خود مرگ حكم بهمنزله زمين مرگ
است ما
سوال آگهيهاي و پزشكي نظام
برانگيز
سربازان خدمت دوره كاهش ضرورت
دانشآموخته
خود مرگ حكم بهمنزله زمين مرگ
است ما
.داريم زمين بهنام مادري بردهايم ياد از ما همه
تا سال كه ايم شده روزمرگي غرق چنان كه ناخلفي بچههاي
و پير مادر اين امروز.نميپرسيم او از احوالي هم سال
و است روبهاحتضار سرطاني سلولهاي كثرت شدت از مهربان
به دقت كمي با باشد ، كه دنيا كجاي هر در صاحبدلي آدم هر
زمين قلب صداي به دادن گوش و حوصله كمي با و بر و دور
ديگري موقع هر از بيش و است مريض و افسرده او كه ميفهمد
.دارد نياز بچههايش توجه و محبت به
مادر يك كه ميگفت پدربزرگش قول از دوستي ديروز
بچه بيست آن همه ولي كند جمع را بچه بيست تا ميتواند
بيماري و پيري دوران در را مادر يك همان توانست نخواهند
.كنند جمع
براي داد ماموريتش خدا كه گرمي آغوش.مادرست همان زمين
ايثارگري و مهربان مادر.بگسترد دامن او راحتي و انسان
از سرنوشتشان مسير ادامه براي خلائق و موجودات همه كه
اندازه يك به انسان تا حشره از همه.ميمكند او جان شيره
سينه به متصل حياتش رشته كه نوزادي مثل و زمينيم فرزند
و آب به حيات ادامه براي غيرمستقيم و مستقيم است مادر
.است بيمار مادر اين حالا و.وابستهايم زمين هواي و خاك
و ببنديد را چشمهايتان نشستهايد كه الان همين اگر
از كه ميشنويد را نحيفي صداي كنيد تيز را گوشهايتان
است اين بهخاطر نفسهايش خسخس.ميآيد زمين وجود اعماق
است شدن خفه حال در و شده بسته تنفسياش راههاي تمام كه
.پوشاندهاند دردناك تاولهاي را لطيفش پوسته جايجاي و
تمام در بچههايش كه است غصهدار اين از تنها ، مادر اين
ميكشد نفس و دارد جان است ، زنده او كه نفهميدند مدت اين
.است توجه محتاج و ميكند حس ديگري زنده موجود هر مثل و
گرفتهايم؟ جدي را او خشم حالا تا ما از يك كدام
زدهايم؟ بوسه او زخمهاي بر تابهحال ما از يك كدام
"زمين مادر" را او آمدهايم سرخپوستان بجز ما از يك كدام
شويم؟ قائل را مادر يك احترام برايش و بناميم
اعتراف تلخ واقعيت اين به تاكنون ما از كداميك و
ماست؟ خود مرگ حكم بهمنزله زمين مرگ كه كردهايم
و است خرد و جان صاحب و است زنده زمين كه سوگند خدا به
كرده اشاره موضوع اين به بارها و بارها قرآن در خدا خود
.است
و علم شده كه هم دقيقه يك براي حالا همين بيائيد
يك اين در.كنيم خوداعتماد حس به و گذاشته كنار منطقرا
آغوش در را كهنسال و غمگين مادر اين كنيم دقيقهتجسم
اشك عاشقانه ميكشد كه زجري و او براي و گرفتهايم
را خود پوست و گوشت ما كه همانطور هستم مطمئن.بريزيم
ادراك قوه هم زمين قائليم ، روح خودمان براي و ميكنيم حس
را ما اعمال و نيات كوچكترين به پاسخگويي قدرت و دارد
زبان خدا امر به قيامت روز كه هموست نكنيم فراموش دارد ،
.ميدهد گواهي انسان نكرده و بركرده و ميگشايد سخن به
كه بيتوجهيهايي بهخاطر او از نشده دير تا بيائيد
طلب شدهايم ، مرتكب زخمخوردهاش و مهربان قلب به نسبت
او كه كنيم باور شده كه هم يكبار براي و كنيم بخشايش
گفتم كه يكدقيقهاي.است ادراك صاحب و زنده موجودي
.همينحالاست
حميدي -ن
سوال آگهيهاي و پزشكي نظام
برانگيز
از بعد كه داريم انتظار پزشكي نظام سازمان از ديگر ما
بيشمار مصوبههاي و ماهانه و هفتگي روزانه ، متعدد جلسات
بيكار جوان پزشكان بويژه پزشكان ، حق احقاق راه در ، قدمي
تن هزار شش حدود به ايشان تعداد وزارت مقامات گفته به كه
به بياحترامي به نسبت كه نداريم انتظار.بردارد ميرسد ،
به مربوط سازمانهاي و ادارات در متداول امري كه پزشكان
كاري باشد قادر "عملا پزشكي نظام سازمان است ، ايشان
حق تضييع به نسبت سازمان از اينكه يا و بدهد انجام
و بهداري شبكههاي بيمهگر ، سازمانهاي سوي از پزشكان
به واقع در و بسته قراردادي پزشكان با كه كجا هر خلاصه
.بكنند اقدامي ميپردازند ، ايشان كار نيروي استثمار
كه محترم سازمان اين سراسري نشست آخرين عملي نتيجه تنها
اين شد ، تشكيل "اخيرا استانها تمام نمايندگان حضور با
به نسبت زمانبندي جدول يك طبق زودي به كه است بوده
.كرد خواهند اقدام اعضاء شناسايي كارت تعويض
اين جديد و قديم روءساي پيگير كوششهاي با خدا شكر به
مانده فقط و است شده حل پزشكان عمده مشكلات تمام سازمان
شناسايي كارت كننده مزين !!جديد روءساي امضاء و نام كه
امضاي اين داشتن افتخار براي كه البته صد گردد ، ايشان
از تا گردد پرداخت معوقه عضويتهاي حق تمام بايد جديد
كه هم احتمالي اندك مشكلات آمده ، فراهم اعتبارات محل
!!شوند حل زودي به ماندهاند ، باقي
ما فرموده مرحمتگشتهايم پشيمان گشتن طلا از ما خلاصه
از حمايت مدعي كه سازمان اين زعماي از اما.كنيد مس را
احتمالي ناراستيهاي و اجحافها برابر در نيز مردم حقوق
كه كساني با كه داريم انتظار حداقل هستند ، درمان كار در
مدعي رنگي تمام آگهيهاي چاپ با روز هر آشكار ، طور به
علاج در ديگر فراوان كرامات و كردن چاق و كردن لاغر
بعضي در اطلاعيهاي در "اخيرا جمله از و هستند ، خلقالله
براي "شفابخش دستان" كتاب انتشار از خبر روزنامهها از
.كنند قانوني برخورد ;است آمده بيماريها ، همه درمان
اين خطر حداقل كه باشد متوجه بايد پزشكي نظام سازمان
شصت مقياس به پزشكان تعداد افزايش فعاليتها و آگهيها
بيشتر هست آنچه از را سازمان اين زحمات كه است ميليوني
!ميكند
پزشكي نظام سازمان عضو پزشك
سربازان خدمت دوره كاهش ضرورت
دانشآموخته
است انگيزي خاطره و اثربخش دورانهاي از مقدس خدمت دوره
در را جوان يك عمر سالهاي شكوهترين با از سال كه 2
جهت نظامي فنون فراگيري بر علاوه آن در كه برميگيرد
تامين نيز مسلح نيروهاي انساني منابع دفاعي ، آمادگي
كه است واضح همگان براي موضوع اين بنابراين ، .ميگردد
شادترين ، .هستند مسلح نيروهاي در پرسنل جوانترين
مسلح نيروهاي را پرسنل پاكترين و خلاقترين پوياترين ،
خانواده و خانه از دور به اينكه بر علاوه آنان.دارند
جهت عرصهاي بپردازند ، خويش سازي خود به ميتوانند
را آن تجربه تا مييابند خود استعدادهاي و نيروها آزمايش
ثباتي با زندگي از و دهند قرار خود آتي زندگي توشه
.باشند برخوردار
دكتر و ليسانس فوق ليسانس ، نظير تحصيلكرده سربازان
طي را خدمت دوره سال بايد 2 مابقي مانند به نيز وظيفه
آنان.است بالاتر آنها نظامي درجه كه تفاوت اين با كنند
از سرشار باذهني و تحصيل راه در سال حداقل 16 صرف بعداز
فعال و پژوهشي روحيهاي با و تئوريك مسائل و فرمولها
سوءال حالميشوند ضرورت دوره وارد گروهي كار بر مبني
ندارند؟ نياز مساعدتري شرايط به آنان آيا كه اينجاست
كرده تحصيل سربازان براي كشور در وظيفه نظام فعلي وضعيت
.نيست رضايتبخش است ، ناگوار نگوئيم اگر
مكانيك ، نساجي مهندسي و ليسانس فوق دكترا ، كه كساني
از سال بايد 2 دارند..و فيزيك شيمي ، كامپيوتر ،
پادگانهايي يا ادارهها در را سالهايشان پرشورترين
بالا تخصصهاي آن به نياز نه و شغلي تعدد نه كه بگذرانند
را وارده نامههاي فيزيك مهندس مثال عنوان به.دارد وجود
فوق ميشود ، دژبان افسر عمران ليسانس ميكند ، بايگاني
در وظيفه پزشك است ، مديران دفتر منشي مديريت ليسانس
بعضيها و ميكند ويزيت را بيمار روزي 3 پادگان درمانگاه
جزئي امور صرف را سال و 2 مينشينند اطاقي در بيكار نيز
.ميكنند
پي فاجعه عمق به نبينيم نزديك از و نباشيم تا عزيزان ،
كشور در كارآمد نيروهاي توان بايد چرا.نميبريم
طولاني مدت اين طي آنان تحرك آيا يابد؟ تقليل بدينگونه
آنگاه نميشود؟ كور آنان هيجان و خلاقيت نميرود؟ بين از
كارت يك تنها وقت اتلاف سال براي 2 و خدمت دوره پايان در
سرپوش مشكلاتمان بر بايد كي تا !ميشود داده تحويل x105
وظيفه و كادر پرسنل بين مسلح نيروهاي در چرا و بگذاريم
و كارشناسانه توصيههاي به چرا و ميشوند قايل تفاوت
وظيفه بخاطر تنها سيستمي مشكلات رفع جهت در آنان كارآمد
مشورت ما ديني عالمان مگر نميكنند؟ توجهي بودن
اينگونه كه نكردهاند دعوت شورا به را ما و نميكردند
افراد ، توصيه پذيرفتن آيا نميكنند؟ مراعات مسئولان بعضي
ميكند؟ وارد كسي شغلي موقعيت به لطمه
سربازان براي حداقل خدمت ، دوره كاهش ضرورت حال ، هر به
بر علاوه چون باشد مفيد راهبردي ميتواند تحصيلكرده
نيروي و سپاه ارتش ، براي وظيفه پرسنل ازدياد اينكه
خدمت بودن طولاني ميگردد ، خارج معضل حالت از انتظامي
كه روزي اميد به.آورد نخواهد بار سرخورده را افراد نيز
كشورمان افراد تكتك وجود در پيشرفته و مدني جامعه فرهنگ
.گردد نهادينه "سالم بدن يك سلولهاي" مثل
واحدپور رضا حميد
وظيفه ليسانس
|