انگيزهها اعماق در كاوش ;سياسي جرم
( پاياني بخش ) " سياسي جرم " نام به تناقضي
:اشاره
صادق دكتر از اي مقاله نام " سياسي جرم نام به تناقضي"
در. گذشت نظرتان از ديروز آن نخست بخش كه است كلام زيبا
دوم از بعد كه اساسي معضلات از يكي كه شد مطرح بخش آن
جرم" لايحه تنظيم به راجع مسئله آمد ، وجود خرداد76به
نقد با نويسنده. است بوده آن كردن قانونمند و "سياسي
كه است معتقد شده ارائه مجلس به كه سياسي جرم لايحه
آن از حكايت سالار مردم هاي نظام با آشنايي كوچكترين
معنايي اساسا كشورها از دسته اين در سياسي جرم كه دارد
مسئله طرح به منجر كه هايي بهانه سپس نويسنده ندارد
هايي تناقض شماره اين در.كرد مطرح را شود مي سياسي جرم
و نيت بحث و شود مي عنوان است مطرح سياسي جرم پيرامون كه
مي قرار بررسي مورد قانون برابر در افراد تساوي و انگيزه
.گيرد
انديشه گروه
زيباكلام دكترصادق
نقطه از درست دارد وجود "سياسي جرم" پيرامون كه تناقضي
لايحه برطبق "سياسي جرم" تعريفميشود شروع آن تعريف
قوانين مطابق كه فعلي ترك يا فعل" از عبارتست پيشنهادي
نظام عليه سياسي انگيزه با هرگاه است مجازات قابل موضوعه
و كشور سياسي مديريت يا دولت حاكميت يا و اسلامي جمهوري
قانوني آزاديهاي و اجتماعي و سياسي حقوق عليه يا
آن ارتكاب انگيزه برآنكه مشروط گيرد ، انجام شهروندان
مي پيشنهادي لايحه سادهتر ، زبان به ".نباشد شخصي منافع
خلافي عمل كسي كه ميافتاد اتفاق زماني سياسي جرم گويد
خود.دهد انجام دولت يا نظام عليه سياسي انگيزه با را
فردي و است خلاف عملي اگر.است تناقضات از مملو تعريف
آن بوده ، چه وي انگيزه آنكه از صرفنظر شود مرتكب آنرا
آنكه از مستقل است ، جرم خلاف ، عمل ارتكاب.است جرم عمل
انگيزه و نيت براساس حقوقي نظام هيچ.باشد چه مجرم نيت
انگيزه براساس نيز مجازات نوع ايضا.نميگيرد شكل مجرم
و "الف" اگر بگوييم نميتوانيم ما.نميشود تعيين مجرم
تا ميكند فرق آن ماهيت دادند ، انجام را جرمي يك "ب"
نميتوانيم ما.دهند انجام آنرا "دال" و "جيم" آنكه
توهين رئيسجمهور به سياسي انگيزه با كسي اگر بگوييم ،
مسائل دليل به بعدي نفر اگر و ميكند وضعيتپيدا يك كرد
ديگري وضعيت ساخت وارد ايشان به را توهين همان شخصي
سرقت را بانك يك كسي اگر بگوييم نميتوانيم ما.ميشود
او براي مجازات نوع يك باشد ، سياسي انگيزهاش چنانچه كرد
شخصي منافع انگيزه به را سرقت اگر ، اما بگيريم نظر در
است ممكن صورت آن در.ميكند تغيير او مجازات شد ، مرتكب
سرقت براي مختلف انگيزههاي ما كشور يك جمعيت تعداد به
از مستقل است ، بانك سرقت بانك ، سرقت.باشيم داشته بانك
دخيل را سياسي انگيزه اگر.باشد بوده چه سارق نيت آنكه
انسانهاي به كمك براي بگويد سوم سارق است ممكن دهيم ،
براي بگويد چهارمي زده ، دستبرد بانك به بيبضاعت و فقير
است ممكن.قسعليهذا و داشته پول به نياز كليه يك خريد
ميزان در و بكند توجه سارق وانگيزههاي عوامل به قاضي
و بوده مجرم از مستقل جرم ماهيت امابدهد نوساني مجازات
اساسي قانون سوم اصل بند 14 فيالواقع.است ثابت همواره
معناي يك.دارد "قانون برابر در عموم تساوي" بر اشعار
زماني افراد موقعيت و جايگاه انگيزه كه آنست تساوي اين
ايجاد تمايزي نبايستي ميگيرند قرار قانون برابر در كه
.نمايد
تناقض وارد را ما جرم ارتكاب در سياسي انگيزه به ورود
مجرم انگيزه پيشنهادي ، لايحه برطبق.مينمايد هم ديگري
.ميكند غيرسياسي يا سياسي را جرم كه است جرم ارتكاب در
وي به ناروايي نسبت يا كند ، توهين جمهور رئيس به كسي اگر
با كه زماني اينها همه نمايد ، سوءقصد وي عليه يا دهد ،
در."سياسي جرم" ميشود باشد نگرفته صورت شخصي انگيزه
است ممكن زيرا.ميآيد بوجود بالا مشكل همان نيز اينجا
ميخواسته شرعيش تكليف آوردن بجاي و خدا رضاي براي كسي
.بدهد انجام را كار اين
براي سومي بوده ، منكر از ونهي معروف به امر دومي انگيزه
شود ، جمهور رئيس خاتمي از بعد خودشان نامزدحزب آنكه
كاري خاتمي ميكرد ، فكر اينكه و ملت و ايران براي چهارمي
قس و آمريكا از پول دريافت دليل به پنجمي نداده ، انجام
انگيزه كه كند ثابت بايستي يا ميكند فرقي چه.عليهذا
داده ايران حكومت يا رئيسجمهور به ناروايي نسبت كه كسي
صورتي در و شده خلافي مرتكب حال هر به او است؟ بوده چه
.شود مجازات ميبايستي بداند ، مقصر اورا دادگاه كه
و رهبر ميان تبعيض نوعي كه است آن لايحه ديگر اشكال
به.است آورده بوجود مردم ساير و سو يك از جمهور رئيس
"سياسي جرم"جمهور رئيس و رهبر به توهين صرفا كه معنا اين
اشكالاتي و تناقضات نيز اينجا در.است شده شناخته
فقط اين چرا است ، جرم توهين و افترا نسبت اگر.وجوددارد
عرصه در كه كساني تمام شود؟ جمهور رئيس و رهبر شامل
مجلس ، رئيس از اعم هستند ، سياسي جريانات و مسائل
مورد كه است ممكن...و سياسي فعالان وزراء ، نمايندگان ،
آنان كه است آن منطقي پاسخ.شوند واقع افترا و توهين
نموده مراجعه دادگاه به ديگري شهروند هر مانند ميتوانند
تقاضاي و نموده جرم اعلام مفتري يا كننده توهين وعليه
.نمايند حيثيت اعاده
رئيس.است اينگونه هم ديگر سالار مردم نظامهاي تمامي در
يا انگلستان نخستوزير يا آلمان صدراعظم فرانسه ، جمهور
شده توهين آنان به كنند احساس اگر هند ، پنجاب ايالت رئيس
به ميتوانند شده داده نسبت آنان به خلافي مطالب يا
.نمايند حيثيت اعاده تقاضاي و كرده مراجعه دادگاه
هم هند معمولي شهروند رايك كار اين كه آنجاست جانكلام
بالاترين و او ميان بابت اين از و بدهد انجام ميتواند
.نيست تفاوتي هند كشور سياسي مقام
گرفت ، قرار توهين مورد جمهور رئيس اگر اينكه ديگر ، سخن به
تلقي "سياسي جرم" را اين شد ، وارد افترايي او به يا
و رهبر به چه كس ، هر به توهين.بيمعناست امري كنيم ،
توهين معمولي ، شهروند يك به چه و شود وارد جمهور رئيس
كه حالي در.نيست تفاوتي آن ماهيت يا جرم ذات در و است
يعني.گرفته نظر در را اين عكس درست پيشنهادي لايحه
رئيس و رهبر عليه اگر پراكني شايعه يا افترا و توهين
مجلس رئيس عليه اگر و است ، جرم نوع يك گيرد صورت جمهور
استاد يا واحد ، شركت راننده يك يا قضائيه قوه رئيس يا
اول صورت در.ميشود جرم ديگري ، نوع گيرد صورت دانشگاه
اگر.است افترا و تهمت دوم صورت ودر "سياسي جرم"ميشود
جزايي تبعات و است تقسيمبندي يك صرفا اين كه بگوئيم
اگر دارد؟ وجود آن براي ضرورتي چه صورت آن در ندارد ،
يعني است ، متفاوت هم با دو اين جزايي تبعات كه بگوييم
دارد مجازات يك كرد توهين جمهور رئيس و رهبر به كسي اگر
وي مجازات كرد ، را توهين همان معمولي فرد يك به اگر و
با مغاير قانون به نگرشي چنين صورت آن در است ، متفاوت
.است كردن نگاه چشم يك با را همگان و برابري روح
دعوي اصحاب كه است بسته را چشمانش آنرو از عدالت فرشته
يا است رهبر دني ، يا است وزير شاكي كه نداند نشناسد ، را
.است چكاره و كيست متشاكي وايضا معمولي شهروند يك
يا گفتن خلاف مطالب دادن ، دروغ تهمت ، نسبت نميشودبراي
يك و داشت "عادي مردم" براي قانون يك..و هتاكي نوشتن ،
وكيل ، وزير ، رئيسجمهور و رهبر و مسئولين براي قانون
اصل 107 بابت اين ازدارند خود جاي كه غيره و دولت رئيس
افراد ساير با قوانين برابر در را رهبر حتي اساسي قانون
.پائينتر مقامات به رسد چه است دانسته مساوي كشور
مصاديق ذكر با ماده 2 در تا كرده تلاش پيشنهادي لايحه
سياسي جرم فلسفه و تعريف در كه اتهاماتي از "سياسي جرم"
و ابهامات مشكلات ، بر عمل در اما.بكاهد اندكي دارد قرار
و افترا ايراد" ماده ، اين طبق بر.است افزوده تناقضات
از يكي "عمومي اذهان تشويش اضراريا قصد به اكاذيب نشر
و افترا ايراد پيرامون.ميباشد سياسي جرم مهم مصاديق
در اينكه و كرديم اشاره ، قبلا مسئولين عليه اكاذيب نشر
كشور وزير عليه اينكه و است جرم جرم ، قانون ، وروح فلسفه
در نه جرم ، ماهيت در نه سركوچه ، رفتگر يا گرفته صورت
ايجاد تفاوتي نبايستي مجازات ميزان در نه و دادرسي نحوه
دهها گذشته سال سه ظرف فيالواقع.داديم توضيح نمايد ،
گرفته قرار رسيدگي مورد دادگستري محاكم در پرونده مورد
اشخاص و دولتي نهادهاي حكومتي ، ارشد مقامات آن شاكي كه
.باشد سياسي جرم لايحه به نيازي آنكه بدونبودهاند حقيقي
اذهان تشويش و اضرار قصد به" قيد خصوص در بعدي مشكل اما
و مبارزات فرآيندها ، كنشها ، اصولا.ميباشد "عمومي
كه ميگيرند صورت هدف يك به ، جملگي سياسي تبليغات
در سياسي بازيگر هر.آن تثبيت و قدرت كسب از عبارتست
در به ميدان از را رقبايش يا رقيب تا ميكند تلاش نهايت
به.آورد دست به را مردمي حمايت و راي بيشترين و كرده
رقيب پيشرفت از جلوگيري و خود پيشبرد در ، تلاش ديگر سخن
لاينفك ذات جزء"سياسي رقيب به اضرار" عبارتي به يا
از اگر.ميباشد سياسي تلاشهاي و مبارزات فرآيند
مستقل) نيز مسلمان سياسي فعالين براي بگذريم ، استثنائات
تثبيت و قدرت كسب هدف ، ،(جناحبنديهايشان و گرايشات از
از اعم سياسي فعالين ساير همچون نيز آنان.ميباشد آن
سوسياليست ، محافظهكار ، ليبرال ، غربي ، شرقي ، چپ ، راست ،
مسيحي ، دمكرات سلطنتطلب ، جمهوريخواه ، دمكرات ، سوسيال
در تا ميگيرند بكار را خود تلاش حداكثر...و مليگرا
از رئيسجمهور آورند ، بدست را كرسيها بيشترين انتخابات
باخت از گيرند ، بدست را قوا ساير و مجريه قوه باشد ، آنان
حمايت آنان از بيشتر هرچه مردم ميخواهد دلشان متنفرند ،
هرچه آنان مخالفين و رقبا متقابلا و نمايند پشتيباني و
قسعليهذا و باشند مردم ميان نامحبوبتر و خوارتر بيشتر
و بيبهره نيز آنان سياسي ، بازيگران ساير همچون باز و
.نبودهاند عمومي افكار بكارگيري و بهرهبرداري از فارغ
معيارهاي و ملاك با هم چندان بعضا كه بهرهبرداريهايي
شعارها عليرغم ديگر ، سخن بهنداشتهاند سازگاري اخلاقي
و تقبيح مقابل در و خودمان براي گل دستههاي ارسال و
تافته ازما عمل ، بسياري در ديگران ، سياسي رفتارهاي مذمت
.نيامدهايم در آب از ديگران از بافتهاي جدا چندان
بيدين ، منحرف ، را مخالفين مذهبي ، احساسات از بهرهبرداري
و فكر هر كردن ، قلمداد شريعت مخالف و اسلام با معارض
مذهب ، به حمله خودمان ، عليه را انتقادي هر و مخالف انديشه
نمودن منحرف جهت در تلاش شريعت ، پايههاي كردن سست
آيا دانستن ، مقدسات به توهين و مردم ديني باورهاي
اذهان تشويش" تعبيري به و عمومي افكار از بهرهبرداري
نمودن قلمداد بيدين جهت در تلاش آيا نيست؟ "عمومي
قصد به اكاذيب نشر" مان ، سياسي رقباي و منتقدين مخالفين ،
"سياسي جرم" قانون وضع با آيا بالاخره و نيست؟ "اضرار
صريح پاسخ گرفت؟ را سياسي رفتارهاي اينگونه جلوي ميتوان
به ساختن وارد لطمه منظور به تلاش.خير كه است آن متقن و
"سياسي جرم" مصداق آنرا "سياسي جرم" لايحه كه سياسي رقباي
نظامهاي جملگي در سياسي مبارزات جوهره حقيقت در دانسته
به" همچون نيز "عمومي اذهان تشويش".ميباشد مردمسالار
آن از همواره كه است اي بهانه "ملي امنيت انداختن خطر
در آنرا و جست بهره ميتوان سياسي رقباي قمع و قلع براي
مساله حل به كمكي روي هيچ به نيز ريختن "سياسي جرم" قالب
اتهام به مطبوعات از شماري اخير سال سه دو ، ظرف.نميكند
"ملي امنيت انداختن خطر به" يا و "عمومي اذهان تشويش"
تصويب.افتادهاند زندان به آنها نويسندگان و شده تعطيل
مانع كدام و ميآورد بوجود تفاوتي چه "سياسي جرم" لايحه
آن از غير آيا ميدهد؟ قرار محافظهكاران راه سر بر را
اذهان تشويش" ،"افترا ايراد" چون مقولاتي براي كه است
يك...و "مردم روحيه تضعيف" ،"مقدسات به توهين" ،"عمومي
نيست ترديدي اين در ميشود؟ فراهم هم جديد قانوني محمل
و است خير سياسي ، جرم لايحه تهيه در كشور وزارت نيت كه
را مفاهيم قبيل اين از سوءاستفاده جلوي تا ميخواهد
قادر لايحه اين تصويب بلندمدت ، در و عمل در اما.بگيرد
.بگيرد را مفاهيم اين از سوءاستفاده جلوي تا بود نخواهد
"افترا" ،"توهين" مصداق چيزي چه اينكه كردن احاله و سپردن
به" ،"مقدسات به توهين" ،"مردم اذهان تشويش" ،"اضرار" ،
نام به جمعي به ميشود..و "ملي امنيت انداختن خطر
و سياسي حقوق تامين براي ضمانتي روي هيچ به "منصفه هيات"
قانون مورد در همچنانكه.شد نخواهد شهروندان اجتماعي
سوءاستفادهها اين از جلوگيري راه هستيم ، شاهدش مطبوعات
مبارزه جهت در تلاش بلكه نيست ، "سياسي جرم" لايحه تصويب
.است جامعه در دمكراسي و آزادي كردن نهادينه براي بلندمدت
ويژه امتيازاتي شدن قائل براي لايحه تدوينكنندگان تلاش
روي بر نمك و فلفل پاشيدن حقيقت در "سياسي مجرمين" براي
متهمان نگهداري محل" لايحه ، ماده 22 طبق بر.ميباشد زخم
خواهد جدا عادي زندانيان از سياسي جرايم به محكومان و
پوشيدن به محكوميت مدت طول در نميتوان را آنان بود ،
مصداق آنان درباره جرم تكرار احكام كرد ، موظف زندان لباس
پيشينه برگيرنده در سياسي محكوميت علاوه به داشت ، نخواهد
از محروميت موجب سياسي جرم ارتكاب و شد نخواهد كيفري
كهزراندود است اين واقعيت."..و نميشود اجتماعي حقوق
طلا به مبدل را مس و نداده تغيير آنرا ماهيت مس ، نمودن
مورد عقيدهاي داشتن صرف به نميتوان را هيچكس.نميكند
.داد قرار ومواخذه تعرض
كه نيست آن عقيده داشتن مراداز كه نيست گفتن به حاجت
نيز سرانجام و كند حبس سينهاش در فقط آنرا عقيده صاحب
نبود نيازي ديگر صورت آن در چه.رود خاك سينه به آن با
مورد چنين اين را عقيده نداشتن يا داشتن اساسي قانون تا
به.است آن بيان عقيده از مراد بنابرايندهد قرار تاكيد
به آن اعلام و ابراز همواره عقيده از مراد ديگر ، عبارت
همين از دقيقا نيز مشكلات تمام اتفاقا و ميباشد مخاطب
قدرت صاحبان و حكومتها معمولا زيرا آغازميشود ، جا
.ندارند را انتقاد و مخالف تحملنظر و تاب كه هستند
زندان به كه ننمايد اذعان حكومتي هيچ كه هست هم طبيعي
عقيده داشتن دليل به آنان نمودن محكوم و افراد انداختن
زنداني" و"سياسي مجرم" كه بوده آن دليل به.است بوده
ميورزيده مخالفت آن با ميانديشيده ، حكومت خلاف ،"سياسي
،"سياسي زنداني" برعكس ، .است ميكرده انتقاد آن واز
،"كرده عمومي اذهان تشويش" كه است آن به متهم همواره
ميان ميخواسته" ،"بوده انداخته خطر به را ملي امنيت"
به نمايد ، اختلاف ايجاد خودمسئولين يا ومسئولين ، مردم
،"كرده تباني خارجي دشمنان با" ،"كرده توهين مقدسات
.عليهذا قس و"برده سوال زير را انقلابي يا ملي ارزشهاي"
بسياري و كشور وزارت نيت بودن خير در گفتيم كه همانطور
"سياسي جرم" لايحه طريق از يا كمك ، به ميخواهند كه ديگر
بگيرند ، را شهروندان مدني حقوق به دستاندازي جلوي
و منتهي.دهيم راه خودمان به ترديدي كوچكترين نبايستي
خواهد غرض نقض حقيقت در "سياسي جرم" خيرمان ، نيت برخلاف
به بخشي مشروعيت براي شد خواهد محملي و ابزار وسيله ، .شد
فقره دهها ما والا.مردم اجتماعي و سياسي حقوق به تجاوز
نسبت دادن و افترا توهين ، جلوي بهراحتي كه داريم قانون
و دولتي نهادهاي حكومت ، اصحاب.ميگيرد را غيره و ناروا
عليه شكايت فقره دهها گذشته سال سه ظرف قدرت صاحبان
را ديگري خلاف يا زده تهمت كه نويسندگاني و مطبوعات
جديدي قانون به نيازي هيچ و كردهاند مطرح شدهاند مرتكب
.است قانون صحيح اجراي در اصلي نيازنيست خصوص اين در
به اساسي قانون در كه حقوقي مردم ، مدني حقوق تامين براي
از بالاتر و اصلاحات سياسي ، توسعه به نياز شده اعطاء ما
قانون درچارچوب ومقاومت ايستادگي و خشونت از پرهيز همه ،
و بيمعنا مقوله نيست ، نيازي مطلقا آن به آنچهميباشد
فعلي شرايط در كه است "سياسي جرم" نام به تناقضي از پر
.آورد خواهد ارمغان به قدرت صاحبان براي را نفع بيشترين
|