داريم دوست را زندگي هم ما
روزبه رواني بيمارستان از ديداري
درآمد پيش
جمله از تهران در رواني بيماران نگهداري مراكز اكنون
به...و روزبه بيمارستان و رازي بيمارستان امينآباد ،
.ميباشند مردم و دولت جانبه همه مساعدت نيازمند شدت
براي ناگواري پيامدهاي تاكنون مالي ، امكانات شديد كاهش
دليل به روزبه دربيمارستان جمله از.است داشته مراكز اين
غذاي تامين امكان درآمد ، به نسبت هزينهها بودن برابر 4
برخلاف و است رسيده ممكن حداقل به بيماران براي كافي
در ميشد ، داده نيز ميوه بيماران به روز طول در كه گذشته
شماري.ندارد وجود ديگر پذيرايي قبيل اين توان حاضر حال
ازتحويل خانوادهها خودداري دليل به نيز بيماران از
را هزينهها بار و شده ماندگار بيمارستان در آنها ، گرفتن
تلخي واقعيتهاي از بخشي حاضر ، گزارش.سنگينتركردهاند
ميكند ، بازگو روبروست آن با روزبه بيمارستان كه را
با بيشتر بيماران و تخت با امينآباد مركز است بديهي
به روز بيمارستان جشن.روبروميباشد نيز بيشتري مشكلات
مالي حمايتهاي با كه كوششيبود شد ، برگزار پيش هفته كه
نياز اما شود ، كاسته مركز اين مشكلات بار از مردم
.اينهاست از بيشتر بهمراتب بيمارستان
را پدرش مجنون قبيله گرفت فزوني مجنون بيتابي چون"
مجنون بيماري چگونگي از را ما تا كن دعوت را طبيبي گفتند
".سازد آگاه
خيام عمر حكيم ،
رواني اختلالات شناسايي مانند نيز رواني بيماران درمان
و توجه شايان و مفصل است مقولهاي ايران ، قديم طب در
.پندآموز
توصيف در نوعي به يك هر قديم طب بزرگان اسناد ، حكايت به
اين وصف در ابنسينا حكيم كوشيدهاند ، رواني بيماري
است ديده را چيزهايي ميپندارد بيمار":ميگويد بيماري
وجود كه ميشنود را صدايي يا و نديده را آنها وقت هيچ كه
".ندارد خارجي
از پيشينه سال از 50 بيش با روزبه روانپزشكي بيمارستان
كشور در روانپزشكي خدمات درماني آموزش مراكز قديميترين
دانشگاه به وابسته كه بيمارستان اين.ميآيد شمار به
تربيت در عمدهاي سهم تاكنون ميباشد تهران پزشكي علوم
.است داشته كشور روانپزشكان
بخش يك عمومي ، روانپزشكي بخش شش داراي روزبه بيمارستان
بخش روانشناسي ، بخش نوجوان ، و كودك روانپزشكي تخصص فوق
فوريتهاي كلينيك عمومي ، روانپزشكي كلينيك شش كاردرماني ،
خدمات روزه همه كهاست تخصصي كلينيك و 14 روانپزشكي
ارائه كشور سراسر از مراجعان و بيماران به را روانپزشكي
.ميدهد
مداوا تحت كودكاني و زنان و مردان بيمارستان ، اين در
با اما خانواده از دوري غم از حال پريشان كه هستند
گذر.ميرسانند روز به را شبها پرستار و پزشك مراقبت
پشت در ناخوشايند بيشتر و خوشايند گاه لحظهها سنگين
.مينمايد دشوار برايشان بس بيمارستان بلند ميلههاي
آنان به.كنيم سپري آنان با را ساعتي تا آمدهايم
شانههايمان بر غمشان بار كه آنچنان نه ولي بيانديشيم
امكان به آنان بر اندوه و غم بهجاي بياييد.كند سنگيني
و نيازها از سوزي دل بهجاي و بيانديشيم بهبوديشان
اينان؟ با كرد بايد چه براستيشويم آگاه كاستيهايشان
.باشيم مهربانتر كمي بياييد ،"نه" كرد؟ رهايشان بايد آيا
به ميتواند كمترين اندازه در حتي ما پشتيباني و مهرورزي
به كارشان ناخواسته كه عزيزان اين بهبودي و بهتر مراقبت
.كند كمك كشيده ، روانپريشي و جنون
مردان بخش 2
آشفته و حال پريشان ميشوند ، نگهداري مرداني اينجا در
زينت تنها كه آهني بلند ميلههاي وجود رغم به...خاطر ،
در بهراحتي كه ميبينيم را بيماراني است سالن آن بخش
درجه و نوع لحاظ از بخش اين بيماران.شدند و آمد حال
.دارند قرار "حاد" درمرحله بيماري
به پايش و دست كه ميكنيم برخورد مردي با اتاقها يكي در
نگاهي و جوان چهرهاي با اتاقياش هم و است شده بسته تخت
در. مينگرد او بر خيره كه دل در خفته فريادي با افسرده ،
بدحال بيماران كهدرآن ويژه اتاق يك كمبود بخش اين
درجات بيماران و است نمايان شوند ، نگهداري جداگانه
.ميشوند نگهداري يكديگر كنار در بيماري متفاوت
نبود دليل به":ميگويد مشكلات بيان در بخش سرپرستار
موقع به بيماران مردم ميان در رواني بيماري از شناخت
بسيار كه ميآيند زماني و نميكنند مراجعه درمان براي
بيماران ، مراجعه موانع و ازمشكلات ديگر يكي.است دير
شود فرض اينكهاست رواني بيماران درباره نادرست پندار
قابل ديگر باشد شكسته را شيشه يك اگر حتي رواني بيمار هر
به بدحال بيماران موارد بسياري در حاليكه ، در!نيست درمان
ميتوان بيماري نوع به توجه با و رسيدهاند نسبي بهبودي
و بست كار به آنان معالجه براي را درماني شيوههاي انواع
موقع به تشخيص صورت در نيز شديد افسردگي حتيگرفت نتيجه
."است درمان قابل راحتي به
و طول كه غمگين و دلسرد مرداني.ميرويم مردان بخش 3 به
گل مدتهاست كه آناني ميپيمايند همواره را سالن عرض
در چيز ، همه از فارغ و است خشكيده لبانشان بر لبخند
كنار درميكنند سپري را شبها و روزها بيماري اسارت
كارت كه ميشويم روبرو سرخي گل دسته با تختها از يكي
"بهبودي و سلامتي آرزوي با":است شده نصب آن برروي زيبايي
از كه..و شكسته بادرهاي كمدهايي كهنه ، فلزي تختهاي
.است مانده باقي يادگار به بيمارستان اين براي پيش ساليان
شمس خانم.دارند امكانات شديد كمبود از حكايت همه
سابقه سال با 25 مردان بخش 3 سرپرستار ملكزاده ، الملوك
بيماران اين مشكلات عمدهترين از يكي":ميگويد كار
به اميدي كه خانوادههايي گاه خانوادههاست بد برخورد
و ميكنند مرگ آرزوي او براي ندارند ، خود بيمار بهبودي
بيمار كه هنگامي حتي بلكه نميآيند ، ديدارش به نهتنها
را او شود ، مرخص بيمارستان از ميتواند و يافته بهبودي
بيماري ما.نميكنند مراجعه بردنش براي و كرده رها
سراغش به كسي زيرا ماند ، اينجا در روز كه 107 داشتيم
خود خانوادههاي به شدت به افراد اين حاليكه در.نميآمد
".هستند دلبسته و وابسته
تشديد در مهمي نقش خانواده يك اعضاي":ميافزايد وي
از اينكه بر مشروط.دارند آن از پيشگيري يا و فرد بيماري
عمده دشواريهاي از يكي.باشند داشته آگاهي رواني بيماري
و مزمن رواني بيماران رنج سبب حاضر حال در كه
نگهداري براي مركزي نبود است ، شده آنان خانوادههاي
از خسته خانوادههاي رو اين ازاست بيماران اينگونه
بيمار فرد كه هستند مكاني يافتن پي در تنها آنان نگهداري
"!بس و همين نگهدارد ، دور خانواده از را
مقوله رواني ، بيماريهاي بحث در":ميدهد ادامه ملكزاده
بيماران مشكلات از يكي.است فراواني توجه شايان بازپروري
و كار نبود دليل به گوشهگيري و انزوا بهبودي از پس
بيماري تشديد سبب عارضه اين كه.است اجتماعي فعاليت
به آنان شديد نياز و بيماران وضع به باتوجه.ميشود
افراد كردن كار براي مركز يك وجود فراغتشان اوقات پربودن
كاردرگير با بيمار آن در كه مكاني.ميرسد نظر به ضروري
زندگي خود خانواده كنار در آنكه ضمن و شود سرگرم و
خانه به شبها و تحويل مركز اين به صبحها ميكند ،
".شود بازگردانده
...ناگفتنيها و اطفال ، بخش
جسمي بيماريهاي به نوجوان و كودك يك ابتلاء تصور شايد
به مبتلا كودكان ديدن اما.نباشد ذهن از دور و غريب
.است دردناك آن از بيش و باورنكردني كمي رواني بيماريهاي
قديميترين از يكي روزبه ، بيمارستان اطفال بخش در
با بخش به ورود ابتداي در و تهران رواني بيمارستانهاي
را خود ساله دختر 15 كه ميكنيم برخورد خانوادههايي
.آوردهاند بيمارستان به شدن بستري براي
خيره او به نمناك چشماني با فرزندش عاقبت از هراسان پدر
:ميگويد لب زير دائم و است شده
"...ميدانم ميدانم من ميشود ، خوب او"
بيماري به پيش سال از 2 كه اوست دختر فرزند تنها عاطفه
شدت حدي به او بيماري ادامه در و است شده مبتلا وسواس
نه و ميخورد چيزي نه كه است ماه پنج به قريب كه يافته ،
.ميزند حرف كسي با
اوست ، فرزند انتظار در كه ديوانگي برچسب از هراسان مادر
چه از كه ميپرسم بيمار همراهان از.ميگريد همچنان
:ميگويند.كردهاند اقدام عاطفه درمان براي زماني
.كرديم مراجعه دعانويس يك به او درمان براي ابتدا"
كرده استفاده جوش آب از حمام در او كه گفت ما به دعانويس
چيره او وجود بر شياطين و ارواح عمل اين با و است
"!شدهاند
جهل در ريشه كه عاطفه بيماري از دردناكتر بود ، پاسخي اين
.داشت بيماري علل از آنان
:ميگويد اطفال بخش سوپروايزر حسامي ، فرشته خانم
مراجعه بيمارستان به كه است اول بار بيمار اين شك بدون"
بيمار دلبستگي با بستگانش و خانواده هنوز زيرا ميكند ،
خيلي بيماري تشديد مرحله در و بستهاند اميد او درمان به
تحويل را بيمار ديگر ميشوند ، نااميد خانوادهها از
كوتاهي نيز بيمارستان از او بردن براي حتي و نميگيرند
همكاري به ما بيمار بهبود براي كه حالي در.ميكنند
".نيازمنديم شدت به خانواده
را او مادر اشك بود ، شده خيره دستها دور به عاطفه ،
در او پاسخميفشرد هم به را دستانش و ميكرد هراسانتر
و بود سكوت همواره پرسشها ، تمام برابر در همهمه ، اين
بود ، نهفته اعتراضي آن اعماق در كه غمگين نگاهي...سكوت
.خاموش
احاطه را او آنچه به اعتراض در سكوت با اما بلند فريادي
از دور بايد ، كه ناشناخته محيطي از ترس و است كرده
.كند سپري آن در را روزگارش خانواده
:ميكند جلب را توجهمان ديگري دختربچه بين ، اين در
با و مينشيند زمين روي بر بود داده تكيه ديوار به كه او
:ميگويد است ، بخش از رفتن بيرون حال در كه مردي به گريه
...خانه ، برم ميخوام من.رفتيد حالتان به خوش -
به تلفن زنگ بعد دقايقي.ميكند آرام را او بخش مددكار
به دختر...اوست انتظار در آنسو در مادرش.درميآيد صدا
...ميآيد وجد
:ميگويد بخش مسئول برنادل ، ليلي خانم
بيماريهاي به كه سال تا 18 سن 5 از بيماران بخش اين در"
آسايشگاه.ميشوند نگهداري شدهاند مبتلا رواني گوناگون
البته.دارد قرار جداگانه بخش دو در پسران و دختران
.ميشوند نگهداري دختران بخش در سال سن 9 تا كوچك پسران
از پيش تا نوجوانان و كودكان اين بيشتر اينكه دليل به
درس عقبافتادگي از جلوگيري براي و بودهاند محصل بيماري
مقطع از درس كلاس روز چهار هفتهاي بخش اين در آنان
.ميشود تشكيل دبيرستان تا دبستان
بيماري به كودكي از كه ساله است 17 نوجواني چاووشي ، مجيد
در بار تاكنون 6 او.است بوده مبتلا سوءظن و بدبيني
همراه دائم گفتگو در.است شده بستري ديگر بيمارستانهاي
از رفتن بيرون محض به است گمان اين بر او.ماست
.ميرساند قتل به بيرون در را او كسي بيمارستان ،
بيماري به رضا.رضاست نام به سالهاي كودك 6 ديگري
.مبتلاست پرخاشگري
مراكز بويژه شهرستانها در درماني مراكز نبود دليل به
بيماري به مبتلا نوجوانان و كودكان مداواي و نگهداري
شهرستانهاي از كه ميشوند ديده كودكاني بخش اين در رواني
كودك 12 ربابه.كردهاند مراجعه شدن بستري براي دور
از يكي شده ، مبتلا عصبي بيماري به است سال كه 2 سالهاي
نيست ، حاضر و است گرفته را چشمانش دست دو با او.است آنان
.بگشايد واقعيتها دنياي به را معصومش چشمان
اطفال حديث كه درمييابيم ميرويم ، پيش بيشتر چه هر
ناگفتنيتر بس آنان جوان زندگي دشواريهاي حكايت و بيمار
.ميآيد نظر به
براي گوناگوني خدمات بيمارستان ، كاردرماني بخش در
بيماران زندگي كيفيت بهبود و مهارت تقويت بازتواني ،
.ميشود ارائه
:ميگويد اطفال بخش كاردرمان زمانيان ، الهه
سري يك دادن انجام هدف كودكان ، كاردرماني بخش در"
توسط كه است نوجوانان و كودكان توسط هدفمند فعاليتهاي
خلاقيت و تلاش به رواني تخليه ضمن كودكان فعاليتها اين
سبب زياد ، فراغت اوقات داشتن كه است گفتني.ميآورند روي
اين مشكل عمدهترين بيكاري و ميشود رواني بيماري تشديد
يكسري انجام با دليل همين به.است بيماران قبيل
انجام كاردرماني در كه آموزشي و ورزشي فكري ، فعاليتهاي
".ميشود بخشيده بيشتري سرعت آنان بهبود به ميشود ،
توجيهات بزرگسالان نزد رواني بيماريهاي به ابتلاء شايد
به چرا كودكان راستي به اما باشد ، داشته گوناگوني
ميشوند؟ مبتلا بيماريها اينگونه
دارد ادامه
|