روز يادداشت
ميدهد پاسخ بهار كه پرسشهايي
.است رفته بسيار سخن ميآورد خود با آنچه و نوروز پيرامون
ملل ميان در يگانه انتخابي با كه ايراني اقوام نبوغ از
نوروزي از.گرفتند خود سال راآغاز بهار آغاز جهان ، ديگر
.ميآورد را جان و جسم تكاني خانه و پاكيزگي خود با كه
نهايت ، يعني انساني رابطههاي تعميق و بازديد و ديد از
.بشري جوامع تمامي خواست
فصل در انسان دوباره شكفتن.است نو روزگار آغاز نوروز ،
و صميمانه ارتباط همواره ايرانيان ، .گياه و گل شكوفايي
رمز به هيچگاه تاكنون آيا.داشتهاند طبيعت با شگفتي
گسترده سرزمين در ما نياكان انديشيدهايد؟ سبزه روياندن
به سبزه روياندن در است ، آب كم آن از مهمي بخش كه خود
كه اين عجيب و بودهاند طبيعت از پاسخي دريافت دنبال
خود روزي كه را مردماني اساسي پرسش اين سخاوت با طبيعت
.است ميداده نيكي به ميگرفتند زمين از را
بكاريم دانه كدام با را خود مزارع امسال:بود چنين پرسش
. و ارزن عدس ، جو ، گندم ، .كنيم برداشت را محصول بهترين كه
پاسخ پرسش اين به كشت زمان آغاز از پيش سبزه ظرفهاي ؟.
!است پربارتر آن ظرف كه بكاريد را همان:ميگفتند
و هستيم ميلادي بيستم قرن سال آخرين در عبارتي به اينك ،
از نشان زيست محيط و طبيعت به جهانيان دوباره رويكرد
.دارد طبيعت با صميمانه ارتباط انديشه همواره اقتدار
است شده چاك گل دامن زصبا بنگر
است شده طربناك گل زجمال بلبل
گل اين بسيار كه نشين گل سايه در
است شده خاك در و برآمدهست خاك از
گذران رود چشم به را جهان.گل پيام دريافت است غنيمتي
پاك آلودگيها از دل.سپردن آب به تن آن در اكنون و ديدن
.هست ما همه در كه معنويتي به سپردن وگوش كردن
پهلوي گلبانگ به سرو شاخ به بلبل
معنوي مقامات درس دوش ميخواند
گل نمود موسي آتش كه بيا يعني
بشنوي توحيد نكته درخت از تا
تنها و تنها بدآيندي ، نه و دارد نحوستي نه نوروز سيزده و
خلقت جلوه عاليترين اين -طبيعت به را خود بتواني اگر
در كوچك نوبرگهاي به را خود گوش كني ، نزديك -خداوندي
.بشنوي بايد ، كه را آنچه و كني نزديك رشد حال
پيام به سپردن گوش ايرانيان ، و ايران ماندگاري رمز شايد
هم باز و پژمردن بلوغ ، باليدن ، شكفتن ، .باشد گل و سبزه
طبيعت دامن در را جهان به اميدوارانه نگاه اين.شكفتن
.نهيم ارج
|