|
|
روزنامهنگاران نامه رنج
از بعد و قبل روزنامهنگاران رنجهاي و خدمات به نگاهي انقلاب سيدفريدقاسمي در روزنامهنگاري و شد شروع هند از فارسي روزنامهنگاري پديد انگلستان به شيرازي صالح ميرزا سفر دنبال به ايران انگلستان به روزنامهنگاري تحصيل براي صالح ميرزا.آمد انگلستان به "ترجمه فن آموختن" براي را او.بود نرفته طول به روز بيست و ماه نه و سال سه سفر اين ;فرستادند وقت از آن از پس و تحصيل حين در صالح ميرزا.انجاميد يكي.داد انجام كار دو و برد سود خود فراغت اوقات و آزاد را چاپ مركب ساختن نحوه و حكاكي و حروف تهيه چاپ ، فنون دو و آورد ايران به خود با و خريد چاپخانهاي و گرفت فرا روز آن دردناك اوضاع از شناخت و اجتماعي فهم سبب به ديگر لندن جاي همه به جديد مدنيت بنيادهاي به واعتقادش ايران از صاحبنامان از ديگر بعضي مثل جمله آن از !كشيد سرك جاي بر او از كه آنچه اما !آورد در سر "ماسوني لژهاي" نكرده پيدا"ماسونيت" به خاطري تعلق كه ميدهد نشان مانده او عضويت اگر چون.است ندانسته بيش سرابي را آن و محو چنين اين ايران تاريخ در نميبايد ميداشت استمرار .شود به داد انتشار روزنامه سال سه كه آن از پس صالح ميرزا از پس و شد گرفته كار به دولتي مطالبات وصول مسئول عنوان پس نيست معلوم كه طوري به.نماند جاي بر او از اثري آن به تاريخي درچه و داشته اقامت كجا در كرده ، چه آن از .است رفته ابدي ديار دوران در ق تا 1256 ق از 1253 صالح ميرزا بينام روزنامه ناصري دوره آغاز تا آن پس و يافت انتشار محمدشاه حكمراني ناصري دوره در.نشد منتشر ايران در نشريهاي پا اميركبير خان ميرزاتقي اهتمام به فارسي روزنامهنگاري در.دادند ادامه را راه اين ديگران نيز او از پس و گرفت دهها ناصري دوره در روزنامهنگاري سال پنجاه به قريب طول اما داشتهاند وجود مطبوعاتي دستاندركار و روزنامهنگار آن در ايران روزنامهنگاران از ميخواهند تا است مدتي بخشهايي و ناظمالدوله خان ميرزاملكم از كنند ، ياد دوران ميان به سخن نيست دفاع قابل كه او زندگي كارنامه از ناظمالدوله خان ميرزاملكم ،"اولا كه دانست بايد.ميآيد است لندننشين فارسينويس بلكه نيست ايران روزنامهنگار هم ديگري روزنامهنگاران دوره آن در ايران ،"ثانيا و از حكايت آنان از مانده جاي بر نوشتههاي كه است داشته فرزند دوره اين در.است آنان محكم اعتقادات و دينباوري ;آوردهاند روي روزنامهنگاري به روحانيان و دين عالمان ميرزا آيتالله حضرت پسر نائيني خان ميرزاعلي "مثلا جمله واز بود خود عهد بزرگ وعلماي فقها از كه محمدنائيني امروز اما.كرد اشاره احقاقالحق ترجمه به ميتوان آثارش ميآيد ناصرالدينشاه دوره در روزنامهنگاري از سخن تا ناظمالدوله خان ميرزاملكم نام بعدي نتيجهگيريهاي براي در.ميكنند ذكر عهد آن نماد عنوان به را او امثال و نيز نائيني خان علي ميرزا امثال دوره آن در كه صورتي در معصومين روايات و آيات از استفاده.داشتهاند وجود اين شاهد آنان از مانده برجاي ورسالههاي روزنامهها نوشتهها و رسالهها اين اعظم بخش كه است جالب.مدعاست .ميشود مسالهروشنتر مثال يك با.است مانده ناشناخته .ميشناسند خوبي به علم اهل همه را آخوندزاده فتحعلي را اواست شده نگاشته مستقل اثر چندين او درباره تاكنون در تاكنون كسي اما...و ميدانند انتقاد و نقد بنيادگذار انتقاد كه نكرده ذكر نوشتهاند او باره در كه آثاري تمام مطبوعاتيان از قليخان مرتضي نام به شخصي عهد آن در را او كه اين براي چرا؟ ميدانيد.است داده پاسخ ناصري عهد كتابخانه در شماره 2780 با پاسخ اين فرد به منحصر نسخه هيچ اختيار در و ميشود نگهداري مطهري شهيد عالي مدرسه از بخشي كه است گونه اين و نميگذارند و نگذارده كس دين مطبوعاتيان پي در كه كساني.ميماند پنهان تاريخ آخوندزاده به را او پاسخ و بروند هستند عهدناصري در باور كار به كساني چه عهد آن مطبوعات در بدانند تا بخوانند .داشتهاند اشتغال و آمد وجود به مطبوعاتي فضاي در گشايشي كه مظفري دوره در "انتشار مجوز" خصوصي بخش به ايران در بار نخستين براي در دينباوران حضور و ديني جريان دادند ، ادواري نشريه روي حرفه اين به "رسما روحانيان و شد تقويت مطبوعات فراهاني اميري صادق سيد والمسلمين حجتالاسلام كه آوردند نيز ناصري عهد در ايراني روحانيان البته.آنهاست از يكي كه كردند كشور از خارج در نشريه انتشار به مبادرت آن از كاشاني موءيدالاسلام و اسدآبادي سيدجمالالدين .زمرهاند مظفرالدين عهد نيزدر ايران اسلامي نشريه نخستين باري ، وبراي يافت انتشار اصفهان در ق سال 1320 ودر شاه با را ستيزان اسلام مجله پاسخ باوران دين نخستينبار ترجيح فيزيكي بربرخورد را قلمي برخورد و دادند مجله درهندوستان مسيحيان كه بود قرار اين از جريان.دادند تشكيل فارسي زبان كلاسهاي ايران به مبلغ اعزام براي دادند ، انتشار اسلام رد در جزوههايي و ومجلهها دادند و طبع آنان نشريات به پاسخ در ايران اسلامي مجله نخستين عهد روزنامهنگاران از برخي قرآني استنادات.شد توزيع آنان محكم اعتقادات از وحكايت است توجه قابل نيز مظفري .دارد باوران دين از برخي شد ، صادر ايران در كه مشروطيت فرمان .شدند وارد روزگار آن جناحبنديهاي به نيز روزنامهنگار مشروعه مشروطه طرفدار ديگري وگروه مشروطه طرفدار گروهي شكاف باور دين روزنامهنگاران بين ترتيب بدين و شدند عالمان گروه دو اين در كه ميدانند همگان.افتاد سياسي .داشتند حضور بزرگي روحانيان و دين ابوالقاسم كه بود مشروطيت فرمان صدور از پس سالهاي در .بستند چوب به را خيرالكلام روزنامه مدير المتكلمين افصح به معروف تربتي احمد شيخ آقا و شيرازي جهانگيرخان ميرزا شهادت به را القدس روح نشريه مدير خراساني العلما سلطان .رساندند بر اسفند 1299 سوم كودتاي تا مشروطيت فرمان از پس آنچه امر به بهويژه مطبوعات مكرر توقيفهاي رفت مطبوعات دستگيري ، و درباريان و انگليس و روس سفارتخانههاي مطبوعاتيان از بسياري اعدام و ترور شلاق ، حبس ، محاكمه ، نمونه يك تجدد نشريه مدير خياباني محمد شيخ شهادت.بود ايران روزنامهنگار روحانيان حال شرح بخواهيم اگر.است قطوري كتاب آوريم ، در تحرير رشته به را قاجار درعهد .بود تواند گروهي نخستين روزنامهنگاران اسفند 1299 سوم كودتاي با ماده 4 طبق نشرياتشان.شدند واقع هجوم هدف كه بودند .شدند دستگير آنان از عظيمي خيل و شد تعطيل كودتا بيانيه روزنامهنگاران از جمعي نيز قاجار انقراض تا كودتا از و كشيدند مرارتها ديكتاتوري استقرار از جلوگيري براي آن نمونه.نهادند قلم سر بر جان تن چند و بردند رنجها دفاع.است نصيحت نشريه مدير قزويني واعظ يحيي حجتالاسلام از گروهي از نيز مدرس سيدحسن شهيد آيتالله لاي لابه از را مطبوعات آزادي ضرورت و روزنامهنگاران .يافت ميتوان وقت مجلس مذاكرات مشروح مطبوعات ، سانسور و كنترل براي نظميه اطلاعات اداره تشكيل در روزنامه خواندن ممنوعيت روزنامهها ، دفتر آتشسوزي حجتالاسلام و شمال نسيم نشريه سرنوشت !ادارات راهنماي اداره تاسيس گيلاني ، سيداشرفالدينالحسيني به شهرباني ماموران هجوم كشور ، دروزارت روزنامهنگاري هيات دستور صدور روزنامهنگاران ، وحبس روزنامهها دفاتر و روزنامهها بازرسي مورد در معارف وزارت به وزيران بنابر نشريات تعطيل فرخي ، وقتل عشقي ترور مجلهها ، ... و انگليس و روس وكنسولگريهاي سفارتخانهها پافشاري در.است اول پهلوي دوره در مطبوعاتي رويدادهاي جمله از مطبوعات از بعضي در باستانگرايي خط چه اگر دوره اين را خاصي اهداف نشريه چند وگردانندگان يافت رواج متديني مطبوعاتيان بودند اما ميكردند ، دنبال درمطبوعات اهتمام خود ومطبوعاتي فرهنگي خدمات به عهد همان در كه بارشان و پربرگ و غني كتابخانه كه كردند وصيت و داشتند باديدن امروز.دهند انتقال قم اعظم مسجد به مرگ از پس را در... و كتاب شرق ، مجلههاي مدير رمضاني مرحوم كتابخانه كتابها از بعضي بر كه وحواشي قم اعظم مسجد كتابخانه او البته.دريافت را او باوري دين عمق ميتوان است نوشته كساني است ، كرده وصيتي چنين كه نيست مطبوعاتي اولين رضا ميرزا از ميتوان نمونه عنوان به.بودهاند هم ديگري كه كرد ياد تياتر نشريه مدير نائيني طباطبايي كتابخانه وقف را آن و داشت را خصوصي مجموعه بينظيرترين بهره آن از علم طالبان سالهاست و كرد رضوي قدس آستان .ميبرند ديكتاتوري دهه دو حدود ايران از اول پهلوي خروج با باري ، مستقل ، .آمد پديد قلم اهل براي فضايي و پذيرفت پايان چكمه شهريور ازكردند فعاليت به شروع همه...و راست چپ ، پيدرپي فرودهاي و فراز مطبوعات مرداد 1332 تا 1320 توقيف.ديدند فراواني مشقتهاي روزنامهنگاران و داشتند در 17 روزنامهنگاران از عدهاي بازداشت و نشريهها كليه توقيف و روزنامهنگاران حبس لايحه تصويب آذر 1327 ، ملي ، شوراي مجلس به آن ارائه و دولت هيات در نشريات مورد در فرهنگ وزارت از تهران نظامي فرمانداري درخواست دستگيري و محاكمه روزنامه ، امتياز اعطاي توقف روزنامهنگاران قتل و شتم و ضرب و مطبوعات دستاندركاران دستور صدور نشريهها ، دفتر غارت و چاپخانهها به حمله و منع" بر مبني وزارتخانه اين نگارش اداره به فرهنگ وزير غذاي اعتصاب ،"مطبوعاتي امور به دولت كارمندان دخالت دوران اين ويژگيهاي از پيدرپي فشار و روزنامهنگاران فشارها اين در 1327 شاه محمدرضا ناموفق ترور با كه است و راستگرا و چپگرا مطبوعات مديران درگيريهاي.شد تشديد نبودند كننده تقويت تنها نه كه مطبوعاتي ، گروههاي تشكيل مشكلات بودند ، درون از مطبوعاتي جامعه كننده تضعيف بلكه چاپ را استالين كاريكاتور اگر مطبوعات.كرد مضاعف را و ميشد بسيج نشريه توقيف براي روس سفارتخانه ميكردند مدعي انگليس سفارت مينوشتند چيزي استعمار پير از اگر كه هم آزادي نسيم.ميفشرد پاي نشريه تعطيل براي و بود اين به خود مقاصد اجراي براي غيرمطبوعاتيان گرفت وزيدن به كه رسيد جايي به مجموع در داستان و آوردند روي حرفه .گرديد منجر مردادماه 1332 كودتاي نشريات فهرست" و شدند توقيف "عمدتا نشريات كودتا از پس مطبوعاتيها از گروهييافت انتشار شهرباني سوي از "مجاز را خود نيز جمعي.شدند دربدر گروهي و افتادند زندان به اين در ايران مطبوعات.دادند وفق آمده وجود به وضع با اقسام و انواع صنوف همه مثل و خود ادوار همه مثل دوره باختند قلم برسر جان كه كساني هم.داشت خود در را آدمها فردي ميگويند.شدند خوشحال كودتا از بعد كه كساني هم و در.ميرسيد نظر به خوشحال بسيار مرداد 1332 روز 29 در خيلي امروز:بود پرسيده وي از كه دوستانش از يكي پاسخ تعجب جاي بسيار احوال و اوضاع اين به توجه با خوشحالي ما شدند ، كودتاچيانموفق كه شد خوب خيلي:بود گفته.دارد اپوزسيون حيات زمان در ما نان ميشويم برجسته اختناق در و ميخوريم نان ما بعد به اين از حالاميآيد دست به !ميشويم برجسته روزافزون فشار و آمدند برسركار ديگري از پس يكي دولتها مشاغل به و كردند رها را مطبوعات عدهاي كه رسيد جايي به ماندند كه آنان از عدهاي و ماندند جمعي.آوردند رو ديگر با حاكميت تا 1357 فاصله 1332 از سال كردند250 خدمت در سعي قليل گروهي تطميع و نفتي دلارهاي از استفاده مطبوعات كنار در.داشت ايران مطبوعات در جريانسازي حضور رغم به و فرهنگي و وزين مجلههاي انتشار و حرفهاي حلال ، و حرام اهل نفس ، نيك پاكدامن ، افراد كثيري گروه ژورناليسم تا كرد تلاش قليلي عده از استفاده با دستگاه آن محصول سخيف مجله چند انتشار.دهد رواج هم را مبتذل مطبوعات كل حساب به را مجله چند اين نبايد و است دوران و زيرزميني نشريات رواج دوره دوره ، اين.آورد دوره داخلي حاكميت عليه فارسيزبان مجلات و ايران در پنهاني محدوديتها اين ساواك تشكيل با.بود كشور از خارج در و مطبوعات سركوب براي رژيم فرصتي هر از و شد روزافزون نشريه يكباره 91 توقيف.ميكرد استفاده روزنامهنگاران از نمونهاي سال 1353 در نشريه و 64 سال 1342 در سال از رژيم گردانندگان.بود مطبوعات با رژيم برخوردهاي و شدهاند تثبيت كه كردند تصور پيش از بيش بعد به 1353 خلاص مطبوعاتيان شر از را خود هميشه براي ميخواستند به شروع نشريه توقيف 64 از پس سال همان ازكنند آن اوج كه كردند مطبوعات نويسندگان كردن ممنوعالقلم هم ديگري كارهايبود سال 1355 در تن شدن 22 ممنوعالقلم به كه دادند دستور شهرداري رفتگران به جمله از كردند .كنند خرد را تهران روزنامهفروشان بساط معبر سد بهانه دارد ادامه |
|