موسيقي غالب وجه معنويت
ايراني
فيلم كارگردان ميلاني ، تهمينه
را زندگي از تابلويي
:زن دو
كشيدهام تصوير به
موسيقي غالب وجه معنويت
ايراني
فجر موسيقي جشنواره چهاردهمين برگزاري بهانه به
(پاياني بخش) خواننده تعريف ، صديق با گفتوگو
صديق وگوبا گفت پاياني بخش خوانيد مي كه مطلبي :اشاره
روز در آن نخست بخش كه است ايراني موسيقي خواننده تعريف ،
.رسيد چاپ به گذشته هفته چهارشنبه
هنر و ادب گروه
.نيست هم شدني تمام و *
سيما ، و صدا و رسمي مراكز آيا.است همينطور "واقعا *
به 150 متعلق كه دستگاهي موسيقي همين پژوهش و بررسي براي
روي كردهاند؟ معنوي و مادي سرمايهگذاري است اخير سال
دركنار چطور؟ مناطق محلي موسيقي چه؟ اين از پيش موسيقي
و پاپ سالم گروههاي و سمفونيك اركستر تشكيل براي تلاش
سرچشمههاي عنوان به ايران قديمتر موسيقي روي جاز ،
براي زيادي ماخذ و منابع.شود كار ميبايد خودمان موسيقي
كامل ترجمه حتي هنوز ما.وجوددارد قديم موسيقي روي تحقيق
كليدي كتابهاي از يكي كه را فارابي "كبير موسيقي" كتاب
زمينه در بسياري متون.نداريم دست در ماست ، موسيقي در
هنوز و است عربي زبان به كه وجوددارد ايران كهن موسيقي
دنيا معتبر دردانشگاههاي "كبير موسيقي".نشدهاند ترجمه
هيچ خودمان ولي ميشود تدريس مصر الازهر دانشگاه جمله از
آن دوران ديگر كه داريم اعتقاد و نداريم آن از شناختي
دل از بايد را نو سخن !گفت نو سخني ميبايد و شده سپري
موسيقي رويكنيم متصل آينده و حال به و استخراج گذشته
دوران موسيقي فقط نهكرد كار ميتوان هم مختلف مذاهب
كشور رسمي اديان ساير موسيقي به ميتوان حتي كه اسلامي ،
.پرداخت... و ، مسيحيان زرتشتيها جمله از
با و گرفتهاند موضع سنتي موسيقي عليه عدهاي امروز *
اعلام را آن ختم واقع در "سنتيبس موسيقي" شعار ، سردادن
چيست؟ شما نظر.كردهاند
و ديگر موسيقيهاي كه پيش سال پنجاه حدود زماني از *
اصطلاح و واژه شد ، ايران وارد اروپايي موسيقي بهويژه
"سنتي" پسوند اين.شد الصاق موسيقيما به هم "سنتي"
و ارتجاع ياد به را ما و دارد منفي بار خود با متاسفانه
براي حقيقت در پسوند اين.مياندازد گذشته به بازگشت
الصاق ما موسيقي به موسيقيها ، ساير از موسيقي اين تفكيك
البته باشد ، گرايي گذشته و تحجر معني به اگر سنت.شد
حال عين در و گسترده شناخت كه است لازم اما.است مردود
و كجاييم امروز بدانيم تا باشيم داشته گذشته از عميقي
افكندن پي براي و دراندازيم نو طرحي آينده براي بتوانيم
ميراثها از وسيعي و عميق شناخت ميبايست سالم جامعه يك
.باشيم داشته نياكانمان و گذشتگان فرهنگي دستاوردهاي و
بايد شود ، حفظ سنت بايد كه حد درهمين ميگويند آنها *
نه ، اين از بيشتر اما.باشيم داشته هم سنتي موسيقي "طبعا
موسيقياي ، نوع هرميطلبد ديگري موسيقي حاضر ، زمانه زيرا
.سنتي موسيقي از غير
است تبليغي اين من نظر به..موسيقياي؟ نوع چه "مثلا *
و رنگ "اصلا كه است تبليغي جنس ، بيشتر چه هر فروش براي
را گذشتهمان يكباره ميتوانيم آيا.ندارد فرهنگي بوي
و نو موسيقي يك ميتوانيم زماني فقط بريزيم؟ دور
داشته كافي توجه گذشتهمان به كه باشيم داشته ريشهدار
.ارتباطند در پيوسته هم به حلقههاي مثل تداوم اين.باشيم
اين ادامه و تداوم در بايد بكنيم ، نو كار بخواهيم اگر
ابتداي در شيدا گروه مثال طور به.باشد زنجير حلقههاي
آنها.شد تاسيس هدف همين با سال 1354 در تشكيل
بشناسند بيشتر چه هر را قديم موسيقي ميخواستند
را جديد آثار ساخت آن ، تداوم و اساس بر و وبشناسانند
در نيما از شعري روي بر "داروك" آهنگ "مثلا.كنند تجربه
عارف آثار معرفي و بازسازي كه شد ساخته دورهاي همان
در بايد نو كار.داشت وجود گروه اين كار دستور در وشيدا
.باشد ما گذشته موسيقي روند طبيعي تداوم
داد؟ ارائه نو كارهاي بايد كه هستيد معتقد پس *
و بشناسيم بايد بوده كه هم را چيزي آن اما."كاملا بله *
.بشناسانيم
داريد؟ خصوص اين در پيشنهادي چه *
فرهنگي غيررسمي و رسمي نهادهاي و رسانهها وظيفه اين *
هر و راستين فرهنگ با را همگان بيشتر هرچه كه است كشور
صدا.كند آشنا است ، انساني ارزشهاي و تعالي جهت در آنچه
امر اين در توجهي قابل نقش بخواهد اگر ميتواند سيما و
آشنا ريشهدار و خوب موسيقي با را مردم و باشد داشته مهم
شناخت درباره برنامهاي سيما و صدا در.كند مانوس و
.نميدهند نشان هم را ساز تلويزيون در.ندارد وجود موسيقي
انگار كه ميدهند نشان طوري ميدهند نشان گاهي هم اگر
.هستند اسلامي شئونات خلاف كاري انجام حال در نوازندهها
كه حرفهايي يا و داريم هم با ما كه بحثي اين الان
ارائه موسيقي انديشه و تفكر باب در متفكرين و روشنفكران
در.ميگيرد صورت معدود و محدود چارچوبي در فقط ميدهند ،
بيشتري وسعت را بحثها اين ميتواند سيما و صدا كه حالي
.كند معمول مردم بين در مرور به را آن و بدهد
بگيرد؟ برعهده را مهم اين ميتواند چگونه سيما و صدا *
مختلف ميزگردهاي طي ميتواند سيما و صدا من ، نظر به *
و بحث به را موسيقي تئوريك جنبههاي صاحبنظران ، شركت با
داستاني ، فيلمهاي "مثلا ديگر سوي از و بگذارد نظر تبادل
شناخت تا كند ، تهيه زندهاند هنوز كه اساتيدي زندگي از
.نشوند نازل موسيقي محو و برود بالاتر مردم
دوره آواز كه معتقدند سنتي موسيقي خوانندگان از بعضي *
چيست؟ شما نظر.است شده منسوخ ديگر قاجاريه
بزرگاني بداند بايد دارد ، را اعتقاد اين كه خوانندهاي *
دوره آوازخوانان طاهرزاده ، آذر ، اقبال سيداحمدخان همچون
"اصولا كه كند ثابت اول بايد او لذا .بودند قاجار
بعد و كند اجرا بزرگان اين خوبي به را آواز ميتواند
كار چيزي چنين كه چرا.باشد داشته را بزرگي ادعاي چنين
.است نهفته آن در مو از باريكتر نكته هزار و نيست آساني
درست معني به جديد -شدن جديد كار مدعي و قدما آواز انكار
.ميطلبد را خودش خاص پهلوان و كارستان است كاري -كلمه
ما كه اين.باشد قدما كار ادامه در ميبايست جديد كار
نيم "مثلا و بخوانيم كشدار دلخواه ، و دليل بدون را اصوات
نالههاي با را آواز اگر يا و بكشيم را "و" حرف دقيقه
هم در آشكار و پنهان كرشمههاي و عشوهها و مصنوعي
شناختي كه جايي در.نميشود محسوب جديد آواز كه آميزيم
چه و چيست "جديد آواز" اين باشد ، نداشته گذشتگان آواز از
با ميكند فرق نهادن ، بنا نو سبك و شيوه.دارد معنايي
را آواز خودمان سليقه و ميل بنابه و بياييم ما كه اين
چرا.نيست ما گذشته آواز طبيعي تداوم در كه بخوانيم طوري
"لزوما بودن جديد باشد؟ جديد بايد كاري هر ميكنيم فكر
يك از انسان كه لذتي "اصولا.نيست بودن بهتر معني به
آن در كه است توازني و تعادل خاطر به ميبرد ، هنري پديده
بشر رواني و روحي گرفتاريهاي از يكي "اصولا.دارد وجود
.ميبيند تعادل و توازن كمتر ديگر نگاهش كه است اين امروز
در.شده كوله و كج هم گوشهامان.است كوله و كج چيز همه
گفت بايد شست بايد را چشمها سپهري سهراب قول به واقع
!بشنويم هم درست و خوب تا شست خوب بايد هم را گوشها
ايراني موسيقي تلفيق طرفدار كه موسيقيدانان ، از بعضي *
است ، "علمي" غربي موسيقي كه معتقدند هستند ، غرب موسيقي با
چيست؟ شما نظر.است "غيرعلمي" سنتي موسيقي اما
"خصوصا مردم ، بين كه است دهه چند "علمي موسيقي" عبارت *
كه پديدهاي هر.است شده رايج تحصيلكردهها و روشنفكران
مانند هم ايراني موسيقي.است علمي "قطعا باشد ، قانونمند
كه دارد ، را خودش خاص قوانين و قواعد ملل ، ساير موسيقي
قواعد از عدولاست متفاوت غربي موسيقي علم با "طبعا
موسيقي.ميريزد هم به را آن ساختار علم ، اين اصلي
به و است شفاهي شرقي ، موسيقيهاي از بسياري مانند ايراني
معني به بودن شفاهي اينميشود منتقل سينه به سينه شيوه
خودش خاص زبان دستور موسيقي اين.نيست آن بودن غيرعلمي
در كه معنويتي و احساس انتقال و بيان براي.داراست را
قواعد و اصول اين بر بايد دارد ، وجود موسيقي اين ذات
همين دليل به فينفسه هم ايراني موسيقي.داشت كافي تسلط
.است علمي موسيقياي بودن ، قانونمند
"علم" كه ميكنند مفهوم القاء گونهاي به دوستان ، اين *
غربي موسيقي خاص كه كنترپوان قواعد و هارموني اصول يعني
.است
"واقعا نيست؟ "علم" ايراني موسيقي قواعد و اصول يعني *
بيفايده و ديمي موسيقي يك آيا چيست؟ پس نيست ، علم اگر
است؟
رديف ميكنيد فكر شما آيا.برسيم جا همين به ميخواستم *
خودش ، قانونمنديهاي با متناسب تعاريف بنابر ما ، موسيقي
است؟ علمي موسيقي نوع يك
بخصوص سنتي ، موسيقي در فواصل نظام همين.صد در صد بله ، *
.است علم ميشود ، مربوط آكوستيك و فيزيك به كه بخشي
آن با ميشود ، مربوط رديف شناخت به كه دانش و اصول تمامي
.است علم "دقيقا دارد ، كه كنندهاي مبهوت و عظيم ساختمان
معنويتي تمامي اداي براي آن ، به نسبت احاطه و علم اين
وجود موسيقي نوع اين هنرمندان و ايراني موسيقي در كه است
.دارد
معنوي چقدر ما ، موسيقي كه اين مورد در است ممكن آيا *
معنويت با قرابتش "اصولا يا و است معنوي چرا يا است ،
كنم؟ سوءال شما از چيست ،
كه است معنويتي همين ما ، جدي و راستين موسيقي غالب وجه *
اين از زيادي بخش باشم نكرده مبالغه اگر ميگوييد ،
بخش.دارد سروكار اينجايي انسان ناخودآگاه با معنويت ،
ارتباط ميكنيم صحبت آن از كه علمي همان با هم خودآگاه
ضمير حوزه در بيشتر معنويت اين كه آنجا از.مييابد
به و.ميآيد دست به سخت بسيار است ، انسان ناخودآگاه
از شايد.است شده تجربه نادر بسيار آن غايت دليل ، همين
را معنويت اين بالايي ، و گسترده حد در كه كساني معدود
خودآگاه حيطه به ناخودآگاه از را آن و كردهاند تجربه
اين منظورم.برد نام مولانا حضرت از بتوان آوردهاند ،
را معنويت اين كه داشت انتظار همه از نميتوان كه است
.كنند هضم و درك "كاملا
فيلم كارگردان ميلاني ، تهمينه
را زندگي از تابلويي
:زن دو
كشيدهام تصوير به
از يكي ميلاني تهمينه كارگرداني به زن دو :اشاره
موضوعي طرح بهدليل كه بود هفدهم جشنواره فيلمهاي
مخاطبان و منتقدان توجه مورد سمبليك تابلويي در جسورانه ،
مريلا ميلاني ، فيلم اين مطبوعاتي نشست در.گرفت قرار
ملك و پسياني آتيلا فروتن ، محمدرضا كريمي ، نيكي زارعي ،
اين گزارش.گفتند پاسخ شده مطرح پرسشهاي به خزاعي جهان
:ميخوانيد را جلسه
اما.ساختهايد تاثيرگذار و جسورانه بهشدت فيلمي o
.بود عيار تمام فمينيستي فيلم يك زن دو البته
از من تعريف ولي.چيست فمينيسم از شما تعريف نميدانم من
جريان يك را فمينيسم من حقيقت درنيست مرد ضد فمينيسم ،
"اصلا البته و ميدانم زنان شرايط كردن متعادل براي فكري
بلكه بدانيد ، فمينيست يك مرا شما كه نميشوم ناراحت هم
.ميشوم خوشحال هم خيلي
مرد از عمومي تصوير يك فيلم اين در (پسياني آتيلا) احمد
همسرش ميتواند كه مردي كه باورم اين بر مناست ايراني
خيلي.همنيست فرزندآزار "لزوما دهد ، قرار آزار مورد را
.خوبند بچههايشان با ولي هستند ، بد همسرشان با مردها از
فقط.ندارم مردها به بدبينانهاي نگاه من زن دو در
مردها داشتم ميل.كشيدم تصوير به را زندگي از تابلويي
فوت يا كنند تصادف "مثلا نباشند ، روزي اگر كه بدانند
همسرانشان بهدست را فرزندانشان بود قرار اگر و بشوند
بچهها از نگهداري قابليت زنهايشان وقت آن آيا بسپارند ،
دارند؟ را
فيلم مثبت شخصيتهاي از پررنگتر منفي شخصيتهاي چرا o
ميرسند؟ بهنظر
نيز سينماييام بيان.نخواندهام سينما درس من ببينيد
.است من حس تابع
.هستم خود حسي بيان تابع ميسازم ، فيلمي وقتي بنابراين
روءيا.ميشويد آشنا فرشته و روءيا شخصيت با زن دو در شما
عنوان حتياست زن يك حقيقت فرشته ، و است آرماني زن يك
.است زن يك هويت به راجع دارد ، دوپهلو مفهومي نيز ، فيلم
قرار هم كنار در آن معرفي براي متعددي عوامل كه هويتي
.است شده گرفته
بلكه.نيستند طبقه يا قشر يك از نمادي فيلم آدمهاي
از سمبلي همه فرشته پدر حسن ، احمد ، .هستند سمبليك "تماما
براي هستند ، خوب "مثلا كه مرداني.هستند مردهايي چنين
تهيه هم خانه ميخرند ، غذا و لباس بچههايشان و زنها
ميخواهند اما نيستند ، هم بد كارهاي اهل ميكنند ،
اين به پرداختن براي زن دو.دهند تغيير را هويتزنشان
پرداخت از ناگزير هدف ، اين به رسيدن و رفته دست از هويت
پدر احمد ، حسن ، ميدانيد ، است شخصيتهايي چنين تصوير و
.هستند فكري جريان يك همه و همه فرشته ،
نشان فرشته عاشق را خودش كه (فروتن محمدرضا) حسن حتي
به حضورش تحميل در سعي كه است مزاحمي موجود ميدهد ،
.دارد فرشته زندگي
چيست؟ فرشته نقش به راجع نظرتان كريمي خانم o
وقتي.كنم كار حسي خيلي كردهام سعي هميشه من راستش
شايد.كردم گريه خواندم ، اولينبار براي را فيلمنامه
اين تا را آن اصلي شخصيت نقش كه بود فيلمنامهاي نخستين
از هيچكدام در هيچوقت البته.ميكردم حس اندازه
نقش كه خواستم فقط.دربياورم ادا نكردهام سعي فيلمهايم
.كردم باورش كه بود نقشهايي آن از فرشته دهم ، نشان را
من در ميخواهدفرشته چه ميدانستم ميشناختم ، را فرشته
.ميگرفت جريان وجودم تمام در كه ميكرد ايجاد حسي
نقش اين و فيلم اين براي "مثلا كه نيست هم اينطور اما
همه در هميشه چون باشم ، گذاشته بيشتري يا كمتر انرژي
.دهم انجام را ممكن كار بهترين كردهام ، سعي فيلمهايم
چيست؟ داوران هيات به راجع نظرتان ميلاني خانم o
را پنجنفر هر چون.بود ممكن تركيب منصفانهترين اين
.هستم آشنا كارهايشان با و ميشناسم
امسال ميانه ، نسل فيلمسازان ميرسد بهنظر ميلاني خانم o
!كردهاند ارايه را خود كارهاي بهترين
ادامه آمده ، بهوجود كه سياسي باز فضاي و موجود جو اگر
خواهيم هم بهتري فيلمهاي شاهد آتي سالهاي در كند ، پيدا
كردهايم ، پيدا كه شديدي خودسانسوري اين از بايد.بود
.كنيم عادت آزادي به و بگيريم فاصل
صحنه كاش اي وليساختهايد خوبي فيلم ميلاني خانم o
ياد به را آدم.ميكرديد حذف آن از را چاقوكشي
.ميانداخت "فيلمفارسي"
من ;روز آنوقت و آسمان وسط خورشيد !فيلمفارسي ياد به چرا
كرده برداشت نيمروز ماجراي از "دقيقا را صحنهها اين
.بودم
|