|
|
بيستمين جشنهاي مناسبت به
(ره )امام (4) انقلاب پيروزي سالگرد قانون حكومت و در كه است مقدس و عزيز ما eهمه براي آنرو از اسلام و ميزند رقم نيز را انسانها سرنوشت حق ، عبوديت با پيوند .ميآورد ارمغان به نيز را جهان اين خوشبختي هم و دلها مطلوب و محبوب هم رسولخداوند ، هم پيامبر ، نمود ، اجرا را عدالت كرد ، آزاد را بردگان.بود مدينه رئيس سخن و انتقاد حق فرمود ، تثبيت را بانوان احترام و حقوق دشمنان تعرض از را جامعه داشت ، استوار را آزادي و گفتن و روابط جانشين را شايستگي و فضيلت و علم و كرد مصون از فراتر - را مساوات و اخوت.نمود جاهلي عصبيتهاي معنا مسير همين در نيز ما انقلاب.بخشيد تحقق - عدالت .يافت مثابه به را "اسلامي" صفت كه آنجا از ايران ، انقلاب اقامه براي انقلاب واقع ، در كرد ، عرضه خود لاينفك جزء است ، قانون جز چيزي اسلام شريعت مگر و.بود "قانون" و گرديده بيان خداوند توسط آن اصول و محكمات كه قانوني درك ميبايد مستحدثه نيازهاي با ارتباط در آن مصداقهاي .شود تدوين و به (ره)خميني امام اسلامي ، انقلاب وقوع از پيش سالها :نمود بيان چنين را اسلامي حكومت ماهيت وضوح و روشني فقط و است قانون از تبعيت مفهوم به اسلام ، در حكومت" (ص 65 فقيه ، ولايت) ".دارد حكمفرمايي جامعه بر قانون كه برد پيش بدانجا تا را سخن زمينه اين در بعدها امام :فرمود هيچكس ، براي و ندارد حكومت كسي الهي ، قانون غيراز" قانون تحت بايد همه.غيرفقيه نه و فقيه نه نيست ، حكومت (ص 53 ج 10 ، نور ، eصحيفه) "كنند عمل در غرضآلود و مبهم عناوين تحت امروزه ، كه كساني با نسبتي هيچ هستند ، قانون سيطره از فرار و هدم eانديشه .ندارند امام تحت فردي حكومت به بازگشت و حذفجمهوريت از سخن زماني eخودسرانه تفسير زمانيميگويند "اسلامي حكومت" عنوان .ميكنند رقبا به تعرض eبهانه را حضرت آن eوصيتنامه .ميخوانند ناقص و مجازي و موقت را اساسي قانون زماني فاصله و غربگرا قانونگرايي ، صرف به را ، رئيسجمهور زماني eاقامه و اسلام نام به زماني مينامند ارزشها از گرفته و ماليات از.ميزنند دور را قانون واقعي ضابطين معروف ، تعرض مجلات و نشريات حقوق به.ميگريزند كتاب و حساب به متهم را ديگران بازهم حال اين با...و ميكنند ارزشها از دوري و سازشكاري و كمتقوايي و دگرانديشي حق قوانين eضابطه تحت زماني چه باطل مدار اين.ميكنند :نفرمودهاند "صراحتا راحل امام مگر شد؟ خواهد مهار قانون الهي ، قانون يعني است ، قانون حكومت حكومتش ، اسلام" خود يعني است ، قانون تابع حكومت حكومت ، و است سنت و قرآن قانون ، تابع هم اميرالموءمنين خود قانون ، تابع هم پيغمبر ".بكنند نميتوانستند و نميكردند يكقدم قانون از تخلف (ص 174 نور ، ج 10 ، صحيفه) و وثاقت آن با امام.بزنيم ورق را انقلاب eصحيفه بر مملكتي قوانين eارائه به موظف را خود مردمي ، مشروعيت مجلس ايشان نظارت تحت.ميديد اسلام مقدسه آيين مبناي نيز تصويب از پس و شد تشكيل اساسي قانون بررسي خبرگان فتنههاي حتي و مينمود حركت آن به التزام با همواره از امروزين رونوشتي كه قانون همين چارچوب در را بزرگ .ميكرد فصل و حل بود الهي احكام هيچكس امروز و بود انقلاب آرمان و امام سيره اين اين احياي پرچمدار رئيسجمهور كه كند ترديد نميتواند و ملتزم بدان سخت نيز عمل در و است ارزشمند و الهي سنت .است بوده صادق و پايبند ميگذرد؟ مسير اين از جز (ره)خميني امام راه آيا ...فردا تا |
|