|
|
ميشود آفتاب و ميدمي تو
و موسيقيدان كسائي ، حسن استاد با گفتگو ني برجسته نوازنده :اشاره سوم ايران ، سبك صاحب و نامدار نواز ني كسائي حسن استاد و هنردوست خانوادهاي در و اصفهان شهر در مهرماه 1307 ولي نبود هنرمند چه اگر او پدرآمد دنيا به پرور هنر او خانه در و بود كسائي استاد مشوق بهترين و هنر دوستدار سيدحسين:جمله از.ميكردند انجمن برجستهاي هنرمندان خوانساري ، اديب سارنج ، غلامرضا نوروزي ، اكبرخان طاهرزاده ، اولين...و شهناز اخوان صبا ، ابوالحسن اصفهاني ، تاج دوران در كه برد نام اصفهاني تاج ميتوان را استادش .است داده تعليم او به را اصيل موسيقي از گوشههايي كودكي نوايي مهدي پيش را او فرزند ، علاقه ديدن با پدر بنابراين مدتي براي.ميبرد است بوده اسدالله نائب شاگردان از كه اثر بر پس آن از و ميكند استفاده استادش محضر از كوتاه شيوهاي با را ساز اين نوازندگي خود ، سرشار قريحه و ذوق راه اين در كسائي حسن.ميبخشد اعتلاء دلنشين و استادانه .است گرفته بهرهها بزرگ هنرمندان هنر از از بسياري كه گفت بايد كسائي استاد هنري منزلت و مقام در ايراني موسيقي محك و راهنما چراغ را او صاحبنظران ، ني ساز نواختن به حاضر حال در كه كساني تمامميدانند نوازي ني شيوه از غيرمستقيم يا مستقيم طور به مشغولاند .كردهاند استفاده موسيقي برجسته استاد اين اكنون و پيموده را فراواني ناآزموده راههاي كسائي استاد كهدست ايستاده بلندايي چنان بر ايراني موسيقي تاريخ در .مينمايد نايافتني هنر و ادب گروه چه در كرديد ، اجرا ايران راديو در كه برنامهاي اولين * .بگوئيد برايمان برنامه اين خاطره از بود؟ سالي مضراب چهار (راديو پخش محل) بالا بيسيم در سال 1322 * .نواختم بود ، مقدور ني براي كه حد آن تا را صبا شتر زنگ اصفهاني تاج و صبا استاد برنامه ، اجراي از بعد "اتفاقا محبتي با استاد داشتند ، برنامه اركستر با كه ديدم را .دادند قرار تشويق مورد و بوسيدند را بنده پدرانه موسيقي شوراي رئيس به برنامه اجراي براي كه دوم بار ديگر هفته برويد !ني":گفت تعجب با ايشان كردم ، مراجعه كه ايشان و صبا استاد منزل رفتم درنگ بلا ".بيائيد راديو كل مدير به داشتند ، سازم و من با كامل آشنايي از خارج سوليستهاي برنامه در شب فردا":نوشتند ايران موسيقي سرپرست.ميزنند ساز كسائي آقاي من ، جاي به كشور بياطلاع نوازندگي و موسيقي در ايشان قدرت از راديو شنوندگان كه صبا استاد جاي به موعود شب در من "بودهاند كه زدم ني ميكشيدند ، را ايشان ساز شنيدن انتظار بيشماري قرار زمان آن مطبوعات و شنوندگان فراوان استقبال مورد .گرفت داشتيد؟ نزديك همكاري راديويي برنامههاي از يك كدام با * برگ رنگارنگ ، گلهاي جاويدان ، گلهاي برنامههاي در * شركت تازه گلهاي و تكنوازان هفته ، گلچين گل ، شاخ سبز ، سلو چهار ماهانه همنوازيها ، از غير به و داشتم مستمر ني عبادي ، يكشنبهها سهتار شنبهها ميآيد يادم.ميزدم سنتور سهشنبهها خالدي ، يا تجويدي ويلن دوشنبهها بنده ، مجد تار پنجشنبهها و محجوبي پيانوي چهارشنبهها ورزنده ، و منتقلشد سهشنبه روزهاي به من ساز "بعدا كه بود تا يك ساعت از "گفتنيها" ازبرنامه بعد متمادي سالهاي بخش با آن بر علاوه.ميشد پخش ايران راديو از ربع و يك .داشتم همكاري سالها اصفهان ، راديو موسيقي خاصي گرايش و علاقه گيلكي ، محلي موسيقي به صبا استاد * گرايش اين علت بختياري ، محلي موسيقي به نيز شما و داشت چيست؟ مردم دل از وبختياري گيلكي محلي موسيقي اينكه براي * شكل مادي دنياي از دور به و علاقه و عشق روي از و ساده خاطر به هنرمندنماها از تعدادي متاسفانه امااست گرفته به مبادرت كاذب ، خودنمايي و وجه اخذ و برنامهها كردن پر هندي ، تركي ، موسيقي از اعم همسايگان موسيقي از تقليد وديار ملك اين غيربومي و نامانوس موسيقيهاي و عربي گوش به اصيل و بطني موسيقي مشكل ، خيلي بنابراين.ميكنند همان است ، پائين موسيقي فرهنگ چون و ميرسد مردم .ميشوند پذيرا دل و جان با را شده سرقت آهنگهاي ندرت به موسيقي ممتاز استادان آثار از سيما و صدا در * بود؟ خواهد چه بيتوجهي اين نتيجه.ميشود استفاده گرايش قاجاريه زمان رديف موسيقي به عدهاي حاضر حال در * ياحقي ، حسين صبا ، استاد نسل كه است مسلم.كردهاند پيدا تجويدي ، شهردار ، همايون مشير محجوبي ، مرتضي تهراني ، حسين عدهاي و ورزنده شريف ، فرهنگ مجد ، شهناز ، جليل عبادي ، درشكه ، سنگلاخ ، جادههاي زمان از را موسيقي ديگر ، معدود آسفالته ، اتوبانهاي زمان موسيقي به فانوس چراغ و كجاوه هواپيما و ماشين مجهز ، و مدرن ساختمانهاي شده ، برقكشي من !دارد؟ لزومي چه قهقرايي سير اين حال.كردهاند تبديل موسيقي كاربرد آن اما باشد ، نبايد موسيقي رديف نميگويم ساز قطع با بنابراين.ندارد امروز ديگر را ديروز ما موسيقي جايگزين تند و سردرگم موسيقي يك نامبردگان ، قال موسيقي به تبديل حال ، موسيقي بهتر عبارت به و شده .است شده است؟ بوده هنري سالهاي طي در شما دلگرمي باعث چيزي چه* فكر موسيقي به هميشه نبودهام ، دلسرد وقت هيچ من * مرارتهايي از بخواهم اگر البتهميكردم عمل و ميكردم مختصر اين در بگويم ، برايتان كشيدهام راه اين در كه كه است آن هست و بوده من دلگرمي باعث آنچه ولينميگنجد و مرز اين از خارج چه و داخل در چه رفتم كه كجا هر به و گرفتم قرار صاحبدل مردم تفقد و لطف مورد هميشه بوم ، نرفته هدر بسيار ، سالهاي زحمات و رنج آن كردم ، احساس هر و روز هر كه من براي اين از بالاتر تجليلي چه.است مراجعه علاقهمندان دنيا ، حتي و كشور نقاط اقصي از ساعت از و ميشوند حالم جوياي تلفني ، تماس با يا و ميكنند جان ارچه خار":عزيز حافظ قول به.ميپرسند اخيرم كسالت ".بخواهد آن عذر گل بكاهد ، سبك و شما نوازي تار سه از موسيقي مشتاقان از بسياري * از ما برايبياطلاعند داريد ساز آن نواختن در كه بديعي از كلي طور به و بردهايد بهره راه اين در كه استاداني . بگوئيد خودتان نوازي تار سه شيوه نوارهاي از "بعدا و صبا استاد نوازندگي اصول از من * بودم ، محشور درگاهي ارسلان با.بردم بهرهها ايشان صبا عبدالحسين روش و سبك ازدارم ايشان از نكتهها تار سه در خاصي رويه و شيوه كه (صبا استاد بزرگ برادر) استاد ساز لطافت از بالاخره و كردهام استفاده هم داشتند اين از كه شاياني بهرههاي وجود با البته عبادي ، احمد كه است نوعي به موسيقي در من رويه چون گرفتهام ، استادان خاصي روش و متد يك با نباشم ، كسي دنبالهروي كردهام سعي حد آن در را "ني" چون و مينوازم را ساز اين خودم از خودم دروني اندوه و حزن براي تنها تار ، سه از نواختهام ، .ميكنم استفاده با اجرا و تنظيم حال در ساختههايتان از قطعه چند گويا * ميشود؟ انجام كسي چه توسط كار اين است ، بزرگ اركستر تنظيم را بنده "سلام" آهنگ كه عليزاده آقاي است قرار * تنظيم هوا و حال همان در كلام بدون آهنگ چند بودند ، كرده "احيانا و شود اجرا زنده اركستر با زودي به كه كنند ، در.بگيرد قرار موسيقي دوستداران اختيار در آن نوار سپاسگزاري و تشكر عليزاده حسين استاد از است لازم اينجا .كنم خوانندگان از بسياري با همنوازي سالهاي طي در استاد ، * بيشتري الفت و انس آنها از يك كدام با نوازندگان و داشتيد؟ با و بودهاند شهناز جليل استاد من ، همنواز نوازنده * اديب اسماعيل اصفهاني ، تاج جلال چون خوانندههايي .داشتم همكاري سالها قوامي حسين هم گاهي و خوانساري بزرگترين طاهرزاده سيدحسين خدمت در روزي ميآيد يادم بهترين كه كردم سوءال ايشان از.بودم قاجار دوره خواننده داشتم اختيار اگر":گفتند كيست؟ شما عقيده به خواننده گفتم و "كنند پخش را خوانساري اديب آواز فقط كه ميگفتم باز -اديب هم باز":فرمودند مرتبه سه ايشان.اديب از بعد ".ديگر كس هيچ و اديب هم باز - اديب هم خواننده دو يكي بار ، يك سال صد هر كه بگويم هم را اين شهرت ، .هستند پائينتر و متوسط بقيه و ميكند ظهور خوب "اصولا.نيست يانواختن خواندن خوب و دانستن بر دليل ولي است ، فن اهل قبول و مردم پسند هنري ، كارهاي در معيار قرار معيار را خود پسند تنها موسيقي ، شنونده متاسفانه !است متشكر بسيار هم خود انتخاب واز ميدهد سالهاي در "خصوصا ما ، موسيقي در سالاري خواننده علت * بدون موسيقي به بيشتر مردم كه كرد بايد چه و چيست؟ اخير كنند؟ پيدا توجه كلام "اولا.نميشود مربوط اخير سالهاي به امر اين * همين !"ساز و آواز" نميگوييم ،"آواز و ساز" ميگوييم "ني" من كه وقتي.ميدهد نشان آواز به را ساز رجحان گرمي با مردم ساعاتي ميزند ، تار كه ديگري آن يا ميزنم ، بخواهد خواننده اگر ولي ميدهند ، گوش و ميكنند استقبال .نميكنند تحمل مردم هم دقيقه دو بخواند ، شعر بدون قرنهاي دلسوخته و عارف مردم سخن زبان و كهن ادبيات جهت اين به.ميدهد معني آواز به كه است حال و گذشته را امتياز اين ترانه و غزل از اعم منظوم شعر و ادبيات ساختن متوجه براي اما.ميآورد ارمغان به خواننده براي مردم موسيقي فرهنگ سطح ارتقاء كلام ، بدون موسيقي به مردم .است ضروري "كاملا موسيقي پسند و درك سطح ميتوان چگونه شما نظر به استاد * برد؟ بالا جامعه در را باعث آن ارتقاء كه است جامعه كلي فرهنگ به بسته اين * كه است آن حل راه يك اما.ميشود ناسره از سره تشخيص هنر و فرهنگ از است گنجينهاي كه موسيقي استادان آثار كنند ، استفاده بشنوند ، مردم تا شود پخش سرزمين ، اين صحيح طرز امروز ، نوازندگان همينطور و يابد پرورش گوششان .بگيرند ياد را زدن ساز كه هم عده آن بيگانهاند ، ملي موسيقي با جوانها بيشتر * وتا گرفتهاند را خاصي خط دنبال دارند ، التفات آن به دوره حقيقت به كه و 40 دهههاي 30 موسيقي از زيادي حدود شما نظر به.گرفتهاند فاصله ماست ، موسيقي در ممتازي كرد؟ برقرار آشتي موسيقي اين و جوانها بين ميشود چگونه صحيح روش و راه به خودشان كه است اين من جواب * سقوط پرتگاه به آنها انحراف با موسيقي چون.برميگردند اصل به دورهاي از بعد آنها و ميماند اصل نميرود ، .كرد خواهند رجوع كرد؟ بايد چه جوانان موسيقي زمينه در * جوان تا ساله دو كودك از.است ديگر خود همدلي زبان پس * .دارند را خودشان آداب و ادب سالي ، و سن هر در ساله بيست ساعت چند براي نميتوان را دوساله كودك يك مثال طور به ده كودك يك براي يا و نشاند بيحركت بزرگ ، مردان كنار در سلام مامان" از كودك شعر.خواند مثنوي نميشود ساله آهنگ و شعر از و ميشود شروع ،"بگوييم سلام پاپا -بگوييم لذت تنها نه ماست ، موسيقي ادبيات شاهكار كه مثنوي و ساز زبان لذا.ميشوند هم آزرده و ناراحت كه نميبرند باشد نيروبخش و انگيز نشاط بايد "حتما جوان براي موسيقي دنبال وقت آن بگيريم ، او از را موسيقي اين اگر و كوچكترين فاقد كه ميرود آنچناني و بيگانه موسيقيهاي .است محتوايي ارزش شايع بسيار آواز و نوازندگي از اعم موسيقي در تقليد * بايد چه بست بن اين از فرار براي شما عقيده به.است شده كرد؟ را كار اين كه بدهم جواب من كه نيست سوءالي سوءال ، اين * .را كار آن يا بكنيد قابل من احساس.ميگيرد سرچشمه هنرمند درون از خلاقيت تاثير آن كند ، تكرار ديگري را من اثر اگر و نيست انتقال تقليد با كودكي از كاري هر كلي بهطورداشت نخواهد را يا نقاش نويسنده ، از اعم خلاق هنرمند ولي ميشود ، شروع مجزا بايستي استادش راه از را خودش راه نهايت در نوازنده .برساند ظهور منصه به خود از را تازهاي روش و راه و كند خاصي درونمايه يك چون نيست ، ميسر همه براي امر اين اما :اينكه خلاصه و.دارد نياز نشنوي مقلد از تحقيق بوي گلاب كاغذ ، گل از نگيرد كس دروني ، مراتب از غير به ونوآوري جديد سبك ارائه براي * آن به تا كند طي بايد خواننده يا نوازنده را مراحلي چه يابد؟ دست پيشبرد عوامل از سرشار ذوق و علاقه و عشق پشتكار ، * و معاشرت مورد ، اين در مهم امر اما است ، هنرمند يك اهداف به كه است مكتب صاحب و آور نام هنرمندان با مجالست نوآوري پايه خود ، اين و ميافزايد هنرمند دانستههاي :گنجوي نظامي قول به گرنه و بود ، خواهد زد توان در چو سخن از لاف زد پرتوان كه بود خشت آن و سبك عنوان به ميشود را تازهاي و نو كار هر آيا * پذيرفت؟ جديد مكتب صحيح موازين از نشدن خارج ارزشهاو به بستگي اين * كافي تحصيلات از پس پيكاسو مثال ، عنوان بهدارد موسيقي ونام بزرگان حد در كلاسيك ، نقاشي و نقاشي درامر وافي و و كوبيسم و نوآوري به "بعدا كرد ارائه را خود هنر آوران ، تحصيلات بدون بنابراين.پرداخت نو روشهاي و راه مورد اول درجه در كه نوآوري امكان ممارست ، و زيربنايي اگر.است سخن بيهوده و نيست گيرد ، قرار هنري جامعه تائيد تائيد با لازم شرايط گرفتن نظر ودر داشتن بدون عدهاي چه كه ميكنند قبول نوآوري عنوان به را ناقص كار خودشان ، .است هنري فرهنگ و دانش فقر از خود اين سبقت فرسنگها متقدمين از شما ني ، نوازندگي در * حال گذاردهايد ، بدعت موسيقي در نوين سبكي و گرفتهايد نكردهاند ، ارائه چيزي رنگ ، كم تقليدهاي جز متاخرين كه آن ميبينيد؟ چگونه را ساز اين آينده اين فرازهاي در و ني صداي در و ني در نوين سبك تنها نه * به نيز خوبي هنرمندان داشتهام ، تقديم جامعه به ساز قسمت ، آن كه نبوغ ، حد در نه البته دادهام ، تحويل جامعه در كاري هر "اساسا.كند القاء ديگري به كه نيست كسي دست هم "ني" بنابراين ، نيست ، عقب روبه و است جلو روبه دنيا .بردارد گام جلو به بايستي و نيست مستثني امر اين از و مجسمهسازي در موتزارت يك يا آنژ ميكل يك اگر حالا دليل اين نميآيد ، آنها همتاي قرنها و ميآيند موسيقي .بماند عقيم اينها از بهتر آوردن از دنيا كه نيست آن ظهور ديگري از پس يكي استعدادها گفتم كه همانطور به و بازبماند حركت از كه نميگذارند را هنر ميكنندوچرخ .ميكنند اضافه آن سرعت نيازي مجتبي:از گفتگو |
|