خدا بچههاي آبي آسمان زير
برتر نامزدهاي
:شد اعلام ديشب
شدند معرفي فجر فيلم جشنواره
خدا بچههاي آبي آسمان زير
مجيدمجيدي آثار مرور و بزرگداشت مناسبت به
فجر فيلم المللي بين جشنواره درهفدهمين
ياد به بياختيار ميكنيم ، صحبت كودكان از كه لحظهاي
.و بازي ، لذت سفيدي ، زيبايي ، زلالي ، پاكي ، مثل واژههايي
فيلسوفهاي بزرگترين بتوان شايد را كودكان.ميافتيم.
به شدن نزديك.نشاني بيهيچ و نام بيهيچ دانست ، بشريت
.شود علم با همراه بايد كه جراتي ميخواهد ، جرات كودكان
كه كرد تدريس را آن نتوان دانشگاهي هيچ در شايد كه علمي
عمر سالهاي تنها كودكي ، .اكتسابي نه و است ذاتي بيشتر
آن گذشت ، سن مرز از كودكي بحث وقتي و نميشود شامل را
.ميشود مشكلتر آن شناخت كه است وقت
را زماني حكم انگار ميكنيم ، صحبت كودكي دوران از گاه هر
و دريابيم را آن بايد پس شود ، سپري سرعت به بايد كه دارد
دوران ، اين به پرداختن و ;بپردازيم آن به هوشمندي با
از بتوانند كساني محدود شايد كه ميطلبد را ظرافتهايي
.بربيايند سخت امتحان اين پس
به وسواس با كه است كساني همين از يكي "مجيدي مجيد"
دنياي او.است آمده بيرون نيز سربلند و شده نزديك كودكان
است فيلمسازاني معدود جزء شايد و ميشناسد خوب را كودكان
.كودك درباره هم و است كودك براي هم توامان فيلمهايش كه
لذت فيلمهايش ديدن از بچهها هم كه است دليل همين به
.بزرگترها هم و ميبرند
ساختار از نوع يك در كه فيلمسازاني تمام مانند نيز او
در را مشتركي حال عين در و مختلف نشانههاي دارند ، تبحر
را ما ساخته كه فيلمي چهار هر.است كرده تزريق فيلمهايش
ميسازد ، روبهرو بچهها دنياي از خاص گونه يك با
.انديشمند بسيار و فقير ، بيپناه ، بچههايي
"آسمان بچههاي" تا "آيد مي خدا" از او ، فيلمهاي به اگر
اين ميتوانيم راحتي به بياندازيم ، اجمالي نظري
مهمترين شايدكنيم بررسي را وآنها پيدا را اشتراكها
آنچه.باشد فيلمهايش يكدست روند همين هم او موفقيت عنصر
نشان بيريا حال عين در و انديشمند فيلمسازي را مجيدي كه
است ، گرفته نشانه كودكان در كه است جلوههايي و ميدهد
اين زير در را خدا بچههاي كمال و تمام كه جلوههايي
:ميشناساند ما به آبي آسمان
تنهايي
كه عنصري است ، مجيدي فيلمهاي عمده عناصر از يكي تنهايي
.ميكند فرد به منحصر ويژگيهاي داراي را شخصيتها
باعث كه است عاملي مهمترين "پدر" فيلم در پسر تنهايي
خود تنهايي از اونشود پذيرا را خود ناپدري پسر ، ميشود
در را غريبهاي نيست حاضر و است راضي خواهرش و مادر و
براي مرد يك همانند تنها و تك او.دهد راه تنهايي اين
وقتي اما نيست دلخور تنهايي اين از و ميرود جنوب به كار
ميبيند ، شكسته را تنهاييشان و سكوت و ميگردد باز
.برميآشوبد
تنها مادرشان و پدر مرگ با برادر و خواهر نيز ، "بدوك" در
با تنهايي به بايد پيكر و بيدر عالم اين در و ميشوند
تنهايي اين از پسر سهم اما.كنند نرم پنجه و دست مشكلات
كه است تقديري "دقيقا هم تنهايي اين بازتاب.است بيشتر
تر تنها تا ميشود رد مرز از پسر.ميخورد رقم پسر براي
كند برخورد نميداند را زبانشان حتي كه كساني با قبل از
برده خود با را او تنهايي نيمه كه بگردد كسي دنبال به و
نيمه دنبال به خود مرز طرف اين در كه كسي همان است ،
.است خود تنهايي
كفش جفت يك با وبرادر خواهر تنهايي "آسمان بچههاي" در
براي نامهاي با "ميآيد خدا" در و ميخورد پيوند هم به
.خدا
تحول و تزكيه دچار تنهايي اين با را خود كودكان مجيدي
كه ميشود باعث اما باشد زودرس شايد كه تحولي ميكند ،
.شوند برتر و انديشمند كودكاني آنان
فقر
شايد.است كرده پايهريزي فقر را مجيدي فيلمهاي اساس
فيلمي ديگر مجيدي شود ريشهكن دنيا از فقر روزگاري اگر
چون برعكس دارد دوست را فقر كه دليل اين به نه نسازد ،
وجود فقري اگر.ميداند انسانها معضلات تمام دليل را فقر
اگر.نميكرد ازدواج وقت هيچ مهرالله مادر شايد نداشت
چنين اين "بدوك" فيلم در برادر و خواهر نداشت وجود فقري
فيلم در است همچنين و نميافتادند دور هم از دلخراش
ايران در چه شده ساخته فيلمهاي در اگر"آسمان بچههاي"
تم كه زماني درمييابيم كنيم ، مداقه كمي دنيا در چه و
طور به فيلم اصلي شخصيتهاي از يكي باشد فقر فيلمي اصلي
كودك فقر كه چرا بود خواهد نوجواني يا كودك حتم
بينوايان ، به كنيم نگاه.بزرگهاست نداري از فاجعهآميزتر
تنهايي به فقر پس..و "سيندرلا" ،"اليورتويست"
هميشه سختي به.باشد رشد چگونگي زمينهساز ميتواند
اين روند در كساني تنها اما ميكند آبديده را انسانها
انديشمندانه و ظرافت با كه نميشوند خشن و زمخت آبديدگي
.كنند نگاه سختي و مشكلات به
مبارزه
سكانس در ميتوان راحتي به را مبارزه صحنه شاخصترين
با كه مبارزهاي ;ديد "آسمان بچههاي" فيلم پاياني
اول:است همراه مبارز براي رضايتبخش چندان نه نتيجهاي
كه حالي در ميشود ، اول مسابقه در پسر.دو مسابقه در شدن
اين است كفش به دستيابي و سومي مقام به رسيدن آرزوي در
از درست يعني ميكند همراهي حماسي موسيقي را نبرد
تا ميزنند زمين به ناجوانمردانه را او كه لحظهاي
.ميرسد پايان خط به كه لحظهاي
براي مبارزه.است مبارزه يك از ناب نمونهاي نمونه ، اين
سابق موهبتهاي تمام دوباره كه كفشي كفش ، آوردن دست به
همه از و آبرو غرور ، آرامش ، آسايش ، :ميآورد خود به را
!!كلاس در شدن حاضر موقع سر مهمتر
مبارزهاي دارد ، دست اين از مبارزهاي نيز بدوك نوجوان
بر مبارزهاش اما.ميكشاند نيستي ورطه به را او خود كه
دستيابي:دارد معنوي منشايي "آسمان بچههاي" نوجوان خلاف
پس.است برادر همين اميدش تنها كه خواهري.خواهر به
خواهر كردن پيدا براي را خود غم و هم تمام بايد برادر
نيز "پدر" فيلم در.نهراسد چيز هيچ از و كند صرف خود
سرش از كه سايهاي براي ساله ، چهارده نوجوان مهرالله
مرد و مسئول را خود پسر كه سايهاي ميكند ، مبارزه رفته
كه ميبيند مردي جوار در را مادر او.مادر:ميداند او
مبارزه به دست پس نميكند ، احساس او با قرابتي هيچ
از نيز خود لااقل نياورد ، دست به را مادر اگر كه ميزند
.نرود دست
اشتباه
گم را خواهرش شده تعمير تازه كفش راه ، در برادري -
(آسمان بچههاي).برميگردد خانه به خالي دست و ميكند
و خودميگردد دنبالخواهر به پسر ميشود ، گم خواهر -
.است ايران در خواهر اما ميشود ، رد مرز از نادانسته
(بدوك)
خانه در پدر جاي به را مردي و برميگردد جنوب از پسر -
.ميكند برخورد ناپدريها ديگر همچون او با و يابد مي
(بدوك)
كه آنجا از و ميشود قصه پيشبرد باعث اشتباهات اين همه
اين آگاهانه مجيدي است ، شده عجين كودك با اشتباه واژه
باورپذيرتر ما براي را جريان و كرده انتخاب را نشانه
.است كرده
صدمه كرده برادرش كه اشتباهي از دختر "آسمان بچههاي" در
اشتباه مدام او.است داده دست از را خود كفش و ديده
مدت تمام نيز پسر.ناخواسته ميكشد ، رخش به را خود برادر
ميخورد بنبست به وقتي و است خود اشتباه جبران صدد در
كمي اشتباه اين با "پدر" در.ميكند انتخاب ديگري راه
و است ذهني اشتباه اين كه چرا ميشود ، برخورد تر منطقي
.است ديگري نوع از "اصلا آن با برخورد گونه پسصوري نه
اشتباه فكر اين زدودن براي را مختلفي راههاي ناپدري
تدريج به اما نميشود همراه او با پسر.ميكند آزمايش
.دارند سوءتفاهمها رفع به تمايل دو هر كه درمييابيم
فيلم فضاي كه آنجا از ميكند فرق قضيه "بدوك" در اما
سختتر نيز اشتباه اين جبران پس است سنگين و تلخ فضايي
همان از فيلمساز كه است دردناك آنقدر اشتباه ايناست
ما ذهن تا نميدهد قرار اشتباه اين جريان در را ما ابتدا
اشتباه نهايت در اماكند خود دلخواه جريانات درگير را
بههيچ ديگر كه لحظهاي "دقيقا يعني.ميكند رو را پسر
.است نمانده باقي برايش جبران راه عنوان
بيني خوش
عقيده اين مخالف كه آنهايياست خوشبيني فيلمساز مجيدي
جز به البته) او فيلمهاي انتهاي به فقط است لازم هستند ،
منبعي شخصيتها او ، فيلمهاي تمام در.كنند نگاه (بدوك
و سفيداند سفيد نه هيچكدام البته.هستند عطوفت و مهر از
شخصيتهاي تمام فيلم كودك شخصيتهاي جز به.سياه سياه نه
ميشود باعث كه برخوردارند آزادگي نوعي از او آثار
به كنيم نگاه.كند پنداري همذات آنان همگي با تماشاگر
همچنين و "ميآيد خدا" فيلم در پست اداره كارمندهاي
ناپدري شخصيت يا ;ميكنند جمع پول بچهها براي كه مردمي
آنقدر اما ميزند ، كتك را پسر كه وجودي با "پدر" فيلم در
.نميدهيم خود به شدن دلخور اجازه گاه هيچ كه است منطقي
همه "آسمان بچههاي" فيلم مادر و پدر معلم ، شخصيتهاي يا
هم مدرسه نظام حتي.برخوردارند خاصي انديشمندي از همه و
.نميآيد حساب به منفي نيروي
ميشود ، شروع تلخ كه است "بدوك" فيلم تنها ميان اين در
در پسر.ميشود تمام زهر همچون و مييابد ادامه تلختر
اين در دختر و ميشود كشيده نابودي ورطه به مرز سوي آن
.نميشود فراموشمان گاه هيچ كه تكاندهنده پاياني مرز ، سوي
فيلم خوشساختي و يكدستي باعث كه هم پايان اين با اما
كه را پسر.است داده نشان را خود خوشبيني مجيدي شده ،
كه را دختر و ميفرستد مرز سوي آن به است قويتر جنسي
نگه مرز سوي اين در شوهري و سرپناهي با است ظريفتر جنسي
.ميدارد
***
تنها شايد و بودند كل از جزيي اشتراكات اين تمام البته
كودكان براي فيلمسازي.نشانهها بقيه يافتن براي سرنخي
و دستيابي كه نشانههاست و ظرافتها اين از مملو آنقدر
است دشوار بينهايت اما محال نگوييم اگر آنها همه بررسي
خطرناكي حال عين در و دشوار كار چنين به دست كه كسي و
را مجيدمجيدي كه ماباشد كودكان زلالي به بايد ميزند
انتظار در نيز بيصبرانه و يافتهايم اينگونه تاكنون
.نشستهايم او بعدي فيلم
فروزند افروز
برتر نامزدهاي
:شد اعلام ديشب
شدند معرفي فجر فيلم جشنواره
هفدهمين گوناگون بخشهاي نامزدهاي اسامي:هنر و ادب گروه
شرح به نامزدها.شد اعلام فجر فيلم بينالمللي جشنواره
:زيرند
دوزن ، هيوا ، شيرين ، مصائب:فيلم بهترين دريافت نامزدهاي *
.قرمز خدا ، رنگ مريم ، پسر
مصائب) داودنژاد عليرضا:كارگرداني بهترين نامزدهاي *
،(خدا رنگ) مجيدي مجيد ،(هيوا) ملاقليپور رسول ،(شيرين
.(دوزن) ميلاني تهمينه ،(قرمز روبان) حاتميكيا ابراهيم
پسر) جبلي حميد:فيلمنامه نويسنده بهترين نامزدهاي *
ملاقليپور رسول ،(شيرين مصائب) داودنژاد عليرضا ،(مريم
و زشت) معتمدي احمدرضا ،(دوزن) ميلاني تهمينه ،(هيوا)
.(زيبا
(شيرين مصائب) داودنژاد رضا:مرد اول نقش بازيگر بهترين *
،(هيوا) هاشمپور جمشيد ،(قرمز روبان) فروتن محمدرضا ،
.(زيبا و زشت) پورصميمي سعيد ،(پيروز جنگجوي) عبدي اكبر
نيكي ،(قرمز) تهراني هديه:زن اول نقش بازيگر بهترين *
گودرزي فاطمه ،(هيوا) سجاديه گلچهره ،(دوزن) كريمي
.(شيدا) حاتمي ليلا ،(پيروز جنگجوي)
،(مريم پسر) نائينيزاده سيدهادي:مرد دوم نقش بهترين *
،(پيروز جنگجوي) كاوياني فردوس ،(خدا رنگ) محجوب حسين
.(هيوا) قائميان فرهاد ،(دوزن) خندان رضا
حبيبيان احترامالسادات:زن دوم نقش بازيگر بهترين *
خيرانديش گوهر ،(قرمز) اميرسليماني كمند ،(شيرين مصائب)
.(طوطيا) مطلبي آيدا ،(پيروز جنگجوي)
،(قرمز روبان) عليقلي محمدرضا:فيلم متن موسيقي سازنده *
.(قرمز) بيات بابك ،(زيبا و زشت) عليزاده حسين
كلاري محمود ،(هيوا) بدخشاني بهرام:فيلمبرداري بهترين *
.(دوزن) جعفريان حسين ،(قرمز روبان) پويا حسين ،(قرمز)
،(هيوا) زندباف حسين:فيلم تدوينكننده بهترين *
،(قرمز روبان) صفيياري هايده ،(قرمز) امامي روحالله
.(بازيگر) سجادي محمدعلي ،(شيرين مصائب) پوراحمد كيومرث
روشن محسن ،(خدا رنگ) دلپاك محمدرضا:صداگذاري بهترين *
دلپاك محمدرضا ،(هيوا) اردلان بهمن ،(قرمز روبان)
.(زيبا و زشت) بهنام مسعود ،(پيروز جنگجوي)
رضا ،(خاموش پرواز) شرفالدين محمدرضا:ويژه جلوههاي *
روبان) روزبهاني محسن ،(هيوا) رستگار مصطفي - رستگار
.(قرمز
،(قرمز روبان) ملكوتي مهران - شاهوردي اصغر:صدابرداري *
.(شيرين مصائب )خانزادي احمد
مسعود ،(قرمز روبان) ميركياني مهرداد:چهرهپردازي *
عبدالله ،(شيدا) كشنفلاح فريدون ،(زيبا و زشت) ولدبيگي
.(خدا رنگ) حشمتي نازي - موسوي سيدمحسن ،(هيوا) اسكندري
- نداكار علي ،(قرمز روبان) شيخطادي پرويز:صحنه طراحي *
اصغر ،(دوزن) خزاعي ملكجهان ،(هيوا) نازي بهناز
.(شيدا) نجفي محمدعلي ،(خدا رنگ) نژادايماني
|