؟"ستيزي نظم" چرا
روزنامهنگاران تعاون صندوق
ميشود تاسيس
؟"ستيزي نظم" چرا
به ما كشور در نظمستيز و قانونگريز عوامل از دستهاي
اجزاي و كشور قضايي دستگاه در كه برميگردد نارساييهايي
...و زندانها سازمان انتظامي ، نيروي يعني آن پيوسته
.دارد وجود
ما امروز جامعه در "گريزي قانون" و "ستيزي نظم": اشاره
تامل و ظهور بستر به نظر با كه دارد متعددي عوامل و علل
ميتوان عوامل ، اين پس در نهفته عميقتر ريشههاي در
مورد و نمود تفكيك يكديگر از متفاوت حوزه سه در را آنها
:داد قرار مطالعه و بررسي
قانون خود در موجود نقصان به كه عواملي و علل (1
.برميگردد
قانون اجراي و اعمال در ضعف از كه عواملي و علل (2
.برميخيزد
پذيرش راه سر بر موجود موانع از كه عواملي و علل (3
.ميگيرد نشئت آن برابر در تمكين و قانون
. پردازيم مي عوامل اين بررسي به زير مقاله در
قوانين در موجود نقصان
تجربههاي در جاري عادت و سنت برخلاف ما انقلابي جامعه
و بينظمي از طولاني دورههايي با كه ديگر جوامع انقلابي
رهبر" يا "انقلاب شوراي" مطلقه حاكميت و بيقانوني
ميشد تصور كه آنچه از سريعتر بودهاند ، مواجه "انقلابي
و قانون حاكميت متعارف و متين مجراي در ميرفت ، انتظار و
بودن جدي عليرغمگرفت قرار آن بر متكي نهادهاي استقرار
ملتهب دوره كه نظام مسئولين و انقلاب رهبري در تمايل اين
نظام و گرديده سپري خسارت كمترين با انقلابي آشفته و
شكل سريعتر چه هر مردم سراسري قيام از برخاسته نوين
سراسر در نظم و قانون ممكن زمان كوتاهترين در و بگيرد
و عميق تحول اين مقتضاي و طبيعت ليكن ;گردد حاكم كشور
را قانونگريزي و نظمشكني از ميزاني ناگهاني ، دگرگوني
يك در "طبعاميكرد ايجاب خويش آغازين مراحل در لااقل
تمكين و نظم پذيرش سوي به جامعه بازگرداندن بستري ، چنين
بديهي و است بوده همراه دشواريهايي با قانون به نسبت
محقق نيز همهگير و كامل صورت به بازگشت اين كه است
.نگردد
و جامعه به قانون و نظم بازگرداندن اجتنابناپذير ضرورت
تغييرات و سو يك از گرديد صرف راه اين در كه عملي سرعت
قوانين از بسياري محتواي و جهتگيري در كه حادي و مهم
آرمانهاي تحقق زمينههاي آوردن فراهم منظور به گذشته
گرفت ، صورت ديگر سوي از جديد ارزشهاي شدن جاگير و انقلاب
كه نمود تحميل قانونگزار دستگاههاي بر را شرايطي
بهرهبرداري و همهجانبهنگري امكان لذا و نبود طبيعي
تصويب و بررسي حين در را كارشناسانه نظرات از مفيد
مصوب قوانين در را نقصانهايي و كرد سلب آنها از قوانين ،
فراوان تغييرات ايجاد لزوم اين بر علاوهآورد بوجود
نظام مجموعه در كه گرديد موجب كوتاه ، برهه يك در قانوني
خود ، كه نمايد بروز تعارضات و تناقضات برخي كشور قانوني
متن در مكرر صورت به را بعدي الحاقات و اصلاحات ضرورت
پرتلاطم حيات از برهه اين علاوه به.آورد پديد قوانين
قوانين تمامي كه گرديد مصادف دورهاي با لاجرم جامعه
عرصه در و عمل صحنه در خويش خطاي و آزمون فرايند مصوب ،
چنين در "طبعا و ميپيمودند توامان صورت به را واقعيت
يافتن قوام براي مناسب شرايط لغزندهاي ، و سيال بستر
.نيامد فراهم كشور قانوني نظام
گذشته دهه دو در عوامل ، آن مجموعه و شرايط اين تمامي
تلاش و تمايل عليرغم كه آورد پديد ما جامعه در را وضعيتي
و نظم ساختن نهادينه براي مردم آمادگي و جامعه رهبران
.نگردد محقق كامل و جامع صورت به امر اين كشور ، در قانون
قانون اجراي در ضعف
عاملي مهمترين جامعه يك در قضائيه قوه عمل صحت و قدرت
.نمايد تضمين را آن بقاي و سلامت ميتواند كه است
به ما كشور در نظمستيز و قانونگريز عوامل از دستهاي
اجزاي و كشور قضايي دستگاه در كه برميگردد نارساييهايي
...و زندانها سازمان انتظامي ، نيروي يعني آن پيوسته
و قضات كميت جهت از چه كشور ، قضايي بنيه ضعف.دارد وجود
ناكارآمدي آنان ، كافي تجربه و خبرويت جنبه از چه
و تعقيب كار كندي باعث كه دادگستري در موجود ديوانسالاري
رويههاي متعدد ، دادگاههاي وجود ميگردد ، مجرمان مجازات
قضايي ، پرونده يك در كه فراواني و پيچيده مراحل و مختلف
و قاطعيت عدم شود ، طي بايستي حكم صدور تا دعوي طرح از
امكان كه فراوان غيرقانوني و قانوني گريزگاههاي وجود
قرار مجرمان اختيار در سادگي به را مجازات از فرار
انتظامي ، و قضايي ضابطين توانايي سطح ارتقاء عدم ميدهد ،
نيروي سرگرداني خلافكاران ، جمعيت افزايش با همگام
وزارت قوا ، كل فرماندهي) متولي دستگاه سه ميان انتظامي
امكانات و فضا شديد كمبود (قضايي دستگاه و كشور
اين مناسب كنترل در آن متوليان ناتواني و بازداشتگاهها
...و زندانها در تربيتي و سالم فضاي آوردن بوجود و محيط
اعمال در ضعف" چارچوب در كه است نارساييهايي جمله از
در نظام ضعف.گيرد قرار بررسي مورد ميتواند "قانون
از فرار منفذهاي بودن باز و قانون قاطعانه و جدي اعمال
گسترش و ادامه به آنان تشجيع و خلافكاران تجري باعث آن ،
بر طريق اين از كه آسيبي و زيان با.است خلافكاري
كه سنگيني بهاي و ميآيد وارد قانون به پايبند شهروندان
ناخواسته جذب موجبات ميپردازند ، خويش قانونگرايي بابت
و قانونگريزي فرهنگ تسري و قانونشكنان صف به آنان
.ميآيد فراهم جامعه ديگر بخشهاي در نظمستيزي
:قانون پذيرش در ضعف
نيازمند پيشين ، بخش دو در مذكور عوامل تحليل و بررسي
عرصه در مجرب كارشناسان و حقوقي صاحبنظران غواصي و تامل
موانع بررسي به كه سوم بحث ليكناست تشكيلات و مديريت
دارد ، اختصاص مردم سوي از قانون پذيرش راه سر بر موجود
جامعهشناسان و اجتماعي روانشناسي صاحبنظران جوالي عرصه
.است
عدم دلايل بيان و وضعيت اين بررسي در صاحبنظران از برخي
تاريخي گذشته سراغ به قانون ، برابر در ايران مردم تمكين
حاكميتهاي ظهور متوالي دورههاي و رفته سرزمين اين
و مرج و هرج پردههاي ميان پي از "فراقانون" و استبدادي
فرهنگ نضجگيري اصلي عامل را كشور در "بيقانوني"
دانسته ايران در نظم با ستيز و قانون به نسبت بياعتنايي
گذشته از تصويري چنين ارائه با جدي مخالفتي چند هر.اند
نتيجهگيري در ليكن ;ندارد وجود ايران جامعه تاريخي
كه باشد قرار اگر "خصوصا ;است ترديد محل آن ، از فرهنگي
اجتنابناپذير ويژگي و ذاتي خصيصه يك عنوان به را آن
تا نمود تلاش و كرد قلمداد ايران مردم شخصيتي -فرهنگي
دوره مردمان رفتار و نگرش به جدانشدني ، عنصري همچون
.داد تعميم نيز اين از بعد ادوار و كنوني
در كه هستند ارادهاي صاحب و شعور ذي موجودات انسانها ،
اهتمام و جامعه در جاري اجتماعي هنجارهاي از متابعت عين
ديگران ، انتظارات با خويش رفتارهاي ساختن منطبق در
و نگرش در جديدي خلق و نظر تجديد بازبيني ، كار در "دائما
به عامه عادت و عمومي تمايل چند هر.خويشاند كنشهاي
سادهترين ميان در ليكن ;است معطوف هنجارها از تبعيت سوي
انسان مقوم كه اساسي عنصر دو اين نيز جامعه يك اعضاي
تعطيل "كاملا "اراده" و "آگاهي" يعني است ، انسان بودن
تصويري ارائه جاي به كه است آن مقبولتر لذا.نميشود
و قانونگريزانه واكنشهاي از عادت بر مبتني و غيرارادي
سراغ به مسئله به عميقتر رويكردي با ستيزافراد ، نظم
و ""عالما" مردم چرا:كه رفت پرسش اين براي پاسخ يافتن
زير را اجتماعي نظم و برميتابند سر قانون از " "عامدا"
ميگذارند؟ پا
نظم زدن برهم و قوانين نقض در مردم آگاهانه و ارادي عمل
دردناك حقيقت اين گوياي اجتماعي ، انضباط به وبياعتنايي
ارتكاب لحظه در لااقل را ، خويش صلاح و صرفه آنان كه است
گذشته مكرر تجربيات يعني.ديدهاند آن در نزديك ، آينده و
و قانون به عمل هزينه كه است كرده ثابت چنين آنها بر
آن از كه ستاندهايست از بيش مراتب به نظم از تبعيت
و اراده صاحب مردم "عامه" از نميتوان.ميآيد بهدست
تواصي از برخي برحسب "صرفا كه داشت انتظار ذيشعور
به تن قليلالاحتمال ، يا نامحتمل تهديدهاي و اخلاقي
كه شرايطي در آنهم ;بدهند قانونگرايي سنگين هزينههاي
قانونشكنان توسط خويش حقوق رفتن دست از نظارهگر
.ميباشند شده جري و حرفهاي
و مجريان در ضعف" و "قانون خود در تعارض و نقصان"
كه ميآورد پديد را شرايطي "طبعا ،"قانون اجراي ضابطين
بهتدريج و نكند رضايت احساس خويش فعل از قانون تابع فرد
دست از را آن "مجريان" و "قانون" به خويش اتكال اعتماد
پيش كه درافتد راهي به مقاومت ، چندي از پس ناگزير و بدهد
و شده پيموده نسبي موفقيتهاي با ديگر خاطيان توسط او از
.است گرديده هموار
"قانونگرايان دايره" از افراد يكسويه انتقال فرايند اين
ادامه زماني تا قانونشكنان و "قانونگريزان دايره" به
نقض هزينه از بيش كل ، در قانون به عمل هزينه كه مييابد
.باشد آن
پذيرش راه سر در موجود موانع از بحث در مذكور ، بجزعوامل
كرد اشاره نيز اجتماعي عوامل از برخي به ميتوان قانون ،
عمل جامعه در فردي آگاهانه و ارادي انتخاب از فراتر كه
.ميكند
:نابرابر اجتماعي ساختار -1
و نابرابري سمت به هنگامي جوامع ، اجتماعي ساختار "اساسا
و بيقانوني از بستري بر كه ميكند پيدا سوق تعادل عدم
.باشد گرديده استوار قانون به نسبت بياعتنايي لااقل
بسته جايي در "اصولا نابرابريها شكلگيري نطفه يعني
با يا و قانون گرفتن ناديده با عدهاي كه ميشود
در قانوني بظاهر منفذهاي كه فرصتهايي از سوءاستفاده
تصاحب خويش نفع به را ديگران سهم ميگذارد ، آنان اختيار
را بعدي كمياب فرصتهاي هنگفت ، درآمدهاي كسب با و نموده
نيز اجتماعي نابرابر ساختار دوام.ميسازند خود نصيب نيز
"نوعا كه موقعيتي از سوءاستفاده و قانون نقض ادامه با جز
طريق آن از و است اجتماعي بالاي طبقات اختيار در
همراه و رام نيز را قانون مجريان و قانونگزاران
ديگري طرف نابرابر ، اجتماعي ساختار.نيست ميسر ميسازند ،
وضعيت اين مشاهده با "طبعا كه دارد اجتماع آنسوي در نيز
و ميچرخد سرمايه و مكنت صاحبان مدار بر همهچيز كه
توان نيز "مجري" و "قانون" و ميكند ميل آنان بهسوي
بخرج اوضاع اين ساختن واژگونه در را لازم اهتمام
ضد و ضدقانون عنصري به نااميد ، و بياعتماد نميدهند ،
.ميگردد بدل نظم
نهتنها نابرابر اجتماعي ساختارهاي ديگر عبارت به
پديدآورنده خود بلكه ;قانونند "نقض" و "نقص" از برخاسته
قوانين ي"اجرا" و "وضع" در "تبعيض" اعمال زمينههاي
خود اجرا ، در و قانون ذات در تبعيض وجود.ميباشند
قانونگريزي" رواج و قانون به بياعتمادي زمينههاي
اقشار ميان در "معترضانه قانونشكني" و "عامدانه
.ميآورد پديد را شرايطي چنين از آسيبديده
:اجتماعي ناهنجاري -2
بيماريست نوعي گرفتار عديده بهدلايلي امروزايران جامعه
"ناهنجاري" بهعنوان آن از جامعهشناسانه بيان در كه
تحولات وقوع بهدنبال كه مرضي حالت اين.ميشود ياد
ديگر عامل چند تحتتاثير ميآيد ، پديد جوامع در ناگهاني
و ارتباطات بسط ايران ، جمعيت سني ساخت بودن جوان:مثل
-اقتصادي تحولات برخي و ديگر جوامع با فرهنگي تماس گسترش
آثار از يكي.است گرديده تشديد ما جامعه در حاد اجتماعي
و قانونگريزي جامعه ، در بيهنجاري شيوع آشكار عوارض و
گستردهاي شكل به ما امروز جامعه در كه است نظمستيزي
.است گرديده ظاهر
:قانون مجريان ناكارآمدي -3
مقررات و ضوابط بر امور ساختن متكي و قوانين داشتن لزوم
اين از جامعه كه ميگيرد نشئت آنجا از پيشتعيينشده ، از
سالم كاركرد و امور روان و سهل گردش اسباب ميتواند طريق
دستگاههاي كارآمدي و نموده تضمين و تامين را خويش اجزاي
دليل ، هر به درصورتيكه.دهد افزايش را مجري و كارگزار
نتواند عمل در و نشود حاصل قانون از منتظر نتايج اين
با "طبعا نمايد ، فراهم را مردم امور تسهيل موجبات
.خواهدشد مواجه مردم سوي از بياعتنايي
قوانين در نقص و نارسايي از هميشه و تنها ناكارآمديها
و ناتواني از اوقات غالب در بلكه ;نميآيد پديد
ناشي اجرايي دستگاههاي ناكارآمدي و مجريان بيكفايتي
ميان در آن خارجي بازتاب صورت دو هر در ليكن ;ميشود
و دولت به نسبت بياعتمادي اظهار آن و است يكي مردم
شرايطي چنين در.است قانون به نسبت بياعتنايي ابراز
منظور به قانون گرفتن ناديده به وادار ناخواسته مردم
برخي در و ميگردند خويش كار پيشبرد براي راهي جستن
و مسئولين به نسبت اعتماد سلب دليل به حادتر موارد
آنان ، توسط قانونشكني مشاهده و قانون اجراي متوليان
پا زير را قانون و نظم اعتراض ، بهعنوان و "عامدا
.ميگذارند
:منهيات دايره گسترش -4
و بايدها قبول از مشخصي ظرفيت رواني ، بهلحاظ جامعه
و قوانين كثرت بهعلاوه.دارد قانون قالب در را نبايدها
تعيين را افراد رفتاري سطوح تمامي كه بهحدي مقررات
را جامعه اعضاي داوطلبانه و ارادي عمل عرصه و نموده
و اعضا ميان مناسبات تسهيل و بهبود بهجاي سازد ، محدود
خواهد نيز مختل را آن جامعه ، اجزاي آسان و روان كاركرد
.ساخت
ناگزير حداقلهاي و عمل مرزهاي "عموما مقررات و قوانين
و دولت ميان اجتماعي مناسبات و روابط به دادن سامان براي
به "نوعا و ميسازد مشخص را اجتماع آحاد ميان و مردم
اگر حال.ميباشد منحصر انسانها حيات عمومي حيطه
عرصه تا آن دايره گسترش و قوانين كثرت با جامعهاي
تكليف نوعي درواقع ;گردد مواجه فردي تمايلات و ذوقيات
پيشاپيش كه است كرده تحميل خويش اعضاي بر را مالايطاق
آورده پديد را آن به نسبت بياعتنايي و نقض زمينههاي
انقلابي فضاي تاثير تحت ما جامعه كه ميرسد بهنظر.است
محدوديتهاي نخست ، دهه در آن بر حاكم ايدئولوژيك و
كه آورده پديد عرصهها ، و سطوح از برخي در را غيرلازمي
به جامعه افراد از كثيري شدن مبتلا آن تبعات از يكي
نوع اين تبعي اثر.است بوده "ناگزير قانونشكنان"
بخشهاي به آن تسري و عمل قبح رفتن بين از قانونشكني ،
.ميباشد قانون ديگر
كشور وزارت اجتماعي امور دفتر
روزنامهنگاران تعاون صندوق
ميشود تاسيس
روزنامهنگاران صنفي انجمن رئيس مزروعي علي
به كمك هدف با روزنامهنگاران تعاون صندوق:اجتماعي گروه
.ميشود تشكيل روزنامهنگاران
صنفي انجمن رئيس مزروعي رجبعلي ما خبرنگار گزارش به
:افزود خبرنگاران جمع در خبر اين اعلام با روزنامهنگاران
ارشاد وزارت مطبوعاتي معاونت مالي كمك با صندوق اين
به مالي تسهيلات و وام اعطاي براي و ميشود تشكيل
.ميكند فعاليت مطبوعاتي همكاران
شده پيشبيني مختلفي كميتههاي صنفي انجمن در:گفت وي
از آن آئيننامههاي شدن آماده از بعد كه است
.ميشود دعوت كميتهها اين در همكاري براي روزنامهنگاران
بهمن كه 5 فوقالعاده عمومي مجمع تشكيل مورد در مزروعي
مجمع اين:گفت ميشود تشكيل كار وزارت اجتماعات سالن در
كه همانطور و ميشود تشكيل اساسنامه اصلاح منظور به
را اساسنامه كليات همكاران انجمن اول جلسه در ميدانيد
بررسي مورد اساسنامه جزئيات "بعدا شد قرار و كردند تصويب
.ميشود تشكيل منظور همين به جلسه اين بگيرد ، قرار
اعضاي يك بهعلاوه نصف تعداد با جلسه اين:افزود وي
نكند پيدا رسميت جلسه اين اگر و ميكند پيدا رسميت انجمن
.دهيم ادامه كار به فعلي اساسنامه همين با ميشويم مجبور
اثر جاي به امسال:گفت مطبوعات جشنواره مورد در مزروعي
در شركت شرط و ميشود معرفي برتر روزنامهنگار برتر ،
.ميباشد مطبوعاتي آثار مشخصي تعداد داشتن جشنواره
ميشود چاپ روزنامهها در بزودي جشنواره فراخوان:گفت وي
.ميشود اعلام آن در شركت شرايط و
اساسنامه براساس:گفت انجمن مديريت تغيير مورد در وي
اگر و ميشود انتخاب سال سه مدت به انجمن مديره هيات
اساسنامه بايد شود تشكيل جديد مديره هيات باشد قرار
راي به بهمن جلسه 5 در را مساله اين كه كند تغيير
.ميگذاريم
|