كودكان دروغگويي از چگونه
كنيم؟ جلوگيري
شوراها انتخابات انداز چشم
در چرا:هاشمي فائزه شاهد
دادم شهادت دادگاه
كودكان دروغگويي از چگونه
كنيم؟ جلوگيري
نميبرد خوابش شب بود گفته كه دروغي خاطر به كوچولو زهره
مامان به زود صبح گفت خودش بهميرفت كلنجار خودش با و
.ميبخشه منو اون "حتما گفتم دروغ كه ميگم
بيدار خواب از دلهره با كوچولو زهره كه بود صبح دماي دم
براي هميشه مثل مادر ديد كرد مادرش رختخواب به نگاهي شد ،
و شست را ورويش دست رفته ، بيرون خانه از صبح نان ، خريد
.بيايد مادرش تا ماند منتظر و كرد آماده را صبحانه وسايل
نشست مادر كنار آرام زهره:گرفت جاي صبحانه ميز سر مادر
مادر ميكني؟ دعوا من با تو:گفت مادرش به خجالت با و
:گفت شرمندگي با دوباره دخترك.شده چي خوشگلم كوچولوي گفت
من نمره و گرفت ديكته امتحان معلم خانم ديروز جون مامان
او به متفكرانه لحظهاي مادر.يعني 17شد بد خيلي
را راستش اينكه از نيست بد كه نمره 17:گفت بعد و نگريست
.است بهتر چيزي هر از گويي راست چون خوشحالم گفتي من به
.بوسيد مادررا و بست نقش برلبش رضايت از لبخندي دخترك
را دروغگويي ابزارهاي مناسب رفتاري با ميتوان راستي به
كرد؟ دور كودك از
از را دروغگويي ابزار و اسباب اگر:است معتقد:پياژه
.نيست دروغگويي به نيازي ديگر كنيم دور كودكان
چيست؟ كودكان در دروغ
نكوهيده و ناپسند خصايص از يكي دروغ به ميل و دروغگويي
بيماري اينميشود ديده افراد از برخي در گاهي كه است
نيز كودكان بلكه نميآيد بزرگسالان سراغ به فقط خطرناك
خردسالي افراداز برخي.شوند بيماري اين گرفتار است ممكن
انس ناپسند خوي اين با چنان و ميكنند عادت دروغگويي به
با ديگران دادن فريب از و ميبرند لذت آن از كه ميگيرند
.ميشوند مسرور خود غيرواقعي و نادرست گفتههاي
و كوچك امري از ديگري رفتار و عادت هر مثل دروغگويي
مقابله آن با پيدايش مراحل در اگر و ميشود آغاز ساده
مرضي به تدريح به شود سهلانگاري آن بهبود در و نشود
.شد خواهد تبديل خطرناك و مهلك
آشنايي گونه هيچ كودك و نيست فطري و ذاتي امري دروغگويي
به را زشت رفتار اين ناسالم محيط و شرايط.ندارد آن با
.ميشود ملكه وي براي و ميآموزد او
ميگويند؟ دروغ كودكان بيشتر سني چه در
چهار سن تا:است معتقد كودكان روانشناس پايدار آقاي
بزرگسالان براي كه مفهومي دروغگويي به عادت و دروغ سالگي
هم با خيال و واقعيت سالگي تا 5.ندارد كودكان براي دارد
در گويي راست سالگي از 8 "معمولااست هم در عبارتي به و
است آگاهانه دروغگويي بعد به اين از ميشود تقويت كودكان
خواهد نتيجهاي به كه موضوع اين به علم با كودك يعني
روي از كودك دروغ سن اين در "معمولا ميگويد دروغ رسيد
.نمايد تامين را خويش شخصي منافع تا ميباشد آگاهي و تفكر
را دروغي چه كه ميداند خود بطن در كودك كه معنا بدين
به ديگران هم و نمايد تامين را خود نيازهاي هم كه بگويد
.نبرند پي وي دروغ
:كرد تقسيم دسته دو به ميتوان را كودكان دروغ
واقعي دروغ تخيلي ، دروغ
:تخيلي دروغهاي
كه را چيزي كودك يعني است خيالش زائيده كودك حرفهاي گاهي
قدرت.ميپندارد يكي واقعيت با ميآورد خيال در
قوي حدي به سالگي تا 8 درسن 6 كودك روياسازي و تصويرسازي
است كرده تصور كه را آنچه كودك ميشود سبب گاهي كه است
شما براي است ممكن سنين اين در او بداند ، واقعيت از جزيي
خودش كه كند ادعا و بزند غيرعاديحرف روياهاي و ازچيزها
فقط كه حالي در.است داده انجام يا ديده چشم به را آنها
آدم يك با صبحها:بگويد كودك ""مثلا.بودهاند خيالش در
طوري آرزوهايشان از كودكاني چنين.ميروم مدرسه به فضايي
گاهي همچنين.دارند واقعيت گويي كه ميزنند حرف هيجاني
را واقعيت و.است نهفته حقيقتي كودك تخيلي دروغهاي در
ميكنند ، بيان را وي اميدهاي دروغها ، اين كه ميكند بيان
برخورد "فورا كودك غريب و عجيب سخنان با بنابراين
آرامي با بلكه باشيم نداشته الحني شديد سخن يا و نامناسب
كه بفهمانيم او به و دهيم فرا گوش صحبتهايش به خونسردي و
.هستند غيرواقعي چيزهايي چه و هستند واقعي چيزهايي چه
سخنان طماني و خونسردي با شما كه بفهمد كودك وقتي
نميكنيد باور را وي نكردني باور عبارتي به يا غيرواقعي
دوري غيرواقعي يا خيالي دروغهاي كردن بيان از ديگر
.ميكند
واقعي دروغهاي
شدن سرزنش و شدن تنبيه از ترس خاطر به واقعي دروغهاي
و علت بايد ابتدا كه ميشود گفته ديگران يا والدين توسط
.كرد كشف را واقعي دروغهاي اين علل
دروني اميال و حقايق نميتواند اينكه خاطر به كودك گاهي
مادرش به اگر "مثلا.ميگويد دروغ كند بازگو را خود
دوست را او و ميآيد بدش كوچكترش خواهر از كه بگويد
.گيرد قرار مجازات يا تنبيه مورد است ممكن نميدارد
مادرش به باطنياش ميل خلاف بر ميكند سعي بنابراين
با كودك واقع در.ميدارد دوست را كوچكتر خواهر كه بگويد
باعث راستگويي كه ميرسد نتيجه اين به دروغ سخنان تكرار
عدم باعث دروغگويي و شد خواهد وي مجازات و توبيخ
.شد خواهد او براي والدين توسط سختگيري و پرخاشگري
كودكان دروغهاي با مقابله براي پيشنهاد يا توصيه چند
ريشهيابي كودكان دروغگويي با مقابله براي گام نخستين -
گفتن دروغ به وادار را وي كه است دروغگويي ابزارهاي
فرمانهاي و باشد داشته را لازم آزادي كودك اگر).نموده
و خشك قوانين اطاعت به مجبور يا و نشود داده او به شديدي
(.ندارد وجود گفتن دروغ به نياز ديگر نباشد اجباري
فراهم كودكان در را محروميتها و تحقير زمينههاي نبايد
همچنين و ميشود گفتن دروغ به منجر خود كه سازيم
.را مقايسه و حسادت زمينههاي
قرار زياد فشار تحت كوچك دروغهاي خاطر به را كودك -
.ندهيم
و نگوييم دروغ خود كودك به نگويد دروغ كودك اينكه براي -
.نزنيم گول را او
.نمائيم دور كودك از را دروغگويي ابزار و اسباب -
با كودكان.شويم قائل زيادي ارزش گفتن راست براي -
ميگيرند ياد والدين از را دروغگويي تقليد ، و همانندسازي
.ميدانند خود شخصيت جزء را دروغگويي و
صحبتهاي به و شويم قائل احترام وي كلام و حرف براي -
با كودك دهيم اجازه نبايد دهيم ، فرا گوش خوب كودك
آورد بدست ميخواهد كه را آنچه خود ، دروغگويي
نگوئيم وي به "مثلا نترسانيم دروغش خاطر به را كودك -
.ميشود بزرگ تو دماغ يا ميروي جهنم به بگويي دروغ اگر
ساز زمينه و.ميشود كودك ناراحتي و اضطراب باعث امر اين
.شد خواهد بعدي دروغهاي
دروغشان مورد در بايد گفتند دروغ خودشان اگر والدين-
.بخواهند هم معذرت كرد ايجاب اگر و دهند توضيح
.هستند مناسبي الگوي كودك براي خانواده ، والدين ، -
صداقت ، درستي ، نمائيم ، سعي رفتارمان و اعمال با بنابراين
.نمائيم تقويت كودكانمان در را راستگويي
كه نخواهيم كودكانمان از نابجايي خواستههاي هرگز ، -
.شويم آنان گفتن دروغ به منجر
بيرامي بتول
شوراها انتخابات انداز چشم
(پاياني بخش) مردم به مردم كار سپردن شورا ،
قانون در شوراها جايگاه با مقاله اين نخست بخش در:اشاره
چشمانداز بررسي به پاياني بخش در اينك شديم آشنا اساسي
.ميپردازيم شوراها انتخاب
برگزاري براي لازم و قانوني زمينههاي شدن فراهم با
از يكي راستي به كه شوراها ، سرنوشتساز و مهم انتخابات
آزاديهاي به دستيابي جهت در مردم خواستههاي بنياديترين
ميشويم ، نزديك بود انقلاب دوران در اقتصادي و اجتماعي
انتخابات جريان) سال 76 در حتي آرمانها و خواستهها اين
يافت تجلي جمهوري رئيس شعارهاي از يكي در (جمهوري رئيس
بود خواستهها همين راستاي در حاضر حال در طوريكه به
خارج بيتكليفي حالت از را كشور وزارت بر حاكم تفكر كه
انتخابات برگزاري جهت فعال مجري يك عنوان به و نموده
آن راس در و جريان اين دارد جا و است شده مبدل شوراها
اين برگزاري براي لازم زمينههاي ايجاد در كشور وزارت
و افراد كليه تا آورد عمل به لازم اهتمام ملي انتخابات
دارند كه علايقي و سليقه هر از شهروندان مختلف گروههاي
.كنند وجود ابراز
تجربه با و توانمند افراد بخصوص مختلف افكار حضور "قطعا
در كشور مديريت توانايي در زيادي كمك شوراها ، نهاد در
طور همين و كرد خواهد اقتصادي و اجتماعي راهحلهاي ارائه
اما پوشاند مي عمل جامه مردم حق به خواستههاي تحقق به
قرار توجه مورد شوراها انتخابات فرايند در بايد كه آنچه
قانون طبق شوراهاشوراهاست اين آينده تركيب و نگرش گيرد
در تصميمگيرنده حال ودرعين رسمي نهاد يك اساسي
اين تركيب است لازم و ميشود محسوب جامعه مختلف مسائل
علايق به و شود خارج كدخدامنشي و سنتي حالت از رسمي نهاد
.گردد متكي مردم واقعي تعلقات و
يكسويه صورت به آن اعضاي انتخاب شوراهاو انتخابات چنانچه
بدون غيرخودي و خودي تقسيمبندي و باندي كششهاي داراي و
قرار اگر بگيرد ، قرار جامعه عمومي مصالح گرفتن نظر در
جناح يك تابع "اساسا جامعه در شوراها اين تركيب باشد
دولتي و اقتصادي قدرتهاي تابع كه طوري به شود ، ميسر
طريق اين از و بگيرد قرار كشور مديريت بدنه در پرنفوذ
جز شك بدون دهد انجام را خود مسئوليتهاي و وظايف بخواهد
چيز جامعه ، مختلف لايههاي در سردرگمي و مشكلات ايجاد
دستگاههاي ساختار كه چرا شد ، نخواهد شهروندان عايد ديگري
اداري نظام اصلاح عدم و فراوان مشكلات دليل به ما موجود
اجتماعي مشكلات حل در توانايي عدم و بيبرنامگي از كشور
تلاش اين بنابر هستند مشقت و رنج در سختي به اقتصادي
صلاح و صلح به جناحي اساس بر شوراها تقسيمبندي براي
وحدت است ممكن كه بود خواهد آفتي خود بلكه نيست جامعه
.نمايد خدشهدار اين از بيش را اسلامي و ملي
انديشيده تدبيري گروهي يا و شخصي سوي از نيست شايسته لذا
جهت در خاصي عده تصاحب محل شوراها مثل مراكزي كه شود
.بگيرد قرار ابزاري استفاده مورد گروهي يا و شخصي منافع
افراد نحوي به انتخابات فرايند تا كرد تلاش بايد بلكه
بهبود و كشور اعتلاي و ازخدمت غير كه منفرد ، و توانمند
.گرداند فعال نميانديشندرا ديگري چيز به مردم زندگي
مردم مشكلات حل راه در همكاري و كمك باشد مهم بايد آنچه
كار فرايند ، اين در سنجش و معيار تنها و است ايران ملت و
آزادي نيازمند اين و است قانون چارچوب در افراد تلاش و
ايران مردم همه واقعي نماي كه است شوراهايي انتخابات در
انتخاب و انتخابات در آزادي كه چرا باشد خود سرنوشت در
احساس كه كساني به تا است مردم مشروع آزاديهاي جزء افراد
باشند كارساز و مفيد ميتوانند شوراها در ميكنند
توان همافزايي محل واقع در شوراها اين بنابر رايدهند ،
و بهكشف انديشهها تلاقي طريق از كه است نيروهايي و
اقتصادي وضعيت بهبود و اصلاح در مهم راهحلهاي طراحي
.ميگردد واقع مفيد مملكت واجتماعي
با و قلبي رضايت با نتواند شهروندي هر امروز اگر فلذا
و كند آزادگي احساس خود سرنوشت تعيين در امنيت احساس
را لازم انطباق جامعه منافع و خود منافع بين همينطور
ناكاميهاي به آراممنجر آرام "مطمئنا ننمايد ، ايجاد
به روز ناكاميها و نگرانيها اين و ميگردد افراد دروني
خطرناكي بسيار و ناگوار عواقب به منجر و شده تشديد روز
مراسمافتتاحيه در جمهوري رئيس كه همانطوري ميشود ،
مطرح پرسشها نگذاريم اگر" كردند ، مطرح تلويزيوني فرستنده
كه انديشهاي و ميشود زيرزميني انديشهها بلافاصله شود ،
ظهور و بروز اجتماعي انفجارهاي صورت به شد زيرزميني
(13)".ميكند
اعضاي انتخاب و تعيين در كه مهمي بسيار نكته پايان در
ابهام با را انتخابات اين چشمانداز حدودي تا شوراها
از مردم آشنايي عدم و تاريخي تجربه نبودن ساخته مواجه
و احزاب وجود عدم همينطور و شوراها تفضيلي اختيارات
عرصههاي لازمه كه است صنفي و سياسي مختلف تشكلهاي
در آنچه حال هر به ميآيد ، شمار به مردم آحاد مشاركت
راس در و دولت ميبايست است عملي و مهم جامعه فعلي شرايط
منافع حافظ و اساسي قانون مجري عنوان به جمهوري رئيس آن
و اشخاص و سازمانها بيطرفي مورد در ايران مردم همه
در حذف و غالب استراتژيهاي و روش از همواره كه گروههايي
به لازم كنترل و نظارت ميكنند ، استفاده جامعه صحنههاي
واقعي مشاركت جهت در مناسب زمينه كه طوري به آورد عمل
.گردد فراهم جامعه اقشار همه
حيدربرزگري
سيستمها -مديريت كارشناس
:پانوشتها
شهري -آبان 5- سهشنبه -كشور وزارت اطلاعيه -و 2 1
منصور جهانگير - اصل 7 صفحه 25 اساسي قانون -3
منصور جهانگير - صفحه 25 -اساسي قانون -4
منصور جهانگير - صفحه 25 -اساسي قانون -5
منصور جهانگير -صفحه 62 -اساسي قانون -6
منصور جهانگير -صفحه 63 -اساسي قانون -7
مرجع همان -8
مرجع همان -9
مرجع همان-پنجم و يكصد اصل -10
ماخذ همان -ششم و يكصد اصل-11
ماخذ همان -12
آبان همشهري 25 -جمهوري رئيس -13
در چرا:هاشمي فائزه شاهد
دادم شهادت دادگاه
عليزاده محمود سيد زن روزنامه عمومي روابط گزارش به
چگونگي گزارش از را خود انگيزه وگويي گفت در طباطبايي
ملي ، امنيت شورايعالي به تهران جمعه نماز در خود مشاهدات
از نفر دو ديدم حادثه درمحل كه هنگامي:كرد بيان چنين
مقدس مكان در بود ، نيز روحاني آنها از يكي كه دولت وزراي
از و شده منقلب بهشدت گرفتند قرار اهانت مورد جمعه نماز
.كردم دفاع آنها
يكي با را آن شدم مجبور و ديدم بزرگ خيلي را فاجعه من
داشت حضور جا همان در كه اطلاعات وزارت اسبق معاونين از
اين من بود ، آمده دادگاه روز در اسمش كه بگذارم ميان در
حركتها اين چرا كه كردم مطرح گلهاي عنوان به را مساله
بود اين من بحث و گيرد انجام بايد خودي نيروهاي سوي از
ندارد نتيجهاي امنيتي نيروهاي تضعيف جز حركتها اين كه
يك به و شود منعكس مطبوعات در جايي نداشتم بنا "اصلا و
تماس من با مختلفي افراد بعد ، .گردد تبديل سياسي قضيه
.ندهم شهادت من ميخواستند و گرفتند
معتقد زيرا نشوم حاضر دادگاه در كه ميدادم ترجيح هم من
اما شود ، حفظ حرمتشان است بهتر است ممكن كه جايي تا بودم
.ميدهم شهادت من شد مطرح دادگاه در اگر گفتم من
نقدي طرف از فحشنامهاي دادگاه تشكيل از قبل اينكه حال
اعلام دادگاه در من كه شد چاپ كيهان و رسالت روزنامه در
خاطر به و ميدارم نگه محفوظ خودم براي را شكايت حق كردم
.كنم شكايت ميتوانم است شده من به كه اهانتهايي
شاهدان با برخوردها قبيل اين مورد در زن روزنامه شاهد
در اتفاقي ببينيد ، :گفت عمومي افكار بر آن تاثير و عيني
ابراز آن از نيز مملكت اقشار تمام و افتاده كشور
نيز دستگاهها و مسئولين از كثيري جمع و كردند نارضايتي
.كند اعلام ديده كه را هرچه هركسي كه كردند اعلام
يعني كشور امنيتي مركز حساسترين به را خود مشاهدات من
مخالفان ) آنها اما كردم بيان ملي امنيت عالي شوراي
و جار انداختن راه و قضيه كردن سياسي با ( من دادن شهادت
.دادند تغيير را شرايط مطبوعات ، به كشيدن و جنجال
|