!بيعرضه ;نميشي هيچي تو
بريتانيا زندانهاي در خودكشي
است افزايش روبه
و بيهنجاري تعادل عدم
ناكارآمدي
مجامع:كشور كل دادستان
با مبارزه براي بينالمللي
كنند كمك ايران به بايد
قاچاق
منصفه هيات عضو خوشرو ، علي
تفسير مرجع: مطبوعات
حقوقي اداره نه است مجلس قانون
قضائيه قوه
تازه شكل توانابا هفتهنامه
شد منتشر
!بيعرضه ;نميشي هيچي تو
ميكنند افسون را ما واژهها اين چگونه
اين سالهاست "!پاچلفتي و دست !بيعرضه !نميشي هيچي تو"
.ميشوند تكرار من ذهن در مختلف اشكال به كلمات
باقويترين آن به شبيه واژه صدها و واژهها اين انگار
دست ميخواهم وقت هر.شدهاند حك مغزم در حكاكي قلمهاي
اين كنم ، شروع را برنامهاي و طرح يا و بزنم كاري به
مرا و ميريزند تنم سرو روي سنگين ، آواري مثل كلمات
.ميكنند ميخكوب جايم سر ناتوان ، و درمانده
واژهها افسون
هيچي تو":گفت من به ناپدريام ، بار ، اولين براي وقتي
آن نظير عبارتهاي و عبارت اين.بود سالم من 7 ،"نميشي
جزئي صورت به كه رسيد زماني و شدند تكرار بارها بارهاو
تو ميپرسيد من از كسي اگر كه طوري به.آمدند در "من" از
:ميگفتم مقدمه بي خودآگاه ، نا هستي؟ كي
!نيستم كس هيچ من -
:ميپرسيد من از تصادف حسب بر كلاس معلم اگر و
بشي؟ چكاره ميخواي تو !بچه آهاي -
كه ندايي به و ميانداختم زير را سرم گيج و درمانده من
:ميكردم گوش ميآمد بر وجودم اعماق از
!نميشي هيچي تو -
با جا همه و بودند داده شكل من هستي به گويي واژهها اين
:ميشدند تكرار من در پيوسته و بودند همراه من
!نميشي هيچي تو !نيستي كس هيچ تو
.دادند شكل مرا سرنوشت كلمات ، اين و گذشت سالها
ماست سرنوشت ما سرشت
.زد رقم مرا سرنوشت و گرفت شكل من سرشت واژهها ، همين با
با انتخاب ، چهارراه هر سر بر من و ميگذشت شتاب با سالها
روز هر داشتند ، ويرانگر و سنگين طنيني كه واژههايي
.ميرفتم فرو تلخ سرنوشتي گرداب در درماندهتر و خستهتر
حاصل من ، درماندگيهاي و شكستها همه كه دريافتم تدريج به
دبير انشا سركلاس بار ، اولين.است من منفي انديشههاي
:خواند پرشور لحني با ما ادبيات
انديشهاي همان تو برادر اي
بودم ، شده جلالالدين مولانا شعر مفهوم در غرق كه من و
نحوه من نگونبختيهاي و رنجها همه مسبب كه كردم احساس
.است من انديشيدن
!بينديش
ما از و "!بينديش":نوشت زيبا خطي با ادبيات ، دبير روزي
و پرشور من.بينديشيم ساعت يك روزي كم دست كه خواست
:پرسيدم و كردم بلند دست كنجكاو
!بينديشيم چي به !اجازه آقا -
انديشههاي ديگر ، بار و شكست را سكوت بچهها خنده صداي
تو ؟!كردن سوءال به چه ترا:برگرفتند در را ذهنم منفي
!پرتي مرحله از هميشه
:آورد خود به مرا دبيرمان ، اطمينانبخش صداي بار اين اما
.كردي خوبي بسيار سوءال !آفرين -
:افزود و
"واقعا آنكه بي ;هستيم كردن فكر مشغول روز طول در ما همه
بايد كه دارد اصولي كردن فكر.باشيم كرده فكر درستي به و
موجوديت پايه و مبنا را انديشيدن سپس و رابياموزيم آن
:گفت و خواند انسان
جمله اين خود ، هستي اثبات براي دكارت ، بار ، اولين -
:گفت بعد و "هستم پس ميانديشم ، من":گفت را مشهور
كنيم هدايت را آن و بدهيم جهت را خود انديشيدن بايد ما -
.ميانديشد كه است همان كس هر زيرا
انديشيدن درست براي روشهايي
به بايد".داد قرار تاثير تحت مرا "عميقا معلم حرفهاي
هر بگذاريم نبايد" ;".بدهيم جهت خودمان انديشههاي
حق ما" ;"ببرد سو هر به كاه مانند را ما غلطي ، انديشه
انديشههاي بايد":اينكه مهمتر همه از و "داريم انتخاب
... و ".دهيم قرار سنجش مورد خودرا
خوشنويس يك از راه ، سر كه بود اين كردم كه كاري اولين
!"بينديش" !بنويسد درشت خط با خواستم دورهگرد
و ميكردم نگاه آن به بار چندين روز هر و كردم قاب آنرا
كلمه اين در تامل.كنم جذب را آن دروني انرژي ميكوشيدم
.ميبخشيد عميقي شادي من به راهگشا ،
كنم؟ هدايت را خود انديشههاي بايد چگونه اما
ذهنم از كه را انديشهاي اولين و شدم كار به دست بيدرنگ
:نوشتم كاغذ روي گذشت ،
!نميشي توهيچي-
!نيستي كس هيچ تو
:كردم تحليل و تجزيه را آن بعد و
نيستم؟ كس هيچ من "واقعا آيا
ندارم؟ ارزشي هيچ من آيا
حكومت من بر سالها كه كلمات ، اين بودن نافذ وجود با
بيرون آنها بار زير از را خودم توانستم كردهبودند ،
دو هر و.نميشد ديده آنها در منطقي هيچ زيرا بياورم
در نواري همچون كه نبودند بيش توخالي برچسبهايي آنها
.باشند داشته واقعيت بيآنكه ميشدند ، تكرار من ذهن
ريشه من ، حقارت احساس و افسردگي ريشه كه دريافتم بزودي
و ظهور جلو كم دست كوشيدم بنابراين ، .دارند افكار اين در
از بود ، چه هر زيرا.بگيرم را منفي افكار گونه اين بروز
.ميگرفت سرچشمه لعنتي افكار همان
مثبت يا منفي افكار
روي ميتواند حد اين به تا انسان افكار كه است عجيب
تاريك را دنيا من.بگذارد تاثير انسان نگرش و احساس
گونه بدين را آن منفي و سياه انديشههاي زيرا ميديدم ،
.دادهبودند شكل
افكار اين جلو كه بود اين جادويي بنبست اين از نجات راه
مبارزه به ذهني تحريفات با و بگيرم را خودانگيخته و سركش
.خيزم بر
است كدام حل راه
نقش ذهنم در كلمات قالب در كه را فكري هر بعد ، به آن از
انديشههاي اين از يكي.ميكردم تحليل و تجزيه ميبست ،
:كه بود اين ميافكند ، طنين ذهنم در مكرر طور به كه منفي
!برنميآيد تو از كاري هيچ و است همين زندگي -
معلوم اتوماتيك افكار اين نادرستي عمق تامل ، كمي با اما
.شد
است؟ همين زندگي "واقعا آيا
ندارد؟ وجود كردن زندگي بهتر براي ديگري روشهاي آيا
ساخته كاري هيچ انسان ، خلاق عمل و ذهن از "واقعا آيا
نيست؟
از بايد و است غيرمنطقي انديشهها اين همه كه است معلوم
به درست كلمات و جملات آن جاي به و شوند پاك ذهن صفحه
.شود برده كار
من به و گشودند من فراروي را روشني افقهاي روش ، اين
وافكار منفي انديشههاي بار زير از خودرا تا دادند امكان
منطقي واكنشهاي كدام هر جاي به و دهم نجات اتوماتيك
.دهم قرار را ودرست
ما ذهن در سالها طول در كه اتوماتيك انديشه يا افكارمنفي
باز گوناگون شرايط در و مختلف اشكال به گرفتهاند ، ريشه
.ميشوند نواخت
به را آنها ميتوان زير ، جدول براساس دليل ، همين به
چند روزي كه روش اين.داد قرار بررسي مورد سادگي
انديشههاي كه شود مي باعث نميگيرد ، وقت دقيقهبيشتر
كنترل موءثرند ، ما رفتار و نگرش روي "عميقا كه اتوماتيك
و منفي تفكر جاي منطقي ، و مثبت تفكر درنتيجه ، و شوند
.بگيرد را غيرمنطقي
نگرش ، نحوه در اساسي تغييري است ، قادر ساده ، روش اين
زحمتش به !كنيد كند ، امتحان ايجاد ما زندگي و رفتار
.ميارزد
ميرزاده -م
بريتانيا زندانهاي در خودكشي
است افزايش روبه
و انگلند مناطق زندانهاي در خودكشي ميزان -اجتماعي گروه
افزايش درصد ميزان 22 به سال 1998 در بريتانيا در ولز
.است يافته
انگليسي روزنامههاي اسلامي ، جمهوري خبرگزاري گزارش به
به 83 نزديك گذشته سال يك ظرف:نوشتند تايمز و گاردين
گزارش بريتانيا منطقه دو اين زندانهاي در خودكشي مورد
خودكشي به اقدام كه زندانياني سوم دو به نزديكاست شده
.است نبوده قطعي آنها مجازات يا و محكوميت كردهاند
در كردند خودكشي كه زندانياني از تن گزارش 9 اين براساس
در شده منتشر رسمي آمار.بودند سال زير 18 سني گروه
نيز كشور اين زندانهاي جمعيت ميدهد نشان ولز و انگلند
فراتر نفر هزار مرز 66 از افزايش ، درصد با 7 سال 1998 در
.است رفته
است شمالي ايرلند و اسكاتلند ولز ، انگلند ، شامل بريتانيا
.ميشود شناخته انگليس عنوان به ايران در كه
كشورهاي در زندانها در خودكشي از مقايسهاي آمار جدول
با بريتانيا شمال در اسكاتلند منطقه ميدهد نشان اروپايي
بالاترين در زندانها جمعيت نفر هزار يكصد هر از مورد 284
.دارند قرار رتبه پايينترين در مورد با 57 يونان و رتبه
افزايش انگليس زندانهاي خدمات مديركل "تيلت ريچارد"
جمعيت تراكم از ناشي را كشور اين ندامتگاههاي در خودكشي
قابل زندانها در خودكشي موارد تمام افزود و دانست
.ندارد وجود آنها براي ساده حلي راه و نيستند جلوگيري
و است پيش در درازي راه مشكل اين رفع براي:افزود وي
وجود نيز زندان از بيرون در مشابه طور به خودكشي مشكل
.داد
و بيهنجاري تعادل عدم
ناكارآمدي
در اجتماعي مسائل به جدي اهتمام ضرورت بر مقدمهاي
سوم برنامه
اجزاء ، ميان تعادل وجود ،"سالم جامعه" ويژگيهاي از يكي
است آن تشكيلدهنده عناصر و سطوح
كه است بوده چنين توسعه دوم و اول برنامه در جاري تلقي
"اقتصاد" بخش برنامهريزي ، براي ضروري و مستعد عرضه تنها
اختصاص بخش بههمين برنامه ، دو اين اصلي محتواي لذا ;است
اندك با "سياسي" و "فرهنگي" ،"اجتماع" بخشهاي و يافت
بهدست و گرفت قرار بيتوجهي و غفلت مورد تفاوتهايي
نشده وپيشبيني غيرارادي روند يك در خودبخودي ، تحولات
دليل چند غيراقتصادي حوزههاي به كمتوجهي اين.شد سپرده
:داشت مشخص
اين تدوينكنندگان بر بودجهنويسي فرهنگ انداختن سايه -
.برنامه دو
جنگ از ناشي ويرانيهاي بازسازي مسئله قرارگرفتن محور -
دو اين در اقتصادي عقبماندگيهاي سريع جبران لزوم و
.برنامه
عرصههاي در دولت وظيفه و نقش نشدن تلقي مهم و جدي -
ارگانهاي و مراكز وجود به باتوجه فرهنگي ، و اجتماعي
.دولت اداره از خارج متعدد
در فرهنگي و اجتماعي موءلفههاي اهميت و اثر درك عدم -
در.كشور استراتژيك و كلان اهداف عدمتحقق يا تحقق
همگان دوم ، و اول برنامه تحليل از شده ارائه بررسيهاي
و اذعان برنامه دو اين در نقيصه اين وجود بر بهنوعي
نيز ايران جامعه امروز واقعيتهاي.كردهاند تاكيد
حوزههاي به كمتوجهي دهه دو واقعيت گوياي بهروشني
اين آثار.است "اجتماعي" حوزه "خصوصا غيراقتصادي ،
كلان و خرد برنامهريزي در اجتماعي موءلفه به كمتوجهي
جامعه امروز فراوان اجتماعي معضلات در تنها نه اجتماعي ،
پايه اطلاعات فقدان در بلكه ;است گرديده نمايان ايران
برنامهها مستندات در بتواند كه اجتماعي حوزه در آماري
از.ميدهد نشان را خود نيز گيرد ، قرار بهرهبرداري مورد
فقدان حوزهها ، اين در برنامهاي خلاء عينيتر پيآمدهاي
و اجتماعي مسائل حيطه در هماهنگ سياستهاي و روشن اهداف
بخش دو اين در سالها اين طي در كه آنچه.ميباشد فرهنگي
از خارج ناهمسو ، عوامل تاثيرگذاري حاصل است ، داده رخ
يك شكلگيري باعث كه ميباشد ناشناخته "بعضا و كنترل
.است گرديده جامعه در نامتعين و اعوجاجي حركت
كلي تصوير
:ايران جامعه امروز اجتماعي وضعيت از
،"تعادل عدم" مهم عارضه سه از ايران امروز جامعه
عارضه سه اين.است رنج در "ناكارآمدي" و "بيهنجاري"
پديد ريشهايتري عوامل تحتتاثير خود كه بيمارگون
جامعه سطح در عديدهاي مسائل بروز موجب آمدهاند ،
;دارند متنوعي ظاهر به تجليات و صورتها كه گرديدهاند
همساني بستر از و گرفته سرچشمه واحدي منشاء از ليكن
اجتماعي وضعيت از تصويري ارائه در ما تلاش.برخاستهاند
پايه بتواند كه است معطوف سمتي به ايران جامعه امروز
قرار توسعه سوم برنامه كلان سياستهاي و اهداف تدوين
اجتماعي مسائل "سطح" از گذر با كه است ناگزير لذا.گيرد
به را برنامه جهتگيري آن ، پديدآورنده عوامل "عمق" به
اين بهوجودآورنده اصلي هاي"هسته" در معضلات رفع سوي
در كشور محدود طاقات و انرژي پخش از و سازد متوجه وضعيت
معضلات eكثيره صور با مقابله بهمنظور متعدد مجاري
.بپرهيزد جامعه روئين سطح در اجتماعي
:تعادل عدم
اجزاء ، ميان تعادل وجود ،"سالم جامعه" ويژگيهاي از يكي
مناسبات چرخه بهطوريكه ;آنست تشكيلدهنده عناصر و سطوح
بازدهي بالاترين و تنش كمترين با نظام دروني تبادل و
همبستگي و انسجام از "طبعا جامعهاي چنينگيرد صورت
و مواجهه در واحد يك بهعنوان و است برخوردار بالايي
وضعيت و برتر موضع از مشابه بيروني مجموعههاي با تعامل
.خواهدبود برخوردار مناسبتري
رژيم از بازمانده ساختاري مشكلات بهدليل ما امروز جامعه
خويش انقلابي تحولات مبدا از شده سپري كوتاه فاصله شاه ،
ناملايماتي و صدمات همچنين و آن از پس طبيعي التهابات و
فشارهايي و آمد وارد برآن تحميلي جنگ سال هشت براثر كه
اقتصادي رشد پرشتاب و يكسويه سياستهاي اجراي براثر كه
براي كافي زمان و مناسب شرايط "طبعا است ، كرده تحمل
فقدان.است نداشته دراختيار را ثبات و تعادل به دستيابي
بخش تحقق عدم انقلاب ، آغاز از جامع برنامهاي سياستهاي
جابجاييهاي و مشيها تغيير برنامهها ، اهداف از عمدهاي
موجب ديگر عوامل از برخي و كلان سياستهاي در متوالي
در "تعادل عدم" وضعيت دچار ما امروز جامعه كه است گرديده
و شناخت عدم براثر و گردد خويش اجتماعي كلان ساختهاي
تسري نيز ديگر حوزههاي به وضعيت همين آن ، بهموقع درمان
شكاف تشديد" "منطقهاي توازن عدم" قالب در و يافته
"نسلي تعارض" و "اجتماعي اقشار ميان تبعيض" ،"طبقاتي
جامعه ، در وضعيتي چنين ادامه اجتماعي آثار.كند پيدا بروز
اجتماع سطح در كه پديدههايياست تشديد و بروز
گسيختگي" مثلميشود شناخته "مرضي" علائم بهعنوان
،"عمومي نارضايتي" ،"اجتماعي بياعتمادي" ،"اجتماعي
و جرم" ميزان افزايش بالاخره و "گروهي خشونت و عصيان"
."خلاف
:بيهنجاري
بنيادي تحول يك تجربه كه ديگري جامعه هر همچون ما جامعه
دوره يك در است ، داشته خويش نزديك تاريخي گذشته در را
و آن جهتگيريهاي و انقلاب عمق حسب ميتواند كه مشخص
باشد ، طويل يا كوتاه جامعه ، آن بيروني و دروني مقتضيات
رواج و مشترك ارزشهاي و باورها در شديد دگرگوني با
دچار عرصه ، اين در و بوده مواجه رفتاري الگوهاي در ترديد
"بيهنجاري" آن به كه است گرديده ناپايدار و سيال وضعيتي
.ميگويند
اساسي علت بر علاوه ايران ، امروز جامعه در "بيهنجاري"
:چون ديگري تاثيرعوامل فوق ،
."جامعهپذيري" فرآيند در نقصان -
.جامعه در "جديد ارزشهاي" نشدن نهادينه -
."جمعيتي" ناهمگوني -
.است يافته استمرار و تشديد
ميتوانست كه جامعهپذيري فرآيند موءثر و صحيح عملكرد
و تشديد عوارض و "انقلابي تحولات" از ناشي ضربههاي
اتخاذ از ناشي تكانههاي و "غرب با فرهنگي تماس" گسترش
چند به ;نمايد ترميم را جامعه بر "توسعه خاص الگوهاي"
نحو به نتوانست و نگرديد محقق اخير سالهاي طي مشخص دليل
و نهادينه را جامعه در شده مطرح "جديد ارزشهاي" كارآمد
،"فرهنگساز سنتي نهادهاي" كاركرد در نارسايي.سازد دروني
ضعيف عملكرد و "آموزشي نظام" در جدي ضعفهاي وجود
فرآيند صحيح كاركرد عدم دلايل ازجمله "ملي رسانههاي"
به بايد كه ;ميآيند بشمار مدت اين طي در جامعهپذيري
قوي جريان يك كه را "بيگانه رسانهاي رقباي" آمدن ميدان
و شده تضعيف مجاري موازات به را هنجارفرست و فرهنگساز
بيرويه گسترش.افزود بدان آوردند ، پديد خودي ناكارآمد
مهاجرتهاي بهتبع كه بزرگ شهرهاي حجيمترشدن و شهرها
بهعلاوه افتاد ، اتفاق ما جامعه در كنترلنشده و بيرويه
در "قومي چند" پديده وجود و جمعيت "سني ساخت بودن جوان"
تشديد به كه ديگرياند عوامل مجموعه ايران ، جامعه
.است زده دامن بزرگ شهرهاي "خصوصا و شهرها در "بيهنجاري"
بالا جامعه ، سطح در (بيهنجاري) پديده اين تبعات و آثار
عصيان" ،"بيهويتي احساس" ،"ياس و سرخوردگي" ميزان رفتن
.است "قانونگريزي و نظمستيزي" و "اجتماعي خشونت و
پناه" و "خودكشي" ميزان افزايش در آنرا اثرات بهعلاوه
ديگر اجتماعي آسيبهاي از برخي و "مخدر مواد به بردن
.ديد ميتوان
:ناكارآمدي
ديوانسالاري در "خصوصا ما اجرايي ساختار "ناكارآمدي"
كه است ايران امروز جامعه جدي معضلات از يكي دولتي
و ميسازد مشكل دچار را برنامهاي هر اهداف تحقق "اساسا
و خارجي جلوه.ميآورد پديد كشور در جدي اجتماعي تبعات
ارائه" در جدي نارساييهاي بروز ها ، "ناكارآمدي" ملموس
سطح در مردم امور روان و درست گردش و "اجتماعي خدمات
علت چند "نارسايي" آن و "ناكارآمدي" اين.ميباشد جامعه
:دارد مشخص
.كشور ديوانسالاري نظام بودن ناتوان و بيمار -
.دولت نظارتي سيستم در ضعف -
.اجتماعي خدمات براي انتظارات و تقاضا روزافزون افزايش -
امور از بخشي اداره بهعهدهگرفتن در مردم مشاركت عدم -
.عمومي خدمات از بخشي ارائه و
پديدههايي بروز جامعه ، در وضعيتي چنين طبيعي پيآمدهاي
:چون
."عمومي نارضايتي" افزايش -
."اجتماعي بياعتمادي" افزايش -
."رانتجويي" و "رابطهبازي" رواج -
.بزرگ شهرهاي سمت به محروم نقاط از "مهاجرت" افزايش -
پاييندست اقشار "زندگي استانداردهاي" سطح در جدي كاهش
.جامعه
***
ناديده از كه ضرورتي چنان و جامعه از تصويري چنين براساس
و ميگردد ناشي گذشته برنامههاي در اجتماعي توسعه گرفتن
بهعنوان زير محورهاي پسافتادگي ، اين جبران لزوم
پيشنهاد سوم برنامه اجتماعي بخش در توسعه اهداف جديترين
:ميگردد
.پايدار "اجتماعي توسعه" (1
."اجتماعي عدالت" تعميم (2
."اجتماعي همبستگي" و انسجام تقويت (3
.جامعه "هنجاري تثبيت" (4
فضائل رشد بهمنظور "سالم اجتماعي بستر" آوردن فراهم (5
.جامعه معنوي تعالي و اخلاقي
."اجتماعي خدمات" وضع بهبود (6
."اجتماعي تامين" گسترش (7
."اجتماعي انضباط و نظم" ساختن نهادينه و پايدار (8
."اجتماعي امنيت" گسترش و بسط (9
."اجتماعي مشاركت" سطح بالابردن (10
كشور وزارت اجتماعي امور دفتر
مجامع:كشور كل دادستان
با مبارزه براي بينالمللي
كنند كمك ايران به قاچاقبايد
تشديد ضرورت بر كشور كل دادستان مقتدايي مرتضي آيتالله
ريشههاي خشكاندن براي مخدر مواد توليدكنندگان با مبارزه
.كرد تاكيد اجتماعي معضل اين
معاضدتهاي آموزشي همايش افتتاح درآيين دوشنبه روز وي
مخدر مواد كنترل وبرنامه اكو عضو مخدركشورهاي مواد قضايي
سداستواردر يك اسلامي جمهوري:تهرانگفت در ملل سازمان
پر بازار اروپاكه منطقهبه اين از مخدر مواد قاچاق مقابل
.است كرده ميآيدايجاد حساب مخدربه مواد مصرف رونق
مواد قاچاق از جلوگيري براي ايران:گفت مقتدايي آيتالله
ومجامع ميپردازد هزينهسنگيني غربي بهكشورهاي مخدر
.كنند كمك ايران زمينهبه دراين بايد بينالمللي
مبارزه براي ايران اسلامي جمهوري:گفت كشور كل دادستان
منتظراقدام هيچگاه وقاچاقچيان مخدر بامواد بيامان
پيروزي ازبدو و نشده بينالمللي مجامع و ديگر كشورهاي
.است كرده جديدنبال را مخدر مواد با مبارزه انقلاب
مواد با ومبارزه انتظامي نيروهاي:گفت مقتدايي آيتالله
و 415 هزار و30 يكصد تاكنون امسال ايرانازابتداي مخدردر
ازاين كه كردهاند كشف مخدرراازقاچاقچيان مواد كيلوگرم
ترياك ، 10 هروئين ، 308كيلوگرم گرم كيلو هزارو 881 ميزان
حشيشو كيلوگرم و 306 هزار و 9 مرفين كيلوگرم هزارو 309
.است بوده مخدر مواد ساير
منصفه هيات عضو خوشرو ، علي
تفسير مرجع: مطبوعات
حقوقي اداره نه است مجلس
قانون
قضائيه قوه
در مطبوعات منصفه هيات اعضاي از خوشرو علي:اجتماعي گروه
اداره نظريه مورد در تهران دادگستري نامه انتشار پي
منصفه هيات اعضاي حضور چگونگي بر مبني قضائيه قوه حقوقي
عينا كه داشته ارسال روزنامه به پاسخي دادگاه جلسات در
:ميشود درج
با رابطه در مطبوعات منصفه هيات عضو خوشرو علي اينجانب
و اصلاحات بهمن 1377 مورخ 24 "تهران دادگستري توضيح" چاپ
به واقعيت نشدن مخدوش دليل به است لازم كه دارم نظراتي
:برسانم عزيز شهروندان اطلاع
تهران استان دادگستري عمومي روابط اطلاعيه اين در -1
اعضاء خود منتخب منصفه هيات دبيرخانه" كه است شده مدعي
منصفه هيات اصلي عضو عنوان به اينجانب.(بند 2) "است
هيات متاسفانه و نيست صحيح مطلبي چنين كه ميدارم اعلام
هيات دبيرخانه بلكه.است نكرده انتخاب را دبيرخانه منصفه
است تهران استان دادگستري عمومي روابط همان فعلا منصفه
مجدد تشكيل جلسه اولين در است اميداعضاء انتخابي نه
ايجاد و انتخاب هيات براي مستقلي دبيرخانه منصفه هيات
.گردد
تقاضاي برحسب دادگاه استعلام" كه است آمده بند 4 در -2
قانون ابهامات شدن روشن جهت منصفه هيات محترم اعضاي
...و گرفته صورت قضائيه قوه حقوقي اداره از مطبوعات
حقيقت از كاشف و صائب قضايي مراجع براي اداره آن نظرات
."است
چنين منصفه هيات:اولا كه ميدارم اعلام خصوص اين در
اعضاء از تعدادي:ثانيا نكردهاند ، دادگاه از تقاضايي
اسلامي شوراي محترم مجلس كه داشتيم اصرار اينجانب بخصوص
رفع براي بايد و است عادي قوانين تفسير قانوني مرجع
تا شود سئوال اسلامي شوراي مجلس از مطبوعات قانون ابهام
قضائيه قوه حقوقي اداره نظر:ثالثا باشد ، الاجراء لازم
است ، مشورتي و حقوقي نظر يك بلكه نيست الاتباع لازم
كه است آمده شماره 3908/7 حقوقي اداره نظريه در:رابعا
جلسه در شركت حق عليالبدل اعضاء اصلي ، اعضاء حضور با"
به تصميم از پس دادگاه آنكه حال."ندارند را دادگاه
هر و ميكند دعوت اعضاء همه از هنوز نظريه اين اجراي
نيز و ميكنند شركت دادگاه جلسه در شدند حاضر كه تعداد
فقط و مينمايند مشاركت منصفه هيات مشورت و شور جلسات در
عليالبدل اعضاي بين پرونده به نسبت رايگيري هنگام
بنابراين.گردند مشخص نفر هفت تعداد تا ميشود قرعهكشي
همين با منصفه هيات محترم اعضاي به دادگاه اعلامي روال
.دارد تعارض نيز حقوقي اداره حقوقي نظر
مدير محاكمه از بعد نظريه اين" كه است آمده ماده 5 در -3
جريان در و شده دادگاه ثبت و اصل و "زن" روزنامه مسئول
."است گرديده اجرا نيز آدينه نشريه مسئول مدير محاكمه
اداره از استعلام تاريخ كه بگويم بايد:اولا خصوص اين در
داده تاريخ 30/6/77 در آن پاسخ و است بوده حقوقي 17/5/77
آدينه نشريه مسئول مدير محاكمه جلسه پايان در و است شده
رسيده اعضاء اطلاع به (سكوت ماه پنج حدود) يعني 5/11/77
نشريه مسئول مدير محاكمه جريان در روال اين:ثانيا.است
اتخاذ و مباحث اتمام از پس بلكه است ، نشده اجرا آدينه
جلسه در حاضر اعضاء اطلاع به آدينه نشريه مورد در تصميم
.گرديد ابهامات و شبهات تشديد باعث كه است رسيده
گرامي شهروندان جامع و شفاف اطلاعرساني با است اميد -4
قانون اساسي اصول از يكي اجراي نحوه جريان در بيشتر
.گيرند قرار اصل 168 يعني اساسي
تازه شكل توانابا هفتهنامه
شد منتشر
با تعطيلي مدتي از بعد توانا هفتهنامه:اجتماعي گروه
جديد شكل در نامه هفته اين.شد منتشر جديد شمايل و شكل
شده منتشر صفحه در 28 و گلاسه رنگي جلد مجلهاي ، قطع با
هستيم مترصد است ، آمده توانا هفتهنامه سرمقاله در.است
عرضه را هفتگي مجله مدني جامعه نهادهاي تعميق راستاي در
شماره اين در.باشد مستند و جريانساز تاثيرگذار ، كه كنيم
انقلاب اميرانتظام ، وكيل با گو و گفت چون مطالبي توانا
شهردار كسي چه است ، ضعف علامت خشونت بود ، چه براي اسلامي
به...و نيست هماهنگ كشور قواي روابط شد؟ خواهد تهران
به را توانا هفتهنامه مجدد انتشارميخورد چشم
.ميگوييم تبريك نشريه اين دستاندركاران
|