در ايراني فيلم پنج شركت
"كودكان براي سينما" جشنواره
قاهره
در
محبوب هاي دعوت و انقلابي شور
اجرا و آهنگسازي در تسلط
نو و كهنه اجتماعي ،"روايت"
در ايراني فيلم پنج شركت
"كودكان براي سينما" جشنواره
درقاهره
از كوتاه فيلم دو و سينمايي فيلم سه:هنر و ادب گروه
براي سينما" جشنواره دوره نهمين در ايراني فيلمسازان
.ميكند شركت قاهره "كودكان
كه جشنواره اين در اسلامي ، جمهوري خبرگزاري بهگزارش
ميشود ، برگزار قاهره در جاري اسفندماه تا 18 از12
در تبريزي كمال كارگرداني به "مهرمادري" سينمايي فيلمهاي
طالبي علي محمد كارگرداني به"چكمه" و جشنواره مسابقه بخش
نمايش به بخشجنبي در محسني حميدرضا ساخته "ابراهيم" و
.درميآيد
اين پويانمايي كوتاه فيلمهاي بخش در گزارش اين براساس
ساخته "خاك بر ماهي" انيميشن و كوتاه دوفيلم جشنواره
شركت سرباززاده تهمينه ساخته"آتشين پرنده" و مظفرشيدايي
.دارند
جشنواره در ايراني فيلمهاي كه است بار نخستين براي اين
.دارند حضور قاهره "برايكودكان سينما"
ساخته "نبودن يا بودن" فيلم امسال پاييز در همچنين
در اسلامي انقلاب از پس بار نخستين عياريبراي كيانوش
و كرد شركت رسمي بهطور قاهره فيلم بينالمللي جشنواره
جشنوارهدريافت اين از را فيلمنامه بهترين جايزه توانست
.كند
جشنواره برگزاري مسئوليت كه عرب هنرمندان اتحاديه رئيس
گفتوگوي يك در دارد برعهده نيز را برايكودكان سينما
را جشنواره دراين سينماييايران فيلمهاي حضور مطبوعاتي
و سينمايپيشرو با علاقهمندان آشنايي براي مغتنمي فرصت
.دانست ايران جهاني
محبوب هاي دعوت و انقلابي شور
گلابي درخت برفيلم يادداشتي
بودن غريب حس همين درآوردن در مهرجويي كار زيبايي و قوت
حس همين به فيلم ، قهرمان كودكي دوران خاطرات تمام.است
است آغشته
كه درختي گلابي ، درخت مهرجويي ، داريوش فيلم آخرين عنوان
روشنفكري -نويسنده استعاره آشكارا نميدهد ، "بار"ديگر
شور خاطر به كه او.بيافريند چيزي نميتواند ديگر كه است
محبوب مكرر دعوتهاي به حزبي و سياسي كار و انقلابي
پاسخي كشور از خارج در "او" به پيوستن براي كودكي دوران
كار از است ، شده خبردار او مرگ از زندان در سپس و نگفته
اين واقعيت اما است ، آورده روي عرفان به و بريده سياسي
دارد ، دست در مدتهاست كه تازهاي كتاب نوشتن از است
دارند انتظار او از دانشجويان ، او ، مخاطبان.است ناتوان
خود ايدئولوژيك و فكري تغييرات دهد ، پاسخ پرسشهايشان به
اين به او پايان درندارد پاسخي او اما كند ، توجيه را
و وقار از چيزي گلابي درخت ناباروري كه ميرسد نتيجه
كه است ، بودن حس باروري ، از مهمتر و نميكاهد آن زيبايي
.است شده پيچيده راز و رمز از هالهاي در
بودن غريب حس همين درآوردن در مهرجويي كار زيبايي و قوت
حس همين به فيلم ، قهرمان كودكي دوران خاطرات تمام.است
برگ و شاخ ميان در دوربين تراولينگ حركات.است آغشته
را حس همين است ، جاري جويباري چون كه موسيقي ، و درختان
زيبايي و كمال آن از شده ياد بخشهاي.ميكنند القاء
رنگها ، خلال از را محتوايشان و معنا كه برخوردارند ، نابي
ميكنيم ، تجربه لبخندها و نگاهها دوربين ، حركات
-"بودن غريب حس" مثل -كلي عباراتي قالب در جز كه معناهايي
تمامي كه زردي رنگ تك.برگرداند نوشتار به نميتوان
دور براي است خوبي تمهيد است ، پوشانده را خاطرات بخشهاي
واقعيت به وفادار و رئال هواي و حال از تصاوير اين كردن
از نيز خاطرات بخش رويدادهاي.فيلم حال زمان قسمتهاي
عشقي هواي و حال به و دارند فاصله ولوس زننده شيريني
،"ميم" سر تراشيدن كتاني ، كفشهاي بوي:قرينند كودكانه
تئاتر و خاطرات دفتر نوشتن سرهنگ ، نظامي لباس دزديدن
موءثرترين اينها...تابستاني ، ظهر خواب "ميم" با بازي
و نشست تماشايشان به بارها ميتوان كه فيلمند بخشهاي
فيلمبردار با مهرجويي همكاري از ديگري محصول:برد لذت
.كلاري محمود
داراي فيلم ، قهرمان انقلابي كار به مربوط فصل اما
سفيد و سياه فيلمبرداري از استفادهاست جدي ضعفهاي
مقاطع ، باقي از نويسنده زندگي از مقطع اين كردن جدا براي
خاطرات بخش آشناي موسيقي از استفاده همينطور.است خوب
و ذهني حالتي هم آنها به كه خياباني ، تظاهرات تصوير روي
مسئول آن زننده لبخند و چهره اما.ميبخشد مانند خاطره
دست به ابلاغيههايي شكل به را حزب دستورات كه حزبي
بسيار (ميكند دراز دوربين سمت به) ميدهد فيلم قهرمان
اين در.او سبيل و بلند پالتوي همينطور ;است كليشهاي
"ميم" و حزبي كار بين فيلم قهرمان دروني كشاكش از فصل ،
داشته قصد خطا به او كه ميشنويم فقط نميبينيم ، چيزي
بعد و كند ، تمام را نوشتن و انقلاب ناتمام كارهاي اول
روي نويسنده گفتار قول به چطور اينكه.برود "ميم" نزد
كه بوده "ميم" به عشق همان انقلابي شور تصاوير ، اين
بيان فصل اين.نميشود معلوم تصاوير از يافته ، گسترش
ملموس روابط انقلابيون" كه است پيام اين ناقص و ابتر
و ميكردهاند ناملموس و مجرد آرمانهاي فداي را زندگي
".است بوده حزبي مسئولان از كوركورانه اطاعت خاطر به اين
پيام همين القاي براي كوتاه فصل همين در "ميم" مرگ خبر
سنگيني فصل اين تمامي بر گفتار سايه.است شده طراحي
.ميكند
خوانندگان سوي از را نويسنده موءاخذه كه فيلم از بخشهايي
به فيلمساز.است ضعيفتر هم اين از ميدهد ، نشان جوانش
كار حاصل و بخشيده طلبكارانه و تند لحني آنها پرسشهاي
آنها لحن.آنهاست خود محكوميت بلكه نويسنده ، محكوميت نه
جز نميتواند نتيجه كه است ، سطحي و تهاجمي و تند چنان
به تند تقابل اينگونه.باشد نويسنده دادن جلوه مظلوم
پرسشهاي برابر در را خواننده كه متوازن ، تنشي خلق جاي
داشته ممكن پاسخ چند يا دو ميتوانند كه بگذارد دشواري
كه است ليلا پرسشگر لحن خلاف كه) قطعي لحني باشند ،
قرار پرسش مورد را پاسخها باز و ميدهد پاسخ ميپرسد ،
است انديشيدهاي پيش از حرف.دارد آوا تك و خشن (ميدهد
.پوشاندهاند برآن درام لباس كه
درخت پاي نويسنده.دارم دوست بسيار را فيلم آخر صحنه
او چون و است يكي آن با گويي است ، نشسته بيبار گلابي
تاريكي در كه است عنكبوتي به نگاهش و دارد خاك در ريشه
هستي عنكبوت ، اين هستيميتند تار مهتاب نور زير شب
بار كه واقعيت اين وجود با آن زيبايي و وقار درخت ،
هستي همين آيا نميكنند؟ توجيه را خود آيا نميدهد ،
خلق از مهمتر است ، قرين آن با كه آلودي راز حس با داشتن ،
است؟ معاش عقل به وابسته كه نيست ، توليد و
صافاريان روبرت
اجرا و آهنگسازي در تسلط
سليمي علي ياد زنده اثر آخرين "محبت ياشا" نوار به نگاهي
با ناپذيري گريز شباهتهاي ساختار در گرچه آذري موسيقي
نيز و اجرا فرم لحاظ به اما دارد ايراني سنتي موسيقي
تفاوتهايي ميگيرد ، قرار استفاده مورد آن در كه سازهايي
آذري ، موسيقي آوازي رديف منابع.ميآيد چشم به بين
به و است ايران آوازي موسيقي رديفي منابع از محدودتر
اصلي منبع را ايراني سنتي موسيقي رديف ميتوان تعبيري
آذري موسيقي در.نهاد نام آذري موسيقي آوازي رديف ارتزاق
تار پيانو ، آكاردئون ، چون سازهايي به اساسي نقش
در سازها اين.است شده داده دايره قوپوزو آذربايجاني ،
و ميكند توليد آور نشاط و زيبا صداهايي تركيببندي ،
موسيقي ، نوع دو در حسي تفاوتهاي عمدهترين از يكي شايد
.برميانگيزد شنونده فرد در آذري موسيقي كه است حسي و حال
اين از منتشره اثر تازهترين سراغ به فوق كوتاه مقدمه با
آهنگسازي كه دارد نام "محبت ياشا" كه ميرويم موسيقي نوع
كاظمي لطيف دارد ، عهده به سليمي علي استاد را آن
.است داده انجام اطاعتي جابر نيز را اثر تنظيم و خوانندگي
.است شده اجرا زنده صورت به فوق اثر "قطار" آواز
و ظهور زنده اجراي در خواننده تواناييهاي كه ميدانيم
كه است داده نشان كاظمي و مييابد را خود اصلي بروز
.دارد اثر اين پيچيده تحريرهاي اجراي براي توانا حنجرهاي
داراي كامل وضوح و رسايي بر علاوه نيز وي اوج صداي
.است صدايي شخصيت و استقلال
آخرين اثر اين ميشود گفته كه سليمي استاد ياد زنده اما
چند فاصله به و ميشود محسوب نوار يك در آهنگسازياش كار
صاحب و بنام استادان جمله از گفت ، وداع را دارفاني روز
خود ، هنري عمر چهارم دهه از كه بود آذربايجاني تار در سبك
نوازندگي در فرد به منحصر و ممتاز شيوهاي و سبك صاحب
نزد را موسيقي آموزش سالگي سن 8 از وي.شد آذري تار
آموزش سپسكرد آغاز "باكيخانف احمد" باكو معروف نوازنده
و داد ادامه باكو در موسيقي مختلف آموزشگاههاي در را خود
بعد سال چند وي.درآمد آذربايجان ملي اركستر عضويت به
در و گرفت عهده به را راديو آذربايجاني اركستر مسئوليت
ياد زنده.نكرد فراموش نيز را آهنگسازي فراگيري حال همين
سوليت موسيقي فستيوال در سال 1332 در سليمي
طلا مدال خود كننده خيره اجراي با و كرد آذربايجانيشركت
حوزههاي در وي دانش نيز و برساز وي تسلط.كرد دريافت را
دوئت و فانتزي مارش ، ترانه ، سرود ، همانند ، موسيقي ، مختلف
جلوه نوازنده يك از بيش اجراها ، در وي تا است شده موجب
شگرف دانش از آوازها ، به جواب در وي تسلط همچنانكه.كند
.ميكند حكايت آذري آوازي و رديفسازي بر او وسيع و
نجوا -الف
نو و كهنه اجتماعي ،"روايت"
علوي بزرگ از اثر چند انتشار بهانه به
مجموعه همچنين و رمان چند گذشته ، ماه دو يكي در:اشاره
منتشر داستانهاي از مجموعهاي همراه به علوي بزرگ خاطرات
نويسنده اين آثار و زندگي درباره مقدمهاي و شدهاش
:از عبارتند آثار اين.شد سپرده چاپ دست به معاصر
كه "روايت" رمانش آخرين و مرد گيله چمدان ، چشمهايش ،
خاطرات" است ، رسيده چاپ به نگاه انتشارات سوي از همگي
از مجموعهاي و كتاب دنياي انتشارات ،"علوي بزرگ
سوي از و بهارلو محمد كوشش به كه بلند و كوتاه داستانهاي
نگاهي زير نوشتهاست شده نشر بازار روانه علمي انتشارات
در آلمان در قبل سال دو قريب كه علوي داستانهاي به دارد
.گذشت
آقا به سياسيون و ادبيات اهل ميان در كه "علوي بزرگ"
بود ايران توده حزب بنيانگذاران جمله از است ، معروف بزرگ
دكتر با و "دنيا" نشريه از را خود نوشتاري فعاليتهاي كه
سياسي فعاليتهاي دليل به بعد كمي وي.كرد شروع اراني تقي
.شد محكوم زندان به سالها و دستگير ديگر تن همراه 52 به
نخستين جمله از بايد هدايت و جمالزاده همراه به را علوي
تازه و اجتماعي رويكردي با كه آورد حساب به نويسندگاني
با جمالزاده.ميدادند انعكاس را بيشتري گروههاي صداي
درخشان خلاقيت با هدايت نو ، داستان شيوه ابداع و تركيب
اجتماعي سياسي ، بار با موضوعاتي پرورش با نيز علوي و خود
شيوه به ايراني داستان تكوين در نشدني فراموش نقشي
.داشتهاند امروزياش
روانكاوانه مضامين علوي داستانهاي اساسي عناصر از يكي
اما.است نشسته بار به فرويد روانكاوي تاثير تحت كه است
نسل دو بين اختلاف را علوي داستانهاي مضمون عمدهترين
علوي داستانهاي از تحليل در ميرعابديني.ميدهد شكل
با تكامل و ترقي راه در داستانها اين جوانان" مينويسد
ميشوند ، درگير كهنه سنتهاي حافظان و مانده عقب جامعه
ناپيگيرانه روشنفكران اين مقاومت درميآيند ، پاي از اما
پذيرش به ناگزير رمانتيك اعتراضي پي در آنها واغلب است
يك براي كه جواناني گستاخي و احساسات.ميشوند شكست
".ميدهد داستانها به پيشرو شوري ميستيزند ، بهتر زندگي
چنين عيني نمونه (داستاننويسي سال صد -ميرعابديني حسن)
از پس اجتماعي اوضاع آن در كه است مرد گيله داستاني ،
كنار دليل به دوره اين در.ميشود حس خوبي به شهريور 20
كه گستردهاي آزاديهاي و رضاخاني استبداد سايه رفتن
فكري نزاع محل به كشور فضاي شد ، روشنفكر نيروهاي نصيب
ميرعابديني.بود شده تبديل جامعه نو و سنتي گروهها بين
به را برخوردها اين "مرد گيله" داستان در علوي" مينويسد
،"ميكند توصيف مردم فعالانه شركت با اجتماعي مبارزه صورت
در تحصيلكرده پسر بين اختلاف چمدان داستان در" همچنانكه
تقابل نمايانگر ديگر نوعي به كه "ميآيد پيش پدر و فرنگ
.است نسل دو بين ضديت و
كه كمياب گوهر به مرد گيله در علوي عابديني ، نوشته به
ارائه به موفق و مييابد دست است خلاقانه كوتاه داستان
تمامي اماميشود هنري شكلي به خود دوران بنيادي ويژگي
ارزيابي قابل و مهم خود جاي در گرچه كوتاه نوشتههاي اين
ميگيرد فزوني هنگامي علوي بزرگ اعتبار ولي است منتقدانه
ضمن رمان اين.ميدهد انتشار را چشمهايش رمان وي كه
رابطه خود ، زمانه سياسي اتفاقات از ملموس تصويري ارائه
روايتكننده.ميدهد پرورش آن دل در نيز را عاشقانهاي
زندگي نوشتن هنگام كه است نقاشي مدرسه يك ناظم داستان
.ببرد پي وي زندگي راز به ميخواهد ،(ماكان) نقاش استاد
خواننده تا ميشود سبب پركشش و شگفتانگيز گره همين
كل از نويسنده ابتدا در كه پرسشهايي از پس را داستان
.كند دنبال ميدهد ، وي به ماجرا
داستانهاي ويژگيهاي همان نيز علوي اثر آخرين اما
به نويسنده گذشت در از پس كه "روايت"دارد را گذشتهاش
از يك هيچ" است آمده كتاب مقدمه در همچنانكه رسيد چاپ
آنها از بعضي شباهت عليرغم و نيستند حقيقي آن شخصيتهاي
و ساخته "مطلقا داستان حقيقي شخصيتهاي و حوادث با
داوريهاي و سليقهها و ودريافت احساس و ذهن پرداخته
از شده ارائه تصوير ".است نويسنده ناخودآگاه و آگاهانه
واقعگرايي از نمايي -داستان اصلي شخصيتهاي از يكي -فرود
انسانها تمامي مانند به وي.است رمانش آخرين در نويسنده
است ، داده جاي خود در را زيبا و زشت خلقيات و خصوصيات
دلسوزي ، همانند ، انساني خواص تمام با زميني انساني
حيلهگر ، سنگدل ، مقابل در و..و صادق آرام ، كنارهجويي ،
مكاني شرايط به توجه با خصوصيات اين تمامي...و آشوبگر
براي نبايد نويسنده اعتقاد به اما.ميكنند بروز خود
همانند كشوري در يا و زمين بر واقعي بديلي داستانش فرود
.كرد جستجو ايران
ياد به خوبي به خواندهاند ، را "چشمهايش" رمان كه آنهايي
استاد كه گفتند خيليها كتاب انتشار از پس كه دارند
را وي نيز بسياري است ، كمالالملك داستان ، قهرمان ماكان ،
كار در را خود كه هم بعضيها.بودند كرده ذكر اراني تقي
از تركيبي با علوي كه شدند مدعي ميدانستند ، وارد هنر
.است داده پرورش را داستان اصلي شخصيت تن دو اين و خود
و نظرها اظهار اين تمامي برابر در زمان آن در علوي
به "نميدانم" پاسخ با يا و ميكرد سكوت پرسشها
چند اما.ميكرد خلاص توضيح ادامه از را خود پرسشكننده ،
استاد اين بزرگ ، آقا":پرسيد او از كسي وقتي پيش سال
"خودمم":داد جواب مظلومانه و محجوبانه "كيست؟ ماكان
.نباشد بزرگ آقا جز كسي نيز "روايت" داستان فرود شايد
|