موسيقي
تفكر و تكنيك
پيانو نوازنده افروز نوين با گفتوگو
با را خارجيان كه است بوده اين هميشه من آرزوهاي از يكي
آساني كار اين البته كنم آشنا آن سازهاي و ايراني موسيقي
شوند نواخته جهاني معيارهاي مطابق بايد سازها چون نيست
را خود تحصيلات ايراني شده شناخته پيانيست "افروز نوين"
ميلان عالي هنرستان در پيانو تخصصي ساز و موسيقي رشته در
در فوقليسانس درجه داراي نيز و رسانده پايان به ايتاليا
.است سوئيس موسيقي عالي هنرستان از پيانو نوازندگي مهارت
جوايز جهان سراسر در موفق برنامههاي اجراي بر علاوه وي
موسيقي رشته در اينيشتن آلبرت صلح جايزه:نظير بسياري
افتخار نشان سانفرانسيسكو ، صلح و هنر جايزه ،(1984)
جايزه ،(رم) منتقدان مجمع جايزه ،(رم) بينالمللي
ونيز شهر جايزه ،(ترني) والنتين سن طلايي جايزه اسپولتو ،
بينالمللي آكادمي از اروپا جايزه ،(1987) ايتاليا
كبير لورنتسوي جايزه ،(1989) ايتاليا مهديچي
سال 1988 در وي همچنين.است كرده كسب را (1990)فلورانس
به را ايتاليا "شعر و فرهنگ" جهاني كنگره يازدهمين رياست
دريافت به موفق نيز اخير سالهاي در افروز.است داشته عهده
زنان فرهنگي فعاليتهاي برترين براي(Wisdom) حكمت نشان
را "سفير بينالمللي هنرمندان" نشان و ملل سازمان از
آبان و 12 روزهاي 11 افروز.است شده سانفرانسيسكو AEIاز
را ايراني سازهاي و پيانو كوينتت نياوران فرهنگسراي در
آخرين آن در كه كرد اجرا ديگري نوازندگان همراهي با
قطعاتي همراه به را "ابريشم جاده" قطعه يعني خود ساخته
گفتوگويي مناسبت همين بهداد ارائه جهاني آهنگسازان از
.ميخوانيد استكه شده انجام او با
هنر و ادب گروه
قديمي اجراهاي ميان تفاوتي چه شما نظر به افروز خانم *
اجراي آيا دارد ، وجود امروزي اجراهاي و بزرگ آهنگسازان
نيست؟ تكرار نوعي آنها قطعات
موضوع اين درباره هم اروپا در و است جالبي بحث اين *
با و بررسي را قديمي آثار حتي است ، شده زيادي صحبتهاي
رهگذر در موسيقيشناسان و كارشناسان.كردهاند مقايسه هم
قديم در كه رسيدهاند نتيجه اين به بررسي و پژوهش اين
كه امروز خلاف بر است ، بوده امروز از پراحساستر اجراها
احساسات آن از و ميكنند تكنيك بر تاكيد بيشتر جوانان
ظهور دلايل از يكي شايد اين بنابر نيست خبري قديمي
هنرمند كه ، چرا باشد نقص همين سطح آن در بزرگ هنرمندان
احساس و تكنيك يعني وجه دو اين توامان كه است كسي بزرگ
من خوداست خاصي شرايط وجود مستلزم اين و باشد داشته را
با بار هر در ميكنم ، اجرا دوباره سالها از پس كه قطعاتي
براي وجه هيچ به و ميكنم برخورد قطعه آن با جديدي نگاه
شما كه ميماند آن مثل درست است ، نداشته تكراري حالت من
يكي ساحل و دريا واقع در ميكنيد ، نگاه دريا به ساحل از
تداعي را ديگري حالت و حس شما براي لحظه هر ولي است
هر قطعات اين و موسيقياست همينطور هم من براي و ميكند
كه دارد اين به بستگي اين و هستند دنيايي خود براي كدام
شما نگاه نوع "طبعا.كنيد نگاه آن به چگونه مرتبه هر شما
تجربيات ، به سال به سال هرحال به.است كننده تعيين
و ميشود افزوده اطراف ازمقولات شما شناخت و آگاهيها
.ببينيد ديگري گونه به را موضوعات كه ميشود باعث همين
عين در و زيبا قطعات شما برگرديم ، اخيرتان برنامه به *
ميكنيد فكر كرديد ، اجرا برنامه اين در را پيچيدهاي حال
بوديد؟ موفق حضار و شنوندگان با درارتباط
.كردم حس خوبي به را آن من داشت ، وجود خوبي ارتباط بله ، *
كشورم داخل در كه است بوده افتخار مايه هميشه من براي
موجب هم باز ما برنامه از مردم استقبال.كنم اجرا كنسرت
بهتر و بيشتر كار ارائه براي انگيزهاي و من دلگرمي
.ميباشد
طلب را ويژگيهايي چه موسيقي نوع اين اجراي شما نظر از *
ميكند؟
و است آكادميك و تكنيكي اجراهاي "اساسا اجراها نوع اين *
به اينها بر افزون.ميباشد خود خاص دانش داشتن مستلزم
امكانپذير سادگي به و دارد نياز بالا تجربه و آمادگي
از بتواند تا باشد "كامل" بايد نوازنده كه چرا.نيست
.برآيد اجراها گونه اين عهده
مختص تنها كرديد اشاره آن به كه را بودن "كامل" اين *
مرتبهاي چنين داراي بايد نيز شنونده يا است نوازنده
باشد؟
كامل بايستي كه است نوازنده اين اول درجه در البته *
از را تجربه اين بايد كه ميشود مطرح شنونده بعد و باشد
كنسرتهاي به رفتن موسيقي ، نوع اين به كردن گوش طريق
نوع اين در كه زيرا باشد ، داشته كتاب خواندن و مختلف
با تلفيق با كه دارند مهمي نقش تفكر و احساس موسيقي
براي شنونده اينها تمام در و ميكنند پيدا معني تكنيك
.باشد "كامل" بايد موسيقي درك
مينوازيد ، ساز پرشور و احساس با نوازندگي حين در شما *
يا ميكنيد زمزمه را چيزي گاهي كه ميآيد نظر به چنين
است؟ چنين آيا ميشوند ، مجسم شما برابر در تصاويري
توامان تكنيك و احساس بايد اجراها نوع اين در ببينيد ، *
در تنها.نيست آساني كار دو اين تعادل و باشد داشته وجود
من.برآيد كار عهده از خوب ميتوانيد كامل تسلط صورت
تا باشد پرتحرك و زنده بايد درست اجراي يك دارم اعتقاد
قطعات اين كه چراباشد داشته را لازم تاثير بتواند
نوازنده و است بشر نوع از افرادي احساسات و شخصيت انعكاس
بدون امر اين اما كند منتقل خوبي به را آنها بايد آنها
.نيست امكانپذير تكنيك و تفكر احساس ، ميان تعادل ايجاد
براي هم ايراني سازهاي از گاهي خود برنامههاي در شما *
.ميكنيد استفاده خود ساختههاي هم و كلاسيك قطعات اجراي
بگيريد؟ بهره تلفيق اين از كه ميشود موجب چيزي چه
موسيقي زبان به كنم حس كه را چيزي هر هميشه من *
است نكرده ديكته من به را قطعهاي كسي هيچگاه و مينويسم
كار اين نميتوانم هرگز صورت اين در چون بنويسم چگونه كه
.بكنم را
با را خارجيان كه است بوده اين هميشه من آرزوهاي از يكي
آساني كار اين البته كنم آشنا آن سازهاي و ايراني موسيقي
.شوند نواخته جهاني معيارهاي مطابق بايد سازها چون نيست
از من الهامات نوعي به كه قطعاتي چنين تدوين و تنظيم
بينالمللي معيارهاي اساس بر و است ايران طبيعت و فرهنگ
كه ميسازد فراهم را امكان اين قطع طور به شدهاند نوشته
آنها تواناييهاي و ايراني سازهاي ظاهر با حداقل خارجيان
گروهي قالب در كه كارهايي چنين انجام چند هر.شوند آشنا
و دشواريها با بسياري مسائل جهت به ميگيرد انجام نيز
اين در من اينها تمام با ولي است همراه خود خاص مشكلات
.كرد خواهم تلاش راه
طبيعت از ملهم شده اجرا برنامه اين در كه گلستان قطعه
در ايراني سازهاي وجود اين بنابر و است ايران متنوع
خواهد ايران طبيعت تداعي و آن فهم به زيادي كمك آن اجراي
و تركمنستان چين ، بخش سه از كه هم ابريشم جاده قطعه.كرد
پيوند نيازمند خود خاص حالتهاي با شده تشكيل ايران
سازهاي وجود كه بود فرهنگ سه يا بخش سه اين ميان مشتركي
نواخته و دارد وجود سرزمين سه اين در نوعي به كه ايراني
ريشهدار و عميق پيوند اين كننده تداعي خوبي به ميشود
كه چرا داد خواهم ادامه من را تجربه اين حال هر به.است
عاشورا قطعه در كه گونه همان است شرقي من ريشههاي
.كنم بيان را فضا و روح اين كوشيدهام
ميرمنتهايي سيدمجيد:از گفتوگو
خامسيپور مسعود:از عكس
كوينتت موسيقي اجراي به نگاهي
در پيانو
ضعيف اجرايي
فرهنگسراينياوران
بزرگ آهنگسازان آثار از
نياوران فرهنگسراي در آبانماه و 12 روزهاي 11 در
،"شوبرت" ،"بوكريني" ،"هايدن" ،"باخ" از قطعاتي شنونده
افروز نوين توسط قطعات اين.بوديم "افروز" و "برامس"
.بود شده تنظيم و تصنيف ايراني سازهاي و پيانو براي
و پيانو براي افروز نوين توسط كه كلاسيك قطعه در 5
سازها نواي ميان شديد ناهمگوني شده تنظيم ايراني سازهاي
بركت از را خود اصوات پيوستگي كلاسيك قطعات.است مشهود
سازهاي با جديد اجراي در و گرفتهاند زهي سازهاي وجود
در فلوت كه اگرچه.ميرود دست از اتصال اين ايراني
و است نشسته مناسبي جاي بر "تقريبا قطعه هر 5 سازبندي
است ، اركستر در ويولن نقش ايفاگر تاحدي كمانچه همينطور
در.ميشود اصوات پيوستگي از مانع ميزان هر در تار نواي
را طنين بدترين شايد برامس يوهانس اثر شماره 1 ، مجار رقص
قطعه اينميشنويم كلاسيك و ايراني سازهاي همنوايي از
تنظيم در است تحرك و پرشور بسيار آن اركستري اجراي در كه
اركستري ، اجراي از كمتر بسيار سرعتي با نوينافروز
با را خود مجار رقص برامس 21 كه اگرچه.ميشود نواخته
كوليان سازهاي و كرده تصنيف كوليان آواز و رقص از الهام
قانون نه و تار نه اينحال با دارد شرقي ملودي با قرابتي
و فلوت پيانو ، كنار در خوبي همنواز نميتوانند هيچكدام
تحرك و خروش كلاسيك و ايراني سازهاي تركيب.باشند كمانچه
جديد ، اجراي در و برده بين از را جاودان اثر اين لازمه
.هستيم كسالتآور حتي و بيروح ملايم ، ضعيف ، اثري شنونده
و ايراني سازهاي براي را آثار اين تنظيم نوينافروز
گوش با سازگارتر نوايي به دستيابي براي تجربهاي كلاسيك ،
تجربه اين داشت اذعان بايد نهايت در كه ميداند ايراني
.باشد نياز زمان به شايد و است ناموفق حاضر حال در
و تركمنستان چين ، قسمت سه در كه "ابريشم جاده" قطعه در
در متداول ملوديهاي و ريتمها شنونده شده تصنيف ايران
.هستيم سرزمين سه هر موسيقي
معتدل) Andante ريتمميشود آغاز فلوت صوت با چين بخش
.است شده سروده سيبملماژور گام در و است (ظرافت با و
پنج گام) چين موسيقي گام از الهام با "ضمنا قطعه اين
و كمانچه و تار همنوايي از پس.است شده تصنيف (آوايي
.ميكند اعلام را خود حضور آكوردي نواختن با پيانو قانون ،
نزديك بسيار چين باستاني سرزمين هواي و بهحال اثر فضاي
اين در.ميبخشد خاص شكوهي قطعه به پيانو اصوات و است
ميان (صدا و انگشت دادن ليز) گليساندو تكنيك نيز قطعه
پيانو آكوردهاي.برميآيد جواب و سوءال به پيانو و قانون
قطعه موومان نخستين در ملودي.ميكند تاكيد قطعه ريتم بر
در.مييابد پايان پيانو رونده پايين نت سه با چين
شنونده ميشود ، آغاز Allegro سرعت با كه دوم موومان
كردن آماده براي اصوات اين گويي.هستيم پرتحرك ملودي
از پس ملوديميشوند نواخته سهمگين نبردي راهي مردمان
و محزون نواي با و مييابد كاهش Andante به مجدد ، خروشي
.مييابد پايان فلوت و پيانو هماهنگ
به شايد قانون و تار ساز حضور كه است قطعه اين در تنها
دلنشين "كوتو" ژاپن ، و چين كهن ساز با آوايي نزديكي علت
.ميآيد بهنظر لازم حتي و
در كه است تركمنستان ، رقصهاي تم از ملهم تركمن قطعه
شده تنظيم ساز براي 5 سپس و شده تصنيف پيانو براي ابتدا
ملودي. Allegroسرعت با و مينور ميبمل گام در.است
و ميشود تكرار جزيي ، تغييراتي با پايان ، تا قطعه آغازگر
هنوز شنونده كه درحالي مييابد پايان كمانچه نواي با
.بشنود را آن استادامه منتظر
است چين قطعه فضاي يادآور اجرا ، ابتداي در ايران ، قطعه
موسيقي فضاي به فلوت اصوات و پيانو آكوردهاي با كه
.بازميگردد ايراني
در قطعه اين كه ميآيد بهنظر آهنگساز ، ميل عليرغم
دارد تاكيد آن بر افروز خانم كه چرا) شده تصنيف چهارگاه
پيانو ، آكوردهاي از پس (است دوماژور قطعه اين گام كه
گوشهاي كمانچه و قانون و ميشوند دعوت سكوت به سازها
ميزان اين هدف.مينوازند را ايران قديم موسيقي از آشنا
.است نامشخص افكنده در پيانو كه خروشي از پيش و پس آنهم
قانون و پيانو گليساندوي با و ميشود تكرار مجدد ملودي
.مييابد پايان
كه اثري و نيست خوبي اثر "الزاما گوشنواز موسيقي قطعه يك
.نيست بدي اثر "الزاما نيز نيست دلنشين
تنظيم ايراني سازهاي و پيانو براي كه نوينافروز آثار در
اگرچه.هستيم مواجه ملالآور تكراري و يكنواختي با شده
او و ميبخشد اطمينان شنونده به موسيقي قطعه در تكرار كه
تقارن و تعادل حتي و ميشنود چه كه ميكند آن متوجه را
عيني تكرار حال اين با ميكند ايجاد ملودي اصوات ميان
بهره با افروزاست خستهكننده اوقات پارهاي در ملودي
هر پايان تا آغاز از ملودي تكرار و آكوردها از بسيار
.ميكند خسته را شنونده و ميريزد بههم را تعادل موومان
ملودي هستيم ، موومان ادامه شنيدن منتظر كه لحظاتي در
.ميگذارد جاي بر ناتمام تاثيري و مييابد پايان
و ايراني سازهاي دادن قرار هم كنار آنكه ، نهايت در
ملودي اجراي با وسيع حتي يا كوچك اركستر يك در كلاسيك
.دارد بسيار تفاوتي كلاسيك سازهاي توسط ايراني
با كلاسيك قطعات اجراي به ما كه بگذرد بايد زماني شايد
با را ايراني ملودي حتي يا و كنيم عادت ايراني ، سازهاي
.ميآيد خوشتر گوش به دوم مورد كه بشنويم كلاسيك سازهاي
سامگيس بنفشه
|