توسعهء
;پيشنهاد يك ارائه
آموزش عادلانه توزيع با پايدار
...عالي
سنتي زمستاني معجونهاي آيا
هستند؟ نيروبخش "واقعا ، چين
آرامش به ميتوان هم كتاب با
!رسيد
ايام در ايرانيان كهن جشنهاي
نيست روزي پنج از بيش كه ;نوروز
...نوروزي مير حكم
مصنوعي ، كروموزمهاي ساخت
كارخانههاي به را ياختهها
تبديل واكسنسازي
ميكند
...ميرسد راه از دلگشا نوروز
سال داستاني 20 آثار بهترين
شد معرفي اسلامي انقلاب
ادبيات جايزه دولتآبادي محمود
خانوادههاي
به را داستاني
كرد تقديم پوينده و مختاري
توسعهء
;پيشنهاد يك ارائه
آموزش عادلانه توزيع با پايدار
...عالي
جايگاه و توسعه سوم برنامه تدوين با همزمان
آن در عالي آموزش
از شهر ، به روستا از مهاجرت اصلي عامل امروز ، دنياي در
كشور به كشوري از حتي پايتخت ، يا استان مراكز به شهر
يكي و است بيشتر عمل آزادي و امكانات وجود خاطر به ديگر ،
تاسيس.است عالي آموزش مراكز وجود امكانات ، اين از
ميشود باعث استانها ، مراكز يا پايتخت در دانشگاهي
به منطقه ، فعال و مبتكر متفكر ، متخصص ، كرده ، تحصيل نيروي
.شود دانشگاهي شهر جذب و كرده ترك را خود زندگي محل ناچار
از را خود كرده تحصيل افراد كوچك ، شهرهاي صورت ، بدين
به را خبره عناصر پايتخت ، و بزرگ شهرهاي و ميدهد دست
كوچك شهرهاي بين ناهمگوني يك نتيجه ، در و ميكند جلب خود
كشور يك در اجتماعي و اقتصادي فرهنگي ، نظر از بزرگ و
.ميآيد وجود به واحد
كنيم ، مطالعه قبل ، سده دو تا را دانشمندان زندگي اگر
و سياست حتي و دانش و علم بزرگان كه شد خواهيم متوجه
در فردوسي ;بودند پراكنده ايران مختلف شهرهاي در تجارت
در راز گلشن كتاب صاحب و شيراز در سعدي و حافظ مشهد ، طوس
نيز خود فعاليت و زندگي براي و ميكردند زندگي شبستر
و تولد اخير ، سده در كه صورتي در.نميكردند مشكل احساس
شهرهاي و روستاها در خبرگان متوسطه و ابتدايي تحصيلات
و تجاري سياسي ، علمي ، اساسي فعاليتهاي ولي كوچك ،
به حتي و پايتخت استانها ، مراكز به آنها فوت بالاخره
هر اين ، بر سابق يعنيميشود ختم دنيا پيشرفته كشورهاي
دهد پرورش نگهدارد ، را خود انساني نيروي ميتوانست منطقه
در مناطق تعادل امروزه كه صورتي در كند ، استفاده وي از و
جذبه كوچك شهرهاي و خورده هم به خارجي حتي و داخلي مقياس
در و داده دست از را خود فعال نيروهاي نگهداري توان و
و فعال نيروي از كوچك شهرهاي و روستاها مرور ، به نتيجه
.ميشوند جمع پايتخت و بزرگ شهرهاي در و شده خالي كاردان
تسهيلات و مادي امكانات نابرابر توزيع اينكه ، سخن كوتاه
و فردي آزاديهاي بالاخره و سياسي اقتصادي ، فعاليتهاي
ملي سطح در انساني نيروي وسيع جابجاييهاي باعث اجتماعي ،
.ميشود و شده بينالمللي و
توزيع يعني توسعه موارد از مقوله يك به حاضر ، نوشته در
است اميد و ميشود اشاره كشورمان در عالي آموزش عادلانه
در امكان ، صورت در و گرفته قرار نقد و بحث مورد
.گردد اعمال سوم برنامه برنامهريزي
مجتمعهاي توسعه و ايجاد جاي به كه است اين پيشنهاد
در مستقل دانشكدههاي بزرگ ، شهرهاي در بزرگ دانشگاهي
دانشگاههاي حاضر حال در البته.شود تاسيس كوچك شهرهاي
غيرانتفاعي ، عالي آموزش موءسسات و نور پيام آزاد ،
كه دارند فعاليت و تاسيس كوچك شهرهاي اغلب در خوشبختانه
دولتي دانشگاههاي مقوله ، اين در فقط و نيست ما بحث مورد
.داريم نظر منظور را
ابتدا شود ، تاسيس فيزيك دانشكده شهري در اگر مثال ، براي
به شروع خود شهر دانشكده در شهر آن فيزيك كردههاي تحصيل
شهر ، اين رشتههاي ساير متخصصين ولي كرد ، خواهند فعاليت
خواهند مراجعه دارند ، ارتباط آنها تخصص با كه مناطقي به
شهر به مرتبط ، علوم و فيزيك رشته متخصصين مقابل در و كرد
متخصصي نيروي شهر هر صورت اين به.آورد خواهند روي فيزيك
آنها جاي ديگري متخصصين مقابل در ولي ميدهد ، دست از را
سطح در متخصص انساني نيروي تعادل طريق ، بدين.ميگيرد را
و مزايا خلاصه طور به.ميآيد وجود به كشور و استانها
زير ، شرح به را عالي آموزش عادلانه توزيع تاثيرات
:كرد بيان ميتوان
منطقه از هستند ، فيزيك رشته علاقهمند كه دانشجوياني -1
اختلاط و ميآورند ، روي فيزيك شهر به كشور نقاط اقصي و
ايراني فرهنگ توسعه به مختلف ، فرهنگهاي از دانشجو قشر
.كرد خواهد فراختر را اجتماعي فضاي و كرد خواهد كمك
مديران براي خوبي و آگاه مشاورين شهر هر دانشگاهيان -2
سياسي و اقتصادي اجتماعي ، امور توسعه جهت شهر اجرايي
.شد خواهند
هر در دانشگاهي و كرده تحصيل افراد سكونت و زندگي -3
.ميكند كمك مدني توسعه به و انساني روابط تلطيف به شهري ،
شادابي تحرك ، بر علاوه شهر ، در تخصصي دانشكده يك وجود -4
همايشهاي و سمينارها برگزاري خاطر به محيط ، در نشاط و
بين ورزشي مسابقات برگزاري همچنين و بينالمللي و ملي
سخنراني ، ورزشي ، سالنهاي شد خواهد باعث دانشگاهي ،
بومي مردم امر اين كه يابند توسعه اقامتگاهها و هتلها
خود شهر در معنوي و مادي سرمايهگذاري و زندگي به را
زادگاهشان به را آنها علاقه و اميد و كرد خواهد ترغيب
به مهاجرت عوض داشت خواهند دوست و داد خواهد افزايش
به همياري با و مسئوليت احساس با پايتخت ، يا بزرگ شهرهاي
ديگر شهرهاي با راستا اين در و بپردازند شهرشان توسعه
.كرد خواهند رقابت
كه بخشيد خواهد هويتي شهر به تخصصي ، دانشكده وجود -5
جهت در و كرد خواهند افتخار و مباهات آن به شهروندان
.كوشيد خواهند آن اعتلاي و نگهداري
به فعلي بزرگ دانشگاههاي كه نيست اين نظر البته
بلكه شود ، داده ارجاع شهرستانها به و تقسيم دانشكدهها
شهرهاي در دانشكدهها ايجاد مقدمات كه است اين پيشنهاد
كارشناسي دورههاي تدريج به و شود فراهم كوچك
دانشگاهها اين و شود حذف و يافته كاهش مادر دانشگاههاي
كارشناسي دورههاي دانشجويان روي را خود سرمايه و نيرو
را متعددي پژوهشكدههاي و كرده متمركز دكترا و ارشد
سنگين بار از هم صورت ، اين در.بخشند توسعه و تاسيس
طرف از نيز حال زمان در حتي كه كارشناسي دورههاي
و شد خواهند خلاص ميشود ، برگزار غيردولتي دانشگاههاي
مداوم و اساسي تحقيقات و مطالعات براي مناسب فرصت هم
.كرد خواهند پيدا
رشد زمان گذر در نيز شهرستانها دانشكده كه است طبيعي
تكميلي تحصيلات دورههاي مجري تدريج به و كرد خواهند
خواهند تخصصي تحقيقاتي موءسسات صاحب نهايت در و شد خواهند
و عالي آموزش عادلانه توزيع ضمن صورت ، اين در و شد
كشور سطح در سياسي و اقتصادي اجتماعي ، توسعه تمركززدايي ،
.شد خواهد هماهنگ و موزون
آيد ، پيش ميتواند كه ابهاماتي حل به است لازم پايان در
در مختلف دانشكدههاي دانشگاهي ، مجتمعهاي در:كرد اشاره
استفاده يكديگر تخصصهاي از و ميگيرند قرار هم كنار
تخصصي دروس از غير فيزيك رشته دانشجويان يعني.ميكنند
انگليسي ، زبان فارسي ، ادبيات مانند ديگر دروس به فيزيك
اساتيد از راحتي به كه دارند نياز...و رياضي شيمي ،
استفاده دانشگاه همان فيزيك و شيمي ادبيات ، دانشكدههاي
كوچك شهر يك در مستقل دانشكده يك كه صورتي در ميكنند ،
اين حل براي كه شد خواهد محروم دانشكدهها ساير خدمات از
استخدام پايه و عمومي دروس استاد تعدادي ميتوان مشكل ،
نياز حد در آزمايشگاههايي ضرورت صورت در و كرد
دورههاي براي آزمايشگاهها ، اين از كه كرد راهاندازي
.داد سرويس ميتوان نيز شهر دبيرستان
اين نگران مادر ، دانشگاههاي فعلي اساتيد از بعضي شايد
در دانشكدههايي چنين تاسيس صورت در كه باشند موضوع
تخصصي دانشكدههاي به كه بود خواهند ناچار كوچك ، شهرهاي
در كه صورتي در نمايند ، مهاجرت ديگر شهرهاي در خود
و آگاهانه كه جوان نيروهاي از تاسيس ، تازه دانشكدههاي
استفاده كرد ، خواهند انتخاب را دانشكدهها اين رغبت با
ساير اساتيد انتقال علاقه ، صورت در البته و شد خواهد
.بود خواهد بلامانع دانشكدهها اين به نيز دانشگاهها
توسعه شاهد عالي ، آموزش عادلانه توزيع با است اميد
.باشيم كشور سطح در هماهنگ و پايدار
تبريز دانشگاه -زاهدي مجيد دكتر
سنتي زمستاني معجونهاي آيا
هستند؟ نيروبخش "واقعا ، چين
فصلي زمستان چيني ، ميليونها براي:خارجي رسانههاي واحد
را خود و بخشيد قوت را جسماني نيروي آن در بايد كه است
مواد خوردن معناي به اين ، .ساخت آماده آينده سال براي
وسيعي طيف در غذايي ، مواد ايناست سنتي نيروبخش غذايي
شامل را انداخته ترشي مار تا گرفته شده خشك گياهان از
غذاهاي گونه اين شانگهاي ، در داروخانه يك در.ميشود
.ميكنند عرضه كه است سال را 200 چين سنتي نيروبخش
سرگرم كه را شانگهاي اهالي از زني سي ، .بي.بي تلويزيون
نه وي:ميدهد گزارش و ميدهد نشان است ، صبحگاهي ورزش
خود حياتي انرژي ذخيره حال در بلكه است ، ورزش مشغول تنها
.ميباشد نيز ميگويند ، (Chi) "چي" چيني زبان به كه
در را خود "چي" ذخيره دارند علاقه چين ، در سالخوردگان
"تن چون هنگ تان" داروخانه.ببخشند تازه نيرويي زمستان
مردم به را زمستاني نيروبخش سنتي داروهاي كه است سال 200
ميكنند تصور چين مردم از بسياري.ميكند ارائه شهر اين
اما.است كارساز اضطراري موارد براي تنها غربي ، داروهاي
.واميدارد تعجب به را غربيان چيني ، سنتي داروهاي برخي
استخوان مسايل براي شده خشك مارمولك ميگويند مثال ، براي
ميكند همراهي عكسي را نسخه اين.است خوب آن بيماريهاي و
چيني شهروند يك.كشيدهاند "طولاني عمر خداي" از كه
زمستاني ، نيروبخش معجونهاي خوردن سال سه از پس":ميگويد
يخزدگي احساس من موقع ، آن در.دارم خوبي بسيار احساس من
".بپوشم گرم لباسهاي آنقدر نبايد اكنون اما.ميكردم
آرامش به ميتوان هم كتاب با
!رسيد
انساني رفتار روانشناسي حوزه در جديد كتاب چهار بر نقدي
در انتشار و نشر و كتابخواني و كتاب وسيع گستره در
آموزنده و خواندني و خوب كتابهاي روزها اين كشورمان ،
اوقات ، اغلب متاسفانه كه ميشوند منتشر و چاپ فراواني
قاطبه و ميشوند خبردار آنها انتشار از معدودي خوانندگان
را كتب اين نام كه بسا كتاب به مند علاقه و سواد با مردم
قفسه در شده منتشر ارزنده كتابهاي و نميشنوند هم
ورقهاي سپيدي زمان ، بستر در و ميخورند خاك كتابفروشيها
ناشران ، بسيار زحمتهاي و ميگرايد زردي به كتاب
.ميرود برباد مترجمان و نويسندگان
آقاي تلويزيوني برنامه طريق از "اخيرا سطور ، اين راقم
نام به ارجمندي كتاب با هفته ، كتابهاي معرفي درباره آهي ،
جاي به را مراقبه واژه كتاب مترجم كه شدم آشنا مراقبه
كرده خوبي كار چه و گرفته كار به - Meditation مكاشفه
(Hewittهويت جيمز آن نويسنده كه مراقبه كتاب دراست
و طرق مراقبه فن بزرگان و اساتيد شده ، معرفي James)
و روحي پارازيتهاي مخل ، افكار زدودن گوناگون شيوههاي
شرح را فكري و روحي تلطيف و تعالي به انسان عروج "مالا
از مقداري مراقبه ، كتاب مطالعه طول در بنده.دادهاند
كار به حرفهاي نه و ابتدايي طور به را ، كتاب آموزههاي
شگفت كتاب ، آموزههاي به مختصر تمسك همين نتيجه و بستم
قرصهاي انواع مصرف بدون شبها ، پس ، آن از و بود انگيز
راحتم دهنده آزار پارازيتهاي.بخوابم توانستم بخش ، آرام
آرامش شيوههاي اجراي با ميگذرد ، كه روز هر و گذاردند
نحوه در كه تغييري و ميرسم بيشتري آرامش به كتاب بخش
پديد روحيام آرامش و مردم با تماس و برخورد تفكر ،
.است شگفتانگيز اطرافيانم و خود براي ميآيد ،
آرامش زمينههاي در ديگر كتاب سه و مراقبه كتاب ناشر
از مراقبه ، كتاب جلد پشت در كه است ققنوس انتشارات روحي ،
اين.است داده خبر نيز يوگا و ذن آرامش ، كتابهاي انتشار
مجمل و خلاصه طور به تنها صفحه ، همين در نخست بار كتابها
و مطالعه از كه كسي عنوان به بنده اما.شدهاند معرفي
و رسيده نسبي آرامش به مراقبه كتاب شيوههاي كاربرد
براي را هنگام شب خوري لورازپام و ديازپام قرصهاي دستكم
نگارش با برآمدم درصدد نهادهام ، كنار به آرامش به حصول
و مترجم نويسنده ، به نسبت دين اداي ضمن سطر ، چند اين
به ديگر بار نيز را كتابها اين مطالعه محترم ، ناشر
و سنگين بار راه ، اين از كه باشد.كنم توصيه خوانندگان
دوش از را روحي ناآراميهاي و عصبيتها دهنده آزار
كه بود بهتر خاتمه در.باشم برداشته محترم خوانندگان
ولو را كتابها نويسنده هويت جيمز زندگينامه كتاب ، مترجم
درباره و ميكرد درج كتاب مقدمه در مختصر و كوتاه
جاي كه يوگا و آرامش ذن ، مراقبه ، فنون بزرگان و شخصيتها
پانوشتهايي ميشود ، قول نقل آنها از كتابها در جاي
ياري بزرگان اين بهتر شناخت در خواننده به و ميآورد
روان ، نثري با "عمدتا كتابها نكته ، دو اين رغم به.ميداد
و نگاشته كتابخوان اقشار تمامي براي درك قابل و ساده
.است افزوده كتابها معنوي غناي بر و شده ترجمه
ايرانزاد پرويز
ايام در ايرانيان كهن جشنهاي
نيست روزي پنج از بيش كه ;نوروز
...نوروزي مير حكم
ميشد عزل ;خنديدن محض به كه حاكمي ;نوروز مير
نوروز ايام در ايرانيان كه جشنهايي كهنترين از يكي
يا امير نورزي مير.بود "ميرنوروزي" ميكردند ، برگزار
و شادي تفريح ، براي نوروز ايام در كه بود موقتي حاكمي
جشن اينبود روز او 5 حكومت مدت و ميشد برگزيده نشاط
اول نيمه تا ماه اسفند پاياني روزهاي زماني فاصله در
.ميشد برگزار فروردين
طور به مدت اين طي در شهر حاكم يا امير كهن ، سنتي طبق
حكومت به را فردي و ميشد خلع امارت از ظاهر به و موقت
.ميشد ناحيه آن امير و حاكم روز او 5 و برميگزيدند ،
و توقيف و حبس دستور ميكرد ، صادر احكامي ميرنوروزي
يكهزارم جريمه ، فرمان صدور صورت در البته ميداد ، جريمه
آنها بر جريمه حكم كه كساني.ميشد گرفته شده صادر حكم
ميپرداختند ، را مزبور مبلغ رغبت و ميل با ميشد ، صادر
نيك فال به را آن و بود نوروز عيد رسوم از يكي چون
.ميگرفتند
در.است "زودگذر دولت" معناي به فارسي ادب در ميرنوروزي
:است شده اشاره ميرنوروزي به حافظ غزليات
نوروزي باد نسيم ميآيد يار زكوي
برافروزي دل چراغ خواهي ارمدد باد ، ازين
كن عشرت صرف را خدا خردهداري گر گل چو
اندوزي زر سوداي داد غلطها را قارون كه
كردن خود كام ترك چيست بخشي كام طريق
بردوزي ترك اين كز است آن سروري كلاه
آي بيرون غنچه از گل چو ميگويم پرده در سخن
نوروزي مير حكم نيست روزي پنج از بيش كه
تاريخ" ،"اول جلد" مغول هلاكوخان وزير جويني ملك عطا
مغولان دست به خوارزم تصرف مورد در "جهانگشاهيجويني
:مينويسد
شهر اعيان از.بود خالي سلطان از خوارزم وقت آن در.."
.است بوده آنجا خاتون تركان اقرباي از بود ، تركي نام خمار
معين هنرور هيچ بنيآدم مجمع و عظيم مواد آن در چون..
مراجعت او به جمهور كفايت امور حادثات نزول در كه نبود
سلطنت اسم به را خمار قرابت و نسبت حكم به...نمايند
."...برساختند او از نوروزي پادشاه و كردند مرسوم
برگزار زمين شهرهايايران بيشتر در ميرنوروزي مراسم
براي و بود پزشك كه قزويني علامه دوستان از يكي ميشد ،
از خود مشاهدات بود ، رفته بجنورد به بيماري مداواي
او نوشت ، قزويني علامه براي را "ميرنوروزي" جشن برپائي
درج يادگار مجله سوم شماره رادر پزشكمزبور نامه نيز
:است چنين نامه متن است ، كرده
بجنورد به بيماري معالجه براي شمسي هجري بهار 1302 در"
آنجا در فروردين چهاردهم تا فروردين اول از بودم ، رفته
پياده و سواره كثيري جماعت ديدم فروردين دردهم.بودم
رشيدي اسب بر فاخر لباسهاي با آنها از يكي كه ميگذرند
و درجلو سواره هم جماعتي.بود افراشته برسر چتري نشسته ،
و شاطر عنوان به پياده هم يكدسته بودند ، روان او عقب
چوبي هر سر بر كه داشتند دست در بلند چوبي بعضي كه فراش
استخوان يعني بود ، گوسفند يا گاو سر قبيل از حيواني سر
جنگي از امير كه بود آن از رمز اين و حيواني جمجمه
دنبال.ميآورد خود با را دشمنان سرهاي و برگشته فاتحانه
روان خرد و بزرگ متفرقه مردم از كثيري انبوه جماعت ، اين
در كه گفتند كردم ، تحقيق.داشتند بسيار هياهوي و بودند
و امير عيد ، سيزدهم تا كه ميشود امير نفر يك نوروز
جنس و نقدي حواله شهر اعزه و اعيان به است شهر حكمفرماي
شدن ازتمام بعد.ميكنند تقديم زياد يا كم همه كه ميدهد
يك در گويا و ميآيد سر به او امارت نوروز ، سيزده
".بود ارثي شغل اين خانواده
جشن نيز ، كردنشين شهرستانهاي و كردستان استان در
مهاباد ، شهرستان در سال 1310"ميشد گرفته "ميرنوروزي"
عمومي تعطيل را ماه فروردين اول روز پنج "ميرنوروزي"
كه شادي و جشن مراسم در مردم عامه داد دستور و كرد اعلام
به كه دلقكي مهاباد در كنند ، شركت ميشود ، برپا شهر در
كدوئي او بود ، ميرنوروزي همراه ميشد ، گفته "كرن ريش" او
ماسكي رنگآميزي و نقاشي با و كرده نيم دو ميان از را
سعي و مينهاد خويش چهره بر كه بود كرده درست مضحك
همكاري گروهي نوروزي مير با بخنداند ، را مردم ميكرد
كه (ژير پيري) وزير كهن:از بودند عبارت كه ميكردند
.ميشد انتخاب بذلهگو و شوخ مسن ، افراد ميان از "معمولا
اجرا غيرقابل فرمانهاي كه چپ ، دست وزير و راست وزيردست
دبيري سمت و بود سواد با فردي كه ميرزا ، ميكردند صادر
دسته ،"زيوين كوپال" مرد خدمتگزاران و فراشان.داشت
از او لباس كه "رن وشكه" و چرگران و آوازخوانان موزيك ،
او لباس به زنگوله بيشماري تعداد و بود حيوانات پوست
در صدا به زنگولهها حركت موقع در و بود شده دوخته
.ميآمدند
چنانچه بخندد ، نداشت اجازه حكومتش مدت در ميرنوروزي ، "
.ميشد عزل "فورا ميخنديد
".بخندانند را او ميكردند سعي دلقك و "زيوين كوپال"
جشن كردستان ، استان شهرهاي از برخي در نيز هماكنون
سنندج در.ميشود برگزار بسيار ، تغييراتي با ميرنوروزي
افشاني دست و كوبي وپاي آتشافروزي با جوانان و نوجوانان
بيش ساعت چند او حكومت مدت كه "نوروزي مير" با همراه
.ميدارند نگاه زنده را "نوروزي مير" و جشن خاطره نيست ،
هويان آندرانيك
مصنوعي ، كروموزمهاي ساخت
كارخانههاي به را ياختهها
تبديل واكسنسازي
ميكند
"اي.ان.دي" مولكولهاي انسان ، حيات سطح بنياديترين در
ميآورد پديد را ژنها ،"اي.ان.دي" تركيبهاي.دارند قرار
عوامل ها"ژن".است زنده موجودات تمام بناي سنگ كه
از ميليونها.هستند بعد نسل به نسل يك از انتقالوراثت
يكديگر دنبال به رشتههايي صورت به ،"ژن" مولكولها اين
اينها.ميدهند تشكيل را "كروموزمها" و گرفته قرار
خود با ياخته در را ژنتيكي فرمول كه هستند ساختارهايي
.ميكنند حمل
كه داد نشان را پژوهشگراني ان.ان.سي تلويزيون پيش چندي
يك.ميكنند اضافه عواملي ژنتيكي ، فرمولهاي به
مصنوعي كروموزمهاي آنها به ما":پژوهشگرميگويد
ياختهها داخل طبيعي كروموزمهاي مانند زيرا.ميگوييم
تا ميكنيم استفاده طبيعي فرايندهاي از ما اما.نيستند
اين ان ، ان.سي تلويزيون گزارش به ".بسازيم را آنها
"هدلسكي گيولا" دكتر كار عمر يك نتيجه مصنوعي كروموزمهاي
كانادايي شركت سوي از وي پژوهشهاياست مجارستان در
"فنآوري زيست" شركت يك كه ميشود مالي تامين "كروموز"
است جهان در موءسسهاي تنها شركت اين.است (بيوتكنولوژي)
.ميكند توليد انبوه سطح در را مصنوعي كروموزمهاي كه
ميكنند ، كار "كروموز" شركت در كه دانشمنداني و "هدلسكي"
زيست" در فراواني كاربردهاي مصنوعي كروموزمهاي ميگويند
"هدلسكي" دكتر.داشت خواهد "ژنتيك مهندسي" و "فنآوري
كه است عناصري آن حاوي مصنوعي ، كروموزم يك":ميگويد
آنها از بهرهبرداري.است لازم آن ساختار و عملكرد براي
به يعني دارد ، (Pay load) "اضافي بار" جنبه "صرفا
".ميكند كمك و ميافزايد ژنتيكي اطلاعات
راهي ميتوانند مصنوعي كروموزمهاي ميگويند دانشمندان
هسته درون به (DNA) "ايان.دي" رساندن براي آسانتر
خاطر به "درماني ژن" معمول روشهاي.كنند ارائه ياخته
.دارد محدوديت و است مشكل ميشود ، حمل كه ژنهايي اندازه
به مصنوعي كروموزمهاي از بهرهبرداري با "درماني ژن" اما
مدتها است ممكن هم انسان موروثي بيماريهاي تصحيح منظور
كه است اين كوتاهمدت و ميانبر راه يك.بكشد درازا به
آنها كه طوري به.دهند تغيير را پستانداران ياختههاي
براي و شوند داروسازي زنده و طبيعي كارخانههاي به تبديل
.كنند توليد را بيماريها (واكسن) پيشگيري مايه مثال
غرب در مصنوعي كروموزمهاي ساخت رشته در شديدي رقابت
دكتر روش "كروموز" شركت گفته براساس دارد ، اما جريان
.است منحصربفرد "هدلسكي"
و ما روش ميان فرق بزرگترين ميكنم فكر من":ميگويد وي
از بزرگتر اندكي ما كروموزمهاي كه است اين ديگران
ژنتيكي اطلاعات اضافي بار ظرفيت و آنهاست كروموزمهاي
آنها آيا اما ".است آسانتر آنها با كار و بيشتر آنها
ياختهها كه بود اين آنها آزمايش نخستين هستند؟ كارساز
هدلسكي دكتر.نه يا هستند پذيرا را جديد كروموزمهاي
گذشت با را كشندهاي و منفي اثر هيچ تاكنون":ميگويد
".نديدهايم زمان
از كامل نسخهبرداري كه ميكردند حاصل اطمينان بايد سپس
ياختههاي به و ميآمد عمل به مصنوعي كروموزمهاي اين
نشان آنها":ميگويد پژوهشگر يك.ميشدند منتقل جديد
باشيد ، ياختهها جمعيت پيگير اگر حقيقت در كه دادهاند
".يافت خواهيد جديد ياختههاي در را مصنوعي كروموزمهاي
به را آنها مصنوعي ، كروموزمهاي انبوه توليد از پس
.ميفرستند بيشتر آزمايشهاي براي ديگر آزمايشگاههاي
را داروهايي ياختهها اين آيا ديد خواهند ديگر دانشمندان
.نه يا ميكنند توليد "واقعا كنند توليد بايد كه
آنان.دارد وجود خطرهايي ميگويند ژنتيك مهندس ناقدان
و شود ژنتيكي جهشهاي سبب فنآوري ، اين كه ميترسند
دكتر اما.گردد جانوري يا گياهي زندگي تضعيف منجربه
"كروموز" شركت در وي كانادايي همكاران و "هدلسكي"
وارد ياختهها به آسيبي آنها مصنوعي كروموزمهاي ميگويند
و مهم بخش يك كردن فراهم راه در فرايند اين و نميكند
.است ژنتيك مهندسي به تازه مرحلهاي كردن اضافه
خارجي رسانههاي واحد:ترجمه
...ميرسد راه از دلگشا نوروز
الابصار و القلوب مقلب يا
النهار و الليل مدبر يا
والاحوال الحول محول يا
الحال احسن الي حالنا حول
ميكند ، بر در بهاري سبز جامه طبيعت كه هنگامي ساله ، هر
گرامي را طبيعت شدن نو و زايش و ميرويم نوروز پيشواز به
.ميداريم
بر غمي انجاميد ، شام به بشر زندگي كه روزي اولين شايد ،
دوباره را جهان وقتي بعد ، روز صبحگاه در.نشست آدمي دل
دور و جو درگردش يا و كرد تجربه را "نوروز" ديد ، روشن
و بهار رسيدن فرا و سرد زمستان رفتن با انسان زمانه ،
...انگاشت نوروز را روز آن گرما ،
به اسلامي ايران در نوروز از امروز آنچه فرهنگي ، نظر از
از پيش دوران از بازمانده آئينهاي از بخشي مانده ، جاي
پيش دوران در شدن ايراني از پس باورها ، اين.آرياييهاست
نيز و آمده وجود به اسلام از پس دوران در نيز و اسلام از
سلسلههاي و پادشاهان سلطنت مختلف دورههاي در طور ، همين
آميخته هم به اسلامي باورهاي با آيينها اين ايران ،
آن سرزمين ، اين در اكنون آنچه كه گونهاي به شدهاند ،
آئينهاي و رسومات كليه از تلفيقي ميگيريم ، جشن را
كامل اسلامي ، دوران طي در كه كهناست دوران از بازمانده
.است شده ماندگار و
را كهنگي غبار نوروز ، رسيدن از قبل ايراني ، خانوادههاي
شادي و تازگي پاكيزگي ، و ميزدايند چيز همه و جا همه از
و پاك سال ، تحويل لحظه و ميآورند خود زندگي درون به را
به و مينشينند هفتسين سفره نوپاي جامه با پاكيزه ،
كنار در خانواده اعضاي همه و ميكنند نيايش خدا ، درگاه
ما ميروند ، بهار استقبال به ومحبت مهر شادي ، با هم ،
به شكرگزاري از حكايت سين هفت سفره داريم عقيده ايرانيان
نظر از ميدهيم ، قرار آن در چه هر و دارد خداوند درگاه
سفره نخست بخش زينت مجيد ، قرآن.دارد خاص معنايي فرهنگي
آن همه نو ، سال تحويل از پس يا و همزمان كه ماست نوروزي
تشكر خود خالق از قرآن ، از آياتي تلاوت با و ميبوسند را
.ميكنند
.ميگذارند را (ع)علي حضرت از تصويري سفرهها ، از برخي در
هجري دهم سال در خم ، غدير روز روايتها ، از بسياري بنابر
برگزيدند ، جانشيني به را (ع)علي مولا ،(ص)محمد حضرت كه
در سنبل و سبزي و سبزه.است بوده نوروز با مصادف و برابر
نشانه آينه و دارد سرسبزي و شادي از نشان سين ، هفت سفره
فروزههاي و روشنايي نماد شمع ، است بيپايان جهان
از نشانهاي و نماد قرمز ، ماهي چند و آب و است جاودانه
و نعمت از نشاني وسيب ، است روزي و بركت نان ، .حلال روزي
اين ، بر علاوه.است بهشتي ميوههاي از سمبلي و شادابي
از نشاني سمنو ، و باروري و نطفه از تمثيلي مرغ ، تخم
عنوان به سير از و بوده پرنيرو غذاهاي و خوراك فراواني
سنجد ، از ، ميان اين در.است رفته سخن پاكيزگي و گندزدايي
حفاظت نشانه عنوان به اسپند ، از و مهر و عشق نماد نام به
هفتشين از نوروزي ، سفره در.است شده ياد زخم چشم از
ميان به سخن نيز (ماهي و مرغ) ميم هفت و (شهد و شيريني)
.است آمده
كاظميان پروين
سال داستاني 20 آثار بهترين
شد معرفي اسلامي انقلاب
كه است جهت اين در ما تلاش همه :مهاجراني عطاءالله
آثار آفرينش به آرام فضايي در بتوانند كشور نويسندگان
بپردازند خود
داستاني 20 آثار بهترين معرفي مراسم :فرهنگي علمي گروه
برگزار وحدت تالار در گذشته پنجشنبه اسلامي ، انقلاب سال
قرار تقدير مورد برگزيده داستاني آثار نويسندگان و شد
.گرفتند
اين در اسلامي ارشاد و فرهنگ وزير مهاجراني عطاءالله
داستاني 20 آثار بهترين بگوئيم كه اين:داشت اظهار مراسم
در بويژه.است دشواري ميكنيم ، ادعاي انتخاب را اخير سال
ميان در داوري نحوه و نگاه نوع كه داستان و ادبيات زمينه
را كتاب يك نويسندهاي است ممكن چون.است متفاوت داوران
.كند ارزيابي متوسط را كتاب همان ديگري نويسنده و عالي
اگر بود ممكن:داد ادامه اسلامي ارشاد و فرهنگ وزير
سال برگزيدههاي 20 عنوان به را آثار اين كه داوراني
عنوان به ديگري آثار كنند ، تغيير كردند ، معرفي اخير
.شود معرفي بهترينها
بود ، داوران هيات جزو اگر كه مطلب اين اعلام با مهاجراني
آثار برگزيدگان عنوان به را ديگري فهرست داشت امكان
نقطه مهم ، نكته:گفت كند ، انتخاب گذشته سال داستاني 20
.باشد كمال نقطه نميتواند آغازي هيچ و است كار آغاز
كشور نويسندگان كه است جهت اين در ما تلاش همه:افزود وي
.بپردازند خود آثار آفرينش به آرام ، فضايي در بتوانند
دارد مشخصاتي ميكنيم زندگي آن در ما كه نظامي است طبيعي
.نيست پوشيده ما نويسندگان بر مشخصات اين كه
اكنون كه عزيزي هنرمندان:گفت كشور نويسندگان به خطاب وي
در من جاي به ملاحظات همه با اگر هستند ، ميز سوي آن در
برخي در بود ممكن كه است طبيعي بودند ، نشسته ميز سوي اين
.بدهند حق ما به موارد از
كرد ، اميدواري اظهار اسلامي ارشاد و فرهنگ وزير
و ادبي مختلف انجمنهاي تشكيل با ناشران و نويسندگان
و بپردازند داستاني ادبيات حوزه آثار بررسي به هنري
.باشند برگزيده ناشران و نويسندگان جوائز بنيانگذار
فراست علي قاسم اسلامي ، ارشاد و فرهنگ وزير سخنان از پيش
و اسلامي ارشاد و فرهنگ وزارت داستاني ادبيات دفتر مسئول
چگونگي از گزارشي برگزيده داستاني آثار معرفي طرح دبير
.كرد ارائه طرح اين اجراي
و 56 شد آغاز پيش سال يك از طرح اين:داشت اظهار وي
بيش ارزيابي كار كشور ، سراسر از برجسته منتقد و نويسنده
نيز نهايت در.گرفتند عهده به را داستاني اثر هزار دو از
.كرد پيدا راه نهايي مرحله به اثر 120
هيات.شد قرائت داوران هيات بيانيه سمينار اين ادامه در
تنها آثار ، انتخاب ملاك كرد ، تصريح بيانيه اين در داوران
به نويسنده اجتماعي جايگاه يا و شهرت و است بوده خوداثر
مانند ويژگيهايي همچنيناست نبوده ملاك عنوان هيچ
و ترسيم شخصيتپردازي ، شخصيتپردازي ، چگونگي كار ، اسلوب
توجه مورد بومي فضاي به توجه و آرزوها و آرمانها تجسم
.است بوده داوران
ساله داستاني 20 آثار برگزيدگان نيز مراسم انتهاي در
از را خود جوايز و شدند معرفي زير شرح به اسلامي انقلاب
.كردند دريافت فراست علي قاسم و جامعي مسجد مهاجراني ،
اصغر از تقدير ضمن داوران هيات داستان مجموعه بخش در
، ديپلم "حصير از سايهباني" كتاب خاطر به عبداللهي
"سيريا سيريا" خاطرمجموعه به روانيپور و منير به افتخار
داود ،"آبيمينا حضور" اثر خاطر به طباطبائي ناهيد
زنوزي فيروز ،"هستيم نفر ماسه" كتاب براي غفارزادگان
محمد ،"قهوهاي كفشهاي با مردي" مجموعه براي جلالي
براي آقايي فرخنده ،"بازنشستگي" داستان براي محمدعلي
غريبه" مجموعه براي شيرزادي علياصغر و "كوچك راز" كتاب
اهدا "عصرها همه مثل" كتاب براي پيرزاد زويا و "واقاقيا
.شد
به افتخار ديپلم و زرين لوح داستان مجموعه بخش در همچنين
"كنم سلام كي به" داستان مجموعه براي دانشور سيمين خانم
.شد اهدا
كاري":داشت اظهار مراسم اين به پيامي در دانشور خانم
بودهام ، نينوازي تنها باشم ، جايزه خور در كه نكردهام
و نشينم دلها بر مگر تا كردهام خالي را خود دلين دل كه
ني ، همچون و برسانم هموطنانم گوش رابه نائيم نواي
و تجربهها حاصل گفتنيها اين و گويم باز را گفتنيها
."است بوده كشورم مردم با دمسازي و دادهها
ببينند ، قدر پيران كه آنگاه.سپاسگزارم حال اين با"
خجالت ورنه كنيم كاري گفت ، خواهند خود با جوانان
."برآوريم
مهدي به افتخار گواهي و زرين لوح بخش اين در همچنين
براي مندليپور شهريار "بشريت امروز كتاب" خاطر به شجاعي
و "خرمالو گس طعم" براي پيرزاد زويا ،"عسل و موميا" كتاب
.شد اهدا "خوناب به جامه" جولائي رضا
حسن از تقدير ضمن داوران هيات نيز بلند داستان بخش در
ديپلم "ميفهمند را بهشت گنجشكها" كتاب براي بنيعامري
"اعماق در ريشه" كتاب براي بيگي حسن ابراهيم به را افتخار
فتانه ،"درجه گراي 270 به سفر" كتاب براي دهقان احمد ،
شاهمحمدي انسيه و "خمار بامداد" كتاب براي سيدجوادي حاج
.كرد اهدا "توپچنار" كتاب براي
غزاله مرحوم به نيز افتخار ديپلم و زرين لوح بخش اين در
صادقي مدرس جعفر ،"ادريسيها خانه" داستان براي عليزاده
آتش" داستان براي ابراهيمي نادر ،"گاوخوني" كتاب براي
.شد اهدا "دود بدون
محمود به را آثار مجموعه زرين لوح همچنين داوران هيات
.كرد اهدا فقيري امين و دولتآبادي
ادبيات جايزه دولتآبادي محمود
بهخانوادههاي را داستاني
كرد تقديم پوينده و مختاري
برندگان نتايج اعلام از پس ساعاتي :علميفرهنگي گروه
به كه دولتآبادي محمود ايران ، داستاني ادبيات سال بيست
ادبيات جايزه مهمترين خود نوشتاري آثار مجموعه خاطر
از پس ساعاتي داد اختصاص خود به را گذشته سال داستاني 20
از داوران هيات براي كه پيامي در خود برندهشدن از اطلاع
وجوه آنها حسننيت از تشكر ضمن فرستاد ، آلمان هامبورگ
پوينده محمدجعفر و مختاري محمد خانوادههاي به را جايزه
كرده ياد قلم و انديشه قربانيان عنوان به آنها از وي كه
.داشت تقديم است ،
براي زمينه فراهمآمدن از خرسندي ابراز ضمن دولتآبادي
ابراز ايران نويسندگان كانون رسميتيافتن و تشكيل
به و كشور جدي نويسندگان حضور با كانون اين:كرد اميدواري
بسته محفل يك حالت از انديشي ، جزم و تعصب هرگونه از دور
.يابد ارتقاء فراگير جمع يك به
-اجتماعي -فرهنگي پيشرفت معتدلخواندن و معقول ضمن وي
كه وقانونمداري قانون اصل با ما جامعه:گفت جامعه سياسي
شگفتيزا بلوغي و رشد با را روند اين و است گرفته پيش در
انسان براي طبيعي و عادي "كاملا اما جهانيان ، براي
هنگامي چنين در.ميبرد پيش به درايت و خرد با ايراني ،
آزادي ، منطقي روند به نسبت عميق مسئوليت احساس با كه است
دريافت را جايزه خشونت ، دفع و نفي اجتماعي ، و فردي حقوق
.سپاسگزارم و ميكنم
|