گروهي آرمانهاي تحقق در اجتماعي تعامل
ميدهد در تن انضباط قبول به آزادانه كه است فردي ، شخص
به را خود بدينترتيب و ميشود سهيم آن پيريزي در يا
متقابل اجتماعي و اخلاقي هنجارهاي نظام تابع ارادي ، طور
از است ، ديگران به احترام تابع آنكه ضمن و ميكند
خارج محيط فشار تحت كه هنجارهايي چراي و بيچون پذيرفتن
دارد فاصله ميآيند ، وجود به
نظري دادههاي بر تكيه با شده كوشش مقاله اين در :اشاره
اجتماعي برفرآيند موثر عوامل كنوني ، تجربي يافتههاي و
تا شوند مشخص جامعهگرا رفتارهاي استقرار چگونگي و شدن
طراز به دستيابي منظور به مختلف راهبردهاي ارائه امكان
.گردند تعيين جامعهگرا ، رفتارهاي و دوستي ديگر بالاي
مورد در تعاملينگر و فطرينگر رفتارينگر ، رويآورد
و جامعهگرا رفتارهاي شكلگيري در موثر عوامل
-فرهنگي عوامل همزمان نقش تا شدهاند مطرح ديگردوستانه
در وي فعاليت و فرد سهم همچنين و شناختي زيست اجتماعي ،
.شود برجسته اجتماعي ، تحول از سطحي چنين به دستيابي
تاثير تحول ، جريان در شدن اجتماعي فرآيند بررسي اساس بر
درونيسازي بر كودك -والدين روابط نخستين معنادار
استناد با و است شده داده نشان رفتار ، اجتماعي هنجارهاي
روابط كه شده تاكيد نكته اين بر مختلف ، تحقيقات نتايج به
از مهمي بخش تعيينكننده كودك -والدين بخش ايمني دلبستگي
و مشاركت چهارچوب خصوص به و است كودك تجربههاي كيفيت
.ميكند مشخص را ديگران با وي ارتباطي شيوه
خود گشايش و همسانسازي فرآيندهاي كه آنجايي از
و هستند شخصيت شكلگيري در اساسي اهميتي داراي ميانبيني
اين بررسي به ميگشايند ، تقابل و گذشت ايثار ، بر را راه
شده پرداخته تحول مختلف مراحل ويژگيهاي پرتو در فرآيندها
.است
واگرايي ، ديگر ميان تحقق كه امر اين به توجه با سرانجام ،
عوامل مداخله مستلزم جامعهگرا ، رفتارهاي انواع و دوستي
به ميتوانند كه عواملي ;است زندگي مختلف سطوح در متعددي
خود مسير از را آنها يا و بخشند استحكام تحولي الگوهاي
كنند منحرف
تهران دانشگاه استاد دادستان ، پروين دكتر
جامعه در زندگي گرو در انسان هر بقاي و شكوفايي تحول ،
با روابط در را انسان ميتوان كه گونهاي به ;است انساني
و كرد تعريف اطرافيان به نسبت وي بازخورد اساس بر و محيط
وي بر زندگي كه وظايفي و جامعه در جايگاهش كردن مشخص با
تحول خط از انحرافها شكلگيري چگونگي ميكند ، تحميل
.كرد ترسيم را بهنجار
كنشهاي همه تعادل ، لزوم و اجتماعي زندگي با ارتباط در
حل از عبارت كس هر وظيفه نخستين و مييابند تحول فردي
كه كساني -وي كنار در ديگر كسان حضور كه است مسالهاي
.ميكند مطرح -هستند خاص حقوق و خواستهها منافع ، داراي
عصر هر و ميشود بيان گروهي احساس توسط وظيفه ، اين
و خواستهها افكار ، برحسب آرماني چنين تدارك به فرهنگي
زندگي هنجارهاي از بسياري ميتوان.ميپردازد احساسهايش
ما انساني ماهيت به جسماني ، ويژگيهاي همانند را اجتماعي
انساني آرماني جامعه مفهوم چارچوب در و دانست وابسته
.(پاستورجان ، 1958 و آدلر)داد قرار
براي محيط و وراثت عامل دو از كودك زندگي ، شروع از اگرچه
آنها بر اتكاي با و است برخوردار خود تحول مسير يافتن
و بياموزد را خود برغريزههاي تسلط بايد و ميتواند
اسپرب ، )كند كسب را اجتماعي محيط با سازشيافتگي توانايي
و استقلال به تمام و تام وابستگي يك از گذار اما ;(1972
است ، گرفته شكل سال هزاران خلال در كه تمدني درونسازي
كه گفت ميتوان و (شافر ، 1976)نيست سادهاي فرآيند
"من" يك قيد از رهايي در انسان نوعي و فردي زندگي تاريخچه
;ميشود خلاصه عمومي خواستي سود به محدود ، ي"ما" يك يا
و ميانبيني خود وابستگي ، از را فرد كه فرآيندي
استقلال ، كسب سوي به را وي و آزادميكند خوددوستداري
به آسان گذار اين اما ;ميراند ديگردوستي و ميانواگرايي
داراي كه افرادي كمبود جامعه ، در امروزه.نميآيد دست
شمارند ، محترم را ديگران آزادي و حقوق و باشند آزاد وجدان
جاي جاي در ما ، از يك هر اگرچه.ميشود احساس خوبي به
رانندگي ، هنگام به ;مثال طور به خود ، اجتماعي مناسبات
تشنه روزمره ، خريد هنگام به حتي و ادارات به مراجعه
كساني با ندرت به اما ;هستيم دوستانه ديگر بازخوردهاي
يا و گيرند نظر در را ديگران حقوق كه ميشويم مواجه
كه حالي در ;دهند ترجيح خود منافع بر را ديگري منافع
ديگر بالاي طراز به افراد رساندن گرو در جامعه هر پيشرفت
منافع از ارزشتر با را گروه و جامعه منافع تا است دوستي
.كنند قلمداد شخصي
شدن اجتماعي فرايند تعريف -1
چگونگي تبيين و توصيف به كه است مفهومي شدن اجتماعي
با تا ميسازند قادر را كودك كه ميپردازد رفتارهايي
اجتماعي ديگر ، عبارت به.يابد سازش خويش جامعه يا فرهنگ
قوانين اكتساب به فرد آن ، اساس بر كه است فرايندي شدن
مشخصي گروه يا جامعه بازخوردهاي و باورها نظام و رفتار
برچ ، )كند زندگي جامعه آن درون در بتواند تا مييابد دست
.(1997
منزله به ميتوان را شدن اجتماعي ديگر ، زاويهاي از
در.دانست تحول جريان در كودكان اجتماعي توحيديافتگي
شناختهايي و ارتباطي ابزارهاي به كودك فرآيند ، اين خلال
عادتها ، زندگي ، قواعد كسب در را وي كه مييابد دست
و باورها زماني -فضايي چارچوبهاي و كردن فكر شيوههاي
پياژه ، )ميدهند ياري وي ، اجتماعي محيط با منطبق آرمانهاي
.(دادستان ، 1369 منصور از نقل به 1972
يا سازش اين از منظور كه پرسيد خود از ميتوان اينجا در
بارآوردن از عبارت هدف ، آيا چيست؟ اجتماعي توحيديافتگي
نگهداري زمينه ايجاد و پيشين نسلهاي الگوي طبق افراد
و تجسمات از چرا و بيچون تا آنهاست در اجتماعي ارزشهاي
و -تربيت هدف آنكه يا ;كنند تبعيت و اطاعت گروهي تصورات
شكفته مستلزم -شدن اجتماعي فرآيند تسهيل ميان ين درا
تشكيل بين بايد و است كامل نحوي به افراد شخصيت ساختن
ارزش منزله به زندگي ، درچارچوب فرد ورود و شخصيت ساخت
يك شخصيت ساختن شكفته تا آورد عمل به تاليفي اجتماعي ،
همان)باشد همراه ديگران شخصيت و حقوق به احترام با فرد ،
.(منبع
به را شخصيت كه ميشود آشكار كاملا وقتي سخن اين معناي
در.كنيم تعريف متقابل رابطه يك ركن دو از يكي عنوان
بين تمايز ايجاد جامعهشناسي ، و روانشناسي لحاظ از حقيقت
،"من" منزله به "فرد".است اصلي مساله شخص ، و فرد
اين اساس بر و است خودميانبين كه است متفرعني
كه متقابل روابط بر را راه اخلاقي ، و عقلي خودميانبيني
به.ميبندد است ، مترقي اجتماعي زندگي نوع هر به وابسته
در تن انضباط قبول به آزادانه كه است فردي شخص عكس ،
خود بدينترتيب و ميشود سهيم آن پيريزي در يا ميدهد
اجتماعي و اخلاقي هنجارهاي نظام تابع ارادي ، طور به را
از است ، ديگران به احترام تابع آنكه ضمن و ميكند متقابل
خارج محيط فشار تحت كه هنجارهايي چراي و بيچون پذيرفتن
قراردادن با كه چرا ;دارد فاصله ميآيند ، وجود به
و استقلال به ،"تقابل" چارچوب در اخلاقي احكام و دستورها
شخص ، سادهتر ، تعبيري به.ميبخشد تحقق خويش ، خودپيروي
.(منبع همان)است مخالف اجبار با هم و مرج و هرج با هم
سطحي چنين به دستيابي در موثر عوامل كه است اين سوال پس
رفتارهاي ميتوان چگونه و كدامند اجتماعي ، تحول از
به نسبت چشمداشت بدون كه كرد تبيين را افرادي جامعهگراي
اعمال به گروه ، يا شخص منافع حفظ براي و بروني پاداشهاي
.ميكنند مبادرت خطرآفرين يا فداكارانه
شدن اجتماعي فرآيند بر موثر عوامل -2
روانشناسان كه مسائلي عمدهترين و بحثانگيزترين از يكي
و وراثت سهم تعيين پرداختهاند ، بدان تاكنون ديرباز از
بيترديد ، .است انساني رفتارهاي شكلگيري در محيط
به قرنها خلال در مسالهاي چنين حل راه در كه بنبستهايي
مطلقانگاري نوعي و افراطي مواضع به آمدهاند ، وجود
.هستند دادني نسبت مختلف ، مولفان
قرار امريكايي يادگيري نظريههاي افراطي ، قطب يك در
زيستشناسي ، در لامارك ديدگاه تاثير تحت كه دارند
اين بر و ميدانند انعطافپذير بينهايت را ارگانيزم
كه درونياي ساختهاي يا نامتغير دروني ساختهاي كه باورند
محيط با موثر تعامل حتييك يا و كنند مقاومت بتوانند
منصور از بهنقل پياژه ، 1967)ندارند وجود كنند ، برقرار
اجتماعي از بحث در ايننظريهپردازان.(دادستان ، 1374
بر ديگردوستانه ، رفتارهاي اتخاذ و جامعهگرايي شدن ،
ميآورند عمل به كوشش و ميكنند تاكيد شرطيسازي اهميت
و همسالان گروه تربيتي ، و آموزشي نظام خانواده ، تاثير تا
.كنند تعيين شدن ، اجتماعي فرايند در را جمعي رسانههاي
مشاهده تاثير تحت جامعهگرايي ، مولفان ، اين ديدگاه از
شكل بروني عوامل كلي ، طور به و تنبيه و تقويت الگوها ،
.(همكاران ، 1998 و اسميت)ميگيرد
در توانستهاند پذيرفتهاند ، را موضع اين كه پژوهشگراني
تجربي ازدادههاي عظيمي گستره به اخير دهه دو خلال
يافتههاي و دستيابند شدن اجتماعي پديده درباره
يادگيري شناختي ، فرايندهاي قلمرو در را گستردهاي
رفتارهاي ايجاد شرايط و تقليد الگوبرداري ، اجتماعي ،
از.(بندورا ، 1968)سازند فراهم اجتماعي ، ضد و جامعهگرا
قواعد و پذيرش مورد رفتارهاي بايد فرد هر ديدگاه ، اين
دارد ، قرار آنها چارچوب در كه را مختلفي گروههاي اخلاقي
به فرد تشويق اساس بر اجتماعي ، يادگيري اين و كند كسب
از وي منع و اجتماعي نقش هر با متناسب رفتارهاي اتخاذ
موجب و ميگيرد انجام نامتناسب و ناخواسته رفتارهاي
منزلت به زيستشناسي محض حالت يك از كودك تا ميشود
مساله بنابراين.(زازو ، 1979)يابد ارتقا اجتماعي موجودي
تدريجي استقرار چگونگي تبيين روانشناسان ، اين اصلي
براي.است اجتماعي ارتباطهاي و ديگري با روابط نخستين
يادگيري عنوان تحت اثري در ،(1941)ميلرودالارد مثال
اساس بر را مادر به نوزاد عاطفي تقليد ، وابستگي و اجتماعي
فيزيولوژيكي نيازهاي ارضاي از ناشي كه ثانوي تقويتي
و كردهاند تبيين است ، تشنگي و گرسنگي:مانند بنيادياي
وابستگي جسماني ، وابستگي تدريج به كه اظهارداشتهاند
باارضاي مادر كه آنجا از و ميكشد دنبال به را رواني
جنبه واجد فيزيولوژيكي ، نيازهاي ميشود ، متداعي نيازها
.ميشوند نيز ديگري به نياز عاطفي
در راميتوان مشابهي تبيين بنيادي ، تفاوتهاي رغم به
هدف ديدگاه ، اين از.كرد مشاهده نيز فرويد نظريه
وقتي كه است مسلم و است تنش يك كاهش و ارضا كشانندهها
موضوعي يا وسيله غذا باشد ، ذات صيانت كشاننده از صحبت
اين اماميرود كار به هدف اين به رسيدن براي كه است
همخواني و ميشود عرضه نوزاد به مادر توسط ،(غذا) موضوع
معناي به را وي مادر ، يعني ارضا ، منبع با غذايي ارضاي
ليبيدويي سرمايهگذاري موضوع صورت به اصطلاح ، فرويدي
ميدان وارد اتكايي مفهوم كه همينجاست و ميآورد در كودك
به نياز ارضاي بر تكيه با ليبيدويي موضوع كه چرا ;ميشود
به نياز" كه است وهله اين از پس و ميگيرد شكل تغذيه
زازو ، )"جداميشود تغذيه به نياز از ليبيدويي ارضاي تكرار
.(1979
با زيستشناسي ، در وايسمن نظريه تداوم ودر ديگر قطب در
رواني تحول كه ديدگاهي ;مواجهيم پيشساختهنگري ديدگاه
و نميداند ژنها اختلاط نتيجه يا ظاهري شكل جز چيزي را
توسط داخل ، از چيز همه كه ميكند پافشاري عقيده اين بر
تعيين تغييرناپذيرند ، محيط تاثيرات مقابل در كه ساختهايي
.(دادستان ، 1374 منصور از نقل به پياژه 1967)است شده
بر سويي از ميكنند ، دفاع ديدگاه اين از كه پژوهشگراني
طبيعت از قسمتي دوستي ديگر و جامعهگرايي كه باورند اين
افزون و برخاسته وي تكاملي تاريخ از كه است بشر موروثي
كه حيواني انواع ديگر در دارد ، وجود انسانها در آنكه بر
از و ميشود ديده نيز ميكنند زندگي اجتماعي صورت به
بين در دوستي ديگر چه هر كه دارند عقيده ديگر سويي
باشد ، بيشتر مشتركند ، يكديگر با ژنها لحاظ از كه افرادي
تحت بخصوص موضعگيري اين.است ژنتيك عامل تاثير بر دليلي
دهههاي در طبيعي رفتارشناسي قلمرو در كه تاثيرپژوهشهايي
(زازو ، 1979 از نقل به)لورنتز توسط ميلادي پنجم و چهارم
دست تازهاي ابعاد به شدند ، انجام ،(1951)برگن تين و
اوج به (1958 ، 1969 ، 1979)بالبي تحقيقات اساس بر و يافت
.رسيد خود
از كه دادند نشان حيواني قلمرو در شده انجام پژوهشهاي
از نوع چند در و پرندگان از كثيري گروههاي در زندگي آغاز
فرد با مجاورت حفظ براي ژنتيكي آمادگي شاهد پستانداران ،
كه تاثيري ديگر ، عبارت به.هستيم متمايزي و خاص شيء يا
بااصطلاح و ميپذيرد خاص شيء يا فرد اين از حيوان
فرايند حسب بر را وي رفتار ميشود ، مشخص نقشبندان
عنوان به را آن نميتوان كه ميدهد سازمان خاصي يادگيري
در كه معنايي در شده تقويت وحتي همخوانده رفتار
توصيف ميرود ، كار به ابزاري كنشي يا كلاسيك شرطيسازي
محدودي وهله در كه يادگيري اين موارد ، اغلب در.كرد
رفتاري چهارچوب از سختي به ميپيوندد ، وقوع به ازتحول
نه خردسال حيوان تا ميگردد موجب و ميشود حذف حيوان
وي نزديك كند ، جستجو را ياشيءمعين باشخص مجاورت تنها
بلكه ;كند دنبال جابهجاييهايش در اورا و بماند باقي
.فراميخواند سراسيمه و ميكند طلب را او نيز وي غياب در
بندان نقش فرايند نميتوان اگرچه كه دارد عقيده بالبي ،
ثابت انسان در تجربي صورت به اخلاقي ملاحظات علت به را
پيامد دلبستگي كه نكتهاند اين مبين مشاهدات ، اما ;كرد
گرايشي با بلكه ;نيست يادگيري يك يا ليبيدويي فرايند يك
و گرسنگي نياز از شديدتر كه ديگري به نياز و نخستين
.(بالبي ، 1979)دارد مطابقت است ، ازجنسيت زودرستر
دارد ادامه
|