دگرگوني اسلاميو انقلاب
فرهنگي نهادهاي
شكوهمند انقلاب پيروزي سالگرد بيستمين مناسبت به
ثقفي محمد سيد استاددكتر با گفتگو در - ايران اسلامي
(بخش واپسين)
محمد استادسيد با گفتگو پيشين بخشهاي در :جستارگشايي
به ، اند دانشگاه انديشمندان و حوزه فضلاي از كه ثقفي
اسلامي انقلاب فرهنگي تحولات دورانساز و مهم بسترهاي
و كرده اشاره آن بر مبتني سياسي ساختار آن پي در و ايران
برجسته تاثيرات ديگر به گفتگو اين بخش واپسين در اينك
پرداخته فراملي و ملي حوزههاي در فرهنگي انقلاب اين
جلب جستار اين به را گرامي خوانندگان شما توجه.ميشود
.مينماييم
معارف گروه
***
شرايط و رسيدهايم آنجا به "عملا ما كه مسئله دومين
و است نفت منهاي اقتصاد داده ، قرار آنجا در را ما جهاني
-اخير سالهاي در بخصوص -جهاني موجود شرايط در "عملا اينكه
دولت زمان در.شدهايم سمت اين به حركت به ناچار ما
در آن طرح فقط اما شد ، طرح مسئله اين مصدق دكتر مرحوم
آرزو اين زمان آن در.ماند باقي ايران تاريخ و خاطرهها
چه اگر كه ميبريم سر به شرايطي در امروزه اما نشد ، ميسر
را ما اما كنيم ، تحمل شويم ناچار را فشارهايي است ممكن
پاي روي بخواهيم اگر.رساند خواهد بزرگي و مهم نتايج به
تنگناها.بپذيريم هم را آثارش و عوارض بايد بايستيم خود
بحرانهاي و كنيم تحمل بايد را اقتصادي سخت آزمونهاي و
و خودكفايي به تا بگذرانيم سر از را اجتماعي و اقتصادي
نرسيم ، نتيجهاي چنين به اگر.شويم نزديك بنيادي استقلال
كسب امروز جهان در مهمي و شايسته جاي توانست نخواهيم
در تن فشارهايي چنين به استقلال براي هم هندوستان.كنيم
هند فقيد رهبر گاندي مهاتما و نهرو هند نخستوزير.داد
داخلي توليدي صنايع سوي به را ملي خواست روحيه شدند موفق
دور را غربي پارچههاي و لباسها آنها.كنند هدايت
خود ملي سرمايههاي و فرهنگ براساس مصرفي الگوي و ريختند
همان با آنها حضور كه داد نشان تجربه.كردند آغاز را
همچون روشنفكراني فرهنگ و حركت مستقل جهت و سنتي لباسهاي
كه ميبينيم امروز و افزود ايشان عظمت و براعتبار نهرو ،
نظام داراي و اقتصادي نظر از مستقل كشور يك به هندوستان
دنياي صاحبنظران گفته به كه شده بدل دموكراتيك سياسي
وسعت آن با سرزميني در دستاوردها و نتايج اين.است چهارم
دست به ملل و اديان و عقايد كثرت آن و تضادها آن با و
.آمد
نزديك كنم ، اشاره آن به بايد كه نكتهاي سومين بالاخره
مسئله "مثلا.است ملي فرهنگي و ديني ارزشهاي به شدن
و بنگريم آن به وسيع منظر يك از اگر اسلامي ، پوشش و حجاب
را آن ميتوانيم نشود ، مطرح مذهبي محدوديتهاي بعد از فقط
در مسائل ، اين.كنيم تلقي بزرگ آرزوي يك تحقق عنوان به
در مطهري مرحوم كه بود افكاري انقلاب ، از قبل سالهاي
به "است فاطمه فاطمه" در شريعتي دكتر و "حجاب مسئله"
و شدت با متاسفانه بعدها.كردند مطرح متعالي و جذاب صورت
بيحد فشارهاي و تعصب به نيازي آنكه حال شد ، برخورد تعصب
.بود ايراني و اسلامي خويشتن به بازگشت حجاب ، .نبود مرز و
در غربيها كه ميبينيم كنيم مطالعه رنسانس فرهنگ در اگر
اصيل فرهنگ.كردند رجوع خودشان اصيل فرهنگ به رنسانس
.بود شده استوار برهنگي بر يونان فرهنگ و بود يونان آنها
تنديسها در جملگي سرداران ، و خدايان و هنرها و پيكرهها
غرب ، براي خويشتن به بازگشت پس.بودند برهنه تابلوها و
اعم ، صورت به شرقي فرهنگ اما.داشت همراه هم را چيزها آن
و دور شرق آيينهاي و يهود دين و مسيحيت تا زرتشتيان از
.است بوده استوار پوشيدگي بر جملگي اسلامي ، سنت بالاخره
همين به بازگشت اينجا در خويشتن به بازگشت اين بنابر
و فرهنگي رجعت يك خويشتن به بازگشت ولي است ، فرهنگ
آگاهانه انتخاب بر آن اصيل و اصلي فرايند و است آگاهانه
مبتني طبيعي روند يك اين.است استوار فهم در انقلاب و
را مسئلهاي چنين اسلامي انقلاب در ما و است آگاهي برخود
تحصيل حتي جامعه ، آحاد اكثريت طبيعي ، صورت به و داشتيم
.بودند متمايل اصالتها اين به رفتهها غرب و كردهها
به نيازي و ميكرد تعميق و تثبيت را آن خودآگاهي رشد
و ازندانمكاريها بعضي "اتفاقا.نبود فشار و خشونت
و معكوس را متعالي روند اين جاهليتها ، و مقدسيها خشكه
اولوجود سالهاي كه فرهنگي آنكرد بدل ضدخود به گاهي
و نگري يكسويه و زورگويي با انتخاب. بود انتخاب داشت ،
مدار در و است فرهنگ يك اسلام.نيست سازگار سازي يكسان
عمل اسلامي اخوت مبناي بر و كرد گفتگو بايد فرهنگ ، يك
-كنيم چنين بايد هم هنوز و -ميكرديم اثبات بايد ما.نمود
اسلامي ، برادري ظن ، حسن ايجاد در انقلاب اصلي ريشه كه
و دوگانگيها ترتيب اين بهميگيرد شكل محبت و عاطفه
را خود گروهي ديگر.ميرفت بين از تفرقهها و پراكندگيها
وحدت بايد نميناميدند ، چرا غيرخودي را ديگران و خودي
اين مرز مينموديم؟ تزلزلهايي چنين دستخوش را اسلامي
و ملاك چه با است؟ باطن است؟ ظاهر كجاست؟ تقواها و تعهد
اين در ما جامعه آحاد همه مگر ميشود؟ سنجيده معياري
آيا.نبودند رهبر يك فرمان به گوش و نداشتند دخالت جريان
داشتند؟ حضور اندك گروهي فقط
كه بود فرهنگي فقر و انحصارطلبي همان مسائلي ، چنين طرح
و كنند تعرض ديگران ، به كرد تحريك را خاصي اقليتهاي
قلمداد غريبه و غيرخودي و كمتقوا را مردم از بسياري
آن زيانبار اثراتكرد مقابله بايد آفتها اين با.نمايند
مسلمانان همه اسلامي جامعه در.است بيشتر تعرضي هر از
لوازم همه با را همه حق بايد حكومت و حقاند صاحب و شريك
احساس با گروهي اينكه نهكند حفاظت و تثبيت تبعاتش و
احساس ديگران از بهتر را خود حكومت ، از بخشي به نزديكي
تعبير به مسئله اين.شوند بهتران ما از به تبديل و كنند
خود" ،"بيني مطلق خود" ،"بيني بزرگ خود" روانشناسياست ،
از است كرده نهي هم استاسلام...و "روشنفكربيني
بهتر خود".بداند مسلمانتر را خود كسي اينكه
دارد؟ تقوا و اسلامي معيارهاي با سازگاري چه "مسلمانبيني
سوي به جامعه از گروهي طبيعي بهطور كه اينجاست در
نه است غرور و جهل ظواهر ، به تمايل.ميروند ظاهرگرايي
محك قرآني معيارهاي با را خودشان افراد بايد و فرهنگ
پاداش را تقوا و اخلاص كه است خداوند نهايت در و بزنند
ببينيم ، آفتها معرض در را خود برعكس ، بايد ، ما ميدهد ،
ايراد خودمان رفتارهاي از "اتفاقا و كنيم نقد "دائما
با هيچكس گرنه و ;كنيم استغفار خدا نزد در و بگيريم
صاحب همه و مسلماناند همه.نيست مطلوب ديگري معيارهاي
كه شناخت را آفتها اين ريشه بايد.مشخصاند و ثابت حقوقي
.ميپاشد كينه و نفاق تخم و ميكند ايجاد درگيري و تفرقه
به و برآورد سر جاهليتهايي چنين اسلام نام به اگر بخصوص
.كند تعرض مردم حقوق
صدرانقلاب از انقلاب بنيادين آرمانهاي و ارزشها آيا &
اين در ديدگاهي چه ؟ است شده خاصي دگرگوني دچار تاكنون
است؟ پذيرفتني زمينه
من گذاشتهايم ، سر پشت هم را انقلاب دهه دومين كه الان &
دچار انقلاب آرمانهاي و اسلامي ارزشهاي كه ندارم اعتقاد
.است شده دگرگون آن كيفيت اما باشد ، شده حذف يا و فترت
.بود كلي آرمانهايي اسلامي ، ارزشهاي مسئله دوران ، آن در
انقلاب ، فلسفي و ديني خصلت و بود آرماني ما ذهنيت "اصلا
.است طبيعي امر يك اين.بود آرمانخواهي "ماهيتا
مطلوب وضعيتي به را موجود جامعه ميخواهد كه ملتي هر
بخشي.ميكند آغاز ذهنيتهايش و آرمانها با دهد ، انتقال
آزمونهاي و عمل در البته آرمانها ، و ذهنيتها اين از
.است داشته ذهني اقتضاي فقط زيرا نميشود ، متحقق اجتماعي
فرهنگي ديني ، روحيات طولاني ، دوران يك طول در و مرور به
و ميدهد شكل آن به اجتماعي شرايط با همراه ملت ، قومي و
بستر اما است ، آرمان يك "عدالت" "مثلا.ميسازد دگرگونش
آرمانهاي و اسلامي ارزشهاي ساير كجاست؟ واقعياش شرايط و
.هستند پديدههايي همچنين انقلابي
خاص معيارهاي واقعيت ، .ميكنيم زيست واقع عالم در ما
.دارد وجود قانونمنديهايي واقع عالم در.دارد را خود
. ميشود سنجيده ارزيابي و نقد محك به همهچيز
ارزشها خلاف را آن نبايد و است ارزش يك خودش نكته ، اين
واقع در خودشان مادهاي پيام 8 در امامخميني.كرد معرفي
.پرداختند بيضابطه رفتارهاي و احوال و اوضاع نقد به
فشار اقليتهاي درگيريهاي و كتاب و بيحساب رفتارهاي جلوي
.گرفتند را
ارزش اين ،"امركم بنظم عليكم" كه داريم اسلامي فرهنگ در
دگرگونياي و پيشرفت هيچ.است ارزشها بنياد واقع در.است
زندهترين كه نظم و قانونمندي به مگر نميشود حادث
قرار توجه مورد را امور اين كه كساني.ماست ديني ارزشهاي
كه بينظميهاست در.ميكنند رفتار ارزش خلاف نميدهند
لذا و ميبينند متقيترين و بهترين و حق را خود تندروها
بايد چون ميشويم نزديك كتاب و حساب و نظم به وقتي
.ميشود حذف دارد ارزشها ميكنند اعلام باشند جوابگو
الان...و ميرود دست از دارد دين شده ، فراگير فساد
به سركلاسها و دانشگاهها در پسران و دختران از بسياري
اين ببريم ، قرنطينه به را اينها اگر ميپردازند ، تحصيل
.نيست تقوا ديگر
و باطني قرنطينه حال عين در و بود اجتماع متن در بايد
قول به.داد افزايش را آگاهيها بايد.كنيم ايجاد فرهنگي
و كاروانم در مكه ، رفتم ،"درميقات خسي" در آلاحمد جلال
وقت بيهوده مجادله به كساني مكه ، قيامت عالم آن در سپس
و آفتابه به را مهم مسائل اين همه آنجا در و ميگذرانند
عوامزدگي و مسئله همين حالا.ميكنند خلاصه گرفتن وضو
با دانشجويان ميگويند كساني.ميشود مطرح شكلديگري به
اين.ميبرند بين از را ارزشها زدن سوت و كف تا دو
آمين دهها زدند كف كه كساني همان.است ديدن تنگنظرانه
و زدن كف و شادي.نميبينند را وجه آن چرا گفتند ، هم
شور جوانها ناخودآگاه و است بشر طبيعت از جزيي سرور ،
به نميكنند ، سركوب و خفه را خود شادي و ميكنند پيدا
اين به غيرمكتبي و مكتبي مرز.ميكنند ابراز طبيعي صورت
.ميكنند ادعا بعضي كه نيست سادگيها
مادهاي پيام 8 و گفتهها به توجه با قانونمندي و نظم
به امراست انقلاب زيربناي و آرمان عمدهترين امام ،
هركسي اما است ، ارزش يك هم منكر از نهي و معروف
اشخاص بايد.باشد روانشناسانه بايد برخوردها ;نميتواند
به دست ويژهاي ضوابط و نشانهها با مخصوصي و ديده تعليم
در چرا ميپوشند ، سفيد جسمي ، بهداشت در.بزنند كار اين
در تفاوتي چه امام زمان با الان.نپوشند رواني بهداشت
برخورد بد انقلاب درصدر كه كساني آن.هست زمينه اين
و امام دستور به ميكردند ، ايجاد بيشتري فساد و ميكردند
در.شدند محدود و دستگير -نوري ناطق آقاي -وقت كشور وزير
معروف به امر -"الخير الي يدعون منكم ولتكن" داريم اسلام
به زمان يك خاص شرايط در و است سياسي سالم احزاب همين
سالم احزاب و سالم مطبوعات.شود مطرح بايد شكل اين
نه بگيرند ، را خودكامگي و بينظمي و فساد جلوي ميتوانند
نوع آن از امام قول به كه كردن عمل فراقانون و بازي گروه
.ميشود پدركشتگي كه بازيهاست حزب
تحولات به هم اشارهاي نيست بد بحث اين ادامه در *
.بپردازيد حوزهها در -فرهنگي دگرگوني ويژه به -و روحانيت
و است جامعه كليت تابع ماست ، جامعه از جزيي روحانيت *
بررسي قابل كه دارد هم مختلف طيفهاي "اتفاقا
روحانيت ، بدنه كه باشيد توجهداشته.است جامعهشناختي
امروزه را حوزه درسهاي از بسياري.هستند طلاب جوان طيف
جديد و دانشگاهي علوم از و ميبينيم هم دانشگاهها در
مدت و "مكتباسلام" مجله يك ما گذشته در.است شده متاثر
تخصصي مجله چند حالا اما داشتيم ، را "تشيع مكتب" هم كمي
تحقيقات مجلههاجديدترين اين.داريم فراگير و مهم
بحثهاي.ميكنند طرح را كلاسيك و دينشناسانه
دين ، فلسفه ، سياست ، اقتصاد ، روانشناسي ، جامعهشناسي ،
چنين با امروز طلاب...و زبانشناسي خارجي ، زبانهاي
به را غربي متون حقيقت ميخواهند.دارند سروكار مباحثي
درباره متعدد كنفرانسهاي و سمينارها.بفهمند شكل بهترين
و دانشگاه و حوزه ديني ، انديشه احياي علم ، و دين هماهنگي
آن تكوين و منشاء انساني علوم اينكه باهست هم امثالهم
جزو حوزوي دانشگاه و دانشكده سه دو در داده ، رخ غرب در
خميني ، امام پژوهشگاه مفيد ، دانشگاه.است اصلي دروس
اغلب...و دارالشفاء مدرسه تفسير ، كلام ، تخصصي پژوهشكده
.ميشوند آشنا معاصر و متنوع علوم اين با طلبهها
طريق از و گرفته كار به هم را جديد ابزارهاي و كامپيوتر
.يافتهاند ارتباط علمي روز مراكز با اينترنت
تفكر كه گرفت نتيجه ميتوان واقعيتها اين به توجه با
كف براي پوشيدن كفن و قالها و قيل برخي.است زنده حوزه
جدي و فرهنگي و علمي بخش اين به مربوط دانشجويان زدن
بيشتر هم دانشگاه از حوزه در تحول من نظر به.نيست حوزه
در و نداشته متنوع و متكثر نيازهاي اينهمه دانشگاه.است
تحول آن من ، نظر به بوده ، روبهرو مشكلات با ديگري جهت
دو قشر آن فقدان و كمبود دليل به دانشگاه در اسلامي عميق
باشند جديدداشته علوم و حوزوي علوم به تعلق كه فرهنگي
مهاجرت به وادار را آنها ندانمكاريها براثر گاهي و
از برخي.است بوده تحولاتي چنين درگير كمتر كردهاند ،
از ناصواب برخوردهاي اثر در ما انساني علوم خوب استادان
آنها شود ، گذاشته كنار تنگنظريها اگر.رفتند كشور اين
ايران دانشگاههاي در را تازهاي نسل و گردند مي باز هم
.آورد خواهند بار به
.سپاسگزاريم گفتوگو اين در شما صميمي حضور از *
رضوي سيدمسعود :از گفتوگو
|