|
|
شكوه پر جشنهاي استقبال در
انقلاب سالگرد بيستمين ابدي آرمان ، قانونگرايي (3) انقلاب هدف" خود فرمايشات از يكي در عليه سلامالله راحل امام براي و كرده اعلام "قانون اجراي و پايبندي را انقلاب معضل يعني ايام ، آن سوانح عجيبترين از يكي در نمونه آن در.داد خويش ياران به تاريخي و بزرگ درسي بنيصدر ، از گروهي وقتي شورا ، مجلس تشكيل آستانه در هنگامه رسيده ايشان حضور به امام ياران مطمئنترين و وثيقترين نمايد ، يكسره را رقيب تكليف امام كه كردند تقاضا و مسئله اين امام كشور ، شكننده بسيار و بحراني وضع عليرغم در دريافت ميتوان راحتي به.كردند احاله مجلس به را مشغول نيز سياسي جناحهاي و جنگ درگير كشور كه زماني به بزرگوار امام بودند ، رقبا حذف براي سهمگين نبردي حكمت اگر كه مصلحتي.بود دوخته نظر فراتري و مهمتر مصلحت ناچار دهه دو از پس ميشد ، فهميده و درك همگان سوي از آن مطرح را آن دوباره جديد ، و تازه امري همچون نميبوديم امور سرلوحه را قانوني نهادهاي تثبيت و تاسيس و نماييم و تاملها قانون ضرورت و ماهيت در نيز و.دهيم قرار قانونستيز گروههاي و جريانها نگران كرده ، قلمفرساييها دانسته ، قوانين از برتر را خود كه باشيم گريز قانون و ارزشهاي و اعتبار و حيثيت و ميكنند اجرا و ميكنند حكم .ميافكنند مخاطره به را انقلاب و استبدادكشيد و خودكامگي بر بطلاني خط اسلامي ، انقلاب و جامعه بر وي استيلاي و فرد قدرت به متكي استبداد جوهر آحاد حقوق تحقق مجراي قانون ، .است آن روابط و ضوابط جز مگر (ره)امامخميني و اسلامي انقلاب پيام و است جامعه از اقليتي يا فرد نامشروع منافع و قدرت كه بود اين و توزيع ملت همه نفع به ميبايد حكومتگران ، و برخورداران و ملت قانوني حقوق استيفاي و قانونگرايي شود؟ تكثير همه منشا عنوان به قانون ، به نيروها همه التزام دستاوردهاي و بنيادها اساسيترين از يكي مشروعيتها ، را آن پيروزي سالگرد بيستمين پرشكوه جشن كه بود انقلابي .نشستهاند سرور و پايكوبي به ملت آحاد همه انقلاب معماران از مانده بهجا ميراثهاي بر مروري گمشدهاي همان جستجوي در نيز آنان كه ميدهد نشان اسلامي نهج همان به.نيازمنديم بدان همچنان امروز ما كه بودند ديگري كه را معنوي مرواريد همان هريك نيز عظام انبياء كه البته و ميجستند بودند وانهاده جامعه اقيانوس اعماق در آنها كه بگيريم نتيجه سخن اين از اگر بود خواهد كوردلي محنت و رنج اينهمه بيهوده و نيافتند توفيق اهدافشان در هر كه است قرار اين از موضوع.خير.كردند هموار برخود را انسان همچنان انسان اما دارد ، را خود خاص مسائل زمانهاي ،"ممكنالوجود" اين ازلي و ابدي قاموس در و مانده باقي نبي يك انقلاب و بعثت با آيااست شده نگاشته شر و خير پس ميآيد؟ پديد انسان ماهيت در تغييري مصلح ، يك يا امام ، حضور در و ديروز ، آنكه است ، "موانع" سر بر مسئله .ميايستد قاطعتر او غياب در ميايستاد ، قانون روياروي بر بايد چرا بدانيم تا بنگريم مسائل به روزن همين از ماهيت ندهيم اجازه و بفشاريم پاي انقلاب راستين آرمانهاي .كنند تفسير خود نفع به متحجران را ارزشها كه بنيادين آرمانهاي ولي مقدسند ، و عزيز انقلابي شعارهاي شاهد سرزمين اين مردمان آنها eبهواسطه بود قرار حاصل استقلال چگونه است؟ كدام كشند آغوش به را خوشبختي سوزاند؟ خواهد آتشي چه را اعتياد و نكبت و فقر ميشود؟ ميسازد ويران دستي چه را گودها و حلبيآبادها و زاغهها را بيماريها ميكند؟ ايجاد آبرومند سرپناهي آن جاي به و كرد؟ خواهند درمان داروها كدام با و پزشكان كدام چه با و دانشگاهي و آموزشي فضاي كدام در ايران فرزندان شد؟ خواهند سرفراز معاصر جهان در آگاهيهايي و پرسشها و احزاب گرفت؟ خواهند بهدست را خود سرنوشت چگونه مردم چگونه شهرها آمد؟ خواهد پديد روزگار كدام در سياسي آزادي بانوان حقوق ميشود ، آباد چگونه روستاها مييابد ، سامان و فهمانده آنها به زماني چه ما عفيف و صبور و مظلوم گفت ، خواهيم سخن دنيا با زبان كدام با ميگردد ، متحقق ؟...چيست امروز جهان براي ما دستاورد ... فردا تا |
|