گسيختگي هم واز متن خواني باز
اجرا
منطقهاي تئاتر جشنواره
درماهشهر
شد نمايش آماده صبح يال بر
"سينما مثل سين"
درجشنواره ايران جوان سينماي
بوركينافاسو
گسيختگي هم واز متن خواني باز
اجرا
شهر تئاتر در سهنمايش اجراي به نگاهي
:كارگردان -شريفينيا محمدرضا:نويسنده -ميش و گرگ نمايش ،
چهارسو سالن:اجرا محل -حاجيان آزيتا
نويسنده كه تكراري "كاملا و قديمي است روايتي ميش و گرگ
را كار نمايش شكل سه از تركيبسازي نوعي با ميكند سعي
اجرا در كه سازد آماده كودكان براي جذاب و جديد بهصورتي
كمنظير "تقريبا مخاطب با ارتباط و تاثيرگذاري جهت از
.باشد
-نمايش ، 3 در نمايش يك كارگرداني -عروسكي ، 2 نمايش -1
بودن دخيل و مرتبط و بازيگر تعويض شيوه از استفاده
شكل به نمايش كه شدهاند اين موجب ;اثر در تماشاگر
از كارگردان و نويسنده راه اين درشود ارائه تازهاي
فروگذار "ميش و گرگ" روايت براي مجازي تمهيد هيچ
و رقص لباس ، و گريم شاد ، موسيقي از استفاده.نميكنند
با و مكتوب از آزاد نيمه اجرايي قالب در همه و همه آواز
نمايش تا شدهاند موجب غيركليشهاي اما هماهنگ بدن حركات
.دربيايد بهاجرا كودكان براي شادتر هرچه
گذشته با متفاوت متنهاي اجراي در آزادي كه زمانهاي در
استفاده و متن انتخاب در دقت است ، شده پيشرفته قدري
برعهده كه مهم است امري نسبي آزادي اين از بهينه
هدف بايد متني هر اجراي كه اينروست ازماست كارگردانان
تا كند دنبال را كشور در نمايش پيشبرد در هم خاصي جهت و
آزادي اين اگر.بيابد را خود خاص جايگاه ايران در نمايش
به بهويژه نمايش اصل از ما كه شود اين به منجر اجرايي
و نوشتاري خصوصيات بهسبب هم "ميش و گرگ" كه مدرن شكل
غيرقابل شكلي به تنها و بمانيم دور است ، آن مدعي اجرايي
و نمايش هدف از قدري باز كنيم ، بسنده زماني هر در اجرا
"كاملا است فضايي كه نمايش صحنه در متن هر اجراي حرمت
ارزش كودكانمان براي قدري پس.ماندهايم دور ارزشمند
.شويم قائل فرهنگي صادق يا كاذب فضاهاي جز بيشتري
افسانه:كارگردان -پلسارتر ژان:نوشته -دوزخ:نمايش
ماهيان
نويسندههاي از متنهايي به وقتي هنوز ما متاسفانه
"فورا ;ميكنيم برخورد بزرگ نويسندههاي از هم آن خارجي
بدون درواقع و درآوريم اجرا به را كار ميگيريم تصميم
اجرايي قابليت حد تاچه "اساسا متن كه بگيريم درنظر آنكه
را ويژگيهايي چه و شود اجرا بايد چگونه "اصلا يا و دارد
ميزنيم متن بازخواني به دست تنها باشد ، دربرداشته بايد
و همگسيخته از و يافته غيرفرم "كاملا بهصورت هم آن
.بينظم
و سوژه اصل در فيالواقع كه است نوشتههايي آن از دوزخ
ذهني ، پارادوكسهاي از پراست ظرافتها تمام در
كه ترسآور "كاملا فضاهايي و بياني غافلگيركنندههاي
ميرفته انتظار آنچه از سادهتر طعنآميزي بهصورت البته
.ميپيوندند واقعيت به "سارتر" دنياي در
قصد اگر -اجرا در كه گفتاري فلسفههاي از است پر "دوزخ"
حسي تمهيدات بهصورت بايد -باشيم داشته را گويا اجراي يك
.دربيايد بازيگران بيان تناسبهاي و ميزانسنها و كردار در
نميرسيم هم به كه فلك چرخ يك در هستيم چوبي اسبان ما" -
".ميكنيم دنبال را يكديگر بلكه
.خواهدبود ديگري جلاد ما از تن دو هر -
.نيست آيينهاي اينجا..گريست نخواهد من مرگ در كس هيچ -
.نشستهاند من بدون سيگار دودهاي با مردان -
و تصادفي همه نه يا شدهاست پيشبيني اينجا در همهچيز -
...و است اتفاقي
پوچيزده فلسفه در بزرگي اين به حرفهايي "دوزخ" در
اينكه براي تلاشي هيچ اما.ميشوند زده تنها و ميشوند
به را آينه نبودن و گريستن يا بودن جلاد احساس "واقعا
متن تنها بازيگران حتي نميگيرد صورت دهد انتقال تماشاگر
و ميگيرند حس خود سبك با هركدام و ميكنند بازخواني را
ژانر ويژگيهاي.ميكنند بازگو را خود ديالوگهاي "مثلا
ارتباط نوع هيچ آنكه حال نميكنند دنبال را خود به مخصوص
برقرار هم خود فلسفي نوع از حتي افراد اين ميان واقعي
.نميشود
به بايد كجا در نيست معلوم كه هم از جدا "كاملا شخصيت سه
روزنامهنگار يك نميداند "سارتر" آيا.شوند متصل هم
حسادت از پر اشرافزاده يك و پست كارمند يك صلحطلب ،
چهرههايي دنيا در خباثت يا و بدبودن با تنها نميتوانند
باشند؟ داشته هم به شبيه
ميكند اشاره خود متن كه چرا.ميرسد بهنظر بعيد اين
افراد اين درواقع.است ديگري جلاد ما از نفر دو هر كه
تمام از فارغ و برگشتهاند دنيا به دوباره گويي
ميدهند شكل را مثلثي رابطه يك كابوسناك و تلخ گذشتههاي
نفساني جاذبههاي و حسادت پي از را ، شكنجه و عذاب كه
.ميكشاند بهدنبال
نميدوند افراد جلد زير شخصيتها وجه بههيچ اجرا در اما
معلوم هم به نسبت افراد وجود معنايي ربط حتي "اصلا و
-چوبي اسبهاي همان شخصيتها انتها تا درواقع و نميشود
بدون و نميرسند هم به اجرا در كه ميمانند -پوشالي اما
ديالوگهاي تنها كنند پيدا دروني رابطهاي هم با اينكه
.ميكنند دنبال را يكديگر
...يكديگر دنبال به كه فلك چرخ چوبي اسبهاي مثل درست
طهران در شبي نمايش
:اجرا محل -آدينه گلاب:كارگردان -چرمشير محمد:نويسنده
شهر تئاتر اصلي سالن
خطا به بسياري آنچه برخلاف نمايش در گروتسك ميكنم فكر
مهم رسالتي كه جدي بسيار است مقولهاي انديشيدهاند
و مضحكه محض گروتسك كه ميرود تصور گاهي.دارد بردوش
شكل به هم آن طنز "كاملا فضاي در اينكه.است دلقكبازي
براي نويسنده تلاش شاهد كمدي نمايش نوعي حتي يا روحوضي
است مسالهاي باشيم ، گروتسك از استفاده ازطريق كار نجات
كدام هر سر بر فاجعه اين است ممكن كه فاجعهآميز "كاملا
.بيايد جهاني شده تعريف ازپيش كاراكترهاي مشهورترين از
نويسندهاي كه ، است نمونههايي آن از "طهران در شبي"
سعي گويي كه ميكند تازهكاري به تبديل را كوشا و پركار
و زباني چند گروتسكي ، اصيل تئوريهاي نحوي به ميكند
ناشيانه بهصورت خود كار در را سنتگريزي و شالودهشكني
درحاليكه كند خارج خطي حالت از را نمايش تا سازد وارد
.است نشده چنين عمل در
يك ميگويند كه است اين ميرسد ذهن به كه جالب نكته يك
ذهني گروتسك نوع يك -خوب نوشته يك از حتي -بد اجراي
هر به -موجود اجراي گفت بايد جهت اين از كه ميكند ايجاد
بيبرنامهترين و بينظمترين از يكي -باشد كه بهانهاي
هم ، بازي به نسبت بازيگران كليه.است اخير سال اجراهاي
"اصلا و ميكنند اجرا را خود تمرين هركدام و آشفتهاند
است اجرا مهم عناصر از كه تئاتر در متقابل تاثير به كاري
نياز مورد چيز آن از محدودتر حتي اجرايي فضاهاي.ندارند
.ميكنند خستهتر و خسته را ذهن اجرا در مرتب رنگها و است
انتخابش علت نميدانم كه -متن اين اجراي در عاملي هيچ
متن ازهمگسيختگي چنگال از را نمايش نميكند سعي -چيست
.دهد نجات
از يك هر براي است مجاز حد چه تا نويسنده يك نميدانم
بهصورت مختلف معناهاي با شخصيت چند خود نمايش المانهاي
تا آيا يعنيبگيرد درنظر متفاوت نمادهاي يا استعاره
منسجم شكل يك به حتي متن تاويل از هم را تماشاگر كه آنجا
كند؟ دلسرد
نمايش برجسته شخصيت دو مثال براي "دراكولا" و "سيندرلا"
معلوم و شدهاند نمايش مضحكه "كاملا كه طهرانند در شبي
هدفي با يا آمدهاند نمايش ميان به استعاره نيت با نيست
هم وجه بههيچ كه شدهاند نمايش بازيچه والاتر
را ارگانيكي ساختار حتي يكديگر كنار در نتوانستهاند
پايان در را نمايش حداقل بتواند تماشاگر كه دهند تشكيل
.باشد پذيرا آرامش با
حسيني روزبه
منطقهاي تئاتر جشنواره
درماهشهر
تئاترهاي ميزبان خوزستان استان:همشهري خبرنگار -اهواز
.است منطقهاي تئاتر درجشنواره پنجم منطقه
كرمان ، لرستان ، استان جشنواره ، 6 دبير نشان دكتر گزارش به
و بلوچستان و سيستان گلستان ، بختياري ، و محال چهار
اجراي به ماهشهر شهر در ديماه تا 11 تاريخ 6 از تهران
نمايشهاي شامل نمايشها اين.پرداخت خواهند برنامه
بختياري ، و محال چهار از كوسه رقص و هلهله و پانسيون
سيستان از ورازبان كوچولو مسافر لرستان ، از زاگرس شيخون
گلستان ، از پاش بوش و آتشنشاني شير كنار بلوچستان ، و
ونمايشهاي كرمان از ميكند وسوسه ديوانه كه آنجا و قاصدك
.ميباشند تهران از دستفروش و بود باريده عشق شدم صحرا به
افزود مطالب اين بيان ضمن خوزستان اسلامي ارشاد كل مدير
تئاتر جشنواره به نمايش دو شركتكننده آثار ميان از كه
.يافت خواهند راه فجر
شد نمايش آماده صبح يال بر
نوراللهي مهناز تازه كار "صبح يال بر" فيلم فيلمبرداري
.شد نمايش آماده و يافت پايان تهران در تازگي به فرد
از فرد نوراللهي فيلمسازي تجربه چهارمين "صبح بريال"
بر سقوطي" فيلمهاي از بعد كشور جوان سينماي هنرمندان
قطع در كه است "هراتي سلطان يادمان" ،"پنجره" ،"فراز
ساخته ايران جوانان سينماي انجمن كنندگي تهيه به بتاكم
.ميشود
/صالحيپور هوشنگ:فيلمبردار:از عبارتند فيلم اين عوامل
همايون:موسيقي /فرد نوراللهي مهناز و منزوي محمد:تدوين
:تصويربردار دستيار /خوي جعفرخوش:صدابردار / عطاردي رضا
جواد:عكاس /پناهنده آيدا:صحنه منشي /صالحيپور علي
خميسآبادي
"سينما مثل سين"
در طريقت تازهنادر كار "سينما مثل سين" م.م فيلم 35
موسيقي ساخت از پس.گرفت قرار ميكس و صداگذاري مرحله
و صداگذاري واردمرحله فيلم اين ديري كهن علي توسط فيلم
.ميدهند انجام عبيري محمد را ميكس كار و گرديد ميكس
انجمن:تهيهكننده:از عبارتند فيلم اين ساخت عوامل
طريقت ، نادر:فيلمنامه نويسندگان/ ايران جوانان سينماي
:فيلمبردار / طريقت نادر:كارگردان /فوطويي افشار امير
تيمور:توليد مدير /ديري كهن علي:موسيقي /سائلي امير
احمد:عكاس / عباسزاده كمال:تداركات مدير /خان حسن
.چراغي حسين و احمدي
درجشنواره ايران جوان سينماي
بوركينافاسو
"پاكو فس" جشنواره در امسال ايران جوانان سينماي انجمن
.ميكند شركت بوركينافاسو كشور در
چهارده ايران ، جوانان سينماي انجمن عمومي روابط گزارش به
"پاكو فس" جشنواره به كشور جوان فيلمسازان آثار از اثر
در پشت از:است ترتيب بدين آثار ايناست شده ارسال
،(موسائيان وحيد) زمستاني سرد شب يك نسيم ،(ابراهيم محسن)
،(عباسپور رضا) ويروس ،(طبري منادي انوشه) همراه
،(رحماني محمدرضا) واماندن ،(احمدلو شاهد) عكاسخانه
،(هنركار هوشمند) كوچه به مهتابي از ،(اميني عليرضا)نامه
رنگي سايههاي ،(ايري جعفرزاده حسين) غروب در زورقي
(اسكويي مهرداد)ميآئيم كه بهشتي از ،(توكلي ابوالفضل)باد
و (صفوي سياوش)پارازيت ،(سرخاب محمدرضا) شقايق ساق ،
.(ثاني محمودرضا) جنگ روياي
:است آمده ايران جوانان سينماي انجمن عمومي روابط درگزارش
در و ويدئويي و م.م و 35 بخش 16 دو قالب در جشنواره اين
ميشود برگزار سرگرمكننده و كوتاه داستاني مستند ، زمينه
ماه 77 اسفند لغايت 15 ماه اسفند آن 8 برگزاري تاريخ و
.است
|