باش خصالخويشتن فرزند
باشيم؟ راضي زندگي از چگونه
داشته خوشبخت خانوادهاي چگونه
باشيم؟
افراد از مجرد افراد تعداد
ميگيرد پيشي انگليس در متاهل
آماده آيا بيازمائيد را خود
هستيد؟ ازدواج
ارشاد و فرهنگ وزير
اندركاران دست به تعرض
:اسلامي
است محكوم مطبوعات
باش خصالخويشتن فرزند
علم مهم روشهاي از "رواني درماني خود و خودياري" روش
دو خلاصه ، طور به روش ايناست درماني روان و روانپزشكي
هم آن اساس و "خود نزد درمان" و "درد پيشگيري":دارد هدف
خود با بودن روراست و خود ، از شروع:است متكي چيز دو بر
و فردي آثار با -رواني ناراحتيهاي از بسياري.ديگران و
روش ايناست فرمول دو اين گرفتن ناديده نتيجه -اجتماعي
كه آنگاه و است انسان خود خوبي و بدي هر منشا:ميگويد
خوابيده آن پشت در نادرستي و ناراستي مينمايد ، رخ بدي
.است
ارتباط -نيست1 بيشتر حالت سه از انسان ارتباطات مقوله
روش.محيط با ارتباط -ديگران 3 با ارتباط -خود 2 با
است متمركز اول حالت روي رواني ، خودياري طريق از معالجه
ناشي هم ديگر حالت دو مشكلات زيرا.ميداند مهم را آن و
كمبود خود ، نداشتن باور:است اول حالت نابسامانيهاي از
پنهانكاري ، به توسل روراستي ، نداشتن نفس ، به اعتماد
ديگر ، عبارت به.غيره و ديگران از بيجا انتظارات و توقعات
كه است اصلي خود روي كردن كار و خود به توجه عطف
مربوط رواني سلامت به كه را مباحثي تمام گفت ميتوان
.دارد خود در ميشود
زمينه دو در اصلاحات به پرداختن امكان دنيا اگر البته
زندگي يك داشتن به ميتوان آنگاه بدهد ، هم را ديگر
.است مهم هم زمينهها آن زيرا.بود اميدوار سالم "كاملا
"استثمار" فكر "فعلا ديگران ، با ارتباط زمينه در "مثلا
و استثماركننده گروه دو هر و است حاكم جهان بر
.است كرده گرفتار رواني مشكلات چنگ در را استثمارشونده
استثمار كه ميبينند زيان همانقدر هم استثمارگران
است دروني سقوط و فساد دليل به اين و ميبينند شوندگان
شك و بدگماني رشد نتيجهاش و ميگيرد ، را آنها گريبان كه
.آنهاست روح در تخريب و تهديد و تجاوز و خشم و ترس و
كه ميبينيم و ميبينيم چشم به خود هم را محيط با ارتباط
مصرف و توليد باطل دور در اسراف و افراط و ولع و حرص
.است كشانده كجاها به را كار بيشتر ،
به را بهرهوري حداكثر شخصيمان زندگي در كه اين براي ما
صادقانه خودمان با فقط نه كه بگيريم ياد بايد آوريم ، دست
سالم زندگي يك هم همنوعان با بلكه كنيم ، رفتار و زندگي
داشته آگاهي با همراه برخوردي زيست ، محيط با و اجتماعي
ناديده را ضرورت سه اين از يكي نميتوانيم ماباشيم
و جامعه گرفتن ناديده.بمانيم بيتوجه آن به و بگيريم
.خودمان وجود گرفتن ناديده كه است بخش همانقدرزيان طبيعت ،
طور به را خودمان طبيعي "من" كه كنيم سعي بايد آن بجاي
با.بخشيم تحقق آن به و كنيم نزديكتر حقيقتش به كامل
رفتار و برخورد صورت طبيعيترين به حتيالامكان ديگران
كمك آن سلامت به طبيعت ، قوانين رعايت و حفظ با و كنيم
.كنيم
حوزه مسائل ، اين ظهور و بروز زمينههاي مهمترين از يكي
كج آن بناي ابتدا از اگر كه است ، ازدواج و خانواده
ضربالمثل يك.داشت نخواهد خوش پاياني شود ، گذاشته
بسا چه و "ميكند درو طوفان بكارد ، باد كه كسي":ميگويد
.ميشوند و شدهاند طوفانهايي چنين دچار كه خانوادهها
موفق زندگي يك كردن بنا متخصصين ، از بعضي عقيده به
به كه است معلوم ولياست شانس تابع زيادش قسمت زناشويي ،
يافتن تحقق شرايط از يكي.نشست نميتوان شانس آمدن اميد
در شخصيتي نظر از همسرتان و شما كه است آن شانس ، اين
هم و امروز هم كه طوري بهباشيد كرده رشد مشابه وضعيتي
درست دهيد ، نشان خود از مشابه و مشترك علائق آينده ، در
و كردهايد ، ملاقات را يكديگر بار اولين كه زماني مثل
با جزيي سليقههاي اختلاف كه باشيد آماده "كاملا نيز
مهم امور در را آنها و كنيد تحمل و بپذيريد را همسرتان
مشكلات دچار آنگاه زناشويي زندگي.ندهيد دخالت زندگيتان
ديگري از جداي يك ، هر سليقههاي و علاقهها كه ميشود
جلوه سنگين مقابل طرف براي هم دوگانگي اين قبول و باشد
ويا سازيها صحنه و كاريها پنهان يا نتيجه در.كند
نشان را خود مشكلات ، و ميشود شروع آزردگيها و سرزنشها
فصل و حل مسايل سرعت ، به اگر كه جاست اين در.ميدهد
چيزي زندگي ، برآن كشمكشها گردد ، عميقتر ها"زخم" و نشود
راهحل سالمترين شايد و بود نخواهد جهنمي زندگي يك جز
و توافقي جدايي كه باشد اين حالتها اينگونه در
وضعي در و كند راحت را دو هر تا گيرد صورت مسالمتآميز
.برود خود تازه سرنوشت سراغ بتواند كدام هر كه دهد قرار
به شوهر و زن يك بين روابط كه اين براي شانس بزرگترين
در آنها از كدام هر كه است اين درآيد ، عالي بسيار صورت
.است پايبند ديگري كه باشد پايبند اصولي همان به زندگي
را همسرش اصول از غير اصولي دو ، اين از يكي اگر برعكس ،
"مرتبا نباشد ، صميمي و روراست "مثلا گيرد ، كار به
وقت هيچ و باشد مبهم و پهلو چند حرفهايش كند ، پنهانكاري
و اندرزها و پند تمام صورت اين در نكند ، رو را دلش حرف
و تفاهم ايجاد براي هم دنيا كتابهاي و راهنماييها
از يكي طبق بنابراين ، .نميكند كفايت آنها بين هماهنگي
تضمين بهترين كردن ، اصلاح را خود الذكر ، سابق فرمول دو
زندگي در آن حفظ و انساني سالم روابط برقراري براي
.است اجتماعي
باشيد ، داشته نظر در "حتما بايد كه اصولي از ديگر يكي
"تغيير در "دائما" پديدهاي زندگي خود "اصولا كه است اين
.دارد تاثير تحت هم را شما خود حتي كه است جرياني و است
دوبار انسانهيچگاه":ميگويد بودايي حكمتآميز جمله يك
هم يونان حكمت از سخني."نميگيرد قرار مشابه حالت يك در
تني آب رودخانه يك در دوبار هيچگاه فرد يك":ميگويد
كه ميكنند تاييد هم درماني روان متخصصان "نميكند
چند گذشت از پس "معمولا گرفته ، قرار درمان تحت بيماران
معالجشان پزشك به دوباره و برخورده مشكلاتجديد به سال
وجود در تغيير اين دلايل از يكي حداقل.كردهاند مراجعه
بدون "معمولا ما كه است اين آن و است نهفته ما خود
چنان بعضيها ولي.كنيم زندگي نميتوانيم "آينده"
دست از را "حال" كه آن بر علاوه كه ميشوند غرق درآينده
هم آينده اگر چون.ميكنند خراب هم را آينده ميدهند ،
آن از كردن استفاده توانايي بيايد ، سراغشان به روزي خود
آنها ولي.است شده حال به تبديل آيندهشان.ندارند را
يا و دادهاند دست از "قبلا را حال از استفاده توانايي
.بودهاند نياموخته را آن "اصلا
زندگي در نظرش مورد موفقيت بر گروه اين از فردي وقتي
مدتي از پس كه است اين جواب ميآيد؟ پيش وضعي چه ميرسد ،
كننده خسته و عادي حال و وضع به دوباره زندگي رضامندي ،
نيامده دست به موفقيتي "اصلا كه انگار.برميگردد سابق
از بدتر":ميگويد را همين بودايي ديگر ضربالمثل.است
."آرزوست بزرگترين آوردن دست به آرزو ، نياوردن دست به
را آن قدر انسان ولي نيست ، چيزي ديگر آن از پس زيرا
و ميكند رها را آن بزرگتري آرزوهاي اميد به و نميداند
.است خويش بخت به زدن پا پشت همان اين ، .ميدهد ازدست
.ميكند صدق هم ازدواج و خانواده مسئله در مهم نكته اين
خود آن كردن پيدا براي است ، خوب همسر يك جستجوي در كه آن
و كرد پيدا را او وقتي ولي.ميزند آتشي و آب هر به را
ببرد لذت حال از كه آن جاي به شد ، حال به تبديل آيندهاش
خيالي هدف يك جستجوي در كند ، حفظ را آمده دست به هدف و
است ، آينده در كه ديگر واهي موفقيت يك دنبال به و ديگر
ضعف نقاط كه اين به ميكند شروع و ميكند خراب را حال
برايش جديد ضعف نقاط حتي و كند بزرگ را همسرش احتمالي
اوليه هدف و آرزو همان نه او انگار آنچنانكه بتراشد ،
بوده هم هدفش به رسيدن راه سر بزرگ مانع حتي بلكه خودش ،
.ميشود شروع كهاختلافات جاست همين از و است ،
اصول از ديگر يكي خلاف "دقيقا رواني ، و فكري وضعيت اين
شما:ميگويد اصل آناست "رواني خودياري" زمينه در مهم
آينده ، در نه كنيد زندگي "حال" و "اكنون" در هميشه بايد
و است وابسته حال به لحظه هر زندگي بپذيريد كه اين يعني
وقتي باشيد ، آموخته را آن و دريابيد را امروزتان اگر شما
درخواهيد بخوبي را آن شد ، حال به تبديل آيندهتان هم
.است شبيه موسيقي قطعه يك به جهات خيلي از زندگييافت
لذت لحظه همان آهنگ و نت از زمان ، از لحظه هر در شما
بهترين هم كساني.آينده يا و گذشته نتهاي از نه ميبريد
كه ميبرند را لذت بهترين و ميكنند زندگي از را استفاده
و كنند درك را لحظه همان لذت زندگي ، لحظه هر از بتوانند
در هم ازدواجها از بسياري.دريابند را لحظه همان آهنگ
شده حال كه است آينده "بهترين" همان و ندارد اشكالي اصل
را آن كه زوجهاست آنچناني "آيندهزدگي" اين ، و است ،
.ميكند اشكالدار
دكتر نوشته رواني خودياري كتاب از فشردهاي براساس *
مارتينشپارد
انديشه علي
باشيم؟ راضي زندگي از چگونه
را زندگيتان مختلف ، رويدادهاي ميدهيد اجازه آيا
نيست؟ موفقيتآميز چندان ازدواجتان دهد؟ قرار تحتتاثير
شدهايد؟ خسته يكنواخت كار از نيست؟ حرفشنو فرزندتان
اكنون است ، مثبت پاسختان اگرباشيد اينطور شما اميدوارم
.دهيد تغيير را آن و كنيد نگاه زندگيتان به
هرچه درحقيقت.است انسان تمايلات از يكي منفيگرايي
روبهرو بيشتري دلسردكننده عوامل با كنيد تلاش بيشتر
نميتوان و است كوچك و بزرگ مشكلات از پر زندگيميشويد
.كرد اجتناب آن از
".است همين زندگيم و تغييركنم نميتوانم من":نگوييد هرگز
.كنيم حل را مشكلات بايد ما
در پيش چندسال "روزنامه سردبير چيكينجر ريچارد"
:گفت چنين انسان نگرش مورد در سخنراني
كنيم تصور اگر.ماست فكر طرز از ناشي زندگي رويدادهاي"
اگر.خواهدبود همانطور "مطمئنا نيست ، خوبي روز امروز
اگر.داشت نخواهيم اميدي روزنه هيچ زندگي در باشيم نااميد
به كه درصورتي برعكس.نميشويم پيروز كنيم فكر شكست به
و موفقيت ما ذهن.شد خواهيم موفق باشيم ، اميدوار موفقيت
ميتوانيم سازنده و مثبت تفكر با.ميكند تفسير را شكست
خود خواستههاي به ميتواند و تواناست انسان.شويم موفق
تلاش از خوردن شكست معتقدند مثبتانديش افراد.برسد
پيروزي براي خوبي راهنماي شكست هر.است بهتر نكردن
بهخوبي بتوانيد آنكه از قبل كودكي دوران درميباشد
زمين از اكنون چرا خوردهايد ، زمين بارها برويد راه
كه است آن از كوتاهتر زندگي ميشويد؟ ناراحت خوردن
.باشيد منفيگرا و افسرده نااميد ، هميشه
باشيد؟ مثبتگرا ميتوانيد چگونه
است ، بوده مفيد برايم زندگي در كه را نكاتي اختصار به من
.ميكنم مطرح
.كنيد زندگي درحال *
و نااميدي باعث آينده و گذشته مشكلات به نسبت نگراني
.ببريد لذت امروز اندك هرچند شاديهاي از.ميشود افسردگي
.بكنيد را استفاده حداكثر داريد كه آنچه از *
بالاتر ، مقام نياز ، از بيشتر پول حسرت در آنكه جاي به
كه آنچه از باشيد ، ..و بيشتر مسئوليت و بيشتر دوستان
.بدانيد را آن قدر و بكنيد را استفاده حداكثر داريد
.باشيد شوخطبع *
خيلي آنها همه ولي.داريم زيادي مشكلات زندگي در ما همه
.كنيد فراموش را مشكلات شوخطبعي با بكوشيد.نيستند سخت
درس آنها از كنيد كمك ديگران به ميتوانيد آنها تعريف با
.بگيرند عبرت
.باشيد داشته منظم برنامه *
خودتان ، خانواده ، عبادت ، براي را زماني برنامهريزي با
.دهيد اختصاص...و كار و تفريح
.كنيد دنبال را آن و كنيد ايجاد تغييري زندگي در *
يا وزن كاهش ورزش ، براي برنامهايكنيد كنترل را زندگي
ترك با.كنيد دنبال را آن پيشرفت و باشيد سيگارداشته ترك
.ميشود بيشتر زندگي در انگيزهتان بد ، عادت
.كنيد فراموش و ببخشيد *
زيادي بديهاي شما به ديگران شايدنباشيد دل كينه
حق و آوردهاند بهوجود برايتان زياد سختيهاي و كردهاند
.ببخشيد را آنان خودتان روحيه بهبود براي ولي.شماست با
رئيس خانواده ، همسر ، نادرست رفتارهاي مورد در منفي افكار
.باشيد داشته بدي احساس كه ميشود باعث همكاران و
.باشيد خوشبين *
امروز ، " ميگويم خود با برميخيزه خواب از كه صبح روز هر
از.داشت خواهم خوبي روز بزرگ ، و كوچك مشكلات همه باوجود
و گشاده چهرهاي با.بود خواهم خوشحال و ميبرم لذت آن
".كنم شاد نيز را ديگران ميتوانم خوب رفتار و متبسم
داشته خوبي روحيه روز طي كه ميشود باعث مثبتانديشي
انتظار زندگي در.ببرم لذت مثبت رويدادهاي از و باشم
روزمره زندگي جداناپذير جزء آنرا و دارم را مختلف مشكلات
سختيها ، و مشكلات با مثبت رويارويي با.ميدانم
.ميآيد بهدست زندگي پيروزيهاي بزرگترين
.نكنيد سرزنش اشتباهاتتان براي را خود *
خطا مرتكب گاهي هركسي.است يادگيري روند از بخشي اشتباه
.نميكند تكرار دوباره را اشتباهش موفق فرد ولي ميشود ،
موءدب الهام:مترجم
داشته خوشبخت خانوادهاي چگونه
باشيم؟
و كرد تلفن من به همسرم ميكردم ، كار ديروقت تا كه شب يك
براي كه ميداني تو ميكني؟ كار چه هست معلوم هيچ" پرسيد
اينكه وجود با "!هستي آنجا هنوز ولي داريم ميهمان شام
كارم از خودم آنجائيكه از ولي است ناراحت او ميدانستم
تقصير اين ببين ، " دادم جواب او به مختصر خيلي بودم دلخور
خودت هم حالا.كردي برنامهريزي چنين تو كه نيست من
".ميآيم خانه به توانستم وقت هر هم من.ميداني
ولي بود همسرم با حق كه شدم متوجه گذاشتم را گوشي وقتي
خرابتر را اوضاع كنم ، درك را موقعيت اينكه جاي به من
را او اينكه جاي به اگر ميكردم ، ملاحظه بيشتر اگر.كردم
مهربانتر او با دهم قرار فشار تحت بيشتر موقعيت آن در
سوءال مردم از وقت هر.ميكرد فرق "كاملا نتيجه بودم
درصد ببرند ، 95 نام را زندگيشان مهم اصل سه كه ميكنم
خود فهرست در را "خانوادگي روابط" يا "خانواده"
ميدهند قرار فهرست صدر در را خانواده ميگنجانند750درصد
واقعيت و غني خانوادگي زندگي يك از ما تلقي طرز بين ولي
دكمه كه داريم نياز ما همه.دارد وجود تفاوت روزمره
اساس بر تا كند متوقف را ما كه باشيم داشته كنترل
به نسبت عكسالعمل اساس بر نه و ارزشها عميقترين
دارم دوستي من.بيابيم پاسخي لحظه آن شرايط يا احساسات
.ببرد را بهره بيشترين روزانهاش زندگي از ميكند سعي كه
باز خانه به كار سر از و نشسته خود اتومبيل در او وقتي
خودش به و ميدهد فشار را كنترل دكمه همان ميگردد
و مهمترين لذتبخشترين ، من خانواده":ميگويد
خانه به حالا منهستند من زندگي بخش شاديآفرينترين
به قدم وقتي او.كنم تقسيم آنها با را عشقم تا ميروم
عكسالعمل هر يا خردهگيري جاي به ميگذارد خانه درون
برميگزيند ، مثبت رفتاري خانواده اعضاي تكتك با منفي ،
كف روي بچهها با ميكند ، احوالپرسي گرمي به همسرش با
و بهانهگيري سركار ، كشمكش و خستگي او.ميزند غلت اتاق
مثبت نيرويي ترتيب اين به و ميگذارد كنار را خردهگيري
و ابتكار قوه است لازم امري چنين به حصول برايميشود
حيطه در كه كنيم متمركز عواملي بر را خود مسئوليت
زندگي كه است اين راهها از يكيباشند ما تواناييهاي
شامل دايره بزرگترين كه ببينيم هم داخل دايرههاي را خود
به كه باشد مهم چيزهاي و دلواپسيها مثل چيزي هر
نفوذ دايره كوچكتر دايره همچنين.ميشود مربوط زندگيمان
"عملا ميتوانيد شما كه ميشود چيزهايي شامل كه است
دايره روي را منفي انرژي اگر.كنيد اقدامي آنها درباره
كوچكتر نفوذ دايره صورت اين در كرديد متمركز دلواپسي
پيدا تمركز نفوذ دايره روي مثبت طور به كس هر اگر ميشود
.ميشود گسترده دايره آن كند ،
.بشناسد را خود مسئوليت نوع كسي هر كه است اين قضيه اساس
رفتار بودند معتقد كه ميشناسم را والديني مثال براي
را خانواده كه كرده تنزل درجهاي به خانه در دخترشان
به آمد خانه به دخترش وقتي گرفت تصميم پدر.ميكند تخريب
از اينكه يا و كند كنترل را رفتارش بايد يا كه بگويد او
بود دخترش ورود منتظر كه همانطوري او.برود بيرون خانه
را رفتارهايي آنها روي و برداشت يادداشت برگ پنج تا سه
خانه در بتواند تا ميداده تغيير بايد دخترش كه نوشت
را كارتها احساسات غليان وضعيت همين در پدر.بماند
كه را چيزهايي بعد و بود سفيد كارت ديگر طرف و برگرداند
خود وي ، پيشنهادات قبول و تغيير به دخترش موافقت صورت در
فهرست را ميكرد اصلاح بايد مقابل در پدر عنوان به او
از طولانيتر او به متعلق فهرست كه كرد مشاهده بعدكرد
آمد خانه به دختر كه برداشت ، شب اين با.است دخترش فهرست
گفتگوي آنها و كرد استقبال وي از باز آغوش با
در.كرد شروع خودش طرف از ابتدا او.داشتند موفقيتآميزي
دايره اين بر و كرد انتخاب را نفوذ دايره پدر وقتي اينجا
انجام براي عملي راه يك.كرد تغيير چيز همه شد ، متمركز
نشانگر كه است احساسي بانكي حساب از استفاده عمل اين
پولي بانكي حساب يك مثل.است ديگران با شما رابطه كيفيت
برايتان كه ميكنيد ذخيره را اعمالي آن در شما كه
ذخيره از ميتوانيد عكس بر يا ميآورد وجود به اطمينان
باشد ، بالا توازن اگر.بكاهيد آن مقدار واز كنيد برداشت
.است وآزاد باز ارتباطات
خانواده در ذيل روشهاي از استفاده با ميتوانيد شما
.كنيد ذخيرهسازي
سينما به پسرم دو با شب يك پيش سالها:بكاريد محبت بذر
وقت آن كه پسرهايم از يكي فيلم وسط كه بوديم رفته
بود ساله شش كه بزرگترم پسربرد خوابش داشت چهارسال
وقتي.كرديم تماشا را فيلم بقيه هم با ما و ماند بيدار
داخل به و كردم بغل را چهارسالهام پسر من شد تمام فيلم
به و درآوردم را كتم بود سرد هوا چون و بردم اتومبيل
داخل به را او رسيديم خانه به وقتي.انداختم رويش آرامي
.زديم حرف هم با و نشستم ديگرم پسر كنار بعد و بردم خانه
باز تو ميشد ، سردم هم من اگر پدر پرسيد من از ناگهان او
ما كه شبي آن وقايع تمام از ميانداختي؟ رويم را كتت
پسر براي من كه آميزي محبت عمل بوديم ، همان بيرون
جلوه مهم بسيار بزرگترم پسر براي دادم انجام چهارسالهام
به نسبت را محبت و عشق كه بود لحظهاي كه چرا بود داده
.ميداد نشان برادرش
جلوه بزرگ كوچك ، چيزهاي ميآيد ، ميان به رابطه پاي وقتي
آيد وجود به بلاشرط عشق و اعتماد اينكه براي و ميكنند
استفاده كنيد فكر.ميگيرد قرار روي پيش در طولاني راه
ارائه يا ميكنم خواهش و ميكنم تشكر مثل كلماتي از
كه كالايي خريد به بچهها بردن مثل منتظره غير خدمات
براي كوچكي روشهاي كردن پيدا يا دارد اهميت خيلي برايشان
مدرسه كيف يا غذا كيف در يادداشتي گذاشتن مثل محبت ابراز
.ميگذارد درخانواده تاثيري چه كودك
"متاسفم" گفتن مثل چيز هيچ شايد:موقع به عذرخواهي
عزيزم.ندهد نشان تغييرپذيري براي آمادگي در را ما ظرفيت
افكارم در غرق قدري به.شدم تو مزاحم كه ميخواهم عذر
.ببخش مرا ميكنم خواهش.شدم وارد معلق اجل مثل كه بودم
از ولي مينمايد دشوار بسيار كردن عذرخواهي اوقات بعضي
همان ارتباطات از نوع اين است ، مهم ارتباط نوع آنجائيكه
.است احساسي بانكي حساب
ذخايري مهمترين از يكي:خانواده اعضاي به نسبت وفاداري
از بعد باشد داشته خانواده به نسبت ميتواند شخص كه
عبارتي به.است خانواده اعضاي به وفاداري همان عذرخواهي
در گويي كنيد صحبت نحوي به خانواده اعضاي سر پشت در ديگر
ضعفهاي نقطه از كه نيست معني بدان اين.دارند حضور جمع
مثبت نكات شما كه است آن معني به بلكه نيستيد آگاه آنان
صحبت ضعفها نقطه از اگر و ميگيرد نظر در را افراد شخصيت
.نيست توام شرمندگي با ميكنيد
برادر آزار باعث او عادات كه داشت ساله پسر 18 يك دوستي
اغلب نبود ، خانه در پسر اين وقتي.ميشد خواهرش و
گرفت تصميم دوست اين.ميكردند صحبت او درباره خانواده
صحبت وقتي.كند رعايت را غايب شخص به وفاداري موازين
و ميكرد قطع را صحبت موءدبانه خيلي ميشد شروع او درباره
عوض صحبت موضوع زود خيلي.ميگفت پسر آن خوبيهاي از
من دوست اين.مييافت خاتمه خوشآيندي مسايل به و ميشد
اين مشابه هم خانواده افراد بقيه كرد احساس كه ميگويد
از يك هر سر پشت من كه شدند متوجه و گرفتند ياد را رفتار
اينكه نتيجه.كرد خواهم طرفداري آنان تكتك از هم آنها
از يك هر روابط بر كنيد اتخاذ خانواده جمع در كه روشي هر
.ميگذارد اثر خانواده اعضاي
شاهد اغلب متمادي سالهاي طي:ووعيدها وعده به پايبندي
كه دهم نشان آنها به روشي ميخواهند من از مردم كه بودم
جواب.كند كمك آنان زندگي در موفقيت كسب و مسايل حل به
وعيدهاي و وعده به":است كلمهاي چهار جمله يك آنها به من
".باشيد پايبند خود
دو معيني شب دادم قول او به من داشت سال دخترم 12 وقتي
با رويداد اين درباره ماهها ما.برويم رستوران به نفري
شهر به و بگيريم تاكسي چگونه اينكه.بوديم كرده صحبت هم
بالاخره.غيره و برويم سينما به.بخوريم غذا كجا.برويم
كاري روز آن بود منتظر سخت دخترم و فرارسيد موعود روز
به همكارانم از يكي با دقيقه سي و شش ساعت من.شود تمام
.كند دعوت شام به را ما داشت قصد همكار آن.رسيدم خانه
گفتم دوست آن به من.ميكرد نگاه ما به وواج هاج دخترم
قرار دخترم با "قبلا ولي متشكرم بسيار او دعوت از
آن كه ميكند تعريف دخترم.برويم بيرون به گذاشتهايم
فكر و است بوده او زندگي لحظات شادترين از يكي شايد لحظه
علاقه پدرش به او از بيشتر هيچكس لحظه آن در ميكند
.است نداشته
شادي اميد ، ميزان چه قولي خوش يك بدنبال كنيد فكر خودتان
.ميآورد روي خانواده به هيجان و
كووي استيفن:نويسنده
بهتاش مينو:مترجم
افراد از مجرد افراد تعداد
ميگيرد پيشي انگليس در متاهل
انگليس در مجردها تعداد نزديك آيندهاي در -اجتماعي گروه
كه شد خواهد بيشتر متاهل تعدادافراد از بار اولين براي
سال در كشور اين در ازدواج آمار ثبت مركز تاسيس زمان از
.بود خواهد بيسابقه 1801
به انگليس روزنامههاي اسلامي ، جمهوري خبرگزاري گزارش به
به رو روند از پديدهناشي اين:نوشتند آمارگران از نقل
برتصميم مبتني بيشتر بلكه نيست ، كشور اين در طلاق افزايش
.است نكردن ازدواج به افراد اين
از متاهلان تعداد ميكند پيشبيني انگليس در دولتي آمار
در درصد و 45 سال 2011 در درصد به 48 كنوني 55درصد رقم
.رسيد خواهد ميلادي سال 2021
سال در درصد رقم 32 از نكردهاند ازدواج كه مرداني نسبت
سال 2021 در درصد و 41 سال 2011 در درصد 1996 ، به 39
.رسيد خواهد
سال 1996 در درصد سطح 24 از نيز زنان ميان در نسبت اين
.ميرسد سال 2021 در درصد و 33 درسال 2011 درصد به 31
از آمار گونه اين ميگويند دولتي آمار اين تهيهكنندگان
و آينده اجتماعي فضاي ايجاد در كه دارد جهتاهميت اين
.قرارميگيرد موردتوجه ومسكوني رفاهي نيازهاي ارزيابي
جوانتر سني گروههاي ميان در طلاق درصد ميشود بيني پيش
مورد در افزايشي روندي اما يابد ، آيندهكاهش سالهاي طي
.شد خواهد سالمشاهده از 45 بالاتر سني گروههاي در طلاق
آماده آيا بيازمائيد را خود
هستيد؟ ازدواج
مند علاقه كه فردي با زودتر هرچه ميخواهد دلتان شايد
دارد را موردنظر معيارهاي همه نظرتان به و هستيد او به
.كنيد آغاز را مشترك زندگي
زودي به "فعلا داريد را زير شرايط از شرط چند يا يك اگر
.نكنيد ازدواج
من" ،"داري؟ دوست مرا" ميپرسيد نامزدتان از دائم اگر *
"كني؟ زندگي من بدون ميتوني" ،"هستم؟ مهم برات
مسائل مورد در و ميكنيد دعوا نامزدتان با دائم اگر *
نميبينيد را يكديگر وقتي اگر حتي داريد ، اختلاف مختلف
ازدواج از بعد "مسلما.ميشود تنگ هم براي دلتان
.ميشود شديدتر اختلافات
خوبي به را همديگر ولي هستيد نامزد مدتها اگر *
را يكديگر قوت و ضعف نقاط و رفتار اخلاق ، و نميشناسيد
.نميدانيد
سنين در ازدواجها اكثر.هستيد جوان خيلي هنوز اگر *
كه نيست اين منظورم البته.ميشود منجر طلاق به نوجواني
و كنيد صبر مدتي است بهتر ولي كنند ازدواج جوانان اين
با دانشگاه يا كار محيط سربازي ، در.شويد اجتماع وارد
.شويد تجربهتر
دست از ميخواهيد و داريد اختلاف والدينتان با اگر *
مشكل آينده در نيز خود همسر با "مسلما كنيد ، فرار آنان
را مادرتان و پدر نقش كه هستيد كسي دنبال به شما.داريد
.همسر نه باشد داشته
ازدواج كنيد ، ازدواج ميخواهيد والدين اجبار به اگر *
.ندارد خوبي نتيجه تحميلي
فكر ولي نميآيد خوشتان همسرتان رفتارهاي بعضي از اگر *
بندرت امر اين.ميكند تغيير ازدواج از پس ميكنيد
.است امكانپذير
نظير را نامزدتان رفتارهاي برخي نميتوانيد اگر *
جبهه آنكه ترس از ولي كنيد تحمل بداخلاقي يا پرچانگي
.كنيد مي خودداري آن طرح از شود ، ناراحت و بگيرد
ازدواج از بعد و نداريد دوست را همسرتان خانواده اگر *
.كنيد قطع آنها با را روابطتان ميخواهيد
گوردون:نويسنده
موءدب الهام:مترجم
ارشاد و فرهنگ وزير
اندركاران دست به تعرض
:اسلامي
است محكوم مطبوعات
به تازهاي مطلب نشدن اضافه صورت در كتابها دوم چاپ مجوز
ميشود صادر سرعت
و مسئول مديران به تعرض ارشاد وزير:اجتماعي گروه
.كرد محكوم را نشريات سردبيران
با مطبوعاتي جلسه در ارشاد وزير ما خبرنگار گزارش به
بحرانسازي از بايد نيز مطبوعات:افزود مطلب اين اعلام
و بحرانساز اخبار درج و اخبار نوع انتخاب در و بپرهيزند
براي گفتار و واژهها از استفاده نوع و ماجراجويانه
.دهند خرج به بيشتري دقت جامعه در تشنج از جلوگيري
اخير سفر در كه فرهنگي توافقنامه به اشاره با مهاجراني
گفت رسيد امضاء به قم مقدس آستانه با قم استان به خود
آستانه همكاري با آينده سال از توافقنامه اين براساس
استان اين در كريم قرآن دارالتحفيظ مركز ساخت قم مقدس
از فرهنگي مراكز قم مختلف پاركهاي در همچنين ميشود آغاز
طرح اجراي براي همكاري وي شد خواهد ساخته كتابخانه جمله
وسعت 80 به زميني در را قم تربيتي فرهنگي بزرگ مجتمع
.برد نام توافق اين موارد ديگر از مربع متر هزار
جشنواره برگزاري به سپس اسلامي ارشاد و فرهنگ وزير
در:افزود و كرد اشاره آينده سال خردادماه در مطبوعات
تعاوني صنفي ، انجمن بر علاوه دوره اين مطبوعات جشنواره
مطبوعات صنفي انجمن از وي داشت خواهد همكاري نيز مطبوعات
همه جامعيت با جشنواره اين كه كند عمل بهگونهاي خواست
.شود برگزار مطبوعات
بحران درباره سئوالي پاسخ در اسلامي ارشاد و فرهنگ وزير
اختصاص نيز و ناشران به اختصاصي كاغذ در آمده وجود به
آن مناسب توزيع جاي به سينما به تبصره 3 بودجه اعظم بخش
وزارت:گفت كتاب جمله از فرهنگي نحلههاي ساير ميان در
كه ميخرد كتاب ناشران از تومان ميليون ماه 150 هر ارشاد
آنكه ضمنباشد داشته ادامه همچنان است قرار سياست اين
كه حالي در نيست فيلم توليد به قادر دولت كمك بدون سينما
.بگذراند سر از را بحران اين ميتواند كتاب و نشر
كاغذ اختصاص براي صنايع وزارت با مذاكره از همچنين وي
كه داد وعده و گفت سخن ناشران به مرغوبتر داخلي توليد
تداوم كتاب كاغذ بحران داد نخواهد اجازه ارشاد وزارت
.كند پيدا
كه گلايهمندند ناشران از بعضي كه باره اين در مهاجراني
آن از بعد چاپهاي و دوم چاپ كتابهاي كه قبلي قرار عليرغم
ارشاد در اما نيستند چاپخانه از خروج مجوز نيازمند
اعمال سختگيريهايي مجدد چاپ كتابهاي از بعضي بر همچنان
دريافت سرگردان ماه تا 6 آنها از بعضي حتي و ميشود
يا مطالب دوم چاپ در كه كتابهايي تنها:گفت مجوزند
كنار معمول روال از باشند داشته نخست چاپ بر افزودههايي
دوم كتابهايچاپ ترخيص وگرنه مجوزبگيرند بايد ميمانند ،
ارشاد دوم چاپ مرحله در حقيقت در و ميشود انجام سرعت به
دريافت رايانه كتاب اطلاعاتي بانك در ثبت براي را كتاب
.ميشود صادر سرعت به آن وترخيص ميكند
چرا كه پرسش اين به پاسخ در اسلامي ارشاد و فرهنگ وزير
به كتابي كوتاه ، داستان و رمان حوزه در نيز جاري سال در
سالهاي برخلاف:گفت است نشده انتخاب سال كتاب عنوان
حوزه اين در منتشره كتابهاي بررسي مامور هياتي گذشته
را سال كتاب احراز شرايط كه اعتنا قابل كتابي اما شدند
مورد در ارشاد وزير.نبود منتشره آثار ميان در باشد دارا
موءسسه اين امنا هيات از:گفت جوان روزنامهنگاران خانه
مدير تا شد ، درخواست هستند ارشاد قبلي مديران از كه
حالت از موءسسه اين تا كنند معرفي مجموعه اين براي جديدي
.شود خارج وقفه
|