مجازات كميتهء دستگيري
دادگستري ، و داوري
اسلام درتاريخ فرازوفرودآن
مجازات كميتهء دستگيري
دوم بخش - مشروعيت قانون ، خشونت ،
ضدانگليسي شعارهاي عليرغم كه مشكوك چهرههاي از يكي
داشت ، سروسري نزديك از و صميمانه آن با مجازات ، كميته
.بود الوزاره كمال
و پول مجازات كميته براي نوبت دو يكي الوزاره ، كمال
كميته در روشني پاي رد او از اگرچه.كرد تدارك اسلحه
انگلو) انگليسي طرفداران با او دوستي اما نيست ، مجازات
ظنها سوء بر فرمانفرما ، ميرزا عبدالحسين چون (فيلها
تشكيلاتي با ديگر كس به كسي است ممكن چگونه.ميافزايد
نخواهد؟ هيچ تشكيلات و كس آن از و برساند كمك
جدي مجازات كميته اعضاي مجازات و دستگيري قضاياي وقتي
و زد اعصاب و سرسام بيماري به را خود كمالالوزاره نشد ،
.گريخت مجازات از
از كميته عضو عنوان به نوشتار ، اين در كه كساني از غير
:پيوستند آن به تدريج به اشخاص ، اين است ، شده ياد آنان
علي ميرزا سيدمرتضي ، خان ، عبدالحسين خان ، الله احسان
علي محمد خلوت ، ناصر خان اكبر اردبيلي ، بابا حاج زنجاني ،
...و عسكر علي حاج آژان ، خان
استوانه روي كميته كلمه.بود فشنگ و تپانچه كميته نشان ،
منشيزاده.ميآمد (فشنگ نوك) گلوله روي "مجازات" و فشنگ
خائن قلب بر مجازات گلوله كه معنا اين به":بود گفته
از حكاكان كه آن براي ".ماند جاي بر كميته اما بنشيند ،
مجازات ، كلمه جاي به ابوالفتحزاده نبرند ، بو كار ، چگونگي
دستكاري اندكي با تا داد سفارش را "مخابرات" كلمه
.كرد آماده را آن بتوان
داخلي ، تصفيه ترور ، گروههاي در مشترك واقعههاي از يكي
از گروه داشتن نگاه دور به و اسرار حفظ ملاحظه به
بريگاد گروه در ايتاليا ، مافياي در.است جدي آسيبهاي
در و مجاهدين ايران ، توده حزب ترور گروه در همچنين و سرخ
.است داده روي تصفيهها اين مجازات كميته
خيلي كردستاني ، بهادرالسلطنه خان محمدزمان و دواتگر كريم
كميته گروه ، در آنان حضور و وجود كه دادند نشان زود
.ميدهد قرار نابودي و رفتن لو خطر برابر در را مجازات
كه بهانه اين به موقت ، طور به و حيله با را خان محمدزمان
كار دوباره وقتي و كند تعطيل را كار چندي ميخواهد كميته
كريم.گذاشتند كنار كرد ، خواهند خبر را او شد ، شروع
.كرد سر به دست روشهايي چنين با نميشد اما را دواتگر
.بود لاابالي اما آزموده ، و ماهر تفنگچي يك دواتگر كريم
سعي كه وعده اين با را اشراف او كه است دست در مداركي
به "مثلا.ميكرد سركيسه بگذرد ، آنان خون از گروه ميكند
نام كه (ميفرستاد پيام يا) ميكرد مراجعه اشراف از يكي
به مناسبي مبلغ اگر.دارد قرار ترور هدفهاي فهرست در تو
.كنم عوض را دوستان نظر ميكنم سعي من بپردازي ، گروه
به و تومان صد و هزار يك قولي به وثوقالدوله از "مثلا
.نكشند را او تا گرفتند پول تومان گفتهاي 400
عبدالحسين و مرتضي سيد رشيدالسلطان ، كه بود چنين
در قمري رجب 1335 هنگام 12 شب را دواتگر كريم ساعتساز ،
با و كردند غافلگير سنگلج محله در ارامنه كليساي مقابل
.كشتند گلوله چند شليك
مطرح مدتي كه تروريستي گروههاي ديگر چون مجازات ، كميته
داخل در نفوذي با حاميان دادند ، صورت عملياتي و شدند
و سيدمرتضي رشيدالسلطان ، وقتي سبب اين به.داشتند حكومت
به و كرد دستگير سنگلج (كلانتري) يا كميسر را عبدالحسين
از و نگرفتند سخت آنان به چندان پرداخت ، آنان از بازجويي
و نام نتوانستند آنان از كه بود گونهاي به فشارها بيرون
.درآورند را شبكه مركزي هسته و اصلي اعضاي مشخصات
(قمري 1335) سال آن رمضان در مجتهد ، محسن ميرزا ترور اما
و فعال سياسي چهرههاي از و تهران اول طراز علماي از كه
.آورد پديد بسياري وحشت و ترس بود ، مشهور
در محسن ، ميرزا ترور كه است نوشته ارداقي علياكبر ميرزا
از پس ابوالفتحزاده و شد اجرا و طرحريزي كميته بيرون
.كرد موافقت مجازات كميته نام به آن ، اجراي با تنها ترور ،
اجتماعي و سياسي فراوان نفوذ و شخصيت" كه بود متهم او
و شده سياسي فعاليتهاي كانون و مركز او منزل..و دارد
سيدعبدالله داماد وي ".ميكند جري را خائنان او ، كارهاي
.بود مشروطه رهبر بزرگ روحاني دو از يكي بهبهاني
مسجد از محسن ميرزا وقتي خورشيدي ، خرداد 1295 هفدهم روز
را او عدهاي كه حالي در الاغ ، بر سوار ("ره"امام) شاه
حاج پيچيد ، پامنار خيابان درون به ميكردند ، همراهي
را مردم تا كرد شليك آسمان سمت به تيري ابتدا عليعسكر ،
با را ميرزا خان ، احسانالله و حسينالله سپس.بترساند
.درآوردند پاي از تير چند شليك
آن از پس كه حدي به.كرد صدا خيلي تهران در ترور ، اين
به را پول مبلغي ميترسيدند ، خود جان از كه كساني شد رسم
ميفرستادند كميته براي (دفاعيه) خود سوابق خلاصه همراه
.ميكردند اماننامه تقاضاي و
رضا ميرزامحمد مجازات ، كميته ترور هدف سومين
.بود منتخبالدوله
داماد و اميراعلم اميرخان دكتر برادر منتخبالدوله ،
اندازه به نه اما پيشين هدف دو چون كه بود وثوقالدوله
عملكرد و سوابق و مسئوليتها كشور ماليه امور در دو ، آن
او خود كه شد كل محاسبات دفتر رئيس مدتي.داشت سوء
به تسلط و بيروت در تحصيل سابقه با.بود كرده اختراع
.ميفروخت نخوت ديگران به فقط فرانسوي ، و عربي زبانهاي
.شد دارايي كل خزانهدار هم مدتي
بيخبر خود ، سرنوشت از منتخبالدوله كه برميآيد چنين
كردستاني خان زمان محمد دشمني قرباني وي.نبود
را او منتخبالدوله زيرا.شد خود با (بهادرالسلطنه)
ابوالفتحزاده حتي.بود كرده قطع را او دستمزد و بيكار
ترور ، اين درباره تصميم كه بود گفته خود ، اعترافهاي در
را منتخبالدوله.شد گرفته او با مشورت و نظر بدون
.كردند ترور خان مهدي و محمودخان عباسقليخان ،
به خان زمان بهادرالسلطنه قمري ، سال 1335 رمضان دهم روز
ماليه وزير كه كرد تلفن خزانهدار منتخبالدوله
مقابل به درشكه ، با وقتي.ميخواهد اورا (اقبالالدوله)
و جنوبي فلسطين تقاطع حدود در) رسيد اقبالالدوله منزل
خود صورت از نيمي دستمال با كه نفر دو ،("ره"خميني امام
سوم نفركردند شليك گلوله چند وي به بودند ، پوشانده را
.بود اوضاع مراقب
عمادالكتاب ، خوش خط به مجازات ، كميته ژلاتيني اعلاميههاي
با قرباني ، خيانتهاي برشمردن با را ترور هر جريان كه
شمار به انكار غيرقابل اسناد از ميكرد ، روشن تاب و آب
.ميرفت
مجازات كميته به وابستگان دامنه وقتي شمسي سال 1296 در
از ديگر ترورها و شد خارج مركزي هسته مديريت و نظارت از
موضوع كرد سعي نبود ، موافق كه آن با دولت گذشت ، تحمل حد
كس هر با كس ، هر كه رسيد جايي به كار زيرا.دهد پايان را
.ميگذاشت كميته حساب به و ميكشت را او داشت دشمني
درگيري ، كمترين بدون اول ، نوبت در كميته اعضاي دستگيري
.گرفت صورت خورد و زد يا مقاومت
ارداقي علياكبر و عمادالكتاب شمسي تيرماه 1296 روز 22
ماليه وزارت در اداره ، ميز پشت را (كميته برجسته عضو دو)
و منشيزاده ابوالفتحزاده ، ساعت همانكردند دستگير
داشت باز يك هر منزل در را (اصلي عضو سه)مشكوتالممالك
.گرفتند را حسينلله و رشيدالسلطان چون كساني سپسكردند
آن با و خطرناك برنامههاي آن با كميته كه آن جالب
اگر كه بود نينديشيده مهم اين به هرگز جنجالي ، ترورهاي
دارد وظيفهاي چه كس هر رسيد ، بازپرسي و اعضا جلب به كار
نخستوزير ، علاءالسلطنه ، خان محمدعليبگويد بايد چه و
اين گو.نداشت شدگان دستگير سخت مجازات به تمايلي چندان
جالب.داشتند نگاه زندان در ماه را 9 آنان حال هر به كه
قاضي ، مامور ، كارآگاه ، كمتر دستگيريها ، ابتداي در كه آن
در مسئوليتي پذيرفتن به حاضر زندانباني ، و بازپرس
بدون كميته اعضاي.ميشد مجازات كميته اعضاي برابر
پيش در كه وحشتناكي سرنوشت از را ماموران پردهپوشي
.ميترساندند داشتند
.كردند آزاد را مجازات كميته اعضاي همه ماه از 9 پس عاقبت
دادگستري ، و داوري
اسلام درتاريخ فرازوفرودآن
4
معاديخواه عبدالمجيد
!قضايي استبداد از داوري -3
بر -رفتار و گفتار در -(ص)پيامبر تاكيد آيا نميدانم
بر حضرت آن تاكيدهاي يا است ، شگفتيانگيزتر قاضي بيطرفي
بر باطلهايست داغ بنگريم ژرف چون كه ;داوري در رايزني
.اين از پيش قرن در 14 !قضايي استبداد
نسل از عظيمي بخش امروز كه تلخام اعتراف اين به ناگزير
-نميگنجد تنگنا اين در كه دليلهايي به -دانشگاهي و جوان
همه ، اين با !است شده رويگردان ديني گفتمان هر از
در را خود كه ميخواهد نسل اين از اصرار با نگارنده
-ديني متوليان از اگرنگذارد تنگنا در خواندن و شنيدن
كه نگيرد ناديده را احتمال اين دارد ، رنجشي -هردليل به
در يا -است مطرح دين بهنام چه آن با ديانت زلال ميان
.بايدگذاشت مرز -است رنجشآور آن و اين عمل
افتخار سندهايي به ميتواند آگاهي مسلمان هر حال هر به
-!امروز از پيش قرن 14-قضاوت در رايزني بر آن در كه كند
امام از خاطرهاي روايت به فرصت اين در.است شده تاكيد
است كرده ياد پاسخي و پرسش از او.ميكنم بسنده (ع)علي
.است شبهه جاي آن در كه تخاصميست در قضاوت آن موضوع كه
:فرمود او پاسخ در (ص)پيامبر
دينباوران و فقيهان ميان را قضاوت موارد چنين در
فردي اجتهاد و راي با مباد.بگذاريد رايزني به خداپرست
(11).شود قضاوت
روايتها تعارض جمعبندي
در كه ميشمارم مغتنم نكته اين به اشاره در را فرصت
در روايتهاست ميان آشكاري تعارض خطاكار قاضي سرنوشت
قاضي حسنه ده برابر در -حسنه يك او براي روايتها شماري
بهعنوان آتش از ديگر ، روايتهايي در.است شده ذكر -مصيب
. است شده ياد خطاست ، دچار شخصي اجتهاد با كه قاضي كيفر
خطاكاريست قاضي كيفر آتش:گفت بتوان جمعبندي در شايد
استبداد با و باشد گرفته ناديده را رايزني چون شرايطي كه
قاضي چون كه است روشن.باشد كرده صادر نادرست حكمي قضايي
باشد ، نكرده كوتاهي -رايزني جمله آن از -شرايط رعايت در
.نيست كيفر سزاوار
اخلاقي تعادل -4
تعادل ضرورت گوياي خشم ، حال در داوري از پرهيز بر تاكيد
نكته اين بر خدا رسول رهنمودهاي در.قاضيست در اخلاقي
كه واميگذارم آينده به را آن شرح (12).است شده تاكيد
راه در -قضاوت فرهنگ بر را رهنمود اين اثرگذاري
.ديد خواهيم -خلافت عصر قاضيهاي از ورسمشماري
رواني فشارهاي از آزادي -5
گوياي تشنگي ، و گرسنگي شرايط در قضاوت از پرهيز بر تاكيد
خطاي زمينهساز ميتواند رواني فشار هرگونه كه است آن
ياران رفتار در نيز زمينه اين در (13).باشد قاضي
آموزنده نكتههايي ما براي -قضاوتها كرسي در -(ص)پيامبر
.است
فتوا صلاحيت -6
در.شديم يادآور را قضاوت و فتوا مشترك مرز گذشته در
است ميشده استفاده داوري كرسي در كساني از بعثت فرهنگ
كاستيهاي از.داشتهاند فتوا و اجتهاد شايستگي كه
بي ;تنگناها دليل به است شرط اين از كاستن قضايي دستگاه
.شود محدود قاضي وسيع اختيارات قلمرو كه آن
-(ع)علي امام بويژه -(ص)پيامبر ياران قضاوتهاي در
در را قاضي احكام ، فقه جز دانشهايي چگونه كه ديد خواهيم
.ميكند ياري مسئوليتها انجام
قضاوت آفات
شديم ، يادآور قضاوت شرايط در چه آن در انديشه با
عقدههاي خشم ، شناخت نيز را قضاوت آفات ميتوان تاحدودي
و سادهانديشي يكسونگري ، آزمندي ، و تنگچشمي رواني ،
شناختهي آفتهاي از شتابزدگي نيز و سطحي نگرش
آن به خلافت عصر در قضاوت نمونههاي شرح در كه قضاوتاند
روايتهاي ميان در نيز رويه وحدت بر تاكيد.ميپردازيم
(14).تامل بايسته نكتهايست قضاوت ، به مربوط
صلح بر تاكيد
دهان خاطرههايي(ص)پيامبر سيره از گذشت چه آن بر فزون
اثرپذير آشكارا را قضاوت فرهنگ كه ميگشت دهان به
بر حضرت آن مكرر تاكيدهاي است جمله آن از.ميساخت
.صلح به دعوا طرفين واداشتن
خلافت عصر قضاوت در را تاكيدها اين تاثير آينده در
ميتوان آن از كه خاطرههاييست را امسلمه.ديد خواهيم
را اخلاق و حقوق پيوند ،(ص)پيامبر نگاه در كه گرفت نتيجه
آنجا تا كه داشتند اصرار حضرت آن.گرفت ناديده نميتوان
;واداريم صلح به را طرف دو است بهتر باشد ، پذير امكان كه
از زنگاري قانوني ، خشگ موازين با خصومت فصل از پس تا
.نكند تيره را محكوم طرف دل كدورت
نيز را ديگري سودمند نكتههاي خود خاطرههاي در امسلمه
.آموخت فراواني نكتههاي ميتوان آن از كه است شده يادآور
وجدان قضاوت
در خطا امكان به (ص)خدا رسول تاكيدهاي است جمله آن از
با قياسناپذيرش و بلند مقام رغم به -حضرت آن !داوري
داوري در را يكيشان يا دعوا طرفين اصرار چون -ديگران
مخاطب را طرف هر ;ميشدند حكم از ناگزير و ميديدند
قرائن و گواهي -سوگند و بينه پايه بر من:كه ميساختند
.ميكنم داوري شما ميان -محكمهپسند
خطا امكان و هستم بشري من كه نكنيد فراموش همه ، اين با
سود به چيز همه اگرميكنم گوشزد شما به را داوري در
دروغ "احيانا و خطا دليل به -درواقع و باشد طرفين از يكي
حاكم طرف به آنچه شود ، واقع مظلوم محكوم -گواهان
.است آتش از قطعهاي -مالي قضاوتهاي در -ميشود پرداخته
(15)
دست اين از خاطرههايي كلامي جنبه به تنگنا اين در
در كه آموخت را نكته اين بايد تنهاپرداخت نميتوان
-را فرهنگي كار ضرورت آموزههايي ، چنين از بهرهوري
رشد در جامعه بايد.ورزيد اهتمام بايد -قضايي كار دركنار
در -ناروا به اگر كه رسد ، اوج به چنان اخلاقي و فرهنگي
بر را وجدان دادگاه حكم ;شد اعلام برنده -دادگاهي
.بشمارد مقدم حقوقي دادگاههاي
ص 812 ج 5 ، همان ، -11
روايت بر 10 فزون ص 101103 ج 6 ، همان ، -12
همان -13
ص 103 همان ، -14
ص 847848 ج 5 ، كنزالعمال ، -15
|