معاصر ضرورتهاي و موسيقي
متفاوت نظرگاههاي
معاصر ضرورتهاي و موسيقي
تدريج به خوشبختانه موسيقي ، درباره فقهي و علمي بحث *
ورود شاهد متعددي زمينههاي در و گشوده را خود جاي
حوزه اين در صاحبنظران برخي انديشمندانه و متعادل
خصوص اين در رسائلي ديني علوم طلاب برخي حتي.بودهايم
موسيقي مباديعلم با آنان آشنايي از نشان كه نگاشتهاند
دارد
اسلام تاريخ مختلف ادوار در همواره موسيقي درباره بحث
و حاد شكل فقها ، برخي سختگيري دليل به گاهي و داشته وجود
حاضران و موسيقي ادوات و آلات صاحبان و مييافته شديدي
.است ميساخته مشكل و تعذب دچار را آواز و ساز مجالس در
-فقيهان جمله از و -اسلامي فرهنگ صاحبنظران اغلب آنچه اما
به تخصيص موسيقي ، حرمت كه است اين دارند ، باور آن بر
شخص خروج موجب است حرام كه كيفيتي آن و مييابد آن كيفيت
و لهو و افراط حالت در انسان شخصيت ازاله و اعتدال از
بسيار بحثي اسلام ، در موسيقي بحث بنابراين ، .ميگردد لعب
لذا و ميباشد كارشناسانه بحث نيازمند كه است ظريف
هنري و علمي بنيادهاي با ميبايد فتوا صاحب يا صاحبنظر
بر ادوات و الحان تاثيرات اقسام نيز و باشد آشنا موسيقي
به مستندات و ادله مبناي بر بتواند تا بداند را انسان
با موسيقي امروزه اين ، بر علاوه.نمايد مبادرت فتوي صدور
.ندارد وجود آن حذف امكان كه شده عجين چنان انسان زندگي
جايي به موسيقي امكانات و دستگاهها ، پيشرفت آن هنري وجه
همه درباره نميتواند تنهايي به نيز تن يك حتي كه رسيده
آموزشگاههايي و موسسات ميبايد لذا دهد ، نظر مسائل اين
اهتمام موسيقايي آلات و فنون شناخت در گروهي صورت به
.سازند منتشر را خود تجربيات و تحقيقات نتيجه و ورزند
برروحيات آن تاثير و موسيقي روانشناسي بحث است همچنين
و مطالعه آن راه در سده يك از بيش كه اجتماعات و افراد
تحقير و انكار ديده به نبايد را پژوهشها اين و شده پژوهش
در بهويژه ما ، تمدن تاريخ در خوشبختانه.گرفت ناديده
زمينهاي همواره سختگيريها ، برخي عليرغم زمين ، ايران
آن نمونه.است داشته وجود موسيقي هنري اصالتهاي رشد براي
موسيقي تخصصي اصطلاحات و واژگان بسامد و ايران ادبيات در
كتابهاي كه بالاست بسامد اين حدي به و است مشاهده قابل
و سازها" ،"حافظ شعر در موسيقي":نظير عناويني تحت خاص
"مولوي موسيقايي اصطلاحات" ،"درشاهنامه موسيقي اصطلاحات
از يكي به پاسخ در زماني مولانا.است آمده پديد...و
سماع و بود زمانهاش پرنفوذ قضات از كه موسيقي معاندان
به ميل ميگرفت ، انجام ساز نوازش با همراه كه را صوفيان
:مطلع اين به سرود كمنظيري و زيبا غزل داشت ، تعطيل
رباب ميگويد چه ميداني هيچ
الخ -كباب جگرهاي از و چشم زاشك
را غزل اين فروزانفر ، بديعالزمان شادروان علامه استاد
كه ميدانيم و دانسته مولانا حضرت غزليات اعاظم از
احكام به مقيد و بوده دانا و سترگ فقيهي خود مولانا
و نميشده ختم واجوبه اسئله بدين هميشه مسئله اما.شريعت
عهد در مبارزالدين امير همچون گراياني ظاهر نيز گاهي
ريشه برافكنده ، سازها بنياد" و ميكرده ظهور حافظ خواجه
"بيچاره را سرخوشان و آواره را طرب اهل سوخته ، در آوازها
طرب اهل خروج و نظر اهل اشارت جز كه آنجا تا.نمودهاند
:حافظ قول به و نميمانده راهي انظار از
ميكنند تقرير چه عود و چنگ كه داني
ميكنند تعزير كه باده خوريد پنهان
همراه را افراطي وجه كه هنگام آن شريعت ، و موسيقي جدل
.نميبرد جايي به ره و بود بيفرجام چالشي داشت ، خود
وجه ميشد ، خارج نظر اهل انظار از كه هنگامي كردن مطربي
و ميداد راه خود به را هرزگي گاه حتي و اهوايي و غنايي
استعلا راه بودند ، بيخبر مدعي سرزنش از پنهانكاران چون
الحان تكامل و موسيقي اصالتهاي مسير در نقدكارهايشان و
دست فرصت هرگاه تا ميشد سبب نهان عيش اين.ميماند بسته
نوعي آنكه كار حاصل و شمارند مغتنم را وقت عدهاي دهد ،
مجالس در حاضران و هنرمندان در دوگانه شخصيت و تذبذب
و صدق دشمن و نامطلوب سخت كه ميآمد پديد موسيقي
موسيقي از و ميكردند تقيه جمعي در آنان.بود راستكرداري
و دل و افكنده ها"پرده" ديگر جمعي در و ميجستند برائت
شور نواي و سپرده اصفهان نغمه و عراق و حجاز راه به جان
به افراط اين ديگر وجه يك.ميداشتند برپا سرور و
در و ضرورت گرفتن نظر در بدون كه ميگشت باز حكمگزاراني
و موسيقي دانش به نسبت واثق و وثيق اطلاع هرگونه فقد
دو هر اين.ميشدند هنر اين اهل ايذاء موجب آن ، الفباي
و روح اعتلاي موجب كه را حلال و اصيل موسيقي آنكه از بيش
مجالس در حرام غناي رشد به كنند ، تقويت است نفس تهذيب
مانع اما جدال ، و جدل اين.مينمودند مساعدت لعب و لهو
از گروه دو حال هر به و نشد ايراني اصيل موسيقي رشد از
و گرفتند دوش به را مسئوليت اين بارسنگين هنر و فكر اهل
فقيهان و عالمان از قليل جمعي گروه ، دو اين با همراه
راستين هنرمندان از حرج رفع و افتائات تلطيف در نيز آگاه
كه فارابي از كه بودند حكيمان يكي گروه ، دو اينكوشيدند
در كمنظير كتابي و بود موسيقي بزرگ نظريهپرداز و استاد
خود آثار از بخشي كه خوارزمي و بوعلي تا نگاشت علم اين
پيروايشان ، و متاخر فلاسفه تا دادند ، اختصاص موسيقي به را
حد در و بخشيده قوام را موسيقي علم نظري بنيادهاي جملگي
مهمي آثار است همچنين.آفريدند ارزشمند آثار خود زمانه
و پرمايه اثري كه مراغي عبدالقادر "جامعالالحان" نظير
فن اين در ايرانيان علمي نظريات و متعالي كيفيت نشانگر
و بنام نوازندگان و موسيقيدانان دوم گروه.ميباشد
و گوشهها كشور ، اين دوردست گوشههاي در كه بودند گمنامي
ميآموختند سينه به سينه را موسيقي دستگاههاي و پردهها
جمع حاصل.ميآموزاندند شاگردان به و ميكردند تمرين و
و فاخر زبان و گسترده علم با ما زمانه در فعاليتها ، اين
كساني بالضروره و شد روبهرو غربي كلاسيك موسيقي پرمايه
پرداختند دستگاهها اين نگارش و تحرير به صبا استاد نظير
.نمودند ضبط و ثبت را ايراني اصيل موسيقي و
از آمده پديد ديني حساسيتهاي به توجه با اخير ، سالهاي در
ناچار هم ديگر ، سوي از موجود اجتماعي ضرورتهاي و سو يك
مختلف محافل و رسانهها در موسيقي از استفاده به
در احتياط موجب بسيار ، اجتنابات و مناهي هم و بودهايم
طي حتياست شده ما كشور در موسيقي جدي مباحث به ورود
د تلويزيون و راديو در نامسازها و تصوير سالهايي ،
تصويرهاي در نوازندگان و مانده مستور مميزي رستر
به توجه با و تدريج به مسائل ، ايننمييافتند حضور سيما
رواج از پيشگيري براي نيز و اصيل موسيقي مثبت تاثير
و بود مخرب و بيريشه بسيار كه پاپ موسيقي نوعي گسترده
حدودي تا اخيرا ميشد ، وارد داخل به خارج از عمدتا
تازه نگرشي نيازمند هنوز صورت هر به اما است ، شده تعديل
آن هنري ارزش و كاسته موسيقي هجر از تا است فراگيرتر و
از استفاده عدم نظير ظاهرگراييها برخي.شود پذيرفته
اثري كه شده تحميل نيز هنري و صحيح و هميشگي عناوين
نامناسب و مجعول عنوان از استفاده جمله از است نداشته
انقلابي سرودهاي آموزش ومراكز آواز ، و ترانه جاي به سرود
اين از شده دوا دردي چه و موسيقي ، آموزشگاه جاي به
تاثير؟ فاقد و صوري دگرگونيهاي
تدريج به خوشبختانه موسيقي ، درباره فقهي و علمي بحث اما
ورود شاهد متعددي زمينههاي در و گشوده را خود جاي
حوزه اين در صاحبنظران برخي انديشمندانه و متعادل
خصوص اين در رسائلي ديني علوم طلاب برخي حتي.بودهايم
موسيقي مباديعلم با آنان آشنايي از نشان كه نگاشتهاند
گرايشات در موثر ضرورتي آنكه از بيش بحثها اين.دارد
و فقه معاصر جهتگيري در مهم ضرورتي باشد ، مردم عامه
تكليف نمادين ، صورت به ميتواند كه است علميه حوزههاي
را حساس اما معطله ، مسائل و معلقه موضوعات از بسياري
از را موسيقي اهميت نميتواند كسي امروزه.نمايد تعيين
تا عزاداري ، مجالس حزنانگيز آهنگهاي تا نظامي مارشهاي
موسيقي جهاني زبان و ايراني اصيل موسيقي روحبخش آوازهاي
فقه ما ، علماي مدعاي مبناي بر اگر پس.كند كلاسيكانكار
حكم صاحب ابدي و مستحدثه و خاص و عام مسائل به پاسخ در
در آن سوي يك كه دارد دوسويه حكمتي نيز آن احكام و است
نيازها در آن ديگر سوي و (اجماع و عقل سنت ، قرآن ، ) ادله
و فقهي كتب ميبايد است ، اجتماعي و فردي حيات ضرورتهاي و
بلكه و -فن كارشناسان نظريات مبناي بر عمليه رسائل حتي
شد گفته اينكه و سازند روشن را آن احكام موسيقي ، -فنون
هر مردم اغلب تقريبا كه آنروست از "عمليه رسائل حتي"
فراگير ضرورت لذا و دارند سروكار موسيقي از نوعي با روز
ايذاء هنوز اينكه آخر نكته.ميشود محسوب معاصر زندگي
موسيقي استادان حرمت شكستن و هنر خسران موجب غافلان برخي
موسيقي اجراي هنگام در قبل ، سال مثال براي و ميشود اصيل
تحقير با شهر آن در منسباني صاحب دزفول ، در اصيل
راندن بيرون و اجرايبرنامه از جلوگيري ضمن هنرمندان ،
زادگاه و فقاهت و علم شهر در كه فرمودند اظهار آنها ،
موسيقي اجراي و مطربي اجازه انصاري ، مرتضي شيخ علامه
اعظام از بزرگ شيخ كه ندانستهاند ايشان گويا.نميدهند
صادر ايشان از كه كردار و سخن نوع اين و بوده اصوليون
اين.است اخباريون و ظاهر اهل رفتار بر ناظر بيشتر شده ،
در ابهام و صحيح آثار فقدان دردناك محصول عملكردها نوع
راستين هنرمندان اگر امروزه و است فقهي و ديني بندي حد
ازروح سرشار و اصيل موسيقي كه را خود هنر عرضه مجال
مبتذل موسيقيهاي انواع نيابند ، است تهذيبگر و عارفانه
و كوچه در لوسآنجلسي ايراني يا عربي و تركي و هندي
والسلام.رسيد خواهد گوش به بازار
رضوي مسعود
متفاوت نظرگاههاي
-معاديخواه حجتالاسلام با درگفتوگو اسلام تاريخ مسائل
پاياني بخش
در.نوشتهايد ابوذرغفاري زندگي درباره هم كتابي شما *
است ، اسلام تاريخ ما بحث اينكه به توجه با اينباره
.بدهيد توضيح لطفا
و دارد وجود چندي نظرگاههاي غفاري ، ابوذر درباره -
ما ونويسندگان هنرمندان كارهاي به آن از بخشي كه تصوراتي
بايد كه كردم فكر مسائل ، اين به توجه با من.برميگردد
تصورات و ديدگاهها و سابق كارهاي مقدار يك زمينه اين در
از كه بوده شخصيتي يك ابوذر.كنم اصلاح را موجود
همسرش از كه هنگامي و بوده حرفي كم او شاخصههاي
وكان":ميگويد بگويد ، سخن ابوذر درباره كه ميخواهند
بسيار و كمسخن انديشمندي او ".ذرالتفكر عبادهابي اكثر
سنت اهل منابع در و ما درمنابع مسائل اين.است بوده عالم
كه آنچه ميگويد (ص)پيامبر اينكه جمله از دارد وجود
و سپردم ابوذر به را همه من است ، كرده عرضه من بر جبرئيل
.گفت نخواهد كسي به عمر آخر تا كه است رازهايي حامل ابوذر
از اواست فراوان ابوذر درباره تعبيرات قبيل اين از
نيز فردي شخصيت لحاظ به و داشته والا مقامي علمي نظر
و وصبور حليم بسيار حرفبودن ، كم و فراوان تفكر بر علاوه
عمرش طول تمام در شايد ابوذر يعني است ، بوده خوددار
سه دو همين با را ابوذر چهره ها خيلي.باشد نشده عصباني
هم آن تازه ميشناسند ، شدنش خشمگين ، درباره معروف روايت
شتر استخوان كه اين نظير دروغهايي.نادرست صورت به
تفكر و صبر مظهر كه كسي براي تهاجمي حالت يك و برداشته
.است ميكرده حركت خشمش دنبال به گويي كه ساختهاند بوده
انقلابي يك عنوان به ابوذر روي خيلي شريعتي دكتر مرحوم *
محصول معاصران ذهنيت از بخشي شايد.ميكرد تكيه فطري
خاصي تكيه چندمورد همين روي اتفاقا كه باشد وي آثار
.ميكرد
خوب نسبتا ابوذر درباره شريعتي دكتر كار من نظر به -
كه رازدود ذهنيت اين بايد حال هر به اما است ، بوده
بوده پرحرف و غيرمنطقي انقلابي عصباني شخصيت يك ابوذر
انسان كه بوده رازداري و متفكر برجسته شخصيت يك او.است
.ميشود مبهوت وي شخصيت زيباييهاي از
غالبا شده ، نگاشته هم (ع)علي امام درباره كه آثاري *
ودرايت دستاوردها كمتر و است ايشان شكست و مظلوميت متضمن
قرار موردتوجه هست هم مشهود اتفاقا كه را ايشان سياسي
.دادهاند
در واقعاايشان كه بگويم نمونه يك فقط من.موافقم بله ، -
دربين.داشتهاند توفيق خود زمان جامعه كردن وجور جمع
از ناشي ثروت و پول و شد شروع دوم خليفه عصر از كه حقوقي
از بعد بدر مجاهدين شد ، سرازير خلافت مركز به فتوحات
پنج حدود.داشتهاند را حقوق بزرگترين (ص)پيامبر همسران
مجاهدين امتياز اين.است بوده زيادي پول كه درهم هزار
اما.كرد راقطع امتياز اين (ع)اميرالمومنين و بوده بدر
(ع)اميرالمومنين عصر در كه بدري مجاهدين همه كه اين مهم
.رسيدند شهادت به حضرت ركاب در ميزيستند ،
.بودند كرده درك كاملا را امام كار منطق يعني *
صد "الغدير" در اميني علامه مرحوم را اينها تعداد بله ، -
در امين سيدمحسن و است آورده اسامي ذكر با نفر
به -باشد صحيح كدام هر حالا.نفر هفتاد "اعيانالشيعه"
-بودند حضرت ارادتمندان از و نشدند شهيد كه چندتني جز
توفيق سياستها اصلاح در چقدر ايشان ميدهدكه نشان
نشان كنيم ، فضاسازي را واقعه اين اگر ما.داشتهاند
همه كه بوده شخصيت اين وجود در عظيمي جاذبه چه كه ميدهد
شهادت به صفين جنگ در مزايا آن قطع عليرغم برجستگان اين
جاذبه هم و ميدهد نشان آنهارا والاي فرهنگ هم.رسيدند
ما زمان در كار همين اگر كنيد مقايسه حالا.را (ع)امام
از.خواهندكرد برخورد چگونه مزايا صاحبان بيفتد ، اتفاق
و جامعه اداره و رهبري و موفقيتها و زيباييها اين
كه بوده بسيار (ع)امير حضرت خلافت زمان در جاذبهها
.ميكند مبهوت را انسان
ايشان خطبههاي امير ، حضرت قضاوتهاي.هست هم ديگر مسائل
اصيل سنتهاي بدانيم تا بدهد درس ما به ميتواند... و
متاسفانه است ، بوده چگونه برجسته نمونههاي و تاريخي
بر تكيه ما منبريهاي و نويسندگان اكثر و ما جامعه ذهنيت
قلمداد مسلمات جزو صد در صد را اينها كه است چيزهايي روي
قرار انتقادي تحقيق مورد هيچكدام كه آن حال ميكنند ،
رواج و حكومت مسائل ، اين اثرات از يكي.است نگرفته
صحيح تاريخ.ماست جامعه در هرزباوري و هرزنويسي هرزگويي ،
كمك ما به صحيح ومنابع سنتها براساس تاريخنگاري و وعلمي
بدانيم و كنيم پيدا نجات آفتها اين از تا ميكند
.كجاست ما فرهنگي بيماريهاي و مشكلات ريشههاي
|