!مهرباني براي فرصت يكبار
!دريابيم را نوجوانان
انتظارات و شوراها
راي حق خواستار كويتي زنان
شدند دادن
معاون مطبوعاتي مصاحبه نخستين
و مطبوعاتي جديد
ارشاد و فرهنگ وزارت
تبليغاتي
اسلامي
!مهرباني براي فرصت يكبار
يك و سالم ، اجتماعي به رسيدن براي ساده امكان يك محبت ،
هر در داشتن دوست و دوستي تحول ايجاد براي سازنده حركت
است بشري جامعه
انسانها ما كه است انساني عشقي زلال حس محبت ، : اشاره
ساده امكان يك محبت.داريم روا هم به نسبت مي‌توانيم
براي سازنده ، حركت يك و سالم اجتماعي به رسيدن براي
.است بشري جامعه هر در داشتن دوست و دوستي ايجادتحول
پشت شيطان با دوستي به باشد ، محبت فرشته پيرو كه كسي
.مي‌كند
تقسيم را نانش.مي‌كند تقسيم را دلش محبت ، با انسان
و قدرت و توان.تقسيم‌مي‌كند را رحمش و عطوفتميكند
چه هر آنكه خلاصه و مي‌كند تقسيم را استقامتش و انديشه
درسهاي با و گذاشته مهر و اخلاص طبق در دارد نيكويي
كرده ، دريافت راستينش پيامبران مهربانيهاي از كه بزرگي
از را جامعه‌اش افراد خويش اندك سهم به تا مي‌كند سعي
اين موازات به و نموده برخوردار صادقانه و سالم محبتي
!بياموزد ديگران به را مهرباني بي‌نهايت درس مثبت ، عملكرد
اهالي از روز هر كه دارم همسايه‌اي مي‌گفت ، دوستي...
از بيشتر آشنا ، و دوست خلاصه و همكار و همسايه‌ها و محل
!مي‌گيرند بيست نمره تا ده
!دارند نام "معرفت" همسايه آقاي و "رافت" همسايه خانم
.احترامند قابل و گرامي عزيز ، بسيار همه ، براي دو هر آنها
"اصلا !گل‌اند دو هر !نپرسيد ديگر كه بچه‌هايشان از
دنيا اين به بهشت از انگار خانواده اين كنيد باور
در را رافت و همدلي مهرباني ، دنيا يك چون !آمده‌اند
!داده‌اند جاي عملشان و تفكرشان وجودشان ،
بعضي كه است چگونه مي‌كنيم فكر هميشه چون !متعجبيم كه ما
و كوچك مشكلاتي از كوهي با و تنگ زندگي اين با آدمها ، از
يك دارند ، عهده بر كه درشتي و ريز مسئوليتهاي و بزرگ
معرفت هيچوقت اما مي‌كنند ، جان نوش نمير و بخور نان لقمه
دريا و مهربان اينگونه و نمي‌برند ياد از را انساني وجود
؟!مي‌مانند باقي دل
***
در كه افرادي نيز و متعقلان انديشمندان ، خردمندان ، همه
و معنوي مفيد تجارب خويش زندگي و جامعه شناخت زمينه
كه معترفند دارند ، اهميتي حائز و ارزنده اجتماعي
نام به كلمه‌اي زندگي ، در بسته درهاي بيشتر شاه‌كليد
و باشد بي‌ريا و خالص كه محبتي هم آن !بس و است "محبت"
!زبان نه برخيزد ، دل از معروف قول به
انگيزه‌اي مي‌تواند برمي‌خيزد ، وجود و دل از كه محبتي
ما ، به ديگر افراد اعتماد و دوست‌يابي جلب براي باشد
طور به كه است متقابلي جوانب شامل "دقيقا امر اين زيرا
را محبت طرفي ، از برانگيز ستايش هم و است ملموس هم مشخص ،
زبان بي‌پيرايه‌ترين و شيرين‌ترين جالبترين ، مي‌توان
!دانست انسانها بين مشترك
بود خواهد قادر لحظه‌ها از بسياري در كه مشتركي زبان
به را اجتماع افراد تك‌تك زندگي در موجود سردرگم گره‌هاي
.دارد ارزاني آنها به را آسايش و آرامش و گشوده آساني
شبه ، يك مي‌تواند كه است زباني محبت ، زبان ديگر عبارت به
عقيده به !گردد رهنمون صدساله راهي به را جامعه‌اي مردم
و زيباترين از يكي مهرباني واقعي ، مهربانيهاي از بسياري
انسانها وجود در قادر خداوند كه است الطافي شفاف‌ترين
لطف چنين با چگونه انسانها كه مساله اين اما.است نهاده
نمايند ، استفاده آن از نحوي چه به و نموده برخورد اعطايي
.مي‌شود آنها عملكرد و تفكر نوع به مربوط
:مي‌گويد "سعادت كيمياي" كتاب در محمدغزالي امام
اصل از موءمن هيچ و است مقامات بزرگترين محبت كه بدان"
".نيست خالي محبت
و كند محال طلب معرفت ، طريق از جز كند طلب محبت كه هر"
رسد ، آخرت سعادت به تعالي حق بي‌محبت كه پندارد كه هر
".پندارد غلط
گمان آدمي تا است آسان محبت دعوي است ، عزيز گوهري محبت"
.است برهان و نشان را محبت لكن و است محبان از كه برد
"!طلبكند خود از نشان آن كه بايد
:است گفته "خوشبختي تسخير" كتاب در نيز "راسل برتراند"
بين هماهنگي عدم روحي ، لذات فقدان عمده علل از يكي"
به كه حالي در.است جامعه تمايلات با فرد خصوصي عواطف
در را رغبت و ميل عوامل ، ساير از بيش محبوبيت حس عكس ،
".مي‌كند تقويت شخص
، از باشد نيرومند و قوي بايد مي‌گردد ابراز كه محبتي"
"!باشد نشده ناشي ترس و بيم يا ريا ،
مي‌توان راسل ، و غزالي سخنان و مطلب اين ادامه در حال
و نبوده هماهنگ جامعه تمايلات با فرد عواطف چنانچه:گفت
است بديهي نباشد ، محبت و دوستي اساس بر نيز آن شكل‌گيري
!شد نخواهد متولد هم رغبتي و ميل و نشده توليد محبوبيتي
همينطور و محبت برهان و نشان يافتن براي نهايت در پس
هر از دور مي‌بايد همواره كه بي‌تكلف و خالص محبتي ارايه
ايجاد و طلبي منفعت يا ترس ، و تظاهر و ريا و ريب گونه
مي‌بايد "حقيقتا گيرد ، صورت سودبري فرصت‌هاي براي زمينه
است تزوير و حجاب گونه هر از عاري كه خلوتي به خود ، با
بدين تنها زيرا !زد دست درون در الزامي سفري به و نشسته
خود قلب در را محبت صحيح نشاني مي‌توان كه است وسيله
آيا ناقص ، وجود اين در "، اصولا كنيم كشف يا و يافته
مي‌باشد موجود است الهي لطف كه ودادي و محبت از رگه‌اي
؟!خير يا
كافي فقط چون.نيست دشواري كار محبت به دستيابي البته
قدمي و شنوا گوشي و بينا چشمي هوشيار ، ذهني با است
.كرد اقدام آن نشر و لمس براي استوار ،
مي‌توانيم انسانها ما كه است انساني عشقي زلال حس محبت ،
.داريم روا هم به نسبت
يك و سالم ، اجتماعي به رسيدن براي ساده امكان يك محبت ،
هر در داشتن دوست و دوستي تحول ايجاد براي سازنده حركت
.است بشري جامعه
پشت شيطان با دوستي به باشد ، محبت فرشته پيرو كه كسي
شيطان نفس ، شيطان !انسانهاست درون در كه شيطاني !مي‌كند
من شيطان خواهي مقام منفعت‌جويي ، قدرت‌طلبي ، خودپرستي ،
ظلم‌طلبي و زورگويي شيطان گفتن‌ها ، من و خواهي من و بودن
اشرف سادگي بازدمي ، و دم هر در كه شيطاني بالاخره و
سوءال زير را انسانها انسانيت و داده قرار هدف را مخلوقات
از و بي‌رحمي و شقاوت مسلخ به را آنها ريا ، به و برده
.مي‌كشاند عاطفه‌گي بي نهايت ، در و بيگانگي خود
زندگاني در مهركن و وداد
مهرباني باشد عقل نصف كه
و صلح و ايمان و برازندگي و مي‌خواهد ، سازندگي عاقل فرد
.است دلرحمي و محبت گرو در اينها همه كه انسانيت ، و آرامش
تقسيم را نانش.مي‌كند راتقسيم دلش محبت ، با انسان
و قدرت و توان.مي‌كند تقسيم را رحمش و عطوفت.مي‌كند
نيكويي چه هر آنكه خلاصه و مي‌كند تقسيم را استقامتش
از كه بزرگي درسهاي با و گذاشته مهر و اخلاص طبق در دارد
مي‌كند سعي كرده ، دريافت راستينش پيامبران مهربانيهاي
و سالم محبتي از را جامعه‌اش افراد خويش ، اندك سهم به تا
مثبت ، عملكرد اين موازات به و نموده برخوردار صادقانه
.بياموزد ديگران به را مهرباني‌ها بي‌نهايت درس
به سرش يك روز هر كه دوسري دنياي در دارد اشكالي چه
و مادي پيشرفت و ترقي عرصه‌هاي ديگرش سر و مي‌رود قهقرا
خانم يك به تبديل آدمها از كدام هر مي‌كند ، طي را معنوي
!!شوند؟ "معرفت" آقاي يك و "رافت"
بالحني كه پريده‌اي رنگ پيرمرد به دارد اشكالي چه
حتي يا صدتوماني يك اندازه به و مي‌كند كمك طلب ملتمسانه
!كرد؟ مهرباني توماني ، ده سكه يك
براي را كاغذي خميده ، پشت پيرزني وقتي دارد اشكالي چه
لبخندي با او به مي‌گيرد ، چشمانمان مقابل آدرسي به رسيدن
!دارم؟ عجله مادرجان ، ببخشيد يا نمي‌دانم:نگوييم مصنوعي
به حال را ، نيازمندي يا بيمار ، شخص وقتي دارد اشكالي چه
او به اگر !كنم چه من نگوييم ، خود با مي‌بينيم طريق هر
!باخته‌ام خود برسم ،
شويم ، خارج يا وارد دري از مي‌خواهيم وقتي دارد اشكالي چه
چشم بدون و كرده رجوع خود محبت در موجود نزاكت و ادب به
ديگري براي را راه انداختن ، ابرو به گره و زدن تنه و غره
!نماييم؟ باز
خسته مسافر به پرمحبت لبخند يك با را خود جاي اينكه آيا
!است؟ مشكل بدهيم ، بيماري يا
شبي را فاميل و آشنا و همكار و دوست و همسايه اينكه آيا
شربت صرف به را آنان و خوانده فرا خود خانه به روزي يا و
!است؟ مشكل كنيم ، دعوت يكرنگي و دوستي و محبت
يك با حتي جامعه ، در محبت فرهنگ و نشر مورد در اينكه آيا
و كنيم تلاش گشاده ، رويي يا مهربان ، نگاه يك يا لبخند
!است؟ مشكل رسانيم ، اثبات به را خويشتن انسانيت
بسيار را خود محبت با بنده يكتا ، خداوند اينكه نه مگر
را بشر رحمان خداوند اينكه نه مگر "اصلا و مي‌دارد؟ دوست
را او و نموده ترغيب ديگران درباره كردن محبت به همواره
مي‌دهد؟ پيام همنوع ، براي مهرباني به
كه است ممكني مجال تنها دادن هديه را محبت باشد ، يادمان
يعني رفتن و آمدن كوتاه زمان دو بين حدفاصل در مي‌تواند
و كرده سبك‌تر را شانه‌هايمان سنگين بار مرگ ، و زندگي
و محبت همانا كه را خداوندي حقيقت به ايمان و آرامش
را آن و آورده پديد وجودمان در اوست ، مخلوق به مهرباني
.كند تقويت
تنها ديگران به كردن مهرباني و داشتن محبت باشد ، يادمان
انسانيت آن كشيدن تصوير به براي آمده دست به كوتاه فرصت
تك تك اعماق در بخشنده ، آفريننده يگانه كه است واقعي
.است نهاده خود مخلوق
.رفتن يكبار -آمدن يكبار
.مهرباني براي فرصت يكبار داشتن تنها و
فقط شايد و نيست زيادي زمان فرصت ، يكبار باشد ، يادمان
...و شصت پنج ، و پنجاه پنجاه ، چهل ، پنج ، و سي سي ، يا بيست
!باشد مهلت...
...!برسيم مهلت اين به اگر البته
رستم مشهدي فاطمه
!دريابيم را نوجوانان
والدين نظر از هم و نوجوانان نظر از هم نوجواني دوران
است شده قلمداد كودكي سالهاي از دشوارتر دوراني قديم از
.است زندگي در دشواري گاه و پركشمكش مرحله‌اي راستي به و
احتياجات و غرايز شدن بيدار بدن ، ابعاد تغيير شك بدون
هر براي مي‌شود احساس بلوغ در بار اولين براي كه جنسي
مختل را او تعادل كه حادثهاياست عظيم حادثه‌اي نوجوان
بر علاوه.مي‌سازد دگرگوني دچار را وجودش كل و مي‌كند
تجريدي تفكر به نوجوان دوره اين در جنسي و جسماني بلوغ
لمس قابل يافته‌هاي و فعلي موقعيت از كه تفكري.مي‌رسد
شامل نيز را مجرد و ممكن و آينده و گذشته رفته ، فراتر
و قضايا مورد در استدلال توانائي او ذهن زيرا مي‌گردد ،
قضايا مورد در.دارد را گوناگون انديشه‌هاي و افكار
اين.مي‌كند بررسي را آنها از ناشي موارد و كرده استدلال
سرعت با نوجوان كه زماني در درست كه است ناعادلانه
مي‌گذارد سر پشت را عقلاني و جسماني بلوغ بي‌سابقه‌اي
با را روابطش و باشد مستقل كه بخواهد او از اجتماع
آمادگي و جنسي سازگاري و دهد تغيير همسالان و بزرگسالان
.كند پيدا...و شغلي
بلوغ
يعني.مي‌گردد اطلاق نوجواني مرحله اولين به بلوغ واژه
نوجوان نموي جهش با كه مي‌شود عارض جنسي بلوغ كه زمان آن
مقارن مي‌شود اطلاق وزن و قد سريع ازدياد ميزان به كه
سالگي پسران 1612 در و سال دختران 1410 در سن اين.است
هورمونهاي ازدياد و وزن -قد ازدياد سنين اين در كه است
.مي‌آيد بوجود مي‌انجامد جنسي غرايز ازدياد به كه جنسي
.مي‌باشد متفاوت دختران و پسران در جنسي رشد شروع سن
دختران در.هستند جنسي زودرس رشد داراي پسران بعضي
خاصي رفتاري و رواني تغييرات جنسي رشد ديررسي و زودرسي
شده مشاهده ديررس پسران در ولي نمي‌نمايد ، ايجاد آنها در
هستند خجالتي‌تر و مضطرب.برخوردارند كمتري تعادل از كه
ديررسي و زودرسي اين كه برخوردارند كمتري رهبري قدرت واز
و فرهنگي و اجتماعي اقتصادي ، وضع چون عواملي به
سازگاري به نياز و رشدي تغييرات.دارد بستگي فيزيولوژيكي
خود جسماني خصوصيات به نوجوانان كه مي‌شود باعث آن با
و ذهني استعدادهاي برحسب نوجوان.كنند بسياري توجه
بلوغ تغييرات به گوناگوني واكنش‌هاي اخلاقي‌اش خصوصيات
هويت احساس خود از كودك كه اين براي.مي‌دهد نشان خود در
نوعي به زمان طول در بتواند بايد آورد دست به روشني
.برسد تداوم و ثبات احساس
نوجواني در عام رفتاري خصوصيات
به و نيست ديگر آنچه ترك يعني كودكي دوره ترك براي
نام خود و مستقل فرد يك منزله به خود وجود اثبات منظور
آن تا كه مي‌كند آناني طرد به شروع چيز هر از پيش نوجوان
مورد الگوهاي و خانواده يعني.بودند او پرستش مورد هنگام
از و مي‌زنند پا پشت دارند دوست آنان آنچه به آنها تقليد
دراين.دهند نشان را خود استقلال كه مي‌خواهند طريق اين
بزرگسالان خدشه‌ناپذير و لايزال قدرت به ديگر مرحله
.مي‌كند درك را آنان بيشتري واقعيت با و ندارد اعتقاد
نفوذ خصوص در هرگز كه نمي‌شود باعث او تحسين و ستايش اما
.مي‌كند انتقاد خود مادر و پدر از.نشود ترديد دچار آنان
داشتن عار اين گاه.دارد عار خود مادر و پدر از نوجوان
و انتقادند قابل آنان "واقعا زيرا.دارد پذيرفتني علتهاي
اكثريت تمايل گفت مي‌توان واقع در.است منطق بدون گاه
ديگران چشم از را خود مادر و پدر كه است اين نوجوانان
نياز و نوجويي همچنين.كنند قضاوت آنها مورد در و ببينند
در.مي‌كند بروز مختلفي صورتهاي به نوجوان در شدن نو به
خط در لغات ، استعمال در رفتار ، طرز در پوشيدن ، لباس شيوه
ديگران از متفاوت كه است آن خواهان نوجوان افكار ، و
آنان ديد از و رفقا طريق از او.باشد بزرگسالان "خصوصا
در نوجوان.كند مي داوري گوناگون ارزشهاي مورد در كه است
دوستان و همسالان به تمايل ديگري دوره هر از بيش نوجواني
پيدا آرماني حالت دوستان نوجواني در.مي‌كند پيدا
او به را جوان تصويرمطمئن‌كننده آينه مانند و مي‌كنند
امنيت و آرامش او به همسال گروه به پيوستن.بازمي‌گرداند
مواجه هم احساسي هيجانات بيداري با نوجواني در.مي‌دهد
قواي.است جنسي غريزه فعاليت تجديد از ناشي كه مي‌شويم
والايش صورت در كه است خلاقي و نيرومند قواي غريزي
به يا درآيد هنري و معنوي زندگي خدمت به يا مي‌تواند
.برود پيش اجتماعي و فرهنگي ورزشي ، فعاليت‌هاي صورت
.است محبت مي‌شكفد دوستي پيوندهاي اثر بر كه امري نخستين
جداست ، جنسي غريزه يعني عشق ديگر جنبه از ابتدا در محبت
طور به هريك پسر و دختر مي‌شود باعث غريزه تشديد اما
عشق هنگام اين دركنند پيدا گرايش مخالف جنس به طبيعي
را خود رنگ كه عشقي بخصوصميشود زندگي بزرگ مساله
جلوه‌اي آن برابر در واقعيت و مي‌گيرد تخيل و ازرويا
دنياي خود براي خيال وپود تار كمك به دختر ، بخصوص.ندارد
برحسب روياپردازيها گونه اين محتواي.مي‌سازد رويائي
مجموع در و متفاوتند تربيتي‌اش محيط و نوجوان علائق
تماس واقعيت با پيشرس بطور و موعد از پيش دختران هرگاه
.مي‌زنند لطمه آن به و تضعيف را خود عاطفي زندگي بگيرند
عاطفي كمبودهاي و خانواده
در عاطفي كمبودهاي برخي به فهرست‌وار است لازم اينجا در
:شود اشاره مي‌گردند انحرافات انواع دچار كه نوجواناني
افراد برخي در كه لجوجانه‌اي خودخواهي و مفرط گستاخي -
دارد كينه‌اي و تنفر به بستگي مي‌شود ملاحظه قانون‌شكن
.آمده پديد آنان نوجواني دوران در كه
يكي كودك كه هنگامي خصوص به كودك بارآوردن لوس و ننر -
.مي‌آورد فراهم را نوجواني دوران در بزهكاري احتمال باشد
نتيجه كه كنند نهي و امر نوجوانان به نبايد والدين -
.دارد همراه به منفي
نوجوان و كودك رواني خواهشهاي و باطني تمايلات ارضاي -
.است تربيتي مسائل اساسي‌ترين از
كه است محبت همين و است مادري محبت كودك هر نياز اولين -
اهدا نوجواني در را نفس به اعتماد و امنيت احساس وي به
.مي‌كند
بچه‌ها به كافي اندازه به والدين كه خانواده‌اي در -
كم‌شخصيتي و بيني خودكم عقده دچار بچه‌ها نمي‌كنند توجه
و اخلاق خلاف اعمال به دست توجه جلب براي و خواهندبود
.مي‌زنند قانون
نسبت مادرش و پدر فكر طرز كه كند احساس نبايد نوجوان -
.است پوسيده و كهنه امروز مسائل به
و اقتصادي منافع تامين براي جنسي جاذبه از سوءاستفاده -
در جنسي انحراف باعث و تحريك را جنسي نيازهاي تجاري
.مي‌شود نوجوانان
دختران از بسياري در تحقير و خفت نوازش ، و محبت كمبود -
افراد فريب سهولت به آن جبران براي مي‌شود سبب نوجوان
.شوند كشيده انحراف به و بخورند را چاپلوس
پدر اختلاف و خانواده افراد و اولاد تعداد و كثرت -
آنها نوجوان فرزندان اخلاقي و جنسي انحراف باعث ومادر
.مي‌شود
به راجع كافي معلومات فاقد يا متعصب جاهل ، خانواده‌هاي -
.مي‌آورند فراهم را نوجوانان انحراف موجبات جنسي مسائل
.هستند فرزندان جنسي انحراف باعث ناصالح دوستان -
شرايط جمله از كودك برابر در والدين جنسي تظاهرات -
.است نوجوانان در انحراف و جنسي ناكام‌كننده
افراط و غيراخلاقي داستان‌سرائيهاي تقليد ، تبليغات ، -
جرايم در موءثر بسيار عوامل از تحريك‌آميز تصاوير آميزو
.مي‌باشد جنسي
واجاري حسيني كتايون
كتابهاي از شده برگرفته
ماسن هنري پاول
(كودك شخصيت و رشد)
(رشد س روانشنا)...و احدي دكتر
انتظارات و شوراها
سياسي روشنك سعيده مهندس
بزرگترين از يكي شاهد ايران كشور جاري سال اسفندماه
يعني رويداد اين بي‌ترديد. بود خواهد سياسي رخدادهاي
هزار سيصد از بيش با روستا و شهر در شوراها انتخابات
ملموس و وسعت لحاظ به راي‌گيري حوزه هزار شصت و كانديدا
باب در است بي‌نظير خود نوع در انتخابات موضوع بودن
نوشته‌هاي و گفته‌ها شوراها انتخابات برگزاري اهميت
بيان كه ديگري جهات از اهميت ذكر اما شده ارائه فراواني
اجراي كيفيت ارتقاء در آن يادآوري و ضروري نيز شد خواهد
.بود نخواهد بي‌تاثير شوراها استقرار و انتخابات
مردمي عنوان به جامعه‌شناسي مطالعات در ايران مردم -1
شده‌اند ، مطرح جمعي فعاليت‌هاي به كم‌علاقه و فردگرا
شوراها استقرار نظريه اين بودن غلط يا درست از جداي
اين زدودن در مي‌تواند ملت آحاد گسترده حضور با همراه
تصميم‌گيري و راهبري كه چرا باشد داشته عميق تاثير برچسب
مختلف مناطق در اجرائي امور از وسيعي طيف پيرامون مشترك
.نمي‌طلبد جمعي دسته كار براي ملي عزم يك جز چيزي
عمده نهادهاي ايران اسلامي جمهوري اساسي قانون در -2
شوراي مجلس رهبري ، خبرگان مجلس مانند حاكميت اعمال
مي‌شوند انتخاب مردم توسط"مستقيما جمهوري رياست و اسلامي
ملي و كلان حدي به اركان اين مسئوليتهاي و وظايف اما
در ندارند را مردم آحاد با تنگاتنگ ارتباط امكان كه است
نوع نيز و مناطق در استقرار لحاظ به شوراها حاليكه
مي‌گردد بر محلي اجرايي امور به عموما كه مسئوليت‌ها
روستائيان و شهروندان با را نزديك و مستمر ارتباط زمينه
.مي‌سازند فراهم
نهادينه براي راه خرج‌ترين كم و ساده‌ترين شوراها -3
به متاسفانه كه ايران در. است اجتماعي تشكل‌هاي كردن
نتوانسته‌اند سياسي سازمانهاي و احزاب تاريخي دلايل
نوعي به مي‌توان آمده پيش كه فرصتي در باشند ريشه‌دار
عظيم حجم يقينا داد انجام را سالم دموكراسي تمرين
آمادگي انتخابات در كانديدا عنوان به كننده شركت نيروهاي
ايجاد نيز فرهنگي و سياسي تشكل‌هاي ايجاد براي لازم
.مي‌كند
.مي‌يابد كاهش دولت تصدي‌هاي از بخشي شوراها تاسيس با -4
بار حدودي تا و مديريتي مسئوليت بار دولت حاضر حال در
دوش بر را صدهادهداري و شهرداري هفتصد از بيش مالي
كوچكتر بروز روز دولت‌ها كه كنوني دنياي در يقينا.دارد
را بيشتري مسئوليتهاي مردمي سازمانهاي و مي‌شوند
كارهاي به وادار را اسلامي جمهوري دولت مي‌پذيرند
و نظام منزلت و شان از دور به كردن روزمره ابتدائي
.است انقلاب
و جاري امور اجراي روند بر نظارت با مي‌توانند شوراها -5
از پيشگيري در مراقبت و صرفه‌جوئي با آنكه ضمن عمران
ايجاد با بردارند گام هزينه‌ها كاهش در ريخت‌وپاش‌ها
فرهنگ صحيح نحو به مردم مالي منابع مصرف در عمومي اعتماد
اطمينان كه نحوي به نمايند اصلاح را مالي مشاركت از فرار
در روستائي و شهري عوارض پرداخت بودن موءثر از مردم
مثبت تاثير دولت به اعانات ساير و ماليات‌ها پرداخت
.گذاشت خواهد
را مسير راحت‌ترين شوراها طريق از مي‌توانند مردم -6
خودانتخاب نظر مورد راه‌حل‌هاي و پيشنهادات ابراز براي
و خلاقيت‌ها تا مي‌شود باعث امر اين انجام.كنند
و شادابي به منجر و شده شكوفاتر عمومي استعدادهاي
.گردد اجتماعي افكار در سرزندگي
راي حق خواستار كويتي زنان
شدند دادن
به ورود با كويتي زنان از نفر دهها -اجتماعي گروه
فهرست در نامشان ثبت خواستار كويت شهر شهرداري ساختمان
.شدند كشور اين انتخاباتي نامزدهاي
اعلام فرانسه خبرگزاري اسلامي ، جمهوري خبرگزاري گزارش به
به يادآوري منظور به ساله هر سمبليك تظاهرات اين:كرد
اميرنشين اين در زنان به راي حق اعطاي براي كويتي مقامات
.مي‌شود برگزار
در زنان مشاركت كويت در انتخابات قانون است ، گفتني
قانون چند هر.است كرده ممنوع را پارلماني انتخابات
به توجه بدون كشور اتباع تمام:مي‌گويد كشور اين اساسي
مساوي وظايف و حقوق از مذهب و زبان زادگاه ، محل جنسيت ،
.برخوردارند
معاون مطبوعاتي مصاحبه نخستين
و مطبوعاتي جديد
ارشاد و فرهنگ تبليغاتي‌وزارت
اسلامي
وزارت تبليغاتي ، و مطبوعاتي جديد معاونت:اجتماعي گروه
به خود مطبوعاتي مصاحبه نخستين در اسلامي ارشاد و فرهنگ
.گفت پاسخ خبرنگاران سئوالات
پاسخ در مصاحبه اين در شهيدي شبان ما خبرنگار گزارش به
برنامه‌اي مطبوعاتي معاونت آيا اينكه مورد در سئوالي به
ايراني هر گفت؟ خير يا دارد كشور از خارج ايرانيان براي
به نمي‌توانم من و است ايراني باشد كه دنيا هركجاي در
كشور از خارج ايرانيان براي.نباش ايراني بگويم كسي
رساندن زمينه در و است شده داده خرج به زيادي اهتمام
.است شده انجام خوبي اقدامات كشور از خارج به نشريات
كشور از خارج نشريات مطالب درج آيا اينكه مورد در شهيدي
قانون مجري ما:گفت خير يا است جرم داخلي نشريات در
.مي‌دهيم انجام بگويد قانون هرچه و هستيم
اين رفع براي:گفت مطبوعات قانون ابهامات مورد در وي
دانشگاه ، اساتيد مثل مختلفي افراد از كميته يك ما ابهامات
و مجلس ارشاد كميسيون نظارت هيات مطبوعات ، منصفه هيات
.كنند بررسي را قانون تا مي‌دهيم تشكيل رسانه‌ها
مورد در نظارت هيات اختيارات مورد در مطبوعاتي معاونت
افراد هيات اين افراد چون:گفت نشريات امتياز لغو
قانوني ماده اين از را آنان تفسير بايد هستند باصلاحيتي
.پذيرفت
حق نظارت هيات قانون اساس بر كه سئوال اين به پاسخ در وي
در:گفت است مجلس با قانون تفسير و ندارد را قانون تفسير
صورت مختلف جاهاي با زيادي مكاتبات خاص ماده اين مورد
.كند رفع را ابهامات شد تشكيل كه كميته اميدواريم گرفته‌و
ما:گفت دگرانديشان براي نشريه مجوز صدور مورد در شهيدي
نظارت هيات به آنرا مجوز ، درخواست پرونده تكميل از بعد
اگر اما شود مي صادر امتياز آنجا در كه مي‌دهيم ارجاع
.نمي‌شود صادر مجوز باشد داشته قانوني نقص پرونده‌اي
كه دارد قرار رسيدگي نوبت در پرونده هزار حدود گفت وي
مطبوعاتي معاونت.دهيم افزايش را رسيدگي سرعت سعي‌مي‌كنيم
را مطبوعات حقوق هم ما:گفت ديگري سئوال به پاسخ در
حامي ارشاد وزارت و را مطبوعات حدود هم و مي‌كنيم رعايت
از برخي به چرا اينكه مورد در شهيدياست صنفي نهادهاي
به اما مي‌شود داده مجوز امتيازشده لغو نشريات اعضاي
و قانون براساس ما:گفت نمي‌شود داده مجوز ديگر برخي
.مي‌كنيم رسيدگي پرونده‌ها به درخواست نوبت
|
