|
بينالمللي قوانين و اسلام در فدراليسم
(پاياني بخش) تاريخي جنايت دو مقايسه
بينالمللي قوانين و اسلام در فدراليسم
الاتحاد :منبع
طرف بني عزيزي يوسف :ترجمه
نظر از چه و اساسي قانون ساختار ازنظر چه دولتها ،
دولتها نخست جنبه از.گونهاند چند بينالمللي ، وضع
:نوعاند دو بر
ازنظر دولتها اين كه است هنگامي آن و بسيطاند يا (1
شده تقسيم اداري ازنظر اگرچه يكپارچهاند ، سياسي
عدم از بهرهبرداري ازنظر اداري بخشهاي اين.باشند
موقعيت داراي مركزي دولت با ارتباط ميزان و تمركز
.هستند برابر
يك از بيش مركب دولتهاي:مركباند دولتهاي يا (2
هم به طوري كشورها اين.دربرميگيرند را كشور
شخصيت شكل به بينالمللي جامعه در كه پيوستهاند
بخشهاي ازنظر اينها.مينمايند رخ بينالمللي يگانه
هم با خود ، خاص بينالمللي وضعيت و تشكيلدهنده
ميان در فدراليسم وجود درواقع.دارند تفاوتهايي
آگاهي.است بينالمللي وضع يك مديون جهان كشورهاي
در خود همتايان با جمع ايجاد به نياز به فرد
از بزرگتر نهادي در آنگاه و كشور و قبيله و خانواده
رشد باعث -است كشور چند ميان اتحاد همانا كه -كشور
.شد بينالمللي وضع اين
از پس و دوم جهاني جنگ از پس بويژه فدرال ، نظامهاي
گسترش فدراليسم ، فوايد و مزايا با كشورها آگاهي
از متعددي انواع بينالمللي قانون.يافتند فراوان
كه است ديده خود به را كشورها ميان فدراليسم و اتحاد
.هستند متفاوت هم با سازماندهي شيوه و شكل نظر از
و مبهم اختلافهاي داراي حالتها از بسياري در اينها
.هستند ناواضحي
(برد1 نام را زير موارد ميتوان اتحادها انواع از
بينالمللي جامعه (واقعي 3 اتحاد (شخصي 2 اتحاد
فدرال دولت (كنفدرالي 4 اتحاديه يا (متحد دولتهاي)
با بينالمللي فدرال نظامهاي (5(فدراتيو اتحاديه)
جماهير اتحاد) ،(بريتانيا كامنولث) خود خاص تركيب
از شكلي اتحاديهها ، اين از يك هر كه (سابق شوروي
.ميدهند تشكيل را مركب دولت اشكال
اتحاديه بررسي به محدود ما پژوهش موضوع كه آنجا از
جزييات عمق به ورود از قبل بايد ناگزير است فدراتيو
(فدرال كشور) فدراليسم ميان فرق (فدراليسم جزييات يا)
.دهيم توضيح را (بينالمللي جامعه) كنفدراسيون و
را كامل حاكميت داراي ازكشورهاي گروهي:كنفدراليسم
ميبندند بينالمللي پيمان يك خود با كه دربرميگيرد
براي تا ميشوند متعهد كنفدراسيون اعضاي آن طبق كه
اصول ، از برخي به احترام و معين هدفهاي به دستيابي
مشتركي هياتهاي پيمان ، اين موافقكنند كوشش
عضو كشورهاي بر را حاكميت از بخشي كه ميشود ايجاد
از كشور هر كه درحالي ميكنند اعمال كنفدراسيون
شهروندانش بر حاكميت حق و خارجي و داخلي استقلال
.بود خواهد برخوردار
از مجموعهاي از اتحاديه اين:فدراتيو اتحاديه
فدرال ، اساسي قانون موجب به كه ميشود تشكيل كشورها
اختياراتش ، محدوده در كه است يگانه فرادولت يك تابع
شهروندان و عضو كشورهاي دولتهاي بر را خود حاكميت
فدراليسم ، و كنفدراليسم ميان.ميكند اعمال كشورها آن
.دارد وجود مهمي تفاوت بينالمللي ، ازنظر
بينالمللي شخصيت عضو ، كشورهاي كنفدرالي ، اتحاديه در
از برخي هماهنگي براي را هياتي و ميكنند حفظ را خود
ايجاد مشتركشان مصالح از دفاع و عمومي سياستهاي
واحد كشور فدراتيويك اتحاديه درحاليكه.مينمايند
عالي حاكميت كه است دولتي داراي كه ميرود بهشمار
اتحاديه در.ميكند اعمال اتحاديه اعضاي بر را خود
را آن پديدآورنده بينالمللي پيمان نميتوان كنفدرالي
به دستكم يا عضو كشورهاي همه موافقت با مگر كرد اصلاح
ميشود ، داده كنفدراسيون از خروج حق مخالف عضو
پيمان ميتوان فدراتيو اتحاديه در كه درحالي
را داخلي اساسي قانون شكل "غالبا كه) را اتحاديه
با كار اين.كرد تعديل يا اصلاح (ميگيرد خود به
انجام خاص اكثريتي يا اعضا آراي عادي اكثريت
.باشد داشته خروج حق مخالف عضو بيآنكه ميگيرد
كنفدراليسم و فدراليسم ميان اساسي تفاوت بدينسان
.نموديم مشخص را
:فدرال دولت
نگاه و مسئوليتها ويژگيها ، فدرال ، دولت تعريف
چيست؟ مركب دولت به اسلام
از فدراتيو اتحاديه گفتيم ، كه همانگونه:نخست
فرادولت يك تابع كه ميشود تشكيل كشورها از مجموعهاي
و فدرال اساسي قانون طبق را خود حاكميت كه هستند
و عضو كشورهاي دولتهاي بر اختياراتش محدوده در
.ميكند اعمال آنها شهروندان
و داخلي قوانين نظر از فدرال دولت:ويژگيها -دوم
.دارند ويژگي چندين بينالمللي ، قوانين
اتحاديه عضو كشورهاي داخلي ، قوانين نظر از اما
دولت سود به خود منطقهاي حاكميت از بخشي از فدرال
متحد كشورهاي همه دولت اينميكنند چشمپوشي فدرال
.ميرود بهشمار بالاتر آنها همه از و دربرميگيرد را
نام فدرال دولت كه دارد مركزي دولت يك فدرال كشور
البته است قضاييه و مقننه مجريه ، قواي داراي و دارد
دولتهاي داشتن در خود حق از عضو كشورهاي كه بيآن
.شوند محروم محلي
ميان اختيارات توزيع فدرال ، اساسي قانون
.دارد بهعهده را مركزي فدرال حاكميت و محلي دولتهاي
دولت كه است آن بر اصل:بينالمللي قانون ازنظر اما
اشخاص از شخصي آن ، عضو كشورهاي به بيتوجه فدرال
روابط اداره كه ميرود بهشمار بينالمللي حقوق
يا صلح عقد يا ديپلماتيك نمايندگي ازنظر -را خارجي
مسئوليتهاي تعهد يا معاهدات عقد يا جنگ اعلان
.دارد بهعهده -بينالمللي
عضو كشورهاي حق فدرال ، اساسي قوانين از برخي اما
معين ، شروط با را پيمانها انواع از برخي درعقد
اساسي قوانين ميان آن از.ميشناسد بهرسميت
.است فدرال آلمان و سوئيس امريكا ، متحده ايالات
مركزي حكومت به ديگري فدرال اساسي قانون كه درصورتي
اما نمايد ابرام را معاهدات تا ميدهد را حق اين
تا ميدهد را اختيارات اين عضو كشورهاي به درعينحال
حوزه چهارچوب در كه اجراكند يا تصويب را معاهداتي
قانون است جمله آن از ميگيرد قرار آنها قانونگذاري
از برخي همچنين.كانادا و استراليا و نيجريه اساسي
را اختيار اين عضو كشورهاي به فدرال اساسي قوانين
نمايندگان فدرال ، حكومت از مستقل شكلي به تا ميدهد
قانون نظير ;باشند داشته خارج در را خود ديپلماتيك
واقعي ازنظر اكنون البته پديده ، اين.سال 1944 اساسي
.است محدود بسيار
كه دارند وجود دنيا در فدرال كشور سي از بيش هماكنون
كشور امريكا ، متحده ايالات آنها ميان از ميتوان
استراليا ، كانادا ، آلمان ، فدرال كشور سوئيس ، فدرال
.برد نام را نيجريه و پاكستان هند ،
ويژگيهاي داراي اگرچه فدرال كشورهاي كه ميبينيم
اما ، هستند يادشده اساسي قانونهاي در مشترك
دولت از يگانهاي شكل شد ، داده توضيح كه همانگونه
قوانين در چه فدرال نظامهاي و ندارد وجود فدرال
آن از عضو كشورهاي كه استقلالي ميزان در چه و اساسي
ميتوان كه بهطوري.دارند تفاوت هم با برخوردارند
جزييات در كه ندارند وجود فدرال دولت دو هيچ گفت
.باشند يكسان قانونيشان چهارچوب
دارد ادامه
(پاياني بخش) تاريخي جنايت دو مقايسه
دوبنوآ آلن
نامدار رستگار شهروز :ترجمه
داريم را آن حق ما آيا":مينويسد كورتوآ استفان (4
كشتار دليلي چه به و چرا كه بپرسيم خود از تا
"بهتر فرداهاي به" آنها ساختن اميدوار با انسانها
نظريه يك از برخاسته كشتار تا است بخششتر قابل
يا -باطل خيال دليلي چه به و چرا نژادگرايانه؟
كشتار براي است مخففه شرايط موجد -رياكاري و دورويي
كساني كشتار چرا كه نيست روشن برما حقيقت ، در توده؟
و قبح داراي بوديم داده آنان به را خوشبختي نويد كه
وعده هيچگونه كه كساني كشتار تا است كمتري زشتي
خوبي نام به كردن بدي.بوديم نداده آنان به خوشبختي
از.نيست بدي نام به كردن بدي از بهتر هيچوجه به
ساختن نابود از بهتر آزادي نام به آزادي بردن بين
امر اين حتي.نيست آن بردن ميان از ضرورت نام به آن
كمتر را رذيلت و زشتكاري.بنمايد زشتتر ميتواند
آموزگاران جانب از كه هنگامي بخشود ميتوان
كه رو آن از ميشوند ، گرفته كار به فضيلت و پرهيزكاري
لذا.هستند اصول رعايت به موظف ديگران از بيش اينان
خيرخواهانه نيات و مقاصد داراي كه نظامي "منطقا"
به را قدرت خشونت و بازور كه جا هر عمل در وليكن است
گذاشته برجاي خود از بيشماري قربانيان آورده چنگ
ميشود گفته كه حزبي از سختتر و شديدتر بايستي است ،
بوده ، پليد نيات و مقاصد داراي امر بدو همان از
شرايط ديگر ، عبارت به (63)".گيرد قرار داوري مورد
نيات داراي كه ميشود گرفته نظر در نظامي براي مشدده
.است بوده خير
آيا كه است اين ميشود مطرح آنگاه كه پرسشي و
داوري مورد آنها نيات براساس بايستي سياسي رژيمهاي
كسي نخستين ماركس اعمالشان؟ براساس يا گيرند قرار
قرار ترديد و سوءال مورد را نيت بر مبتني اخلاق كه بود
پرداخته و ساخته هرچيز از قبل تاريخ او بهنظر:داد
ميشود يادآور (64)دلسل شانتال.است (كردار) پراكسيس
به تاكنون پيش سال هشتاد از آرمانگرا يك كه وقتي"
خود اوليه نيت علت به و ميدهد ادامه خود جنايات
فكر ميتوان بنامند ، جنايتكار را او كه نميپذيرد
ژاك و (65)"مياندازند نيت گردن به را تقصير هر كه كرد
را كردن شوخي كه كسي براي":ميافزايد (66)ژوليار
كشور اين ماركسيستهاي واپسين مشاهده دارد ، دوست
پناه نيت بر مبتني اخلاق به هنوز كه [فرانسه كشور]
(67)".است سده اين پايان شوخيهاي از يكي ميبرند ،
و آرمان بر باشد خير نيت وقتي كه ادعا اين بيان
خواهد آن سبب نخواهدشد ، وارد خدشهاي هيچگونه ايدهآل
نيت خلوص و صداقت با مكتبي و نظريه هر درستي كه شد
نگرش و فكر طرز اين (68).شوند انگاشته يكي آن مدعيان
تاريخ به نسبت اخلاقي و ذهني رويكرد آن موازات به و
ميان كه آن جاي به.است رايج بسيار امروزه انديشهها
دوستتر شوند ، قايل تمايز نادرست و درست انديشههاي
بگذارند ، فرق "بد" و "خوب" انديشههاي ميان كه دارند
اين).كنند روشن را بدي و خوبي ملاك و معيار كه بيآن
انديشههاي كردن رد زحمت ديگر كه است دلايلي از يكي
كه است اين واقعيت ليكن ، .(نميدهند خود به را نادرست
توصيف "كريمانه" آرماني را كمونيستي آرمان كه وقتي
پرسش دو بيدرنگ چون.ميگويند توخالي سخني ميكنند ،
براساس "كريمانه":است اين نخستين پرسش.ميآيد پيش
آيا "كريمانه" ايده يك:دوم پرسش و معيارهايي؟ چه
دو نازيسم و كمونيسم هست؟ هم درستي ايده "لزوما
ايدههاي اساس و پايه بر كه هستند سياسياي نظام
"كرامت و كرم" واقعيت اين برابر در.گرفتند شكل نادرست
اهميتي و ارزش هيچگونه مفروض ، يا واقعي آنها ، مربوطه
نام به اگر كه نگذاريم ناگفته هم را نكته اين و ندارد
به دست بيشتر برابر چهار بتوان "كريمانه" ايده يك
نفرت ، بر مبتني ايده يك نام به تا زد انسانها كشتار
بدگمان "كرامت و كرم" به نسبت كه باشد آن گاه شايد
.بشويم
مغلطه اين كه شويم يادآور بايستي كه اين بالاخره و
به دژخيمان درخصوص "تعمدا و آگاهانه انساني تراژدي
شليك با كه كسي برايقربانيان نه و ميرود كار
كه دارد تفاوتي چه ميشود ، متلاشي مغزش گلولهاي
تحريف هرچند عالي ، و دلچسب بسيار ايدهآلي قرباني
عقايد تفتيش دستگاه كه هنگامي نه؟ يا باشد شده ،
آنان خود صلاح و خير بهخاطر را انسانها كليسا
مايه چندان كليسا ارباب خير نيت ميكرد ، پيكرسوزي
شيوههاي كه وقتي.نميبود قربانيان تسليخاطر
و خير طرفداران سوي از چه هستند ، يكي شده بهكارگرفته
آنان غايي اهداف ميان تفاوت شر ، طرفداران سوي از چه
.ميبازد رنگ
:پينوشتها
63) Ernst Nolt, correspondance avec Francois- Furet,
in Commentaire, hiver 1997-98, P.806.
64) Chantal Delsol.
65) "Criminels par erreur", in Valeurs actuelles, 22
decemre.
66) Jacques Julliard.
دانيل ژان راست دست روزنامهنگار ، دانشگاه ، استاد
در تحقيقات مدير اوبسرواتور ، لزول هفتگينامه مدير
پيشين مدير اجتماعي ، علوم عالي مطالعات مدرسه
نشريههاي سردبيري شوراي عضو.فرانسه كتابخانه
.م-.فراوان كتب موءلف و ،Reconstruction و Esprit
67) "Ne dites plus''jamais''!",in Le Nouvel
Observateur, 20 novembre 1997, P.49.
68) "L'important n'est pas que mon discours soit
vrai,mais qu'il soit sincere", ecrit textuellement
Albert Jacquard (Petite philosophie a lusage des philosophes)
non-philosophes), Calman- Levy, 1997, P.205
|
|