شغلي رضايت و مشاركتي مديريت
بلورين تراژدي
از درمان حال در معتادان
معافند كيفري تعقيب
شغلي رضايت و مشاركتي مديريت
كارايي ، توليد ، ميزان بر نيز سرپرستي نحوه و كيفيت
دارد بسزايي تاثير او روحيه و كارمند رضايت
تنش سبب آنها همگي كه است بيشماري نيازهاي داراي آدمي
و هيجانات كليه ميشوند ، وي اندرون در هيجاناتي و
همانا كه انفعالاتي و فعل جهت در انسان دروني تنشهاي
.ميگردند مصروف است ، رضامندي براي آدمي رفتار و فكر طرز
كه است چيزهايي جذابترين از يكي آن به نياز و كار
بعضي براي ;كنند صحبت و فكر آن درباره ميتوانند انسانها
برخي براي و رضايت منبع و خوشبختي عامل شغل افراد از
در زا استرس عامل اين كه است استرس عامل و غم مايه ديگر
رواني بهداشت و شده رواني كشمكشهاي موجب ميتواند آينده
.بيندازد مخاطره به را فرد
كار انجام كيفيت و بازدهي كارمند ، ابقاء بر شغلي رضايت
كاركنان بيشتر رضايت "اصولا ميگذارد ، تاثير او
موءثر كيفيت و كميت ازنظر سازمان كار توسعه در خودبهخود
محيط تنشهاي كاهش در آن نقش و شغلي رضايت اهميت است ،
دليل سه به حداقل سازمان ، هر در مديراناست آشكار كاري
:باشند علاقهمند كاركنان شغلي رضايت سطح به بايد
.ميگيرند ناديده را كار اغلب ناراضي كاركنان -1
.برخوردارند بيشتر عمر طول و سلامتي از راضي كاركنان -2
منتقل كارمند شغل از بيرون زندگي به شغل از رضايت -3
.ميشود
شكايت كمتر دارند بالايي رضايت خود شغل از كه كارمنداني
و جسمي سلامت از ميكنند ، زندگي طولانيترميكنند
را شغل به مربوط جديد وظايف برخوردارند ، بهتري رواني
.دارند كمتري شغلي حوادث و ميگيرند ياد سريعتر
موءثر كار محيط تنشهاي كاهش و شغلي رضايت در كه عواملي
سياستها ، :شامل ميباشند
و شناسايي نظارت ، و كنترل صحيح ، مديريت سازمان ، مشي خط
.ميباشند شغلي غنيسازي و اختيار تفويض قدرداني ،
احساسات تعيينكننده عامل مهمترين موءسسه ، اداره و سياست
مردم كاري ارتباطات) فني سرپرستي و است شغل يك درباره بد
شغلي رضايت كاهش به كه است عاملي (ايشان سرپرستان با
نارضايتي به موءسسه بد اداره و سياستها ميشود ، منجر
.ميشود منتهي شغلي
موءثر عوامل ازجمله نيز اختيار تفويض و قدرداني و شناسايي
فراهم منابع بسياري از ميتواند كه هستند شغلي رضايت در
مراجعين ، همتايان ، زيردستان ، سرپرستان ، ازجمله.گردد
سازمان در طولاني مدت كه كساني خدمات از سپاس و قدرداني
وفاداري احساس براي رويهاي كردهاند ، وظيفه انجام
بدين سالانهاي مراسم سازمانها از بعضي در.است سازماني
طولاني خدمات صاحب كه كساني از و ميشود برپا منظور
درنتيجه ميشود ، قدرداني آنها همكاران حضور با هستند
و ميداند را آنان زحمات قدر سازمان كه ميشود داده نشان
.مينهد ارج آنها به
.ميگذارد تاثير شغلي رضايت بر كه است ديگري عامل مسئوليت
كار انجام اجازه مسئوليت ، از منظور كه مينويسد هرزبرگ
خود تلاشهاي و ديگران كار براي بودن مسئول نظارت ، بدون
.است جديد مسئوليتهاي با جديد شغل نوع يك داشتن و فرد ،
متناسب و امكان درحد بيشتر مسئوليتهاي كردن محول
.كند كمك رضايت نگهداري در ميتواند فرد بااستعداد
مهم شغلي رضايت براي كاركنان ميان در پيشرفت فرصت "اصولا
براي فرصتهايي ميتوانند مديران انگيزه ، ايجاد براي.است
و جلسات در حضور ازقبيل ;كنند فراهم كاركنان حرفهاي رشد
ادامه و ارائه تحقيقي ، مطالعات انجام ملي ، كنفرانسهاي
افزايش شيوهها اين همگي كه گواهينامه دادن و آموزش
.ميكنند فراهم را رواني و شغلي رضايت
غنيسازي دارد اهميت شغلي رضايت ايجاد در كه ديگري نكته
رشد براي فرصتي بايد كار:مينويسد ايراننژاد ;است شغلي
و داد تغيير بايد را مشاغل ساختار آورد ، پديد رواني
آدمي برانگيختن راه تنها اين كه چرا:افزود آنان برغناي
يعني شغل پرباري ;است عملكرد حداعلاي به دستيافتن براي
تا ميشود افزوده كار به بيشتري برانگيزندههاي آنكه
.سازد سودمندتر و دلچسبتر آنرا
تحريك را دروني انگيزش كه ميشود بنا شيوهاي به كار
كاركرد.مييابد افزايش انگيزش راه اين از چون ميكند ،
كار بهتر كاركنان ميشود ، مولدتر شغل و يافته بهبود نيز
به و دارند بيشتري شغلي خشنودي ميكنند ،
شيوه يك شغل پربارسازي مييابند ، دست بيشتر شكوفايي خود
اهداف و دارد تمركز خودكار بر و است تغيير براي مديريت
:عبارتنداز آن اصلي
كار ساختن پرمعنيتر -1
باشند داشته عقيده كاركنان بهطوريكه وظايف تركيب -2
هستند مسئول تلاششان نتايج براي "شخصا آنها
نتايج از كاركنان به كه ارزيابي سيستم يك كردن فراهم -3
بدهد آگاهي كارشان
محركهايي ايجاد شامل شغل كردن فني است معتقد استيونسن
آن ، كردن جالبتر با شغل در موفقيت فرصتهاي:مانند است
اجازه و كارمند به بيشتر اختيار دادن با اغلب اينكار
بازرسي و برنامهريزي از مقداري انجام براي شخص به دادن
.ميشود انجام سوپروايزر توسط عادي
هرزبرگ تئوري در كه است ديگري بيروني عامل نظارت و كنترل
.دارد بسزايي سهم كارمند شغلي رضايت در و گرديده مطرح
آنكه از عبارتست نظارت و كنترل:مينويسد پرهيزكار
هدف به نيل راه در شده انجام عمليات كه شود حاصل اطمينان
خير؟ يا نمودهاند تامين مطلوب بهطور و بهموقع را
ارزيابي ديگري ، كار بازرسي شامل نظارت:مينويسد گليس
موجب نظارت ;است آن تائيد يا تصويب و كار انجام كفايت
اينكه دليل به ميگردد ، نظارتشونده و ناظر در اضطراب
شغلي امنيت ميتواند ، كارمند كار انجام از ناظر نارضايتي
نزديك مشاهده از كاركنان اكثر اندازد ، بهمخاطره را وي
كار مقدار و نوع با بايد نظارت ;ميهراسند ناظر توسط
.باشد متناسب شده انجام
از كارمندان فعاليتهاي باشد ، ناكافي نظارت وقتي
و خلاقيت نيز شديد نظارت و ميشود دور استانداردها
نظارت از ناشي اضطراب.ميكند سركوب را كارمند نوآوري
.ميگذارد اثر كارمند كار انجام بر معكوس بهطور نزديك
كار انجام توسعه و ارزيابي بازرسي ، نظارت ، هدف چنانچه
كارمند رفتار كيفيت ارزيابي براي معياري بايد است كارمند
.باشد داشته وجود
نحوه و كيفيت كه ميكند ثابت متعدد تجربيات و تحقيق
و كارمند رضايت كارايي ، توليد ، ميزان بر نيز سرپرستي
اصولي از يكي ميان اين در.دارد بسزايي تاثير او روحيه
عملكرد ارتقاء و شغلي رضايت بهرهوري ، افزايش با كه
.است مشاركت بهكارگيري دارد مستقيم ارتباط مديران
هم و مديريت فن يك بهعنوان گستردهاي بهطور مشاركت
پذيرفته كار اثربخشي افزايش مستقيم وسيله يك بهعنوان
تصميمگيرنده اگرچه مديريتي نوين نظام اين در ;است شده
جهت لازم اطلاعات مديران ، ولي است سازمان مديريت نهايي
باارزش بسيار تجربيات و مغزها از را نهايي تصميم اخذ
پيشنهادهاي بهصورت خود سرپرستي تحت كاركنان تمامي
نكته ، اين گرفتن درنظر با.مينمايند دريافت سازمانيافته
مديران كه است اصل اين بيانكننده مشاركتي مديريت
را نهايي مسئوليت درحاليكهنيستند خودكامه مردماني
دارند بردوش شدهاند گمارده آن سرپرستي به كه واحدي براي
به را كار بهراستي كه كساني با عمليات كارگرداني در ولي
آنست رويه اين پيآمد ;ميكنند مشاركت ميرسانند انجام
دست گروهي هدفهاي در درگيربودن احساس به كاركنان كه
بيان ميتوان كاركنان روانشناسي بر تكيه با و مييابند
:كه نمود
موفقيتهاي در اشخاص عاطفي و ذهني درگيري يك مشاركت -1
به دستيابي براي تا برميانگيزد را آنان كه است گروهي
شريك كار مسئوليت در و دهند ياري را يكديگر گروهي هدفهاي
.شوند
به را مردم مشاركت كه آنست مشاركت در مهم نكته دومين -2
آنرا بخت مشاركت راه از افراد برميانگيزاند ، دادن ياري
براي را خود آفرينندگي و ابتكار قابليتهاي كه مييابند
راه از مشاركت.دهند نشان سازمان هدفهاي به دستيابي
راههاي كردن روشن و بردن پي براي كاركنان به دادن ياري
.بهبودميبخشد را انگيزشي بهويژه هدفهاي به دستيابي
را مردم كه است مشاركت در نكته سومين مسئوليت پذيرش -3
مسئوليت مردمي گروهي كوششهاي در تا برميانگيزاند
مردم آن ياري به كه است اجتماعي فرايند يك اين.بپذيرند
تا ميدهد ياري را افراد مشاركت.ميرسند درگيري خود به
.شناسند مسئول را خود
در را انساني ارزشهاي كه آنست مشاركت بهره بزرگترين
ايمني ، براي كاركنان نيازهاي به زيرا ميدارد ، پاس سازمان
.ميدهد پاسخ خودشكوفايي و احترام اجتماعي ، مناسبات
همراه بهتر كار كيفيت و بالاتر توليد با مشاركت درهرحال
.ميكند كمك كاركنان رواني بهداشت توسعه به اينكه ضمن است
شغلي خشنودي و بهنفس اعتماد خودكنترلي ، درك بنابراين
براي را آنها توان "متعاقبا و يافته افزايش افراد
مشاركت پيآمدهاي.ميدهد افزايش موءثر بهطور كاركردن
و تعهد كار ، در عصبي فشار و تعارض كاهش قالب در اغلب
دگرگونيها از بهتر پذيرش و هدفها به بيشتر دلبستگي
.ميشوند پديدار
مشاركتي مديريت كاربردي جنبههاي
جهت در "كاملا معيني شرايط تحت تنها گروهي مشاركتي فنون
ميدهند نشان شرايط اين.است كارفرد اثربخشي نمودن آسان
بهكار ديگر برخي از بهتر موقعيتها برخي در مشاركت كه
:ميباشد ذيل موارد شامل كه ميشود گرفته
بهسختي مشاركت.باشد مهيا مشاركت براي زمان بايد -1
.باشد برازنده فوريت و اضطرار زمان در ميتواند
دليلي باشد ، خود با مرتبط بايد مشاركت عمده موضوع -2
و بحثانگيز مسائلي در مشاركت كنيم باور كه ندارد وجود
داشته موءسسه كارهاي توليد در مثبتي اثر شغل با نامرتبط
.باشد
فزوني آن زيانهاي بر بايد مشاركت احتمالي بهرههاي -3
در وقت آنقدر نميتوانند كاركنان نمونه براي باشد داشته
.بمانند غافل اصليشان كار از كه نمايند صرف مشاركت
باشد كاركنان دلبستگي مورد و مربوط بايد مشاركت موضوع -4
نگريسته سرگرمي يك چون بايستي مشاركت به اينصورت غير در
.شود
و هوش مانند لازم تواناييهاي از بايد شركتكنندگان -5
موءثر و كارساز مشاركت در تا باشند برخوردار فني دانش
.باشند
متقابل ارتباط يكديگر با تا باشند توانا بايد كاركنان -6
.كنند برقرار
مشاركت كه كنند احساس نبايد مشاركت دوسوي از هيچيك -7
.خواهدكرد تهديد را او جايگاه
پس است ، داوطلبانه نظام يك مشاركت نظام اينكه نهايت در
به بايد خود انگيزههاي بنابه و رغبت و ميل به كاركنان
آگاهي كسب اينرو از.باشند داشته تمايل نظام آن در شركت
در فعاليت و ورود براي قوي انگيزه و نظام اين فوايد از
.است اساسي شرط كاركنان جانب از بهخصوص نظام اين
قرباني اعظم و گلچين ماهرخ
:منابع
مشغلات از برخي زمينه در پژوهشي" مهدي سيد الواني -1
درباره مقالههايي ;"كاركنان نياز ارضاي عدم و سازماني
دولتي ، مديريت آموزش مركز انگيزشي ، و سازماني رفتار مباني
اول ، 1370 چاپ
مديريت ،"مشاركتي مديريتي نظام".صدرالله البرزي -2
و 34 ، 1375 شماره 33 دولتي ،
و بازشناسي" ;محمداسماعيل انصاري -3
دولتي مديريت "اداري نظام و مشاركتي مديريت نيازهاي پيش
و 34 ، 1375 شماره 33
اول ، چاپ مديريت در انساني روابط كمال ، كار پرهيز -4
اشراقي ، 1368
رفتار) كار در انساني رفتار ونيواستورم ، كيت ديوس -5
مديريت آموزش مركز تهران طوسي ، محمدعلي:ترجمه ،(سازماني
دولتي 1375
آموزش مركز كار ، در انساني رفتار محمدعلي ، طوسي ، -6
اول ، 1370 چاپ دولتي ، مديريت
رفتار و انگيزش" ;دبليو عليمان پرتر ريچاردام ، ستيرز ، -7
مديريت آموزش مركز علوي ، سيدامينالله:ترجمه "كار در
تهران 1375 دوم ، جلد دولتي ،
بلورين تراژدي
سيما از "شيشهاي آژانس" پخش بهانه به
دو ، اين مجموع.سكهاند يك روي دو كاظم ، حاج و عباس
ندارد وجود رستم ، اما.داده شكل را حاتميكيا اسفنديار
رضوي سيدمسعود
را "شيشهاي آژانس" فيلم تبليغ تلويزيون پيش ، روز چند
آن (پنجشنبه) ماه بهمن روز 22 كه داشت اعلام و كرد پخش
.كرد خواهد پخش سيما از را
يا "غالبا و بودم نديده را فيلم اين كه من براي
اين ديدن ميخواندم ، جرايد در يا و ميشنيدم دربارهاش
زمان از بعد روز يك بالاخرهبود شده بدل آرزويي به فيلم
اين و نشستم و زدم را كار قيد جمعه ، يعني شده ، اعلام
-متناقض پيشداوري دهها آن به نسبت كه را عجيب و جالب فيلم
.كردم مشاهده بودم ، يافته -منتقدان طريق از
آژانس فيلم بود قرار تلويزيون كه كذايي پنجشنبه روز اما
شدم ناچار آن ، ديدن اميد به بنده بفرستد ، آنتنها روي را
كه بود درك قابل البته.ببينم را "سايهها تعقيب" فيلم
درباره تجاري و متعارف فيلمي.كردند پخش را فيلم اين چرا
جاسوسان توطئههاي كردن خنثي در اطلاعات وزارت تلاشهاي
برخلاف.باشد بايد كه همانگونه.بود منافقين و خارجي
هم وطني فيلمهاي نوع اين از من منتقدم ، و روشنفكر دوستان
صحنههاي از خالي هم و ملموسند همميآيد خوشم
اين از البتهنيستند هم اكشن اصطلاح به يا برانگيزنده
را -سرطاس هنرپيشه آن رمبوبازيهاي نظير -پايينتر سطح
.بپذيرم نميتوانم ديگر
روز دو يكي.بازگشت اخير ماجراهاي به فيلم اين پخش حكمت
ضمن بالايي بلند مكتوب در اطلاعات ، وزير آن ، از قبل
فعاليتهاي بيشمار ارزشهاي و بسيار خدمات برشمردن
سيما حالا.بود داده استعفا متبوعهاش وزارتخانه
وزير نامه و كرده كاري منتقد مطبوعات مقابل در ميخواست
تاكيد مورد ايران بزرگ ملت براي عيني نمونهاي با را
سيماييها از برخي خلافانديشي هم اينبار اما.دهد قرار
.نداشت را موردنظرشان تاثير دارند ، نامقبولي كارنامه كه
به اطلاعات ، وزارت كه نكردهاند تصور هيچگاه مردم زيرا
و مصالح ضد بر و است خلافكار اخير ، قتلهاي و مسائل دليل
تفكر طرز يك سر بر فقط مسئله خير ، .ميكند عمل ملي منافع
در بلكه مزبور ، وزارتخانه در فقط نه كه تفكري است ،
داشته وجود -سيما در همه از آشكارتر و -نهادها از بسياري
بيهويت برنامه همان در مسئله اين نمونه بارزترين و
حق سيماييها از برخي بنابراين.داد نشان را خود "هويت"
خود از قياس را پاكان كار و كرده كارها اين از دارند
دهندگان خط و خشونت ترويجگران گروه ، اين زيرا.بگيرند
عظيم رسالت انجام جاي به كه بودند مفلوكاني همان به فكري
و ملي منافع و حقوق از حراست و شهروندان امنيت از دفاع
عنصر و نويسنده چند بيگانه ، اطلاعاتي دستگاههاي با نبرد
.رساندند قتل به را كار و بيكس و تنها و مظلوم سياسي
اطلاعات وزارت كليت درباره تصوري چنين هيچگاه مردم
ايران پهناور كشور ميدانند همه.داشت نخواهند و نداشته
و كويرها و درياها از بزرگ قارهاي شبه معنا ، يك به كه
است ، بيشماري روستاهاي و شهرها و جلگهها و كوهستانها
مدرنترين به مجهز و مقتدر و قوي دستگاهي نيازمند
تفكر آن با مردم.است اطلاعاتي ابزارهاي و سازماندهي
در نيز و سيما در تفكر اين دشمناند ، كژانديش ، و منحرف
...و هتاك و خشونتگرا مطبوعات برخي و اطلاعات وزارت
بارآورده به رسواييها و داده نشان را خود تلخ ميوههاي
.شد نخواهد حل مشكلي هم حقيرانه ترفندهاي اين با.است
آغاز جدي صورت به را اصلاحات و پرداخت بنيادها به بايد
.بگذريم.كرد
ناشي طلاب زمره در مطبوعات ، عرصه در كه آنجا از حقير
ديدگاههاي و حرفها اينك.ميپردازم حواشي به "مرتبا هستم
شايد تا ميكنم خلاصه شيشهاي آژانس درباره را خود
;بازتابي يا رفلكسي يا فوري نقد يك طرح براي بهانهاي
را متعارف و متوسط مخاطب يك در بازخوردها نخستين يعني
فجر فيلم جشنواره بحبوحه در درست البته.باشم كرده بيان
.مينمايد عجيب كمي دارند ، چشم تازه محصولات به همه كه
ايام كل در.داريم ناگزيريهايي بنده امثال حال هر به ولي
اسفانگيز وضع نيز و روزمره گرفتاريهاي بهدليل سال ،
زمان در.نداريم رفتن سينما به رغبتي سينما سالنهاي اكثر
و منتقدان خيل و نميدهند راه را ما هم جشنواره
!!دستاندركاران دوستان و مشتاقان و خبرگيران و هنرشناسان
چنين جهاني و رويايي فضاي وارد ماها نميدهند اجازه
خلاصه !!حاشيه هم باز !شويم روشنفكرانهاي جشنوارههاي
:ميكنم
تلقيها تناقضها ، زيرا است ، مهمي فيلم شيشهاي آژانس -1
بدون را پيچيده و دشوار دوران يك اجتماعي و فكري مسائل و
داشته زمينه اين در عميقي توفيق و رسانده ثبت به تعارف
.است
خاص گروهي هواداراست جدلي فيلم يك شيشهاي ، آژانس -2
خصلت كه آنجا از.است حاكم آن بر مطلق رئاليسم.نيست
است ، پارادوكسيكال آنها رابطه و فيلم در موجود جريانهاي
به را آن بر مترتب نتايج برخي و را تناقض اين توانسته
و انصار ، مثل گروههايي هم اينكه علتكند منتقل بينندگان
مطلوب واكنش فيلم درباره همه كشور ، روشنفكري جريانهاي هم
.بود پارادوكسيكال واقعنمايي همين دادند نشان
روشنفكرانه ، اجتماعي دغدغههاي عليرغم شيشهاي آژانس -3
بينندهاي هر براي فيلم اين.بود اكشن و انگيزنده فيلمي
و قهرمانپروري شخصيتپردازي ، داستاني ، جذابيتهاي
.بود ساخته فراهم را پيشبيني غيرقابل گرهگاههاي بالاخره
تراژدي كلمه ، دقيق معناي به شيشهاي ، آژانس داستان -4
تراژدي.دهم توضيح بيشتر كمي زمينه اين در ناچارم و بود
و كار از تقليد":از است عبارت آن تعريف بهترين در
زينتها انواع به كلامي وسيله به...تمام و شگرف كرداري
نفس تزكيه سبب تا برانگيزد را هراس و شفقت كه..آراسته
ارسطو ، شعر ، فن) "گردد انفعالات و عواطف اين از انسان
(ص 121 زرينكوب ، دكتر ترجمه
كه عظيم خطايي موجب به قهرماني كه است هنگامي اين و
بيندازد ، بازگشت بدون بستي بن به را خود است ، شده مرتكب
سبب به شقاوت حضيض به" ;افتادنش كه قهرماني هم آن
.(ص 136 منبع ، همان)"نيست عدالت و فضيلت از او بيبهرگي
بدبختي و انحطاط بار واجد تراژدي كه پنداشت نبايد اما
و آدمي عظمت دادن نشان يعني تراژدي".است (فلاكت يا)
نمايش عرصه در مخرب عوامل با نبرد در او محدوديتهاي
ص نيچه ، يونانيان ، فكري شكوفايي دوران در حكمت) "زندگي
آژانس بودن تراژدي اثبات در برهان بالاترين نيز و (11
:است نيچه فريدريش كتاب همان از عبارت اين نيز شيشهاي
است بزرگ ملتي فكري عظمت بازتابنده صاف ، آينهاي بسان"
ميجنگد ، است ، تلاش در هستي معماي حل براي دليرانه كه
به جان است شده آن دچار كه مخمصهاي از اما ميكوشد ،
(همان نيچه ، )".درنميبرد سلامت
هستي عظمت و شكوه از جنبههايي انعكاس تراژدي ، بنابراين
در كه انسانهايي.انسانهاست عملنمايي و ستيز عرصه در
غمانگيز تقديري طناب گاه هستي ، گرههاي گشودن براي تلاش
سرنوشت ابزارهاي زيرا.ميكنند تنگ خويش گلوگاه بر را
.است محدود انساني اراده و توان اما نامحدود ،
به شيشهاي آژانس شده ، شناخته تراژديهاي همه ميان از -5
شخصيتها ، لحاظ به نه.است شبيه بيشتر اسفنديار داستان
.قصه و مايه درون لحاظ به بلكه
او گشتاسب ، برخلاف.است رزمنده شاهزادهاي اسفنديار
جنگيده ايزد براي آييني نبردهايي در كه است مقدس موجودي
دلاوري را خود اواست زرتشت كرده نظر همه ، از بالاتر و
و آيينها نيكترين براي كه ميداند معتقد و شكستناپذير
دشمنان صعبترين استخوان از گرد و زده شمشير انديشهها
است صفاتي همه واجد اسفنديار.است برآورده سرزمين و آيين
.باشد دارا بايد محبوب قهرمان يك كه
يك جنگ به بايد اسفنديار كه حيف ، هزار و صد حيف ، اما -6
تبلور.است آن تبلور رستم كه زندگي ، اسطوره.برود اسطوره
كه رنجهايي نيز و ملت يك ابدي آرامش لايتغير ، قانونهاي
به نميتواند كسي "لزوما و دارد وجود آرامش اين پشت در
.برود آن قانونمنديهاي و زندگي جنگ
دو ، اين مجموع.سكهاند يك روي دو كاظم ، حاج و عباس -7
...ندارد وجود رستم ، اما.داده شكل را حاتميكيا اسفنديار
و مينوي مجتبي برتلس ، استاريكف ، ،... همچنانكه
فارسي منابع در نتوانستند را او رد بزرگ شاهنامهشناسان
شكل در -زندگي كليت آژانس ، در.بيابند شاهنامه ماقبل
دشوارياب منطق روياروي -آن متعارف و آرام و عيني
.ميگيرد قرار حاجكاظم
و حماسي -زندگي از عزيز چهره دو يا جريان ، دو اين -8
پنجه در پنجه مهآلود ، بستري در -آرام و پرشور قانونمند ،
ميافكنند ، تقدير و زمانه چهره به چنگ بلكه و يكديگر
اما.يابند رهايي سرنوشت ناگزير و هولناك گرداب از شايد
زمانه حلقه طرف آن از تقلايي هر و سو اين از تمهيدي هر
اسيران اينان.ميسازد تارتر را نجات روزنه و تنگتر را
يكي است كرده اراده كه غمانگيزند و غريب زمانهاي چنگال
.آيد دچار شومي و رنج به ديگري و افتد خاك به دو اين از
و آبرز و تيرگز و سيمرغ و گشتاسب.است زمانه جبر
همه...و احمد و سلحشور و آژانس و عباس و حاجكاظم
:عمر پايان در اسفنديار قول به.بهانهاند
زمان بد پدر بودي تو بهانه
كمان و تير نه سيمرغ ، نه رستم ، نه
تعالي تراژيك ساحت به فيلم داستان كه است نقطه همين از
نمونههاي از موءثرتر و بديع گونهاي به هم آن مييابد ،
...مشابه
ندارم ، را فيلم فني و تكنيكي مسائل به ورود صلاحيت من -9
كم بلكه بيسابقه ، نه اگر را فيلم صحنههاي برخي اما
كاظم حاج عاشقانه و عفيف مونولوگ جمله از يافتم ، سابقه
سنگين و غيرمتعارف و خشن شرايط كه فاطمه همسرش ياد به
يك با را خشن درام يك و ميزد رمانتيك رنگي را صحنهها
.ميآميخت لطيف رمانس
اين.دارد تازه نسلهاي براي مهمي پيام شيشهاي آژانس -10
سوي از امتيازطلبانه و نامعقول صورت به همواره پيام
قانونگريزي و خشونت مروج كه دونمايهاي گروههاي
آن اهميت و مشروعيت اما.است شده تكرار "مرتبا بودهاند
شيوهاي و هيئت در آژانس.يافته كاهش دليل همين به
:كه ميآموزد تازه نسلهاي به متعالي
آسمانمردان" چه كه نبريم ياد از هيچگاه هيچگاه ،
ما ارزشي و ارضي تماميت و خاك ناموس ، شرف ، از "خاكيپوشي
در ناگهان" و گذشتند عزيزشان عمر و گرامي جان بهاي به
پا و دست و بيچشم گاه تنها ، گاه "لبخند و گل از ناگهاني
گيومه مطالب).بازگشتند دوست ، و رفيق و بيبرادر گاه و
بزرگ و بيادعا شاعر قزوه ، عليرضا استاد حماسي شعر از
(.است شده اخذ معاصر
سلحشور نامهاي به عباس ، و حاجكاظم روياروي شخصيت دو -11
كه) سلحشور.داشتند فيلم در عالي بسيار پرداختي احمد ، و
،(بود نهفته تاملانگيز و غمانگيز شيطنتي نامش درانتخاب
زندگي بيرحم سرشت نيز و متعارف نظم و قانونمندي نماد
و درس و زندگي و كار آن ظل در و بپذيرند بايد همه كه است
شور سلحشور ، از هيچكس.ببرند پيش را خود عادي برنامههاي
تابع مردي.بود كه است همان او.نميخواهد حماسه و شعر و
بالاخره و قانون ، از بيانعطاف و مستقيم دركي با قانون ،
برابر در او استدلالهاي...قانون سرنوشت برابر در حساس
فيلم تراژيك روح و است درست و دقيق برهانهايي كاظم ، حاج
و ميگويند درست دو هر.ميگيرد سرچشمه مسئله همين از هم
.متفاوت "حال" دو در و دريچه دو از اما
خلق نداشت ، توجه آن به هيچكس گمانم كه نكتهاي -12
ناچارم مسئله اين فهم براي.بود "احمد" نام به شخصيتي
وام فولادوند عزتالله استاد از را توضيح.بدهم توضيح
:ميگيرم
زير يا تناوب به درازمان تاريخ در كه ايرانيان ما براي"
اگر...انداختهايم ، راه به آشوب يا رفتهايم زور بار
در طرفين كه آن ، نه و اين به متعلق نه...حائلي فضاي
-شود حل مسائل از بسياري كه نيست دور كنند ، گو و گفت آنجا
بايد و نيست چارهاي "فعلا كه برسند توافق به طرف دو يا
...مدني جامعه.نكشد آشوب يا سركوب به كار و -كرد صبر
حيطه ميان است فضايي -است حائل فضاي همان داراي جامعهاي
نباشد ، فضا اين اگر.شهروندان خلوت و دولت اقتدار عمومي
عمومي حيطه خشن و بلند ديوارهاي به جنبشي هر در شهروند
هر در نيز دولت و ميشود ، آزرده و خراشيده و برميخورد
تجاوز شهروند خصوصي زندگي به ناخواه و خواه حركتي ،
;است همگان آن از ;نيست كس هيچ مال حائل فضايميكند
همگان اماندارد نهايي اختيار و اقتدار آن در كس هيچ
و گفت و بحث فضاي.نمايند اندام عرض آن در ميتوانند
نيست ، بيچاره و ناتوان آن در شهروند كه است فضايي...شنود
به كه است فضايي.ميكند انتخاب و نظر ابراز بلكه
تعبير اين جلوي..ميدهد قدرت و حيثيت و شخصيت شهروند
شد ، مردم وكيل كسي كه همين كه ميگيرد را وكالت از نادرست
موكل جانب از دانست مصلحت كه هرگونه ميتواند پس آن از
با نگارنده نشده منتشر گفتوگوي از بخشي) ".كند عمل
.(فولادوند عزتالله استاد
و جنگيده كاظم حاج كنار در هم.است حائل فضاي همان احمد ،
و است سلحشور همكار هم ميكند ، اقتدا او به نماز در
با شعارگونه و بيدليل درگيري.ميدارد محترم را قانون
احمد ، ميداند هم را عباس و كاظم حاج قدر و ندارد سلحشور
همه بر:پيوسته حق به عباس.ميكند حل را ما همه مشكل
.درود جنگ كفن گلگون شهيدان
.ميزنيم بوسه مردانهاش بازوي بر:برده رنجها كاظم حاج
او به:دارد را نظم و قانون اجراي و حفظ وظيفه سلحشور
كسي.است ديگري چيز احمد اما.ميگوييم نباشيد خسته
سلحشور ، مديرش...بدهكارند او به همه اما نميبيندش
همه ياد..عباسهاست با همراهي افتخارش و حاجكاظم رفيقش
.باد جاودان بشريت خاطر سپهر در جنگ شهيدان
از درمان حال در معتادان
معافند كيفري تعقيب
معتادان مخدر مواد با مبارزه جديد قانون ماده 15 بموجب
و معافند كيفري تعقيب از بالا ، سنين در درمان حال در
گرفته قرار نظر مد آنان براي بيماري يك بعنوان اعتياد
.است
در جمهوري رياست حقوقدانان نماينده طباطبايي را مطلب اين
برشمردن ضمن و كرد اعلام مخدر مواد با مبارزه ستاد
نظام مصلحت تشخيص مجمع تصويب به كه جديد قانون تغييرات
عمده تغييرات رشته چند در جديد قانون:گفت است رسيده
ستاد دبير تبليغاتي و فرهنگي مشاور درخشان مجيد.است كرده
محمود سيد نظر بموجب:كرد اعلام مخدر مواد با مبارزه
ايجاد قانون در كه ديگري eعمده تغيير طباطبايي عليزاده
درمان براي معتادين دردسر بدون و عادي مراجعه امكان شد
از را درمان حال در معتادان ماده 15 ، يك تبصره در كه است
يك عنوان به اعتياد واقع در و نموديم معاف كيفري تعقيب
خود درمان براي بيمار اگر كه گرفته قرار نظر مد بيماري
ميكند ايجاد اجتماع در كه آلودگي دليل به نكند اقدام
و درمان تحت كه معتاداني وگرنه ميگيرد قرار پيگرد تحت
در سپس وي.معافند كيفري تعقيب از ميگيرند قرار بازپروري
ستاد دبيرخانه در كه مطالعاتي:گفت قاچاقچيان اعدام مورد
از يكي زيرا.ميدهد سئوال اين به منفي پاسخ شده انجام
مجرمين تنبيه و جرم وقوع از پيشگيري مجازات ، عمده اهداف
زيادي تعداد كه وجودي وبا گذشته سال ده طول در ولي است
ولي شدهاند اعدام و افتاده دام به مخدر مواد مجرمين از
.است ننموده پيشگيري جرم وقوع از اعدامها اين
|