|
|
ميشود؟ مضمحل تمدن كدام
هانتينگتون و فوكوياما نظريه به نگاهي يونسيان مجيد موءسسه ارشد تحليلگران از يكي فوكوياما فرانسيس نگاه تاريخ ، پايان معروف نظريه صاحب و راند مطالعاتي .دارد جهاني مسائل خصوص در هانتينگتون به نسبت متفاوتي و رقابت عصر سرد ، جنگ پايان با كه است معتقد فوكوياما سالها پالايش از و است آمده سر به ايدئولوژيها حاكميت را خود برتري ليبرال ، دموكراسي ايدئولوژيها ، اين رقابت .است داده نشان .ندارد ايدئولوژي اين پذيرفتن جز حلي راه هيچ امروز انسان با ليبرال دموكراسي كه هست و بوده اين فوكوياما تصور .است شده پيروز ايدئولوژيها ديگر بر برترياش دادن نشان بلكه كرد پيروز را غرب كه نبود اقتصادي نظامي ، قدرت اين كه بود آن تكامل و "ليبرال دموكراسي" ايدئولوژي توان را ليبرال دموكراسي -فوكوياما.شد آن تاريخي برتري موجب را آن تاريخي ، جبر كه ميداند يافتهاي تكامل ايدئولوژي بدون فوكوياما واقع در.است ساخته بشر همه مطلوب الگوي جبري صورت به را امر اين تاريخي ، جبرگرايي به اذعان معروفيت زعم به فوكوياما ، نظريه بودن ذهني.ميپذيرد نظريهپردازان بين در آن سريع بياعتباري باعث جهانياش ، بود نگذشته سرد جنگ پايان از كوتاهي مدت هنوز كه چرا شد وقوع به جهان نقاط اقصي در بيشماري رخدادهاي و حوادث كه عين در.بود اروپا قلب در بوسني جنگ آن بارزترين كه پيوست ايدئولوژي و انديشه ميكرد تصور فوكوياما كه آنگونه حال ، بلكه نشد روبهرو زيادي استقبال با ليبرال دموكراسي پذيراي آنكه از پيش كه رفت سمتي به سياسي و فكري جريانات منتقدان اين از يكيشد آن منتقد باشد ، ايدئولوژي اين فرانسوي شخصيت (Jacgues Delors) دلور ژاك.است دلور ژاك تا 1994 ، سالهاي 1985 فاصل حد در اروپا كميسيون رئيس و فردگرايي دليل به امريكا اجتماعي الگوي كه است معتقد جمعي روح نيست قادر و ندارد اعتباري ديگر آن ، رقابتآميز در.دهد قرار تاثير تحت رشد و پيشرفت براي را ملت يك اجتماعي الگوهاي تمدنها ، پيشرفت اساس كه حالي ميسازد مسئول جامعه قبال در را فرد كه است جمعگرايانه امريكايي فرهنگ.ميشود اجتماعي پويايي موجب امر همين و برجستگي اين از كه رسيد تعالي و رشد دوران به زماني دست از را اجتماعي پويايي اين مرور به اما بود برخوردار .شد تبديل فردگرا "كاملا الگويي به و داد در امريكا اجتماعي فرهنگ از وجه اين از دلور ژاك انتقاد كه است غربي تمدن درون در ديدگاه تفاوت نشاندهنده واقع در صريح تفاوتهاي بر مبتني بلكه نيست نظري "صرفا امري .است اجتماعي الگوهاي و غرب تمدن است معتقد كه است كساني از يكي فوكوياما را پويا اجتماعي الگوي يك ارائه توانايي امريكايي فرهنگ شرايط تحليل از كه است اين فوكوياما مشكل ، اما دارد به پرداختن جاي به يعني ميرود طفره امريكايي تمدن امروز تئوري نظري اساس.دارد عنايت گذشته به واقع ، امر نتايج نه است ليبرال دموكراسي فلسفه بر مبتني فوكوياما .آن روزمره و تاريخي اين موءيد امريكا اجتماعي تاريخ تجربه است معتقد فوكوياما .دارد را جمعي دسته كار امكان غربي انسان كه است نكته و قوي فشرده ، بسيار مياني لايه داراي امريكاييها" الكسي كه عمدهاي ويژگي حقيقت در.هستند سازماني يا جمعي كار هنر ميبرد ، نام امريكا براي دوتوكويل (1)".است جمعي مشاركت جهان ، مختلف كشورهاي اجتماعي نظامهاي مقايسه با فوكوياما جمعي الگوهاي سازماندهي توان را غرب فرهنگ برتري نقطه و ميداند دموكراسي ليبرال فرهنگي -سياسي نظريه برمبناي دليل به آسيا در اجتماعي نظامهاي الگوي كه است معتقد پويايي از منطقهاي ويژگيهاي و قومي مسائل به آن اتكاي عام الگوي يك صورت به شدن ارائه براي لازم توان و بررسي به خود نظريه اثبات براي فوكوياما.نيست برخوردار غرب تمدن درون در اجتماعي الگوهاي متفاوت شيوههاي اجتماعي الگوي تاريخ ، گذشته به استناد با و ميپردازد و ميكند تلقي پويا را انگليس و امريكا آلمان ، ايتاليا ، امري تمدنها اين درون در افراطي فردگرايي كه است معتقد كشورهايي اجتماعي الگوي وي كه حالي در.است حل قابل گذراو با مرتبط را آسيايي كشورهاي مجموعه و چين ژاپن ، چون را آن و ميداند خانوادگي جغرافيايي ، قومي ، ويژگيهاي كه است چيزي آن ناقض دركي چنين ميكند ، تلقي غيرپويا فوكوياما نظريه در.ميدهد تشكيل را فوكوياما نظريه اساس اين اگر است شده تلقي منتفي فرهنگها بين نزاع "اساسا الگوهاي بين رويارويي امكان بايد بپذيريم را ديدگاهها و دروني پويايي از وي عقيده به كه غرب كشورهاي اجتماعي كه آسيايي اجتماعي الگوهاي با است برخوردار انعطاف آنچه صورت آن در.كنيم تلقي ممكن ايستاست ، و غيرمنعطف قدرت در برتري بيانجامد غرب تمدن برتري به ميتواند وادي ، اين در و است اطلاعاتي توان و تكنولوژي نظامي ، هانتينگتون كه معنايي به غرب در فراگيري تمدن ديگر و جغرافيايي رويارويي اين ، بلكه ندارد وجود ميگويد ، با را فوكوياما تئوري اساس اين و بود خواهد منطقهاي هانتينگتون تئوري زاويه ، اين ازميكند روبهرو جدي مشكل .فوكوياماست نظريه در ناپخته ظرفيتهاي به نسبت واكنشي اروپا محدوده در غرب تمدن شدن محصور هانتينگتون بزرگ ترس پوياترين اقتصادي توسعه نظر از شرقي آسياي".امريكاست و و نفس به اعتماد امر اين كه است بديهي...است جهان منطقه به غرب از قدرت چرخش.ميبخشد آسيا به را جديدي جسارت (2)".بديهياست آسيايي ، بسيار كشورهاي سمت دليل به ژاپن دهد نشان كه است اين هانتينگتون تلاش همه توسعه ، فرايند تاثير تحت و تكنولوژي و اقتصادي رشد قرار اروپا و امريكا اجتماعي الگوي و تمدن روح پذيراي نفي را غرب تمدن درون در شكافي هرگونه و است گرفته توان و نشدني تصور غربي كشورهاي بين ديگري بروز".ميكند امنيتي و سياسي نهادهاي غرب...است بلامنازع غرب نظامي جهاني سياسي و امنيتي مسائل.ميكند كنترل را بينالمللي و فرانسه و انگليس امريكا ، مديريت با موءثر گونهاي به فصل و حل ژاپن و آلمان امريكا ، مديريت با اقتصادي مسائل (3)".ميشود -آسيا) نظامي و جغرافيايي رويارويي امكان از هانتينگتون را آن تئوريك نظر از كه دارد سعي و ميهراسد (اروپا .بداند يافته پايان و هانتينگتون تفكر ريشههاي كه داشت نظر در بايد انديشههاي در آن امروزين تئوريك تظاهر عليرغم فوكوياما فلسفي سطوح رادر مباحث همين كه دارد قرار كساني و فلاسفه .ساختهاند مطرح گذشته در عنوان به هانتينگتون انديشه رشد مراحل و فكري تطور سير امريكا ، سياسي تصميمگيريهاي ساختار در نظريهپرداز يك در كاربردي ديدگاهي از "اساسا وي نظريات كه ميدهد نشان در وي عضويتاست برخوردار امريكا خارجي سياست خصوص به هانتينگتون تدريجي گرايش موجب جانبه ، سه كميسيون وضع توجيه به قادر حاليكه عين در كه است شده نظريهاي تضمينكننده ميتواند است سرد جنگ از پس دوران پيچيده باشد قدرتهايي مجموعه آن از مهمتر و امريكا حياتي منافع ادامه جانبه ، سه كميسيون قالب در و پيچيده اتحادي در كه تغيير غيرقابل و الزامي گذشته همانند را جهان اداره روند كه شد باعث عملي و فكري وجوه اينميكنند تلقي فارن" نشريه در را تمدنها ستيز معروف نظريه هانتينگتون خارجي روابط شوراي ديدگاههاي منعكسكننده كه "افرز .برساند چاپ به امريكاست ، و ايدئولوژيها عصر پايان فوكوياما ، خلاف به هانتينگتون پايان كه است معتقد بلكه نميكند اعلام را آنها مناقشات خونين و گسترده عميق ، طولاني ، مناقشهاي سرآغاز سرد ، جنگ ايدئولوژي جهان ، بر سلطه براي هريك كه است تمدنهايي بين است مهم لحاظ اين از هانتينگتون نظريه.دارند خاصي سياسي سياست ساختار كه است انگارههايي بر مبتني "اولا كه در "ثانيا و ميدهد قرار خود تاثير تحت را بينالملل از شدهاند مطرح اخير دهه در كه نظرياتي با مقايسه به نسبت واكنشها.است برخوردار عامتري عملي فراگيري اول سطحاست ارزيابي قابل سطح سه در هانتينگتون نظريه غيرواقعي ، را هانتينگتون نظريه اساس كه است كساني ديدگاه كه معتقدند "اساسا و ميدانند سياسي سادهنگري نوعي با امريكا خارجي سياست مجريان ساختن خارج براي هانتينگتون يك -سرد جنگ از پس سياسي تصميمگيري خلا و بنبست از تئوريك -علمي لعاب و بارنگ را اجرايي -عملي آييننامه معتقدند كه است كساني ديدگاه دوم سطح.است ديده تدارك خارجي سياست در سنتي تفكر قالب وجه تنها ، هانتينگتون ميان در بيشتر نظرگاه اين.است بخشيده استمرار را امريكا .دارد جايگاه امريكايي و غرب تئوريپردازان نظريه معتقدند "اساسا كه است كساني ديدگاه سوم ، سطح از وي نادرست برداشت و است تخيلي سناريو يك هانتينگتون اين.است شده نظريهاي چنين طرح موجب تمدن و فرهنگ اصلاح به زمان مرور به هانتينگتون كه معتقدند صاحبنظران غربي ، منتقدان ميان در اما.پرداخت خواهد خود نظريه وي چون است برخوردار بيشتري اهميت از برژينسكي نظريه .ميدهد قرار بررسي مورد را هانتينگتون نظري بحث پايههاي امريكايي نظريهپرداز و بانفوذ متفكر برژينسكي زبيگنيو فكري مشرب به كه دانست كساني زمره در ميتوان را نبرد تئوري بررسي در وي.است نزديك بسيار هانتينگتون ديدگاه نظري و فكري مباني چيزبه هر از بيش تمدنها ميتوان زيادي بسيار حد تا و ميپردازد هانتينگتون نگاه از ناشي را امريكايي نظريهپرداز دو اين نظر اختلاف و بينالمللي مسائل اجرايي زمينه در آنها متفاوت "نسبتا .دانست غرب بلوك "كلا و امريكا حياتي منافع حفظ چگونگي نظري يكپارچگي فرض كه است معتقد زاويه ، اين از برژينسكي و ندارد سازگاري واقعيتها با غرب تمدن عملي و را غرب تمدن فرهنگي گسيختگي عنان "عملا هانتينگتون دليل همين به ميتواند كه مسالهاي.است گرفته ناديده و غرب تمدن در دروني نابسامانيهاي گسترش و بروز موجب در آنچه تئوريك ساختار نظر از.شود آن تدريجي فروپاشي رشد سامانمندي است گرفته قرار فرض هانتينگتون نظريه ديگر با مقايسه در آن مطلق برتري و غرب تمدن يافته نتيجه.گيرد قرار الگو بايد مبنا همين بر كه فرهنگهاست ضعف دليل به تمدنها ديگر كه است اين برداشتي چنين طبيعي عنوان به خصومت به رقابت قدرت فقدان و محتوايي و ساختاري وقوع موجب مساله همين و ميكنند فكر مقابله ، ابزار تنها كه است معتقد برژينسكي اما.شد خواهد بحران و برخورد و مادي ساختارهاي غربي ، تمدن گسيخته عنان سكولاريسم قابل نكته زوال احتمال و داده قرار فشار تحت را آن تمدني .گذشت راحتي به آن كنار از نميتوان كه است تاملي فراگرفته را غرب از اعظمي بخش كه گسيخته عنان سكولاريسم" .فرهنگيراپرورشميدهد ويراني خود نطفه خويش دردرون است ، غرب تمدن در اعتنايي قابل آسيبپذيري چنين كه زماني (4)" عنوان با امريكا كه كرد باور ميتوان چگونه دارد وجود تلقي ديگران براي الگويي و معيار است قادر تمدن اين رهبر اساسي توجه.سازد فراهم را رهبرياش استمرار امكان و شده كه چيزي همان.است غرب تمدن آسيبپذير نقطه به برژينسكي برژينسكي.ميشود تلقي برجسته نقطه غيرمادي درتمدنهاي دور با غرب تمدن كنترل غيرقابل سكولاريسم كه است معتقد عامل ، اين و است شده همراه معنويت از غربي انسان شدن در است كرده بيانگيزه و سرگردان را غربي متمدن انسان توجه با اسلامي بخصوصتمدن و غيرغربي تمدنهاي كه حالي نياز به اعتنايي قابل پاسخ دارند معنويت به كه بنياديني نقطه اين نميتوان و ميدهند امروز انسان نگراني و غربي تمدن در خوب زندگي يك اساس.گرفت ناديده را برجسته كه حالي در است مصرفگرايي و خوشگذراني لذتگرايي ، خلاصه وادي سه اين در نميتوان را خوب زندگي يك معناي رفاه جز به خوشبختي به دستيابي براي انسان بلكه كرد ، نياز معنويت جمله از ديگري نيازهاي و ارزشها به مادي امريكايي فرهنگ و غرب تمدن آيا ميپرسد برژينسكيدارد است معتقد دارد؟برژينسكي را نياز اين به پاسخگويي امكان شاخص كه ثروتاندوزي و بوالهوسي بافرهنگ نميتوان كه كه آورد وجود به معتبري معنوي قدرت است آمريكايي تمدن زاويه اين از.گيرد قرار فرهنگها و تمدنها ديگر الگوي تعاطي و تعامل در بايد است معتقد برژينسكي كه است طريق از و كرد كسب را مثبت ارزشهاي تمدنها و فرهنگها و پرنمود را غرب تمدن معنوي خلا و خالي نقاط فرهنگي ، جذب و جنگ نه دارد تفاهم براي راهي جستجوي به نياز امر اين و هانتينگتون ديدگاههاي مشترك نقطه آنچه البته.نزاع كه است آنها نظريه بينالمللي و سياسي جنبه است برژينسكي .ميسازد نزديك هم به را نظريهپرداز دو اين ديدگاه دروني غرب تمدن سقوط احتمالي علل كه است معتقد برژينسكي و آموزش مشكلات خانواده ، نظام گسيختگي هم از پوچي ، .است را غرب تمدن ميتواند كه است عللي مهمترين معنويت فقدان نياز خود بازسازي براي غرب.كند مواجه سقوط حتي و ضعف با امكانات جذبكننده بتواند تا دارد بينالمللي اقتداري به و امنيت اگر طبيعي طور به.باشد تحولي چنين براي مادي نشود تضمين بينالمللي نوين نظام در امريكا و غرب اقتدار اين از.شد خواهد روبهرو فشار بيروني عوامل با غرب سياسي مسائل بعد در هانتينگتون يا برژينسكي كه است زوايه قدرتهاي بين ائتلاف ايجاد احتمال.ميرسند نقطه يك به (ايران) پيشرو تمدني جوامع و (روسيه و چين) بالنده سياسي و اروپا) امريكا سنتي رقباي به آنها تدريجي پيوستن و داده زيادي اهميت آن به هانتينگتون نظريه در كه (ژاپن اين از و برانگيخته نيز را برژينسكي نگراني احساس ميشود .است شده همسو هانتينگتون اجرايي -سياسي نگاه با او زاويه در امريكا چالش مهمترين را ژئوپلتيك چالش برژينسكي .ميداند ميلادي سوم هزاره در نوظهور قدرتهاي مقابل پانوشت كتاب از نقل گاردلس ، ناتان با فوكوياما مصاحبه (1) .ص 171 -اميري مجتبي ترجمه تمدنها ، برخورد نظريه كتاب از نقل گاردلس ، ناتان با فوكوياما مصاحبه (2) .ص 117 -اميري مجتبي ترجمه تمدنها ، برخورد نظريه از نقل هانتينگتون ساموئل تمدنها ، برخورد نظريه (3) .ص 67 -اميري مجتبي ترجمه تمدنها ، برخورد نظريه كتاب از نقل گاردلس ، ناتان با برژينسكي مصاحبه (4) .ص 166 اميري ، مجتبي ترجمه تمدنها ، برخورد نظريه |
|