سازي ساختمان با معماري ماهوي تفاوت
معمار مهندس بهشتي ، محمد سيد با گفتوگو
بودهاند مواجه جديدي پديدههاي با گذشته در ما معماران
.بودند معماري بوي و رنگ فاقد و داشتند عملكرد فقط كه
مرتبه به ورود و بودند ساختمانسازي مرتبه در يعني
بناها گونه اين معمارانگذشته ، .نميكردند پيدا را معماري
ما و ميپرداختند كيمياگري به واقع ودر دادند ارتقاء را
.هستيم بناها دراين معماري شاهد
رفع و ايران معاصر معماري شناسايي براي ;سرآغاز
نظر دارد ، وجود معماري اين در كه نابسامانيهايي
جويا معماري كاربردي و هنري زمينههاي در را كارشناسان
از ايران معماري هويت شناخت براي اينبار.شدهايم
.ميدهيم قرار بررسي مورد را آن تفكري ، و فلسفي ديدگاه
فرهنگي ميراث سازمان رئيس بهشتي ، محمد سيد معمار مهندس
اشاره ساختمانسازي و معماري تفاوت به اساسا كشور ،
شناخت از ضروريتر را بناسازي مشكلات رفع بحث و ميكند
از معماري مرتبه در را انسان شان و ميداند معماري فلسفه
ديگر همچون معماري حال ، اين با.ميكند تلقي ساختمان يك
نقطه از و داشته را خود هويت معاصر ، انسان فرهنگي مسايل
.است تعريف قابل گوناگون نظرهاي
نياكان سهيلا
فرهنگي بيماريهاي دچار ما اينكه دليل به معاصر ، دوره در
تدريج به كه شدهاند ساخته كشور در بناهايي شدهايم ،
دوري درد نميخواهند يا بناها اين و هستند معماري فاقد
ميكرديم ، تعلق احساس آنها به نسبت كه جاهايي آن از را ما
.نيستند پاسخگويي در موفق يا و دهند پاسخ
آن هنري و كاربردي زاويه از معماري به ما تاكنون *
در جايگاهي و فلسفه خود براي معماري اما.پرداختهايم
انسان كه همانطور عبارتي به.دارد انساني تفكر و فرهنگ
ديدگاه شكلگيري در نيز معماري آورده ، وجود به را معماري
درباره شما نظر.است بوده تاثيرگذار معاصر انسان امروزي
از يكي كه ايران در خصوص به معاصر معماري جايگاه و فلسفه
چيست؟ است ، معماري زمينه در كشورها باسابقهترين
هر آيا.دارد وجود مبحث خلط مقداري اينجا در من نظر به
معماري اثر يك را آن ميتوان ميشود ، ساخته كه بنايي
بنا آن معماري بنا ، يك از چيز چه به واقع در دانست؟
باشد ، داشته تفكر با نسبتي بنا ، از شاني چنانچه ميگوييم؟
.بناست معماري شان
نام معماري بشر ، دستساخته فضاي هر به ما غلط ، به
.كنيم تكوين تفكر با را آن نسبت خواستهايم و دادهايم
نسبتي خود كه است اين زمينه ، اين در لازم شرط كه حالي در
و بنا يك بين بتوانيم تا باشيم كرده برقرار تفكر آن با
اين من نظر بهكنيم نسبت ايجاد معماري ، رئوس در تفكر
از سوال يك عنوان به و باشد سرفصلي ميتواند خود موضوع
آن معماري بنا ، يك چيز چه به ما كه شود پرسيده اهلنظر
پس آن از كه صحبتهايي ترتيب ، اين به ميگوييم؟ بنا
به راجع كه شد خواهد معلوم ميشوند ، بيان معماري درباره
است ، بنا از شاني كه معماري حقيقت ، به اما.بناست شان آن
بنا ، وجودي مراتب از يكي من ، عقيده به.دارد نسبت تفكر با
حيات پاسخگوي مرتبه ، اين و است سازي ساختمان مرتبه
دنيايي اين نيازهاي با و ما فيزيكي مسايل كه ماست دنيوي
مثلا متوجه كه موضوعاتي تمام يعني.دارد سروكار ما
بنا در مصالح از استفاده بنا ، يك سازه بنا ، يك عملكرد
بنا يك در كه اقليمي شرايط و مسايل همچنين يا و ميشود
قرار شرايط آن با هماهنگي در بنا و ميگذارد تاثير
مربوط بنا سازي ساختمان ساحت به اينها همه ميگيرد ،
ما اينكه بيان يعني.ندارد معماري شان به ربطي و ميشود
چون.است بيمعنايي حرف داريم ، خشك و گرم اقليم معماري
ما واقع ، درداريم خشك و گرم اقليم ساختمانسازي ما
طبيعي ، شرايط اقسام و انواع در سازي ساختمان
با و مصالح اقسام و انواع از بهرهگيري با ساختمانسازي
معماري به ربطي هيچكدام اينها ولي ;داريم عملكردها انواع
ميخواهيم ما كه ميشود آغاز آنجا از معماريندارند
زندگي بنا آن در كه كسي از را عاليتري وجودي مرتبه
و حوايج به ميخواهيم و دهيم قرار خطاب مورد ميكند ،
حيات يك در حبس كه جهت آن از نه انسان ، نيازمنديهاي
ديگر حياتي كيفيت براي كه جهت آن از بلكه است ، دنيوي
كه اينجاست از حقيقت ، در.دهيم پاسخ ميكند ، بيقراري
نيز خود گذشته معماري به كه وقتيميشود آغاز معماري
همين با سويي از معماري اين ميشويم متوجه ميكنيم ، نگاه
سياسي ، مسايل همين با و اقليمي شرايط و مصالح و مواد
تفكري نوع براساس ولي شده ، ساخته..و اقتصادي اجتماعي ،
كه ميداند موجودي را انسان يعني -ماست فرهنگ بر حاكم كه
و نيست عالم اين اهل ميبرد ، سر به هجران در عالم اين در
چون ;دارد را حقيقياش وطن در استقرار و وصال آرزوي
-دارد ديگري كيفيت و ديگر جايي او حقيقي وطن كه ميداند
است ، سوختن حال در هجران درد از كه انساني اين براي
كند يادآوري انسان به ميخواهد كه ميآيد پديد معماري
دليل همين به.دهد كاهش را دوري اين درد هم و كجاست اهل
رجوع خودمان گذشته معماري آثار به ما وقتي كه است
را عطري و طعم و ميدهد دست ما به آرامش احساس ميكنيم ،
-مالوفمان وطن آن ياد به را ما طرفي از كه ميكنيم حس
برروي آبي مانند ديگر ، طرف از و مياندازد -بهشتبرين
.دارد نسبت تفكر با معماري جهت ، اين از.است ما هجران آتش
اين بر حاكم كه تفكري براساس نيز ما سرزمين در معماري
آمده ، پديد تفكر اين اثر در كه فرهنگي و بوده سرزمين
.است كرده پيدا را كيفيتي چنين
تفكر ، آن با ما نسبت در اينكه دليل به معاصر ، دوره در
پارازيت نوعي دچار ما فرهنگ بالطبع و شده ايجاد اختلال
عملا شدهايم ، فرهنگي بيماريهاي دچار ما و است شده
فاقد تدريج به شدهاند ، ساخته كشورمان در كه بناهايي
را ما دوري درد نميخواهند يا بناها اين و هستند معماري
پاسخ ميكرديم تعلق احساس آنها به نسبت كه جاهايي آن از
نيز معضل اين ريشه.نيستند پاسخگويي در موفق يا و دهند
نوعي و شدهايم فكري اختلال دچار ما كه است اين به مربوط
شدگاني گم ما يعني شده ، حاكم ما بر فرهنگي نابساماني
.بيابيم هم مشخصي مقصد نميتوانيم كه بياباني در هستيم
معاصر دوره در كه است بناهايي همين نيز ، مسئله اين شاهد
.شدهاند ساخته كشور سطح در
وقتي آمده ، پيش ايران معاصر معماري در اشكال اين چگونه *
فرهنگي زيربناي ايران اجتماعي نظام اساس ميشود گفته كه
دارد؟
ناشي فرهنگي بيماريهاي نوعي دچار ما گفتم كه همانطور
.هستند كنوني بناهاي آن حاصل كه شدهايم فكري اختلال از
راهحل باشيم ، داشته خوبي بناهاي ميخواهيم اگر بنابراين
آن ، تبع به تا كنيم درمان را فكريمان اختلال كه است اين
ارائه بهتري محصولات و شوند درمان نيز فرهنگي بيماريهاي
شده ، بيماري دچار كه درختي از ميخواهيم اگر.دهيم
آن ريشه اصلاح فكر به بايد كنيم ، برداشت سالم ميوههاي
حوزه ، اين در و است تفكر حوزه نيز ، مسئله اين ريشه.باشيم
من ، ديدگاه از.هستند فكري اختلال دچار ما معماران
داراي و نيست عالم اين به متعلق كه است موجودي انسان
ما معماران نزد آيا وليبرشمرديم برايش كه است خصوصياتي
براي ما كه حياتي تنها آيا و است؟ موجودي چنين انسان نيز
را معماري آيا دنياست؟ اين در حيات ميشويم ، قايل انسان
و ميدانيم...و سياسي اجتماعي ، فرهنگي ، مناسبات محصول
بشر وجود از جنبههايي بروز و ظهور براي بستري را آن يا
عالم يك در حبس كه بشري وجود نيازهاي به پاسخگو يا و
ما معماري جامعه در كه نيست آن انسان ، از من تلقي نيست؟
نشانگر ميبينيم ، عموما ما كه آنچه و باشد داشته شيوع
فقط ما و است ساختمانسازي همان معماري كه است اين
مدرنتر و زيباتر شكل ، نظر از را آن مقداري ميخواهيم
يك در كه انساني.دهيم آن به بيشتري زينت يا و بسازيم
و است ديگري وجودي مرتبه داراي ميكند زندگي بنا
.نميشود شناخته رسميت به هيچوجه به كه دارد نيازهايي
-معماري -سفره اين برسر ما كه است طبيعي صورت اين در
از ببينيم بخواهيم چنانچه.نميكنيم باز او براي جايي
ميتوان عمل در استفادههايي نوع چه مباحث ، اينگونه طرح
مقداري ما كه است اين استفادهاش اولين بدانيم بايد كرد ،
رسميت به در و بنا يك وجودي مراتب انسان ، از خود تلقي در
مطرح معماري عنوان به ما گذشته سنت در كه آنچيزي شناختن
در.كنيم تامل است ، بوده انسان وجودي مرتبه يك پاسخگوي و
آن براي ميشود ، انكار وجودي مرتبه آن امروزه واقع ،
باز سفره اين برسر برايش جايي ولي ميگيرد ، صورت تعارف
امروز انسان هايدگر ، قول به صورت ، اين در كه نميشود
داشته انس تفكري با بايد بنابراين ، .ميشود بيخانمان
به كه بشناسد رسميت به را مسايل اين تفكر ، آن كه باشيم
.شد خواهد حاصل نيز معماري جمله از بسياري چيزهاي آن تبع
حال در ما سنتي جامعه كه معتقدند ازصاحبنظران برخي *
نيازها تغيير و مفاهيم تغيير با دائما ما و است گذار
چنين وجود و چيست اينباره در شما نظر.هستيم مواجه
دارد؟ ما شهرسازي قوانين و معماري در تاثيراتي چه شرايطي
عالم اين در كردن زندگي مرتبه بشر ، وجود از مرتبه يك
پس است ، فساد و كون عالم عالم ، اين كه آنجا از و است
براي.نيست جديد پديده يك اين.ميشود تحول و تغيير دچار
قاجاريه ، و صفويه سلجوقي ، دورههاي در زندگي نوع مثال ،
تعلق كه بشر وجود از بخشي آناست بوده متفاوت كدام هر
پس ;ميشود دگرگوني و تغيير دچار دارد ، عالم اين به
واكنش تغييرات ، اين به نسبت بايد هم بنا كه است طبيعي
.باشد بيتفاوت ميان اين در نميتواند و دهد نشان
مرتبه در اكنون كردم ، اشاره اين از پيش كه همانطور
برابر در كه است مرتبه اين و داريم قرار سازي ساختمان
و عملكرد مكان ، زمان ، به و ميشود تحول دچار روز شرايط
به نسبت بايد بالطبع و است وابسته ديگر چيزهاي بسياري
استفاده تكنولوژي كه است بوده زماني.باشد منعطف تغييرات
.نميدانستيم ميدانيم ، امروز كه ميزاني به را مصالح از
.كنيم استفاده بهتر بايد چگونه كه گرفتهايم ياد حال
ايجاد در نتوانستهايم كه داشته وجود روزگاري همچنين
به زيادي توفيق خود ، اطراف طبيعت با جامع مناسبات نوعي
در كه پيشرفتي به توجه با اكنون اما ;بياوريم دست
و اقليم شرايط با هماهنگ ميتوانيم شده حاصل تكنولوژي
كه داشته وجود عملكردهايي اين ، بنابر.كنيم كار طبيعت
قبلا كه است آمده پديد عملكردهايي و ندارد وجود حالا
ساختمانسازي شان به مربوط نيز اينها همه و نبودهاند
هزار دو انسان:گفت بايد معماري شان در اما.ميشود بنا
تفاوت امروز انسان و پيش سال هزار انسان با پيش سال
سال هزار انسان با انسانها اين و ندارند يكديگر با ماهوي
مرتبه آن چون.نميكنند پيدا تفاوت ماهوي نظر از نيز بعد
در كه است مرتبهاي است ، معماري مخاطب كه انسان وجودي
حاشيه در انسان يك كه اين و نميگنجد مكان و زمان حبس
اهميتي كوهستاني ، نقطه يك در يا ميكنند زندگي كوير
داراي وجودش و دارد خاصي حوايج هميشه انسان.ندارد
تحول و تغيير دستخوش و فساد و كون دچار كه است حقيقتي
در.است شاني چنين پاسخگوي معماري ، .نميشود ايام مرور
رخ امروز جهان در بزرگي اتفاق چه شان ، اين به پاسخگويي
شود؟ تحول و تغيير دچار انسان وجود از شان اين كه داده
جهان در كه است اين افتاده ، اتفاق كه تحولي و تغيير
.است شده واقع انكار مورد انسان ، از وجودي شان آن معاصر ،
حقيقت و شدهايم كافر انسان وجودي حقيقت به نسبت ما يعني
كه كردهايم تلقي وجودياش مرتبه همان را انسان وجودي
از را انسان ما كه است اين مثل پس.است عالم اين در حبس
قائليم اعتبار برايش است ، معتبر عالم اين در كه جهتي آن
به روي و نيست عالم اين به متعلق كه ديگري وجودي مرتبه و
اين گفت ، ميتوان.شدهايم منكر اصلا دارد ، ديگر عالم
اتفاق حادثهاي چنين كه است بشر تاريخ طول در بار اولين
در.است شده واقع انكار مورد بشر وجودي شان اين و افتاده
از ناشي معاصر ، جهان در نابساماني همه اين وجود واقع ،
.است مساله اين
و مربوطند آن به كه مواردي و معماري شان به توجه با *
مثلا بخواهد معمار يك اگر اكنون برشمرديد ، را آنها شما
چنين از چگونه كند ، ورزشي استاديوم يك ساخت به اقدام
ديدگاه ، اين با آيا.بپردازد كار اين به ميتواند ديدگاهي
كه را اعتباري و فرهنگي مراكز طراحي ميتواند فقط
بگيرد؟ عهده بر دارند ، ويژهاي كارايي
مواجه جديدي پديدههاي با گذشته در ما معماران
معماري بوي و رنگ فاقد و داشتند عملكرد فقط كه بودهاند
به ورود و بودند ساختمانسازي مرتبه در يعنيبودند
گونه معمارانگذشته ، اين.نميكردند پيدا را معماري مرتبه
ميپرداختند كيمياگري به واقع ودر دادند ارتقاء را بناها
.هستيم بناها دراين معماري شاهد ما و
پل و سهپل و سي مثل پلهايي كه اين از قبل تا مثال ، براي
به.بودند شده ساخته بسياري پلهاي شوند ، ساخته خواجو
مانعي از ميخواسته بشر وقت هر دنيا جاي همه در كلي طور
متوسل پل ، مثل پديدهاي به بالطبع كند ، عبور دريا مثل
ساخته زيادي پلهاي نيز ما سرزمين دراست ميشده
مواجه خواجو پل مثل چيزي با يكباره ما ولي.شدهاند
روي از را ما كه است پلي يك مثابه به چند هر كه ميشويم
به ولي است ، پل همچنان لحاظ ، اين از و ميدهد عبور مانع
در نيز معماري اثر و است كرده پيدا ارتقاء معماري مرتبه
به پلها كه نداشت لزومي آن ، از پيش تا حال.وجوددارد آن
آن پاسخگوي فقط بود كافي و شوند تبديل معماري اثر يك
كه شدهاند ساخته بسياري حمامهاي همچنين.باشند عملكرد
گنجعلي حمام در ولياست مطرح آنها در عملكردي وجه فقط
تراش جواهر ، يك مثابه به بنا كه ميكنيد مشاهده خان
نظر به طور اين و شده هم معماري حامل يعني.است خورده
بله ، .است خورده بنا اين به معماري اكسير كه ميآيد
بيمارستان ورزشي ، استاديوم مثل پديدههايي با ما امروزه
هيچوقت ما گذشته در شايد كه هستيم روبهرو فرودگاه و
دارند؟ جديدي چيز چه اينها ميكنيد فكر.نداشتند حضور
غير به هستند؟ جديد عملكرد داراي كه است اين از غير آيا
و است جديد مصالح از كه بتون گذشته ، در ما اين ، از
را اينها امثال و آلومينيوم و فولاد از استفاده همچنين
برقراري در ما دانش و علم امروزه ، شايد.نداشتيم نيز
كه است يافته افزايش طبيعي محيط با همجواري حسن مناسبات
منجر سازي ساختمان ساحت در تحولاتي و تغيير به اينها
واقع ، درندارد ساحت اين به ارتباطي معماري و ميشوند
البته.جسم به است جان نسبت مثل ساختمان به معماري نسبت
يكديگر با بيارتباط كاملا دو اين كه بگوييم نميخواهيم
در زنده انسان يك با مرده انسان يك تفاوت ولي هستند ،
اگر كه دارد ديگري كيفيت و است ديگر جنس از جان چيست؟
در اين بنابرميكند حركت انسان باشد داشته وجود جان
فرهنگي نظر از و تفكر لحاظ به ما معمار اگر نيز اينجا
...و استاديوم و فرودگاه مثل مكانهايي باشد ، خوب حالش
بودن فرودگاه مثال براي پس.ميشود خوب حالشان نيز
نداشته خوب معماري ما كه نيست اين از مانع فرودگاه ،
داراي جديد پديدههاي اين چون كه كنيم فكر نبايد.باشيم
مناسب معماري كه ميشود باعث هستند ، جديدي عملكردهاي
حمام از ميتوان سازي ساختمان مرتبه در.باشيم نداشته
.گرفت الهام شيخلطفالله مسجد و خواجو پل گنجعليخان ،
هيچ عملكرد لحاظ به خواجو پل و شيخلطفالله مسجد اكنون
رفته ، كار به آنها در كه مصالحي نوع و ندارند هم با ربطي
مرتبه در و بخشها خيلي در.نيست مربوط يكديگر به خيلي
شما وقتي اما.ندارند هم با شباهتي هيچ نيز ساختمانسازي
نغمههايي دو هر كه ميشويد متوجه ميبينيد ، را دو اين
وحدتي يعني.شدهاند نواخته دستگاه يك در گويي كه هستند
معماري بههمان مربوط وحدت ، اين كه دارد وجود آنها ميان
اين كند نمي فرقي برايش بيايد ، معماري اين اگر كه است
بناي هر يا و خواجو پل يا است لطفالله شيخ مسجد بنا
صندلي ، يك بر كه است نوري مثل معماري اين واقع ، در.ديگر
از را نور اين وجودي اثر ما اگر و ميتابد فرش يا ميز
همه بر كه است واحد نور يك درمييابيم بنگريم ، منظره اين
با فرش و ميز صندلي ، اين كه اين عين در ;ميتابد چيز
.دارند تفاوت يكديگر
مرتبه با آن تفاوت و معماري شان) مبحث اين طرح آيا *
را آن ميتوان يا و است ايران معماري مختص (ساختمانسازي
داد؟ تعميم
نيز گاه هر و ميكنيم صحبت خود سرزمين مورد در اكنون ما
.گفتهايم خودمان خاستگاه از داشتيم ، جهان براي حرفي
راه وقتي ولي كنيم ، نفي را ديگران مشكلات نخواستهايم
.بردهاند بهره هم ديگران يافتيم ، خودمان مشكلات براي حلي
خود مشكلات به نگاهي ما است بهتر ميكنم فكر من
انجام كار اين كه زمانيكنيم رفع را آنها و بياندازيم
ديگر ، معماران از من.ميبرند بهره ما از هم ديگران شد ،
جهاني نگاه ميخواهند يعني.شنيدهام بسيار را حرف اين
و ميكنند جهاني رسالت نوعي احساس يا آنها.باشند داشته
هر.كنند فرار مبحث اين از تا ميگردند مفري دنبال به يا
دهيم ، انجام را خود جهاني رسالت توانستيم ما كه زمان
حرف خود خاستگاه در ما كه است بوده زماني همان درست
قضيه اين به مفر يك عنوان به بخواهيم اگر اما.زدهايم
دارند وجود بسياري گريز محلهاي گفت ميتوان كنيم ، نگاه
.است موجود شده ساخته آثار اكثر آن ، نمونه و
با كه داريد هنري ايدهآل معماري يك از تعريفي چه *
باشد؟ متناسب نيز ما انساني فرهنگ
ولي بروم ، طفره شما سوال اين به پاسخ از ندارم قصد من
كه باشد اين سوالي چنين طرح از شما هدف ميكنم فكر
ميتواند كاربردي مفهوم چه حاضر حال در ما معماري بدانيد
ساز و ساخت و معماري در بايد كاري چه و باشد داشته
بهتر اصلا شايد.باشد درستتر كه دهيم انجام كشورمان
بر همه از بيش و باشيم سوال اين پاسخ دنبال به كه باشد
كنيم مطرح را مباحثي اينكه نه.كنيم تمركز بحث ، اين روي
باز ما و بمانند باقي نشريات و كتابها مقالات ، در فقط كه
مشكل ميكنم فكر من باشيم ، كشورمان در آثار همين شاهد هم
مشكلات ما آن ، از قبل ولي است معماري هويت مشكل ما ،
نكردهايم ، مرتفع را فراوان مشكلات چون و داريم بسياري
شايد.كنيم حل را بعدي مشكلات نميتوانيم وجه هيچ به
و معماري يك دچار ما است شده باعث كه مانعي بزرگترين
ما معماران كه باشيم كشورمان در معماري فرهنگ از كيفيتي
را مقدماتي بحث ما كه است اين هستند ، شرمنده بابت اين از
مرتبه همين در نيز مقدماتي بحث.نكردهايم مطرح
ارائه مسكن وزارت كه آماري طبق.است مطرح ساختمانسازي
.ميشود ساخته كشور در ساختمان مترمربع ميليون ميدهد ، 40
حساب حرف باره اين در تا داريم فرصت قدر آن ما يعني
مورد چگونه سال ، در مترمربع ميليون اين 40 حال.بزنيم
كه است اين موضوعات ابتداييترين ميگيرد؟ قرار استفاده
به اقتصادي لحاظ به بايد ميسازيم ما كه ساختمانهايي
.باشند صرفه
كه فضايي از را بهره بيشترين بايد نيز ، منظور اين براي
را مصالح از استفاده نوع بهينهترين و ميكنيم ايجاد
را انرژي اتلاف باشيم توانسته مثلا يعني.باشيم داشته
وحتيالامكان برسانيم حداقل به ميسازيم كه ساختماني در
در ساختمان عمر اكنون.دهيم افزايش را ساختمانها عمر
به 16 عمر اين اگر حال.كردهاند اعلام سال را 15 ايران
در ماكردهايم ملي صرفهجويي بسياري حد به برسد ، سال
طول تمام در حرارت درجه اختلاف كه ميكنيم زندگي سرزميني
.است نقطه گرمترين تا نقطه سردترين از درجه حدود 40 سال ،
.نميباشد بخصوص محل يك در كشور بخش ترين وگرم سردترين
رابگذاريد پرگار نوك كشور ، اين از نقطه هر در شما اگر
دايره اين در حتما بزنيد ، دايره كيلومتري شعاع 150 وبه
اختلاف درجه سال ، 30 از فصلي هر در كه رامييابيد نقاطي
كشور در سردوگرم فراوان نقاط ما يعني.دارند حرارت درجه
از يكي ما سرزمين و دارند تفاوت يكديگر با كه داريم
بهشمار اقليمي تفاوت منظر از سرزمينها متنوعترين
كيفيت لحاظ به بنا نوع چند شرايط ، دراين ما حال ، .ميرود
ميسازيم؟ انرژي اتلاف موضوع با آن نسبت در ساختمانسازي
سطح در ساز و ساخت حال در كه ساختمانهايي انواع از اگر
اين جوار در شواهدي كه صورتي در)كنيد عكاسي هستند ، كشور
و(كجاست در بنا اين كند معلوم تا باشد نداشته وجود بناها
معماران خود حتي كه است بعيد بگيريد ، هم بسياري عكسهاي
واقع ايران كجاي در بنا اين دهند تشخيص بتوانند نيز ما
يا اهواز شهركرد ، تبريز ، در يا و است درسرخس است؟آيا شده
ميشويد متوجه كنيد دقت چنانچه بنابراين ، ديگر؟ جاي هر
به كسي چه حالبسازيم بنا نوع يك ميتوانيم فقط ما كه
ميپردازد؟ اقليمي شرايط با بنا هماهنگي هزينه
بلكه نميپردازد ، بنا سازنده را هزينه اين گفت ، بايد
بندرعباس در بنايي اگر مثال براي.ميپردازد نفت وزارت
برق بايد پس.باشيم آن كردن خنك فكر به بايد بسازيم ،
.كنيم خنك را بنا اين تا شود روشن كولرگازي شود ، مصرف
در.شود گرم بايد كه ميسازيم شهركرد در را بنا همين
دربنا تا كنيم صرف گازوئيل و گاز نفت ، بايد هم اينجا
هزينه سال در چقدر مابهالتفاوت اين.باشيم داشته گرما
مياندازد؟ خطر به را ملي چقدرسرمايه و بردارد در
ميشويم متوجه بنگريم ، خود مصالح نوع از استفاده در اگر
يك به كشور ، نقاط در كه داريم سنگهايي واقسام انواع كه
يا و دالبتوني آجر ، مثلاميشود استفاده آنها از شكل
در كه ميكنيم استفاده همانطور تهران در را گرانيت سنگ
.ميدهيم قرار استفاده مورد نيز بندرعباس و واصفهان تبريز
توصيه بايد اتفاقا مصالح نوعي از استفاده دانست بايد
در بناهايمان در پنجره سطوح كه نميكند فرقي اكنونشود
به.ميشود ساخته بنا نوع يك جا همه در چون.باشد كجا
پرده با را ساختمان ميشويم مجبور جايي در دليل همين
را پرده بايد ديگر جايي در و شود كم نور تا بپوشانيم
اينها.شود ساختمان وارد نور تا داريم نگه باز هميشه
كشور سازي ساختمان در بايد كه هستند مسايلي ابتداييترين
و هويت از بحث عجالتا كه است اين من توصيه.شوند رعايت
درست شكل در ساختمانسازي فكر به و كنيم تعطيل را معماري
جديد مهندسي ادعاي اين بررسي به همچنين.باشيم آن
بيشتر ساختماني محاسبات در من عقل ;ميگويد كه بپردازيم
استفاده مصالح ، از استفاده شيمي ، در.است گذشتگان عقل از
اقتصاديتر كه عملكردهايي اقسام براي سرپوشيده فضاي از
.هستم گذشتگان از داناتر بگيرد ، صورت
ما تا است شده گريزگاهي گويي معماري و هويت بحث استمرار
اكنون.كنيم مخفي ساختمانسازي موضوع در را خود كمسوادي
.است مخاطره حال در ما كشور ساختمانسازي حياتي علايم
و نبض تنفس ، مثل حياتياش علايم كه بيماري مانند يعني
به را او اول بايد كه افتاده خطر به او قلب ضربان
به شد ، رفع مشكلات اين كه اين از بعد و ببريم اورژانس
پيس و ولك چشم مرواريد آب چون ديگري بيماريهاي درمان
مقدماتي بحثهاي اكنون ما واقع دربپردازيم او پوست روي
به كه شدهايم بحثهايي وارد و گذاشتهايم كنار را
حدي اين از بيشتر خيلي دانش به و بيشتر تفكر با آشنايي
همه اطلاعات بخواهيم چنانچه.است نيازمند دارد ، وجود كه
اين 40 ساز و ساخت دستاندركار كه مهندسيني و معماران
در كنيم ، جمعآوري هستند ، سال در مترمربع ميليون
دارا بايد كه را اطلاعاتي هزارم يك اينها كه مييابيم
معماري درباره اطلاعات و شناخت هنوز يعني.ندارند باشند ،
.ندارند را گذشتهشان
با واگر ميخوانند درس سال شش معماري دانشكده در معماران
سه يا دو نهايت در شوند ، آشنا بخواهند كشور سنتي معماري
درباره كتاب چند خواندن به و ميروند كاشان به سفر
صفويه و قاجاريه مثل مقاطعي در اصفهان و كاشان معماري
كه ، صورتي در.كامل شناخت حد در نه هم آن ;ميكنند اكتفا
.است حد اين از وسيعتر بسيار دايرهاش قضيه اين
كدام آن علت و چيست از ناشي شناخت عدم اين ميكنيد فكر *
است؟
احساس آن ، دليل بزرگترين و دارد بسياري دلايل مساله اين
رامستغني خود ما و است داده دست ما به كه است استغنايي
حتي باشيد ، تشنه شما اگر.ميدانيم مسايل اين دانستن از
آن به را خود باشد ، داشته قرار دوري نقطه در آب چنانچه
از را تشنگي حس اين باشيد توانسته اگر اماميرسانيد
باشد داشته آب به احتياج بدنتان يعني كنيد ، دور وجودتان
شما ولي دارد قرار خود جاي در آب نباشد ، تشنه لبتان ولي
.است يابنده جوينده ، حال هر به.نميرويد آن سراغ به هرگز
از حتما باشد ، جويندهاي اگر.نداريم جويندهاي ما ولي
اتفاقات بسياري و ميگيرد صورت تحقيق ميكند ، عبور موانع
.ميدهد رخ ديگر
و دارد جايگاهي چه ما معماري تمدنها ، گفتوگوي بحث در *
ما درمعماري عمدهاي تحول ميتواند گفتوگو اين آيا
كند؟ ايجاد
بتوانيم ما كه جدي عرصههاي از يكي شايد ميكنم فكر
اين اثرات و باشيم شاهد آن در را تمدنها گفتوگوي مضمون
اما ;است معماري عرصه ببينيم ، آن در عينه به را گفتوگو
.دارد شرطهايي
گفتوگوي معناي بدانيم ما كه است اين شرطها ، ازاين يكي
اصطلاح سر بر كه بلايي همان واقع ، در چيست؟ تمدنها
افراد.است آمده معماري سر بر آمده تمدنها گفتوگوي
ميكنم فكر ولي ميكنند ، بحث تمدنها گفتوگوي از بسياري
كه است نداده كافي توضيح دقيق طور به هنوز بحث ، اين مبدع
سوء همه اين اكنون دليل ، همين به چه؟ يعني گفتوگو اين
كه كرده فرض گونهاي به كس هر و آمده بوجود تفاهم
جايي در مثلا.چيست تمدنها گفتوگوي معناي ميداند
كه ميشود خارجي سياست در تنشزدايي سياست به تعبير
هم مورد اين تمدنها گفتوگوي آثار از است ممكن البته
گفته مثلا يا نيستو اين تمدنها گفتوگوي ولي باشد ،
ما و است برتر ديگري فرهنگ به نسبت ما فرهنگ كه ميشود
معناي نميتواند اينها.گذاشتهايم اثر ديگر فرهنگ بر
كه ميزنم حدس و ميكنم فكر منباشد تمدنها گفتوگوي
از كه است اين من توصيه.باشد ديگري چيز تمدنها گفتوگوي
كه شود پرسش و جستوجو تمدنها گفتوگوي مركز مسئولان
بايد معماري ، بحث در چه؟ يعني تمدنها گفتوگوي اصلا
و باشيم معماري و ساختمانسازي بين تمايز اين متذكر
كه است بنا در ديگري وجودي مرتبه يك معماري ، كه بدانيم
جايگاه چنانچه.دارد ماهوي تفاوت ساختمانسازي مرتبه با
بحث در تمدنها گفتوگوي عرصه دهيم ، تشخيص درستي به را آن
.ديگر حوزههاي در نه ;است معماري حوزه در تنها بنا ساختن
|