انجمن فوقالعاده عمومي مجمع
روزنامهنگاران صنفي
اسلامي مجمع هدف
:كروبي فاطمه
فعاليتهاي كردن منسجم بانوان ،
است ايران زنان
سياسي
بيماران جامعهشناسي
بر مروري
ايران در
مردم توده و افراد
انجمن فوقالعاده عمومي مجمع
روزنامهنگاران صنفي
روزنامهنگاران صنفي انجمن مديره هيات:اجتماعي گروه
.داد جلسه تشكيل يكشنبه عصر ايران
در كه انجمن فوقالعاده عمومي مجمع پيرامون جلسه اين در
.شد گفتوگو و بحث ميشود ، برگزار اساسنامه اصلاح خصوص
دوشنبه روز روزنامهنگاران انجمن فوقالعاده عمومي مجمع
امور و كار وزارت محل در الي 15 ساعت 13 از 5/11/77
.ميشود برپا اجتماعي
اين در كه است نموده دعوت اعضا كليه از انجمن مديره هيات
.نمايند مشاركت فعال صورت به جلسه
اسلامي مجمع هدف
:كروبي فاطمه
فعاليتهاي كردن منسجم بانوان ،
است ايران زنان
سياسي
شوراي مجلس در تهران نماينده كروبي فاطمه:اجتماعي گروه
اسلامي جمهوري زنان جمعيت از جدايي با پيش چندي اسلامي
.داد تشكيل "بانوان اسلامي مجمع" نام به جديدي گروه ايران
است بوده نيز زنان جمعيت موءسس هيات اعضاي از كه وي
آمدن بوجود:گفت همشهري خبرنگار به خود اقدام اين درباره
چه هر.است ضروري ملت سياسي رشد و انسجام براي احزاب
يافته افزايش راهحلها باشد بيشتر گروهها و احزاب تعداد
مختلف افكار و سليقهها ميان در همفكري و تعاون نوعي و
.ميآيد بوجود
با سياسي تشكلهاي و احزاب وجود:داد ادامه كروبي خانم
به.ميشود يكديگر به افكار نزديكي سبب مختلف ديدگاههاي
كه كردم بانوان اسلامي مجمع تاسيس به اقدام دليل همين
وي.كند منسجم را ايران زنان سياسي هاي فعاليت بتواند
ماده 10 كميسيون سوي از مجمع رسمي فعاليت مجوز:افزود
.است شده صادر احزاب
و اختلاف معناي به جديد تشكل ايجاد:گفت كروبي خانم
گرايشهاي با را انسان ميلياردها خداوند.نيست تفرقه
حفظ عين در بانوان اسلامي مجمع است ، كرده خلق متفاوت
تشكلهاي ساير با را خود دوستانه و نزديك رابطه استقلال
.كرد خواهد حفظ زنان
را مجمع اين فعاليت اساس بانوان اسلامي مجمع كل دبير
:گفت و كرد ذكر (ره)خميني امام آرمانهاي تحقق جهت حركت
اجتماعي سياسي زمينههاي در بانوان اسلامي مجمع
.ميداند مبارز روحانيون مجمع به نزديك را خود ديدگاههاي
و دانشگاهها اساتيد از تعدادي را مجمع موءسسين وي
از بانوان اسلامي مجمع:گفت و كرد ذكر مجلس نمايندگان
هستند روز مسايل به آشنا و علمي سوابق داراي كه خواهراني
از يكي بانوان اسلامي مجمع رئيس.است كرده همكاري به دعوت
شفاف موضعگيري ضرورت به اعتقاد را جديد گروه تشكيل دلايل
و كرد ذكر مختلف مسايل برابر در سياسي گروههاي روشن و
فكر صاحب اعضاي انفعال باعث مواضع شفافيت عدم:گفت
.ميشود گروهها
بيماران جامعهشناسي
بر مروري
ايران در
بيماري از سالهاست كه مسني افراد ميشود ديده فراوان *
درمان حتي و سالخورده پزشكانعمومي و ميبرند رنج ديابت
ميدهند ترجيح مجرب متخصصان به را غيرعلمي
تنها را پزشك آن ديد خود در را بهبود آثار بيمار وقتي*
ساير براي بعد به اين از شايد و ميداند خود معالج پزشك
كند مراجعه او به نيز بيماري موارد
مورد بايستي پزشكي جامعهشناسي در كه مهمي مسائل از
.است بيماران جامعهشناسي مسئله گيرد قرار تحليل و بررسي
و درمان و بيماري پزشك ، با او متقابل رابطه بيمار وضعيت
جامعهشناسي در كه است مسائلي از بيماران طبقهبندي
.ميگيرد قرار ارزيابي مورد بيمار
از خود كه است بيماران طبقهبندي موارد اين از يكي
را بيماران ميتوان.است بررسي قابل گوناگون زواياي
بيماري با بيماران يعني.كرد طبقهبندي بيماري نوع برحسب
اطفال يا نموده جدا جراحي بيماري با بيماران از را داخلي
پژوهشگري شايد حتي و كرد متمايز سايرين از را زنان و
بيماريها و دهد ارائه زاويه همين از را جديدي طبقهبندي
طبقهبندي ديگر نوع.كند طبقهبندي ديگري نوع به را
اجتماعي طبقه وضعيت يا و بيماران شغل براساس بيماران
كم و فقير بيماران از را مرفه بيماران واقع در.است آنان
بروز در نيز شغل نوع حتي يا و نمود جدا ميتوان درآمد
نيز ديد اين از ميتوان ، پس است موءثر بيماريها بعضي
.كرد ارزيابي را بيماران
عقيده به كه طبقهبنديهايي انواع از ديگر يكي اما
است برخوردار ويژهاي اهميت از پزشك يك عنوان به نگارنده
پزشك با متقابل رابطه نوع براساس بيماران طبقهبندي
.ميباشد
بيمار رابطه ميزان و نوع است مهم آنچه طبقهبندي اين در
پزشكان از بيماران حقيقت درميباشد بالعكس و پزشك با
فرهنگ در ريشه كه دارند را درمان از خاصي نوع انتظار
انتظار خود بيماران از نيز پزشكان آن عكس و دارد بيماران
فرهنگي مسئله يك هم آن كه دارند را برخورد از خاصي نوع
به ميتوان متقابل انتظارات همين زاويه ازاست
.پرداختند بيماران طبقهبندي
مزمني بيماري داراي "غالبا كه هستند بيماراني:اول گروه
بيماران اينميكنند مراجعه پزشك يك به "مستمرا و هستند
بالا فشارخون با بيماران يا و ديابتي افراد "غالبا را
و كودكان البتههستند مسن "اكثرا و ميدهند تشكيل
يا تالاسمي نظير مزمن بيماري يك به مبتلا كه جواناني
غالب افراد اين.دارند قرار گروه اين در نيز باشند ديابت
تغيير را خود پزشك و ميكنند بسنده پزشك يك به اوقات
پيدا پزشك يك به وابستگي احساس نوع يك و نميدهند
است پزشكي اولين همان پزشك آن مواقع اكثر در كه ميكنند
و پزشك تخصص نوع به بيماران اين.كردهاند رجوع آن به كه
نيز علمي نظر از و ندارند توجهي درمان در پزشك سابقه يا
موقت بهبود و ظاهري درمان تنها ندارند آشنايي او كار با
فراوان مثال ، بطور.ميبينند را تلقين با همراه تسكين يا
رنج ديابت بيماري از سالهاست كه مسني افراد ميشود ديده
غيرعلمي درمان حتي و سالخورده پزشكانعمومي و ميبرند
كودكاني ديگر مثال.ميدهند ترجيح مجرب متخصصان به را
يا هموفيلي يا تالاسمي نظير خاصي بيماري دچار كه است
آگاهي عدم علت به و ميباشند مادرزادي بيماريهاي ساير
با يا غيرمتخصص پزشك يك نزد سالها مادرانشان و پدران
اوليه رجوع كه است مسلم البته.ميكنند مراجعه ديگر تخصص
نيست غلط تنها نه متخصص يك به ارجاع سپس و عمومي پزشك به
باز اينكه اما.است پزشكي پيگيري و درمان صحيح اصل بلكه
بخصوص و نيست صحيحي كار اين شود مراجعه پزشك همان به هم
فردي به را آنها ميتوان مناسب درمان با كه كودكاني در
گروه اين در است ذكر به لازم.كرد تبديل جامعه در مفيد
كه ميشوند ديده نيز سرماخوردگي نظير سرپايي بيماران
به تنها و ميبينند شفابخش را پزشك يك دستان تنها
مواردي چنين در البته كه ميكنند عمل پزشك يك دستورات
در كه ميباشد مراجعه اولين پزشك يك بر اصرار دليل نيز
.كردهاند بهبود احساس آن
عوض را خود پزشك مداوم بطور كه هستند بيماراني:دوم گروه
.ميكنند
و باشند داشته مزمن بيماري خواه بيماران از دسته اين
بنابه باشند داشته سرپايي بيماري حتي ، يا حاد خواه
توقع و مردم توصيههاي پزشك ، به اعتماد عدم نظير دلايلي
بطور.ميكنند مبادرت خود پزشك تغيير به سريع درماني
همان از شوند سرماخوردگي دچار چنانچه بيماران اين مثال
چند درماني سير چون و ميكنند مراجعه پزشك به اول روز
چندان نخستين روزهاي در كه اين بدليل و ميكشد طول روز
بدنبال خود پزشك تغيير با نميشود ملاحظه بهبود آثار
آخرين پاياني روزهاي در كه اين تا.ميگردند قطعي درمان
زيادي حدود تا البته و ميكنند شروع را درمان نيز پزشك
آثار بيمار وقتيدارد تفاوت خود همكاران ديگر درمان با
خود معالج پزشك تنها را پزشك آن ديد خود در را بهبود
بيماري موارد ساير براي بعد به اين از شايد و ميداند
كه هستند مسني بيماران ديگر ، مثال.كند مراجعه او به نيز
براي پزشكان چون و هستند شاكي (آرتروز) مفصلي دردهاي از
مدتي از پس نيز مسكن و ميكنند تجويز مسكن آنان اكثر
حال در مدام نيز بيماران اين ميدهد دست از را خود آثار
مثال.ميدانند مقصر را پزشك زيرا هستند خود پزشك تغيير
داروي دادن توقع پزشك از يا كه هستند بيماراني:ديگر
داروي تقاضاي و هستند شاكي بنيه ضعف از يا دارند فراوان
داروهايي از بالاجبار نيز پزشكان كه ميكنند ، تقويتي
از پزشكي چنانچه. ميكنند استفاده B و12 كمپلكس "ب" نظير
خودداري تقويتي داروهاي اصطلاح به يا و زياد داروي دادن
البته.ميكنند انتخاب را ديگري پزشك بيماران اين كند
يا و دارو زياد تجويز كه كرد خاطرنشان بايد را نكته اين
از تقويتي عنوان تحت كمپلكس ب نظير داروهايي نامگذاري
مدتها از بعد اكنون و است شده منتقل بيماران به پزشكان
.است افتاده جا پزشكي فرهنگ در
مطيع دارند انتظار پزشك از كه هستند بيماراني:سوم گروه
.باشد آنان كامل
مراجعه پزشك به كه هستند آنهايي يا بيماران از دسته اين
و بنويسد برايشان را آنان درخواستي داروهاي تا ميكنند
را نظرشان مورد پاراكلينيكي اعمال ساير و آزمايش يا
در كوچك درد يك كه هستند آنها يا و دهد انجام برايشان
چنان را بدن از عضوي در ديگر علامت يك يا بدن از نقطهاي
حتي كه ميكنند اغراق چنان بيماريشان در و ميكنند بزرگ
دارند انتظار افراد اين شود گمراه ابتدا در پزشك شايد
را آنها خفيف درد كنند ، باور را آنها "كاملا پزشكان
دارند توقع آنها خود آنچه كه آن جالب و بدانند سرطان
.پذيرد صورت تخفيفي هيچ بدون شود ، انجام برايشان
پزشك به سرماخوردگي بخاطر كه هستند افراد بعضي مثال بطور
پنيسيلين تجويز تقاضاي پزشك از و ميكنند مراجعه
تجويز تنها درمانشان چاره كه معتقدند و ميكنند
خودداري پنيسيلين تجويز از پزشك چنانچه و است پنيسيلين
كساني يا.نميكنند اجرا "اصلا را او تجويزي نسخه كند
و ميكنند احساس كمر در مختصري درد مثال بطور كه هستند
كه ميكنند تلاش و ميدانند مغزي مشكلات به مربوط را آن
يا.ميبرند رنج مغزي تودهاي از كنند تفهيم پزشك به
.ميدانند سل از ناشي را خود روزه چند مختصر عطسه
و منظماند كه هستند بيماراني از دسته آن:چهارم گروه
ساعت سر افراد اين.ميكنند رعايت را پزشك دستورات كليه
به "غالبا ميكنند ، مصرف را داروها شده داده دستور
پزشك تعويض به دست كمتر و دارند اطمينان پزشك صحبتهاي
پزشك به را واقعيت ميكنند تلاش افراد اين.ميزنند خود
بيماري از علائمي كردن پنهان يا كردن اغراق از و بگويند
به كه افرادي هستند گروه اين درميكنند خودداري خود
داروي ساعتي در كنند فراموش چنانچه و شدهاند دچار وسواس
گناه ميكنند گمان و ميافتند وحشت به كنند مصرف را خود
.دادهاند انجام بزرگي
يك تنها طبقهبندي اين كه است ذكر به لازم پايان در
نيز را آنها كه باشد ديگري ديدگاههاي شايد و است ديدگاه
كردهاند ، نگاه بيماران به پزشكي جامعهشناسي مرتبه از
.است مباحث اين پيرامون نقادي و نقد است مهم آنچه
تنوع عليرغم را ايران در بيماران داشت سعي نوشته اين
كه باشند بيماراني شايد و كند طبقهبندي آنها شديد
طبقه به ديگر خصوصياتي و طبقه يك به آنها از خصوصياتي
جزو را آنها دقيق بررسي و تحليل با بايد و ميخورد ديگر
طبقهبندي اين ميشود يادآور "ضمنا.آورد طبقهبنديها
به تعميم قابل و دارد ايراني بيماران به نظر بيشتر
.نيست ديگران
فراهاني عسكري نويد دكتر
مردم توده و افراد
.دارد مستقيم تماس جامعه با طريق دو به مرد يك يا زن يك
.جمعيت از عضوي يا مذهب حرفه ، خانواده ، از عضوي بصورت يا
را آنها كه افرادي اندازه بههمان ميتوانند جمعيتها
و قصد جمعيت ، يك.باشند هوشمند و اخلاقي ميدهند ، تشكيل
هستند عملي هر انجام به قادر گاهي و ندارد خود از هدفي
شدند ، جمع گروهي در مردم وقتي.معقول و هوشمند كارهاي بجز
از را نادرست از درست تشخيص توانايي و استدلال قدرت گاهي
قضاوت كه ميشود زياد چندان آنها اثرپذيري.ميدهند دست
آنها.ندارند خود از ارادهاي و ميدهند دست از را خود
جمعي و فردي مسئوليت احساس تمام و شده تحريك قابل بسيار
ناگهاني ، و زياد خشم معرض در آنهاميكنند فراموش را خود
گاهي جمعيت در شخص خلاصهميگيرند قرار ترس و هواخواهي
سكرآور قوي ماده زيادي مقدار كه ميكند پيدا را رفتاركسي
مسموميت آنرا من كه ميشود چيزي قرباني اوكرده مصرف
حالت الكل از مسموميت مانند مسموميت ، اين.نامم مي جمعي
سرخوش و مسموم ديگران جمع در كه فردي.دارد شديدي تخدير
عصبي حالتي و ميگريزد هوشياري و اخلاق مسئوليت ، از شد ،
.ميكند پيدا حيواني بيعقلي و بيماخذ
فقط نويسنده.جمعي فعاليت نه است خصوصي كاري كتاب خواندن
نشستهاند هوشياري عادي حالت در تنهايي به كه افرادي با
بخوبي "قبلا كه افراد از جمعي به سخنران يك.ميكند صحبت
اين.ميگويد سخن شدهاند ، مسموم جمعي عقايد بوسيله
كارش در او اگر و هستند او نفوذ تحت دفاع ، بدون افراد
.بكند آنها با ميخواهد آنچه ميتواند باشد ماهر
دادهاند توسعه را خود شعور كسانيكه تودهها ، برخلاف
دقيق آزمايش عادت.ميشوند علاقهمند استدلال و حقايق به
تبليغاتي برابر در را آنها آن ، رد يا پذيرش از قبل هرچيز
.است كرده مقاوم ميگذارد اثر اكثريت بر بخوبي كه
در و ميخواهند مدرك و ملاك هرچيز براي فرهيخته افراد
آنها.ميشوند سراسيمه منطقي تناقض و دروغين عقايد مقابل
به ذهن تمايل و بزرگ گناهي را اندازه از بيش لوحي ساده
ادعاهاي و توخالي شعارهاي به و ميدانند اشتباه و انحراف
مبلغين متاع تنها كه ديدگاهها تغيير و لازم شرايط بدون
.نيستند قائل ارزشي است
بديهي نظر به كه مطالبي درباره كه ميآموزد ما به فلسفه
ميشود باعث تبليغات حاليكه دركنيم ترديد و شك ميآيند
بكار را خود داوري آنها درباره است لازم كه را مواردي كه
بايستي مبلغ اين بنابر.بدانيم بديهي كنيم ، شك يا ببريم
صلاحيت بدون گفتههايش تمام.باشد جزمي و قدمانه ثابت
رنگ جهان تصوير در او نظر نقطه از.باشد آمده بوجود
يا سياه اهريمني بطور يا هرچيزي.ندارد وجود خاكستري
او.است نادرست يا درست ديگر عبارت به سفيد ، آسماني بطور
يا و باشد اشتباه در است ممكن كه بپذيرد نبايد هرگز
حق اندازهاي تا است ممكن ديگر ديدگاههاي با اشخاصي
مخافت و گناه ;هوشياري و پاكدامني تقوا ، .باشند داشته
انساني مادون فكري كوته اما دارد ، وجود گروهها افراد در
براي آن از عوامفريبان و هوچيها كه اخلاقي ذهني كند و
گروهها و جمعيت ميكننددر استفاده مردم احساسات تحريك
خصوصيتهاي از مغزي سبك و بيفكري.كند ظهور تواند مي
.ميباشند جمعي مسموميت علائم و نيستند بشر ذاتي
افراد رستگاري و فكر روشني براي دنيا ، بزرگ مذاهب تمام
در ميشود حاصل پروردگار شناخت از كه آرامشي و ميباشد
.جمعيت يك بيخيالي داخل در نه ميشود پيدا فرد ذهن
سازمانها ، و تشكيلات ازدياد جمعيت ، سريع رشد كه قرني در
درستي ميتوان چگونه دارد وجود جمعي ارتباط وسائل توسعه
حاضر حال در نمود؟ دفاع فرد ارزش از و كرد حفظ را كمال و
بطور آن به بتوانيم شايد و كرد را سوءال اين ميشود هنوز
راهحل آينده نسلهاي براي اما.بدهيم جواب موءثري
.بود خواهد دير بسيار اشتراكي و جمعي جو فرونشاندن
Aldous Hvxley:نوشته
world Brave New:كتاب از
مجتهدي علي:ترجمه
|