بر نظارت هيات اختيارات
مطبوعات
:فيگارو روزنامه
اصلي عامل "حرفهاي فشار"
است شاغل افراد بيماري
سراسر در روزنامهنگار 50
به جاري سال طي جهان
رسيدهاند
قتل
گلستان استان محلي دوهفتهنامه
شد تهديد
استان بانوان كميسيون دبير
تعداد بيشترين تهران
:تهران
انتخابات در را زن كانديداي
دارد
شوراها
!نامكشوف رازهاي
بر نظارت هيات اختيارات
مطبوعات
فاقد نشريات ، انتشار پروانه لغو در نظارت هيات اقدام
به تعرض و غير به اضرار منزله به و بوده قانوني وجاهت
كاركنان بسا چه امتياز ، صاحب شغل و حقوق مال ، حيثيت ،
فقط نشريات انتشار لغوپروانه.ميشود تلقي نشرياتي
.است صالح دادگاه درصلاحيت
آن دستاندركاران و اصحاب و مطبوعات توسط ارتكابي جرائم
از برخي:نمود تقسيم ميتوان گروه دو به اعتباري به را
و افراد ضد بر تنها كه هستند اختصاصي جرم جرائم ، اين
قبيل اين تعقيب رو اين از.ميباشد آنان مصلحت عليه
خصوصي شاكي يا مدعي شكايت به منوط متهم مجازات و جرائم
.است
تهديد را جامعه مصالح و است عمومي جرم هم مواردي در
خصوصي شاكي شكايت تابع مجازات و جرم تعقيب لذا ميكند ،
جرائمي ، چنين وقوع صورت در ديگر عبارت به (1).نميباشد
اداري سياست و عمومي منافع حفظ مناسبت به جرم مرتكبين
شخصي حق اعتبار به نه ميشوند واقع تعقيب مورد كشور
موقوف جزايي تعقيب شكايت ، از آنان انصراف با تا افراد ،
شكايت به منوط مجازات و جرم تعقيب كه مواردي از يكي.شود
يا رهبر به آن اثر در كه است جرمي نيست ، خصوصي شاكي
به تعقيب اين (2).باشد شده اهانت تقليد مسلم مراجع
مراجع و رهبري مقام شريف موقعيت و سمت به اهانت مناسبت
قانون اصل 107 ذيل موجب به صورت اين غير در.است تقليد
كشور افراد ساير با قوانين برابر در نيز رهبر اساسي ،
.است مساوي
ماده 27 ، اخير قسمت موجب به جرمي ، چنين احراز صورت در
به مطلب نويسنده و مسئول مدير و لغو نشريه آن پروانه
اصحاب اختلاف.شد خواهند مجازات و معرفي صالحه محاكم
نحوه و قانوني ماده همين از نظارت هيات با مطبوعات
است اين ارشاد وزارت استنباط.ميشود ناشي آن از استنباط
مبادرت ميتواند "راسا ماده اين استناد به نظارت هيات كه
.نمايد متخلف نشريه انتشار پروانه لغو به
نظر از هيچكس و است برائت بر اصل شد اشاره "قبلا چنانكه
ثابت صالح دادگاه در او جرم كه اين مگر نيست مجرم قانون
پروانه لغو مطبوعاتي و فرهنگي عرصه در كه آنجا از.گردد
عليه ميتوان كه است مجازاتي شديدترين نشريه ، يك انتشار
بنابراين (است همراه مطبوعه مرگ با زيرا) نمود ، اعمال آن
احتياط با جرم وقوع مجازات ، اين اعمال از قبل است لازم
.گردد احراز بيشتري
اجراي و مجرمين تعزير و مجازات تعقيب و جرم كشف وظيفه -1
قضائيه قوه عهده به اسلام ، جزائي مدون مقررات و حدود
"منحصرا نيز قضائيه قوه اعمال و (3).است شده واگذار
با طرفي از (4).ميگيرد صورت دادگستري دادگاههاي بوسيله
مطبوعاتي ، و سياسي جرائم حساسيت و ظرافت به توجه
اين به رسيدگي و گرفته نظر در را احتياط جانب قانونگذار
ويژه به جامعه عرف با تنگاتنگي ارتباط كه را جرائم قبيل
سبب همين به:است دانسته خاصي شرايط تابع دارد ، مطبوعات
به رسيدگي":كه ميكند تاكيد اساسي قانون اصل 168 نيز
منصفه هيات حضور با و است علني مطبوعاتي و سياسي جرائم
مطبوعات قانون ماده 34."ميگيرد صورت دادگستري محاكم در
جرائم به":كه است شده متذكر مذكور اصل از پيروي به نيز
هيات حضور با صالحه دادگاه در مطبوعات ، بوسيله ارتكابي
".ميشود رسيدگي منصفه
ذيل تبصره و ماده 27 مستند و ماده 6 بند 7 از مستفاد -2
مراجع و رهبر به نشريهاي در چنانچه مطبوعات قانون در آن
است لازم و واقع مطبوعاتي جرم گردد ، توهين تقليد مسلم
مطبوعات قانون ماده 24 و قانوناساسي اصل 168 مستند
طور به و منصفه هيات حضور با دادگستري محاكم در جرم وقوع
يك پروانه لغو قانوني جواز كه آنجا از.گردد احراز علني
و معطوف "صرفا ،(مطبوعات قانون ماده 27 موضوع) نشريه
تقليد مسلم مراجع يا رهبر به اهانت جرم وقوع به منصوب
مراجع در جرمي چنين وقوع كه مادامي رو اين از ميباشد ،
موضوعه قوانين ساير و اساسي قانون اصول رعايت با ذيصلاح
در مذكور مجازات اعمال و است برائت بر اصل نشده ، احراز
.داشت نخواهد موضوعيت هيچوجه به متهم نشريه عليه ماده 27
و قانوناساسي هشتم و شصت و يكصد اصل كه اين به "مضافا
فاقد و شده بيان عام طور به نيز مطبوعات ماده 34قانون
مورد شدن مستثني بر دال (منفصل يا متصل) مخصصي هرگونه
.است مطبوعاتي جرائم ساير از "مراجع و رهبر به اهانت"
اصل از مستفاد و r2قانوناساسي>
پروانه لغو تبع به كه ميشود تلقي نشرياتي كاركنان
.شدهاند محروم اجتماعي حقوق برخي از امتيازشان ،
مانند نشرياتي در مندرج مفاد در نظارت هيات چنانچه -3
از يكي به اهانت از حاكي كه عباراتي با توس و شلمچه
آيا كه آيد پديد شبهه واين شود مواجه است تقليد مراجع
ميتواند مطبوعات كه 2قانون دارد را اختيار اين فقط
منع اقدامات قبيل اين ادامه يا انجام از را "نشريات فروش
خود اختيار اين از ميتواند زماني هيات اين.نمايد
قانون ماده 12 بر منطبق او تصميم كه نمايد استفاده
صالح دادگاه توسط نشريه مجرميت حكم صدور از پس و مطبوعات
.باشد
قانون اجرايي آئيننامه ماده 28 از مستفاد واقع در
"صرفا خصوص اين در (ارشاد وزارت) نظارت هيات مطبوعات ،
ياد مراكز به صالح دادگاه حكم اعلامكننده و رابط نقش
.مينمايد ايفاء را شده
مطبوعات قانون اجرايي آئيننامه ماده 19 راقم ، عقيده به
حيطه ميباشد ، مطبوعات قانون ماده 7 مفسر اينكه ضمن
و توزيع چاپ ، نشر ، از جلوگيري بر مبني هيات ، اختيارات
.است نموده مشخص نيز را نشريات فروش
اختيارات و وظايف صلاحيت ، بيان در قانونگذار -"ثانيا
بيان پراكنده بصورت كه مطبوعات قانون در نظارت هيات
هيچ انتشار پروانه لغو در هيات اختيار به است گرديده
.است نكرده اشارهاي
قابل زير شرح به هيات اين اختيارات و وظايف صلاحيت ، حدود
:ميباشد حصر و شمارش
عرضه و انتشار و چاپ مغايرت يا موافقت تشخيص مرجع *
(5).مطبوعات قانون در مندرج اصول با مطبوعات
و نشريه انتشار پروانه متقاضيان صلاحيت تشخيص مرجع *
(6).آن مسئول مدير
به نشريه انتشار عدم بودن ناموجه يا تعذر تشخيص مرجع *
(7).مطبوعات قانون ماده 16 اخير قسمت در مندرج شرح
تغيير هرگونه جواز عدم يا جواز خصوص در نظر اعلام مرجع *
(8).درپروانهانتشار مندرج مشخصات در
رد مراتب اعلام و پروانه صدور درخواست به رسيدگي مرجع *
(9).ارشاد وزير به اجراء جهت مدلل بطور تقاضا قبول يا
درخواست بنابه يا "راسا) نشريات تخلف موارد به رسيدگي *
قانوني پيگرد تقاضاي تقديم لزوم ، صورت در و (ارشاد وزير
(10).صالح دادگاه به متخلف
و است لازمالرعايه و قطعي اخير مورد دو جز به هيات راي
از حكم صدور به منوط نيز آخر مورد دو شدن لازمالرعايه
.ميباشد صالح دادگاه سوي
پاورقي
مطبوعات قانون مواد 27و24 در مذكور جرائم نظير -1
ماده 27 -مطبوعات قانون -2
اساسي قانون اصل 156 بند 4 -3
اساسي قانون و 159 اصول 156 -4
مطبوعات قانون ماده 7 --ه بند از مستفاد -5
ماده و ماده 9 تبصره 5 و و 3 ماده 16 از مستفاد -6
اين اجرايي آئيننامه ماده 119 نيز و مطبوعات 11قانون
قانون
مطبوعات قانون ماده 16 اخير قسمت از مستفاد -7
مطبوعات قانون اجرايي آئيننامه ماده 10 از مستفاد -8
مطبوعات قانون و 13 ماده 11 از مستفاد -9
مطبوعات قانون ماده 12 از مستفاد -10
اعلمي اكبر
:فيگارو روزنامه
اصلي عامل "حرفهاي فشار"
است شاغل افراد بيماري
گرفته ، صورت اروپا در كه تحقيقاتي براساس -اجتماعي گروه
را شاغل افراد بيماريهاي برخي ريشه روانپزشكان و پزشكان
.ميدانند حرفهاي فشار در
در فيگارو روزنامه اسلامي ، جمهوري خبرگزاري گزارش به
دردمفاصل ، درد ، كمر:مينويسد زمينه اين در مقالهاي
جمله از خون ، فشار و بيخوابي عضلات ، درد و خستگي
و كاركنان اكثر روزمره مسائل جزء هستندكه بيماريهايي
.است شده كارمندان
كشور در 15 نفر روي 15800 بر شده انجام تحقيقات طبق
صد در و 28 دردكمر به مبتلا شاغل درصدافراد اروپايي ، 30
رنج عضلات درد از درصدنيز و 17 هستند استرس با مواجه
روانيو برخوردهاي قرباني هم درصد بالاخره 9 و ميبرند
.بودهاند تحقيرآميز يا
بيماريهاي ريشه:مينويسد آمار اين تحليل در فيگارو
آن از ناشي رواني بيماريهاي ويژه به فشارشغلي به مربوط
در روانشناسان و وپزشكان نيست يكسان مختلف كشورهاي در
.نيستند خوشبين اصلا فعلي وضعيت بهبود مورد
آمار افزايش كار ، پزشك "كوفمن نوئل" گفته به
تعداد كه چرا است منطقي امر يك مشاغل به بيماريهايمربوط
تنها نه ولي يافته كاهش ملاحظاتمالي جهت به كارمندان
كارها ، وفوريت زمان عامل به توجه با بلكه نشده كم كار حجم
.است شده افزوده شاغل طبقه به فشار
شده تفهيم طور اين مديران و كارمندان به:ميافزايد وي
عدم صورت در و ميباشد نتايج كسب وجودآنها علت كه است
كه ميشود فهمانده بهآنها سريع ، اهداف اين به دستيابي
جو ، اين به توجه با و ندارند را لازم كارآيي و لياقت
.برند بسرمي استرس در مستمر طور به مديران و كارمندان
مدير "دوژور كريستف" فيگارو ، نوشته به بنا
حرفههاي و هنرها ملي حراست مركز شناسي آزمايشگاهروان
،"كارآيي" نام به:است آمارگفته اين مورد در نيز فرانسه
اعتمادي باعثبي مواردي در واداشتن رقابت به را شاغلان
ميكردند توصيه مشتريان به كه جايي تا است شده شاغل كار
كينه جو خاطر به امر اين و كنند مراجعه رقيب شركت كهبه
آنها.بود آمده پيش شركتها از بعضي حاكمبر بياعتمادي و
انداختن كار از پي خوددر شركت كار در اخلال و كارشكني با
.بودند آن عمدي
رواني فشارهاي براثر بيماريها بيشتر:ميافزايد دوژور
فشارها اين از را خود نميتواند كارمند چراكه ميآيد پيش
نمايي خود بيماري صورت آنبه آثار نتيجه ، در و كند رها
با خودرا ميتوانند خوبي به كارمندان امروزه.ميكند
فرد انسانيت به احترام ولي دهند تطبيق كاري جديد شرايط
آنها ولي هستند كار به آماده كارمندان.يافتهاست تقليل
شغل دادن دست از ترس بهخاطر و نيستند آن تنظيم به قادر
.بكنند بايد چه ، كي و كجا نميدانند خود
سراسر در روزنامهنگار 50
به جاري سال طي جهان
قتلرسيدهاند
.آي) روزنامهنگاران بينالمللي فدراسيون -اجتماعي گروه
روز (آي.پي.آي) بينالملليمطبوعات موسسه و (اف.جي
درسراسر روزنامهنگار جاري 50 سال در:كرد اعلام دوشنبه
.رسيدهاند قتل به جهان
سازمان دو اين بروكسل ، از آلمان خبرگزاري گزارش به
روزنامهنگاران اسامي از فهرستي باانتشار بينالمللي
يك و روزنامهنگار جاري ، اعلامكردند30 سال در مقتول
قتل اماانگيزه.شدند كشته وظيفه انجام درحين فردمطبوعاتي
.است نشده مشخص هنوز ديگر نگار روزنامه 19
از و كرده محكوم را قتلها اين آيپي.آي و.اف.جي آي
به را جرائم اين پيگيري و تحقيق خواستندمسئوليت دولتها
.گيرند عهده
شش كلمبيا ، در نگار روزنامه سازمان ، 10 دو اين گفته به
.اند شده كشته روسيه در نفر پنج مكزيكو در نفر
برخي در امروزه:گفت اف.جي.آي دبيركل "وايت آيدن"
فردي اگر كه است گرفته شكل اينتصور خاص كشورهاي
وي.شد دستگيرنخواهد برساند قتل به را روزنامهنگاري
كل درواقع ميشود ، كشته روزنامهنگاري كه هنگامي:افزود
.است گرفته قرار هدفحمله جامعه
قتل:گفت آي.پي.آي موسسه مدير فريتز پي يوهان
اغلب.ميگيرد صورت مردم كردن برايگمراه روزنامهنگاران
مجازات روزنامهنگاران قاتلان كشورها ، از بسياري در
براي دولتها آشكار مسئوليت بر علاوه:گفت وي.نميشوند
شبكههاي و روزنامهها تمام كه ضرورياست عدالت ، تنفيذ
.كنند گزارشتهيه قاتلان از برجستهاي بطور رسانهاي
گلستان استان محلي دوهفتهنامه
شد تهديد
گلستان" و "صحرا" محلي هفتهنامههاي:اجتماعي گروه
و فشار گروههاي سوي از گلستان ، استان در "ايران
.شدند تهديد خشونتطلب
صحرا تركمن هفتهنامه نمايندگي تابلو گزارش ، اين اساس بر
تبليغاتي پلاكاردهاي تمامي و شده كشيده زير به بار سه
گرگان شهر سطح از يا و پاره نيز ايران گلستان هفتهنامه
.شد ربوده
تلفني اكنون و نشده ختم اينجا به فشار گروههاي اقدامات
جرح و ضرب و كشتن يا هفتهنامه ، محل كشيدن آتش به تهديد
فوقالذكر ، هفتهنامههاي مسئولان.ميكنند آنها مسئولان
فرمانداري و استانداري يعني استان امنيتي -سياسي نهادهاي
.گذاشتهاند مسايل جريان در را
را ايران گلستان هفتهنامه شماره 03 مطالب تهديدكنندگان ،
قتلهاي به راجع مدني نهادهاي از نظرسنجي درج درباره
.ميدانستند خود ديدگاه مخالف مردم جبهه بيانيه و اخير
استان بانوان كميسيون دبير
تعداد بيشترين تهران
:تهران
انتخابات در را زن كانديداي
دارد
شوراها
:گفت تهران استان بانوان كميسيون دبير:اجتماعي گروه
اسلامي شوراهاي انتخابات اجرايي ستادهاي تمامي در خانمها
.دارند فعال حضوري استان اين
خبرگزاري انتخابات خبري ستاد با گفتوگو در زارع زهره
شوراهاي انتخابات اجرايي ستادهاي در:گفت اسلامي جمهوري
هياتهاي عضو زن نماينده يك حداقل تهران استان اسلامي
در زن نامزدهاي رقم بالاترين تهران استان و است اجرايي
ساير با مقايسه در را كشور اسلامي شوراهاي انتخابات
.دارد استانها
شوراهاي انتخابات در تا خواست زنان از همچنين زارع
تاثير و داشته فعال حضوري عرصهها ساير همانند اسلامي
فضاي:افزود وي.كنند اثبات ديگر بار خودرا پررنگ
امور در را آنان بيشتر هرچه مشاركت زنان ، براي بوجودآمده
.ميطلبد مختلف
!نامكشوف رازهاي
بهانه به خود ، سرمقاله در ديروز عصر روزنامههاي از يكي
كه نموده مطرح مطالبي نجفآبادي ، دري آقاي از تجليل
تراويده نميتواند كننده تحريك ذهن يك از جز "حقيقتا
وي متبوع نشريه و مزبور نويسنده رويكرد و تحليل.باشد
گويا مسئله اما است ، روشنتر آن خاستگاه و روشن ، البته
قواعد تمام كه چرا است شده دگرگون معمول حدود از فراتر
.است ريخته هم به را سياسي رقابت متعارف و رايج
براي غريبي دلسوزي مقاله ، اين محتواي به نگاهي با
وي ، و شده ابراز اطلاعات وزارت محترم اعضاي و كارمندان
ويژه ، بهاست سوزانده دماغ و دل عزيزان آن براي
چه نيست معلوم هنوز كه - بعدي وزير به نيز رهنمودهايي
.است نموده تبشير و تحذير را وي و كرد ابلاغ - باشد كسي
و كرده تحليل و تجزيه را قتلها و خشونتها ريشه همچنين
متذكر نظام بنيان كردن سست در را عوامل اين ويرانگر نقش
.است شده
يكي كه زماني پيش ، سالها !دارد غريبي بازيهاي چه روزگار
شيشههاي و كرده حمله سينمايي به خشونتطلب گروههاي از
كار و دادند قرار شتم و ضرب مورد را مردم و شكسته را آن
پلهها از را فرزندي حامل بانوي كه رساندند جايي به را
حركات اين به مجلس نمايندگان از يكي انداختند ، پايين به
همين.كرد اعتراض بيضابطه خشونتهاي و اوباشمنشانه
قرار تريبون پشت بلافاصله بزرگوار ، نماينده و نويسنده
به را توهينهايي چنين و بودم مرده كاش اي:گفت و گرفت
اشكآلود و دلشكن سخت روضهاي...و نميشنيدم حزبالله
غير و نظم ضد رفتارهاي آن و خشونتطلبان آننمود ايراد
.شد معرفي حزبالله نام به ايشان سوي از قانوني ، متاسفانه
نيروي و سپاه عزيزان پاي مذكور ، يادداشت همان در اينك
و حرف به - اطلاعات وزارت نيروهاي بر افزون - را انتظامي
به.است كشانده شدهاي تعيين اهداف واقع در و حديثها ،
همچون آگاهي مجموعه كه ميكند تصور چنين وي آيا راستي
با ايران انتظامي نيروي يا اسلامي انقلاب پاسداران سپاه
مدافع نيروهاي و جمهور رئيس با تقابل در وي ارشادات
در چرا ;ميگويد درست اگر.گرفت خواهند قرار مدني جامعه
وزارت موضوع كه است گفته كسي چه شده ، رانده سخن لفافه
اين از ؟"باشد سپاه بچههاي براي عبرتي" بايد اطلاعات
اين مقاله سر در آن نقل اينك و داشته منظوري چه سخن
دارد؟ هدفي و وجهي چه مجلس نماينده يك جانب از روزنامه ،
ميكند طاعت كه پندارد خواجه
ميكند جان معصيت از خود ليك
دمت از بيايد بد سير بوي
غمت دارم من كه لافي همين تو
پياز بوي كان مشك ، از ملاف تو
راز تو بوي از مكشوف ميكند
همه ، از بالاتر و ايران ملت همه پشتوانه به مدني جامعه
.گرفت خواهد شكل ملت و كشور و قانون و حافظان و مجريان
بلكه نشده ، تضعيف تنها نه اخير وقايع با اطلاعات وزارت
اينگونه كه ميشناسيد را نهادي كدام.است يافته اعتبار
مردم نمايد؟ شبهات رفع و پالايش به اقدام ملت منظر در
خط در سپاهميدانند خوب را اطلاعات گمنام سربازان قدر
و است جهان در اسلامي مدني جامعه تنها از حراست مقدم
.ماند نخواهد جناحي تحريكات منتظر نيز انتظامي نيروي
چنين نميتواند هيچكس و آنهاست شغل قانون از پاسداري
آنهم - جناحي ابزار به را هوشمندي و يافته نظام نهادهاي
در" كساني كه شده مدعي نويسنده.سازد بدل -اقليت جناح
انتظامي نيروي و سپاه بعدي ، نوبت ميكنند نجوا خود جلسات
سمت به ها انديشه هاو نوشته چنين اين از راستي به !!"است
.اعلم والله دارد؟ اشارت انگشت مرموزي اهداف چه
ر - م
|