احياگري روشنگري ، روشنفكري ،
معناي به روشنفكري معتقدند انديشمندان از برخي :اشاره
در و يافت جدي بروز و ظهور محل بعد به رنسانس از آن اخص
توجه جاي به نيز برخي رسيد ، خود شكوفايي به روشنگري عصر
روشنفكري در اساسي مفاهيم به آن ، رشد تاريخي زمينه به
دارد ارزشي بار كه مسئوليت با مترادف را آن و كردند توجه
كبير انقلاب تاثير تحت روشنفكري مفهوم اين در شمردند ،
در نيز برخي ميگيرد ، قرار روسيه اكتبر انقلاب و فرانسه
ميپذيرد كه نقشي به توجه با را روشنفكري تقسيمبندي يك
در روشنفكر و 70 دهه 60 در معتقدند "مثلا ميكنند ، معنا
مييابد معنا ايدئولوژي تدوين جهت انديشهگر نيرويي قالب
و مييابد تقليل اپوزيسيون يك به تنها روشنفكر اكنون اما
باز راه دنبال به خود نقد با ايدئولوژي تدوين جاي به
زده دامن اساسي سوءالهاي به فوق موارد برآيند است ، كردن
چه تا است؟ برخوردار خاستگاهي چه از روشنفكر اينكه است ،
تمايزي چه دارد؟ قرار بينالمللي محيط تاثير تحت اندازه
دارد؟ وجود احياگري با دو اين و روشنگري و روشنفكري ميان
سعي عقل به توسل با روشنفكر آيا چيست؟ روشنفكري انواع
كه هستند مسايلي اينها بنماياند؟ خود از ديگري هويت دارد
همايش از روز دومين در سخنراني ايراد طي قادري حاتم دكتر
.پرداخت آنها به "ايران در روشنفكري"
انديشه گروه
قادري حاتم دكتر
روشنگري روشنفكري ، " نام همين بر مقالهاي براساس من صحبت
از احياگري و روشنگري مقوله دو انتخاب.است "احياگري و
و مقوله خود درباب سنجي نسبت يك بتوانم كه بود زاويه اين
و روشنگري مقوله باشم ، داده انجام روشنفكري مفهوم
.دارد بسزايي اهميت ما جامعه در احياگري
و است توام آن روشنگرانه تعهدات با روشنفكر نام "معمولا
چپ و ملي مذهبي ، از اعم مختلف نيروهاي اينباره در
صورت ايران معاصر تاريخ در را وفاق نوعي "مجموعا
به معطوف "عمدتا احياگري يعني ديگر مقوله دادهاند ،
نيروهاي كمتر چپ نيروهاي است ، ملي و مذهبي نيروهاي
مقولات برخي در نيز آنان چند هر شدهاند شناخته احياگر
فرض.نبودهاند بيتوجه و بيعنايت احياگري به نسبت
چپ نيروهاي براي ميتوانسته مسلك ، چون مقولاتي بفرمائيد
.باشد اهميت حائز روشنفكري مقوله با رابطه در نيز
دهيم ارائه روشنفكري موضوع از تعريفي بخواهيم اگر اما
عدالت ، مانند انديشه حيات به آنچه برروي ما بگويم بايد
از نداريم ، را لازم اجماع برميگردد آزادي و حقيقت
را روشنفكري مباني يا تعريف ، نميتوانيم ما اينرو
سوءال آلمان نشريات از يكي هيجدهم قرن در آوريم ، بهدست
چيست؟ روشنفكري ديگر تعبير به چيست؟ روشننگري كه ميكرد
ديگران و هلبر لسينگ ، كانت ، از كه تعاريفي با آنجا در
.ميدادند بهدست را مختلفي بيانهاي ميكردند نقل
دانشگاه در كه كتابي جمله از مطالعات از برخي همچنين
و مقولات شده منتشر چيست؟ روشنگري عنوان تحت (ييل)
اين بحث آغاز نقطه.است كرده باز اينباره در را مفاهيمي
منورالفكري روشنانديشي ، روشنگري ، روشنفكري ، اگر كه است
معاني اين ببريم ، بكار يكديگر مترادف را تسامح و
يعني روشنگري عصر به "عمدتا جديد تقاسير يا انتظارات
روشنفكري مقوله آنجا در برميگردد ، قبل سال حدود 200
روشنفكري ، كه مفهومي است ، كرده پيدا را خود خاص جايگاه
عصر در يا مدرنيته عصر در روشننگري يا انديشي روشن
سوي از امروزه.است داشته (دقيقتر تعبير به) روشنگري
مورد فكري مكاتب و نحلهها از برخي سوي از و مدرنها پست
به زمينه چند در چالشها اين است ، گرفته قرار جدي چالش
تعبير به يا و "فكر" از وقتي ابتدا:است آمده عمل
كه است بحث جاي ميكنيم ، استفاده "تعقل" از متسامحانه
و كارايي عقلانيت از شكلبندي يك يا و فرماسيون يك آيا
مقوله براين دوم نقد خير؟ يا دارد موضوعيت "اصلا يا
در كه اينگونه تفكر و انديشه معروض واقعيت كه است استوار
ادراكاتي و تصورات و انديشيدند مي آن درباب هيجدهم قرن
خود تنها نه يعني.ندارد موضوعيت ديگر امروزه داشتند
از امروزه و است تعقل به معطوف كه فكري و تعقل
قرائتهاي حداقل يا و برخوردار متفاوتي فرماسيونهاي
اين به معروض واقعيت خود هستند ، قايل آن براي متعددي
كه آخري عنصر بالاخره.دارد را وضعيتي چنين يك هم تعقل
قبال در روشن مفهوم است ، روشن مفهوم گرفته قرار نقد مورد
بار اين و است ارزشي بار نوعي حاوي ببريم بكار اگر تاريك
فكر آنان دارد ، روشنگري عصر فضاي در ريشه "عميقا ارزشي
به "روشن" نوعي انديشيدن اينگونه و تعقل اين ميكردند
.تاريك نيمه و تاريك مقابل در است ارزشي بار معناي
تعرضاتي هست روشنبيني در كه ارزشي بار به برخي امروزه
روشنفكري مفهوم به كه است نقدهايي از يكسري اين.دارند
به معطوف نقدها از دوم دسته.است شده وارد هيجدهم قرن
از ثابتي مدل "اصولا ميتوانيم ما آيا كه است قضيه اين
بهطور هيجدهم قرن در خير؟ يا باشيم داشته را روشنفكري
عمومي جهتهاي بتوانيم بسا چه كه ميكردند فكر تلويحي
طرح روشنفكري بر كه نقدهايي.باشيم داشته را روشنفكري
يك به نميتوانيم راحتي به -است1 چيز دو بيانگر كردم
بتواند واقع در كه روشنفكري و روشنبيني تعريف از اجماع
.بيابيم دست كند برقرار دورهها اين در متفكرين بين وفاقي
ناخواه خواه نكند پيروي ثابتي مدل از اگر روشنفكري -2
توجه مايلم معنا بدين بكند ، روشن پسوندهايي با آنرا بايد
نكات از يكي.بكنم جلب نكته چند به را محترم مستمعين
تفاوت ، تباين ، نوع يك روشنفكر كه است اين اهميت حائز
خودش جامعه در مختلف مقولات با تضادي و اختلاف تمايز ،
خودش جامعه با كه است كسي روشنفكر ديگر تعبير به دارد ،
كه كسي هر يعني نميكند ، صدق آن عكس دارد ، مشكل و مساله
.نيست روشنفكر "الزاما دارد مشكل جامعه با
اصيل انديشه نوع يك "لزوما روشنفكري كه اين دوم نكته
در است ممكن روشنفكران و انديشه حاملان يعني نيست ،
يا باشند برخوردار لازم صحت و اعتبار از خود متعلقات
مفهوم در درستي و اعتبار يا صحت و اعتبار بين نباشند ،
معتبر ، چيز هر بشويم ، قايل تمايز ميتوانيم آن هرمنوتيكي
معتبر چيز يك "الزاما درست چيزي بالعكس و نيست درست چيز
وجود روشنفكري باب در كه است فضايي اين باشد ، نميتواند
خود اجتماعي حيات از پارهاي در روشنفكر رو اين از دارد ،
كه كسي مشكل با مشكل اين و دارد مشكل آنها با نيست ، سهيم
از مشكل.است متفاوت دارد ، مشكل جامعه با نحوي هر به
دخالت خودمان شناسايي در را عنصري ما كه برميخيزد آنجا
آنها با مترادف يا و فكر تعقل ، انديشه ، كه ميدهيم
ويژگيهاي و روشنفكري خاستگاه درباب.ميشود ناميده
به سخن اقتصادي وضعيت چون متفاوتي مقولههاي از روشنفكري
روشنگري عصر از متاثر "تقريبا احمد آل مرحوم آمده ، ميان
.است اوليه تمكن نيازمند روشنفكري كه ميكرد اين از صحبت
و اجتماعي اقتصادي ، پايگاههاي زاويه از ديگر عبارت به
مقوله است ، شده گفته نكاتي روشنفكري درباب اجتماعي شان
به توجه از شده توجه آن به كمتر ايران در كه سوم
من منظور.است روشنفكري روانشناسي زاويه از روشنفكران
و قطعي بطور و "الزاما آدمهاي روشنفكران كه نيست اين
خاص روانشناسي روشنفكري ، فضاي هستند ، قريب و عجيب يقيني
يكي ميشود آميخته چيز دو با "معمولا كه دارد را خود
آن با ديگري و ندارد ، هماهنگي آن با كه جامعه عمومي فضاي
را روشنفكري حركت چيز دو اين است روشنفكر شبه كه گروهي
.ميسازد شائبه با توام
:ميشوند تقسيم گروه دو به روانشناسي جهت از روشنفكران
انگيخته ، محيط روشنفكران و انگيخته خود روشنفكران
ميگيرند تاثير جامعه از اينكه با انگيخته خود روشنفكران
دارند ، دروني هيجان و دغدغه و شور جوشش ، يك نيز خود
قبايل از يكي در شريعتي اگر يعني شريعتي ، مرحوم مانند
آنجا فرهنگ و جامعه با مشكلي گيرد قرار هم آفريقايي
محيط روشنفكران از برخي ولي داشت ، خواهد "احتمالا
دانشگاه يا خارجي ، سفر يك ميتواند محيط انگيختهاند ،
محيط روشنفكر يك سياح حاج "مثلا.باشد غيره و باشد
مشكلات جمله از دلايلي به سياح حاج است ، انگيخته
ميكند اشاره "تلويحا خاطراتش در كه مسايلي و خانوادگي
به برميگردد وقتي ميرود ، سياحت به "ناكام عشق" كه
مورد را امرا و علما بهشدت مشروطه صدر روشنفكر يك عنوان
اين با است ، انگيخته محيط روشنفكر اين ميدهد ، قرار نقد
در است؟ آدمي چگونه روشنگر روشنفكر ببينيم بايد رويكرد
وپنجاه چهل دهه دو در روشنفكري جريانات تحتتاثير ايران
مرحوم ديگري و احمد آل مرحوم يكي نفر دو سوي از "عمدتا
نوعي با "معمولا روشنفكري اين ميشد ، نمايندگي شريعتي
سمتگيري و سوگيري نوعي با و متعهدانه آگاهي و تعهد
حالي در اين است ، همراه سياسي نقد نوعي و اجتماعي -سياسي
نظام و سياسي نظام به متعهد روشنفكران برخي كه است
ديگر فضاهاي نقادي ، با كمتر و هستند خود موجود اجتماعي
.ميكنند مطرح را
خود تعهدات به كسي اگر و است هم متعهد "معمولا روشنفكر
آن با خائن بهعنوان نباشد وفادار و نكند عمل
وضعي چنين به ايران در روشنگري چرا اما برخوردميكند ،
ميگيرند؟ اجتماعي -سياسي خاص معناي به را آن و شد دچار
به آنچه يكي دارد ، اصلي دليل دو موضوع اين ميكنم فكر من
انحطاط ، وجود همچنين و ما اجتماع و نظام داخلي شرايط
باورهاي و اجتماع سياسي بخشهاي در آشفتگي و عقبافتادگي
.برميگردد عمومي
فضاي دو از متاثر ايران در روشنفكري جريان كه اين دوم
شكل به فرانسويها وديگري كشوريكيروسها از خارج عمومي
اكتبر انقلاب از قبل هم روسيه از منظورم است ، بوده غالب
چپ ادبيات از توجهي قابل بخش زيرا.است آن از بعد هم و
در متعهدانه و ادبياتانقلابي و جديد (اگزيستانسياليسم)
از قابلتوجهي تعداد كه يافت انتقال ايران به فضا اين
فرانسه ادبيات در "مثلا.ميشود شامل را روس نويسندگان
"رومنرولان" و "كامو" ،"ژانپلسارتر" مثل مختلفي آدمهاي
"رومنرولان" از كه كتابهايي باشيد ، داشته ميتوانيد را
تنكابني فريدون قول به رسيد ، چاپ به "ژانكريستف" مانند
آثار.است ايراني خوانندگان نسل چند مقدس كتاب كتاب ، اين
به راجع ولي ندارد ، بحثي ايران به راجع "برلين آيزايا"
شما كه ميكند ترسيم را تصويري نوزدهم قرن روشنفكري فضاي
رو اين از ميباشد ، نزديك ايران شرايط به چقدر ميبينيد
باشد ، نيز ايراني روشنفكران برانگيزنده ميتوانست محيط آن
جريان سه غرب انديشه عالم در كردم تفحص من كه جايي تا
به و تسامح و روشنگري روشنفكري ، بين كه دارد وجود عمومي
وسيعي "نسبتا ارتباط بايد و هست بين دقيقتر معناي
از دانايي كه است سقراط كس ، قديميترين ميكند ، برقرار
را انسانها منطقي اعمال دانايي است ، فضيلت او نظر
برميگردد روشنگري عصر به ديگر جريان دارد ، خود بهدنبال
صورت آن به عقلانيت و عقل از استفاده ميكردند فكر آنها
اطراف روشنكننده نوعي چراغ يك مانند ميانديشيد كانت كه
كه وجودمان چراغ به بتوانيم ما كه است كافي هست ، هم
آن از و شود روشن اطراف تا كنيم پيدا دست است عقلانيت
اندكي با داردكه هموجود سومي جريان يك.شويم برخوردار
-سياسي مقوله جهت به "بايد" و "هست" ميان ربطي تفاوت
و ماركسيسم مكتب به كه ميكند برقرار اجتماعي -فرهنگي
ميگويد كه است كسي ماركوزه.برميگردد فرانكفورت مكتب
ميانديشيد ، آزادي و عدالت به واقع به شما اگر
البته باشيد ، نبوده عدالتجو يا و آزاديخواه نميتوانيد
اين ايران در نميشد ، طرح بدينگونه ايران در بحثها اين
يكسو از داخلي ناهنجار و بحراني شرايط از متاثر بحثها
حوزه دو بويژه سو ديگر از راديكال و انقلابي چپ ادبيات و
با روشنفكري كه بود اينجا در ميشد مطرح روسيه ، و فرانسه
كساني آن دارد ، وجود همچنان كه خورد گره آنچنان روشنگري
دايره يك در باشند روشنگر يا روشنفكر نميتوانند كه
احياي احياگري ، چيست؟ احياگري اما ميشوند ، بايكوت
احياگري آيا است ، گذشته اجتماعي حيات و سنت از پارهاي
ما يعني.خير من عقيده به است؟ روشنفكري "الزاما
احياگريها نباشيم ، روشنفكر ولي باشيم احياگر ميتوانيم
تا گرفته قهوهخانه يك در شاهنامه نقادي از ميتواند
همه اينها باشد ، ديني شعائر و آداب برخي از استفاده
يك من نظر از نيست ، روشنفكري "الزاما ولي است احياگري
روشنگر كه روشنفكري يعني.است احياگر روشنگر ، روشنفكر
نمونههاي است ، هم احياگرانه روشنگرياش ، مقوله و است
باشد ، ميتواند هم هدايت صادق و احمد آل شريعتي ، آن بارز
انديشه نوعي او نيست ، شريعتي مانند هدايت صادق البته
احياگر روشنفكر يك.ميكند مطرح را شرقي و باستان ايران
سيدحسين مثل نيست اجتماعي -سياسي مفهوم به كه داريم نيز
به اعتقاداتي و شرق عرفان و فلسفه به تعلقاتي او نصر ،
يا (انقلاب از قبل "عمدتا) شايگان داريوش.دارد مدرنيته
هم احياگر روشنگر يك.ميگنجند فضا اين در فرديد احمد
است ، قضيه پارادوكسهاي از اين.باشيم داشته ميتوانيم
باشيم؟ روشنگر باشيم ، روشنفكر آنكه بدون ميتوانيم آيا
بزند كاري به دست محيط ، تحتتاثير است ممكن كه كسي بله
خود ولي بشود منجر محيط عمومي فضاي كردن روشن به كه
سالهاي 56 ، 57 ، در وعاظ از بخشي نباشد ، روشنفكر "الزاما
به و احياگر روشنگران ملي نهضت فعالين از بخشي همچنين
"الزاما اما بود روشنگرانه آنان اجتماعي نقش ديگر عبارت
روشنفكري ما اينكه من عقيده به نبودند ، روشنفكر خود
در جدي مشكلات دچار بدانيم يكي احياگري ، با "راصرفا
شد ، خواهيم آن خارجي مصاديق تعيين در همچنين و انديشه
اجتماعي - سياسي تعهدات از فراتر را روشنگري اگر ولي
"عمدتا روشنفكر و روشنگرميشود حل مشكلات اين ببريم ،
چون واژگاني آن براي اينرو از.است بومي شرايط از متاثر
ذكر... و سلفيگري خويشتن ، به بازگشت بوميگرايي ،
براي ثابتي قالب يك گفت ميتوان نهايت در اما كردهاند ،
.ندارد وجود روشنفكري
انديشه تازههاي
|
استالين جنايتهاي سري تاريخ
/عنايتاللهرضا دكتر:ترجمه /آرلوف الكساندر :نويسنده
:قيمت /اول 1378 چاپ فرهنگ ، پژواك موءسسهانتشاراتي :ناشر
صفحه تومان ، 515 2000
روسيه مردم براي استالين حاكميت عصر كه فجايعي شامل كتاب
شخصي اعمال چگونگي درباره بلكه نيست ، آورد بار به
باره اين در كه) حزب و رئيسدولت عنوان به نه استالين
رئيس عنوان به بلكه (است شده منتشر گوناگوني كتابهاي نيز
مفتش شقيترين و بيرحمترين و شوروي مخفي پليس واقعي
هيملر توركمادو ، نرون ، .است بيستم سده شكنجهگر و عقايد
در استالين ستمگريهاي دستيار كه كساني همه و هيتلر حتي و
بزرگ هيولاي اين با بودهاند ، وي انتقامجويانه لذتهاي
.نيستند قياس قابل تاريخ
عظيم جنايي ماشين و دستگاه رده بالاترين در اثر نگارنده
.بود واقف آن نهان اسرار برهمه و ميكرد خدمت استالين
با دستگاه اين اسرار از كه كساني نانوشته ، قانون طبق اما
نگارنده.ميشدند نابود و سربهنيست بايد بودند ، خبر
مجازات ماشين چنگال از معجزهآسا طرزي به كه كتاب
رخ لوبيانكا زيرزمينهاي در كه آنچه از گريخت ، استالين
جنايات اين از كسي كمتر كه است كرده ارائه مطالبي داده ،
.داشت خبر مهيب
اطلاعات منبع يك تنها "استالين جنايتهاي سري تاريخ"
.است اخلاقي اهميت واجد نوشتهاي بلكه نيست ، فرد به منحصر
بيحد ضعف و شروبدي مهيب نيروي پيرامون را خواننده كتاب
خطر اعلام حكم در و ميدارد وا انديشه به آدمي ، اندازه و
و مشاركت بدون استالين" است آمده كتاب از بخشي در.است
.ك.ان) امنيت سازمان در شاغل اعتماد مورد دستياران همكاري
به.كند حاصل توفيق خود جنايات ادامه در نميتوانست (د.و
نيز او همدستان شماره قربانيان ، فهرست افزايش موازات
اعتبار دادن دست از نگران كه استالين ميگرفت ، فزوني
گرفت تصميم سال 1937 در بود ، شده جهانيان انظار در خويش
كسي تا كند نابود را خود اعتماد مورد همهدستياران
را وي مطلع ، يا شاهد عنوان به نتواند آينده در ازآنان
دايره اين از كه بود افرادي معدود از آرلوف و "سازد متهم
در دهشتناك برخوردهاي روايتگر تا برد سلامت به جان
.باشد روسيه زندانهاي
"جنسيت رشد "
گولومبوك سوزان دكتر:موءلفان
فيوش رابين دكتر
شهرآراي مهرناز دكتر ترجمه
1378/ققنوس انتشارات:تهران
كه است آن نشانگر بشر ، فرهنگ و تمدن به تاريخي نگاهي
جنسيت براساس را مردم مختلف ، زمانهاي در فرهنگها كليه
دارد آن بر دلالت پژوهشها اكنون و كردهاند طبقهبندي
عنوان به جنسيت ، به بايد رشد ، كامل نظريه يك تدوين در كه
دكتر.داشت مبذول شايسته توجه فرهنگي و شخصيتي متغيري
موضوع ، اين به اشاره با كتاب مترجم شهرآراي ، مهرناز
متغيري عنوان به جنسيت مقوله اهميت وجود با كه ميافزايد
.است نياورده بدست را لازم علمي توجه فرهنگي ، و شخصيتي
خلا دانشگاهها ، در تدريس سالهاي در وي كه گونهاي به
تجربه كرات به را جنسيت رشد در تحقيقاتي و نظري مباني
فارسي زبان به مناسب منبعي آوردن فراهم صدد در و كرده
مناسب لحاظ اين به نيز را كتاب اين ترجمه و است بوده
.است داده تشخيص
و جامع "نسبتا تعريف كتاب ، مقدمه از بخشي در موءلفان ،
رغم به":ميدهند ارائه كتاب موضوع و محتوا از مختصري
دنياي اجتماعي ، و توليدمثلي نقشهاي بين ارتباط شدن سست
آموختهايم.نيست همانند آشكارا دختر ، و پسر زن ، و مرد
ما بالقوه توانايي از فراتر مراتب به بودن مرد يا زن كه
"صرفا جنسيتي رشد همچنين است ، كردن مادري يا پدري براي
از ناشي بلكه نيست والدينمان با ما روابط مبناي بر
است وسيعتري اجتماعي دنياي و فرد بين پيچيده تعاملهايي
فرايندهاي كتاب ، اين در.آنند از قسمتي فقط والدين كه
و جنسيتي تفاوتهاي بروز چگونگي جنسيتي ، رشد تعيينكننده
را زندگي مختلف مراحل در آنها پيامدهاي و پايداري دلايل
از جامعي تبيين آوردن فراهم ما هدف.ميكنيم بررسي
از كه است آن هدف بلكه نيست ، زن و مرد تفاوتهاي
كه كنيم بررسي را سازوكارهايي رشد ، روانشناسي چشمانداز
".ميآيد پديد تفاوتها اين آنها رهگذر از
|
|