محلي شوراهاي و طالقاني
(آخر بخش) - طالقاني الله آيت نگاه در شورا
فرماندار به بخشداري براي را نفر سه بخش شوراي" -ماده 5
بخشدار بهسمت فرماندار را آنان از يكي كه ميكند معرفي
حق بخش ، شورايكرد خواهد معرفي كشور وزارت به و تعيين
و باغها مزارع ، عمران و حفظ براي لازم آئيننامههاي وضع
شيوه و روستايي فرعي راههاي و عمومي اماكن و مراتع
قوانين حدود در نيز را مباح آبهاي تقسيم عادلانه
ده شوراهاي كار بر و دارد شهرستان شوراي وتصميمهاي
".ميكند نظارت
تصويب و بخش شوراي پيشنهاد به نيز بخشدار عزل - تبصره
.ميشود انجام فرماندار
.ميشود انتخاب شهر شوراي بوسيله محل هر شهردار" -ماده 6
خارج از يا شورا اعضاي ميان از را نفر شهرستان 3 شوراي
اين از يكي كشور وزارت و ميكند پيشنهاد فرمانداري براي
به استاندار ميكند ، منصوب "فرماندار" سمت به را منتخبان
".ميگردد معين كشور وزارت تصويب و استان شوراي پيشنهاد
و است شهر شوراي تصميم به منوط شهردار تغيير" -ماده 7
شهرستان شوراهاي پيشنهاد به نيز استاندار و فرماندار عزل
موارد در مگر ميگيرد ، انجام كشور وزارت وتصويب استان و
وزير پيشنهاد به ملي ، مصالح به بنا كه غيرعادي ، و ضروري
معزول استاندار يا فرماندار وزيران هيات تصويب و كشور
".ميشود
تقسيم و محلي انجمنهاي و شهردار كار بر نظارت" -ماده 8
براي دارد حق شورا است ، شهر شوراي برعهده آنها بين كار
تصميمهاي و قوانين حدود در شهرداري ، به مربوط امور كليه
".كند وضع آئيننامه شهرستان شوراي
كار بر نظارت از گذشته دارد ، حق شهرستان شوراي -ماده 9
وضع آئيننامه امور اين درباره خود ، حوزه بخش شوراهاي
:كند
تاريخي بناهاي از استفاده چگونگي مانند:فرهنگي امور -1
و وآداب زبان و محلي و بومي هنرهاي اشاعه و حفظ مذهبي ، و
.قومي رسوم
و محلي زبان تدريس وكيفيت ميزان مانند:آموزشي امور -2
در بومي صنايع و هنرها آموزش و مذهبي تعليمات شيوه
درحدود آموزشي موءسسات ايجاد دبيرستانها ، و دبستانها
.شهرستان آن بودجه و كشور آموزش عمومي سياست
بهداشتي آئيننامههاي مانند:درماني و بهداشتي امور -3
رستورانها غذايي ، مواد فروشندگان و عمومي اماكن به مربوط
پزشكان كار بر نظارت و بيمارستانها اداره وتاسيس
.وداروفروشان
و كشور عمراني سياستهاي درحدود:كشاورزي و صنعت و كار -4
.كار آئيننامههاي و قوانين
راهها و روستاها و شهرها سطح در منطقهاي عوارض وضع -5
.شهرها داخل واتوبانهاي
و شورا مصوبات تضمين براي خلافي ، آئيننامههاي وضعيت -6
با مبارزه و رانندگي به مربوط تخلفات كيفر تعيين
.گرانفروشي
در شوراها كار بر نظارت از گذشته استان ، شوراي" -ماده 10
آئيننامه وضع حق آنها ، بين هماهنگي ايجاد و استان سطح
ضوابط تعيين و شوراها اداره بر حاكم كلي اصول مورد در
را شهرستان شوراي صلاحيت موضوع زمينههاي تمام در مشترك
".دارد استان سطح در
با نبايد شهر و بخش شوراي آئيننامههاي" -ماده 11
شوراي ضوابط و اصول با شهرستان شوراي كلي آئيننامه
در ميتواند محل در دادگاه عاليترين و باشد مخالف استان
لزوم صورت در و بگيرد تصميم آئيننامهها تعارض خصوص
شده وضع بالاتر شوراي مقررات خلاف بر كه را آئيننامهاي
".كند ابطال است
درباره دولت عمومي سياست به مربوط قواعد وضع" -ماده 12
و ملي حاكميت حفظ براي بايد كه اصولي و شوراها صلاحيت
شود ، رعايت محلي شوراهاي طرف از ملي مصالح و عمومي نظم
درصورتي شوراها آئيننامه و است ملي شوراي مجلس با
".نباشد مخالف قوانين اين با داردكه اعتبار
منتخب بخشداران و فرمانداران و استانداران" -ماده 13
كشور وزارت كاركنان شمار در تصدي دوران در محلي ، شوراهاي
پس آنان سمت و هستند دولتي خاص نظامات تابع و درميآيند
بين از جديد شوراهاي استقرار و شوراها كار دوره پايان از
(9)".ميرود
شوراها ، نظام اجراي با بودند معتقد طالقاني آيتالله
انقلاب پيروزي از پس كه تشنجات و مشكلات از بسياري
و تشنجات از پسميرفت ميان از بود آمده پديد اسلامي
و ساواك عوامل وسيله به انقلاب اوائل در كه ناآراميهايي
آمد ، پديد كردستان در گروهها و احزاب قالب در طلبها سلطنت
و سنندج مردم مشكلات حل و بررسي براي طالقاني آيتالله
يك طي و شد سرزمين اين وارد درگيريها به دادن خاتمه
اصيل اسلام و الهي ريسمان به زدن چنگ به را همه سخنراني
و يافته خاتمه درگيريها اينكه براي و كرد دعوت انقلابي و
انتخاب با هياتي شود ، مستقر برادري و تفاهم آرامش ، درشهر
تا گرديد تعيين موقت شوراي بهعنوان مختلف گروههاي نظر و
شوراي نمايندگان بتوانند مردم عمومي ، آراء به رجوع با
.كنند تعيين خودرا شهري
وبه كرده حفظ درمنطقه را امنيت كه داشت وظيفه شورا اين
گزارش مركز به را آن و كرده رسيدگي مردم رنجهاي و دردها
كه بود شهري اولين كردستان مركز كشور سراسر در.دهد
مردم واقعي نمايندههاي نمايانگر كه را خود شهري انجمن
.كرد آغاز بود
به راديويي پيام يك در طالقاني آيتالله زمان همين در
:كرد اعلام كردستان مردم
هيچ شما ، همه شما ، دردمند و روحاني پدر يك بهعنوان من"
از را تقاضاها اين ندارم ، خاصي گروه يا و جمعيت به نظري
كردستان قسمت اين مركز كه سنندج شهر اين در.دارم شما
و صميمانه همكاري و ما دوستان كوشش با بحمدالله است ،
نتيجه اين به اكنون برادران و خواهران شما پرشور احساسات
و شود تشكيل شهر اين در موقتي شوراي بايد كه رسيدهايم
احتياجات به رسيدگي براي امنيت ، حفظ براي كه وظايفي
موقت شوراي اين.دهد انجام است ، شده محول آن به ضروري
خواهد شروع شهر انجمن تشكيل براي آزاد انتخابات بهزودي
خود انجمن نمايندگان آزادانه مردم كه داريم انتظار.كرد
اين كه دارم انتظار.كنند معين و مشخص مدتي ، براي را
و ما مملكت سرتاسر و كشور سراسر براي نمونهاي شورا
كه شورايي اميدوارم.باشد شهر ساكنين و ما گروههاي
افراد كه عالي و آزاد شوراي يك نمونه و شما رشد نمودار
مرحله اينشود تشكيل باشند ، مردم واقعي نمايندگان آن
به تاكنون و كرديم پايهگذاري اينجا در ما كه بود اولي
اعلام خداوند ياري به آن نتيجه و رسيدهايم نتيجه
(10)".خواهدشد
دعوت ضمن نيز نقده مردم به پيامي در طالقاني آيتالله
نماياندن و آگاهي و رشد براي آرامش به درگير طرفين
و توطئهها برگرداندن و سرزمين اين مردم استعدادهاي
قطع و جهانخوار استعمار و ارتجاع دسيسههاي و فريبها
اختلافات و تعصبها از رهايي و غارتگران خونآلود دست
آنها از تاريخشان ، و باشكوه زندگي ساختن و زباني و نژادي
اسلام توحيد ريسمان به و باشند آيندهنگر كه خواست
خدمتگزار و مسئول و آگاه افراد انتخاب با و يابند اعتصام
مشكلات و گيرند بهدست را خود سرنوشت شوراها ، تشكيل و
و سازند محكم را خود زندگي پايه و كنند فصل و حل را خود
(11).آورند روي محبت و صفا از پر برادرانه زندگي به
سنندج در شوراها برپايي در اساسي گامهايي برداشتن از پس
آيتالله بيوقفه مبارزات و تلاشها عليرغم نقده ، و
مرئي دستهايي كشور ، سراسر در شوراها اجراي براي طالقاني
سعي فراوان تفرقهاندازي و دسيسهچيني با نامرئي ، و
ميان اين در.بكشاند بنبست به را شوراها مساله مينمود
را مردم و برداشته توطئهها اين از پرده شد ناچار ايشان
توزيع كه دهد قرار كساني كارشكنيهاي جريان در "مستقيما
.ميشد آنها خودرايي و استبداد مانع شوراها ، ازطريق قدرت
روز سه يعني نمازجمعه خطبه آخرين در طالقاني آيتالله
كه را حرفهايش آخرين گويد ، وداع را دارفاني اينكه از قبل
در كه بود جانكاهي مشقت و رنج از حاكي و بود وي كلام جان
خطاب مورد را مردم بود ، كشيده شوراها آرمان به رسيدن راه
:گفت و داد قرار
اساسيترين از شورا مسئله كه گفتم من بار صدها..."
با ميگويد عظمت آن با پيغمبرش به حتي.است اسلامي مسئله
كه بدانند بده ، شخصيت اينها به كن ، مشورت مردم اين
اينكه نه ولي.نباشند رهبر شخص به متكي دارند ، مسئوليت
بحث خبرگان مجلس در هم هنوز.نكردند چرا ميدانم نكردند ،
.بشود پياده صورت چه به كه قرآن اساسي اصل اين در ميكنند
اساسي اصل يك اين نه.ميتوانند اينكه يا شايد ، بايد ،
هم با بايد واحدها و زندگي و خانه از مردم همه يعني است ،
.كارشان در كنند مشورت
در كند استبداد هركه" هلك ، استبدبرايه من:ميفرمود علي
في شاركهم الرجال شاور من "ميشود هلاك خودش كارهايش
دو با شما ، از نفر يك با دارم ديد يك من وقتي" عقولهم ،
ميكنم ، پيدا ديد ده ميكنم ، مشورت وقتي نفر ده با نفر ،
!!نميدانم نميشود؟ چرا ميكنم ، ضميمه خودم عقل به عقل ده
تصويب هم دولت ميكشيم ، فرياد هم ما ميدهد ، دستور امام
شوراي اين كه سنندج در مگر نميشود ، عملي ولي ميكند
آنجا ميبينيم و رسيد بهجايي ضرري شد ، تشكيل نيمبند
و گروهها يعني است ، آرامتر كردستان منطقه همه از "نسبتا
شورا اگر كه بدهند تشخيص اينطور شايد دستاندركار افراد
دنبال برويد !هيچ؟ شما !هستيم؟ چكاره ما ديگه باشد ،
مردمند اين كنند ، پيدا مسئوليت مردم اين بگذاريد كارتان ،
همين از خوابيدهاند اينجا كه اينهايي دادند ، كشته كه
در ميگويند.بود اينها منطق بودند ، شهر جنوب تودههاي
آن بشود ، اخلال مرتبه يك خوب ميشود ، اخلال كارخانهها
در بشود ، اخلال كارخانه يك در كه اينست از مهمتر اصل
وقتي...چرا؟ كنيد ، تعطيل را شوراها شد ، اخلال كارخانه
كارگر ، شما كاسب ، برادر شما شدند ، خارج مسئوليت از مردم
خودشان چه ، ما به خوب ميگوئيد ، كشاورز ، شما بازاري ، شما
(12)".شماست از يك ، يك وظيفه نه.ميكنند را كارشان دارند
دارد فرصتها اينكه از فراوان تاسف با طالقاني آيتالله
و كارشكني با انقلاب نامحرمان و ميرود دست از
نزديك خود هدف به شوراها برقراري راه در توطئهچيني
بينايي روي بر پرده شرعي اشكالتراشيهاي با و ميشوند
:ميگويد ميكشند مردم
كه !ميكرديم اگر و ميكرديم اگر و ميكرديم اگر و.."
بيشتر داريم ، هم هنوز و داشتيم كارها براي زمينه خيلي
خارجي و ضدانقلاب عوامل فرصتطلبيهاي اين تشنجها ، اين
ميگرفتيم اينها دست از سلاح و ميبستيم را زبانشان را
(13)".شد دير متاسفانه ولي
به او.نيست دير هيچگاه.نيست نااميد هيچگاه طالقاني اما
مردم اين دارند ، نيت حسن مردم اين.است اميدوار مردم
سرنوشت در بايد كه نميكنند باور هنوز ولي دارند صميميت
بخواهند زمان هر كه مردمند اينكنند دخالت خود
مسلط خود سرنوشت بر.كنند تعيين را خود سرنوشت ميتوانند
.ميداند مردم خواست و اراده به منوط را چيز همه او.شوند
حقوق و بدانند نامحرم را مردم خود ، نامحرمان كه هرچند
:كنند دريغ مردم از را مردم
رفتيد ، تانك و توپ جلوي كه همانطوري نشده دير هنوز ولي"
شايد شماست ، عهده به اين شما ، داريد را مسئوليتها اين
در را مسائل اين چرا شما آقا بگويند ما دوستان از بعضي
!خبرگان مجلس در بيائيد ميكنيد ، مطرح مردم توده ميان
ما كه هستند اينها ميكنم ، مطرح شما موكلين بين ميگويم
و موظف ما.كردند وكيل چه براي ميدانم.كردند وكيل را
انديشهها ، دردها ، بايد داريم ، مسئوليت اينها به نسبت
جبران را مردم اين عقبماندگيهاي ناراحتيها ، بدبختيها ،
داريم اميد اسلامي ، حياتبخش و نجاتبخش قوانين با.كنيم
و بكنيم قبول مسئوليت فرد فرد.بشويم هوشيار ما همه كه
و خودرايي.كنيم پياده را اسلامي عظيم مسائل اين
و فرصتطلبي گروهخواهي ، .بگذاريم كنار را خودخواهي
را دين پرده زير استبداد نخواسته خداي يا عقيده تحميل
با دردمندها ، با مردم ، با بيائيم و بگذاريم كنار
(14)".بشويم همصدا محرومها ، با رنجكشيدهها ،
يادداشتها
شوراهاي براي طالقاني الله آيت پيشنهادي طرح" همان ، -9
.صص 164167 ،"محلي
مردم به طالقاني الله آيت راديوئي پيام همان ، -10
.صص 423424 ،(فروردين 58 4-سنندج) كردستان
شوارها ، تشكيل با" شهادت ، تا آزادي از:به كنيد نگاه -11
كيهان 4 از بهنقل ،"گيريد بهدست را خود سرنوشت
.ص 151 ارديبهشت 58 ،
الله آيت جمعه نماز خطبه آخرين و خطبه دومين همان ، -12
.صص 317319 زهرا ، بهشت در طالقاني
.ص 319 همان ، -13
.ص 319 همان ، -14
|