سيب فيلم براي لندن جشنواره جايزه
...نبود يكي و بود يكي
بيسواس آقاي براي خانهاي
سيبء فيلم براي لندن جشنواره جايزه
جام)خود اصلي جايزه لندن جشنواره:هنر و ادب گروه
اهداء مخملباف سميرا ساخته "سيب" فيلم به را (ساترلند
.كرد
بريتانيا فيلم موءسسه توسط ساله هر كه (ساترلند جام)
ساتياجيت به اين از پيش كه است مهمي جايزه ميشود اهداء
برناندو گدار ، لوك ژان آنتونيوني ، انجلو ميكل راي ،
.است شده اهداء برتولوچي
جاري سال در كه است بينالمللي جايزه سومين ساترلند جام
.مييابد اختصاص سيب فيلم به
...نبود يكي و بود يكي
پدر جمالزاده محمدعلي درگذشت سال نخستين انگيزه به
ايران نوين داستاننويسي
مرحوم درگذشت سال نخستين با امسال ماه آبان:اشاره
.است مصادف ايران نوين نويس داستان پدر جمالزاده محمدعلي
در مراسمي هيچگونه ذيربط ليان متو سوي از متاسفانه
همايون علي محمد دكتر قول به نشد ، برگزار وي يادبود
.چيز هر در ماست ، جامعه تفريط و افراط جنبه..."كاتوزيان
درجات به يا يكجا را آثارش و آراء و آدم اينكه جمله از و
وقتها خيلي و.ميرسانيم اسفل دركات به يا ميبريم اعلاء
روز يك يعني.ميكنيم فرد يك درباره را كار اين عين
روز يك و باد زنده آثارش و آراء و آدم اين ميگوييم
صفات اما نبود ، معصوم جمالزاده:باد مرده ميگوييم
محافل و مجامع در وي از يادي حداقل كه "داشت هم برازنده
علي را تحرك تنها ميان اين در البته.بشود هنري و ادبي
با كه رسانيد انجام به محقق و روزنامهنگار دهباشي ،
احمدبيرشك ، چون ، اساتيدي مقالات تبويب و تدوين و گردآوري
دكتر مرحوم پور ، آرين يحيي پاريزي ، باستاني ابراهيم محمد
مرحوم يوسفي ، غلامحسين مرحوم خانلري ، ناتل پرويز
كاوه عنايت ، محمود دكتر شيرازي ، انجوي سيدابوالقاسم
دكتر محمدقزويني ، علامه خسروشاهي ، هادي سيد گوهرين ،
ثالث ، انتشارات همت با و..و كاتوزيان همايون محمدعلي
مرحوم درباره نامبرده اساتيد افكار و آراء كتابياز
به ياد زنده آن درگذشت سال نخستين با همزمان را جمالزاده
تقرير دهباشي آقاي همت به كه زير نوشته.است رسانده چاپ
و افكار آراء ، زندگي ، به كوتاه ، چند هر دارد نگاهي شده ،
گرامي شماخوانندگان نظر از پي در كه جمالزاده آثار
.ميگذرد
دهباشي علي
در (شمسي 1270)قمري سال 1308 در جمالزاده سيدمحمدعلي
به اصفهاني ، واعظ پدرشسيدجمالالدين.دنياآمد به اصفهان
داشت ، تعلق بودند لبناني اصل در كه صدر مذهبي بزرگ خاندان
خطيبان برجستهترين از يكي خطابه و وعظ در او
در جمالزاده قول به چنانكه ميرفت شمار به مشروطهخواه
دنيا و را خود منبر بالاي در من پدر..."نوشتش خود زندگي
طوري ميداشت ، به صحبت عجيبي شهامت با ميكردو فراموش را
از ميخواست موعظه براي وقتي مكرر كه دارم خاطر در كه
رضاي محض كه ميآويخت دامنش به مادرم برود بيرون خانه
راضي و بگير را زبانت جلو و كن رحم بچههايت اين به خدا
اما...ميداد وعده او و شوند يتيم جوجهها اين كه نشو
فراموش را دنيا ميرسيد ، منبر بالاي به پايش كه همين
رويارويي هنگام جمالزاده پدر خصيصه اين "..ميكرد
ملاقاتي در"مييابد بيشتري بروز وي با مستبد شاه محمدعلي
تغيير كه بود خواسته وي از شاه داشت ، شاه علي محمد با كه
گفته پدرم كه كند وي نام به را ملكي قباله تا بدهد رفتار
اين ميگذارند ، براي من حرف به وقعي امروز مردم اگر:بود
كه همين و دانستهاند خود حقوق طرفدار مرا كه است
به كسي ديگر دادهام مسلك تغيير كه نمايند استنباط
"...داد نخواهد گوش حرفهايم
به تحصيل ادامه براي شمسي سال 1286 اوايل در جمالزاده
دستور به پدرش كه شنيد بعد ماه چند و شد فرستاده بيروت
.رسيد شهادت به و مسموم بروجرد زندان در شاه محمدعلي
چنين پدري فقدان در پسر كه وافري اندوه كه نيست ترديدي
و اخلاقي اعتقادات در پيش از بيش را او كرد احساس عزيز
.نمود استوار بود ، برده ارث به پدر از كه سياسي
لوزان به حقوق علم تحصيل براي سال 1288 در جمالزاده
و رساند پايان به را تحصيلاتش سال 1292 در و رفت سويس
مليون كميته" با و رفت آلمان به سپس وي.كرد ازدواج
همكاري به بودند ، كاوه روزنامه نشر حال در كه "ايران
ناگوار وضعيت با مقابله در را مقالهاش نخستينپرداخت
در "ميشود اسير ملتي كه وقتي"عنوان با مشروطه سركوبي
نوشتن به پس آن از و داد انتشار روزنامه آن 10eشماره
در ايرانشناسي و ادبي اقتصادي ، تاريخي ، سياسي ، مقالات
گنج" عنوان با خود كتاب نخستين وي.گماشت همت نشريه همين
كه كرد منتشر در 1296 را "ايران اقتصادي اوضاع يا شايگان
اصول كه آنجا از"نوشتند كتاب اين درباره زمان همان در
ميان در اروپائيان قاعده و سليقه و ترتيب به طبع و تاليف
و موءلفان براي كتاب اين است ، نشده معمول ايرانيان
".شد خواهد خصوص اين در نمونه بهترين ما وطن نويسندگان
(ص76 ژانويه 1918 كاوه ، )
محمود دكتر موقوفه سوي از (1377) جاري سال در كتاب اين
.شد چاپ تجديد افشار
نوشتهاي داد شكل را نويسنده اول حرفه كه رويدادي اما
براي مجلس در كه بود "است شكر فارسي" عنوان با كوتاه
اندازه از بيش تشويق مورد كه شد خوانده قزويني علامه
راه در نهادن گام به را جمالزاده و گرفت قرار علامه
نخستين سال 1921 همان پايان در كردو ترغيب داستان نوشتن
عنوان تحت داستان ، حاوي 6 جمالزاده ، داستانهاي eمجموعه
مرحوم.رسيد چاپ به وي خود توسط" نبود يكي بود ، يكي"
بانگ عنوان با مطلبي در باره اين در يوسفي غلامحسين دكتر
سر بر سخن جا اين در اما...":مينويسد چنين سحري خروس
"يعني ;است (جمالزاده) وي كوتاه داستانهاي مجموعه نخستين
زبانها سر بر را جمالزاده نام كه "نبود بوديكي يكي
باقي ايران معاصر ادبيات شاهكارهاي جزو هميشه و افكند
حادثهاي ريپكا يان قول به كه كتابي همان ماند خواهد
قرن اول نيمه در فارسي جديد نثر تكامل لحاظ از و ادبي
عكسالعملهاي با و بود تاريخي اهميتي داراي بيستم
ديگر گروهي و نپسنديدند را آن جمعي:شد روبهرو مختلفي
آن دليل خود اينها و ستودند را نويسنده اثر نخستين اين
بوده ادبي تحولي خود نوع در جمالزاده داستانهاي كه بود
آن وي و آورد شوق به را قزويني محمد علامه كتاب نثر "است
.كرد ذكر "فارسي زبان العيار كامل نمونه" را
يكي بود يكي)كتاب اين بر جمالزاده معروف eمقدمه بسياري
جديد مكتب به كه ادبي مانيفست يك eمنزله به را (نبود
.ميآورند حساب به است بخشيده رسميت ايران در نويسندگي
كه راههايي و آورده ديباچه اين در جمالزاده آنچه در تامل
در ادبي عرف و سليقهها با مقايسه در خصوص به داده ، نشان
ميدهد نشان را وي نوآوري و راهگشايي ارزش عصر ، آن ايران
پايه چه تا فارسي جديد نثر و ادبيات كه ميسازد معلوم و
.اوست مرهون
و بود يكي نشر از پس كه سكوت دوران يك از پس جمالزاده
را نوشتههايش و مقالات سال 1942 از داد ، روي نبود يكي
نوشتن و تاليف ترجمه ، دسته در را وي آثار.داد انتشار
داستانهاي سالها ، اين در وي.داد جاي ميتوان داستان
قلتشن حسينعلي ، عمو سرگذشت دارالمجانين ، محشر ، صحراي
كرباس ، يك سروته شيرازي ، معصومه نامه ، آب راه ديوان ،
همچنين و داد انتشار را...و ريسمان و آسمان نو ، و كهنه
:سپرد چاپ دست به را زير آثار ترجمه و تاليف زمينه در
سرگذشت قصهها ، eقصه سعدي ، پندنامه يا نيكبختي گلستان
و خاك...(ترجمه)خسيس (ترجمه) تل ويلهلم ،(ترجمه)بشر
اسرار ، صندوقچه عاميانه ، لغات فرهنگ (تاليف و ترجمه)آدم
اصفهاني باباي حاجي سرگذشت تصحيح ايرانيان ، ما خلقيات
...و
او آثار در كه است نويسندهاي نخستين جمالزاده اينكه با
خاطر به است ، مشهود اروپايي ادبيات اسلوب تاثير
روح نويسندگي در فارسي ادب و فرهنگ از وافر برخورداري
.است بزرگي توفيق خود اين و كرده حفظ را خويش ايراني
مقبول را آنچه" جديد تمدن كسب در است معتقد خود جمالزاده
نبايد داريم را خوبش خودمان كه چيزي"و "پذيرفت بايد است
"باشيم داشته عجله و حرص همه اين ديگران از بدش گرفتن در
(كرباس يك سروته مقدمه)
و بينش و شوق و شور از آميزهاي جمالزاده انديشههاي
اخلاقي و اجتماعي ضعف نقاط متوجه پيوسته كه جسارت و تحرك
نوشتهاي در همايوني صادق دكترميباشد است جامعه
در":مينويسد محشر صحراي و ديوان قلتشن اثر دو درباره
ميكند نكوهش را بيداد و ستمگري (جمالزاده) ديوان قلتشن
در ميسازدو نفي را پاگير و دست خرافات محشر صحراي در و
جامعه كه قيودي قيود ، گسستن براي پرتوان ، موجي حال همه
".ميافتد تكاپو به ميدهد آزار را
نگاهي داستانهايش در را جمالزاده مرحوم نگاه همچنين وي
ذكر اطرافش و دور اجتماعي پديدههاي به نسبت انتقادي
جامعه با جمالزاده قلب حال همه در"است معتقد و ميكند
ارتباط جامعه عمق با او تفكر و مغز و انديشه و ميتپد
زندگي محيط و خودش جامعه ياد از هرگز و ميكند پيدا
رنج و درد و ميشناسد را محرومان.نيست فارغ هموطنانش
".ميكند احساس و لمس وجود eهمه با را آنها
كه كاتوزيان همايون محمدعلي دكتر از سخني با را نوشته
جمالزاده"ميبريم پايان به نگاشت جمالزاده گذشت در از پس
نام خاطر به -زندگي خاطر به اما ميداشت ، دوست را زندگي
.نميرساند زيان كس هيچ به -..و دارايي و رياست و نشان و
...نبود مشهود رفتارش و گفتار در حسد و كينه و بخل ذرهاي
سعدي اما "مرد خواهيم همه آخر و اول" كه گفت راست ايرج
نكويي به نامش كه است آن مرده" كه بود گفته راست هم
".نبرند
بيسواس آقاي براي خانهاي
نايپل.س.و:نويسنده
غبرائي مهدي:مترجم
تومان قيمت2000 وزيري ، قطع صفحه ، 12500
فروزان ، 1377 نشر
از كه را ، برگ توفان كه است گفته مصاحبهاي در ماركز
خودجوش سبب به -اوست نويسندگي نخست سالهاي هاي نوشته
.دارد دوست آثارش ديگر از بيشتر بودنش طبيعي و بودن
نايپل ، نخستين كارهاي از كه نيز بيسواس آقاي براي خانهاي
استعداد سيال سرچشمه از است انگليسي پرآوازه نويسنده
نگاري داستان فن و فوت بر آگاهي سايه و خورده آب نويسنده
ديگر از بيشتر نايپل اثر ، اين در.ندارد خود سر بر را
و رنگ تمامي با را تبارش و ايل و خود ردپاي آثارش
ساكن تبار هندي مهاجران فرهنگ گونهگون مايههاي
.است گذاشته جا به ترينيداد
آغاز در كه است ترينيدادي تباران هندي از خودنيز نايپل
نوشتن به بعد و است آمده انگلستان به تحصيل براي جواني
و بريتانيا برجسته ازنويسندگان يكي اكنون و آورده روي
.ميرود شمار به انگليسي زبان در جهان
آن در كه است نبرد سرتاسر حماسهاي "....براي خانهاي"
ويژگيهاي با عادي و معمولي بسيار كارمند يك طاغي ، قهرمان
تمامي بر او.است سومي جهان انسان شده شناخته "كاملا
پيرامون تاريكي و جهل و عقبماندگيها و نابسامانيها
خود طغيان از آگاهي ذرهاي آنكه بي ميكند شورش خود
خود براي خانهاي صاحب ميخواهد بيسواس آقاي.باشد داشته
يك از عيار تمام نمونه كه زنش ، خانواده از او.شود
.دارد نفرت است ، ترينيداد در تبار مهاجرهندي خانواده
همسرش خانواده در موجود روابط.نيست خاصي فرد از او نفرت
او كه است اين.كژيهاست و پلشتيها همه تبلور
روابط اين از را خود استقلال خانهاي ساختن با ميخواهد
و جهل آن در كه است دنيايي سوي به او گرايش.كند اعلام
نويسندگي به او.مردم زندگي در نه داستانهاست در خرافات
ميخواهد.دارد علاقه غربي روزنامههاي در خبرنگاري و
روابط از خبري كه بفرستد جايي به تحصيل براي را فرزندش
با.نيست ساده او كار اين امانيست جا آن در نفرت مورد
و شدن مستقل خانهاي صاحب كارمند ، يك ناچيز بسيار درآمد
در درست و است ناممكن "تقريبا خارج به فرزند اعزام
.ميشود آغاز بيسواس آقاي غولآساي نبرد كه اينجاست
پيكر غول ماهي كه لحظهاي همينگوي رمان پيرمرد مانند او
كه قيمتي هر به ميگيرد تصميم ميبيند ، خود تور در را
عمل جامه خود آرزوي به و بستيزد دشواريها با شده
.بپوشاند
از بديع تابلويي خود ، داستان زيباي بسيار حركت در نايپل ،
زيبايي بر چه آنميگسترد چشم پيش در را مبارزه اين
رمانتيسم گونه هر از نايپل جستن دوري ميافزايد رمان
بارها و بارها داستان قهرمان.است حماسي آثار در مرسوم
كله اما ميدهد ، نشان ضعف.ميشود مايوس و ميخورد شكست
از خواننده نفس بار چندين اينكه وجود بااست سرسخت و شق
ديگر آغازي سبب به اورا بعد لحظهاي ميبرد ، او شكستهاي
آقاي براي خانهاي رمان وقتي كه است چنين و ميكند تحسين
اول از او با ميخوريم ، شكست او با ميخوانيم را بيسواس
ميخوريم ، شكست ديگر بار ميجنگيم ، او با ميكنيم ، شروع
.هستيم بيسواس آقاي نوعي به همگي كه درمييابيم ناگهان و
كلهشقي و سرسختي اندازه چه مبارزه اين در ما كه اين اما
درنگ آن بر بايد لحظهاي كه است قضاوتي داشتهايم ، را او
.كنيم
سايه.زيباست و خواندني رماني بيسواس آقاي براي خانهاي
.ميماند باقي ما با آن پايان از پس مدتها تا رمان
آغاز او رمان پايان با و است شده بيدار ما درون بيسواس
.ميكند حركت به
به را اثر اين برگردان رنج سختكوش ، مترجم غبرائي مهدي
و اصلي متن به وفاداري در غبرائي دقت است ، كشيده دوش
.است ستودني اثر اصلي زبان به او زبان نزديكي
|