...هست روشنيهايي تاريكي ، توي
نيست كارساز انديشي بسته و نظري تنگ
...هست روشنيهايي تاريكي ، توي
كدكني شفيعي محمدرضا دكتر خاطرات و زندگي مرور
:اشاره
دهههاي در شعر بويژه و ايران در ادبيات در رنسانس نتايج
نويسندگاني و شاعران دوره اين در.شد نمايان تا 50 20
تنهايي به آنها از برخي كه گذاشتند ادبي توليد عرصه پابه
احمد يوشيج ، نيمابسندهاند دوره يك شدن ارزشمند براي
سهراب بعدها و فرخزاد فروغ اخوانثالث ، مهدي شاملو ،
احمد ، آل جلال چوبك ، هدايت ، جمالزاده ، و شعر در سپهري
و شاعر چند تنها داستان در ديگران و دولتآبادي گلشيري ،
زودتر نامشان كه هستند فرهيختگاني و ادبا خيل از نويسنده
.ميآيد ذهن به
خاص شكل اين در را نقشها مهمترين از يكي ميرسد نظر به
بسياري كه داشتند برعهده فرهنگي و ادبي هستههاي شكوفايي
و ميآمدند جمع آنها پيرامون علاقهمند و مستعد جوانان
از كه ميكوشيدند چنان فرهنگ حوزه از بخشي در يك هر
.وانمانند همراهان قافله
حوزه در خراسان اهل از هستهاي از تسامح به بتوان شايد
شامل فرضي هسته اين.كرد ياد يادشده دوره در فرهنگ
نامآوران نيز و فرهنگ عرصه اول طراز اساتيد از بسياري
حلقهاينام چنين در.ميشود داستان و شعر عرصه در چندي
.است درخشان نامهاي از كدكني شفيعي محمدرضا
دو هر در كه است ايران معاصر فرهيختگان از كدكني شفيعي
عرض هم و گرانسنگ كارهاي ادبي پژوهشهاي و ادبي خلق زمينه
درجه شاعران ازجمله شاعر بهعنوان وي.است كرده ارائه
ادبي پژوهشهاي زمينه در نيز و ميشود محسوب معاصر اول
مدرسي پژوهشهاي اعتناترين قابل زمره از او آثار نيز
.ميآيد بهشمار
.است كرده منتشر بسياري شعري مجموعههاي كدكني شفيعي
كه بود غزلياتي شامل "زمزمهها" مجموعهها اين اولين
و بود شده سروده فارسي شعر هندي مكتب تحتتاثير بهشدت
.گرفت فاصله بسيار شيوه اين با استاد بعدي اشعار
باغهاي كوچه در (1347) برگ زبان از (1344) شبخواني
شب در درخت مثل (1357) سرودن و بودن از (1350) نشابور
آهوي دوم هزاره و (1357) موليان جوي بوي (1365) باران
.شاعرهستند اين ديگر شده منتشر شعر دفاتر (1376) كوهي
شعر در خيال صور" نيز ادبي پژوهشهاي و تاليفات زمينه در
اهل مذاق به چندان يك اين كه) فارسي شعر ادوار "فارسي
پژوهشي كارهاي ساير قواره در كه چرا نيامد ، خوش پژوهش
حزين غزلهاي زيباترين و زندگي شعر ، موسيقي ،(نبود استاد
كيميافروش ، مفلس شمس ، غزليات گزيده آينهها ، شاعر لاهيجي ،
روشنايي اقليم در صوت ، و حرف آنسوي سلوك ، تازيانههاي
آن علاوهبر و شده منتشر كدكني شفيعي از عرب معاصر شعر و
تاريخ و اسرارالتوحيد عطار ، مختارنامه اسدي ، مرموزات وي
به آثاري نيز ترجمه در او.است كرده تصحيح را نيشابور
آوازهاي دارالخلافه ، رسوماست كرده تقديم فرهنگي جامعه
و اسلامي تصوف تاريخ ، و آفرينش خراساني ، ابومسلم سندباد ،
.است وي ترجمههاي ازجمله خدا و انسان رابطه
يادشده پيشتر كتاب احصاي بنابه شفيعي جدي مقالات تعداد
.ميشود بالغ مورد به 86
محمدرضا شعر و زندگي نيشابور ، جستجوي در كتاب انتشار
به اندكي و زندگي به اندكي تا شد بهانهاي كدكني ، شفيعي
.بپردازيم ، وي خاطرات
بيغبار روزهاي آن
نوزدهم تاريخ در سرشك.م به مشهور كدكني شفيعي محمدرضا
يك دامنه در كدكن.شد متولد كدكن روستاي در مهر 1318
از را رخ جلگه كوهها ، اين كه گرفته ، قرار كوه سلسله
جلگه.ميكنند جدا (نيشابور و بست و ترشيز) كاشمر ناحيه
.است كهن نيشابور گانه دوازده ولايتهاي از يكي رخ
ربع چهار "نيشابوري حاكم ابوعبدالله" گفته بنابه نيشابور
از كدكن جديد ، تقسيمبندي در.است داشته ولايت دوازده و
ميآيد بهشمار تربتحيدريه توابع جزو و جداشده نيشابور
است "رستاقزاوه" همان تربت خود قديمي ، تقسيمات در ولي
.است بوده نيشابور رستاقهاي چندين از يكي كه
مادر.شد متولد كشاورز -روحاني خانواده يك در سرشك.م
شيخ.بود توسلي عبدالرزاق شيخ دختر فاطمه ، ايشان ،
تاحدود و بود روحاني -كشاورز مردي نيز توسلي عبدالرزاق
.داشت اشتغال كشاورزي كار به سالگي هشتاد
ساخت و بافت شد متولد آن در سرشك.م كه خانوادهاي
روز آن كدكن در اصلا كه چرانداشت فئودالي و اشرافي
زميندار اگرنداشت وجود بزرگ فئودال يا بزرگ زميندار
شفيعي محمد ميرزابودند مالك خرده بيشتر داشت وجود هم
سرشك ، .م.ميكرد كار داشت كه زميني مختصر همان روي بر
سر به كدكن در را (پاييز و تابستان) را سال از نيمي
كدكن ، درمشهد در (بهار و زمستان)را ديگر نيمي و ميبرد
.بود پدربزرگ جوار در اغلب
و مادري مادربزرگ با اوقات بيشتر او درگذشت از پس
.بود خود مادري پدربزرگ
:ميگويد بيغبار روزهاي آن توصيف در سرشك.م
مشهد ، در چه كدكن ، در چه بودم ، من محله بچه بازيگوشترين"
عليالتحقيق.ميشد كوچه وارد زود صبح كه بچهاي اولين
بودم من نيز ميكرد ترك را كوچه كه كسي آخرين و بودم من
.برادري نه و داشتم خواهري نه كه بود اين شايد علتش و
(يادداشتها)
خوبي بسيار حافظه از كودكي دوران همان از سرشك.م
خواندن دوبار با را دهبيتي شعر قطعه يك.بود برخوردار
بخش خاصه سبزواري ملاهادي منظومه اعظم بخش.ميشد بر از
خاطر به سنين همان در را الاعم بالمعني الهيات و منطق
تا ميكرد استفاده فرصتي هر از محمد ميرزابود سپرده
اينكه بدون فرزند.نمايد فرزند ذهن خزينه وارد را چيزي
.ميكرد حفظ طوطيوار را آنها بداند را آنها معني
تشكيل را او ذهن آينده ذخاير كه محفوظات اين دركنار
پدر نزد خانه در را المقدمات جامع سالگي ، در76 ميدهد ،
خسته كوچهها در بازي از فرزند كه زمان هر.ميگيرد فرا
آموزش براي چيزي ، پدر بازميگشت خانه به و ميشد ملول و
.داشت آماده فرزند
اطراف در پياده ، و ميگرفت را فرزند دست اوقات گاهي پدر
به زندگي از تازه تصويري راه طول تمام در.ميگرداند شهر
.ميداد نشان او
چند (ع)رضا حضرت حرم تا خانه فاصله":ميگويد سرشك.م
سبزيكاري مزارع بارهشهر ، سوي آننبود راه بيشتر دقيقه
.ميگفتند (تره باغ) بغتره آن به خراسانيها كه بود
و متر چهار سه ارتفاع به بود پهني ديوار بارهشهر بقاياي
خاصه شهر ، اطراف در گردش حين در پدرم.متر دو يكي عرض
عارف و داشت قرار آنجا در روس كنسولگري كه جايي خوني باغ
منزل به و كرده اقامت آنجا در مدتي سفرمشهد در قزويني
برايم راه طول در مدام بود ، نرفته ايرجميرزا دوستش
تا ميخواست من از نيز بازگشت در و ميخواند "الفيه"
(يادداشتها)".بخوانم او براي را شده خوانده اشعار
بخشي حامل كه كسيبود او پدر سرشك.م شخصيت معمار اولين
بنياديترين.بود خراسان روز آن اسلامي تمدن و فرهنگ از
بسياري.است ساخته شفيعي ميرزامحمد را سرشك.م شخصيت بخش
به -بالا سنين در حتي -سرشك.م اخلاقي -علمي داوريهاي از
طفوليت دوران در علمآموزي نوع همين و تربيت نوع همين
.ميشود مربوط
هرگز سرشك.م.بود شاعرانه و ديني سرشك.م نخستين تربيت
.نبرد ياد از را خود گذشته تربيت وجه دو اين
رامصروف ونوجوانياش كودكي دوران از سال پانزده سرشكم
روز آن علميه حوزههاي به وشد وآمد قديمه علوم فراگيري
مهمترين او ، زندگي از بخش اين و است نموده خراسان
درس جديد درمدارس سرشك.م.است زندگياش بخش وموثرترين
در را زندگياش اينكه از است مسرور بسيار و است نخوانده
.است نكرده هدر و هباء مدارس آن
يعني خوشحالم بسيار بسيار نرفتم مدرسه به اينكه از من"
شيوه به اگر من..بود الهي عنايت "نوع" يك كه ميفهمم
فرهنگ از كه مايهاي اين مسلما ميرفتم مدرسه به معمولي
است ، مربوط اسلامي فرهنگ به آنچه بخصوص ايران ، كلاسيك
ندارم دلخوري تنها نه بابت اين از من...نداشتم هرگز
الان...كردهام شكر نيز خدارا بارها و بارها بلكه
عمرشان واقعا دبيرستان و دبستان در من بچههاي ميبينم
از چيزي.ندادهام دست از چيزي من بنابراين.است ضايع
يك من عوض درندارم كسري و كم دارد ديپلمه يك كه دانشي
آن تا من اقران كه مرحلهاي تا را طلبگي درس كامل دوره
.نيست كم اينها.خواندهام ميكردند ، اجتهاد ادعاي زمان
نكردهام استفاده هم مقاله يك در حتي اينها از هيچگاه من
به نسبت شناخت نوع يك غيرمستقيم ولي.شعر به برسد چه تا
مثنوي فهم شناخت ، اين و داد من به ما فرهنگي گذشته
سرشك.م".است كرده آسانتر من براي را فارسي كتاب يافلان
دانشگاه وارد امتحان در موفقيت جديدو دروس مطالعه از پس
فياض ، دكتر مانند چهرههايي دانشگاه در.ميشود مشهد
جديدتري آفاق خراساني رجايي دكتر و يوسفي غلامحسين دكتر
.ميگشايند او روي به را
كه ميكند نقل فياض دكتر از گونه طنز خاطرهاي سرشك.م
:اوست هوشمندي و ذكاوت مبين خود خاطره ، همين
دانشجويان از ديگر يكي با قرايي يا شريعتي سال 1335 در"
كمي نيمايوشيج شعرهاي ميگويند و استاد نزد ميروند تخس
و مبهم آقا بله ميگويند فياض دكتر.است تاريك و مبهم
عين در كه است عجيب:ميگويد ديگري آن باز.است تاريك
فياض دكتر.ميشود ديده آن در روشني نوعي تاريكي و ابهام
باز.هست هم روشنيهايي درتاريكيهايش آقا بله:ميگويد
هم باز روشني همين در كه است عجيب:ميگويد ديگري آن
:ميگويد فياض دكتر.ميشود ديده وتاريكيهايي ابهامها
اين و هست هم تاريكيهايي باز روشنيها همين در آقا بله
شده بچهها زبان ورد "هست روشنيهايي تاريكي توي" قضيه
(يادداشت).است
اوضاع تكوين در نيز يوسفي دكتر بگذريم ، كه فياض دكتر از
جديت نظر از يوسفي.داشت بسزايي نقش سرشك.م شخصيت
متون در باريكبيني و درامتحان سختگيري و درتدريس
.بود خاص و عام زبانزد
فرهيخته ، ايراني يك چهره بخواهند ما روزگار از اگر
آيندگان براي را فضيلت و تقوي و ايمان با و وطندوست
يوسفي استاد چهره از شايستهتر چهرهاي كمتر كنند مجسم
تدريس كار در كه قرن نيم قريب مدت در.گرفت سراغ ميتوان
را او ناندار و نام شغلهاي وسوسه هرگز بود وتحقيق
اصلي هدف كه خاك و آب اين فرزندان تعليم ازراه و نفريفت
".نكرد منحرف بود او
مشهد دانشگاه در كدكني شفيعي شاخص و برجسته استاد سومين
باتمامي جهت يك از رجايي دكتر.بود خراساني دكتررجايي
به كه خاطري تعلق علت به او.داشت تفاوت شفيعي استادان
دوره يك تا ميكرد وادار را دانشجويان داشت ، عقلي متون
و بخوانند را (كاوياني و لطفي ترجمه) افلاطون آثار
وادار را ادبيات دانشجويان بدينسان.بدهند امتحان
.رادريابند زبان و تفكر نسبت تا ميكرد
مجموعه دانشجويان كه بود اين او درس امتحان شرط"
خود و بدهند وامتحان بخوانند را افلاطون ديالوگهاي
من.بنويسند رسالهاي ديالوگها آن از يكي درباره
"لاخس" تحليل در رسالهاي و كردم انتخاب را "لاخس"خودم
نظرياتي و كرد محبت اظهار نيز رجايي دكتر ومرحوم نوشتم
يادكنم جدي و سازنده استادي عنوان به بايد او از...داد
.داشت دانشجويان ما عقلاني آموزش جهت در كه كوششي بخصوص و
(يادداشت)"
خاطرات
و ونويسندگان شعرا از زيادي خاطرات و تجارب سرشك ، .م
و تجارب آن روزگاري اگر.دارد ديار اين محققان و هنرمندان
و معاصر شعر شناخت براي گردند ، وتدوين جمعآوري خاطرات
راهگشا بسيار ميتواند ديار ، اين هنري -ادبي جريانهاي
مربوط كه ايشان از خاطره چند به فقط بخش اين در.باشد
صادقي ، بهرام كاخي ، مرتضي خويي ، بهاسماعيل ميشود
.ميكنيم بسنده و اشاره كيانوش محمود و شاهرودي اسماعيل
باريكبين داستاننويسي صادقي ، بهرام *
ايام آن در.شد دوستي به تبديل زود خيلي او با من آشنايي
داستانهاي من و بود پزشكي دانشكده دانشجوي صادقي بهرام
.مرا شعرهاي نيز او.بودم خوانده سخن مجله در را او
ريخته درهم كه مقدادي صهبا مستعار نام با صادقي بهرام
و تند و ذوق با بسيار..ميسرود شعر بود صادقي بهرام
.بود بيشتر شاعريش از شعرشناسياش.بود سنج نكته و تيز
كتاب در كه همان -بود شده چاپ سخن در كه مرا "عبور" شعر
گفت نكتهاي خواند ، را آن وقتي -آمده هم "برگ زبان از"
وزن گفت من به او.نداشتم استشعاري هيچ آن به نسبت من كه
.دارد همخواني قطعا حركت ريتم با شعر اين
شاعرانه حكمت و خويي اسماعيل
كنكور تازه كه ديدم زماني بار ، اولين را خويي من
.ميگذشت كتابش نشر از مدتي و بود داده را عالي دانشسراي
...بود داده نشر دبيرستان دوازدهم كلاس در را كتابش
شبانهروزي دوستي و بود آشنايي حد در و كوتاه ما ديدار
...برگشت لندن از سال 1344 در او كه شد شروع وقتي از ما
شعرهاي (1340) ميكرديم فراهم را خراسان امروز شعر وقتي
.شدم آشنا تهران در نيز كاخي با.گرفتم كاخي از را او
در يكي.بودند تهران در بعد به از 1335 اسماعيل و مرتضي
سال 1317 در خويي.حقوق دانشكده در ديگري عالي ، دانشسراي
مشهد در را دبيرستان و دبستان دورهشد متولد مشهد در
علوم و فلسفه رشته در و آمده تهران به بعد.گذراند
و رفت لندن به بعد.گرفت ليسانس عالي دانشسراي از تربيتي
لندن دانشگاه از تا داد ادامه درفلسفه را خود تحصيلات
و فلسفه تدريس ايشان كنوني كار.گرفت "دكتري معادل" درجه
اين از بيشتربس و همين.است عالي دانشسراي در متدولوژي
با من كه اين.بيابد شعرش در بايد بخواهد ، كسي هر هم ، را
رسم او زندگي از خطي سه دو تحصيلاتش و زادگاه به اشاره
مطالعاتش و او بودن خراساني معتقدم كه روست اين از كردم
شعر زبان:...است نبوده بياثر شعرش در فلسفه زمينه در
هست خويي روح در زبان اين چون است خراسان شعر زبان خويي
كارش به فلسفي رنگي كرده تحصيل فلسفه رشته در كه اين و
مشخص خصايص از يكي او شعر در فلسفي گرايشهاي و ميدهد
.اوست هنر
شكفتن شعر از ك.ر
ص 113 سپهر 1352 نشر مركز
دارد ادامه
نيست كارساز انديشي بسته و نظري تنگ
بايد هنر زبان با :همشهري اعزامي خبرنگار - هنري گروه
دنيا اين در بستهانديشي و تنگنظري و گفت سخن دنيا با
.نميبرد جايي به راهي و نيست كارساز
گلستان استان جمعه امام نورمفيدي ، والمسلمين حجتالاسلام
جشنواره دهمين افتتاحيه مراسم در مطلب اين بيان ضمن
فخرالدين تالار در گذشته روز كه سوريه نمايش سراسري
طريق از پيامرساني:گفت كرد ، كار به آغاز اسعدگرگاني
امروز است ، عموميتر و گستردهتر سريعتر ، هنر ، زبان
و كرده تنگ آدمي بر را انديشه و فكر عرصه ماشيني زندگي
بايد لذا ندارند ، را استدلال زبان مجال و شكيبايي مردم
اين كه كرد بيان ممكن زمان كمترين در را سخنها بيشترين
.برميآيد هنر عهده از تنها كار
كشش و جاذبيت خلا اينكه به اشاره با نورمفيدي آقاي
ميشود سبب هنر زبان از استفاده عدم و غيرهنري زبانهاي
آنگاه و پركنند خود هنري پيامرساني با را خلا دشمنان كه
با بايد ما:گفت نماند ، باقي پيامرسانيما براي جايي
از نتوانستيم متاسفانه كه بگوييم سخن دنيا با زبان اين
زيباترين جمله از را هنر وي ، .كنيم استفاده گويا زبان اين
دانست كسي را واقعي هنرمند و كرد ذكر انساني پديدههاي
.باشد دارا را كمال و زيبايي ويژگي دو اثرش كه
در گرگان جمعه امام و گلستان استان در وليفقيه نماينده
ديدگاه از زيبايي و هنر تعريف به خود سخنان از ديگر بخشي
و شكوه زيبايي ، ميگويد ، افلاطون:گفت و پرداخت افلاطون
را زيبايي فيلسوف اين واقع در.است مطلق كمال و خير
انسان روح هرچه:افزود وي.ميداند مطلق كمال از جلوهاي
هنر ميتواند بهتر باشد ، خداوند به وابستهتر و پاكتر
چنين واقعي هنرمند تنها و بگذارد نمايش به را خود واقعي
دوست نورمفيدي ، حجتالاسلام سخنان از پيش.است انساني
دهمين ستاد رئيس و استان امنيتي سياسي معاونت محمديان
سوره نمايش دائمي دبيرخانه رئيس گيلانپور و سوره جشنواره
.پرداختند سخنراني به
دو در گذشته روز از سوره نمايش سراسري جشنواره دهمين
.كرد كار به آغاز آفرينش و گرگاني اسعد فخرالدين تالار
شيو نگارخانه
تا از 24 /تقيزاده ژينوس نقاشي و طراحي آثار نمايشگاه
مطهري ، خيابان:نشاني /تا 21 ساعت 17 از /مهر 30
/شماره 1/221 جم ، روبهروي
.تلفن8730864
ارسباران نگارخانه
ساعت 10 از /مهر از 19 /صوفي محمدتقي خوشنويسي نمايشگاه
سيدخندان ، پل از بالاتر شريعتي ، خيابان:نشاني / تا 18
/ارسباران خيابان
.تلفن20864819
آريا نگارخانه
تا 24/سينايي ياسمين نقاشي و كاغذي تنديسهاي نمايشگاه
بالاتر وليعصر ، خيابان:نشاني /تا 19 ساعت 15 از /مهر
.تلفن8716401 /پلاك 17 زرين ، كوي بهشتي ، راه سه از
افرند نگارخانه
تا ساعت 15 از /مهر تا 27 /دانشور بهناز نقاشي نمايشگاه
ساختمان پلاك 30 ، اورامان ، مطهري ، خيابان:نشاني / 19
/شماره 2 404 ،
.تلفن834944
ضرابي گالري
/تا 20 ساعت 16 از /مهر تا 26 /آويد نقاشي نمايشگاه
:تلفن /شماره 1518 يخچال ، مقابل شريعتي ، خيابان:نشاني
.266691
همايوني نگارخانه
تا ساعت 16 از /مهر تا 26 /منيري فرشته نقاشي نمايشگاه
/پلاك 14 مقدم ، فرشي خيابان شمالي ، اميرآباد:نشاني 19
.تلفن8008171
گلستان گالري
از /مهر تا 28 از 22 /اسماعيلي عليرضا نقاشي نمايشگاه
شهيد دروس ، خيابان:نشاني /تا 19 و 16 تا 12 ساعت 10
/شماره 42 كماسايي ،
.تلفن2541589
|
|