|
كعبه خانهء معنوي راز
( ق.-ه) يازدهم قرن قمي ، متاءله سعيد قاضي هاي انديشه
زمانهاي از معنوي و مقدس جايگاههاي:جستارگشايي
ازلي فروغ تابناك پرتوهاي بازتابگر تاكنون ، پيشين
جهاني اين و زميني نمونههاي حكم در و بوده خدايي
مراكز اين.ميروند شمار به آسماني ، مقدس مكانهاي
و هستند معنوي حقايق و حسي واقعيتهاي عيني تجسم وجود ،
پيوند وجود غيب ساحت با آنان ، با ارتباط در آدميان
اين رازآميزترين و ترين مقدس كعبه ، .مييابند
قطب و (ع)علي پرهيزگاران ، سرور زادگاه جايگاهها ،
در ويژهاي بيان و تاويل از ناسوت ، و لاهوت جهان
بويژه است ، برخوردار شيعي جهانشناسي و معرفتشناسي
وجودي حقايق نمايانگر و يزداني پرتو جلوهگاه آنكه
ميآيد ، پي از كه جستاري در.ميباشد شيعه امامان
قاضي ديدگاه از كعبه عرفاني - فلسفي تاويل به نويسنده
ملاعبدالرزاق و كاشاني فيض ملامحسن شاگرد قمي سعيد
مطلب اين به را گرامي خوانندگان توجه.است پرداخته
.مينماييم جلب
رف'مع گروه
-1043) (1)قمي سعيد قاضي انديشههاي تفسير
آثار در بار نخستين كعبه خانه معنوي راز درباره (1103
سعيد قاضي (3).رسيد چاپ به (19031975) (2)كربن هانري
ابعاد و ظاهر قالب در كعبه خانه ابعاد تفسير در
و حكما ميان در كه كرده مطرح آرايي ميشود ، حاصل كعبه
.است شده واقع توجه مورد شيعه عرفاي
باب اين در سعيد قاضي انديشههاي از كه اصولي نخستين
او بحث سرفصلهاي عنوان به حقيقت در است استخراج قابل
تاثير -از1 عبارتند كه ميشود محسوب باره اين در
آن غيرحسي ابعاد به توجه در كعبه خانه مكعب شكل معنوي
جهات همه بر احاطه و سريان مثابه به كه تخيل قوه در
به قادر بعد ، فقدان عليرغم خيال ، وسيع عرصه زيرا است
مفروض بعد شش از خارج آن حسي شكل كه ابعادي از عروج
عين بر مشتمل كه چند هر حس عالم لذا ;نيست ، نميباشد
به محدود اما ميشود ماوراءحس عالم در خود غيرحسي
عالم در خود عين با تفاوت در جهات اين كه است جهاتي
ابعاد ، گستردگي و اشتمال و بعد حدود در حقيقت در مثال ،
.دارند تفاوت
عنوان به كه ديگري كلي شكل در سعيد قاضي همچنين -2
ماهيت به قائل ميداند خود آراء در طرح قابل موضوع
و حج رازگونه و باطني معناي به پايان در و قدسي عالم
.است كعبه خانه طواف
و نيست معلوم كس هيچ بر اعمال اين راز است معتقد وي
كه است خداوندي ساحت در انسان حضور معناي به حقيقت در
محسوب ملكوت عالم در ملكوتي فعلي منشاء عنوان به
ملكوت در ريشه كعبه ، خانه اعمال و مناسك.ميشود
غيرمحسوس ، نحوي به حس عالم در آن حسي صورت و دارند
.ميشود ملكوت عالم در آن مشابه اعمال بخشي صورت موجب
ميپرسد خود آراء از كلي طيف سومين در سعيد قاضي -3
كه سنگي عنوان به كعبه سياه سنگ راز طريق چه به"
"است؟ انسان در مضمر ملكوت سر همانا دارد ، زاويه
در آنها از برخي كه موضوعات اين از ديگر نمونههاي
طرح در سعيد قاضي سرفصلهاي نخستين از شد ، مطرح بالا
و طرح به نوشته اين در كه است كعبه خانه معنوي راز
سعيد ، قاضي نظر به.ميشود اشاره آنها از برخي گزارش
از خداوند كه است آدمي نفس معنويت همان كعبه ، مقام
حيث از معنويت اين اوج.است دميده آن در خود روح
.است كعبه خانه فوقاني طبقه با منطبق مصداق ،
از چند هر باستان فيلسوفان انديشه سعيد ، قاضي نظر به
كوتاهتر اما ميگرفته ، مايه سلبي خداشناسي يا تنزيه
درنورديدن از فيلسوفان آن.برسد هدف به كه بود آن از
از را حكمت انوار" زيرا بودند ، ناتوان نيز معاد مراحل
درك بود ، نبوت ختم يا (ص) پيامبر همانا كه حكمت مدينه
مشاييان يا آنان جانشينان خصوص در و (4)".بودند نكرده
معاد ، فلسفه بيان از نيز آنان كه گفت بايد اسلام ،
مثال عالم نميتوانستند چون فيلسوفان اينبودند عاجز
بود ، ممكن كه آنچه هر از مقابل در كنند تصور را
باشد ، جهان اين در مادي جسم بيارزش مقام يادآور
.بودند روحاني معاد انديشه مبلغ بيشتر و ميگريختند
كه را جهنم و بهشت به مربوط دادههاي همه رو اين از
ندانستند استعاره جز چيزي بود ، شده آموخته وحي به
آن ، در كه است جايي مثال عالم كه نبودند آگاه زيرا
مقابل ، دراست شده روحاني معناي به بدل لفظ
نبوي انوار مشكات از معرفتشان كه بودند هم فيلسوفاني
فيلسوفان سر بر سخن بنابراين.بود منور علوي ولايت و
امامان هدايت پرتو در آنان نبوي حكمت كه است تشيع
مذهب باطن كه است تشيع ذات همان واقع در.است بوده
"(5).ميدهد تشكيل را اسلام
زمان ، درباره بحث با سعيد قاضي كلي ، نماي اين از پس
و (ع)امامان تعداد تاويل درباره را خود نظريات اساس
زمان ، و مثال عالم نيز و باره اين در دوازده ، رمز
بحث به باره اين در او نظرات عمده.ميكند آغاز
عالم منظر از را زمان وي.ميگردد باز زمان ، درباره
.ميكند بررسي مثال
عالم وجودشناسي با كه ميكند عرضه زمان از دريافتي وي
زمان مقدار وجودي ، هر.دارد مطابقت لطيف ، جسم و مثال
قطعه كه مييابد را وضعيتي همان و دارد مشخصي و خاص
هميشه مقدار ، ميكند ، پيدا انقباض و انبساط در مومي
متراكم و فشرده كه دارد وجود زماني اما است ، يكسان
نيز.است محسوس عالم زمان همان زمان ، اين كه است
و است "مثال عالم" زمان كه دارد وجود لطيف زماني
.است معقول عالم زمان همان كه دارد وجود الطف زماني
افزايش وجودي شيوه لطافت ، به توجه با همزماني ساحتهاي
داده معنوي وجود يك به كه زماني مقدار:ميكند پيدا
و شود شامل را وجود تمامي صورت ، اين در ميتواند شده
آراء (6).كند حاضر حال ، زمان در را آينده و گذشته
براي حقيقت در آن عمده تقسيمات زمان درباره سعيد قاضي
شده مطرح اسلام حكيمان و عارفان ميان در بار نخستين
معاينه و درك قابل حس عالم در كه زماني كميت.است
طور به اول قسم.اوست تقسيمات نخستين جزء است تجربي
مطرح زمان درباره عرفاني و حكمي مباحث همه در شايع
ضمن هستند آن ديگر اقسام كه لطيفوالطف زمان اما.شده
را آن اختصاص ميبخشد ، زمان به معنوي تشكيكي كه اين
مقام به زمان لطافت چقدر هر يعني ;ميكند معلوم نيز
نزديكتر مثال عالم به واقع در شود نزديكتر خود الطف
.است دوازده عدد درباره سعيد قاضي بعدي تاويل.ميشود
مثل ديگري موارد در و دارد رمزي اهميتي دوازده ، عدد
نقباي از تن دوازده البروج ، منطق فلكي صورت دوازده
از موسي حضرت ضربه به كه چشمهاي دوازده اسرائيل ، بني
باز اينها مانند و سال ماه دوازده جوشيدند ، زمين
و محسوس عالم در موجود نظم ميان بدينسان.مييابيم
نظم.است كار در مقارنهاي و همآوايي معنوي ، جهان
منظومههاي فلك ، هفت سياره ، هفت حركت را محسوس جهان
كه حالي در ميكند تنظيم منطقتالبروج ، دوازدهگانه
كه امام دوازده و قطب پيامبر هفت از عالم معنوي نظم
.است متاثر دارند ، قرار نبوت دوائر مدار در ترتيب به
است واحدي نبوي حقيقت تجلي مظهر پيامبران ، از يك هر
كه همچنان است ، (ص)پيامبران خاتم در كاملش شكوفايي كه
دايره در يگانهاي واقعيت تجلي مظهر ،(ع)امامان همه
به (ص)پيامبر كه است نكته همين به توجه با.امامتاند
:فرمود (ع) ابيطالب بن علي مورد در شيعيان گفته
طور به من با ولي باطني طور به پيامبر هر با (ع)علي"
ساخت برپايه قمي سعيد قاضي (7)".است بوده حاضر ظاهر
كعبه ، خانه مكعبي ساخت از الهام با ،(ع)امام دوازده
مينهد بنا عظيمي فكري منظومه معنوي ، معبد عنوان به
نشان "مثلا است ، داده تعميم جهان همه به را آن كه
از يكي مظهر يك هر (ع)امام دوازده چگونه كه ميدهد
كه هستند بارگاهي ساخت در لازم كاركردي رابطه دوازده
(8).است "عليالماء عرشه كان" قرآن و حديث در
اين مستلزم دوازده رقم به امامان تعداد كردن محدود
با سعيد قاضيباشد غائب امام (ع)دوازدهم امام كه است
بودن دوازده ضرورت تطابقات ، علم مباني و اصول به توسل
پيدا وجود باطن در را (ع)امامان تعداد (بيشتر نه و)
و وجود عالم ميان) تطابق اين علامت اولين و ميكند
.مينامد عرشي رابرهان (مثال عالم
نخستين كه تقرير بدين.است كعبه مطابق عرش ، شكل
ميكند ، فيضان اعلي اصل از علوي عالم در كه موجودي
نورالانوار و ميشود انوار همه شامل كه اصيل است نوري
محمدي ، نور و عقل ،(عرش) عناوين به و شده ناميده نيز
مشترك عقل اسم به كه است نور همين و است معروف
(ص)اسلام پيامبر صورت چهاردهگانه نوراني زمانهاي
و نازل خاكي عالم بر (ع)امام دوازده و (س)زهرا حضرت
قبل وجودي حيث از كه است اوليهاي آب و ميگردد فايض
عالم دهنده تشكيل اربعه عناصر از يكي عنوان به آب از
مجموعه به اوليه آب لفظ.است گرفته قرار -جسماني
كه بابت اين از و ميگردد اطلاق است فردي (معلومات
آب اين گاه:ميدهند را خاصي وحدت تشكيل معقول و عقل
احاطه را عقل معقولات ، اگرچه و مينامند نيز عرش ، را
در ولي است معقولات مركز در عقل ، اما (9).كردهاند
.كرده احاطه را معقولات نيز عقل خود عينحال ،
رساله به متكي را خود نظر باره اين در سعيد قاضي
كه اختلافي.ميكند است ، منسوب ارسطو به كه الهياتي
مادي ، مدارات مركز كه است اين ميآيد پيش حيث اين از
مدارات مركز كه حالي در.است آن پيرامون به محاط
باشند ، محيط در كه دارند را ذاتي خاصيت اين معنوي
يا و مركز يا نور همان عقل ، .كنند احاطه را چيزي يعني
ماده به تبديل غيرقابل واحد نقطهاي عنوان به معرفت ،
آب عينحال در نور همين ولي است ناپذير اندازه و
به كه است چيزهايي يا چيزي آن كلي پيرامون و اوليه
با مركز ، عنوان به عقل كه رابطهاي.ميآورد در تعقل
معقولات تمام و ميكند پيدا پيرامون عنوان به خود
را آنها و ميآورد گرد را خود تعقل مواضع تمام يعني
آب روي بر عرش استقرار تعبير همان كه ميكند احاطه
صورت كاروري ، نسبت دوازده وسيله به رابطه اين و است
عينحال ، در مكعب فرم اما ميدهد ، تشكيل را مكعبي
اين و خاكي معبد محسوس صورت و جهاني معبد مثالي صورت
يا عرش كه اين براي ديگر عبارت به.است كعبه جهاني
در محيط و عالم مركز عينحال در (ص)محمدي نور
عرش كه اين براي ديگر بيان به يا و باشد آن برگيرنده
آب فراز بر را خود عينحال در و گردد مستقر آب آن بر
بشر دوازده را دوازدهگانه آن كه بايد كند استوار
هستند ، خدا مردان از كه مقدس شخص دوازده يا نوري
صورت حكم (ع) عشري اثني ائمه حيث اين از.كند تامين
عالم تمثيلات كه مييابند را بخشندهاي صورت قوه يا
متجلي آب و نور نماد دو در معنويت اين و ميسازد را
.ميباشند نيز عالم تشكيلدهنده عوامل دو هر كه است
(10)
نشان كه است مظهري او.است وجهالبشر و الله وجه امام
:است برقرار رابطهاي له متجلي و متجلي ميان ميدهد ،
و خور در كه ميكند تجلي كسي بر همواره تجليكننده و
عشق تجلي ، اين دريافت با امام ، (11).اوست تجلي شايسته
عشق ، راه از كشف و بصيرت زيرا ميكند امكانپذير را
تجلي زمينه تنها نه امام بدينسان.است امكانپذير
نهفته معشوق و عاشق رويارويي هرگونه در كه است عشقي
است ، وجودي توحيد تحقق بنياد ضمن در وي وجود بلكه.است
در فقط و نيست شناختني و ديدني فينفسه الوهيت زيرا
شرح در قمي سعيد قاضي.است شهود قابل تجلياش مظاهر
وجهالله انديشه همين (ره)بابويه ابن "التوحيد" كتاب
واحد آن در امام.است داده قرار بحث مورد تفصيل به را
هم و مينماياند بشر به خدا كه است وجهي يا چهره هم
در و.ميدهد نشان خدا به بشر كه چهرهاي يا وجه ،
همراهانش چشم "تقريبا امام چهره نور كه مطلب اين باره
در امام كه است دليل اين به گفت بايد ميكرد خيره را
هيچ و دارد خدا به رو كامل بطور و است وجهالله حكم
و شود ما ديدار مانع كه نيست وي در عنصري ، حجاب
كه امام چهره نور (12).بدانيم خالص را او ما نگذارد
به نيز حس عالم عرصه در دارد ، ملكوتي منشاء واقع در
ساختار تقدس در راز اين عمده.ميكند پرتوافشاني شدت
را آن لطيفي شكل به سعيد قاضي كه شده تعبيه كعبه خانه
باره اين در وي آراء و است داده تطبيق كعبه خانه با
.است تامل قابل
دارد ادامه
:پانوشتها
از كوچك حكيم به مشهور مقيد محمد سعيدبن محمد -1
فيض ملامحسن شاگردان از.اماميه شيعه حكماء و علماء
قضاوت مسند قم در مدتي.لاهيجي ملاعبدالرزاق و كاشاني
اربعيات او تاليفات از.گذشت در شهر همان در و داشت
و حكمي آثار ديگر و بهشت كليد انوارالقدسياته لكشف
.است شيعه در عرفاني
و ايران حكمت معنوي مفسر و فيلسوف كربن ، هانري -2
تشيع درباره كه است غربي معدودانديشمندان از اسلام
غرضورزيهاي از دور به و منصفانه و عميق نحوي به
در مهم آثاري و پرداخته تحقيق و بررسي به مستشرقان
.است كرده تاليف باب ، اين
H - c30orbin, Eronos Sorben,1956
4 La philosophie Iranienne Islamique, D.264
ص ايراني ، اسلام در معنوي تفكر آفاق كربن ، هانري -5
.133
ص طباطبايي ، جواد ترجمه كربن ، اسلامي ، فلسفه تاريخ -6
.489490
7 En islam iranien,I,P.64
.ص 161 كربن ، هانري -8
.ص 2223 ش 23 ، س 1354 ، اوقاف اسلامي ، معارف -9
.همانجا -10
11 En islamiranien. I,P,232
.ص 155 كربن ، هانري -12
سيدعرب حسن:نوشته
|
|