كردن حكومت چگونه مسئله طرح
(دوم بخش) دانشگاه استاد قادري حاتم دكتر با گو و گفت
كاجي حسين : از وگو گفت
اشاره
قدرت ، از مجددي وتحليل تعريف گو و گفت اين نخست بخش در
ارسطو ، هاي ديدگاه و مفهوم بااين ايرانيان برخورد
اين در شد ، آنبررسي درباره اسلامي حوزه سپس و افلاطون
نظر از است ، مدرنيته حاصل كه كردن حكومت چگونه بحث بخش
مشكل و فضايي چنين گيري شكل بر مشروطه تاثير تاريخي ،
قرار بحث مورد ومدرنيته سنت تعارض آنبه عطف در قدرت
.گذرد مي نظرتان از زير در كه گرفته
انديشه گروه
ميرسيم پيش قرن يك به و ميآييم جلوتر وقتي :همشهري *
و تجدد نام به پديدهاي دنيا ديگر جاي يك در ميبينيم
متفاوت نمودهاي و نمادها كمكم ما و دارد وجود مدرنيته
دوچرخه ، مثل آن عيني نمادهاي شاهد ابتدا.ميبينيم را آن
كه ميبينيم ديگر سطح در.بوديم ماشين و راديو
كه انديشههايي ميآيد ، طرف اين به هم انديشههايجديدي
چه كنيم؟ حكومت چگونه بايد ما.ميكند مطرح را سئوالاتي
لحاظ از تا بگيريم نظر در بايد را مشيهايي و شيوهها
كه است مباحثي اينها برسيم؟ امنيت و سامان يك به سياسي
در آن براي را ازايي به ما كمتر و دارد تازگي ما براي
داريد؟ نظري چه مورد اين در.هستيم شاهد خودمان تمدن
چه ما زندگي و فهم امروزه فكرميكنم:قادري دكتر
مخالف ، چه باشيم ، موافق چه نخواهيم چه بخواهيم ،
به چه يعني.است شده واقع مدرنيته موءلفههاي تحتالشعاع
و مفاهيم نميتوانيم ديگر اختيار ، به چه باشد ، اكراه
و كنيم رفتار بدانيم ، بفهميم ، نخورده دست را گذشته وضعيت
مفاهيمي كه است اين من تصور.است همين "دقيقا.بگوييم
برخورد در است ، روشن خيلي كه را ماندگي عقب و انحطاط مثل
از را معيار آن اگر يعني.بفهميم ميتوانيم مدرنيته با
اين.نيست شناسايي قابل ما براي خيلي اينها بگيرند ، ما
و احياگري مقداري ما.هستم موافق و بفهمم ميتوانم من را
حيات به كه افتاده اتفاق كم خيلي كه داريم اصلاحگري
.دهد قرار خود تحتالشعاع را آن و شود وارد ما اجتماعي
-سلف سيره با انديشه از متاثر اصلاحگران يا احياگران اين
آرماني ، و فاضله جامعه يك به را اين -سني چه شيعه ، چه
بود ، ائمه و صحابه بين اسلام درصدر كه ايدهآلي به
متفاوت زاويه اين از قدرت مقوله از بحث اما.برگرداندند
را آن توزيع و توليد بخواهيم غرب از متاثر كه اين از است
از متاثر ما را مهم اين.دهيم قرار سنجش و بحث مورد
تلقي اين و نبود ، تصور اين آن از قبل ولي داريم ، مدرنيته
.نداشت وجود
سياح حاج مثل آدمي.ميزنم مثال يك موضوع ، شدن روشن براي
وصال در مشكلاتي.بود عاشق سياح حاج بگيريد ، نظر در را
بعد سال بيست و كند جهانگردي كه اين به منجرشد كه داشت
خاطراتش در موقع آن.داشت انديشه يك برگشت وقتي.برگردد
و سرزنش مورد زمان ، آن علماي سوي از آشكارا كه ميبينيم
رضاي ميرزا ما.بزنم ديگر مثالي.ميگيرد قرار نقد
تاريخ در.كرد راترور شاه ناصرالدين كه داريم را كرماني
كشته مختلف شكلهاي به كه پادشاهاني نبودند كم ايران
افق و فضا از متاثر كه است اولينباري اين ولي شدند ،
و ميشود شناخته مقصر عموم مصلحت خاطر به پادشاهي جديد
هم قديم در.ميشود واقع كرماني رضاي ميرزا گلوله هدف
برسد ، قتل به ستمگر و ظالم عنوان به پادشاه يك بود ممكن
سيدجمالالدين ، از متاثر كرماني رضاي ميرزا كه اين اما
عامل شاه ناصرالدين كه ميكرد احساس كرد ترور را شاه
.است عقبماندگي
ملاحظه را اروپا به سفرش و شاه ناصرالدين خاطرات بياييد
ميرسد ايران مرز به و ميكند حركت كه هنگامي كنيد ،
آنجا بود ، ويران روستا بود ، خراب جاده ميدهد توضيح
.است مسئول خودش كه انگار نه انگار ولي..و بود خشكسالي
با ميرود اروپا به وقتي ولي ميزند حرف سياح يك مانند
كه است شگفتآور خيلي او براي ميشود ، آشنا ديگري فضاي
ميكرد اداره را دنيا از نيمي كه پايتختي لندن ، ميبيند
تعداد با نميكند ، غروب سرزمينش در آفتاب كه بود معروف و
ايران در وقتي كه حالي در ميشود ، اداره پليس اندكي
كه زيادي تعداد برود عبدالعظيم شاه به تهران از ميخواست
همانجا.ميدويدند كالسكه دنبال به بودند او فدايي
ميشود متوجه و چيست حكومتي اقتدار كه ميشود متوجه
اروپا با وقتي از ما يعني.دارد تفاوت استبداد با اقتدار
;است اقتدار از متفاوت استبداد كه شديم متوجه شديم ، آشنا
متوجه ;داد قرار بحث مورد را قدرت ميشود كه شديم متوجه
جامعه اداره از متفاوتي شكلبنديهاي ميشود كه شديم
طريق به قدرت كه نيست اينطور فهميديم تازه.داد ارائه
خاص گروه يا و خاص آدم به خاصي نيروي با و اسراري رمزي ،
.كنند تمكين آن از بخواهند بقيه و باشد شده منتقل
.داريم مدرنيته با آشنايي اثر در راما اينها
وعواملي ميكند رشد كه است فضا اين در مشروطه :همشهري *
و وادي وارد را ما و ميدهند هم دست به دست گوناگون
پي بدينگونه ما.ميكنند جديدي (پارادايم) گستره
اجتماعي ، سياسي ، اوضاع به دادن سامان براي كه ميبريم
جديدي آراء و انديشهها به جامعهمان فرهنگي و اقتصادي
.داريم نياز
در مااست درستي تعبير ايناست همينطور:قادري دكتر
.است گسست نوعي تعبيري به اين و هستيم پارادايم تغيير حال
با ما كه است تدريجي گسست بلكه نيست ، مطلق گسست البته
فكر.است مهم بسيار نكته اين و ميكنيم برقرار سنتهايمان
بعداز دهه چند حتي و مشروطه دوران در كه جرياني ميكنم
را آن و بشود نهادينه اذهان برخي در ميتوانست گذشت آن
جمعيت اعظم بخش كه جامعه مختلف سطوح در اما.بگيرند جدي
نكرد پيدا راه مقولات و مفاهيم اين كرد ، خود آن از را
در ميكنم فكر.نشد نهادينه و ماند باقي ذهني صورت وبه
و ايران اسلامي انقلاب به توجه با اخير سال چند اين
از بعضي ما اسلامي ، انقلاب از بعد كشور اداره تجربه
نگاه عينيتر كنيم ، نگاه ذهني اينكه جاي به را مقولات
آن با جديتر اجتماعيمان حيات و موءلفهها در و ميكنيم
و ميشود قداستزدايي قدرت از مقدار يك.ميكنيم برخورد
شهروندي و حقوق از صحبت ميگيرد ، قرار گفتوگو مورد
در يا -داشتيم ديني وظيفه و تكليف بيشتر "قبلا.ميشود
آدمها خيلي آنجا در و -خداوند قبال در يا سلطان ، قبال
ميشود احساس حالا ولي.كنند طرح را حرفي نميتوانستند
سهمي آن از آدمها و ميشود توزيع و توليد قدرت كه
اخير تحولات اجتماعي لايهبندي اينكه دليل.ميبرند
آن كه است اين است مانوستر مدرنيته مظاهر برخي با ايران
تبديل نهادينهتر و عينيتر حالتهاي به كمكم ذهني وضعيت
و شدت مرتب ، طور به تحولات اين ميدهم احتمال كه ميشود
.كند پيدا بيشتري گسترش
براي (جديد عقل) را مدرنيسم هم ميتوان چگونه :همشهري *
عقل جزميت به هم و برد كار به مفهوم اين تحليل و تبيين
نداد؟ در تن مفهوم اين تحليل و تبيين براي مدرن
ايران در سال حدود 150 را قاجار حكومت ما:قادري دكتر
اروپا در فرانسه انقلاب با مصادف قاجاريه آغاز.داشتيم
.بود شوروي روسيه انقلاب با مصادف قاجاريه انتهاي بود
را قاجاريه ايران در كه سالي مدت 150 تمام در يعني
مثل آدمهايي آن در كه داشتيم سياسياي نظام و داشتيم
اروپا در ميكند ، پيدا تبلور فتحعليشاه و ناصرالدينشاه
جديد مرزهاي كشف و تكنولوژي مدرن ، علوم صنعتگرايي ،
رشد سوسياليسم ليبراليسم ، مثل مكتبهايي جغرافيايي ،
يك به مشروطه در ما.نبود كمي چيزهاي اينهاميكنند
.بود ذهني ما آشنايي ولي شديم آشنا مقولات اين با معنا
ميكنيم ، آزادي و شهروندي حقوق از صحبت داريم همچنان ما
در يا است باري و بيبند همان آزادي آيا اينكه از صحبت
و سياسي اجتماعي ، تحولات ميتواند كه است چيزي واقع
چيست؟ آزادي و دين بين نسبت زند ، رقم را ما اقتصادي
هم مشروطه در خامتر معناي يك به كه بود چيزهايي اينها
دليل.يافتهتر تعميم البته دارد ، وجود هم امروز و بود
وگو ، گفت و بحث دهه چند تجربه ما كه است اين هم آن
تجربه همه از مهمتر و غربي مكاتب و نحلهها با آشنايي
حرفها اين همه به توجه با.داريم را انقلاب دهه دو اين
مدرن عقل از هم ميتوانيم چگونه بدانيم ميخواهيم
كار ما معتقدم.نشويم آن جزميت دچار هم و كنيم استفاده
اگر بگوييم كه مشخصي فرمول ، و داريم پيش در را سختي خيلي
.ندارد وجود است ، بهتر برويم را راه اين
هر.بگيريم نظر در را خودمان تاريخي تجربه بايد ما يعني
گذار مرحله به كه جايي تا تاريخي تجربه اين چند
با بتوانيم بايد يعني.است شده طولاني خيلي برميگردد
اين نقادانه برخورد معني.كنيم برخورد نقادانه گذشته
عناصر از بعضي ميتوانيم مجدد سنجش و بدگويي با كه نيست
از يعني غرب ، با نقادانه برخورد.كنيم تعريف نو از را آن
به بوديم ، آن درگير دهه دو كه غربستيزي و غربزدگي حالت
از و فهمي غرب سو يك از يعني.برگرديم غربشناسي نوعي
خودمان اجتماعي سياسي ، حيات از عناصري استخراج ديگر سوي
مدت ميان در فهم دو اين دهيم اجازه بعد و باشيم داشته
را اجتماعي زندگي فهم و درك جديد تركيبات (مدت كوتاه نه)
به و نيست سادهاي و سهل كار اين البته.زند رقم ما براي
.است نيازمند تلاش و كار بسي
ايران در اخير سالهاي در كه مباحثي از يكي.بزنم مثالي
جامعهشناسي براساس است ، معرفت جامعهشناسي شده ، طرح
انديشههايي گذشته در چرا كه بزنيد حدس ميتوانيد معرفت
ميماندند؟ باقي ناشدهاي فكر اركون تعبير به يا و ناگفته
و علوم اين آن ، از بخشي ميافتد؟ اتفاقات اين چرا
فضاي يك ميتوانيم ولي است ، انجام حال در مطالعات
و باشيم داشته غرب هم و خودمان قضيه دو هر به نقادانه
و اقتصادي حكومتي ، سياسي ، بيشتر تمهيدات دهيم اجازه
فراهم پژوهشها اين براي صدر سعه اگرگيرد انجام اجتماعي
هستيم؟ كجا بگوييم بتوانيم راحتتر است ممكن موقع آن شود ،
دستورالعملهايي و راهنمايي از سطحي يك به ميتوانيم ما
داشته را عناصرش هم شود ، پرهيز آفاتش از هم كه يابيم دست
نشستهايم ، منتها و بلندا اين در الان ما معتقدم.باشيم
فراهم بايد كه داريم هم ديگري چيزهاي سري يك به احتياج
بعد آمد دست به كه منتها.آيد دست به منتها آن تا كنيم
.است نهفته كجا در قضيه قبح و حسن بگوييم ميتوانيم
.است كور حركتها بيشتر امروزه بگويم ميخواهم
است لازم برسند ، جانبهنگري همه به حركتها اينكه براي
تا كنم ، اضافه را جمله يكبخشيم تعميق را ديگري مسائل
تا چيست؟ شهروندي حقوق "مثلا كه ندانيم واقع به ما
مثل) متحول جامعه يك در قدرت توزيع و توليد كه ندانيم
بتوانيم كه است بعيد ميگيرد؟ شكل چگونه (ما جامعه
اين به پاسخگويي.است كدام سنت و چيست مدرنيته بگوييم
تجربه بايد آن از بخشي نيست ، امكانپذير ذهنيات با مسائل
نيايد ، در اجتماعي تجربه مقوله به تا.شود اجتماعي
خالي ذهنيت با "صرفا ماندارد امكان جوابگويي
آن از بگوييم بعد و بزنيم رقم را قبح و حسن نميتوانيم
.باشيم داشته خوبي تركيب و كنيم گزينش
مشكل كه كردم برداشت طور اين شما صحبتهاي از :همشهري *
و سنت تعارض در ما كه است مشكلي به معطوف قدرت با ما
ما نزد قدرت معضل و مسئله معنايي به يعني.داريم مدرنيته
من برداشت.ميگيرد قرار مدرنيته و سنت تعارض مجموعه زير
روبرو مشكل با حوزه دو در كه بود اين شما صحبتهاي از
دنيا ، خودمان ، به نسبت خاصي معرفت ما "اولا هستيم ،
پيدا تغيير معارف اين تا كه داريم عقل به نسبت و ارزشها
اين به كه شود رهنمون سمت آن به را ما نميتواند نكند ،
محتاج ما ديگر طرف از دهيم ، جواب پاردوكس و تعارض
را معرفت اين بتوانيم كه هستيم اجتماعي سياسي ، ساختارهاي
.كنيم جاري و ساري
را صحبتهايم از شما جمعبندي "كاملا من:قادري دكتر
نگاه اين ماست ، نگاه يكيدوتاست ما مشكل ولي دارم ، قبول
خود به يعني قضيه ، نظري بخش شامل خاص طور به ميتواند
به اجتماعي ، لايهبنديهاي قدرت ، توزيع و توليد به قدرت ،
و شود معرفت ، جامعهشناسي به مدرنيته ، سنت ، ما ، پيشينه
به -داراي ما تا اينكه ديگر.دربرگيرد را مطالب اين همه
اين بتواند كه توليدي اجتماعي وجه -فرانكفورت مكتب تعبير
.هستيم مشكل دچار نباشيم كند ، حمايت را انديشه نوع
مورد اجتماعي وجه آن نشود ، متحول جامعه از بخشهايي تا
و شهروندي يك داراي تا نميشود ، فراهم "اصلا نظر
اجتماعي وضعيت يك از تا نباشيد ، خاص اجتماعي لايههاي
تكنولوژيها و ارتباطات تحصيلات ، و قبول قابل اقتصادي
كاري "اصلا بينديشيد ، نظري كه چند هر نباشيد ، برخوردار
و عيني وجه هم و نظري وجه هم يعني.نميگيرد صورت
يكديگر ميتوانند دو اين شود ، توليد بايد قضيه اجتماعي
شروع انقلاب از قبل جريان اين كه معتقدم.دهند پوشش را
در حالا و گرفت بيشتري شدت اخير سال چند اين در و شد
با البته -را ما شدهاي برون است ممكن كه افتاديم مسيري
وجه داراي هم يعني.كند تامين نهايت در -بسيار هزينه
آن حدي تا بتواند كه اجتماعي وجه هم ميشويم ، توليد نظري
پاسخ ميتوانند يكديگر با دو اين.كند حمايت و تقويت را
.كنند فراهم را ما شد برون و دهند
دارد ادامه
|