علم فلسفه
(پاياني بخش) سياسي فرهنگ

علم فلسفه
تعريف ميشود؟ تعيين چگونه آن حدود و چيست علم :اشاره
نظريه از تعريف دارد؟ نقشي چه علم حدود تعيين در
نظريه برابر در نظريه يك قبولي معيار "اصولا برميخيزد ،
علم سراغ به بايد سوءال اين به پاسخ براي آيا چيست؟ ديگر
كه شويم متوسل علم از فراتر بينشي به بايد يا برويم
به علم فراز بر و ميگويند علم فلسفه آن به "اصطلاحا
علم به علم فلسفه ديگر بهعبارت ميدهد؟ ادامه خود حيات
نگاه علم ، فلسفه اگر حال.پديدارها به علم و ميكند نگاه
ميتوان ابعادي و زاويه چه از پديده اين به است ، علم به
تشكيل را زير مبحث موضوع پرسش اين كرد؟ ونگاه توجه
:گراميميگذرد خوانندگان شما نظر از كه ميدهد
انديشه و فرهنگ گروه
پويا علي دكتر
كه است چيزي همان حدود ، ترسيم كجاست؟ علم سرزمين حدود
.نيست آساني كار تعريف ، و ميگويند تعريف آن به منطقيون
كنند ، عنوان را مطلبي ميخواستند وقتي نويسندگان گذشته در
.ميكردند عنوان ثمانيه رئوس بهنام كتاب اول در را بخشي
براي كتاب ابتداي در هشتگانه ، موضوعات يا ثمانيه رئوس
موضوعات اين از يكيميشدند عرضه موضوع آن معرفي
.بود تعريف هشتگانه ،
به مراجعه نيست ، سادهاي كار تعريف ، بدانيد اينكه براي
و خود عقايد از بسياري وي ، .است ضروري افلاطون متن
و كرده عرضه گفتوگو سلسله يك قالب در را سقراط استادش ،
ديالكتيك را نامش كه حركتي ازطريق حقيقت كشف بود معتقد
مخاطب ميگويد ، را چيزي كسي يعني.است امكانپذير گذاشت ،
را چيزي مخاطب ، پاسخ در اول نفر دوباره و ميدهد پاسخ
بهتدريج افكار ، و انديشه ردوبدل اين.ميكند اضافه
از بالاتري تراز يك به را بحث آن در شركتكننده مخاطبين
شاگرد منطقي ابزار به هنوز افلاطون.ميبرد معرفت و فهم
يعني تعريف ، مسئله در پس.بود نشده مجهز ارسطو ، خود ،
غيردقيق شيوه يك به كه بود ناگزير مرزها ، و حدود تعيين
.كند عمل
افلاطون متن ، اين دراست سوفيست رساله از زير متن
توضيح مخاطبش براي را قلاب با ماهيگيري تعريف ميخواهد
.ميكند استفاده "تقسيمات روش" از بحث ، اين در ويدهد
همان يا گفتگو قالب در را بحث مورد موضوع كه معني اين به
بحث تا مينمايد تقسيم كوچكتر بخشهاي به مرتب ديالوگ ،
دو بحث ، اين در.شود ارائه بهتر نتيجه ، و شده روشنتر
:دارند نام بيگانه ديگري ، و تت يكي ، كه ميكنند صحبت نفر
آسان شناختنش هم كه كنيم عنوان را موضوعي چه:بيگانه *
آن تحليل و تجزيه براي كه توضيحي حال ، عين در هم و باشد
بزرگتر موضوع براي لازم توضيح از كوتاهتر است ، لازم
هر كه كنيم ، عنوان را قلاب با ماهيگيري است چطور باشد؟
.ندارد زيادي زحمت آن ، درباره تحقيق و چيست ميداند كس
.است خوب:تت
ما به را جستجو صحيح راه تحقيق ، اين اميدوارم:بيگانه *
اكنون.كند راهنمايي داريم ، كه هدفي به را ما و دهد نشان
ميگيرد ، ماهي قلاب ، وسيله به كه را كسي ما ببينم بگو
مهارت داراي فقط كه بيهنر يك يا ميدانيم هنر يك داراي
است؟
هنر اما.كنيم تلقي بيهنر را او نميتوانيم هرگز :تت
از ابتدا بنابراين.كرد تقسيم نوع دو به ميتوان را
كدامند؟ هنر ، نوع دو آن.ميكنيم شروع هنر مفهوم
يك درباره كوشش و كار نوع هر و زراعت "مثلا:بيگانه *
به اجسام ساختن مرتبط آن ، نتيجه كه عملي هر همچنين و جسم
كه جديد شيئي ارتباط ، اين براثر كه بهنحوي باشد ، يكديگر
و آيد دست به ميشود ، ناميده اسباب و آلت "معمولا
.بناميم نام يك به را تقليد هنر داريم حق ما همينطور
نامي؟ چه:تت
كه را چيزي كسي وقتي ميگويند مورد ، هر در:بيگانه *
آنچه به بسازد ، را آن و آورده وجود به نداشت ، وجود "قبلا
.ميگويند "شده ساخته" است ، آورده بهوجود او كه
.است صحيح:تت
و كسب نوع دو به را هنر تقسيم ، اولين در افلاطون ، پس
.ميكند تقسيم ساختن ،
برديم ، نام اين از پيش كه هنرهايي همه اثر:بيگانه *
.گفتيم كه است همين
ميتوان را هنرها اين همه بنابراين.است همين آري:تت
.ناميد ساختن هنر يكجا ،
انواع همه اگر ديگر ، ازطرف ولي است ، طور همين:بيگانه *
و درآوردن پول و دانستنيها آوردن دست به را آموختن
اين صاحب كه ميبينيم بگيريم ، كردندرنظر شكار و جنگيدن
يا و نميسازد را چيزي آنها ، از يكي بهوسيله هنرها ،
و دارد وجود كه را آنچه فقط بلكه نميآورد ، بهوجود
تحت (عمل راه از يا گفتار وسيله به) گاه است ، شده ساخته
ديگران ، اينكه از ميشود مانع گاه و درميآورد خود اختيار
اين همه اينرو ، از.درآورند خود اختيار تحت را آنها
آنها همه نام ، يك همين و ناميد كسب هنر ميتوان را هنرها
.دربردارد را
.نميرسد نظر به اشكالي.آري:تت
هنر يا باشند ساختن هنر يا هنرها ، همه اگر:بيگانه *
كداميك صاحبان از ميگيرد ، ماهي قلاب با كه را كسي كسب ،
كنيم؟ تلقي هنر دو اين از
.كسب هنر صاحبان از ناچار:تت
ديگر هنر نوع دو به بعدي ، تقسيمبندي در كسب ، هنر پس
:ميدهد توضيح كه ميشود منقسم
از يكي نيست؟ نوع دو بر نيز كسب هنر اين اما:بيگانه *
با طرف ، دو هر آن ، در كه است گرفتن و دادن به مربوط آنها
و فروش و خريد و بخشيدن مانند) ميكنند عمل آزاد اراده
توام اجبار و اكراه با هميشه دومي ، آنكه حال و (اجاره
عمل راه از يا باشد ، گفتار وسيله به اجبار اين خواه.است
ناميد؟ نبايد اجبار را هنر دوم نوع اين آيا و
.است روشن "كاملا:تت
نكنيم؟ تقسيم نوع ، دو به باز را اجبار هنر آيا:بيگانه *
پنهان اجبار و بناميم نبرد را آشكار اجبار كه شكل اين به
دو به نيز را نيرنگ كه بود نخواهد صحيح اما نيرنگ؟ را
موجودات به سازيم مربوط را نوع يك نكنيم؟ تقسيم نوع
جانداران؟ به را ديگري و بيجان
چرا باشد ، داشته وجود "واقعا نوع ، دو اين اگر:تت
نكنيم؟ تقسيم
به كه را آنچه ندارد؟ وجود "واقعا دو هر مگر:بيگانه *
هنر ازقبيل را آنها از قليلي عده و است مربوط بيجانها
ميگذاريم ، كنار ندارد ، مخصوصي نام كه آن امثال و غواصي
ميشود ، مربوط حيوانات يعني جانداران به كه را آنچه ولي
.ميدهيم نام شكار يا حيوانات درباره نيرنگ
.است صحيح:تت
نوع دو بر نيز را شكار نداريم حق آيا اما:بيگانه *
و ميشود مربوط بري حيوانات به كه را نوع يك بناميم؟
و ميناميم خشكي در شكار دارد ، بسيار نامهاي و انواع
شكار ميشود ، مربوط شناگر حيوانات به كه را دوم نوع نام
.ميدهيم نام آب در
.است صحيح:تت
.دونوعند بر شناگر ، حيوانات كه ميدانيم ولي:بيگانه *
.ميكنند زندگي آب در دوم ، نوع و بالدارند نوع ، يك
.ميدانيم البته:تت
بالدار حيوانات هدفش ، كه شكار انواع همه آيا:بيگانه *
نميشود؟ ناميده مرغ شكار است ،
.ميشود ناميده همينطور.چرا:تت
ميكنند ، زندگي آب در كه حيواناتي شكار و:بيگانه *
ندارد؟ نام ماهيگيري
.بلي:تت
نوع دو به نيز را شكار اخير نوع اين آيا:بيگانه *
نكنيم؟ تقسيم
نوع؟ دو كدام به:تت
نوع و ميگيرد انجام دام وسيله به كه نوع يك:بيگانه *
.ميپذيرد صورت كردن ، زخمي راه از كه دوم
است؟ كدام نوع ، دو اين اختلاف چيست؟ منظورت:تت
ميان در و كند احاطه را ديگري چيز كه چيز هر:بيگانه *
.شود ناميده دام بايد شود ، آن فرار مانع تا گيرد
.البته:تت
آب ته در كه تورهايي و طنابها انواع به آيا:بيگانه *
نهاد؟ دام جز نامي ميتوان آن ، امثال ميشودو گسترده
.نه:تت
وسيله به ماهيگيري را ماهيگيري نوع اين ما پس:بيگانه *
.ناميد خواهيم آن شبيه نامي به يا دام ،
.آري:تت
قلابها انواع وسيله به كه را گرفتني ماهي اما:بيگانه *
از بايد ميآيد ، عمل به ساختن ، زخمي راه از و زوبينها و
زخمي راه از ماهيگيري بالجمله ، و كنيم جدا ديگر ، نوع
داري؟ سراغ بهتري نام تو يا بناميم ، كردن
.است خوبي نام.باشد نام همين بگذار:تت
و شب هنگام كه كردن زخمي راه از ماهيگيري اما:بيگانه *
فن ، اهل نزد در ميگيرد ، صورت مشعل ، روشني از استفاده با
.است معروف مشعل با ماهيگيري به
.است صحيح:تت
و زوبين و قلاب وسيله به و روز كه ماهيگيري و:بيگانه *
ناميده چنگك با ماهيگيري ميآيد ، عمل به غيره و چنگك
يك فقط چنگك ، با ماهيگيري ديگر اقسام همه ولي.ميشود
.است نوع
نوع؟ كدام:تت
در زدن ضربه راه از برعكس ، ماهيگيري ، نوع اين:بيگانه *
اين در و ميآيد عمل به قلاب و چنگك وسيله به مخالف ، جهت
زخمي آيد ، پيش كه بدن جاي هر در را ماهي ماهيگيري ، نوع
.ميآيد وارد دهان بر يا سر بر هميشه زخم بلكه نميكنند ،
ريسمان ، يا ني وسيله به را آن گرفتند ، را ماهي كه هم وقتي
نامي چه است بهتر اكنون.ميكشند بالا طرف به پايين از
بدهيم؟ نوع اين به
كرده پيدا بودي ، دنبالش به كه را آنچه ميكنم گمان:تت
نام درباره تنها تو ، و من حال ، رسيدهاي مقصد ، به و
موضوع خود درباره بلكه.نداريم توافق قلاب ، با ماهيگيري
.دادهايم كافي توضيح نيز ،
***
متوالي تقسيمات ازراه كه بود چنين ، افلاطوني تعريف روش
يا منطقي هاي خدشه توان مي ، نيست هم اي ساده روش كه
.ساخت وارد تجربي
دارد ادامه
سياسي فرهنگ
(پاياني بخش)
سياسي نظامهاي از بسياري در آشكار جامعهپذيري هنوز
در شوروي ، دانشآموزان آموزشي برنامه.است اهميت داراي
نظم ، با همراه است "اخلاقي آموزش" آشكار عنصر يك برگيرنده
وقف را خود و ;كارگري وطني جهان و پرستي (شوروي) وطن
مدني ، دورههاي.نمودن كمونيست حزب و دولت جماعت ، اهداف
را راه آنكه براي است بوده آمريكايي آموزش از ضروري بخش
داراي مهاجران از گستردهاي تعداد همانندسازي بر
مهم بخش يك تاريخ ، تدوين.سازد هموار گوناگون ، زمينههاي
همراه گذشته ، قهرمانان از گزارشهايي ;است آموزش دوره هر
موءثري ابزارهاي تاريخ ، جنبههاي ديگر از بجا غفلت با
زمينه در مردمي غرور و ميهنپرستي ترويج براي هستند
قابل دلايل به كه است يادآوري خور در. دولت دستاوردهاي
آلمان مدارس در شده ، فراموش جنبه يك اخير تاريخ درك ،
در كه بودهاند معتقد آشكارا آمريكا ، سياهان.است غربي
تاريخ در سياهان سهم از آمريكا مدارس درسي متون روايت
درخواست اين كردن مطرح در آنها و است شده غفلت كشور ، اين
مربوط مطالعات دانشكدهها ، از بسياري تاريخ تدوين در كه
.يافتهاند توفيق شود ، گنجانده سياهان به
راديكاليسم خيزش را سياسي ، ارزشهاي بر آموزش تاثير
بيشتر كشورهاي در بويژه دهه 1960 ، اواخر در دانشجويي
ممكن هرچند ;كند تصوير اندازهاي تا ميتواند شده صنعتي
نقش.باشد اقليت يك نمايانگر تنها پديده اين است
دانشجويي اپوزيسيون و فرانسه بحران 1968 در دانشجويان
نمونههايي [زمينه اين در] ويتنام ، جنگ مخالف آمريكايي
سياسي ، ارزشهاي بر دانشگاه تاثير البته.برجستهاند
سطح "صرفا دانشگاهي ، محيط يك كه است ممكن و است پيچيده
بنيادين ، سياسي نگرشهاي بر تاثير بدون را سياسي آگاهي
.دهد افزايش
كمتر [نقشي داراي] سياسي جامعهپذيري كارگزاران ديگر
ميان رابطه به "دقيقا و ند(پيمايشپذير يا) مستقيم
از سياسي ، احزاب.ميشوند مربوط مدرسه و خانواده
حمايت به آنها كه چرا برخوردارند ، بيشتري پراكندگي
ميتواند حكومت مستقيم مداخله.نيازمندند گستردهتري
مدرسه و خانواده حمايت دريافت در حكومت شكست نمايانگر
داوطلبانه سازمانهاي و گروهها به غربي آلمان حكومت.باشد
مالي كمك سياسي ، آموزش ترويج براي سياسي احزاب و جوانان
ملي همگرايي ازفرايند مهمي بخش جوانان ، جنبشهاي.ميكند
UNIP جوان جناح مثال عنوان به) توسعه حال در جوامع در را
دانشآموزان ، همه "تقريبا.ميرسانند انجام به (زامبيا در
همچنانكه ;اكتبرند هواداران و پيشاهنگان [تشكيلات] عضو
عضويت -Gpsu جوان جناح -كامسمول در دانشجويان اكثريت
.دارند
مقوله اين در سياسي جامعهپذيري كارگزار مهمترين شايد
ديگر كليسا ، يك كه هنگاميباشد كليسا داوطلبانه ،
بر آن تاثير ميكند تقويت را جامعهپذيري كارگزاران
كاتوليك مذهب نقش اما ;است آشكار كمتر سياسي ، نگرشهاي
و دمكراتيك ليبرال اروپايي ، كشورهاي بسياري در رومي
با كليسا مشغوليت از برجستهاي نمونههاي سوسياليست ،
حتيالامكان ، و ميدهد دست به را آموزشي [نظام] و دولت
كشورها برخي در زنان ، سياسي رفتار در اساسي عامل يك
كشورها ، برخي در اجباري سربازي خدمت نقش.ميرود بشمار
.ندارد ارزشي جامعهپذيري در
سياسي نظام و جامعهپذيري
[عمل] نتيجه است ممكن آشكار ، جامعهپذيري كه ديدهايم
كه كردهايم مشاهده و باشد جامعهپذيري كارگزار چند
نميتوان آساني به.است اهميت داراي آنها ميان تعاملات
يك ميان مثال عنوان به كه برآمد پيوندهايي جستجوي در
خواهان كه ارزشهايي ايجاد و اقتدارگرا خانوادگي ساختار
متغيرهاي.دارند وجود هستند ، سياسي نظام در تبعي نقشي
بزرگتر تاثيرات نسلها ، ميان تفاوتهاي همچون زيادي بسيار
شخصيت مساله و سياسي رهبران بر بزرگسالي در جامعهپذيري
وجود اين با.برنميتابند را تحليل كه دارند وجود فردي
مشاركت نظام به بخشيدن ثبات براي شده ايجاد ارزشهاي
آنكه يا باشند مرتبط هم به اينكه به ندارند نيازي سياسي
همگوني از جامعهپذيري فرايندهاي برخي.شوند حفظ آگاهانه
با آنكه از بيش گوناگون كارگزاران و برخوردارند ، بيشتري
;نمود خواهند تكميل را همديگر كنند ، پيدا اختلاف يكديگر
نه و ميكند جلوگيري دگرگوني از نه امر اين حال عين در
فرايند يك سياسي ، جامعهپذيريميسازد نابود را تنوع
ايستا "كاملا كه نيست فرايندي صورت همين به و است ، مداوم
آيا:كه است اين ثبات ، با سياسي نظام يك آزمونباشد
به و انعطافپذير كافي اندازه به جامعهپذيري كارگزاران
و تجزيه بدون دگرگوني ، بر را راه كه هستند وابسته يكديگر
بگشايند؟ خشونتبار ، فروپاشي
|