(ع)رضا امام حضرت ثامنالائمه تولد مناسبت به
انصاف و ادب خرد ، امام
حكام كه يافت ظهور و شد متولد زمانهاي در (ع)رضا امام
برخورد شيوه و ميگذراندند را خود تثبيت دوران عباسي
سياسيكاري به محض مخالفت و دشمني از مخالفان با آنان
سياست همين از استفاده با مامون.يافت دگرگوني پنهان ،
اعمال براي ميخواست داد ، خلافت پيشنهاد (ع)رضا امام به
و درايت اما بجويد ، صديق و معتبر شريكي خويش مثبت غير
از دور به و عقلاني برخورد و ثامنالائمه فراست
نقشه نمودن خنثي ضمن دعوت ، اين با بزرگوار آن احساسيگري
آن جامعه ميان در را ايشان جايگاه و اعتبار مامون ،
.بركشاند بود امام شخصيت حقيقت كه سطحي به روزگار
فحص و بحث مجلس - مامون"الحكمه بيت" درباره كه آنهايي
نوشتهاند ، - روز نقلي و عقلي مسائل باب در دانشمندان
كه ميداد دست زماني كمتر كه كردهاند توصيف مجلسي را آن
.بماند خالي روز فلسفي و كلامي پيچيده بحثهاي از
ساعتها گوناگون اديان و مذاهب متفكران و دانشمندان
در و.ميپرداختند فحص و بحث به فكري موضوعات درباره
دانشمندان پرسشهاي تا شد دعوت امام از كه بود زمان همين
سخنگويان مامون بزرگ مجلس در.گويد پاسخ را اديان ساير
پرسشهاي (ع)رضا امام.ميآمدند گرد اسلام مخالف اديان
بر تسلط و احاطه شگرف ، دانش منطقي ، استدلات با را همگي
.ميگفت پاسخ اشباع حد تا مطروحه موضوعات
انديشمندان از گروهي با امام عالمانه محاجه از روايتي
الرضا اخبار عيون" كتاب در "صدوق" را اديان ديگر
آن احتجاجات و مناظرات آن در كه است آورده "عليهالسلام
سران از جاثليقو چون گوناگون اديان صاحبان با حضرت
بزرگ ، هيربد و يهوديان روءساي از راسالجالوت ، و مسيحيان
.است آمده صابئيان روءساي از صابي ، عمران و زرتشتي سران از
به صابي عمران و امام بين بحث مجلس اين در ميگويند
از پس و برخاست امام كه نماز وقت تا كشيد درازا
هر كه خواست عمران از و.آمد باز خويش مجلس به نمازگزاري
خود شبهههاي ديگر پرسيدن به عمران.بپرسد خواهد چه
مجلس پايان در عمران و فرمود پاسخش (ع)امامرضا و پرداخت
.گفت شهادتين و آورد اسلام
و ادب جاده از ذرهاي امام كلامي ، مناقشات اين تمامي در
به پيامبرانه اخلاق و روحيه همين و نميگشت خارج انصاف
موجب زمانه ، علوم به گستردهشان احاطه و دانش همراه
.بگشايند بزرگوار آن تحسين به زبان نيز دشمنان تا ميشد
كرده نقل بزرگوار آن از تحفالعقول در حراني شعبه ابن
در خصلت ده اينكه مگر نيست كامل مسلمان مرد خرد" كه است
.باشند ايمن شرش از مردم و رود اميد او از خير.باشد او
از را بسيار خير و شمارد زياد كس ديگر از را اندك خير
به ميطلبند او از كه حاجتهايي از.گمارد اندك خود سوي
.نشود دلتنگ دانش طلب از عمرش طول در و نيايد ستوه
خواري و باشد توانگري از خوشتر او نزد خدا راه در درويشي
دارد ، دوستتر او دشمن با همراه عزت از را خدا راه در
".باشد نامداري از دلانگيزتر او براي گمنامي
ظرافت عين در دارد ، اشاره آن به امام كه ويژگي دهمين اما
دهم صفت ميپرسند اصحابشان از يكي كه آنجا.لطافتزاست
:بگويد آنكه مگر ننگرد را كسي:ميفرمايند حضرت آن و چيست
مردم راستي ، به و است ، پرهيزگارتر و بهتر من از او
و بهتر او از كه مردي:گونهاند دو (او به نسبت)
پس.است پستتر و بدتر او از كه مردي و است پرهيزگارتر
باطنش شايد:گويد است پستتر او از كه بيند را مردي اگر
بهتر او براي است ، باطني خوش اين كه او خوبي و باشد بهتر
براي خوبي بودن آشكار همين و است آشكار من خوبي اما است
و بهتر او از كه بيند را كسي اگر و ;است بدتر من
او مقام به تا كند فروتني او به نسبت باشد پرهيزگارتر
پاكيزه خيرش و گيرد والايي شكوهش كرد ، چنين چون و برسد ،
سيادت و سروري روزگارش مردم بر و گردد نيكو نامش و شود
.كند
تمامي بر امامت و ولايت آسمان تابناك اختر هشتمين تولد
.باد مبارك جهان مسلمين
|