انقلاب با رودررو ;جهان
"محيطي زيست"
:است راه در كه اجتنابناپذير ، تحول يك از گزارشي
كه است زيست محيط از حفاظت انديشه نوبت اكنون *
پيشروي را تازهاي زيستي شرايط و كند متحول را جهان
.دهد قرار بشر
از را بزرگي تحولات جهان گذشته قرن دو در :اشاره
مهمترين انگيزاننده مورخان اعتقاد به.است سرگذرانده
ترتيب به سو ، اين به نوزدهم قرن اول نيمه از تحولات اين
عدالت و آزادي سالاري ، مردم به دستيابي براي تلاش
جهاني تمايل ميگويند كارشناسان اكنون.است بوده اجتماعي
است حدي به آلودگي و تخريب بحران از زمين كره نجات براي
دور چندان نه آيندهاي در داشت انتظار ميتوان كه
در كه نوشتاري.كند متحول را جهان "محيطي زيست انقلاب"
برشمرده تفصيل به را تحول اين زمينههاي ميخوانيد ، پي
.است
كه است شده باعث حيات زنجيره و خلقت به جامع نگرش فقدان
.آيد وارد زيست محيط بر ناپذيري جبران زيانهاي امروزه
از چه انسان مستقيم مسئوليت احساس فقدان و مشاركت عدم
از كه سرمايهاي به نسبت اجتماعي لحاظ از چه و فردي لحاظ
شده عديدهاي مشكلات بروز باعث رسيده ، ارث به نياكانش
محيط.است قرارداده جدي تهديد مورد را طبيعي منابع كه است
حفاظت و نميشناسد مرز و است جهاني ابعاد داراي زيست
امر اين به مردم كه روزي اوست نفع به و انسان بعهده ازآن
روال زندگي و داد خواهد رخ بزرگي دگرگوني شوند واقف
.يافت خواهد را خود سالم و طبيعي
شهرنشيني توسعه و انسان زندگي و تكاملي روند -
كرده ، استفاده طبيعت متن از خود نياز برحسب غارنشين انسان
و غذا در را آنها نياز كه چرا ميشمرد مقدس را درختان
.ميكرد تامين پوشاك
بعد و يافت تازه تحولي آتش كشف با اوليه انسان زندگي
كندن نيز و حيوانات شكار به سنگي ابزار ساختن با ازآن
فرا را خانه ساختن.كرد مبادرت لباس دوختن و آنها پوست
و شد مجهز شكار براي سلاحي به تيروكمان اختراع با و گرفت
.پرداخت دامپروري و كشاورزي به آن از پس
و آهني سلاحهاي و آهني ابزار و وسايل ساخت و فلز ظهور
.زد ورق انسان پيشرفت در را جديدي تاريخ برنزي ،
مشاغل ، عمده مراكز وبعنوان آمدند بوجود شهرها كمكم
بزرگ اجتماعات.يافتند توسعه فرهنگ ، و حكومت تجارت ،
محيط و انسان بين روابط كه شد موجب شهرها در انسانها
مسايل گرديده ، نزديكتر خود نيازهاي تامين براي طبيعي
.گيرد قرار توجه مورد نيز سلامت حفظ و بهداشتي
اين در كه شد مسلط طبيعت بر انسان شهرنشيني ، پيشرفت با
به آنان بيشتر تسلط در فرهنگ و دانش و علم رشد رابطه ،
.بود دخيل طبيعي قوانين
ارمغان به را كردن "كشتي تك" كه (كشاورزي) سبز انقلاب
چمنزارهاي و اراضي تخريب و جنگلي درختان قطع باعث آورد
تخريب و تغيير نيز و آبي كشاورزي گسترش و معتدله منطقه
.شد جهان از وسيعي سرزمينهاي
توسعه و بزرگ صنايع ايجاد و صنعتي انقلاب شروع با
جبرانناپذيري خسارات نوزدهم ، قرن در..و سرمايهداري
وحشيانه و حريصانه بهرهبرداري و آمد وارد زيست محيط به
و آلي مواد بيرويه برداشت جمله از زيرزميني منابع از
و صنعتي مصارف براي سنگ زغال بويژه) خاك دل از معدني
در جنگلها از صنعتي بهرهبرداري نيز و (...و انرژي توليد
.گرديد موجب را خاك فرسايش يافته ، توسعه كشورهاي
از آلودگيها تشديد به منجر بزرگ شهرهاي در جمعيت افزايش
اطراف در حاشيهنشيني به صداشده ، خاك ، آب ، هوا ، جمله
.زد دامن بزرگ شهرهاي
و علمي آوردهاي دست تحول و صنعتي انقلاب تداوم با حال
ميكند تحمل را زيادي فشار زيست محيط...و مهندسي و فني
خود به افزونتري سرعت و ميشود بيشتر پيوسته فشار اين و
در طبيعي منابع از توجهي قابل حجم رفتن دست از.ميگيرد
بر جبرانناپذيري ضايعات صنايع ، توسط ملي و منطقهاي سطح
تغييرات دستخوش را طبيعي حيات كه كرده وارد زيست محيط
.است كرده خطرناك و وسيع
دادن دست از خطر معرض در زيست محيط كه داشت توجه بايد
گسترده ژنتيكي تغييرات معدني ، مواد كاهش اكولوژيكي ، توان
حرارت درجه افزايش گياهي ، و جانوري گونههاي انقراض و
اقيانوسها ، و درياها آب آمدن بالا آن تبع به و زمين كره
و ظهور و اكولوژيكي شرايط شدن نامساعد انرژي ، ذخاير كاهش
كه گرفته قرار..و واگيردار غريب و عجيب بيماريهاي شيوع
براي جدي خطري و معاصر انسان براي بزرگ هشداري خود اين
.ميشود محسوب آينده نسلهاي
كيست؟ آن از زيست محيط -
حقوق اين از يكي كه بوده طبيعي حقوقي داراي انسانها
جمله از كه است خداوندي مواهب از استفاده و بهرهمندي
حق ، اين و ميباشد زيست محيط و طبيعي منابع مواهب ، اين
آب ، هوا ، (جانوري و گياهي) غذايي منابع از استفاده لزوم
.ميكند قانوني را...و معدني منابع و خاك
اين كيفي و كمي خسارات موجبات كه عملي هر است بديهي
تلقي انساني حقوق به آشكار تجاوزي سازد ، فراهم را منابع
.است مجازات مستحق شده
معين ملتي و كشور مالكيت حيطه در زمين از منابعي اگر
هر "ثانيا و است مجازي مالكيتي مالكيت ، اين "اولا باشد
اجزاء اين ارتباط كه است طبيعت كل از جزئي زيستي ، مجموعه
و تجاوز و تعدي -كه است نزديك و فشرده چنان يكديگر با
تعادل زدن برهم باعث مجموعه اين اجزاي از يك برهر تخريب ،
"نهايتا و ميشود حيات بيثباتي نيز و اكوسيستم در موجود
عنصري و هستي مجموعه از جزئي نيز خود كه را بشر زندگي
.ميكشاند فنا و نابودي به طبيعت ، عناصر از است
حقوق رعايت و زنده موجودات حيات و طبيعي حق به احترام
فقط نبايد (نوع هم حقوق رعايت ويژه به) طبيعت در موجود
بايستي بلكه باشد زمان از خاص برههاي براي ايدهاي
آيندگان برابر در و تاريخ طول در را خود پيوسته انسان
كه باشد داشته توجه مهم اين به بايد و بداند مسئول
بيبرنامگي و بيثباتي و طبيعت به نسبت بيمهري هرگونه
سوء اثرات بروز موجب محيطي زيست منابع از بهرهبرداري در
خود زندگي تنها نه شده ، زيستي نظام در جبراني قابل غير و
نيز را آيندهاند نسلهاي همان كه خود فرزندان زندگي بلكه
.ساخت خواهند تباه
زيستي قوانين و فرمولها به دستيابي در انسان تاجرانه روح
كرده طبيعت با درگير را او شدن ، صنعتي انديشه بر سوار و
تاسف بسي جاي.است گماشته همت طبيعي منابع نابودي به و
به دستيابي و علمي پيشرفتهاي همه با معاصر انسان كه است
و رساندن آسيب پي در هم هنوز طبيعي ، محيط اسرار و رموز
.است خود كوركورانه اعمال با طبيعي حيات ريشه خشكاندن
چگونه؟ زيست محيط تخريب -
بعنوان كه هستند انسانها زيست ، محيط تخريب مهم عامل
بطور ديرباز از زيستي ، زنجيره حلقه كنندهترين تعيين
ضامن و حيات بستر همانا كه را خود زيست محيط مستمر ،
و نموده دگرگون خود گوناگون نيازهاي برحسب بقاست ادامه
.است بخشيده دلخواه فرمي آن به
فسيلي ، سوختهاي اندازه از بيش مصرف و جمعيت سريع رشد
در بسياري دگرگوني باعث و داده تغيير را حيات طبيعي روند
تسليحاتي ، و نظامي صنايع از استفاده.است شده اتمسفر
و اكوسيستم به آنها ورود و سموم نوع هزاران مصرف افزايش
-نظير اتمسفر در خطرناك گازهاي افزايش زيرزميني ، آب منابع
بارش نيز و...و ازت اكسيد و( Co2) كربن دياكسيد گاز
جنگهاست ، و نفت چاههاي سوختن از ناشي كه اسيدي بارانهاي
.دارند دنبال به را زيست محيط تخريب و آلودگي همگي
به است مدرن و صنعتي جهان ارمغان كه محيطي زيست آلودگي
اينكه به توجه با و ميشود نزديك خود فاجعهآميز روزهاي
قرار جهاني سياست اصول مهمترين جزو امروزه زيست ، محيط
زيست محيط تخريب نگران جهان ، كشورهاي همه است گرفته
فاجعه اين عامل خود "عملا كه چند هر.هستند
.بينالمللياند
دارد ادامه
حيدري عمران مهندس
|