همشهري انتشار سالگرد هفتمين مراسم
درگذشت روحاني محمدحسين دكتر
"امروز صبح" انتشار سالگرد مراسم
كودك جايگاه و مستبد خانواده
بپذيريم را خود توانايي و ناتواني
همشهري انتشار سالگرد هفتمين مراسم
عصر "همشهري" روزنامه انتشار سال هشتمين آغاز مراسم
جمعي ، روزنامه اين كاركنان خانوادههاي شركت با پنجشنبه
سازمان سران اجلاس سالن در همشهري ميهمانان و شخصيتها از
.شد برگزار اسلامي كنفرانس
آغاز تواشيح و مذهبي سرودهاي اجراي با كه مراسم اين در
روزنامه مسئول مدير و تهران شهردار الويري مهندس شد ،
و روزنامه انتشار سالگرد تبريك با سخناني طي همشهري
غلامحسين خاصه آن دستاندركاران تلاشهاي از قدرداني
روزنامه ، قبلي مسئول مدير و تهران پيشين شهردار كرباسچي
سال فرارسيدن با همشهري انتشار سال هشتمين آغاز تقارن به
كرد اشاره امروز جهان در اطلاعرساني پديده گسترش و 2000
.دانست موفق و پيشتاز عرصه اين در را همشهري و
درگذشت روحاني محمدحسين دكتر
روز روحاني محمدحسين دكتر توانا ، پژوهشگر و مترجم
.درگذشت مشهد در گذشته چهارشنبه
و وي بستگان حضور با ديروز بامداد روحاني دكتر جنازه
.شد تشييع خراساني فرهيختگان
يك در و شد گنابادزاده شهر در روحاني محمدحسين دكتر
فارسي زبان بر علاوه وي.يافت نما و نشو روحاني خانواده
فرانسه زبان به و كامل تسلط انگليسي و عربي زبانهاي به
.داشت آشنايي
بهطوريكه بود ، استوار و فخيم روحاني ، فارسي نثر و زبان
زبان اين از خود تاليفي و ترجمه آثار در ميكوشيد وي
.بهرهگيرد
ترجمه كه است باقي چند آثاري ذوق ، صاحب قلم صاحب اين از
در جلد ، چند در ابناثير ، الكامل همانند كتابهايي
عربي كشورهاي معاصر تاريخ غيابي ، حكم گذشت ، چه خاورميانه
فارسي زبان.آنهاست مهمترين عربي زبان از مقاومت ادب و
.اوست تاليفي آثار از نبريم ياد از را
ساير و اسلامي دايرتالمعارف براي نيز مقاله صدها روحاني
انگليسي واژگان فرهنگ آثارش واپسين و نوشته فارسي نشريات
.بود سره فارسي زبان به قرآن ترجمه و فارسي به
به را فرهيخته مترجم و اديب اين درگذشت همشهري روزنامه
.ميگويد تسليت ايران فرهنگي جامعه
"امروز صبح" انتشار سالگرد مراسم
بعدازظهر امروز ، صبح روزنامه انتشار سالگرد مراسم
.شد برگزار ارشاد ، حسينيه در پنجشنبه
به علاقمندان از كثيري جمع حضور با كه مراسم اين در
حميدرضا حجاريان ، سعيد پورنجاتي ، احمد شد برگزار مطبوعات
يك در محبيان امير و گنجي اكبر عبدي ، عباس جلاييپور ،
.دادند پاسخ حاضران پرسشهاي به ساعته ، سه نشست
جمله از امروز صبح روزنامه مسئول مدير حجاريان ، سعيد
.گفت پاسخ حاضران پرسشهاي به كه بود مراسم اين سخنرانان
خرداد دوم:داشت اظهار خود سخنان از بخشي در حجاريان
يعني ايران ، در دموكراسيخواهي تجربه دو از است سنتزي
نوعي مشروطيت جنبش در.اسلامي انقلاب و مشروطيت جنبش
نخبهگراي گروه ميان گرفت شكل پايين به ازبالا چانهزني
اسلامي ، انقلاب جريان در و مطلقه دولت دستگاه و نوخاسته
مطلقه قدرت ساخت پايين ، از اجتماعي فشار اثر بر
است سنتزي و تركيب خرداد دوم جنبش درواقع.شد درهمشكسته
آن در كه اسلامي انقلاب و مشروطيت انقلاب تجارب از
.است شده متبلور پايين از فشار و بالا از چانهزني
كودك جايگاه و مستبد خانواده
كودك شخصيت گيري شكل در رفتارخانواده نقش
همچون و بوده انعطافپذير موجودي كودك اينكه به توجه با
و آموزش بنابراين است شكلي هر به پرورش قابل و نرم موم ،
شخصيت شكلگيري در را تاثير مهمترين خانواده پرورش
خانواده اعضاء ديگر و والدين.داشت خواهد كودك نخستين
.كنند تربيت بخواهند خود كه شكلي هر به را كودك ميتوانند
سن 56 از بعد كه كرد فراموش نبايد را نكته اين ولي
يا خانواده اعضاي با متقابل ارتباط علاوهبر كودك سالگي
دوستان همياري -مدرسه چون) خانواده از خارج ديگر افرادي
آنها ازدارد متقابل واكنشهاي و كنش و رابطه (معلمان و
.ميگذارد تاثير آنان بر هم تاحدي و ميپذيرد تاثير
آن در كودك كه را محيطي نميتوان قاطع بطور بنابراين
از بيش كنترل حتي دانست كنترل قابل "كاملا مييابد پرورش
نامطلوب تاثير او آينده در است ممكن نيز متعادل كودك حد
.گذارد باقي
تربيتي و اجتماعي شرايط اقتضاي و تناسب به بايد كودك
.يابد پرورش كند زندگي آن در ميخواهد كه جامعهاي
كه هنگامي باشند ، داشته توقع اين از غير والدين چنانچه
حالتي در را خود يافت ، راه خانه از خارج محيط به كودك
ارتباط در است ممكن كه يافت خواهد ناسازگار و نامتعادل
تلاش كه والدينيگذارد نامطلوب تاثير ديگران با او
يا و خود ذهني معيارهاي برمبناي را خود كودكان دارند
كنند تربيت بيگانه جوامع تربيتي روشهاي برمبناي
كمك خود كودك آينده اجتماعي ناسازگاري به ناخودآگاه
به را فرزندان خويش جامعه در كه والديني مگر.كردهاند
و معيارها جامعه هر كه نميدانند ميسپارند خارجي مدارس
و فرهنگي شرايط بايد كس هر و دارد را خود خاص ارزشهاي
از بيخبري جز بنابراينبپذيرد را خويش جامعه اجتماعي
.كرد پيدا عمل اين براي را دليلي نميتوان تربيتي مسائل
خانواده عاطفي جو
برخورد طرز و ارتباط نحوه خانواده ، عاطفي جو از منظور
نسبت خانواده افراد نظر.است يكديگر با خانواده يك افراد
-دخالت چگونگي يكديگر ، به آنها علاقه و احساسات هم ، به
آنها رقابت يا همكاري هم ، كارهاي در آنها دخالت عدم يا
.است خانواده اعضاي با ارتباط نحوه نشانگر يكديگر ، با
:گردد ظاهر صورت سه به است ممكن خانواده يك اعضاي رابطه
دموكراسي -1
مطلق آزادي -2
ديكتاتوري -3
ارتباط نحوه جهت يك از ديكتاتوري و مطلق آزادي دموكراسي ،
طرز در ديگر جهت از و ميسازد مشخص را خانواده اعضاي
يك افراد برخورد طرز.دارد تاثير هم با آنها ارتباط
شديد نفوذ آنها رفتار و كودكان پرورش در هم با خانواده
.دارد
دموكراسي
راه انسانيترين و عاقلانهترين دموكراسي ، از منظور
قانون آن اعضاي روابط بر كه خانوادهاي در.است زندگي
.ميگردد مشاهده زير ويژگيهاي باشد حاكم دموكراسي
امكانات و موقعيت تناسب به افراد همه خانواده اين در -1
درباره اظهارنظر و خانه امور و اداره در دخالت حق خود
درباره دارد حق اعضا از يك هر.دارند را مختلف مسائل
زندگي هدفهاي انتخاب در.كند پيشنهاد خانه كارهاي
خانواده ، درآمد تقسيم در مناسب ، روشهاي اتخاذ در خانواده ،
اظهارنظر ميتواند افراد ، زندگي طرز در خانه ، مخارج در
است همراه "مسئوليت" با اعضاء از يك هر "حق"كند
كارهاي در دخالت حق خانواده اعضاي از يك هر كه همانطور
به يك هر و آيد عمل به كار تقسيم بايد دارد را خانه
و بگيرد بهعهده را كارها انجام مسئوليت خود امكان تناسب
.كند رفتار عاقلانه بايد مسئوليت و حق اين از استفاده در
بزرگسالان و كودك كه است اين بر اصل خانوادهاي چنين در
دارند اظهارنظر شايستگي و صلاحيت خود به مربوط مسائل در
داشته شركت بايد آنهاست كار به مربوط كه تصميماتي در و
.باشند
باشد حاكم آن روابط بر دموكراسي اصل كه خانوادهاي در -2
.ميدهد تشكيل را كار اساس و مبنا عقلاني روش از پيروي
و پدر ارتباط تفريح ، و گردش هزينه ، تعيين درآمد ، تقسيم
از بايد همگي يكديگر ، با فرزندان روابط فرزندان ، با مادر
.گيرد صورت خرد و سنجش روي
مصالح كه ارزشي يا و اساسي هدفهاي كه است پايه اين بر
نياز وسايل ميشود ، انتخاب كند تامين را خانواده اعتقادي
تناسب به كسي هر و ميگردد تامين اهداف اين به نيل براي
.مينمايد تلاش اهداف تامين براي خود توان و امكان
از يك هر كه است احترامي خانوادهها اين عمده ويژگي
خانواده اين در.هستند قائل ديگري براي خانواده اعضاي
اهانت مورد است كوچك و بچه اينكه عنوان به كودك ديگر
ويژه و خاص وضعي انضباط خانواده اين در.نميگيرد قرار
برخلاف يا كند كوتاهي خود كارهاي درانجام كسي اگر.دارد
دهد انجام را عملي است شده تعيين خانواده طرف از كه آنچه
.ميكنند شركت او مجازات درتعيين افراد تمام
موقع به مييابند پرورش خانوادهاي چنين در كه كودكاني
مورد آنها شخصيت و ميكنند استفاده والدين محبت از
و مشخص خانوادگي گروه در آنان جاي و است تكريم و احترام
كارهاي ترتيب و نظم و هدفها بودن معين.است محفوظ
فرصت.ميسازد روشن را آنان زندگي رسم و راه خانوادگي
كه ميدهد امكان آنان به فرزندان اظهارنظر براي كافي
نظر و عقيده و گذارند ميان در والدين با را خود مشكلات
خود مهارتهاي و هنر و كنند بيان آزادانه بهطور را خود
.سازند آشكار را
ديگران با ميتوانند مدرسه در خانواده نوع اين كودكان
و سازند برقرار ارتباط مطلوب نحو به و بيايند كنار خوب
رفتاري اختلال و مشكل دچار سادگي به عاطفي زمينه در
آماده و كرده پيدا آميزش ديگران با زود خيلي.شد نخواهند
ديگر براي كودكان نوع اين.هستند خود دوستان با همكاري
امري آنان نزد عقيده اختلاف.ميشوند قائل احترام كودكان
ديگران عقايد و اظهارنظر بارها خانواده در زيرا است عادي
تعصب كودكان اين نزد در كردهاند تحمل را آن و شنيده را
ديگران به حمله و تجاوز درصدد هيچوجه به و ندارد جاي
.برنميآيند
مطلق آزادي -2
اعضاي روابط بر "نيست كاري كسي با را كسي" شعار وقتي
صورت در آنچه با افراد فعاليت و كار نوع شد حاكم خانواده
اينجا دراست متفاوت بسيار داشت جريان "دموكراسي" نخست
مصطلح كه همچناناست حكمفرما مطلق آزادي اصطلاح به
هر ميتواند كس هر كه است اين آزادي از منظور ميباشد
در دخالت حق ديگران و دهد انجام دارد ميل كه را كاري
بر آزادي چنين كه خانوادهاي در.ندارند را او كارهاي
ميل با مطابق فردي هر "معمولا باشد حاكم آن اعضاي روابط
كه.است حاكم اعضاء روابط بر تمايلات و ميكند عمل خود
برخورد و تصادم هم با افراد تمايلات اين اوقات بيشتر در
امنيت و خاطر آرامش بينظمي و مرج و هرج درنتيجه و دارد
زندگي و مينمايد تحول دستخوش خانواده محيط در را روحي
.ميسازد مشكل آن اعضاي براي را
در "غالبا ميكنند رفتار خود تمايلات براساس كه افرادي
زندگي واقعيتهاي با برخورد از و ميبرند سر به خيال عالم
منافع و مصالح نهتنها افراد اين.ميكنند خودداري
ميدارند دور نظر از ميكنند زندگي آن در كه را جامعهاي
بسياري در.نيستند نيز خود منافع و مصالح متوجه بلكه
و مشكل كودكان براي خانوادهاي چنين در زندگي موارد
بخوبي كودكان رفتار در تزلزل آثار و ميشود غيرممكن
لاابالي ، مردمي خانوادهها اين افراد.ميگردد هويدا
.هستند بيهدف و خودخواه بيبندوبار ، سهلانگار ،
ديكتاتوري -3
رشد "معمولا است ديكتاتوري اصول تابع كه خانوادهاي
حاكم نفر يك خانوادهها اين در.ميسازد محدود را كودكان
پدر "غالبا فرد اين.است ديگران رفتار و اعمال بر
يك نقش مادر است ممكن موارد برخي در كه است خانواده
.كند اجرا خانه در را ديكتاتور
نسبت بزرگتر خواهري يا برادر نفوذ براثر هم اوقات گاهي
رفتار ديكتاتوري باآنان كه ميگردد باعث كوچكترها به
تصميم كه است مستبد عنصر فقط خانوادهاي چنين در.كنند
وظيفه ميدهد ، نشان راه ميكند ، تعيين هدف ميگيرد ،
ميدهد ، ترتيب را زندگي امور و ميسازد مشخص را افراد
اشكالات.ميشود مشخص او توسط خانواده اعضاي كار ارزش
.ميدهيم قرار بررسي مورد را روش اين
مربوط تنها خانواده و خانه مشكلات كه كرد توجه بايد نخست
مشكلات آن ايجاد در نيز فرزندان بلكه نيست مادر و پدر به
بردن بين از جهت راهحل پيداكردن و آنها با برخورد و
مسائل و خود شغل در است ممكن پدردارند نقش مشكلات
داشته حق تاحدي و باشد وارد ديگران از بيش آن به مربوط
كه نيست معلوم اما كند اظهارنظر زمينه اين در كه باشد
آنان به مربوط مشكلات زمينه در فرزندان و مادر اطلاعات
.باشد پدر از كمتر
مشكلات و مسائل پيرامون فرد هر تجارب اينكه دوم نكته
خود خاص ديدگاه براساس را مشكلات فرد هر.است محدود
نكته.است متفاوت مشكلات با افراد برخورد طرز و ميبيند
مشكلات حل براي فرد هر تجارب است ممكن كه است اين مهم
به احتياج خود مسائل رفع براي و نباشد كافي فرد آن خود
فرد هر زندگي دورههايباشد داشته ديگران راهنمايي
دورهاي در است بوده موءثر دوره يك در آنچه.است متفاوت
كه است اصل همين براساس.ميدهد دست از را خود اثر ديگر
به هم باز باشد تجربه با و باهوش كه اندازه هر فرد
.است نيازمند ديگران راهنمايي
مشكلات حل براي ديگران با همكاري و مشاوره:سوم نكته
از ميتوان كه است راهي موءثرترين و مفيدترين فردي و جمعي
چند بگيرد تصميم نفر يك اينكه بجاي اگر.كرد استفاده آن
با دارند قرار تصميم آن تحتتاثير نحوي به يك هر كه نفر
تصميم بيشك نمايند شركت تصميم گرفتن در و مشورتكنند هم
.بود خواهد عاقلانهتر و مفيدتر آنها
هم باز باشند خير و عاقل كه هم اندازه هر مادر و پدر
ارتباط در خانه در را فرزندان مشكلات هميشه نميتوانند
در درسي ، مطالب يادگيري در مدرسه ، در همبازيها ، با
تشخيص درست دستهجمعي كار و بازي در روزانه ، برنامههاي
.دهند
، شخصيتدارد غلبه كودك بر وحشت و ترس ديكتاتوري محيط در
.نيست موردتوجه هيچوجه به كودك احتياجات و تمايلات
آن در ديكتاتوري كه خانوادهاي در فرزند اساسي احتياجات
او با و نيست خبري محبت از نميشود ، تامين است برقرار
چنين.نميشود رفتار احترام قابل نفر يك بهعنوان
ميدهند نشان خود از اطاعت و تسليم حالت ظاهر در كودكاني
حالت ديگران درمقابل.هستند اضطراب دچار واقع در ولي
سال و همسن بچههاي به و ميگيرند خود به دشمني و خصومت
را خاصي عقايد و افكار هميشه چون.ميرسانند آزار خود
از ميآيند ، متعصببار افرادي پذيرفتهاند چرا و بيچون
كافي رشد عاطفي زمينه در عاجزند ، ديگران با سربردن به
اغلب كنند ، شركت نميتوانند گروهي كارهاي در ندارند ،
مسئوليت قبول از هستند ، ضعيف روحي جهت از و متزلزل
نسبت ميورزند ، كوتاهي وظيفه انجام در ميكنند ، خودداري
ضعف از زندگي مختلف مراحل در هستند ، بدبين بزرگسالان به
هم تحصيل امور در "غالبا و ميبرند رنج خود بيلياقتي و
.نيستند موفق افرادي
بانشي ابراهيم
اجتماعي علوم رشته دانشجوي
بپذيريم را خود توانايي و ناتواني
بيفزائيم؟ خود نفس عزت بر چگونه
مد و جزر همكاران ، دوستان ، خانواده ، افراد اعمال درباره
برنميآيد ، ما دست از كاري هيچ هوا ، و آب وضعيت و درياها
تفكر ، نحوه انتخاب براي را خود دروني قدرت كه وقتي تا اما
ناتوان روي هيچ به ميكنيم ، اعمال خود رفتار و احساس
دست از معني به مواردي در بودن عاجز و ناتواني.نيستيم
اختيار در را خود شخصي قدرت ما.نيست زندگي كنترل دادن
نميگذاريم خود همراهان يا همسران ، درمانگران ، ،"مرشدها"
.گيرند خويش كنترل تحت را ما زندگي كه
را آدمي وانهادن ، ديگري انسان به را خود شخصي قدرت
اينكه طرفه.ميسازد ديگران به وابستگي فداي و ناتوان
به و ميافزايد ما قدرت بر روحاني منبعي به قدرت وانهادن
زندگي در را خود بقاي باشيم ، زندگي قرباني آنكه جاي
عامل سه اين از نفس عزت و دروني آرامش.ميكنيم تضمين
كه اموري مورد در ناتواناييهايمان پذيرفتن:ميگيرد نشات
اموري تغيير شهامت داشتن دهيم ، تغيير را آنها نميتوانيم
اين آن با كه خردي و سازيم دگرگون را آنها ميتوانيم كه
.بازشناسيم هم از را مورد دو
:ميگيرد نشات عامل سه اين از نفس عزت و دروني آرامش
نميتوانيم كه اموري مورد در ناتواناييهايمان پذيرفتن
كه اموري تغيير شهامت داشتن دهيم ، تغيير را آنها
دو اين آن ، با كه خردي و سازيم دگرگون را آنها ميتوانيم
.بازشناسيم هم از را مورد
رابينسن.ب دكتر :نوشته
غيبي منوچهر دكتر :ترجمه
|