|
|
تساهل مرز و حد
(پاياني بخش) - آزادي و تساهل روشنفكرانه ويژگي يك بهعنوان تساهل غربي جوامع در اگر محسوب مطلق فضيلت يك بهندرت اين باوجود ميشود محسوب كه خاطر اين به باشد حدومرز داراي بايد تساهل.ميشود كه اعمالي با ارتباط در بهويژه شود افراط دچار ميتواند نيست اين مدافع هيچكس "مثلا.هستند آسيبرسان يا تعرض ميرساند آسيب ديگران به كه را اعمالي حتي بايد تساهل كه تا باشد ، آزاد عقايدشان مردم كجا تا اينكه.دربرگيرد نيز دشواري بسيار سوءالات باشيم داشته قلم يا بيان آزادي كجا ميگيرند قرار ليبرالي سنت در كه ديدگاهها از بخشياست و ميانديشند آن درباره افراد آنچه كه معتقدند خودشان شخصي مساله "كاملا ميدارند بيان كه ديدگاههايي در دخالت.نيستند ضرر يا آسيب گفتگوها ، يا كلمات.است است ممكن حال.است فردي استقلال نقض بيان و انديشه آزادي مرزهايي و حد فقدان از جامعه هم و فرد هم كه شود بيان .ببيند آسيب معتقدند يا ميگويند مردم كه آنچه براي و ايدهها حفظ نيازمند است ممكن تساهل خود حفظ "مثلا بيان آزادي كه است ممكن بهعلاوه.بشود نامتساهل عقايد تعرض يا خطر از آگاهي اضطراب ، باعث كه هنگامي بشود مضر و آسيبي اشكال افزايش مايه است ممكن يا شوند ، .شوند رفتار پرخاشجويانه و آزادي ضروري شرايط بهعنوان "معمولا سياسي تساهل بيقيد بيان يعني سياسي كثرتگرايي.است دموكراسي اطمينان كه ارزشها و ايدئولوژيها سياسي ، فلسفههاي "كاملا فضاي يك در خود آراء توسعه به قادر افراد ميدهد سياسي بازي ميدان در سياسي احزاب و هستند عقايد آزاد به حتي ميتوان آيا اما.ميپردازند رقابت به قدرت براي و احزاب به ميشود آيا ورزيد؟ تساهل نامتساهل ، رفتار يك به اگر و ميكنند رد را سياسي كثرتگرايي كه جناحهايي و كرده تحريم را سياسي جناحهاي و احزاب ساير برسند قدرت قانوني بهطور تا داد اجازه برميچينند را صريح گفتگوي ميدهد نشان احزابي چنين تحريم نفس بپردازند؟ فعاليت به بايد بلكه نميشود پذيرفته خودبهخودي بهطور تساهل كه تمامي اينترتيب به.آورد بهدست و كرد تحصيل آنرا شايسته كه است تساهل تنها.هستند دوجانبه اخلاقي ارزشهاي بازي بهقواعد كه سياسي جناحهاي و احزاب تنها است ، تساهل .كنند مشاركت آن در تا دارند حق پايبندند دمكراتيك سياسي نازيهاي و هيتلر مثال شود درك بحث اين منظور اينكه براي ايجاد سال 1918 در كه ايمار و جمهوري.ميشود بيان آلمان در.ساخت نزديك دمكراتيك -ليبرال بهشرايط را آلمان شد رقابتهاي و تناسبي انتخابات نظام از بالايي ميزان آنجا كه مونيخ سال 1923 واقعه وجود با.شد دانسته مجاز سياسي قادر زودي به هيتلر داد نشان را نازي قانونستيزي ويژگي سياستمدار و خوشنام فرد يك بهعنوان را خود تا شد كه هفتههايي طول در بازي خيمهشب اين.جازند دمكراتيك وقتي ;شد برآب نقش داشت قرار قدرت در سال 1933 در هيتلر دستكاري را انتخابات پيشنهاد ، را احزاب ساير تحريم كه .بخشيد استقرار را نازي حزب ديكتاتوري "نهايتا و كرد برطبق شد ، ايجاد جنگ بعداز آلمان فدرال جمهوري برعكس در و كرد دور فزاينده و مفرط تساهل از را خود مراحلي را اساسي ضدقانون احزاب تا ساخت فراهم را قدرت اين خودش نمايندگي از را شده حمايت %از 5 كمتر احزاب و كند تحريم .سازد محروم مجلس قرار تحتفشار با سياسي احزاب كردن تحريم ديگر بهعبارت ميتواند تساهل از دفاع در حتي سياسي نگرشهاي بيان دادن و تساهل بهنام حتي تساهل عدم.كند كمك بيماري خود به تساهل عدمباشد ناممكن است ممكن و مبهم تساهل براي و بيانجامد گريز و تعقيب به ميتواند نوعي هر از سياسي متحده ايالات در.كند تشويق را بدگماني و سوءظن از جوي براي كميتهاي مككارتي سناتور دهه 1950 در امريكا فرض كه داد تشكيل كمونيستها رسمي اعضاي كردن ريشهكن از نيز و واشنگتن تا دارند مسكو به سياسي وفاداري ميشد را آنها لنينيستي -ماركسيست اصول كه كساني بردن بين .بود كرده حاكم حزب تنها گونه شوروي نوع ديدگاه موافق سوسياليستهاي حتي بود ضدامريكايي كه آنچه تعريف ولي و دربرگرفت را چپپيشرو انواع و چپ ليبرالهاي دمكراتيك ، كه بود شده سياسي تساهل عدم نوع هر بيانگر مككارتيسم نظير واژهاي تعريف عمل در.بجنگد آن با داشت قصد خود مشابه موارد و قانونستيز غيردمكراتيك ، "گرا افراط" تحريم كه ميشود بيان اغلب بهعلاوه.بود دشوار بسيار تعرضآميز يا توهينآميز متعصب ، نگرشهاي بيان براي احزاب به را آنها كه چرا نيست آنها با جنگيدن در درستي راه كند كمك "واقعا است ممكن و ميكند هدايت پنهاني فعاليت با نميتواند تساهل عدم يابند ، رشد قويتري بهطور تا بردن بين از براي راه بهترين.شود داده پاسخ تساهل عدم انسان استدلال به ايمان اينجا در.است مباحثه و نقد آن و ايدهها است عادلانه و منصفانه رقابت اگر:است نهفته مساله امازد خواهند بهكنار را بد افكار خوب ، افكار در كه -ميدهد نشان وايمار جمهوري تاريخ چنانچه -است اين بد ايدههاي سياسي بيثباتي و اقتصادي بحرانهاي مواقع .شوند قابلتوجهي توانايي داراي بتوانند درباره را مشابهي و قابلتوجه سوءالات سانسور موضوع است اين سنتي ليبراليسم موضع.ميكند مطرح تساهل حدومرز در فرد رفتار چگونگي و ميبيند ميخواند ، فرد يك آنچه كه او خود اختيار به كه است موضوعي "كاملا زندگياش ، ساير متوجه ضرري هيچ نبايد رفتارهايش البته.برميگردد تساهل كه معتقدند ديگر عدهاي ولي.كند جامعه يا افراد و فساد صرف پذيرش عدم.نيست اشتباه بيان حق جز چيزي امريكا در نگرش اين.نيست شر با جنگيدن راه بيبندوباري (Faloll) فالول كشيش نظير اخلاقي مجامع و متكلمان توسط و فرهنگ بهوسيله كه جامعهاي ميدهد هشدار كه شد مطرح سقوط با توام آيندهاي باشد نيافته بنا مشترك عقايد كه است استوار فرض اين بر موضعي ، چنين اما.داشت خواهد مسيحيان "مثلا -دارد وجود مسلطي اخلاقي نظام امريكا در .شوند قائل تمايز غلط و درست بين تا قادرند كه -بنيادگرا نيست جايگاهي در جامعه شر ، عيني و درست تعريف فقدان در واجد جوامع در.دهد نجات اخلاقي فساد از را افراد كه از مجموعهاي كه است شكبرانگيز مذهبي و فرهنگي كثرت معيني ارزشهاي تعريف.شوند مسلط ارزشهاي بتوانند ارزشها تلاش است ممكن اكثريت يا سنتي مستقر ، ارزشهاي تحتعنوان .باشد جامعه ساير به اخلاقي نظام يك حاكميت براي توهين ايراد فرض در سانسور براي خاص زمينه يك مواقع بعضي در خشونت و سكس نمايش "مثلاميگيرد قرار بيحرمتي و و وقاحت" بهعنوان اوقات بعضي سينما و تلويزيون ادبيات ، برخاستن مايه كه برداشت اين با ميشود قلمداد "هرزگي اخلاقي انسجام شده پذيرفته معيارهاي به و شده انزجار شدن مانع كه است معتقد اگرچه ليبراليسم.است كرده توهين است ناپذيرفتني و اشتباه ايده يا گفتار چاپ ، از كتاب يك شود ايجاد كه توهينهايي به نسبت هرگز آنها درضمن ولي نتيجه يك بهعنوان كه گفتهاند بعضي.نيستند بيتفاوت وارد اجتماع يك هويت عناصر شالوده به عملي يا توهين وقتي فراهم تساهل كردن محدود براي زمينههايي "احتمالا شود چهره برجسته تضاد بهعنوان آنچه اينجا در.ميشود از شكلي هر با دمكراتيك -ليبرال اصول اينكه مينمايد .است ناسازگار مذهبي بنيادگرايي افراد آنچه كه است اين سانسور از حمايت در افراد ديدگاه شكل را آنان رفتار ميكنند فكر يا مينويسند ميشنوند ، بهوسيله عمومي عفت خلاف فيلمهاي مثال براي.ميدهد مطالعه را زنان عليه خشونت كه زنان حقوق طرفدار گروههاي .است شده واقع اعتراض مورد جديد محافظهكاران و ميكنند در زنان بيمعني و نازل نمايش كه معتقدند گروه هردو به هتكحرمت رشد به سينما يا تلويزيون يا روزنامهها اينچنين.ميكند كمك زنان عليه ديگري جرائم يا آنان در پيش مدتها از اجتماعي رفتار و نگرشها بيان بين پيوندي نژادي خصومتهاي تحريك.است شده پذيرفته نژادپرستي مورد حداقل يا تشويقكننده كه چرا است غيرقانوني انگلستان در و دلهره از جوي و است نژادي تهاجمات به مشروعيتدهنده برخلاف اما.ميكند ايجاد اقليت اجتماعات در نگراني اقليت گروههاي به تهاجم است ممكن كه نژادپرستانه ادبيات تبليغات رسانهها ، در زنان نمايش بين پيوند كند تشويق را .است تبيين قابل بهسختي زنان عليه مردان مجرمانه رفتار و عمل آن طبق زنان ادعاي يعني آخر مورد كه فرايندهايي آن مورد در نميتوان آسان و است پوشيده بسيار ميكند .كرد تجربي تحقيق
|