در شبستري مجتهد محمد استاد
امثال
:همشهري با گفتوگو
دفع نه ببينند حرمت بايد كديور
گردند
سنن احياگر آشتياني استاد
ايراني حكمت و فلسفي
ناكجاآباد كاشف
استاد نامه جشن)
جاودان خرد
(آشتياني سيدجلالالدين
در شبستري مجتهد محمد استاد
امثال
:همشهري با گفتوگو
دفع نه ببينند حرمت بايد كديور
گردند
هستند كشور و اسلام مشفقان كديور آقاي امثال :معارف گروه
و شوند دفع بايد كه مزاحمهايي نه و ببينند حرمت بايد كه
حريم به تجاوز انسان يك بيان آزادي و تفكر كردن محدود
.است نداده اجازهاي چنين خداوند و اوست كرامت و انسانيت
متكلم و انديشمند و متفكر شبستري مجتهد محمد دكتر استاد
:افزود فوق مطلب بيان ضمن همشهري با گفتوگو در معاصر
ارايه ديني يكمتفكر عنوان به كديور آقاي جناب عمده كار
نظرات ابراز است انتقادي و فقهي تحليلهاي سلسله يك
علوم در هميشه گذشته قرون طول در انتقادي و جديدفقهي
ديني علوم دوام و قوام اصلامايه و است داشته وجود شيعه
اگراظهار است بوده جديد نظرات همين فقه علم مخصوصا
تنها نه ميميرد فقه علم شود ، اعلام ممنوع جديد نظرهاي
بقاي و دوام كه است طور همين علوماسلامي كليه بلكه فقه
با ومخالف جديد نظريههاي و مباحثهها به بسته آنها
.است شايع نظرهاي
تنها نه نكته همين به توجه با (ع)صادق امام و باقر امام
در و دوستانه مسلمانان غير و ملحدان با بلكه شيعه غير با
آنها اسناد و مينشستند گفتوگو و بحث به آزادي كمال
.است موجود
عقلاني و قبول قابل تحليلهاي ارائه حاضر عصر در:گفت وي
دوام و بقاء براي گذشته نظرات نقد و ديني علوم قلمرو در
به كه آنان.است يافته ضرورت گذشته از بيش بسيار دين
دارند را جامعه صحنه در ديني ارزشهاي حضور دغدغه راستي ،
كامل آزادي با جز مهم اين حاضر عصر در كه بدانند بايد
اين بر علاوه.نميآيد دست به سياسي و ديني نظرهاي اظهار
حريم به تجاوز انسان يك بيان آزادي و تفكر كردن محدود
.است نداده اجازهاي چنين خداوند و.اوست كرامت و انسانيت
و الزام كه كنيم اعتراف واقعيت اين به همه بايد امروز
نه ما جامعه در اسلام دين از معين قرائت يك به اجبار
و مشكلات موجب آن بر اصرار بلكه نيست معقول تنها
معرفت منطق هم ميگردد سياسي و اجتماعي خطرناك بنبستهاي
قرائتهاي ما كشور در ميكند ايجاب سياست منطق هم و
خود عاقلانه نيز حكومت و سياست و باشد آزاد ديني متفاوت
.دهند تطبيق آن با را
بايد كه هستند كشور و اسلام مشفقان كديور آقاي امثال
.شوند دفع بايد كه مزاحمهايي نه و ببينند حرمت
سنن احياگر آشتياني استاد
ايراني حكمت و فلسفي
دهباشي علي از عكس
لاهوتي حسن استاد با گفتوگو
آشتياني الدين جلال سيد استاد علمي مقام گراميداشت در
عرفاني و فلسفي كتب و مقالات انتشار با آشتياني استاد *
فلسفي تحقيقات پوياي و فعال حيات ادامه و تجديد موجب خود
داشتند موءثر سهمي آن پيشرفت و رونق در و شدند
به "معارف گروه" آتي صفحه و صفحه ، اين :گشايي جستار
و حقايق ، و ومعارف عرفان فلسفه ، و حكمت استاد بزرگداشت
سيدجلالالدين استاد دقايق ، و معاني و رموز داناي
خواستيم زمينه ، اين در.است يافته اختصاص آشتياني
از دقيقتري جزئيات با فرهنگمردرا ، اين با آشنايان
كسي چه.كنيم آشنا ايشان معرفتي و وجودي ارزشهاي و ابعاد
در كه معاصر مولويشناس لاهوتي ، حسن استاد از سزاوارتر
به نيز اكنون هم و باليده و زيسته آشتياني وجود شمس جوار
وجود بر پرتوي پاسختنها و پرسش اين در.ميبرد سر
مراتب و كجا تا او قدر كه شود دانسته تا داشت ، خواهيم
را سخن رشته.است فراخ حد چه تا ايشان كوشش و نبوغ و فضل
.ميسپاريم لاهوتي استاد به
معارف گروه
پژوهش و شناخت عرصه در مهمي تحولات اخير ساله چند در *
بيشماري مقالات و كتابها و آمده پديد اسلامي فلسفه در
آشتياني استاد سهم جنابعالياست شده نگاشته باره اين در
اسلامي فلسفه اشاعه در ساله چندين تحولات اين در را
ميكنيد؟ ارزيابي چگونه
مطرح كه سوءالي اين به پاسخ از قبل:لاهوتي حسن استاد -
دروني ، علاقه جهت از "صرفا حقير كه كنم عرض بايد فرموديد
و دارم توجه اسلامي عرفاني و فلسفي مطالعات و تحقيقات به
ميخواهم بنابراين.آن در بررسي و غور و تحقيق جهت از نه
آشتياني استاد درباره را سوءالات اينگونه كه كنم عرض
محققان از خود كه دهند جواب پخته ميتوانند دانشمنداني
عرض بايد "اصولاباشند اسلامي عرفان و فلسفه رشتههاي
و افكار بررسي فكر به ما محققان از كس هيچ هنوز كه كنم
سهم تحقيق به تا نيفتادهاند آشتياني استاد انديشههاي
آنچه اما شود ، روشن اسلامي فلسفه به ايشان ارزنده خدمات
از پس آشتياني استاد كه است آن ميرسد حقير نظر به كه
از هرگز دانشمند چون -امروزيها تعبير به تحصيل ، از فراغت
دانشگاهي زندگي آغاز از پس و -نميشود فارغ علم تحصيل
عرفاني و فلسفي دروس تدريس بر علاوه مشهد دانشگاه در خود
تحقيقات دكترا و ارشد كارشناسي كارشناسي ، سطوح در
از پس يكي كه كردند آغاز زمينه اين در را دامنهداري
زماني ايشان.شد منتشر مختلف كتب و مقالات صورت به ديگري
عرفان و فلسفه زمينه در را خود تحقيقي مقالات انتشار
به ما ايران در تحقيقات اين دامنه كه كردند آغاز اسلامي
طلاب و دانشگاه دانشجويان حتي و نبود امروزي وسعت
و فلسفه تحصيل به توجهي امروز شدت به هم علميه حوزههاي
با آشتياني استاد بنابراين.نميدادند نشان اسلامي عرفان
و تجديد موجب خود عرفاني و فلسفي كتب و مقالات انتشار
و رونق در و شدند فلسفي تحقيقات پوياي و فعال حيات ادامه
بر متكي توضيحات و گرم بيان.داشتند موءثر سهمي آن پيشرفت
سبب ايشان انساني والاي خصائص و فلسفي -علمي استدلال
پيدا علاقه اسلامي فلسفه به دانشجويان و طلاب كه ميشد
.شوند ايشان پربركت محضر جذب و كنند
انگليسي زبان و بودم دانشجو مشهد در كه سالهايي آن در
حاضر استاد درس كلاس در گاهي علاقه باب از و ميخواندم
دانشجويان و جوان طلاب بعضي كه بودم شاهد ميشدم
كه علاقهمند افراد برخي گاهي حتي و ديگر رشتههاي
كه استاد درس محضر در علاقهاي چه با نبودند هم دانشجو
عمر از بيشتر سال شش پنج و سي شايد روزگار آن در
استفاده و مينشستند گوش سراپا نميگذشت ، مباركشان
خود علمي فعاليت استاد گفتم كه همانطوري اما ميكردند ،
نخستين همان از و نكردند كلاس در تدريس به منحصر را
كتب و مقالات تاليف به خود دانشگاهي زندگي آغاز روزهاي
.است عنوان هفتاد از بيش آنها مجموع كه پرداختند ، تحقيقي
بار سه لااقل تاكنون كه فلسفه ، و عرفان نظر از هستي
و شد منتشر سال 1338 در بار اول است ، شده چاپ تجديد
يعني بعد ، سال سه دو از را مجلات در مقاله انتشار "ظاهرا
مجلاتي در بيشتر كه فرمودهاند آغاز دهه 1340 اوايل از
دانشكده نشريه و اسلامي معارف وحيد ، كتاب ، راهنماي نظير
و جاودان ميراث وقف فصلنامه و انديشه كيهان مشهد ، الهيات
سه به را مقالات اين موضوعات.است رسيده چاپ به امثالهم
نظير بزرگي علماي حال شرح (كرد1 تقسيم ميتوان دسته
حاج تهراني ، احمد سيد آقا عصار ، محمدكاظم سيد آقاي
سيد ميرزا حاج نراقي ، مهدي ملا سبزواري ، ملاهادي
توضيح (2;بجنوردي حسن سيد ميرزا طباطبايي ، محمدحسين
و عربي ابن" نظير فلسفي ، و عرفاني باريك مسائل از برخي
ختم" ،"شيرازي صدرالدين عند الوجود اصاله" ،"ولايت مساله
آراء نقد (3;"جسماني معاد" ،"عربي ابن انديشه در ولايت
مقالات كل تعداد."غزالي تهافت نقد" قبيل از فلسفي ،
در چون برشمرد ، دقيق طور به نميتوان را آشتياني استاد
مقاله عنوان از 25 حقه آقاي اما است پراكنده مختلف مجلات
به مقاله تاليف از بيش آشتياني استاد (1).بردهاند نام
.داشتهاند توجه كتاب
را آشتياني استاد شده چاپ عرفاني و فلسفي متون اما و
كه مستقل تاليفات (كرد1 تقسيم كلي دسته دو به ميتوان
استناد با و است ايشان پرارزش انديشههاي و تحقيقات حاصل
عرفاي و فلاسفه از بزرگان آراء و احاديث و قرآن آيات به
به كه ميرسد عنوان شش به تعدادش و است شده تاليف اسلامي
نظر از هستي:از عبارتند انتشار سال اولين تاريخ ترتيب
فلسفي آراء و حال شرح ،(1338) فلسفه و عرفان
،(1343) الحكم فصوص بر قيصري مقدمه شرح ،(1339)ملاصدرا
ملاصدرا زادالمسافر بر شرح ،(1366) توحيد سوره تفسير
گرانبها آثار اين.(1353) فارابي الحكم فصوص شرح ،(1369)
حضرت علمي احاطه و مطالعات عمق و انديشه ژرفاي بيانگر
ايشان عرفاني و فلسفي ديدگاههاي كه است آشتياني استاد
كتابهايي منظور ;تصحيحات (ميسازد20 وضوحآشكار به را
والاي همت به و بوده خطي نسخه صورت به اصل در كه است
تصحيح صورت به ديگر نسخه چندين با مقابله از پس ايشان
دانشپژوهان دسترس در و شده آراسته چاپ زيور به انتقادي
تعداد.است گرفته قرار اسلامي عرفان و فلسفه طالبان و
به همگي كه است قطور "نسبتا مجلد از 35 بيش آثار اينگونه
تحقيقي مفصل مقدمههاي و عالمانه و گشا راه تعليقات
از ميتوان آثار اين مهمترين جمله از ;است مزين ايشان
كه برد نام بنعربي محيالدين فصوصالحكم بر قيصري شرح
;شد ايران اسلامي جمهوري سال كتاب جايزه برنده امسال
تركه ، ابن القواعد تمهيد زنوزي ، ملاعبدالله الهيه لمعات
شرح قونوي ، رسالتالنصوص صدرالمتالهين ، المشاعر رساله
الربوبيه الشواهد ;جندي موءيدالدين اثر الحكم فصوص
سبزواري ، حكيم رسائل مجموعه شيرازي ، صدرالدين
گرانقدر اثر (فارض ابن تائيه شرح) مشارقالدراري
چهار و خميني ، امام الهدايه مصباح فرغاني ، سعيدالدين
.برد نام ايران الهي حكماي آثار از منتخباتي مفصل مجلد
از فلسفه تاريخ ميتوان عبارتي به را مجلد چهار اين
دهها حاوي كه خواند حاضر عصر تا ميرداماد و ميرفندرسكي
تصحيح از پس را آنها استادآشتياني كه است عالمانه رساله
معرفي در تحقيقي مقدمهاي مجلد هر بر و كرده چاپ انتقادي
اين انتشار.نوشتهاند دوران اين الهي حكماي آثار
و ناشناخته انتشار زمان تا آنها از بسياري كه رسالهها
استاد عالمانه مقدمههاي كنار در بود ، مانده مكتوم
مشاعر شرح و الربوبيه الشواهد چون آثاري بر آشتياني
كه اسلامي عرفاني و فلسفي پراهميت آثار همچنين ملاصدرا ،
گوشه گوشه از و خطي نسخ صورت از را آنها آشتياني استاد
دسترس در و آراسته طبع زيور به و ساخته خارج كتابخانهها
گنجينه صورت به امروز دادهاند ، قرار علاقهمندان
براي آن به دسترسي اين از قبل كه است درآمده ذيقيمتي
بود غيرممكن اسلامي عرفان و فلسفه عاشق طلاب و دانشجويان
.نبود آسان لااقل يا و
عرفان و فلسفه به آشتياني استاد خدمات بزرگترين از يكي
آنها از يك هر كه گرانبهاست مواريث همين احياء اسلامي
دانشجويان ، دسترس در و رسيده چاپ به بار چندين تاكنون
علمي بزرگ مراكز در و گرفته قرار محققان و طلاب
افكار و آراء كننده بازگو دنيا دانشگاههاي اسلامشناسي
مبناي كه ماست اسلامي بزرگ عرفاي و فلاسفه از متفكران
اسلامشناسان و ايراني دانشوران و پژوهشگران تحقيقات
.است آورده فراهم را خارجي
براي را راه ارزنده آثار اين انتشار آنكه ، توجه شايان
در اسلامي فلسفه سير و تاريخ زمينه در مفصلتر تحقيقات
و گسترده علمي فعاليتهاي رواج سبب و ساخت فراهم ايران
مراكز توجه و شد ايران در اسلامي فلسفه اشاعه
به را اسلامشناسان و دنيا دانشگاههاي اسلامشناسي
قرار بعدي تحقيقات مبناي و كرد جلب اسلامي عرفان و فلسفه
.گرفت
فرهنگ و انديشه صاحبنظران و انديشمندان بيشتر نظر به *
فلسفه سنت زنده حامل آشتياني استاد ايراني ، -اسلامي
حلقههاي و فضاها نمايانگر واقع در و اسلامي -ايراني
چيست؟ باره اين در شما نظر.است فلسفي مفقوده سلسله
را سوءال اين مختصر و ساده توضيح:لاهوتي حسن استاد
بيشتر آشتياني استاد كه ساخت مطرح گونه بدين ميتوان
الهي حكماي و آثار معرفي و ساختن روشن مصروف را خود كوشش
كمتر كه ساختند عرفاني و فلسفي تحقيقات از دوراني آن
مانده پنهان كه گفت ميتوان و گرفته قرار مطالعه مورد
و فلسفه سلسله مفقوده حلقههاي" به تعبير آن از و بود
از آشتياني استاد واقع در (2).كردهاند "اسلامي حكمت
شيخالرئيس فكري پيوند درباره تحقيق به خود آثار در طرفي
(قرن 7) طوسي خواجهنصير و (و 5 قرن 4) سينا ابوعلي
و كردند معرفي خود تحقيقات در را رابطه اين و پرداختند
فكري فعاليتهاي ساختن روشن به را خود توجه ديگر طرفي از
دهم و نهم و هشتم قرنهاي دانشمندان تاليفات و تحقيقات و
معرفي به و بود شده سپرده فراموشي به "واقعا كه كردند
خود تحقيقات و پرداختند شيراز مكتب و اصفهان مكتب اعضاي
دادند ادامه قاجاريه دوران تا صفويه عصر حكماي درباره را
گامهاي دوران اين رفته ياد از حكماي شناساندن در و
از را دوران اين فلسفه تاريخ زواياي و برداشتند پرارزشي
و مفصل ، تحقيقاتآوردند برون ابهام و تاريكي پرده
شاگردان مورد در ايشان ، فرد به منحصر گفت ميتوان
خضري ، دشتكي ، خاندان شيرازي ، قطبالدين ;طوسي خواجهنصير
فيض محسن ملا ملاصدرا ، صدرالمتالهين آثار و ابنتركه ،
مجدانه كوشش نمايانگر زنوزي علي ملا اردستاني ، كاشاني ،
مفقوده حلقههاي و فضاها اين نماياندن در آشتياني استاد
.است سلسله اين
فلسفي احياءمواريث به عميق عشق از ناشي مفصل تحقيقات اين
از قرني چندين فاصلهاي كه ايراني -اسلامي عرفاني و
را حاضر زمان تا آن بعداز و قاجاريه حكماي تا ابنسينا
و آراء كليه بر آشتياني استاد تا شد سبب و دربرميگيرد
ايران اسلامي عرفان و فلسفه از بزرگ متفكران تفكرات
.يابد كامل احاطه
مطالبي همه آشتياني استاد كه بگوييم اگر نباشد غلو شايد
سيچهل اين در شبانهروزي پردامنه تحقيقات راه از كه را
بزرگ استادان نزد كه را مطالبي همه و اندوختند ساله
سوي از و وافر عشق سبب به يكسو از آموختند ، خود زمانه
سبب به و ذهن حدت خدادادي ، سرشار هوش كمك به ديگر
خود سينه در تعمق ، و استدلال و تفكر نيروي از برخورداري
كه كردند پيدا را دائرتالمعارفي حكم و آوردند جمع يكجا
فلسفه پيدايش نخستينروزگار از را فلسفي سوءالات همه پاسخ
.داشتند آماده خود سينه در ما روزگار ايرانتا در اسلامي
صحبت قدري آشتياني استاد اخلاقي خصائص و فضايل درباره *
بفرماييد
نمايانترين و برجستهترين از يكي:لاهوتي حسن استاد -
ميرسد چشم به نگاه اولين در همه از بيش و پيش كه خصائصي
استاد حضرت در درجه عاليترين به كه است تحقيقي روحيه
كه كنم عرض بايد نكته اين توضيح در.دارد وجود آشتياني
كه بودهام شاهد نزديك از سال سيوچند اين طي در حقير
خود پربركت عمر دقيقهدقيقه علاقهاي و عشق چه با ايشان
رشته علمي مختلف دقائق و نكات در تفحص و تحقيق صرف را
يعني ;ميفرمودند فلسفه ، و عرفان يعني خود ، علاقه مورد
در را درخشان نتايج اين امروز ميكردند اين از غير اگر
.نميديديم ايشان علمي كارنامه
به و هم كنار در را تحقيق و تدريس هميشه آشتياني استاد
.بودند داده قرار خود دانشگاهي كار برنامه در هم موازات
ضروريات به كه ساعاتي از صرفنظر ايشان ، وقت بنابراين
به سراسر داشت ، اختصاص عبادي تكاليف انجام و زندگي
.ميگذشت تاليف و پژوهش و مطالعه
بهاري ، تعطيلات ايام غيرتعطيل ، و تعطيل روز شنبه ، و جمعه
فرصتهاي جز مفهومي ايشان ، نزد زمستاني و تابستاني
و مطالعه و تعليق و تاليف و تحقيقاتي كار جهت مغتنم
مسائل پيرامون فحص و بحث يا و چاپي و خطي نسخ بررسي
.نداشت عرفاني و فلسفي
چايخانه و درس كلاس و كتابخانه و دانشگاه و خانه ايشان
مسجد چه است عشق خانه همهجا -نميدانستند جدا هم از را
كمسفر هم بسيار كه -ميرفتند سفر به وقتي حتي كنشت ، چه
همراه خود با كه را چيزي تنها بلكه و چيز اول -بودند
به را ايشان ذهن و فكر ايام آن در كه بود مطالبي داشتند
در هم را يكروزه وقفهاي حتي ايشان.بود كرده مشغول خود
.نميديدند روا خود تحقيقاتي كارهاي
زندگي مادي اشتغالات از هيچيك كه بود سبب همين به شايد
فريبندهترين حتي ;كشد خود بهسوي را ايشان نتوانست
و مال گردآوردن در تلاش و پول كسب ازقبيل زندگي ، مظاهر
مطمئن.دهد تغيير را ايشان مسير نتوانست دنيوي ، منال
بابت از ايشان نميبود ، معاش امرار به نياز اگر كه هستم
در اينكه كما ;نميكردند طلب شاهي يك نيز دانشگاه تدريس
حوزه در دانشگاه بر علاوه كه انقلاب بعداز سال بيست اين
ذرهاي ميفرمودند ، تدريس فلسفه و عرفان هم مشهد علميه
مختصر حقوق همان به هميشه و نداشتند مادي چشمداشت
.ميفرمودند بسنده دانشگاهي
به خدمت بابت مگر كه شنيدهام ايشان زبان از بارها
هرچند زيرا ، ;گرفت حقوق بايد جا چند از مسلمانان و اسلام
كه آنجا از دهد انجام مختلف و متنوع كارهاي فردي شايد
نميشايد است ، خلق خدمت و حق عبادت منظور و است يكي هدف
.گرفت جداگانه مزدي يك هر بهر كه
فلسفي تفكرات صادق عاشق واقع ، بهمعني آشتياني ، استاد
دل و جان از اسلامي معارف احياي راه در كه هستند اسلامي
بحق و كردند آن تعالي وقف را خود پربركت عمر و كوشيدند
شمار به "فيالعلم راسخون" زمره در كه گفت ميتوان
درباره كه كمنظيري و بارز خصوصيات ديگر از.ميآيند
به ايشان خاص توجه ببرم نام ميتوانم آشتياني استاد
.است تحصيل به علاقهمند باهوش طلاب و دانشجويان
و مادي طرق همه به برميخوردند فردي چنين به كه هرجا
در كه جايي تا و ميفرمودند مساعدت و تشويق را او معنوي
را وي پيشرفت و تحصيل وسيله ميكردند سعي داشتند توان
دانشجوي كمتر كه كنم عرض سربسته هم را اين.سازند فراهم
محروم آشتياني استاد انعام و كرم خوان از نيازمندي
حد در بخشنده دست درجه ، منتهاي به طبع استغناي.ميماند
و درستي و راستي عطوفت ، بيريايي ، خلق ، حسن موجود ، بذل
خودخواه ، مستبدالراي زورگويان و جباران برابر در ايستادگي
متقي انسانهاي به عشق و سادهزيستن تجمل ، از پرهيز
والايي صفات جمله از باطن صفاي و پاك طينت كردار ، درست
قلوب محبوب را ايشان و آمده جمع آشتياني استاد در كه است
.است ساخته ارادتمندان و ياران
حضرت به عشق مذهبي ، شعائر تعظيم و پارسايي و تقوا
ظاهري رفتار در نهتنها (ع)اطهار ائمه و خاتمالنبيين
است متجلي غايت به ايشان نوشتههاي در و آشتياني استاد
از.است گرفته خود سيطره در را ايشان روان و روح كه
جلجلاله خداوند ذكر و نماز اقامه ايشان مكرر سفارشات
.است مباركالله لفظ به بخصوص
آفتاب ز اصلي سنگ يك تا كه بايد سالها
يمن اندر عقيق يا بدخشان در گردد لعل
:پانوشتها
حسن و محمدخاني اصغر علي كوشش به جاودان ، خرد:رك -1
ص 38 روز ، 1377 ، فرزان نشر سيدعرب ،
ص 15 همانجا ، -2
دارد ادامه
ناكجاآباد كاشف
اين شد مسلمانان ميان در فلسفه شكوفايي و رونق موجب آنچه
بر مبتني دين تنها را اسلام اسلامي ، دوره فلاسفه كه بود
و يافتند گرايش فلسفي تاويل به لذا.نكردند تلقي شريعت
براي لذا نبودند زمان تابع و عصرينگر انديشه ، در چون
انسان ، كردن طبيعي و دين كردن دنيايي و دنيا كردن آباد
ظاهر به تنها نيز فلسفه مخالفين مقابل ، در.نكردند تفلسف
اسلامي ، فلسفه در انديشه اصلي كانون.شدند متمسك شرع
اين از اسلامي ممالك ديگر سهم.هست و بوده شيعي ايران
معهذا.است بوده منابع منقح چاپ و انتقادي تصحيح معنويت ،
پس و نبوده ما فيلسوف آخرين طباطبايي علامه يا ملاصدرا
فلسفه به نياز هميشه ، تا اكنون از و حال به تا آنها از
.است جاودان خرد و انسان ازلي خميره فلسفه ، زيرا هست
آغاز ترجمه با اسلامي ، دوره به يونان فلسفي ميراث انتقال
تشكيل را اسلامي فلسفه اصلي قالب ترجمهها اين اما شد
قوام دوره اين فيلسوفان پژوهشهاي با آن اصلي بدنهنداد
او از پس و كرد تاسيس را اسلامي فلسفه فارابي ، .يافت
اسلامي فلسفه از دوره نخستين كه ابنسينا مشايي فلسفه
.يافت گرايش معنوي بصيرت به ارسطو مشايي فلسفه برخلاف بود
جمع او ، فلسفه.است دوره دومين موءسس و نماينده سهروردي
معناست اين حامل بلكه نبود باستان ايران و يونان فلسفه
بلكه نيست جغرافيايي شرق ، اين.است فلسفه مهد ،"شرق" كه
آغازين تجلي انكشاف نور ، .ميتابد آن از نور كه است جايي
سهروردي ، انديشه.است حضور و ظهور لحظه و اشراق ، و وجود
تجربه او نظر به.است افلاطون و زرتشت از واحدي چهره
او.است گمراهي معرض در فلسفه مقدمات تعليم بدون عرفاني
فلسفه در.داد جاي اسلامي فلسفه در را خسرواني حكمت
آن در كه است حضوري علم اي گونه اشراقي ، معرفت سهروردي
موءسس ملاصدرا ، .شدهاند جمع فلسفي ، تحقيق با معنوي تجربه
و دگرگونيها فيلسوف او.است اسلامي فلسفه دوره سومين
با كه گونهاي به است اسلامي فلسفه در جوهري حركتهاي
اشراق و مشاء متعاليه ، حكمت ميان اساسي سنخيت او فلسفه
سهروردي ، اشراق از تبعيت با متعاليه حكمت.شد برجسته
انديشههاي.درآميخت فلسفي تعليمات با را باطني معنويات
.است وجود اصالت بر مبتني ملاصدرا فلسفي
او از پيش مدتها.است شيعي حكمت تشخص و تجلي اوج ملاصدرا
رخ اسلامي فلسفه در بزرگي تحول توسي خواجهنصير تلاش با
سنت ، و قرآن.بود حكمت به فلسفه تبديل آن و بود داده
سهروردي اشراقي حكمت و ابنعربي عرفاني تجربه و انديشه
را جدل ريشههاي واقع در و كرد شيعه حكمت در عميق تاثيري
راه آن حقيقت و نفس معرفت به جدل زيرا زدود آن از
اين ميان جدايي موجب نيز دنيامداري ديگر سوي از.نميبرد
دو معرفتشناسي ، و فلسفه پيوند محور.نشد الهيات و فلسفه
شريعت شيعي ، حكمت در.است روحالقدس و فعال عقل از نماد
اين در و ميكند ميسر را حقيقت به وصول طريقت ، با توام
اين با لذا ميشوند كشف به منتهي نيز نقل و عقل بستر
.ميرود فراتر ظاهري تصوف از تشيع معنويت كه است وحدت
ظاهر از گذر تاويل ، است تاويلي سراسر انديشه شيعي ، حكمت
جهان تاويل ، با.است المحجوب كشف معنا يك به و باطن به
قرآن معاني فهم نيز نقل حوزه در حتي ميشود كشف باطن
در.آن ترجمه يا و تفسير در نه ميشود تاويل در منحصر
آن ظاهر با تنها تفسير ، در و قرآن باطن و ظاهر با تاويل ،
تفصيل تفسير ، و كلام" در حضور تاويل ، لذاهستيم روبرو
نبوت به راجع و فلسفي "كاملا تاويل ، نوع اين.است "كتاب"
.است
***
خود تداوم به اسلامي فلسفه تاكنون ملاصدرا از حال هر به
آقاي عاليقدر حكيم و علامه استاد و داده ادامه
عرفان برجسته شارحان و حكيمان از آشتياني سيدجلالالدين
به و تفكر بزرگداشت ايشان ، بزرگداشت.است دوره اين نظري
و شارح تنها او.است اسلامي فلسفه بزرگداشت آن اخص معناي
عهد متذكر كه است انديشمندي بلكه نيست عرفان و حكمت مورخ
از درنگذشتن با و كرد كشفالمحجوب او.است فلسفه با ما
و ايران فلسفي ميراث از را نسخ غبار توانست "گذشته" سنت
زواياي سنتپژوهي ، در ايشان كوشش.بزدايد اسلام
جديت به آن درباره هنوز كه را حكمت اين از ناگشودهاي
اين كاشف آشتياني ، استاد.گشود بود نشده انديشه
.است ناكجاآباد
استاد نامه جشن)
جاودان خرد
(آشتياني سيدجلالالدين
نشر دفتر:ناشر /سيدعرب حسن محمدخاني ، اصغر علي :كوشش به
/گالينگور وزيري ، قطع /اول 1377 چاپ روز ، فرزان پژوهش و
صفحه تومان ، 700 قيمت4000
دغدغه كه فرهنگ اهل از گروهي و ناشران كه است سالي چند
آرامشان بوم ، و مرز اين فلسفه و فرهنگ نامآوران
يا و خور در ويژهنامهاي گاه ، چند از هر نميگذارد ،
.ميسپرند چاپ دست به بزرگان اين آوازه و نام حد در كتابي
چراغ دود سالها فكري -فرهنگي عرصههاي در كه آنهايي
شخصيتهاي داشت گرامي و داشت پاس كه ميدانند خوردهاند ،
و خواندني مقالههاي كرد جمع و كتاب شكل به ماندگار
.دارد تاثير آنان روحيه در ميزان چه تا ارزشمند ،
اساتيد اين حيات در مجموعهها اين انتشار ديگر ، سوي از
و هنر اهل دامان بر سالها كه را مردهپرستي تصور خود
آن به تازه مماتي و حيات و ميزدايد بود نشسته فرهنگ
از.ميدهد نويد را فرهنگي زايش نوعي واقع در و ميبخشد
"جاودان خرد" شدهاند ، منتشر كه مجموعههايي اين ميان
.دارد ويژه جايگاهي
حلقه از مانده جا به فيلسوف آخرين گراميداشت در اثر اين
علامه استاد اسلامي -ايراني متالهان فيلسوفان ،
.است آشتياني سيدجلالالدين
چون بنامي استادان نام كتاب اين در شده ارائه مقالات در
ديناني ، ابراهيمي غلامحسين شايگان ، داريوش نصر ، سيدحسين
خراساني ، شرفالدين سجادي ، سيدجعفر مجتبايي ، فتحالله
محمد اردكاني ، رضاداوري شهيدي ، سيدجعفر دادبه ، اصغر
نصراللهپور خرمشاهي ، بهاءالدين اذكايي ، پرويز خوانساري ،
و كربن هانري داماد ، محقق مصطفي لاهوتي ، حسن جوادي ،
حداد غلامعلي پازوكي ، شهرام چون ، قلمي اهل و پژوهشگران
عليرضا دهباشي ، مهدي صميمي ، محمدرضا حسيني ، مصطفي عادل ،
صدوقي منوچهر زمردي ، حميرا سيدعرب ، حسن قراگوزلو ، ذكاوتي
محسن جهانبخش ، جويا ثبوت ، اكبر همداني ، معصومي حسين سها ،
مطالب بودن پرمايه نيز و تنوع.است آمده...و جهانگيري
.ميرود شمار به كتاب اين ويژگيهاي جمله از شده ارائه
فلسفه و ادبيات ماه كتاب
(آشتياني استاد ويژه)
صورت به ايران كتاب خانه كه است نشريهاي عنوان ماه كتاب
نقد كتاب ، اين انتشار از اصلي هدفميدهد انتشار ماهانه
فلسفه و ادبيات حوزه در منتشره آثار شاخصترين بررسي و
هر در حوزه اين شده چاپ آثار از تشريحي فهرستي همراه به
.است ماه
به ويژهنامهاي اختصاص ماه ، كتاب ابتكارات جمله از
و معرفي بر علاوه آن در كه است آشتياني جلالالدين استاد
تاءليفي آثار از كامل فهرستي استاد شاخص اثر چند نقد
ارزشمند كاري خود نوع در كه آوردهاند را استاد تصحيح و
به بسيار را عرفاني فلسفي ، علوم كوشندگان و محققان و است
.ميآيد كار
|