؟!شيك گداي
قتل يك شكافي كالبد
تلنگر
رفع براي ژاپني سالمندان
ياد كامپيوتر خود نيازهاي
ميگيرند
؟!شيك گداي
آن به مردم همه كه است ورزشي ترين ارزان روي پياده
ندارد هم مخارجي چون البته صد و ميكنند مبادرت
را جديدي مردم پيادهروي ، در تازگيها.است پرطرفدار
و آمدهاند ديگري كشور از نه البته كه ميكنيم مشاهده
.ديگري كره از حتي نه
و ميزنم قدم پيادهرو در ساعي ، پارك حاشيه در وقتي
لذت احساس ميرود زردي به رو كه سبزي برگهاي ديدن از
من به را خود دوان "تقريبا و عجله با خانمي ميكنم
من به را وقتت لحظه يك عزيزم ، :ميپرسد و ميرساند
نزديك او به و ميدهم مثبت جواب خوشرويي با !ميدهي
كار لابد.قيمت گران نه اما پوشيده لباس خوب.ميشوم
تاكسي از وقتي تازه من عزيزم ، :ميگويد !دارد واجبي
جا خانه در را پولم كيف شدم متوجه شدم پياده
100!بدهي؟ قرض من به تومان است 100 ممكن گذاشتهام ،
آدرس كه دارد اصرار همچنان او و ميدهم را توماني
و اصرار با.بدهد پس را پولم بتواند كه بدهم را منزلم
لابد:ميگويم خودم به.ميشويم جدا همديگر از انكار
حق در نيك كار يك كه كرده سبز راهم سر خدا را او
.ميشوم خوشحال سخت و باشم كرده بندهاي
باز برميگشتم ، خانه طرف به دندانپزشكي مطب از كه شبي
ايستاد پيكاني بار اين.كردم مختصري پيادهروي هوس هم
تشكر ابراز و راهنمايي ضمن.پرسيد را آدرسي خانمي ، و
گفت لهجه با و كرد صحبت راننده مرد با كمي وي ، طرف از
ماشين به نگاهي بدهيد؟ قرض ما به داريد پول كمي خانم ،
تعجب با و كردم بود نايلوني صندليش روكش هنوز كه نويي
بغل در كه را خوابي بچه خانم.برداشتم عقب به قدمي
.نيستيم گدا ما خدا به والله:گفت و كرد جا به جا داشت
گم را راه هم دوستان ، ديدار و سفر براي آمدهايم
بنزين پول حتي برده ، دزد را پولمان هم و كردهايم
بالاخره !همينه؟ ميگويند كه تهران -تهران.نداريم
دست به دست عاطفه ، ناگهاني موج همراه به ذاتي حماقت
پول تمامي و برده كيف داخل به را دستم و ميدهند هم
آنها از اصرار باز.ميكند تقديم دستي دو را همراهم
انكار و پول دادن پس براي بدهيد تلفن شماره و آدرس كه
!بنده از
مغازهها است ، شلوغ هميشه خرداد ، خيابان 15 پيادهروي
زدن ديد مشغول كه همچنان.خريد براي اغواكننده هم
صدا دوباره.نميشنوم.خانم:ميگويد صدايي هستم ،
به حيرت با.هستم شما با محترم ، خانم:ميگويد
شلوار و كت كه سالمند مردي.ميكنم نگاه روبهرويم
مرا دارد سر بر شاپو كلاه و زده كراوات حتي پوشيده ،
اطرافم به.بروم جلو كه ميكند اشاره دست با !مينگرد
شما با محترم خانم بله:ميگويد دوباره.ميكنم نگاه
عظيم خيل اين بين در.ميبينم را اطرافم دوباره هستم
!نديده را كسي بنده ، از محترمتر هم آقا اين جمعيت
بيرون شلوار جيب از را دستش.بفرماييد بله ، :ميگويد
نشانم كه كاغذ و اتوبوس بليط تعدادي با و ميآورد
كمال با بنده:ميگويد و ميكند اشاره من به ميدهد
شدم خارج منزل از كه صبح بگويم ميخواستم معذرت ،
شما اگر گذاشتهام ، جا منزل در را پولم كيف شدم متوجه
خود منت رهين مرا بدهيد قرض بنده به تومان 100
!فرمودهايد
بدون و ميكنم رها خود منت قيد از ديگر را يكي اين
و ميگيرم را راهم تند مملكت رايج وجه گونه هر دادن
.كارم پي ميروم
حتي و مطرود را گدايان هميشه بوده ، قبيح هميشه گدايي
شيك ظاهر اين با كه افراد قبيل اين.دانستهايم منفور
و عمد به را خود پولهاي كيف بهانه ، هزاران با پيك ، و
گدايان از كمتر ميگذارند جا منزل در سهو به حتي يا
كه پذيرفت بايد "واقعا آيا.نيستند خياباني ژوليدهء
انساني حيثيت كه شده خراب حد اين تا مردم مادي وضع
"واقعا آيا ميگذارند؟ ناچيز مبلغي گروي در را خود
بدان تا نميشناسد؟ مرزي و حد فقر كه پذيرفت بايد
زبان به با و تومانيها با 100 را خود آبروي كه پايه
درخواست با بيتضرع ، و موءدبانه كلمات و لغات آوردن
كسي چه "واقعا بريزيم؟ اينچنيني كردنهاي كمك
را پول كه آن يا ميكند؟ درخواست كه كس آن جوابگوست؟
را خود "نامعلوم بار غربت چيز هزاران" با و داده
ميفريبد؟
مهدوي مرضيه
تلنگر
قتل يك شكافي كالبد
چند و انتظامي نيروي ماموران گريز و تعقيب جريان در"
در و شد مجروح گلوله شليك با جواني موتورسوار ، جوان
".سپرد جان تصادف
ص 14 -آبان چهارشنبه 27 -ايران روزنامه
نيروي ماموران كه پذيرفتهايم ايراني شهروندان ما
تبهكاران و بزهكاران با موظفند قانون حكم به انتظامي
و نمايند برخورد قانوني وتبصرههاي مواد به استناد با
مقابل در نيز خود نمايند عدول امر اين از چنانچه
.هستند پاسخگو قانون
مامور و قانون از متخلف با مامور برخورد نوع بيگمان
رويه چنين اگر حال بود ، خواهد قانون عهده بر متخلف
"مدني جامعه" به دستيابي شود برقرار جامعه در قانوني
.بود نخواهد ذهن از دور هم چنان آن
نيروي ماموران مطبوعاتي ، منبع همان خبر براساس
براي سوار موتوسيكلت جوانان كه هستند مدعي انتظامي
هنوز ولي بودند رفته (غرب) قدس شهرك به سرقت انجام
چهارشنبه 27 -ايران روزنامه).نيست روشن اتهام اين
(ص 14 -آبان
هيچ ايران ، اسلامي جمهوري اساسي قانون اصل 32 براساس
كه ترتيبي و حكم به مگر كرد دستگير نميتوان را كس
بايد اتهام موضوع بازداشت صورت در ميكند ، معين قانون
تفهيم و ابلاغ متهم به "كتبا بلافاصله دلايل ذكر با
به مقدماتي پرونده ساعت مدت 24 ظرف حداكثر و شود
وقت اسرع در محاكمه مقدمات و ارسال قضايي صالحه مراجع
مجازات قانون طبق اصل اين از متخلف گردد ، فراهم
.ميشود
صورت طريق چند به نيز قانون از متخلفان دستگيري
:ميگيرد
توقيف قرار آنكه بدون مشهود ، جرم وقوع هنگام به -الف
.باشد شده صادر
قاضي سوي از توقيف قرار و دستور صدور موجب به -ب
.تحقيق
.آن ابلاغ از پس و جلب برگ موجب به -ج
.دادگاه سوي از صادره توقيف قرار موجب به -د
متخلفان قانوني توقيف شده مطرح خبر متن در كه همانطور
به نميتوان بنابراين است ، بوده الف بند براساس
آئين قانون ماده 23 اما نموده استناد د و ج ب ، بندهاي
:ميكند تاكيد كيفري دادرسي
جرايم كشف مامورين منظر و مرئي در جرم كه صورتي در -1
وقوع محل در مذكور مامورين بلافاصله يا و شده واقع
وقوع از پس "فورا را جرم آثار يا و شده حاضر جرم
.نمايند ملاحظه
بوده جرم وقوع ناظر كه جماعتي يا دسته كه صورتي در -2
شخص جرم وقوع از پس بلافاصله عليه مجني خود يا و
.نمايد معرفي مرتكب را معيني
آثاري علايم وقوع زمان به نزديك موقعي در اگر -3
يا شود يافت متهم تصرف در جرم دلايل و اسباب يا واضحه
.شود محرز متهم به مزبور دلايل و اسباب تعلق
قصد جرم وقوع از پس نزديكي زمان در متهم كه وقتي -4
دستگير آن از پس "فورا يا فرار حال در يا داشته فرار
.شود
.باشد ولگرد متهم كه وقتي -5
منظر و مرئي در جرمي كه ميدهد نشان خبر قرائن
جرم وقوع از پس مامورين حتي يا و نشده واقع مامورين
از پس را جرم آثار بلكه تا نشدهاند حاضر آن محل در
براي فرضي پيش اتهام اينكه با نمايند ، ملاحظه وقوع
.است بوده محل در سرقت به اقدام آنان
و مردم قيمتي اشياء اتومبيل ، منازل ، از سرقت طرح حال
تحقيقات و ميطلبد را جداگانهاي بحث خود...يا
هم بازجويي و فرضي متهم منزل به مراجعه طي مستنطق
سرقتي هيچ دستگيري زمان و مكان همان در كه داده نشان
.است نگرفته صورت
با نيز انتظامي نيروي مامورين حضور آن بر علاوه
كيفري دادرسي آئين قانون ماده 23 و 5 بندهاي 2 ، 3 ، 4
از تلفنكننده افراد "اولا كه چرا ندارد ، مطابقت
حضور بر تنها (غرب)قدس شهرك زمين ايران خيابان اهالي
وقوع ناظر و گذاشتهاند صحه ناشناس موتورسوار چهار
مسير يك در پياپي تردد نيز تاكنون و نبودهاند جرم
محسوب جرم محل در بودن ناشناس صرف به آنهم تكراري
.نميشود
موتوسيكلت سرقت مقتول ، خواهر گفتههاي طبق "ثانيا
اسباب بنابراين ميشود تكذيب نيز متهمان از توقيفي
.نيست كافي نيز متهم تصرف در جرم دلايل و واضحه
علت (مقتول برادر) متهمان از يكي گفته طبق "ثالثا
و بوده دستگيركننده افراد هويت بودن نامشخص آنها فرار
مواقع در انساني هر كه چرا جرم ، وقوع از پس فرار نه
تنها "فرار" شود روبهرو مجهولي وضعيت با اگر خطر
نيروهاي اگر بنابراين بود ، خواهد دفاعي اقدام
ترس شايد داشتند همراه به را مشهودي علائم عملكننده
بيامو 518 اتومبيل با مسلح شخصي افراد از فرار و
.نميافتاد اتفاق
ولگرد آنان كه ميدهد نشان مقتول برادر اظهار "رابعا
سابق ، عمومي مجازات قانون ماده 273 حكم به چون نبودند ،
بيقيدي روي از و ندارند معلوم معاش وسيله كه كساني
ولگرد برنميآيند خود براي كار تهيه صدد در تنبلي و
!است كرده محسوب
به قانون تابع نيز متهمان سوي به تيراندازي اما و
موارد در مسلح نيروهاي مامورين توسط سلاح كارگيري
شهروندان آشنايي براي ديگر بار است لازم كه است ضروري
.شود مطرح انتظامي نيروهاي مامورين و
زير موارد در انتظامي مامورين قانون اين ماده 3 طبق
:دارند را سلاح كارگيري به حق
يا سرد سلاح با كه كسي برابر در خود از دفاع براي -1
.نمايد حمله آنان به گرم
بدون كه نفر چند يا يك برابر در خود از دفاع براي -2
...ميآورد حمله سلاح
يا يك كه كنند مشاهده مذكور مامورين كه صورتي در -3
.است خطر در آنان جان و شده واقع حمله مورد نفر چند
اقدام كه كسي و قاطعالطريق و سارق دستگيري براي -4
فرار حال در و نموده انفجار يا و تخريب يا و ترور به
.باشد
و تاميني ديگر مسائل به و 10 بندهاي 5 ، 6 ، 7 ، 8 ، 9 در
قانوني ماده اين تبصره 3 البته.است شده اشاره امنيتي
:ميورزد تاكيد نكته اين بر
.باشند نداشته سلاح كارگيري به جز چارهاي:"اولا
:مراتب امكان صورت در:"ثانيا
هوايي تير -الف
پايين به كمر تيراندازي -ب
.نمايند رعايت را بالا به كمر تيراندازي -ج
اشاره سلاح بكارگيري به قانون ماده 7 آن بر علاوه
بكارگيري هنگام قانون اين موضوع مامورين كه ميكند
مراقبت و دهند قرار هدف را پا حتيالمقدور بايد سلاح
اشخاص به و نشود فوت به منجر آنان اقدام كه نمايند
.نرسد آسيب نميباشند ماجرا در دخيل كه ثالث
:گفت ميتوان مشروحه ، قانوني مواد به توجه با حال
از استفاده قانون ماده 3 تا 4 يك بندهاي از يك هيچ
.است نبوده دخيل پيشفرضي متهمان مورد در سلاح
حمله نه و كردهاند فرار به اقدام آنها "اولا:زيرا
و متهمان تعداد "ثانيا گرم ، يا سرد سلاح با آنهم
آنان حمله امكان و ميكرد برابري هم با نيز ماموران
.نداشت وجود ماموران سوي به
شهرك زمين ايران خيابان ساكنان از يك هيچ جان "ثالثا
.است نبوده خطر در نيز ديگر شهروند هر يا و قدس
اگر حال و بود شده محرز آنها بودن سارق چگونه "رابعا
سوم ماده تبصره 3 طبق كنيم قبول هم را پيشفرضي چنين
تيراندازي آيا سلاح كارگيري به در قانون ماده 7 و
رعايت بالا به كمر و پايين به كمر تيراندازي هوايي ،
است؟ شده
اين به انتظامي نيروي مامورين آيا گفت بايد خاتمه در
!نشود؟ كسي فوت به منجر آنان اقدام كه بودند واقف نكته
تجسس ماموران كه است نشده روشن هنوز نكته اين البته
منزل وارد حكمي چه استناد به واقعه اين وقوع از پس
آئين قانوني مواد آنان آيا شدهاند ، متهمان شخصي
منزل تفتيش در (و 94 و 93 و 92 91) را كيفري دادرسي
كردهاند؟ رعايت را
اميري محمد
رفع براي ژاپني سالمندان
ياد كامپيوتر خود نيازهاي
ميگيرند
جمله از ژاپن مردم -همشهري خارجي رسانههاي واحد
آنكه با همزمان اما هستند ، جهان مردم پرعمرترين
از فزايندهاي شمار ميرود ، بالا جمعيت سن ميانگين
به ژاپني سالمندان از گروهي اما.ميآيد پديد مشكلات
كارايي كامپيوتر از استفاده با گرفتهاند تصميم تازگي
.ببرند بالا را خود
سالمندان از گروه اين بيبيسي ، تلويزيون گزارش به
با و داوطلب آموزگار تعدادي وسيله به ماه در دوبار
گذاشته اختيارشان در مخابراتي شركت يك كه تجهيزاتي
پست همچون كامپيوتر از نوين استفاده اصول با است ،
آنان از شماريميشوند آشنا اينترنت و الكترونيك
.شدهاند معتاد كامپيوتر به كه ميكنند تائيد
سرعت به كه هستند جهان در جوامعي جمله از ژاپن مردم
اين حالا اما ميشود ، افزوده آنان سالخوردگي بر
پرداختهاند ، كامپپوتر علوم يادگيري به كه سالمندان
خانم 81 يك.است كرده جوان را آنان كامپيوتر ميگويند
كامپيوتر كاربردهاي يادگيري به علت اين به گفت ساله
نيازهاي بتواند "مثلا شد ، پير وقتي تا است پرداخته
.كند رجوع و رفع الكترونيك پست با را خود
فائق براي راهي را خود مهارت دوست كامپيوتر سالمندان
امكان كامپيوتر.ميدانند دست اين از مشكلاتي بر آمدن
خارج جهان و آنان ميان را آسان و سريع ارتباط برقراري
ساير به آنان كامل اتكاي از مانع و ميآورد فراهم
.ميشود افراد
|